به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 16 نخستنخست 123456789101112 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 158
  1. #11
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مشاوره برای همه

    ( 26/1/1386)
    همسرم یا مادر همسرم؟


    یکم: به جای تمرکز روی مسائل و اختلاف نظرها بین خود و مادر همسرتون ، ذهن و حواس خود را روی رابطه خود و همسرت متمرکز کن.
    اگر نگاهت به مادر همسرت ، نگاه یک رقیب باشد و مقایسه در زندگی ات ریشه کند، هرگز از این چاه بیرون نمی آیی و آرامش زندگیت صرف نقشه کشی، طراحی و برنامه ریزی برای بیرون کردن رقیب از بازی می شود.
    به عکس اگر می خواهی زندگیت جذاب و جالبتر شود به جای اینکه با روشهای خودت
    همسرت را بین خود و مادرش مردد کنی و بر سر دوراهی قرار دهی،
    به او کمک کن تا به تعارض نیفتد،
    یعنی مجبور نباشد نقش قاضی بین شما را بازی کند.
    لذا بهتر است خودت را به
    مادر همسرت نزدیک کنی، خطاها و اشتباهات او را پیش همسرت بازگو نکنی یا از او گله نکنی.
    بدین ترتیب همسرت از تو آرامش می گیرد و به تو تمایل بیشتری پیدا می کند. (عکس آن چیزی که بسیاری از زوج ها می اندیشند).


    دوم: مسئله دوم شما به سازگاری بر می گردد.
    سازگاری با سازشکاری و تسلیم شدن متفاوت است .

    تفاوت ها و اختلاف سلیقه ها نفسا چیز بدی نیست. بلکه می تواند به جذاب شدن زندگی منجر شود. انعطاف و تغییر تدریجی و ملایم بعضی رفتار، به ما کمک می کند تا از شکسته شدن خود جلوگیری کنیم. نیاز نیست که سعی کنید سلیقه آنها را به میل خود تغییر دهید. شما به روش خود عمل نما ولی از برخورد و کشمکش با ظرافت حذر کن.

  2. 13 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 20 بهمن 94), بالهای صداقت (شنبه 02 اردیبهشت 91), رها68 (جمعه 17 بهمن 93)

  3. #12
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مشاوره برای همه

    (31/1/1386)
    الگوریتم حل مشکل


    یکم: از تمام راههای موجود برای حل مشکل می بایست به صورت توام و همزمان استفاده کنی.

    دوم: ما انسانها برای حل مشکلاتمان باید مشکل محور باشیم نه هیجان محور؛ لذا شما به هنگام برخورد مجدد به چنین مشکلی به جای ناراحتی، کسالت ، غمگینی ، نا امیدی ، احساس گناه و ... که همه مبتنی بر هیجان است، سعی کن متمرکز بر مشکل شوی که در این چند بند به آنها اشاره می کنم.
    رنج و درد و حال روانی نامساعد که از چنین مشکلاتی حاصل می شود ؛ به مراتب بدتر از خود آن مشکل و مسئله است. لذا در مرحله اول لازم است شما این تبعات را حل و فصل کنی و این با آگاهی به تبعات آن به دست می آید.

    سوم: برای بر طرف کردن هر مشکلی واقع بینی شرط اول است. یعنی باید مسئله را دقیق تعریف کنیم ، بدین ترتیب پس از سعی جهت بر طرف کردن آن ، توانایی اندازه گیزی میزان پیشرفت خود را خواهیم داشت.

    مثال: هر مشکلی ، مثلا دروغ گویی یا پرخاشگری؛ اول باید فرکانس آن را در یک روز ، یک هفته یا یک ماه دقیق یادداشت کنیم. شدت آن را بررسی کنیم. و یادداشت کنیم . زمینه هایی که چنین مشکلی را تسهیل می کند یا باعث می شود را یادداشت کنیم. عواملی که مانع از بروز مشکلمون می شود را یادداشت کنیم. موفقیت های نسبی که در حل این مشکل در قبل داشته ایم یادداشت کرده و عامل چنین موفقیتی را به خاطر بسپاریم.


