به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 14 از 16 نخستنخست ... 45678910111213141516 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 131 تا 140 , از مجموع 158
  1. #131
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مشاوره برای همه

    1/8/1388

    رفتار من در مقابل خانواده همسرم چگونه در جذب همسرم موثر خواهد بود؟ همراه باشم یا بی تفاوت


    شما از 2 نوع واكنش خود در قبال خانواده همسرت صحبت كرديد.

    يكي اينكه در اوايل سعي مي كرديد خيلي در قبال مشكلات مادر همسرتون واكنش نشان ندهيد.

    دوم اينكه بعدها تصميم گرفتيد واكنش مناسب نشان دهيد.


    اما مسئله اي كه مي توانست و مي تواند به شما كمك كند اينست كه با توجه به وابستگي احساسي كه همسرتان دارد، براي مدتي (حداكثر 6 ماه تا يكسال )، با همسرتان همراه شويد. اين بدين معني نيست كه براي هميشه با كارهايش كنار بياييد. به معني تاييد و تشويق و احترام او و احساسهايش با خانواده اش هست.

    فلسفه اين كار اينست كه شما بعد از ازدواج نتوانستيد يكي شويد، يك تيم واحد و همبسته.
    در واقع هميشه احساس رقابتي كه مادر ايشان با شما در رابطه با همسرتان داشته است، منجر شده است كه هميشه احساس شما در قبال «رفتار همسرت با خانواده اش » مثبت نباشد.

    پس اگر بتوانيد به نوعي همسرتان را در اين امور احساسي نسبت به مادرش پذيرا باشيد و در كنارش باشيد و او را به خاطر احساسات مثبتش تشويق و تائيد كنيد، كم كم تو را جزء خودش مي داند چون احساساتتان شبيه هم مي شود. در آن وقت مي تواند گلايه هاي خودش را نسبت به خانواده اش با شما در ميان بگذارد، يا حتي به شما جذب شود.
    اما اكنون احساس مي كند كه شما دو تيم متخاصم هستيد،‌و سعي مي كند تا جايي كه مي تواند مسائل احساسي كه نسبت به مادرش دارد با شما سانسور كند و از طرف ديگر احساساتش را نسبت به شما تا حدي با مادرش سانسور مي كند.

    يك خانواده وقتي مرزهايش برجسته مي شود و مستقل مي شود و ديگران كمتر دخالت مي كنن كه نه در كلام بلكه در هم حسي قوي باشند و يكديگر را در آغوش احساسي بگيرند. يعني شما بايد همه انرژي خود را در تائيد و جذب احساسي همسرتان بگذاريد و كاري به خانواده اش نداشته باشيد. و حتي همان احساسي كه او با مادرش نشان مي دهد شما هم قويا همان احساس را نشان دهيد.


    شايد سئوال پيش بيايد كه اينگونه همسرم بيشتر به مادرش وابسته مي شود، این طور نیست؟
    بايد بگويم خير!

    معمولا افراد به طرف كساني كه با آنها همراهي و هم حسي مي كنند جذب مي شوند و با او يكي مي شوند. اگر شما با همسرتان در دراز مدت هم احساسي كنيد و او را بابت رفتار اشتباه مادرش مواخذه نكنيد، يا حتي بي تفاوت نباشيد و او را تائيد كنيد. او احساس مي كند درون خانواده گرما و جذابيت كافي وجود دارد. پس كم كم وابستگي اش به خانواده اش كاهش مي يابد.


    رفتار بي توجهي همسرتان به مشكلات مادرش در كنار روشي كه بنده پيشنهاد دادم مي تواند طي زمان كم كم مشكلات را حل كند.
    معمولا قهر، غرغر، مقابله به مثل، و بي توجهي به احساسات خاص همسر منجر به بدتر شدن اوضاع مي شود. كما اينكه تا كنون هم همين طور شده است.

    شما بايد ميزان حساسيت خود را نسبت به همسر و خانواده اش را در كوتاه مدت به شدت كاهش دهيد تا در درازمدت ارتباط عميقي بين شما و همسرتان ايجاد شود.
    هرگز نبايد همسرتان خود را در بين دو راهي احساسي شما و خانواده اش احساس كند. در چنين مواردي همسر شما مستاصل شده و تصميمات اشتباه مي گيرد.
    بهتر است كه شما يك راه را در ابتدا حذف كنيد. آن هم راه خودتان هست. و كاملا در كنار همسرتان قرار بگيرد. به مرور كه همسرتان از تعارض احساسي و دو راهي آزاد مي شود، متوجه مي شود كه شما در كنارش و با او يكي هستيد و اين همبستگي درون خانوادگي شما را افزايش مي دهد.



    خلاصه و نتيجه گيري:

    براي كوتاه مدت بين 6 ماه تا يكسال دقيقا همان منشي را در قبال خانواده همسرت در پيش بگير كه همسرت در پيش مي گيرد. و اينگونه همسرت را از تعارض خارج كن و مورد تائيد و تشويق قرار بده.

    اين باعث مي شود كه همسرت احساس مثبت و قوي نسبت به شما پيدا كند و با شما همراهي بيشتري داشته و حرفهايش را با شما در ميان بگذرد.

    به هيچ وجه از رفتارهاي تهاجمي، قهر، غرغر، محكوم كردن، بي تفاوتي، و احساسات منفي در اين ميان استفاده نكن كه نتيجه اش روز به روز بدتر مي شود.

  2. 4 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (پنجشنبه 04 آبان 91), رها68 (سه شنبه 21 بهمن 93)

  3. #132
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مشاوره برای همه

    8/8/1388


    با این همه عدم تفاهم با همسرم چکار کنم تا فرزندم در محیطی آرام به دنیا آمده و پرورش یابد


    برای داشتن یک زندگی آرام همسران می بایست درصدد باشند تا اطلاعاتشان را نسبت به یکدیگر افزایش دهند . نقاط قوت و ضعف یکدیگر را به درستی شناخته و از انتظارات همدیگر نسبت به زندگی کاملا اگاه باشند.

    معمولا تغییر از طریق گسترش دادن و تاکید کردن روی نقاط مثبت همسر امکان پذیر است.


    اینکه همسرتان نسبت به این زندگی دل و دماغ ندارد ، و ناراحتی اش را با بهانه گیری و در قالب های متفاوت بروز می دهد ،به نظر می رسد به علت کدورت هایی است که در ابتدای زندگی تان بود و تاکنون رفع نگردیده است.

