به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 15 از 16 نخستنخست ... 5678910111213141516 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 141 تا 150 , از مجموع 158
  1. #141
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مشاوره برای همه

    25/10/1388

    به هم علاقه مند بودیم هرچند شرایط ازدواج هم برام مهیا نبود ،
    اکنون که شرایطم مهیا شده ، شخص مورد نظرم با دیگری ارتباط برقرار کرده ، آیا برای خواستگاری اقدام کنم؟



    یکم:

    معمولا مراجعانی چون شما، علیرغم احساسات عمیقی که دارند به خاطر توانایی ها و هوش هیجانی بالایشان ، کنترل مناسبی بر زندگی خود دارند که به عنوان سرمایه تغییرپذیری مورد استفاده قرار میگیرد.



    دوم:

    اگرچه فرد مذکور مورد توجه و محبت و علاقه شدید شما قرار دارد، لیکن از نظر معیارهای ازدواج و شرایط اساسی ازدواج مورد منحصر به فرد و کمیابی نیست.
    در واقع او حداقل شرایط (که همان علاقمندی هست) را دارد. در حالیکه «علاقه» شرط لازم ازدواج است ولی کافی نیست و نیاز به معیارهای دیگری نیز می باشد.



    سوم:

    یکی از آفتهایی که در مسیر انتخاب همسر، دختران و پسران را تهدید می کند اینست که علاقمندی افراطی به صورت توموروار رشد کند و جای بسیاری از فاکتورهای اساسی ازدواج را بگیرد. تفاوت فرهنگی، زبان، شهر، و ... همه مهم هستند. تفاوتهایی که به طور کلی بر شمردید چون هسته و ریشه ای هستند که خود می تواند دهها یا صدها اختلاف عینی و اساسی در زندگی برای شما فراهم سازد.



    چهارم:

    علیرغم اینکه به خاطر فشار عاطفی شما ، مسئله ارتباط این فرد با دیگری قابل اغماض هست، اما باید بدانید پس از فروکش کردن احساساتتان ، حتما این مسئله مشکل ساز خواهد شد.

    فردی که دل در گرو دیگری دارد به این راحتی نمی تواند با شخص دیگر ارتباط بگیرد ( حتی در پسران هم کمتر این مورد دیده می شود)

    در واقع ارتباط این فرد با شخص دیگر به معنی مرگ رابطه شما و ایشون هست، اگر چه شما به خاطر شدت علاقه اتان، این مرگ رابطه را باور نکرده اید.



    پنجم:


    با توجه به شرایط عالی، توانایی های بالا، قدرت و اراده تصمیم گیری و کنترل گری، پیشنهاد می شود بسیار محتاط و صبوران عمل کنید و از فکرکردن به این مورد منقضی شده پرهیز کنید و خود را برای یک ازدواج مطمئن آماده سازید.



    نکته بسیار مهم:

    عشق و علاقه حتما به معنی همبستری و ازدواج نیست. اینکه شما او را دوست داشتید و تحربه منحصر به فردی از این رابطه دارید می تواند به عنوان خاطری ای بی بدلیل در درون شما برای همیشه باقی بماند.

    شاید تاکنون شنیده اید که عشق در مسلخ ازدواج جان می دهد. تنها چنین عشقهایی که شرایط عملی و واقع گرایانه برای رشد ندارند با ازدواج ذبح می شود. یعنی تفاوتهای اساسی دختر و پسر و خانواده ها بیشتر از اندازه ای هست که بتوان آنرا حل کرد.

    لذا شما همیشه این عشق را داشته باش و حس کن. لیکن این عشق را درگیر مشکلات اساسی نکن.



    خلاصه و نتیجه گیری:


    علیرغم علاقه زیادتان به این فرد ، تناسب بسیار کمی با این ایشون دارید و از همه مهمتر این شخص به اندازه شما درگیر این رابطه نبوده است. لذا بهتر است کمی صبور باشید و برای ازدواج به مورد مناسبی بیندیشید.

  2. 2 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    باران بهاری11 (شنبه 18 خرداد 92)

  3. #142
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مشاوره برای همه

    25/10/1388

    تحریم عاطفی از سوی همسر ، راه درست برخورد چیست؟





    چنانچه همسران از مهارتهای زندگی و مهارتهای ارتباطی به طور کافی برخوردار نباشند، منجر به رفتارهای نامطلوب در زندگی از طرف هریک می شود.


    یکم :

    در اینگونه موارد شما به عنوان همسر باید به این نکته توجه داشته باشید که راههای کوتاه مدتی که اتخاذ می کنید نمی تواند موثر باشد. مثلا اینکه ایشان را راهنمایی کنید یا راه حل ها را به او بگویید، یا او را تهدید یا تحقیر کنید یا با کنایه صحبت کنید، یا غرغر کنید، یا بخواهید برایش کلاس بگذارید.



    به جای اینگونه حرفها و بحث ها و جدل ها شما باید خودتون به مهارتهای زندگی و مهارتهای ارتباطی تسلط کافی داشته باشید و در ارتباطات خود با منش و روش صحیح روی او تاثیر مثبت بگذراید.

    معمولا همسران توسط رفتارهای مناسب و سازنده همسرانشان بهتر تغییر می کنند تا با کلام و گفتار.


    دوم :


    از طرفی شما نباید نسبت به تهدیدات ایشون حالت ضعف و ترس نشان دهید، تا او بر این راه اشتباه خود اصرار ورزد. این به معنی آن نیست که شما هم تهدید کنید یا درگیر شوید. بلکه اولا نباید آنقدر تحریکش کنید تا به این روشها روی بیاورد، ثانیا اگر چنین کرد، بی توجه به کلام اشتباهش باشید.(نه اینکه قهر کنید، بلکه بی توجه و آرام مسائل خود را دنبال کنید.)