    * حالا پس از فراهم آوردن چنین اطلاعات واقع بینانه ای طرح مرحله ای و تدریجی برخورد با مشکلمون را طرح ریزی می کنیم.
    ( فراموش نفرمائید که ارزش کار ما به حل کامل مشکلمون نیست، زندگی گرفتن یک نتیجه مطلوب نیست ، بلکه میزان تلاش و سعی ای که در جهت حل مسائل زندگی می کنیم ، شخصیت و اعتبار ما را شکل می دهد. شما از این به بعد امتیاز به تلاش های خود بدهید؛ نه صرفا نتیجه ای که می گیرید، در این صورت اعتماد به نفس شما با تلاش های بیشتر شما گره می خورد و مشوقی برای ادامه مسیرتون می شود. و در این حالت هر چه بیشتر با مشکلتون دست و پنجه نرم می کنید از خودتون بیشتر خشنود می شوید. و عدم کسب نتیجه دلخواه ، منجر به احساس گناه و ناامیدی شما نخواهد گردید)


    * در فاز اول : پس از اینکه برنامه ریزی مرحله ای انجام دادید، سعی در ریشه کنی کامل و صد در صد مشکل (که یک ایده آل ذهنی بوده و با واقعیت همخوانی ندارد ) نکنید.بلکه با توجه به مثالی که در بند سوم این یادداشت آمده است، در فاز اول روی کاهش جزئی فرکانس عواملی که موجب مشکل می شود و یا خود مشکل متمرکز می شوید. مثلا اگر هفته ای دو بار پرخاشگری می کنید، برنامه را برای هفته ای یکبار تنظیم می کنید. همچنین برای عوامل ایجاد کننده یا تحریک کننده و مساعد کننده پرخاشگری هم همینطور، مثلا دیدن فردی که تحریک کننده شماست یا .... ، سعی می کنید تعداد برخورد با آن را کم کنید.

    ( دقت کنید بحث سر حذف نیست ، بلکه کاهش است و این کاری هست که در صورت خواستن و همچنین برنامه هایی که خود آگاهید می توان انجام داد)

    * در فاز دوم : فرکانس عوامل بازدارنده از مشکل را افزایش می دهیم. مثلا حضور در جمع دوستان ، تهیه لیست علاقمندیها ...، در این مورد نیز روی کلمه افزایش دقت کنید . یعنی باید بتوانید بعد از مدتی دو منحنی از عوامل ایجاد کننده و بازدارنده مشکل برای خود رسم کنید که اولی نزولی و دومی صعودی هست. در واقع انرژی روی انجام این منحنی هاست که ارزش دارد. همانطور که در قرآن هم آمده است که:
    لیس للانسان الا ما سعی (انسانی چیزی جز سعی هایش نیست).


    * مهم مهم : بازهم دقت کنید برای خود قانون همه یا هیچ نگذارید ، و در صورت بروز مشکل خود را نبازید، فقط روی کاهش و افزایش عوامل ایجاد کننده و سد کننده کار کنید. این طبیعت کارست، که پس از هر چند موفقیتی یک شکستی حاصل شود. شکست ها تا وقتی شما را به تلاشی دیگر وادارند جزء موفقیت محسوب می شوند ولی ناامیدی و سکون به هیچ وجه مطلوب نیست.

    چهارم: متاسفانه ترک هرگونه عادتی تقریبا صفر است. که البته این خیلی ناامیدانه است. اما به عنوان مثال بین معتادی که از درون جوی آب و کنار خیابان جمعش می کنند ، و معتادی که بعد از سالها عنوان می کند که روز به روز مصرفش کاهش یافته و سر پیری امید پاک بودن صددر صدی پیدا کرده است ، بسیار تفاوت است. پس می توان به مرور زمان و اندک اندک با حل مشکل عادت ناپسند را از همین حالا ترک کرد



  4. 17 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 20 بهمن 94), بالهای صداقت (شنبه 02 اردیبهشت 91), خانم ایکس (یکشنبه 13 اسفند 96), سوده 82 (شنبه 15 آذر 93)

  5. #13
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مشاوره برای همه

    ( 31/1/1386)
    تفاوت سازگاری با سازشکاری


    اهمیت سازگاری در مباحث روانشناسی تا اندازه ای است که بسیاری از تعاریف بر اساس میزان سازگاری افراد تعریف می شود. مثلا یکی از تعاریفی که در مورد هوش گفته می شود ، هوش را میزان سازگاری افراد با محیط می دانند. یا یک از پارامترهای اساسی سلامت روانی را سازگاری با محیط عنوان می کنند. حتی در مباحث زیست شناختی نیز سازگاری ارگانیسم با محیط را مهمترین عامل بقاء موجود زنده می دانند.