    شما به جای پافشاری روی مسائل جزئی که چه چیز را بخرد یا نخرد یا چه کار کند، کجا برود ، چه کسی به خانه اتان بیاد و ... باید جر و بحث ها ،امر و نهی ها، نصیحت ها و مشاجرات بین خود را به حدقل برسانید.

    یک مرد/زن فقط وقتی همه انرژی و توان خود را درون خانه به کار می گیرد، که احساس آرامش و راحتی کند و از زندگی لذت ببرد.



    فرزند آینده شما بیشتر از اینکه نیازمند سیسمونی، اسباب بازی ، تخت و .... باشد، هم اکنون نیازمند آرامش روانی شما به عنوان والدینش ، می باشد.


    بهتر است تصمیمات منطقی ، یا مقابله ای، یا تغییری یا ... را تا به دنیا آمدن فرزندتان به تعویق بیندازید، و طی این مدت ضمن حفظ آرامش خود ، سعی کنید زندگی مسالمت جویانه و همراهانه ای با همسرتان داشته باشید. نقاط قوتش را مورد تاکید قرار دهید، و کمتر به نقاط منفی اش (طی این مدت پافشاری کنید.)


    از روشهای های مقابله ای و انتقام جویانه دوری کنید، در حسابها مالی او و ارتباطهایش کنجکاوی نکنید و نسبت به روشهای خرج کردن او و رفت و آمدهایش با خانواده ها کمتر حساسیت نشان دهید.

    در عوض طی این مدت مانند کسی که فارغ از مشکلات مالی ، ارتباطی و ... هست، ادبیات هم حسی و عشق محوری را در ارتباطات خود پیش بگیرید.

    حتما توجه دارید، شما به عنوان پدر/مادر مسئولیت سنگینی تا به دنیا آمدن فرزندتان دارید که ناآرامی های این دوران به هیچ وجه قابل جبران نیست.

    برنامه اصلی شما باید آرامش محوری باشد.(حتی اگر بر وفق مراد شما نباشد یا تنگناهای اقتصادی وجود داشته باشد.)، همه تصمیمات دیگر را بعدا هم می توان گرفت، اما بعدا نخواهید توانست ، فشارهایی که بر جنین وارد شده است را جبران کرد.




    از طرفی تصور قوی اینست که اگر شما روش خود را کاملا مسالمت آمیز و آرامش بخش تنظیم کنید، با به دنیا آمدن فرزندتان و زمینه آرامش بخش که طی این مدت بوده است، انعطاف همسرتان بیشتر شده و چرخش زیادی خواهد داشت، و تغییرات مثبت او شروع خواهد شد.





  4. 2 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (شنبه 13 آبان 91)

  5. #133
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مشاوره برای همه

    8/8/1388

    نحوه تاثیرپذیری فرزند در مدرسه ابتدایی
    آموزش در خصوص آشنایی با اندام های جنسی




    معمولا نحوه نگاه ما به زندگی، شخصیت ما و ... همه دست به دست هم می دهد و در تربیت کودک تاثیر می گذارد. حالا هر نوع نگاهی ما داریم ممکن است نقاط ضعفی و نقاط قوتی داشته باشد.


    مثلا نگاه شما که لازم نیست روی بچه های ابتدایی ،عربی و دینی کار کنند، یک نگرش هست. که به نوبه خود نقطه مثبت و منفی هم در خود دارد. لذا فرزند خود را در یک مدرسه دیگری قرار می دهید که از این نظر خیالتون راحت شده. اما ممکن است در مدرسه جدید که روی این مسائل متمرکز نیستند ، توجه کمتری روی ریز مسائل اخلاقی کودکان داشته باشند که یک مورد را شما اشاره کرده اید.

    معمولا دیدگاههای روشنفکرانه به تربیت کودک علیرغم محسناتی که دارد ممکن است در سننین پائین چالشهای اخلاقی به وجود بیاورد و چون کودکان قدرت تجزیه و تحلیل زیاد ندارند آسیب زاست.

    به هر حال اینگونه مسائل در مدرسه به عهده روشهای مدیریتی مدرسه هست.

    و نیاز هست که شما حساسیت های مدیر و مربیان و معلمان مندرسه را در این مورد بالا ببرید.

    اگر کودک شما در سنین راهنمایی یا دبیرستان بود، روشهای مصون کردن ، و تجزیه و تحلیل کردن و آگاهی دادن می توانست به عنوان یک راه حل اصلی مطرح شود. اما در سن فرزند شما ، نیاز هست که بافت مدرسه و بافت دوستان پاکیزه و سالم باشد. چون کودک هر چه سنش کمتر باشد نسبت به بیماریهای جسمی و روانی آسیب پذیر تر است و باید محیط او را بسیار محتاط انتخاب کنیم.

    شما اگر بافت مدرسه را قابل اصلاح نمی دانید، باید حتما مدرسه اش را تغییر دهید یا حداقل کلاسش را تغییر دهید.

    البته به عنوان راهکار فرعی (نه راهکار اصلی) ، باید به کودکتان کم کم آگاهی دهید.

    ولی این آگاهی به طور کلی باید باشد، و زیاد روی این مسئله ای که گفته است پافشاری نکنید. چون اگر متوجه حساسیت شما شود، ممکن است بعدا در این مورد کمتر خود افشایی کند.


    برای آگاهی باید از اینگونه ادبیات استفاده کنید:

    بدن هر کس متعلق به خودش هست، و مخصوصا بخشهایی از بدن که با لباس پوشیده می شود حریم شخصی اوست. و جایی هست که نباید غیر خودش کسی لمس کند یا ببیند.

    ممکن است بچه ها یا کسانی باشند که این مسئله را ندانند. باید به آنها یاد بدهی که نباید چنین کنند. و همدیگر را لمس کنند.

    در مدرسه که پدر و مادر نیستند. معلم و مدیر بزرگترهای شما هستند. اگر بچه ای این کار اشتباه را کرد یا هر کار اشتباهی کرد، باید به معلم و مدیر بگویی.


    همچنین شما لازم است با بر چسب مثبت و تلقین مثبت ، زمینه پیشگیری را در کودکتان تقویت کنید.

    مثلا:

    فرزندم از اینکه مسائل مدرسه را با من در میان می گذاری خوشحالم. از اینکه تو کارهای اشتباه بقیه بچه ها را نمی کنی خوشحالم و باید برایت جایزه ای تهیه کنم.