    سوم :


    هر مرد یا زنی نوعی شخصیت و نوعی نیازهای خاص دارد. شما باید نسبت به همسرتان شناخت بیشتری حاصل کنید. ممکن است نیاز به تائید و احترام داشته باشد، ممکن است نیاز به عاطفه داشته باشد، ممکن است نیاز به قدرت داشته باشد، ممکن است نیاز به تعلق داشته باشد، ممکن است نیاز به عاطفه داشته باشد و ....

    مدتی از طریق صحبتها و رفتارش دقت کن که او را چه چیز شاد و چه چیز غمگین یا برافروخته می کند. تا متوجه شوی نیازمندی های او چیست. حالا شما می توانید از طریق تامین نیازهایش به تدریج او را ارضاء کرده و جذب کنی. معمولا انسانها نسبت به کانون ارضاء نیازهایشان دلبسته می شوند. اگر شما بتوانید با شناخت کافی همسرتان نقاط قوتش را تقویت کنید و نسبت به نقاط ضعفش با مسامحه و مدارا و بی توجهی بگذری در درازمدت ارتباطت با او تقویت می شود.

    چهارم:

    در ذیل چند لینک برای مطالعه بیشتر قرار می دهم ، با دقت آنها را مطالعه کن و شروع به تمرین کن:



    1 – مهارتهای گوش کردن و مهارتهای ارتباطی (لینکهای گلچین)

    2 – مهارتهای زندگی

    3 – مهارتهای ارتباطی

    4 – طرز برخورد با افرادیکه شما را تحقیر می کنند

    5 - مقصر من هستم یا شوهرم؟!

  4. 3 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (شنبه 07 بهمن 91), باران بهاری11 (شنبه 18 خرداد 92)

  5. #143
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مشاوره برای همه

    4/12/1388


    نحوه برخورد با همسر زودرنج و راه حل تعدیل زودرنجی


    جهت مسلط شدن بر اوضاع و عملکرد مطلوب، مراحل زیر را پیگیری کنید:


    یکم :

    با توجه به سابقه ای که از خانواده همسرت و ارتباط درون خانواده آنها دارید به نظر می رسد که همسر شما تجارب غنی و سازنده ای از نحوه ارتباطات خانوادگی نداشته باشد. و بسیاری از انتظارات و توقعاتش ممکن است ناشی از محیط آشفته خانواده اش باشد.



    دوم:

    همچنین به خاطر کتک کاری ها و آشفتگی هایی که درون خانواده همسرت بوده است، و همچنین شخصیت احساسی و زودرنج همسرتون موجب شده است که او خویشتنداری لازم را نداشته باشد.

    در واقع او ناخودآگاه دست به عکس العملهایی می زند که به خاطر ضعف شخصیتی اش هست.



    سوم:

    وقتی دختر و پسری قبل از ازدواج عاشق هم می شوند به خاطر دوست داشتن یکدیگر انتظارات خاصی را از هم پیدا می کنند. که ممکن است پس از ازدواج با دشواری همراه شود. برای کنترل این انتظارت و این توقعات نیاز هست که واقع گرا باشند.



    راهکارهایی که می تواند کمک کند:

    الف ) خویشتنداری و سعه صدر و صبر شما به عنوان تکیه گاه و عامل اصلی خانواده می تواند زمینه اقدامات موثر بعدی را فراهم کند. هر گونه تغییر سازنده و مثبتی به زیرساختها و فونداسیونهای قوی نیاز دارد. و این زیر ساخت قدرت و قوت و استقلال شماست. هر وقت که شما ببرید، و آسیب دیده و مایوس شوید، عصبی و احساسی شوید آن لحظه هیچ کاری نمی توانید بکنید.

    پس شما باید به عکس همسرتان بسیار بسیار صبور باشید و واکنشهای احساسی به روابط مادر و همسرتان نشان ندهید.



    ب ) همسرتان و همچنین شما نیاز دارید که آگاهی ها و مهارتهای خود را در مورد نحوه ارتباط و زندگی کردن به سرعت بالا ببرید. تا به تدریج هر تفاوت سلیقه و نظری به یک معضل و مشکل تبدیل نشود. مهارتهای ارتباطی برای شما و همسرتان بسیار بسیار ضروری هست. توصیه می کنم علاوه بر مطالعه در این زمینه حضوری از جلسات مشاوره خانواده بهره مند شوید. تا در سایه آگاهی بتوانید هر لحظه بهتر زندگی خود را هدایت کنید.

    لینک برای مطالعه بیشتر در مورد مهارت های ارتباطی


    لینک برای دیدن مشکلات مشابه و پاسخها



    ج ) بحث احساساتی و زودرنج بودن همسرتان، بسیار بسیار مهم ارزیابی می شود. او باید شروع به تعدیل احساساتش بکند. در غیر اینصورت هم به خودش آسیب زیاد می رساند و هم به شما و هم به سایرین.

    اگر از او بخواهید به روانشناس بالینی جهت کنترل احساساتش مراجعه کند، ممکن است مقاومت کند و بهره ای نبرد، لذا به او بگو که هر دو نیاز دارید آگاهی بیشتری از زندگی و حل مسائل پیدا کنید، خودتان نوبت روانشناس بالینی بگیرید و هر دو نزد او بروید و در خلال شرح حال که می دهید به زودرنج همسرتان اشاره کنید تا درمانگر بتواند روی این موضوع کار کند.



    د) نقش موقت شما این هست که کمتر نقش میانجی بین مادرتان و او بازی کنید. سعی کنید به همسرتان بگویید که درکش می کنید. و ناراحتی هایش را می فهمید. با او هم حسی کنید اما لازم نیست که از طرف مادرتان عذرخواهی کنید یا بگویید که مادرتان اشتباه می کند.

    شما صرفا به همسرتان می گویید که ناراحتی اش را می فهمید و دوست ندارید ناراحت ببینیدش. به او بگویید که دوست دارید این مسائل را به شیوه تخصصی حل کنید. و او را مجاب کنید که به اتفاق شما به مشاوره خانواده مراجعه کند.