    البته سازگاری به معنی سازشکاری و منفعل بودن نیست.


    سازش کاری و منفعل بودن این است که مثلا شما در محیط کار تسلیم وار و بدون هیچ خلاقیت و تلاشی درجا بزنید،

    اما در سازگاری
    اولا آنقدرهیجانهای منفی شما را درگیر نمی سازد که آرامشتون به هم بریزد یا ابتکار عمل از دستتون خارج شود. ثانیا با خلاقیت ، تلاش و روش حل مسئله ضمن اینکه کار محوله را به بهترین نحو انجام می دهید ، مبتکرانه با اقدامات خودجوش و مثبت در راستای کارهایتان زمینه رشد خود را فراهم می سازد.
    همچنین از عجله و انتظار نتیجه آنی می پرهیزید. و با دقت عملا ( نه به صورت هیجانی و احساسی) به دنبال روش های هنجار سازمان متبوعه جهت حل مسئله خود می پردازید.


  6. 14 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    Nilsa (سه شنبه 08 تیر 95), بالهای صداقت (شنبه 02 اردیبهشت 91), رها68 (جمعه 17 بهمن 93), سوده 82 (شنبه 15 آذر 93)

  7. #14
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مشاوره برای همه

    ( 31/1/1386)
    برای رسیدن به هدف از کجا شروع کنم؟


    از نظر خلقی هر کسی ویژگی منحصر به فردی دارد و همیشه هم ضرورت ندارد مثل دیگران احساس کنیم ، مثل دیگران فکر کنیم و مثل دیگران عمل کنیم.
    انسان به وسیله اهدافش و معنای زندگیش که همان انگیزه های اصلی زندگی هستند، نیرو و توان می گیرد. یکبار بطور اساسی با خود بیندیشید و اهداف خرد و کلان خود را در مسیر زندگی کاملا شفاف ترسیم کنید. چه چیزی شما را به شوق می آورد ، چه چیزی به شما حرکت می دهد؟ و آیا این انرژی و توان موقت است یا استمرار دارد؟


    یکم)
    پیشنهاد می گردد در کنار اهداف کلی زندگی برای خود اهداف کوتاه مدت و قابل وصول کوچکی تدوین کنید، و به سوی آن حرکت کنید. شاید باور نکنید که کاری را اگر شروع کنید توان انجامش نیز در پی آن می آید.

    دوم)
    لیست طولانی از علاقمندیهای خود تهیه کن، و آنها را به عنوان مشوق و تقویت خود انتخاب کن. مثلا رفتن به سینما، پارک، میهمانی، فیلم دیدن و ... ، اینها را پاداش کن برای کارهایی که می بایست انجام دهی. نه بر عکس هنگام فرار از کار به این علاقمندیها روی بیاوری!

    سوم)
    لیستی از نقاط قوت و توانمندیهای خود تهیه کن. با تقویت و گسترش آنها ، زمینه خودباوری ات بیشتر می شود.

    از کوچکی ما را بدون قید و شرط دوست نداشته اند. مثلا گفتن اگر می خواهی دوستت داشته باشیم باید درست را بخوانی، یا اگر فلان کار را نکنی بچه خوبی هستی. و .... این موجب شده کم کم خودمون هم با شرط و شروطی خود را دوست داریم. مثلا اگر کنکور قبول شدی ، ارزش داری و موفقی، اگر دیگران به به و چه چه تو را گفتند آدم دوست داشتنی هستی. در حالیکه همه اینها خیالاتی هست که به اشتباه والدین و جامعه در ذهن ما ریخته اند. ما انسانها فی نفسه ارزشمندیم. و پس از آن با تلاشهایمان رشد می کنیم.