    (البته فراموش نکنید این راهکارهای مکمل و فرعی هستند)



    نکته دیگر:


    کودکان در مرحله عملیات عینی (سنین 6 تا 12 سال)، بیشتر از اینکه تحت تاثیر همسالان باشند ، تحت تاثیر معلمان ، مدیران و والدین هستند. لذا اگر شما بتوانید نگرانی های خود را به معلم ایشون منتقل کنید و او بتواند در قالب توصیه و راهنمایی یا داستان یا .... بچه ها را راهنمایی کند و به آنها بایدها و نبایدها را یاد بدهد، بسیار مفید خواهد بود.



    خلاصه:

    به نظرم به جای اینکه نگران باشید مدرسه ای روی مسائل دینی ، عربی یا سیاسی فرزندتان کار کند، نگران باشید که نسبت به مسائل تربیتی و اخلاقی کوتاهی کند. (مطمئن باشید که فرزندان در سنین نوجوانی و جوانی تفکر انتزاعی پیدا کرده و مسائل سیاسی و مذهبی آنها شکل می گیرد) و در سنین ابتدایی باید قالب اخلاقی و تربیتی منسجم و محکم بخورند که مدرسه ها در این مورد نقش مهمی دارند.

    اگر در مدرسه ای نسبت به اینگوه مسائل سهل انگار باشند یا اولویت نداشته باشد و بیشتر روی مسائل آموزشی تاکید داشته باشند. عادتهای اخلاقی در فرزندتان شکل نخواهد گرفت و در نوجوانی با مشکل روبرو خواهد شد و خواهید شد.



  6. 5 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (دوشنبه 06 آذر 91)

  7. #134
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مشاوره برای همه

    20/8/1388



    پیشنهاد رابطه نزدیک داده تا بعد از بدست آوردن شناخت تصمیم بگیریم ، من نپذیرفتم چون هدفم از این رابطه دوستی ، ازدواج هست ، با این وجود دوستش دارم آیا این رابطه ناسالم هست؟




    شب تاریک و سنگستون ما مست

    قدح از دست ما افتاد و نشکست

    نگهدارنده اش نیکو نگاه داشت

    وگرنه صد قدح نفتاد و بشکست





    یکم:

    ما برای هر هدف و هر کاری باید با توجه به واقعیات تصمیم بگیریم و برای رسیدن به آن از مسیری امن و صحیح بگذریم. اینکه بر اساس ذهنیات و تخیلات خود واقعیات را طور دیگر تفسیر کنیم ، در نهایت نه اینکه به هدف نمی رسیم ، بلکه ممکن است سقوط هم بکنیم.

    اینکه هدف شما ازدواج است تنها نقطه قوت این رابطه بوده است. اما در واقعیات هیچ نقطه مثبت دیگری جزء همین مسئله (که البته در ذهن شما هست)، وجود ندارد.

    آنجا که پسری به بهانه ازدواج و قول و قرار مدتها دختری را در راه ارضاء خواسته های خود به هر سو می کشاند، در نهایت بی تعهدی و ترک هست. در مورد شما حتی قول و قرار ازدواجی هم وجود نداشته هست.

    یعنی در واقعیت او به طور نامحسوس به شما می گفته است که صرفا هدفش لذت از این رابطه است و بس. و بعد هم تا ببنید چه پیش خواهد آمد!!!!


    نتیجه این بند:

    بین واقعیات و تخیلات تفاوت قائل شویم و به خاطر احساساتی که برای ما به وجود می آید سعی نکنیم واقعیت را تحریف کنیم تا بر تخیلات ما منطبق شود.

    دوم:

    نقطه قدرتی که در شما به خاطر هدف صحیح شما وجود داشته است، منجر به رهایی شما از این مخمصه شده است. اگرچه یکبار لغزندگی شما به حداکثر رسیده اما قبل از سقوط کامل نجات یافته اید.

    متاسفانه مراجعان زیادی داریم که پس از این سقوط و رها شدگی به یاد مشاوره می افتند. که البته ما نمی توانیم اثر شکست را در آنها به کلی از بین ببریم. شما به خاطر وسوسه فکری هنوز به حریم امن نرسیده اید و اگر مانند گذشته گام به گام بلغزید (به خاطر تخیلات ذهنی خود)، ممکن است شما هم با هر نیت خیری که دارید به سرنوشت بدتر از این دچار شوید.

    نتیجه این بند:


    اجازه وسوسه فکری ( دنبال روی از آنچه که به آن فراخوانده می شوی)، به خودت نده.

    سوم:

    ازدواج و انتخاب همسر ، سواد خاص خودش را نیاز دارد. آگاهی می خواهد و سواد می طلبد.

    اینکه یکی را دوستش داریم کافی نیست.

    ایشون حداقل معیارهای لازم را برای ازدواج با شما ندارد. حتی تمایل برای ازدواج با شما، استقلال و آمادگی برای ازدواج، تعهد و خویشتنداری و ....

    در این بند می خواهم بگویم حتی اگر ایشون آمادگی خود را برای ازدواج با شما اعلام می کرد، باز این به معنای این نبود شما مشکلی ندارید، بلکه در واقع این آغازی برای مشکلات بعدی بود.

    چهارم:

    اگر او خطوط قرمزی در ارتباط با شما نداشته است و پیش رفته است. و نه مسائل شرعی، نه هنجارهای اجتماعی ، نه موقعیت اجتماعی، نه احترام به شما و نه از نظرمنطقی هیچکدام مانع او نشده است که حریم شما را حفظ کند. پس کدام تضمین و پشتوانه ای وجود دارد و چه مانعی می تواند پس از ازدواج چنین تعهدی را در او ایجاد کند.


    پنجم:

    اگر با توجه به بندهای فوق به این نتیجه رسیده باشید که حتی اگر او اعلام آمادگی کرد، باز هم او مناسب ازدواج با شما نیست. معلوم می شود که من توانستم ام در این چند بند خطر اصلی را به شما گوشزد کرده باشم. خطر اصلی انتخاب ناصحیح و اشتباه شماست.


    ششم:

    اکثر اوقات رفتار اشتباه از فکر ها و آگاهی های اشتباه نشات می گیرد.

    و این تفکر غلط است که :

    «ختم كلام: از كسي كه دوسش داري ساده نگذر چون ممكنه ديگه كسي رو مثل اون دوست نداشته باشي واز كسي كه تورو دوست داره بي تفاوت عبور نكن چون ممكنه ديگه كسي تو رومثل اون دوست نداشته باشه... »


    این جمله یکی از ایده های اشتباه بسیاری از دختران و پسران ماست.