  6. 4 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (شنبه 07 بهمن 91), باران بهاری11 (شنبه 18 خرداد 92), سارا بانو (شنبه 21 اردیبهشت 92)

  7. #144
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مشاوره برای همه

    18/12/1387

    در دوران عقد بسر می بریم و فعلا امکان ازدواج را نداریم ، اما از طرف شوهرم جهت برقرای رابطه جنسی کامل تحت فشار هستم ، از طرفی در خانواده ما این رابطه در دوران عقد ناپسندیده است ، رابطه مون داره به سردی می رود، راه حل چیست؟




    قبل از ازدواج دختر و پسر انتظارات خاصی نسبت به ازدواج دارند. كه ممكن است صحیح یا ناصحیح باشد. اگر پس از ازدواج این انتظارات اتفاق افتد،‌ احساس خوشبختی می كنند. پس این انتظارات مهم هستند.
    حتما شما هم پیش از ازدواج انتظارات خاصی نسبت به ازدواج داشته اید؟!
    اما اینجا انتظارات خانواده ها هم وجود دارد؟! مثل همین مسئله كه شما عنوان كردید.
    با این مقدمه نظر شما را به نكات ذیل جلب می كنم:



    یكم:

    ‌یك معیار مهم جهت ازدواج خود متمایز سازی از خانواده است. یعنی شما باید استقلال كافی در سبك زندگی داشته باشید. اینكه خانواده شما چه رسومی دارند برای خودشون با ارزش هست، اما شما باید روش مستقل خود را به كار بگیرید. (البته شاید بعضی رسوم مثل نحوه عروسی و ... خیلی تحت فشار خانواده باشد) اما مسائل جنسی ، كاملا خصوصی فیمابین همسران هست و كسی بدون خواست آنها نمی تواند از كیفیتش با خبر شود، لذا شما مستقل از خانواده می بایست در این مورد تصمیم بگیرید.

    دوم :
    ‌ شما باید انتظاراتتون را قبل از ازدواج واقع بینانه و صحیح شكل داده باشید، و پس از ازدواج سعی كنید این انتظارات صحیح عملی بشود. یكی از این انتظارات صحیح اینست كه وقتی دختر و پسری ازدواج كردند به هم تعلق دارند و این حق برای هر دو آنها هست كه از روابط زناشویی خودشون به هر شكلی تمایل دارند، لذت ببرند.
    بنابراین انتظارات همسرتون كاملا منطقی و صحیح هست. و روش شما از سه جهت مخرب روابط زناشویی هست.
    الف) عدم استقلال و تحت نفوذ خانواده در مسائل خصوصی زندگی
    ب)‌ دقت نداشتن به مرزهای مسائل خصوصی تو و همسرت با خانواده والدینی ات. (چون بنا نیست آنها از مسائل جنسی شما و همسرتون باخبر شوند، مگر اینكه شما به آنها اجازه دهید.)
    ج) اهمیت مسائل جنسی مخصوصا در اوایل عقد بسیار زیاد است،‌و ممانعت از آن آسیب های غیر قابل جبرانی به رابطه شما می زند. و در آینده می تواند بهانه بسیاری از مشكلات باشد.

    سوم:
    ‌ شما لازم است ، حتی با برانگیختگی او دوران مطلوبی را با هم بگذرانید. و خاطرات دلنشینی از این دوره داشته باشید. و حتی بابت قصورهای گذشته به نحو ظریفی از او معذرت بخواهی.

    تبصره:


    الف) اگر خدایی نكرده با او مشكلاتی شدید داری، كه تصور طلاق یا جدایی محتمل هست، باید ابتدا آن مشكلات ارزیابی و حل شود و سپس تن به رابطه عمیق تر بدهی.



    ب) باید در مورد روشهای پیشگیری از بارداری دقیق باشی و تبعات احتمالی را با همسرت با لحن آرام و مودبی در میان بگذارید تا مسئولیت های احتمالی آن را بپذیرد



    ج)
    مسائل جسنی و زناشویی خود را با خانواده ات در میان نگذار و اگر سئوالی كردند،‌ ناراحتی خود را از تجسس بی مورد آنها اعلام كن. (اما مودبانه)

  8. 2 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (یکشنبه 08 بهمن 91), باران بهاری11 (شنبه 18 خرداد 92)

  9. #145
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE:مشاوره برای همه

    19/01/1388

    خیلی تنهام ، کسی من رو درک نمی کنه
    چه کنم تا از این تنهایی که برای خودم درست کرده ام ، رها شوم ؟




    با توصیفی كه از خودت و ارتباطات داده ای، باید بگویم درست حدس زده ای، كسی نمی تواند شما را به راحتی درك كند. چرا؟

    چون آدمها در این دنیا یك قاعده را یاد گرفته اند و آن اینكه آدمهای اطراف ما هم خوبی دارند و هم بدی. هم نقطه ضعف دارند و هم نقطه قوت.

    آدمهایی كه 20 و بدون عیب باشند در اطراف ما وجود ندارند.

    آدمهای اطراف ما هر كدام یك نمره ای دارند یكی 10 یكی 15 یكی 17 یكی هم 7 و ... اما نمره بیست وجود ندارد.

    اما شما چه عقیده ای دارید!؟ شما انتطار دارید كه مادرتان خطا نكند، خواهر یا برادر یا دوستهایتان اشتباه نكنند. دنبال فردی می گردید كه بیست باشه. و دل شما را نشكند و شما را كاملا درك كند. و در بین آدمها اصلا چنین فردی نیست.

    اگر می بینی بقیه افراد دوستهایی دارند و به خواسته هایشان می رسند. به خاطر اینكه بی خیالی نسبت به خیلی چیزها دارند.
    مثلا اگر یك خطایی از دوستشون ببینند بی خیال می شوند و به جایش از محسنات دوستشون استفاده می كنند. اگر مادرشان حرف بی ربطی بهشون می زنه فراموش می كنند و فقط به خوبی های مادرشون توجه می كنند.



    اما شما را كسی نمی تواند درك كند. شما یك دنیای بهشت گونه در ذهن خود طلب می كنید. مدینه فاضله می خواهید. و متاسفانه در این دنیا نیست.