    نیاز نیست حتما به نتیجه دلخواهی برسیم تا آن موقع از خود راضی باشیم. همین که از بین بی نهایت موجوداتی که آفریده نشده اند ، خدا ما را منحصر به فرد آفریده است دارای ارزش و قابل ستایش هستیم و پس از آن هم به لحاظ تلاشی که می کنیم ارزشمندیم. پس باید یاد بگیریم که هر روز که از خواب بر می خیزیم ابتدا ستایش خود کنیم. وقتی که کسی خود را ارزشمند ببیند، تن به هر کاری نمی دهد و غمگین و کسل نمی گردد.


    نکته: نیاز نیست نگاه دیگران را به خود عوض کنی، ابتدا باید زحمت بکشی و نگاه خودت را به خودت تغییر دهی، آنگاه هست که معجزه خودباوری و ارزشمندی شکل می گیرد.

  8. 17 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    mohammad6599 (پنجشنبه 07 شهریور 92), Nilsa (سه شنبه 08 تیر 95), reihane_b (سه شنبه 21 خرداد 92), salehe92 (دوشنبه 04 فروردین 93), بالهای صداقت (چهارشنبه 03 آبان 91), سوده 82 (شنبه 15 آذر 93)

  9. #15
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مشاوره برای همه

    (2/2/1386)
    بهانه گیری های شوهرم


    بهانه گیری به علت مسائل ریشه ای تری هست. معمولا افراد نیازمندیهای خاصی دارند. بعضی این نیازها مثل آب و غذا و مسائل جنسی واضح تر است و بعضی نیازمندیها مثل نیاز به احترام، نیاز به تائید، نیاز به پشیرفت، نیاز به قدرت، نیاز به آزادی که جزء نیازمندیهای روانی هستند ، آشکار نیستند ، و خود را به صورتهای مختلف نشان می دهند.
    هر فردی بر اساس یکی از این نیازها، افکارش شکل می گیرد . در پی این افکار هم احساس خاصی پیدا می کند . و در انتها نیز این نیازها ، احساسات و افکار خود را به صورت یک گفتار و رفتار خاص بروز می دهند( مثل بهانه جویی)

    مثلا اگر او نیاز به تائید و احترام داشته باشد. و تصور کند که عدم سرو شام توسط شما و پرداختن به فرزندتان به علت اینست که برای او احترام قائل نیستید، آنوقت فکر می کند که کار شما به علت بی احترامی است ، و به این علت احساس طرد شدگی و پرخاشگری به او دست می دهد و در انتها رفتار ناشایست یا گفتار بهانه جویانه از او سر می زند.

    در اینجا اگر دقت فرمائید متوجه می شوید که شما به جای جواب دادن به بهانه جویی های او که شاخ و برگ این درخت است، باید متوجه نیازها و احساسات او باشید. و وقتی با کلام و رفتارتان برای او آشکار می سازید که دوستشون دارید و براشون احترام قائل هستید. او لازم نیست از ابزارهای مخربی مثل بهانه جویی استفاده کند.

  10. 13 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (یکشنبه 06 تیر 95), بالهای صداقت (شنبه 02 اردیبهشت 91), رها68 (جمعه 17 بهمن 93), سوده 82 (شنبه 15 آذر 93)

  11. #16
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مشاوره برای همه

    (6/2/1386)

    رابطه دوستی بین دختر و پسر ....ما باهم فقط دوست هستیم!!!!!!




    نمی توان ارتباط عاطفی در چنین سطحی با دختر یا پسری داشته باشید و از او بخواهید که به شما دل نبندد


    آیا شما در آینده از همسر تان چنین مطلبی را می پذیرید که دوستی عمیقی با جنس مخالف داشته است و آن شخص قصد ازدواج با او نداشته و از او خواسته که بهش دل نبندد؟!
    سازگاری و سلامتی روانی امری است که در هر جامعه ای نسبت به هنجارهای آن سنجیده می شود. شاید در کشور و فرهنگی دیگری، دختری با دوست پسرش هر گونه رابطه ای که مایل باشند بر قرار نمایند، ولی ازدواج نکنند و این مسئله هم در بعد از ازدواج دختر، برایش مشکلی ایجاد نکند. اما در جامعه و فرهنگ ما چنین ارتباطاتی را برای سابقه همسران خود نمی پسندند.( مخصوصا آقایان در این زمینه جدی تر هستند).