    اصلا دوست داشتن یک بذر ساده در ابتدای آشنایی و خواستگاری و ازدواج هست.

    اگر انتخاب درستی صورت بگیرد و طرفین مهارتها و آگاهی لازم جهت ازدواج را داشته باشند ، آنگاه این بذر آب می خورد ، رشد می کند و آفت های آن از بین می رود و این دوست داشتن به عشق های بزرگتری تبدیل می گردد. پس اصلا اینطور نیست که عشق های هوسی اول ازدواج که به خاطر نیازهای جنسی و عاطفی در طرفین به وجود می آید نقش مهمی در ازدواج داشته باشد که از دست دادنش نگرانی ایجاد کند.

    بلکه مهم اینست که بدانیم پیوند ازدواج را باید بر اساس مبنا و معیارهای مهمی چون آگاهی و مهارتهای لازم انجام دهیم و پس از آن در حفظ آن کوشا باشیم. و همین که به کسی تمایل داشتیم تا این معیارها را در او ارزیابی کنیم کافیست .

    دقت کنید من هرگز نمی گویم با کسی که دوستش ندارید ازدواج کنید. ولی باید بدانید از میان کسانی که دوستشان دارید آنها که معیارهای لازم را دارند مناسب ازدواج هستند.

    در غیر اینصورت مثل این مورد که شما شرح دادید از طریق طعمه کردن ازدواج و دوستی و .....، صرفا شما را برای ارضاء نیازهای جنسی خود می طلبد و حتی حاضر نیست بحثی از ازدواج به طور جدی پیش بیاید.

    هفتم:

    ببین من نه شما را می شناسم و نه دسترسی دارم که مستقیما بخواهم کمکت کنم. اما بدان در قبال زندگی ات که از سقوط کامل نجات پیدا کرده است از دست دادن چند وسیله و .... اصلا مهم نیست.

    پس بحث ارتباط مجدد را کلا فراموش کن، و بهانه اینکه وسایلت نزد اوست و .... را برای خود جور نکن. تغییر محیط کار، تغییر شماره تلفن ضروریست و ... و هر چه که ممکن است شما را وسوسه به درگیر شدن مجددتان در این رابطه می کند از خود دور کند.



    خلاصه و نتیجه گیری:

    شما یک عشق منطقی و عاقلانه و از روی آگاهی به یک شخص واقعی نداشته اید. شما شیفته تصویری در ذهن خود شده اید که به اشتباه آن را نسبت به این آقا داده اید.

    واقعیت این بوده است که :آقایی برای چند سالی که شرایط ازدواج را ندارد ، خواهان یک ارتباط دوستی و جنسی با شما بوده است، که شما هم به اشتباه تحت تاثیر القائات او احساسات خود تا مرز غیر قابل برگشت پیش رفته اید، لیکن خدا کمک کرده است و فرصتی دوباره به دست آورده اید.

    اگر به هر بهانه ای این ارتباط مجددا برقرار شود ، ممکن است زندگیتون به انحراف و شکستی برسد که دیگر مشاور هم نمی تواند کمکی کند.

    در کل خویشتنداری شما تا همین بسیار ستودنی و تحسین برانگیز هست. و نقطه امید من در این مشاوره همین قدرت شماست.

    لذا توصیه می کنم ، پس از قطع کامل ارتباط با این آقا برای رها شدن از این احساست و آشنایی بیشتر با فرایند ازدواج مدتی در تالار گفتگوی همدردی به مطالعه بپردازید. و هم مقالات آموزشی را بخوانید و هم از سرنوشت هزاران فردی که مشابه شما تا حدهای مختلف پیش رفتند آشنا شوید. تا به جای اینکه شما عبرت دیگران شوید ، بتوانید شما از تجربه دیگران استفاده کنید.

    فراموش نکنید شما فقط یکبار زندگی می کنید، و فرصت دوباره از اول شروع کردن و تصحیح اشتباه همیشه برای شما فراهم نیست




  8. 5 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (چهارشنبه 17 آبان 91), شوکا (سه شنبه 21 خرداد 92)

  9. #135
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مشاوره برای همه

    24/8/1388

    نحوه رفتار با شخصی که دچار بیماری پارانویا می باشد




    تشخیص قطعی بعد از مصاحبه دقیق بالینی و انجام تست های شخصیت از جمله تست MMPI امکان پذیر می باشد.

    اما اگر پارانویا ثابت شود بسته به میزان درجه و شدت آن ممکن است از طریق رواندرمانی و انجام تکالیفی هم از طرف شما و هم از طرف ایشون به مرور و به آهستگی شدت آن کم شده و قابل تحمل شود. همچنین اگر خیلی شدید باشد یا با مشکلات دیگری ترکیبی باشد ممکن است نیاز به دارو درمانی و مراجعه به روانپزشک دارد.


    به هر حال روش صحیح رفتاری با چنین افرادی باتوجه به مقدمه ذیل توضیح داده می شود

    شما باید بدانید شخص پارانویا ریشه مشکلش کاملا در درون خودش هست. و گاهی ممکن است خود فرد در تنهایی به این نتیجه برسد که مشکل از خودش هست. لذا فرد اضطراب و نگرانی در درون خود دارد. و ترس از دست دادن او را آزاد می دهد. باید توجه داشت عامل اصلی شما نیستید. در واقع اینطور نیست که صرفا عدم اعتماد به شما منجر به این مشکل شده است. در بدترین حالت ممکن است بعضی رفتارهای ابهام آمیز شما محرک رفتار ایشون بشود واین مسئله را شدت ببخشد.

    با این مقدمه که متوجه شدیم مسئله در شما نیست و ریشه اش در همسرتان هست، پس شما صرفا با کاهش محرک ها و ابهامات در رفتارتان می توانید تا اندازه زیادی از برانگیختگی او جلوگیری کنید.

    همانطور که در بسیاری مواقع تا کنون هم این کار را کرده اید، نباید رفتار دو پهلو از خود نشان دهید. و پیشاپیش آنچه او را تحریک می کند شناسایی کنید و حتی توضیح دهید. گاهی بهتر است حتی شما در بعضی مسائل پیش دستی کنید.
    مثلا بگویید فلان پارک نمی آئید آنجا از نظر مفاسد مناسب نیست.
    و بهتر می دانید در منزل بمانید.
    یا اگر حساسیت همسرتان روی تماس های تلفنی شماست ، وقتی کسی به گوشی اتان زنگ می زند سریعا در مورد آن توضیح دهید.