    در این دنیا:

    افراد دروغ می گویند.

    بی انصافی می كنند.

    بی عدالتی دارند

    اهانت می كنند و ....




    اما فقط اینها نیست. بلكه همین آدمها كه گفتم گاهی:


    راست می گویند

    با انصاف هستند

    و گاهی احترام دیگران را دارند

    و گاهی به دیگران كمك می كنند.

    و گاهی نگران ما می شوند.




    باید یاد بگیریم كه آدمها را با هر دو صفت بینیم ،‌هم مثبت و هم منفی.



    شما مانند معلمی هستید كه انتظار دارید دیگران بی غلط املاء بنویسند و وقتی غلط و اشتباه های دیگران را می بینی ناراحت می شوی.... و از آنها دوری می كنی و به تنهایی خودت پناه می بری.

    تنهایی نتیجه این است كه ما می خواهیم دیگران بی عیب باشند. و چون بی عیب نیستند به خلوت خود می خزیم



    پس شما باید تمرین كنید كم كم كه آدمها را با ضعف و اشتباهایشان به رسمیت بشناسی.

    قبل از اینكه با مادرت روبرو شوی باید در ذهن خود انتظار داشته باشی كه شاید مادرت حرف نسنجیده ای به شما بزند.



    البته همه اینها كه گفتم تئوری بود. و شما باید با تمرین و تمرین و تمرین كم كم عمل كنی تا یاد بگیری.

    برای تمرین این خصوصیات باید حتما حضور به یك روانشناس بالینی مراجعه كنید. دقت كنید گفتم روانشناس بالینی. به نظر باید چندین جلسه مراجعه كنید و كاملا تكلیف هایی كه به شما آموزش می دهد را طی هر هفته تمرین كنی . باز هم تمرین كنی و باز هم تمرین كنی تا ورزیده و محكم بشی. تا ضد ضربه بشی.

    دنیا محل پوست نازك و ظریف ها نیست.

    گلهای ظریف زود از پا در می آیند.

    باید یاد بگیری در برابر بادهای ناموافق بایستی، در برابر بی آبی تحمل داشته باشی و گرمای سوزان را بپذیری....

    بعد كه قویتر شدی از همه اینها لذت خواهی برد.

    باز هم تاكید می كنم: حتما برای كسب مهارتها و انجام تكالیف به یك روانشناس بالینی مراجعه كن تا توضیحاتی را كه من دادم در عمل با او تمرین كنی.

  10. 5 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    ویدا@ (سه شنبه 24 اردیبهشت 92), بالهای صداقت (یکشنبه 08 بهمن 91), باران بهاری11 (شنبه 18 خرداد 92), سارا بانو (شنبه 21 اردیبهشت 92), شوکا (شنبه 18 خرداد 92)

  11. #146
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array
    23/01/1388
    جواب رد شنیدن در خواستگاری از خانمی ده سال بزرگتر
    صحیح یا غلط ؟چه باید کرد؟


    یكم: ازدواج یك فرایند دو طرفه هست. یك تعامل بین دو انسان است. نه یك انتخاب یك طرفه. ازدواج انتخاب شی نیست. ازدواج یك انتخاب متقابل است. كه دو نفر صاحب اختیار هستند. پس پذیرش این حق انتخاب برای طرف مقابل از مقدمات است. پس توصیه می كنم به نظرشون احترام بگذارید.


    دوم: انتخاب همسر، آگاهی و مهارت می خواهد، یعنی سواد ازدواج لازم دارد. باید بدانیم ازدواج فراتر از یك احساس محبت افراطی هست. در واقع ازدواج مجموعه ای از معیارهای مناسب بین دو نفر هست كه با چسب احساس كامل می شود. اگر ما صرفا روی این چسب احساس تمركز كنیم ،‌ممكن است میعارهای اساسی كه موجب دوام یك ازدواج و یك خانواده می شود را از دست بدهیم.

    سوم: شما 26 سال دارید، و خانم 36 ساله هست یعنی:

    الف)او 1 سال هست كه از سن باروری ایمن خود گذشته است. پزشكان توصیه می كنند به خاطر ریسكی كه وجود دارد خانمها بالای 35 سال باردار نشوند.

    ب)در حالیكه شما در اوج نیازهای جنسی هستید، این خانم زمان رو به افول جنسی خود را تجربه می كنند.

    ج)معمولا سرحالی و شادابی و انتظارات هر دوره سنی خاص خودش هست، و شما دو نفر تقریبا در 2 مرحله مختلف سنی هستید. لذا علاقمندیها ،‌ نگاه به زندگی ،‌انتظاراتتان از خانواده،‌ ظرفیت هایتان و هیجانهایتان تفاوت اصولی دارد.
    شما محكوم به طلاق قبل از ازدواج شده اید به خاطر این تفاوت هیجانی كه بین شما هست،( او منطقا شما را رد كرده است)
    می بینید كه هم اكنون كه شما به خاطر هیجان جوانی از خیلی چیزها چشم پوشی كرده اید و خواهان ازدواج با او هستید، اما او با پختگی خلاف نظر شما را دارد و شما را رد می كند، لذا حتی اگر ازدواجی صورت بگیرد، چنین اختلافاتی بین شما ، مرتب شما را آزار خواهد داد. چون نگاه شما هیجانی و نگاه ایشان منطقی هست.

    نكته:یعنی همین اختلاف نظر كنونی شما با هم در مورد ازدواج،‌ حتی اگر ازدواج صورت بگیرد اختلافات بعدی را به همراه دارد.

    د) این خانم در سنی هست كه كم كم از نظر فیزیكی،‌و ظاهر چین و چروك صورت را تجربه خواهند كرد، سپیدی موهایشان شروع می شود و .... ،‌ در حالیكه آقایون اگر چه در ابتدا شاید متذكر مسائل عاطفی ازدواج هستند ، لیكن جذابیت ها ،‌مقایسه ها و ... منجر به نارضایتی از زندگی می شود. در واقع این خانم از 14 سالگی از نظر فیزیكی در اوج و طراوت بوده است و اكنون بیش از 22 سال از این زمان گذشته است و زمان كمتری در اوج خواهند بود. لیكن آقایون از این نظر محدوده وسیعتری را تجربه می كنند.