    تعارض ایجاد شده در این مورد بین انتخاب و مسئولیت می باشد. شما می خواهید بدون هیچ ریسک و محدودیتی به همه چیزهای مثبت دست بیابید و این در دنیایی که ما زندگی می کنیم ، محال است. در این جهان هر انتخابی با میزانی از زیان ها و میزانی از سودها به هم گره خورده است. مهم این است که در کل ، نتایج مثبت انتخابهایمان (به لحاظ منطقی بودن)، دائمی تر ، خوشایند تر و صحیح تر باشد.

    شما چون فقط خود را محور قرار می دهید ( آنهم لذت های آنی بدون عواقب آن) ، فکر می کنید ارتباط عاطفی ، احساسی با جنس مخالف و بدون ازدواج بهتر از ازدواج است. در حالیکه این نه به نفع دختر است، و نه به نفع پسر.

    ( به مرور در زندگی احساس پوچی ، بی معنایی و بطالت خواهید کرد). چون انسان به میزان تلاشی که در مسیر انتخابهای خود می کند و مسئولیت آن را می پذیرد، به زندگی اش معنا و نشاط و جوشش می دهد. و اگر از این سختی ها حذر کند، کسالت ، بی حوصلگی و بی انرژی بودن از نتایج بلند مدت آن خواهد بود.


    اگر شما قصد ازدواج با این شخص را ندارید،
    صریحا به او بگویئد که برای ازدواج او را در نظر نداری و نمی خواهی از این به بعد او را ببینی.

    و به هیچ وجه قول مبهم در مورد آینده ( که باید بعدا تصمیم بگیری، یا ببینیم وضعیت چی می شه) به او ندهید. و قید کنید که قصد ازدواج را با او ندارید. و حاضر نیستید مسئولیت زندگی را اکنون بپذیرید. ( تا او هم برای زندگی خود برنامه دیگری را مهیا کند)


  12. 10 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (چهارشنبه 03 آبان 91)

  13. #17
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مشاوره برای همه

    (6/2/1386)

    قوانین سرسختانه زاییده ذهن


    یکم:
    وقتی ما در ذهن خود قوانینی غیر واقعی ، سخت گیرانه و غیر قابل انعطافی وضع می کنیم و انتظار اجرای آن را در بیرون و زندگی واقعی داریم، معمولا با مشکلاتی روبرو می شویم. این باید ها در مورد تحصیل، پیداکردن شغل، پیدا کردن همسر ، بچه دار شدن و ...، موجب به هم ریختن آرامش ما می شود و ایجاد تنش و اضطراب می کند. شما به جای تمرکز روی نتایج، بهتر است به تلاشهای خود بیندیشید و برنامه ریزی کنید. برای تحصیل، شغل اقدام کنید. این سعی و کوشش شماست که به شما انرژی می دهد. برای ازدواج معیارها و شرایط آنرا فعالان و مجدانه کسب کنید. انسان سالم به « اینجا و اکنون» تمرکز می کند. شما باید همین ثانیه را دریابید و به بهترین شکل بگذرانید. و در جهت آینده صرفا تلاش کنید. نگاه به گذشته افسردگی و نگاه به آینده اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم. لیکن هم اکنون را دریاب و بهترین عملی را که می توانی انجام بده.


    دوم:
    تمرکز بیش از حد شما بر خودتان و خواسته هایتان ، منجر به خودمحوری شما شده است. دنیای شما به کوچکی خواسته هایتان شده و شما را زندانی کرده است. نیاز است که علائق و دل مشغولی هایت را گسترش دهی. خورشید را حسی کنی، نوازش باد را درک کنی، از تنفس خود لذت ببری، رنج دیگران ( که واقعی است) بفهمی، و توجه به خودت را کاهش دهی تا از « رنج توهم مشکل» رهایی یابی. سعی کن خودشکوفایی را با بیرون جستن از خود حس کنی.


    سوم:
    البته برای رسیدن به اهداف خود در آینده ، نیاز به ترسیم واقعی اهدف، پی ریزی راهکارها و برنامه ها و اقدام به تلاش در آن مسیر ضروری هست. اما وقتی خیالات منفی در مورد آینده ، جایگرین چنین منطق و تلاشی می شود، مشکلات هیجانی این چنینی هم پیش می آید.