    به هر حال فراموش نکنید. این بخشی هست که مربوط به شماست. بدون همراهی او و خواست او این مسئله درمان نمی شود. او هم باید تکالیفی را عهده دار شود. مقاومت در برابر وسوسه سرکشی به وسایل شخصی شما، جیب شما، موبایل شما، تعقیب شما و ... همه را باید مقاومت کند و کاهش دهد.




    خلاصه و نتیجه گیری:


    1 – دقت شود که احتمال شخصیت پارانوئید در فرد با منتفی بودن وجود هر سرنخی از مسئله منفی در سابقه طرف مقابل ، قابل بررسی می گردد.

    2 – تشخیص قطعی این مشکل صرفا از طریق مراجعه حضوری به یک روانشناس بالینی و انجام مصاحبه بالینی و تست شخصیت مثل MMPI امکان پذیر است.

    3 – همچنین درمان هم بر اساس شدت بیماری ایشون ممکن است از طریق جلسات منظم حضوری با یک روانشناس بالینی و در مراحل حادتر از طریق دارو درمانی ومراجعه به روانپزشک امکان پذیر است.

    4 – از آنجا که ریشه مشکل در فرد پارانویا هست، شما نباید به خودتان بردارید و ناراحت شوید، بلکه باید با شفاف سازی ، پرهیز از ابهام در رفتار و گفتار، توضیحات زیاد، پیش دستی در رعایت مسائلی که او را تحریک می کند و ... موجب آرام سازی و عدم تحریک او شوید.

    5 – به هر حال قسمت اعظم بر می گردد به خود همسرتان و باید او نیز جهت کاهش این مشکل اقداماتی را انجام دهد. از جمله مقاومت در برابر وسوسه سرکشی به حریم خصوصی شما و ..... که همه اینها بیانگر ضرورت مراجعه حضوری به روانشناس بالینی است.

  10. 4 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (دوشنبه 15 آبان 91)

  11. #136
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مشاوره برای همه

    24/8/1388


    بالاتر بودن موقعیت مالی پدرم، عدم تمکن مالی شوهرم و سکونت در منزل پدری ام، باعث بروز مشکل شده ، چه راهکاری را در پیش بگیرم




    یکم:

    با عنایت به توضیحاتتون به نظر می رسد که سطوح فرهنگی و اقتصادی خانواده پدری شما و ایشان متفاوت است که خود عامل این مشکلات شما شده است. در اینگونه موارد خود زن و شوهر به خاطر نزدیکی و ارتباطی که دارند کم کم فرهنگشان همگرایی پیدا کرده و اختلافاتشان رو به کاهش می گذارد. لذا هر گونه استقلال مکانی می تواند نقش مثبت داشته باشد.
    همانطور که گفته اید، مشکل اصلی شما در رابطه با همسرتان با خانواده ات بوده است که به خاطر نزدیکی فیزیکی نمود بیشتری داشته است.
    پس: جدا شدن شما می تواند مثبت تلقی شود.


    دوم:
    اینکه خانواده همسرتان احساس مسئولیت کرده اند، و جهت تهیه منزل مستقل اقدام کرده اند، نیز مثبت هست. و می تواند نوید یک زندگی کم تنش در آینده باشد.

    سوم:
    همچنین اینکه آنها جهت کمبود پول منزل به شما رو انداخته اند و حتی تعهد داده اند ک رسید بدهند، هم نکته مثبتی هست که آنها شما را جزء خودشان می دانند و به شما با دید مثبت نگاه می کنند.
    پس: شما اگر به زندگیتان علاقمند هستید، و همسرتان را واجد نقاط قوتی می بینید که در کل ارزش زندگی دارد و قصد ادامه زندگی هم دارید، پس اکنون وقت آنست که شروع به بازسازی رابطه خودتان بکنید و با کمک مالی با روی باز زمینه زندگی آرام را فراهم کنید.


    چهارم:
    ببیند ما نمی توانیم همه چیز را در گام اول با هم داشته باشیم. هم استقلال ، هم بنیه مالی خرید منزل و هم مکان مناسب و ....، بهتر است کمی با مسامحه برخورد کنیم.
    اگر همسرتان فرد سالمی هست و شما هم دوستش دارید ، در مورد محل نگران نباشید، محل اصلی او درون خانواده و در کنار شماست. البته اگر فرزند بزرگ داشتید و بیم محله و تاثیر گذاری را داشتید مسئله کمی متفاوت بود. اما اکنون باید با همفکری همسرتون سعی کنید با توجه به پولتون و شرایطتون منزل بگیرید. اگر در مورد پول منزل نقش پدر و مادر همسرتان برجسته هست و آنها این کار را می کنند، پس این حداقل حق آنهاست که در مورد محلش یا نزدیکی به خودشان هم نظر بدهند.
    درست هست این ایده آل شما نیست. اما ارزش یک زندگی مستقل را فقط وقتی داشته باشید بیشتر متوجه می شوید.


    پنجم:
    به نظر می رسد شما فردی احساسی باشید. همچنین تا اندازه ای شخصیت وابسته دارید. این خیلی طبیعی هست که وقتی دختر یا پسری بزرگ می شوند و ازدواج می کنند باید از خیلی وابستگی های خانوادگی و مکانی خود دل بکنند. مثل کودکی که به هنگام رفتن مدرسه باید از منزل دل بکند.
    لطفا دقت فرمایید. شاید ریشه مشکل شما دقیقا همین جا باشد. یعنی وابستگی افراطی به خانواده اتان.
    امکان داره به خاطر همین ارتباط تنگاتنگ و وابسته شما به خانواده اتان بعضی مطالب زندگی را با خانواده در میان می گذاشتی و آنها هم دلسوزانه نظری می دادند. اما در نهایت این موجب فاصله شما و همسرتان شده و حتما او هم ، دخالت خانواده را علت مشکل می دانسته است.
    در واقع این بند پنجم شاید کلید اساسی مشکل شما باشد. لذا اگر فردی احساسی، وابسته و ظریف هستید، حتما برای اعتدال در رفتار و مسلط شدن بر مشکلات زندگیتون نیاز هست با یک روانشناس بالینی مشاوره حضوری داشته باشید تا آگاهی ها و مهارتهای لازم جهت روی پای خود ایستادن و عدم ترس را به دست آورید.

    اینکه صبر برای شما مثل ترس از بعد از مرگ هست، اینکه نمی توانی از خانواده پدری خود دل بکنی همه موید این نکته هست که شما باید تغییرات اساسی کنید.

