با سلام و تبریک سال نو خدمت همه دوستان همدردی
من در کنار مشکلات ریز و درشت یه مشکل خیلی بزرگ با همسرم دارم که هرچی بیشتر از زندگی مشترکمون میگذره این اتفاق منجر به دلسردی و حتی افسردگی من شده....من حدود یک ساله ازدواج کردم و چندماهه باردارم...خودم 28 ساله و کارشناسی ارشد دارم و کار دولتی دارم، همسرم 31ساله است و کارش آزاده و دانشجوی لیسانس....در کنار خانواده و وجود افراد آشنا و غریبه بینمون بسیار آدم متین و با ادبیه....اما وقتی خودمون دو تا میشیم حرفای چرت و پرت و بی ادبی زیاد میزنه بارها و بارها بهش گفتم اصلا دوست ندارن این حرفا رو بشنوم و اونم میگه باشه نمیگم دیگه ولی باز تکرار میشه...حالا اصل ماجرا زمانی اوج میگیره که سر یه قضیه ای با هم اختلاف داشته باشیم باورتون نمیشه فحش ها و توهین هایی نیست که به من و خانوادم نده زشت ترین فحش هایی که تو عمرم نشنیده بودم منم در مقابلش سکوت می کنم چون اصلا بلد نیستم فحاشی کنم با منطق خودم میخام با حرفام بهش نشون بدم نظرش اشتباهه ولی اون اصلا گوش نمیده فقط فحش میده و خانوادمو خورد می کنه علی رغم اینکه که خانواده من محبتایی رو در حقش کردن که هیچ پدر و مادری در حق پسرشون نمی کنن چه برسه به داماد........................................ .........اکثر مواقع بد از خاموش شدن شعله های خشم و دعوا میاد و ازم معزرت میخاد به خاطر حرفایی که زده ولی همیشه میگه منو عصبانی نکن تا بهت نتوپم من چاک دهنمو ندارم بهت این حرفارو میزنم...ولی حرفای بدش تو دلم میمونه و دلسردم میکنه از زندگی همش حرفاش میاد جلو چشمم...شخصیتمو تحقیر می کنه....همیشه ازش خواستم وقتی آروم میشه که دیگه این حرفارو نزن من داغون میشم ولی خیلی راحت اونم میگه عصبیم نکن تا نگم...خوب باور کنید من فقط نظرمو راجبه یه موضع با آرامش میگم ولی اون زود بهش برمیخوره و خیلی راحت به جای برخورد منطقی و گفتن نظرش دادو بیداد می کنه....موقع مجردیش و چندسال پیش خیلی مغرور و به اصطلاح دعوایی بوده ولی میگه الان خ آروم شدم...خیلی با خانوادش رفت و امد نداریم ولی وقتی هم بینشونم مودبانه رفتار می کنن...تو رو خدا بگید چه طور باید باهاش رفتار کنم تا درست بشه؟اصلا میشه؟
واقعا در عذابم
علاقه مندی ها (Bookmarks)