  14. 12 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (شنبه 02 دی 91)

  15. #18
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مشاوره برای همه


    (6/2/1386)
    دلسوزی های مادرانه


    من هم در این مورد که «دخالت خانواده در امور خصوصی شما صحیح نیست» با شما هم نظر هستم.
    اما نکات ظریفی هست که باید توجه نمائید.
    معمولا عزیزان و نزدیکانی که خود را زیاد به ما نزدیک حس می کنند و دلسوز و دوست ما هستند، سعی می کنند با توصیه نصیحت، انتقاد به ما کمک کنند. که البته برای فرد بالغی مثل ما ، اصلا این جالب نیست.
    این نکته از آنجا مهم است که ما از آنها متنفر نشویم. بلکه آنها را دوست داشته باشیم و بدانیم در روشی که انتخاب کرده اند اشتباه می کنند.
    نکته دیگری که مهم است. معمولا ، هنگامی نزدیکان، آشکارا ما را مورد نصیحت و توصیه و انتقاد قرار می دهند که نقطه ضعف عمده و غیر قابل چشم پوشی در ما می بینند . یا خطر یا مشکل عمده ای را به وضوح بر سر راه ما مشاهده می کنند.
    هر چقدر ما از نظر عاطفی ، فکری و رفتاری بلوغ کمتری از خود نشان دهیم و استقلال لازم را در حل و فصل مسائل نداشته باشیم، نقش دخالتی دیگران در زندگی ما محسوس تر است.(افراد احساس محور به جهت عجول بودن و اینکه همه جوانب را نمی خواهند ببینند، صبور نیستند و هیجانی هستند، بیشتر شرایط دخالت دیگران را مهیا می کنند)
    پس کاری که در این زمینه شما می توانید بکنید نه بحث کردن ، جدل کردن ، درگیری و نفرت هست، نه توجیه و پنهانکاری و .... بلکه باید توانا بودن خود را در حل مشکل و مسائل خود به آنها نشان دهی.

    به جای توجیه هر گونه حرکتی که از تو سر می زند، گاهی لازم است بعضی صحبت های منطقی را ارائه دهی و حتی اشتباهات خود را نقد و بررسی کنی و ابراز پیشمانی کنی. با کنترل احساسات و هیجانات خودت به آنها نشان دهی که می توانی خود را از تصمیم گیری های صرفا احساسی نجات دهی و با آینده نگری خود می توانی محیطی امن را برای خودتون و خانواده تون ایجاد کنید.

  16. 9 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (پنجشنبه 09 آذر 91)

  17. #19
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مشاوره برای همه

    (12/2/1386)
    آیا واقعا من را برای ازدواج دوست دارد؟


    این بدیهی است که هر دختر یا پسری که قصد ارتباط با جنس مخالف خود را دارد از یک سری شگردها استفاده می کند.
    مثلا
    تو خیلی قشنگی، خیلی با وقاری، خیلی فهمیده ای، خیلی باهوشی، خیلی احساساتت پاکه، هیچکه مثل تو نمیشه، تو با همه فرق داری، من توی دنیا فقط به تو فکر می کنم، من بی تو می میرم. و هزاران شگرد و ترفند دیگه...،
    اگر یه سری از روی تحقیق در اینترنت به بعضی سایتها بزنی ، شاید هزاران یا میلیون ها از این شگردها وجود دارد، اصلا عنوان مطالب اینست :« هزار راه مخ زنی دختران» ، یا « چطوری یه دختر رو تور کنیم» و .....

    شما بیا یه تحقیقی روی متن ترانه ها بکن، ببین از چه ادبیات قشنگ و ظریفی استفاده می کنند. همه اینها را گفتم که یک دفعه زندگی را علیرغم زرنگی مثل فیلم هندی نبینیم، که اولش پسر را عقب هل می دهیم، بعد اون هر دفعه یه طوری جلوی ما را می گیره و در نهایت ، آره ما هر دو عاشق هم می شیم. و ما هم همانطور فکر می کنیم که اون فکر می کرد.
    این بند که در بالا گفتم ، به نظرم شاه بیت راهنمائی من به شماست،( اگر گرفته باشی).