    ششم:

    اصلا نگران نباشید. تا شما اراده نکنید که زندگی خود را منفجر کنید، این اتفاق نمی افتد. شما به جای اینکه با خیالات و ترس و احساسات خود وضعیت را منفی ببنید ، سعی کنید با حفظ آرامش و تغییر در رویه خود با زندگی جدیدتون سازگار شوید.



    خلاصه و نتیجه گیری:

    1 - مستقل شدن و خرید منزل و کمک پدر و مادر همسرتان به صاحبخانه شدن شما همه مثبت تلقی می شود و شما باید استقبال کنید.

    2 – با وصفهایی که از خود کرده اید به نظر می رسد تا اندازه زیادی شخصیت وابسته و احساساتی داشته باشید که ضرورت مراجعه به یک روانشناس بالینی جهت مقابله با ترسهایت را مشخص می کند.

    3 – بهتر است از وضعیت جدید با مثبت اندیشی حمایت کنی و برای اثبات حسن نیت خود جهت بازسازی زندگی از نظر مالی در کنار همسرت باشی. و با او صحبت کنی که قصد داری به کمک او زندگی جدید را کم مشکل کنید.

  12. 4 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (دوشنبه 06 آذر 91)

  13. #137
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مشاوره برای همه

    14/9/1388

    عدم رضایت خانواده هابرای ازدواج و تلاش برای راضی کردن آنها ، درست یا غلط؟



    یکم:

    شما هم اکنون مشکلتون روی 2 معیار اساسی ازدواج هست:

    الف) استقلال

    ب) انعطاف پذیری


    این معیارها کمک می کند که دختران و پسران وقتی دست به ازدواج و انتخاب بزنند که بطور نسبی بتوانند مستقل از خانواده و همچنین با لحاظ نظرات آنها و نظرات خودشان راههای مناسبی را برگزینند.
    به همین منظور سعی کنید با والدین خود مشورت کنید و آنها را قانع کنید که خودتون شخصا و از طریق این آقا/ خانم مسائل را تجزیه و تحلیل کنید. و خانواده شما و همچنین شما صرفا خانواده این آقا/خانم را تحویل بگیرند و با احترام برخورد کنند و بررسی مسائل را بیشتر حواله به خود دختر و پسر بکنند. تا استقلالتون پر رنگ شود.

    دوم:

    من فرض را بر این گرفتم که شما همه معیارهایی که برای ازدواج در نظر دارید در مورد این آقا/خانم بررسی کرده اید و در کل نظرتان مثبت هست. اما باز هم برای اینکه مطمئن تر گام بردارید، خواهش می کنم. اینجا را کلیک کنید و مقاله : « انتخاب صحیح، شیوه حل مسئله و تعارض های ما» را با دقت مطالعه کنید و در مورد این آقا/خانم تجزیه و تحلیل کنید. اگر در کل امتیاز بالا و مثبتی داشت، ارزش دارد که از بعضی نقاط ضعف احتمالی بگذرید. به هر حال تجزیه و تحلیل شما که مبتنی بر فهرست کردن همه نقاط ضعف و قوت این ازدواج هست ، بسیار حائز اهمیت است.

    سوم:


    دقت کنید که وابستگی احساسی این چند ساله باعث انتخاب اشتباه برای شما نشود. چون غالبا تحت تاثیر احساسات ، شناخت واقعی تحریف می شه و ضعفها دیده نمی شوند.
    از آنجا که شما هر دو عاقل و بالغ و تحصیل کرده هستید، باید به اتفاق هم برای بررسی دقیق تر شخصیتی و معیارهاتون به یک مشاور خانواده به صورت حضوری هم مراجعه کنید. اگر با توجه به این جلسات تخصصی شما معیارهایتان با هم تطابق داشت، آنگاه این آقا/خانم به شرطی که از استقلال نسبی برخوردار باشند باید خانواده خود را راضی کنند.

    فراموش نکنید، شما و خانواده اتان نباید هیچگونه دخالتی در تغییر نظر خانواده آنها داشته باشید. صرفا شما آنها راتحویل بگیرید.

    این آقا/خانم باید خودش توان استقال و انعطافش را نشان دهد و از انتخاب خود دفاع کند. اگر این کار را نتواند انجام دهد، اگر ازدواج صورت هم بگیرد، باز شما همیشه باید نگران تاثیر پذیری همسرتان باشید. و این به زندگیتون آسیب می رساند.



    خلاصه و نتیجه گیری:

    1 - مسائل مالی و مسکن و مکان و ... باید صرفا از طریق شما و این آقا/خانم در جلسات خصوصی خواستگاری حل و فصل شود، و خانواده شما مستقیما وارد این قضیه نشوند.

    2 - شما باید با توجه به شیوه حل مسئله ، ابتدا از انتخاب خود و بررسی همه جوانبش مطمئن شوید، اگر اینگونه بود، این انتخاب برای شما مفید هست و حتی اگر ضعفی داشته باشد نسبت به نقاط قوتش ناچیز است. برای گام برداشتن محکم شما به اتفاق این آقا/خانم به صورت حضوری به یک مشاور خانواده مراجع کنید تا ارزیابی شخصیتی و معیارهای ازدواج صورت بگیرد تا اطمینان نسبی حاصل کنید.

    3 - مواظب باشید وابستگی احساسی شما منجر به نادیده گرفتن ضعفهای این آقا/خانم نشود. اجازه دهید قبل از ازدواج مسئله استقلال خود و دفاع از انتخاب خود را به نحوه موثر انجام دهد که هم انعطاف پذیری و هم استقلال ایشون مشخص شود.

  14. 3 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (چهارشنبه 17 آبان 91)

  15. #138
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مشاوره برای همه

    19/9/1388

    شخص مورد نظرم برای ازدواج به همراه خانواده اش امشب خانه ما دعوتند ، چگونه باید باشیم، تا همه چیز خوب پیش رود؟!!



    به نظر می رسد که شما به خاطر وابستگی احساسی که نسبت به ایشون دارید اضطراب زیادی دارید که نکنه اونو از دست بدهید و این مانع از شناخت دقیق شده و موجب شده شما هل بشوید.



    مراجع گرامی لطفا خونسردی خود را حفظ کنید.

    اصلا این سئوالات شما نیاز به مشاوره نداره. چون شما قصد ندارید به نوعی فیلم بازی کنید یا کاری بکنید که آنها خوششان بیاید.