    چهارم: معمولا در اینگونه ازدواج های با این تفاوت سنی ،‌ بازنده اصلی خانمها هستند. چون پس از مدت كمی از ازدواج طرد می شوند. اگر مردی تحمل كند و طلاق ندهد،‌ یا غرغر می كند،‌ یا بی تفاوتی در مورد خانواده پیشه می كند، یا سرزنش و تحقیر می كند،‌ یا با مقایسه های خود موجب كدورت می شود،‌ یا اینكه با پناه بردن به كار ، رفیقان، یا خدایی نكرده ارتباط با جنس مخالف و ....، نیازهای خود را بر طرف می كند. و معمولا آقایون در این موارد بیشتر تحت تاثیر طعنه ها و كنایه های مردم هستند . (مراجعانی داشتم كه چنین اختلاف سنی داشتند،‌و هرگر آقا قبول نمی كرد كه به همراه خانم بیرون از خانه یا میهماین یا بروند)،‌البته بعد از 7 سال زندگی . او معتقد بود كه دیگران او را فرزند همسرش می دانند و این او را عذاب می داد.)

    پنجم: در كنار همه این نكات منفی كه از این اختلاف سن اشاره كردم ،‌ باید به این نكته هم دقت كنید، كه خودتون هم پیشاپیش اهمیت این اختلاف سنی را در سئوال خود به طور مخفی نشان دادید. شما در مورد هیچیك از معیارهای خودتون و این خانم كه آیا تناسب دارد یا خیر صحبتی نكرده اید و اهمیت این تفاوت سنی مانع نگاه شما به سایر مسائل اساسی ازدواج شده است. لذا تنها اطلاعی كه در مورد خودتون داده اید این تفاوت سنی و تفاوت تحصیلی اتان هست.



    خلاصه و نتیجه گیری: بنده به عنوان یك مشاور خانواده به هیچ وجه توصیه به چنین ازدواجی نمی كنم و شما رامتوجه تبعات منفی چنین تصمیمی می كنم. لیكن اگر باز هم اصرار دارید كه به همین روش بروید باید برای بالا بردن ضریب امنیت این ازدواج برای آن خانم اقدام ذیل را انجام دهید تا این خانم بتواند به چنین زندگی دلخوش بوده و اعتماد كند:

    یكم: تك تك معیارهای اساسی كه شما در مورد انتخاب همسر در نظر دارید مشخص كنید و تناسب او را در رابطه با او بررسی كرده و با این خانم هم در میان بگذارید.

    دوم: تصمیم خود را برای داشتن فرزند و تعدادش و زمانش كاملا روشن كنید. همچنین سایر مشكلاتی كه به تفصیل در خصوص این ازدواج توضیح دادم با ایشون در میان بگذارید و نظر او را جویا شوید و خودتان هم نظرتان را بگویید.

    سوم: از آنجا كه شما در حال ارتكاب چنین اشتباهی هستید و ایشون نظرشون مخالف هست ، پس باید زمینه را طوری بچینید كه خدایی نكرده اگر مشكلات قابل پیش بینی رخ داد، شما بیشتر تاوانش را بدهید لذا برای اطمینان به محكم بودن ساختار چنین ازدواجی شما باید ضمانتهایی را برای تشویق ایشون پیشنهاد دهید،‌ تا ایشون ترغیب شوند. مثل دادن حق مسكن به او ،‌حق طلاق به او ،‌ و سند زدن اموالی یا پشتوانه ای كه ایشون مطمئن شود كه شما پا پس نمی كشید. و اگر پس كشیدید،‌ شما هم مسئولیت قسمتی از مشكلاتش را بپذیرید.


    چون دست به انتخاب پرخطری زده اید،‌ توصیه می كنم با احتیاط و صبوری و به آهستگی پیش بروید و عجله نكنید و حضورا به اتفاق هم به یك مشاور خانواده مراجعه كنید تا سایر معیارهای مربوط به ادواج هم در شما دو نفر ارزیابی شود.


    ‌لینك مقاله مرتبط: تفاوت سنی دختر و پسر در ازدواج



    ‏پرسش مراجعان،‌پاسخ مشاوران1 (علنی)‏

    ویرایش توسط بالهای صداقت : سه شنبه 24 اردیبهشت 92 در ساعت 18:15

  12. 5 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    taraneh89 (سه شنبه 24 اردیبهشت 92), ویدا@ (سه شنبه 24 اردیبهشت 92), مسافر زمان (سه شنبه 24 اردیبهشت 92), باران بهاری11 (شنبه 18 خرداد 92), شوکا (شنبه 18 خرداد 92)

  13. #147
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array
    4/2/1388

    ادامه یا طلاق در زندگی با همسر بد دهن و پرخاشگر و هوس باز



    مشکلاتی در زندگی شما به خاطر بی مهارتی
    هر دو شما و همچنین عدم خویشتنداری هر دو شما، اکنون به یک معضل تبدیل شده است.