    حالا شما واقع گرایانه با قضیه برخورد کن ( نه مثل فیلم هندی) ، مشاهده می کنی که چقدر این دل نگرانی ها حل می شود. می پرسی چگونه؟




    شما در آستانه سن ازدواج هستی، منطقی هستی و اسیر احساسات و هیجانات افراطی نیستی. شخصی به شما ابراز علاقه می کنه، و شما او را آزمایش می کنی ، متوجه می شوی او به شما دروغ می گوید و او همزمان طالب ارتباط با افراد دیگری هم هست، ولی وقتی دستش رو می شود، شروع به دفاع از خود می کنه و در نهایت، با یک معذرت خواهی سروتهش را هم می آورد. ( خب تا اینجا درست).

    اما بعدش: او اصرار به ارتباط با شما دارد. شما مردد می شوید که آیا راست می گوید یا نه ؟! اینجا باید شما بیشتر او را بشناسید، که آیا فرد متعهد و مسئولی هست. و شما هم که دنبال لذت و تفنن نیستید، شما به زندگی می اندیشید و به ازدواج ، پس باید زمینه آزمایش واقعی را فراهم کنید، یعنی با خانواده در میان بگذارید، و از او بخواهید که از طریق خواستگاری رسمی رابطه ادامه یابد( محک جدی بودن را به او بزنید)، که اگر با هزار و یک بهانه قبول نکرد، پس دروغهایش را پایانی نیست و اگر خواستگاری رسمی با حضور والدین صورت پذیرفت، فرصت بسیار عالی هست که شما و خانواده تان از نزدیک با او آشنا شوید.( در غیر این صورت این موش و گربه بازی ها برای چیست؟)

    بعضی وقتها یک نفر یک ماشین قراضه داره، می خواهد بندازه به یک نفر، مثل بعضی بنگاه دارها، شروع می کنه به اینکه : آقا رنگش متالیکه ، فرمونش هیدرولیکه، موتورش تازه نفسه، بدنه اش فابریکه و ...، هزارتا دروغ یا تحریف واقعیت ، چون می خواهد بفروشد و خلاص شود، چون دیگه کاری با این ماشین و این خریدار نداره، فقط یک لحظه برنده بشه و تمام. لذا حرفهای دو پهلو می زنه ، بعضی چیزا را نمی گه، بعضی چیزا را یه قسمتش رو میگه و یه قسمتش رو نمیگه، و آخرش که خریدار و خامش می کنه، لبخند رضایت و پیروزی می زنه.
    اما یه وقتی شما یه ماشینی داری می خواهی باش بری سفر، می بری مکانیکی ، میگویی آقا ، مثل اینکه موتورش یه صدایی می ده ، بررسی کن، حتی اون آقا اگر بگه من چیزی نمی شنوم ، شما اصرار می کنی که بیشتر دقت کنه، لاستیک ماشین رو عوض می کنی ، و خلاصه دنبال عیب و نقصهای اون می گردیی که قبل از سفر بر طرف کنی ، تا توی سفر نگذارتت، توی جاده نمونی تا نه راه پیش داشته باشی ، نه راه پس. لذا وسواس به خرج می دهی که حتما با ماشین سالم مسافرت کنی.
    حالا در ازدواج ، دختر و پسرها دو جور نگاه به ازدواج دارند. یکی نگاه بنگاه داری و خرید و فروش ، و یکی نگاه همسفری.
    اگر ما می خواهیم هم آغوش فردی بشیم و یه عمر همسفر بشیم، حق داریم که از هر لحاظ از اول بدون احساسات افراطی، دقیق موضوع را بررسی کنیم. هم نقاط ضعف خود را بگوئیم و هم از همسفرمان بخواهیم نقاط ضعف خود را بگوید. نه اینکه نگران پیدا شدن نقص ها باشیم.






    خلاصه:

    - موضوع ارتباطتون را با خانواده طرح کنید و به رابطه خود رسمیت ببخشید و به او بگوئیدکه حاضر به تفنن و لذت بی هدف نیستید و اگر او هم طالب هست باید قرار خواستگاری بگذارید( تا بیشتر همدیگر را بشناسید و بررسی کنید که آیا با هم تفاهم دارید یا نه؟)

    - اگر ایشان هر بهانه ای بیاورد که این مسئله را به تعویق بیندازد یا از زیر آن شانه خالی کند ( حتی اگر دلایل کامل منطقی داشت) باز هم ادامه به این ارتباط به صلاح شما نیست.