    شما باید خودتان باشید. همان خود واقعی.

    اگر میهمان دیگری داشته باشید، چگونه پذیرایی می کنید، چگونه شام می دهید؟ و ....، الان هم همین کار را بکنید.

    در مورد آداب و رسوم هم هر چه که به نظرتان درست هست مطرح کنید. نگران برداشت آنها به هیچ وجه نباشید.

    آنها باید با خود واقعی شما و خانواده اتان آشنا بشوند. اگر می خواهند امروز به خاطر فکر و روش و آداب شما ، شما را رد کنند، بهتر از اینست که متوجه نشوند و بعد از ازدواج بخواهند شما را طرد کنند.
    شما معیارهای انتخاب را و نحوه سئوال کردن را دقیقا در نظر بگیرید و طبق آن اقدام کنید. حالا هر کس خواست خوشش بیاید ، هرکس خواست خوشش نیاید.

    اجازه بدهید خانواده ها هم هر چه نظرشون هست برای یکدیگر مطرح کنند.

    اگر خانواده این شخص تاثیر گذار و تصمیم گیر باشند، پس بدان که اول و آخرش آنها برای فرزندشان تصمیم می گیرند. اما اگر این شخص مستقل باشد در جلسات خصوصی با شما تصمیم می گیرد.

    در مورد جلسه مشاوره هم حتما و قطعا از او بخواه که به جلسه مشاوره بروید. اگر ناراحت شد یا قبول نکرد، بدان ریگی به کفشش هست. و همین مسئله آنقدر مهم هست که می توانی بفهمی در انتخابت اشتباه کرده ای.

    پس شما نباید به هیچ وجه نگران باشید.

    اجازه بده همانطور که شما هستید و دلتان می خواهد جلسات پیش بروند. هر کس خواست ناراحت بشود، خب ناراحت بشود.
    همه این نگرانی ها به خاطر اینست که شما درگیری احساسی زیادی با این شخص دارید و ترس دارید بعضی واقعیت ها سد ایجاد کند. در حالیکه باید شما با واقعیت با آغوش باز روبرو شوید.

  16. 3 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (دوشنبه 06 آذر 91)

  17. #139
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مشاوره برای همه

    20/9/1388

    مشکل با مادر همسر







    با سلام و احترام

    مشکل شما با خانواده همسرتان می تواند ریشه های مختلفی داشته باشد. و بر اساس علت مشکل راهکارهای جداگانه ای دارد. در ذیل به مواردی اشاره می کنم.

    یکم:

    آدمها آنطور با دیگران برخورد می کنند که در خلوت با خودشان رفتار می کنند. مثلا اگر مادرشوهرتان/مادرخانومتان ،خودش را آدم مداخله گر بداند، و اعتماد به نفس نداشته باشد، تصور می کند دیگران هم همین طور هستند و به همین روش برخورد می کند.

    به عبارتی مادرشوهرتان/مادرخانومتان احساس می کند که آدم مهمی نیست. احساس می کند تاثیر گذار نیست، احساس می کند که به اندازه کافی پیش شما ارزش ندارد. و ازطرفی فکر می کند که خانواده شما در چشم شما محترمتر هستند. پس سعی می کند آنها را پایین بیاورد.

    یک راهکار مفید در چنین مواقعی اینست که بتوانید ارتباط گرم و صمیمی با مادرشوهرتان/مادرخانومتان برقرار کنید و از فعالیت های سازنده اش و کارهای مفیدش قدردانی کنی و برایش ذکر کنی. نشان دهی که چقدر دوست داشتنی هستند و چقدر در زندگی کمک شما هستند.

    او باید خودش را درچشمان شما با شخصیت ببیند. آنقدر خودش را دارای جایگاه خوب ببیند که نیاز نباشد جایگاه خانواده شما را پایین بیاورد.



    دوم:

    گاهی برای پررنگ تر شدن مرز خانواده اتان با خانواده همسرتان باید در آغاز مرزها از نظر فیزیکی برجسته شود. یعنی اینکه میزان رفت و آمدها، و دادن و گرفتن اطلاعات به حداقل برسد و فاصله مکانی افزایش یابد، یعنی به جای بالا رفتن کمیت ارتباطتان با خانواده آنها، سعی کنید کیفیت ارتباط بالا برود. یعنی تعداد دفعات کمتر رفت و آمد داشته باشید ولی در هر بار ارتباط عاطفی عمیق تری داشته باشید.



    سوم:

    همسرت را نباید در جایگاه قاضی بنشانی تا بین شما و خانواده اش حکم کند. آقایان برایشان بسیار مشکل هست که در اینگونه موارد درست عمل کنند. نه می تواند مادرش را طرد کند و نه شما را . لذا اگر مجبور به جانبداری بشود، حتما دچار خطا می شود.

    شما باید سعی کنید که در کنار همسرتان باشید. و با محبت و ارتباطات احساسی و عاطفی که دارید چسب بین خودتان را بیشتر کنید. این موجب می شود که تاثیر پذیری اش از دیگران کمتر شود. اگر به بهانه کارهای مادرش، مرتب سر بحث و درگیری را با همسرتان باز کنید، او کم کم از منزل و شما گریزان می شود و بیشتر به آغوش مادرش پناه خواهد برد.



    چهارم:

    یکی از راهکارهای که موجب می شود رفتار نامطلوب و ناخوشایند کم شود، بی تفاوتی هست. البته این کار گرچه سخت هست ، اما در دراز مدت نتیجه بخش هست. یعنی شما باید نسبت به رفتار مداخله جویان مادرشوهرتان/مادرخانومتان نسبت به زندگیتان و یا مادرتان بی تفاوت باشید، یا محل را ترک کنید، (البته بی تفاوتی به معنی قهر کردن و اخم کردن نیست).

    این راهکار زمان بر هست و خیلی زود نتیجه نمی گیرید، اما روش مناسبی هست که به مرور مادرشوهرتان/مادرخانومتان متوجه بشود اینگونه رفتارش روی شما تاثیری ندارد(چه تاثیر منفی چه مثبت.)



    پنجم:

    از کارهای حساسیت زا در حضور مادرشوهرتان/مادرخانومتان خودداری کنید. مثل تعریف کردن از خانواده اتان، اشاره به محسنات آنها یا کارهایی که برای شما کرده اند. یا ....، و به عکس خدمات خانواده همسرتان را بیان کنید. و مورد تاکید قرار دهید. مثلا مادر شوهرتان/مادرخانومتان را به خاطر تربیت کردن همسرتان مورد تقدیر قرار دهید و حتی از او در مورد تربیت فرزند نظر خواهی کنید. و بگویید به عنوان یک فرد بزرگتر و باتجربه دوست دارید از نظرات او استفاده کنید.