    یکم:
    به گفته شما : شوهر شما عصبی، وابسته و تحت تاثیر خانواده و هوسباز است.
    من نمی دانم تا کنون و با جلسات مشاوره ای که داشته اید برای هر کدام از این مشکلات چه اقداماتی را انجام داده اید؟ و چه مدت ثبات داشته اید و آیا روش صحیح خود را ادامه داده اید؟ اگر طالب بازسازی چنین زندگی پر مشکلی هستید، نیاز به خونسردی و آموزش مهارتهای لازم و استمرار بخشیدن به این فعالیت هاست.
    دوم:
    از نحوه ادبیاتی که استفاده کرده اید و از مسائلی که در مورد خودتان نیز تعریف کرده اید به نظر می رسد که شما هم در برابر عصبانیت همسرتان ، با روشی که دارید موجب ، عصبانیت بیشتر او می شوید.. این بدین معنی هست که دقیقا شما به این آتش دامن زده اید.
    اشتباه نکنید. نمی گویم تقصیر شماست. بلکه می گویم در مواجهه با مشکلات همسرت، شما روش اشتباهی پیش گرفته اید.. وقتی همسر شما عصبی و تحریک پذیر است به هنگام عصبانیت با طعنه یا کنایه و جواب دادن نمی بایست او را وادار به رفتارهای منفی کنید.
    در واقع برای کنترل عصبانیت یک فرد عصبانی نیاز هست که هم او مهارتهایی را بیاموزد و هم شما بدانید در برابر یک فرد عصبانی باید چه اقداماتی انجام دهید.

    راهکارهای عملیاتی که می تواند هم اکنون به شما کمک کند.


    یکم:شما نمی توانید همه چیز را با هم داشته باشید، مگر اینکه برای مدتی رنجهایی را تحمل کنید، و مهارتهایی را کسب کنید و اقداماتی را انجام دهید.

    اگر نخواهید صبور باشید، اگر نخواهید مهارتهایی را کسب کنید و اگر امید به ادامه این زندگی ندارید، طبیعی هست که باید به طلاق فکر کنید. و وقتی به فکر طلاق افتادید، نباید بچه را بهانه کنید. همیشه بچه با یک والد زندگی کند ، بهتر هست از زمانی که با پدرومادری زندگی کند که با فحش و کتک کاری و قهر و ... او را تربیت می کنند. این بدترین بهانه برای ادامه زندگی هست. در واقع اگر شما به فرزندتان و تربیتش علاقه دارید. یا باید طلاق بگیرید.... یا باید به زندگی برگردید ولی یک استراتژی کاملا جدید پیش بگیرید.


    دوم: اگر تصمیم گرفتید طلاق بگیرید، با یک وکیل صحبت کنید تا بتوانید از حق خود دفاع کنید. و نگران فرزندتان نشوید. چون با طلاق او را هم از این جهنمی که توصیف کرده اید نجات خواهید داد.

    سوم: اما اگر هنوز هم به فکر ادامه این زندگی هستید؛ نیاز هست آگاهی ها و مهارتهایی را کسب کنید و مو به مو اجرا کنید. و این نیاز به هزینه دارد، و هزینه آن یعنی رنجهایی هست که ممکن است در این مسیر تحمل کنی.
    چهارم: (مهم)
    همه اینها به این معنا نیست که ساختن این زندگی ، یعنی ساختن همسرت. در واقع بخش مهمی از آن یعنی ساختن خودت. تغییرات ذیل می تواند نقش شما را در زندگی بهبود بخشد.
    الف) شناختن احساسات خودت
    ب ) کنترل احساسات خودت
    ج) شناخت دقیق هیجانات همسرت در هر لحظه

    د) کنترل احساسات همسرت در لحظات خاص

    وقتی با حرفهای مادر شوهرت یا شوهرت یا ... تحریک می شوی و به هم می ریزی، دچار احساسات به شدت منفی می شوی، لذا رفتاری انجام می دهی که منجر به برآشفتگی شدیدتر در زندگی ات می شود.

    خلاصه و نتیجه گیری:
    به عکس آن چیزی که فکر می کنی گیر افتادی و هیچ راهی نداری. باید بگویم کاملا آزادی و هر تصمیمی می توانی بگیری. فقط نباید همه چیز را با هم بخواهی. وقتی همه چیز را با هم بخواهیم و نمی توانیم، احساس گیر افتادن می کنیم.

    پس شما آزادی که تصمیم بگیری. البته هر تصمیمی بگیری ، انرژی می خواهد و هزینه دارد و رنج دارد. *اگر بخواهید جدا شوید، تحمل تنهایی ، احتمال ندیدن فرزندنت و احساس شکست ، از رنجهایی هست که در پی دارد. اگر شخصیت وابسته و احساساتی نداشته باشید این راه علیرغم مشکلاتش می تواند مفید باشد.

    * اگر بخواهید ادامه دهید، تحمل و صبر، یادگیری مهارتهای ارتباطی و به کارگیری آن و همچنین کنترل احساسات ناخوشایند از هزینه هایی هست که باید پرداخت کنید.
    نکته: اینکه شما هم حرفهای بد بزنید، و خانواده همسرت را لیچاره بنامی، شوهرت را هوسباز و بچه ننه بنامی و .... همه روشهای احساسی هست که نه زخمت را التیام می بخشد و نه راه حل مناسبی برای حل مشکلت هست.
    همه راه حل این است که برای مدتی احساسات خود را کنترل کنی و روشهای صحیحی را جهت حل مشکلت به کار گیری. اگر تصمیم به بازسازی زندگی گرفتید: الف) حتما نیاز به جلسات متعدد مشاوره خانواده دارد. و باید گام به گام جلو بروید و اصلا تصور نکیند طی چند ماه مسائل حل میشود. اما اگر انرژی بگذاری کم کم بهبودی حاصل خواهد شد.
    ب ) همچنین لینکهای ذیل حاوی مهارتهای ارتباطی هست که می تواند به شما کمک کند.