    - اگر او نیز به ارتباطتون رسمیت داد و با خانواده در میان گذاشت و خواستگاری صورت گرفت، اینجا اول آشنایی است نه آخرش، پس هل نشو، و معیارهای ازدواج را با مشورت خانواده دقیقا بررسی کن.


    - هیچ نگران نباش. چون اگر این شخص به همان فهمیدگی باشه که شما تصور می کنی، وجود تو را طالب هست، و نمی تواند به بهانه جزئی شما را ترک کند و اگر شما اشتباه می کردید و او اینگونه خود را نشان داده ، ولی آدم ظاهر بین و لذت طلبی هست، پس چه بهتر قبل از ازدواج این را متوجه شوی


    - مجدد یاددآوری می کنم ، شناخت یک آقا و یک خانم فقط از طریق صحبت و چت و تلفن و به صورت تک به تک ، احتمال خطا را بسیار بسیار بالا می بره ، پس بهتره قبل از هرگونه قضاوت سطحی در مورد یکدیگر، ارتباطتون را با رسمیت بخشیدن و ارتباط بر قرار کردن با خانواده های یکدیگر عمق ببخشید




  18. 16 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (سه شنبه 20 تیر 91)

  19. #20
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مشاوره برای همه

    (12/2/1386)

    چرا همسرم اجازه میده خانواده اش در زندگیمون دخالت کنند؟


    دوست عزیز،
    معمولا دخالت در خانواده، با اجازه یکی از طرفین انجام می شود.
    زن و شوهری که مسائل زندگی خود را بیرون می برند ، معمولا چنین پیامدهایی را دارد.
    شما باید از خودتون شروع کنید.

    باید ارتباط عاطفی و احساسی شما با همسرتان آنقدر قوی باشد که همسرت ، آشکارا ببیند که تو با او در یک تیم و در یک جبهه هستی، آنوقت دیگر به خودتون گل نمی زنه، و با تیم رقیب همانندسازی نمی کند.

    اگر ارتباط شما و همسرت آسیب دیده باشد، مخصوصا اگر مهارتهای ارتباطی شما ضعیف باشد و از نظر احساسی نتوانسته باشید او را جذب کنید، پس این کار را مادرش انجام می دهد و چون اطلاعات خصوصی خانواده شما به بیرون درز پیدا می کند، مادرهمسرت نیز از روی دلسوزی توصیه هایی به فرزندش می کند که به زندگی شما آسیب می رساند.
    در مورد خانواده خودت نیز ، نباید هنگامی که او شروع به انتقاد می کند، واکنش نشان دهی یا از آنها دفاع کنی،
    بلکه با هم احساسی باید سعی کنی نشان دهی که احساسات همسرت را می فهمی( نه اینکه بخواهی خانواده ات را مقصر نشان دهی) ، بلکه به همسرت می گویی درک می کنم که ناراحت شدی، یا اینکه به او می گویی که همیشه دوستش داری و ازش حمایت می کنی.
    بهتر است از توصیه ، راهنمایی و نصیحت مستقیم یا انتقاد به همسرت پرهیز کنی، این منجر به آسیب دیدن رابطه شما می شود.
    شما لازم است به طور غیر مستقیم در همسرت تغییر ایجاد کنی و این فقط با ارتباط قوی احساسی ممکن است. وقتهای بیشتری را در کنار همسرت سپری کن، تفریح ،پارک ، سینما و احترام به عقاید و احساس همسرت به این کار کمک می کند.
    همچنین با تعریف از نقاط مثبت او ، سعی کن در او کرامتی ایجاد شود که نقاط ضعفش کاهش یابد.

  20. 14 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (یکشنبه 06 تیر 95), بالهای صداقت (شنبه 02 اردیبهشت 91), شادمانه (سه شنبه 15 اردیبهشت 94)


 
صفحه 2 از 16 نخستنخست 123456789101112 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:40 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.