    مادر شوهرتان/مادرخانومتان نباید تصور کند که پسرش/دخترش را ممکن است از دست بدهد. بلکه به عکس باید احساس امنیت کند که حتی شما دوستش دارید و در کنارش هستید.

    متاسفانه به نظر می رسد که مادرشوهرتان/مادرخانومتان احساس امنیت نمی کند. دخالتها یا بی احترامی آنها نه از روی دشمنی بلکه به خاطر اینست که پسرش/دخترش و شما را در نزد خود داشته باشد.

    به اشتباه فکر می کند که اگر خوبی های خانواده شما برجسته شود، کم کم پسرش/دخترش به خانواده همسرش متمایل شود و او طرد شود. لذا به اینکارهای اشتباه دست زده است.

    پس شما می توانید در صحبتها و ارتباطاتان مرتب این را مورد تاکید قرار دهید که خانواده همسرت را دوست داری و برایشان احترام قا ئلی.



    خلاصه و نتیجه گیری:

    1 – انرژی خود را روی احترام گذاشتن و تائید خانواده همسرت به خصوص مادرهمسرت متمرکز کن.

    2 – سعی کن چسب احساسی خودت و همسرت را به حداکثر برسانی و از نظر احساسی کاملا جذبش کنی. تا تاثیر گذاری دیگران رویش کاهش یابد.

    3 - مواظب باش که به همسرت نقش قاضی ندهی تا بین شما و مادرش حکم دهد. سعی کن کنارش باشی و شکایت خانواده اش را نزد او کمتر ببری

    4 – نسبت به رفتار ناشایست و نامطلوب مادر همسرت با بی تفاوتی برخورد کن. و حساسیت نشان نده

    5 – سعی کن شرایطی فراهم کنی که مادرهمسرت احساس امنیت کند و تصور نکند ممکن است فرزندش جذب خانواده همسرش شود. به این منظور مرتب نکات مثبت خانواده همسرت را به آنها گوشزد کن و از آنها در مورد مسائل مختلف نظر خواهی کن، پیش تر از انکه آنها بخواهند مداخله ای کنند.

    6 – برای آشنایی با مشکلات مشابه خودتان و مهارتهای آموزشی در خانواده به 2 لینک ذیل مراجعه فرمایید:


    الف) اختلاف و دعوا با انتخاب همسر

    ب ) مقالات آموزشی در مورد خانواده و همسران

  18. 5 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    taravat_shadi (چهارشنبه 21 خرداد 93)

  19. #140
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مشاوره برای همه

    20/10/1388

    رهایی از احساس گناه




    در مواردی که مشکلات ما جزء تابوها محسوب می شود (مشکلاتی که به راحتی نمی توان در جامعه اطراف خود مطرح کرده و پاسخ بگیریم)، متاسفانه احساس تنهایی در زیر بار مشکلی که پیش آمده خیلی شدید و آسیب زاست. امیدوارم با طرح مشکلاتون و توجه به پاسخ بنده بتوانید، بر وضعیت کنونی فائق آئید.

    یکم :

    احساس گناه و عذاب وجدان پیامد طبیعی خطاهای ما یا انحراف از هنجارهای عرفی، اخلاقی و شرعی جامعه و خودمان هست. اما کارکرد مثبت آن تاجایی هست که اولا مانع از بروز مجدد مشکل شود، ثانیا انگیزه جبران را در ما تقویت کند.

    لذا 2 تصمیم مهم می تواند احساس گناه و عذاب وجدان شما را ترمیم کند.

    الف) استفاده از این تجربه تلخ در جهت عدم تکرار موارد مشابه، به نحوی که شما احساس مصونیت در برابر اینگونه مشکلات کنید.

    ب) دقت کن با کسب آگاهی و مهارت سعی در جبران کمبودهایی بکنی که منجر به این مشکل شد. لذا توصیه می کنم با مطالعه مقالات بخش مشاوره ازدواج تالار همدردی، به ویژه مقالات مربوط به انجمن خواستگاری و انجمن ارتباط دختر و پسر ، بتوانید از این به بعد روشهای بهتری در زندگی پیش بگیرید.



    دوم:

    اگر بند یکم را ( عدم تکرار چنین موارد – جبران کمبود آگاهی در این خصوص) رعایت کردید، نیازی نیست این موضوع را با کسی در میان بگذارید.



    سوم :

    به جای اینکه مرتب به صورت احساسی روی حادثه گذشته تمرکز کنید و اعصاب خود را خراب کنید، سعی کنید برنامه ریزی کنید که از امروز به بعد چگونه زندگی کنید. امروز را اولین روز زندگی خود در نظر بگیرید و شروع کنید.

    اگر احساس گناه به جای اینکه مانع خطاهای بعدی شما شود و به جای اینکه کمک کند در راه صحیح بهتر حرکت کنید، منجر شود که افسرده ، خسته ، نگران و بی انرژی شوید ، این احساس گناه یک مشکل روانی است و هیچ خاصیتی ندارد.

    بهتر است شما از این احساس گناه استفاده مثبت کنید و با جبران مثبت ، در آینده زندگی قشنگی را برای خود تدارک ببینید.





    خلاصه و نتیجه گیری:


    به جای اینکه زانوی غم بغل کنید و مرتب به گذشته فکر کنید و نگران باشید ، لطفا تصمیم بگیرید احساس گناه خود را با انتخاب صحیح و برنامه ریزی صحیح از بین ببرید. لذا سعی کنید با مطالعه در مورد ازدواج ، آگاهی و مهارت کسب کنید و با دقت در ارتباط دختر و پسر به جبران رفتارهای خام گذشته بپردازید تا از یک سوراخ دوبار گزیده نشوید.

    همچنین به هیچ وجه نیاز نیست این مطالب را برای کسی افشاء کنید و سعی کنید برای همیشه در خود به عنوان یک تجربه تلخ حفظ کنید و از درسهای آموزنده ای که از این حادثه ، گرفته اید ، در زندگی خود بهره بگیرید.



    لینک مرتبط با سئوال شما :

    1 – احساس گناه




  20. 4 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (یکشنبه 19 آذر 91)


 
صفحه 14 از 16 نخستنخست ... 45678910111213141516 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:13 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.