( 26/1/1386)
همسرم یا مادر همسرم؟
یکم: به جای تمرکز روی مسائل و اختلاف نظرها بین خود و مادر همسرتون ، ذهن و حواس خود را روی رابطه خود و همسرت متمرکز کن.
اگر نگاهت به مادر همسرت ، نگاه یک رقیب باشد و مقایسه در زندگی ات ریشه کند، هرگز از این چاه بیرون نمی آیی و آرامش زندگیت صرف نقشه کشی، طراحی و برنامه ریزی برای بیرون کردن رقیب از بازی می شود.
به عکس اگر می خواهی زندگیت جذاب و جالبتر شود به جای اینکه با روشهای خودت
همسرت را بین خود و مادرش مردد کنی و بر سر دوراهی قرار دهی،
به او کمک کن تا به تعارض نیفتد،
یعنی مجبور نباشد نقش قاضی بین شما را بازی کند.
لذا بهتر است خودت را به
مادر همسرت نزدیک کنی، خطاها و اشتباهات او را پیش همسرت بازگو نکنی یا از او گله نکنی.
بدین ترتیب همسرت از تو آرامش می گیرد و به تو تمایل بیشتری پیدا می کند. (عکس آن چیزی که بسیاری از زوج ها می اندیشند).
دوم: مسئله دوم شما به سازگاری بر می گردد.
سازگاری با سازشکاری و تسلیم شدن متفاوت است .
تفاوت ها و اختلاف سلیقه ها نفسا چیز بدی نیست. بلکه می تواند به جذاب شدن زندگی منجر شود. انعطاف و تغییر تدریجی و ملایم بعضی رفتار، به ما کمک می کند تا از شکسته شدن خود جلوگیری کنیم. نیاز نیست که سعی کنید سلیقه آنها را به میل خود تغییر دهید. شما به روش خود عمل نما ولی از برخورد و کشمکش با ظرافت حذر کن.
علاقه مندی ها (Bookmarks)