    مهارتهای ارتباطی
    مقالات مشاوره خانواده
    مقصر من هستم یا شوهرم؟!
    ویرایش توسط بالهای صداقت : شنبه 18 خرداد 92 در ساعت 15:16

  14. 4 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    barani (شنبه 18 خرداد 92), ویدا@ (شنبه 18 خرداد 92), باران بهاری11 (شنبه 18 خرداد 92), شوکا (شنبه 18 خرداد 92)

  15. #148
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    زندگی خوبی با نامزد عقد کرده ام داشتم تا اینکه
    خواستگار سابق همسرم سرو کله اش
    پیدا شده و همسم دچار دوگانگی احساسی شده است



    تاریخ 30/4/1388



    موقعیت سختی هست که شما در آن قرار گرفته اید. و ریشه و اصل مشکل شما شخصیت احساسی همسرتان هست. در واقع همسرتان از بهره هوش هیجانی پایینی برخوردار هستند و کنترل کمی بر احساسات خودشان دارند.
    توصیه می کنم قبل از اینکه عروسی کنید و زندگی خود را رسما شروع کنید انرژی خود را روی تغییر همسرتان متمرکز کنید. مهم هست که آیا او می تواند از منطق خود بهره بگیرد و بر احساسات خود فائق آید یا نه؟ چون در زندگی مسائل احساسی زیادی چه در ترس ها، چه نگرانی ها، چه عشق ها ، چه نفرت ها، غمها یا ... پیش می آید. و اگر هر بار همسرتان نتواند آنها را حل کند، فشار زیادی بر شما خواهد آمد.
    شما باید با او بسیار جدی و با قاطعیت صحبت کنید. از او بخواهید سریعا تصمیم نهایی خود را بگیرد. شما نباید با تحمل و سعه صدر فضای بازتری در اختیار او قرار دهید تا او و احساساتش یکه تازه میدان زندگی شما باشند آن هم در شرایطی که قبله این احساس خارج از کانون خانواده هست.
    در این میان کمکی که شما می توانید به او بکنید اینست که حضورا او را به جلسات روانشناسی بالینی ببرید و راههای کنترل احساس را بیاموزد و به کار گیرد. طی گذر این جلسات شما باید او را زیر نظر داشته باشید که تا چه میزان در کنترل احساسات خود موفق می شود. آیا تغییر مثبتی می بینید. یا تغییرات منفی هست. یا تغییر نمی کند. اگر تغییرات مثبت به وجود نیاید، زندگی شما ریسک بالایی خواهد داشت.اما اگر موقعیت فعلی همسرتان به خاطر بی مهارتی و کمبود آموزش های لازم جهت هوش هیجانی باشد. و پس از طی جلسات رواندرمانی بهبود نسبی حاصل شود، این امید که زندگی خوبی پیش رو داشته باشید افزایش خواهد یافت.

    خلاصه و نتیجه گیری: برای اینکه تعادل و تفاهم نسبی بین شما و همسرتان ایجاد شود باید همسرتان طی جلسات رواندرمانی با یک روانشناس بالینی مجرب، روی هوش هیجانی و کنترل احساسش کار کند. و بر وضعیت فعلی فائق آید. طی این مدت شما باید با مهربانی اما قاطعیت نسبت به احساست کنترل نشده او واکنش دهید و خطوط قرمز خود را کاملا شفاف برای او روشن کنید.
    فراموش نکنید که به مرور زمان یادآوری اینگونه مسائل از طرف همسرتان روی عشق و احساس شما تاثیر گذاشته و به مرور عصبی خواهید شد و آنوقت هیچکسی نیست که این زندگی را نجات دهد.

    به هر حال اگر طی جلسات رواندرمانی او توانست بر احساسش فائق آید، و شما کاملا احساس آرامش کردید می توانید عروسی کرده و زندگی خود را رسما ادامه دهید. اما اگر جلسات روانشناس بالینی موجب نشد که همسرتان روشش را بهبود بخشد باید نگران ادامه چنین زندگی باشید.


    همچنین برای شروع پله اول باید مستقیما یا از طریق خانواده همسرتان به آن آقا هشدار جدی نسبت به این رابطه بدهید تا او نقش خود را در این میان قطع کند.

  16. #149
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array
    تاریخ 1388/4/30



    قهرهای توام با سکوت مکرر همسرم





    بیایید مشکل شما را در 3 محور بررسی کنیم؟


    1 – چرا او سکوت و قهر می کند؟
    2 – چه امری موجب می شود ایشان این شیوه را ادامه دهند؟
    3 - چگونه می توانید در حل این مشکل توانا باشید؟


    اما یکم: 1 – چرا او سکوت و قهر می کند؟
    به نظر می رسد همسر شما از عزت نفس پایینی برخوردار باشد. و از قضا پایین بودن تحصیلات ایشان نسبت به شما این مشکل را در او تشدید کرده است. همسر شما با توجه به فضای ذهنی و فرهنگی اش که اشاره کردید مردسالارانه هست، سعی می کند با اعمال فشار بر شما بر احساس حقارت خود فائق آید. دقت کنید. به عکس آنچه رفتار بیرونی همسر شما نشان می دهد. او بیشترین خرده گیری ها و ایراد ها را به خود دارد. او خود را مرتب به خاطر ضعفها و نقاط ضعفش سرزنش می کند. در خلوت او خودستیز هست. و خود را ضعیف می داند. لذا برای کاهش این فشار ، سعی می کند در بیرون به عکس رفتار کند و تقصیرها را به گردن شما بیندازد.

    دوم: 2 – چه امری موجب می شود ایشان این شیوه را ادامه دهند؟

    همانطور که خودتون بخشی از مسئله را متوجه شده اید، به خاطر اینکه شما در قبال قهرهایش به او امتیاز داده اید، موجب شده او از قهرهایش نتایج خوشایندی به دست آورد و موجب تقویت این رفتار نامطلوب در ایشان شده است. او از طریق فشار بر شما سعی دارد عقده کهتری خود را کاهش دهد. لیکن روش نامناسبی را انتخاب کرده است.

    سوم 3 - چگونه می توانید در حل این مشکل توانا باشید؟

    با جمعبندی 2 بند قبلی می توانیم راهکارهای عملی ذیل را در دستور کار خود قرار دهید:


    1)
    تغییرات بسیار تدریجی انجام می گیرد و اثرات آن کم کم خود را نشان می دهد. همانگونه که طی چندین سال او به این روش خو گرفته است، بهبود و اصلاح رفتار ایشون هم زمانبر خواهد بود. لذا صبر اساس و بستر این تغییرات خواهد بود. و تصور اینکه طی چند هفته و حتی چند ماه همه مشکلات حل شود، صحیح نمی باشد.


    2)
    شما بیشترین انرژی خود را باید روی افزایش اعتماد به نفس او بگذارید. شما نباید تحت تاثیر حرفهای ظاهری او قرار گیرید. ( اینکه خود را بی اشتباه می داند، یا خود را از شما بالاتر می داند )، به این منظور باید فهرستی از نقاط قوت او تهیه کنید. حتی اگر این نقاط قوت کوچک باشد. از این پس سعی می کنید به آرامی روی نقاط مثبت او متمرکز شوید، و به او بازخورد بدهید. کم کم باید به او تلقین کنید که فردی ارزشمند و مهمی هست. اجازه دهید در موارد مختلف اظهار نظر کند و مطالب مثبتش را تشویق کنید. به او بگویید که علیرغم بعضی اختلافاتی که دارید در کل او را مثبت و فرد ارزشمندی می دانید.
    (نکته مهم : تغییر ادبیات شما باید به آرامی باشد، تا او بتواند باور کند.)

    3)
    دقت کنید مسئله تحصیلات شما مستقیما یا غیر مستقیم مقایسه نشود. و سعی کنید کمتر از اینگونه ادبیات استفاده کنید:
    راهنمایی کردن
    نصیحت کردن
    توصیه کردن
    استدلال کردن و ....
    که موجب می شود او نقش معلمی به شما بدهد و خود را ( به خاطر مخاطب بودن) مورد تحقیر قرار دهد. و به جای آن به او نقش معلم دهید. از او نظر بخواهید و بابت نظراتش او را تشویق کنید و بگویید که برای افکارش ارزش قائل هستید.
    در واقع شما با اینگونه افکار سعی می کنید نظر او را در مورد خودش عوض کنید. چون مشکل اصلی اینست که خود را کوچک می داند.

    4)
    سعی نکنید وقتی او قهر می کند به هر قیمتی او را راضی کنید. البته این بدان معنا نیست که شما هم لج کنید و جواب ندهید. بلکه نیاز هست که شما بی توجهی کنید. بی توجهی با قهر کردن فرق دارد. بی توجهی یعنی اینکه نشان نمی دهید او قهر هست و با انرپی کار خود را می کنید و با زبان ملایم با او صحبت می کنید. اما معذرت خواهی نمی کنید به سکوتش اشاره نمی کنید. اما در عین حال به او محبت می کنید و به او می گویید که برایش احترام قائل هستید.

    5)
    روش دیگر که می تواند وضعیت موجود را برای شما قابل تحمل کند این است که شما زیادی همه انرژی خود را روی شوهرتان سرمایه گذاری کرده اید. شما باید فهرستی از علاقمندیها و توانایی ها و استعدادها و سرگرمی های خود تهیه کنید و با توسعه آنها انرژی خود را در راه کنترل زندگی به کار گیرید. در دنیا فقط و فقط شوهر نیست که ما را خوشبخت یا بدبخت می کند. هزاران مورد دیگر در زندگی برای هر انسان هست که می تواند از آنها بهره بگیرد. و خود را به آرامش برساند یا رشد دهد.


    6)
    برای اینکه بتوانی ارتباط سازنده و بهتری را با همسرت ایجاد کنید، سعی کن هم مهارتهای ارتباطی را با دقت فرابگیری و هم آنها را با تمرین مستمر در زندگی پیاده کنی. و البته این به زمان نیاز دارد. به همین منظور شما می توانید به لینک مقالات مهارتهای ارتباطی که در ذیل برایتان قرارداده ام کمک بگیرید.
    مهارتهای ارتباطی و لینک مقالات برگزیده

    مهارتهای گوش دادن و مهارتهای ارتباط و لینک ها برگزیده
    مهارتهای ارتباطی
    نکته های طلایی در ارتباط با دیگران
    مهارتهای تصمیم گیری
    ویرایش توسط بالهای صداقت : سه شنبه 05 شهریور 92 در ساعت 20:13

  17. #150
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array


    هم اکنون باردار هستم و به خاطر دلخوری های که من و همسرم از همدیگر داشتیم همسرم اعلام کرده
    دیگر به منزل خانواده من نمی آید و می گوید من باید تنهایی به دیدنشان بروم





    خواهش می کنم حساسیت زیاد نشان ندهید. اگر ایشان اجازه می دهد شما می توانید در صورت نیاز به خانواده خودت سر بزنید. (بدون او)، لیکن برای کاهش این تنش باید مواظب باشید که
    سعی نکنید از خانواده خودت مرتب دفاع کنید. و یا حتی سعی نکن از شوهرت به خاطر مسائل خانواده ات معذرت بخواهی.


    بلکه به او بگو:
    «می توانم ناراحتی ات را درک کنم. باید خیلی ناراحت شده باشی. از اینکه علیرغم همه این ناراحتی ها اجازه می دهی که من بدون تو به خانواده ام سر بزنم نشان دهنده بزرگواریت هست. من متاسفم که چنین اختلافی را می بینم و امیدوارم در آینده این گونه مسائل کمتر پیش بیاید»
    به هر حال ادبیاتی که نه معذرت خواهی اشتباه در آن است، نه بحث و جدل، نه التماس، و نه ناراحتی....
    حساسیت روی این موضوع نشان نمی دهی، و با خانواده ات به تنهایی ارتباط می گیری.
    نکته مهم و آخر: علیرغم مشکلات و مسائلی که عنوان کردید. به خاطر فشارهایی که تحمل می کنید و همچنین مسئله بارداری، اکنون خیلی حساس هستید. و بیشتر نکات منفی و فشارزای زندگی را می بینید. اگر صبور باشید و آرام مسائل را پیگیری کنید با روشهایی که گفتم به مرور و به ویژه پس از به دنیا آمدن فرزندتان ، مثبت اندیشی و تحمل شما هم بیشتر خواهد شد.
    میوه درخت صبر همیشه شیرین هست. اگرچه خود صبر و تحمل انبوه مشکلات دردناک و تلخ هست.


 
صفحه 15 از 16 نخستنخست ... 5678910111213141516 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.