به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اردیبهشت 98 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1392-7-08
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    6,982
    سطح
    55
    Points: 6,982, Level: 55
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 168
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    116

    تشکرشده 84 در 51 پست

    Rep Power
    31
    Array

    Gadid فحاشی همسر و بد زبانی او....چگونه با او رفتار کنم؟

    با سلام و تبریک سال نو خدمت همه دوستان همدردی
    من در کنار مشکلات ریز و درشت یه مشکل خیلی بزرگ با همسرم دارم که هرچی بیشتر از زندگی مشترکمون میگذره این اتفاق منجر به دلسردی و حتی افسردگی من شده....من حدود یک ساله ازدواج کردم و چندماهه باردارم...خودم 28 ساله و کارشناسی ارشد دارم و کار دولتی دارم، همسرم 31ساله است و کارش آزاده و دانشجوی لیسانس....در کنار خانواده و وجود افراد آشنا و غریبه بینمون بسیار آدم متین و با ادبیه....اما وقتی خودمون دو تا میشیم حرفای چرت و پرت و بی ادبی زیاد میزنه بارها و بارها بهش گفتم اصلا دوست ندارن این حرفا رو بشنوم و اونم میگه باشه نمیگم دیگه ولی باز تکرار میشه...حالا اصل ماجرا زمانی اوج میگیره که سر یه قضیه ای با هم اختلاف داشته باشیم باورتون نمیشه فحش ها و توهین هایی نیست که به من و خانوادم نده زشت ترین فحش هایی که تو عمرم نشنیده بودم منم در مقابلش سکوت می کنم چون اصلا بلد نیستم فحاشی کنم با منطق خودم میخام با حرفام بهش نشون بدم نظرش اشتباهه ولی اون اصلا گوش نمیده فقط فحش میده و خانوادمو خورد می کنه علی رغم اینکه که خانواده من محبتایی رو در حقش کردن که هیچ پدر و مادری در حق پسرشون نمی کنن چه برسه به داماد........................................ .........اکثر مواقع بد از خاموش شدن شعله های خشم و دعوا میاد و ازم معزرت میخاد به خاطر حرفایی که زده ولی همیشه میگه منو عصبانی نکن تا بهت نتوپم من چاک دهنمو ندارم بهت این حرفارو میزنم...ولی حرفای بدش تو دلم میمونه و دلسردم میکنه از زندگی همش حرفاش میاد جلو چشمم...شخصیتمو تحقیر می کنه....همیشه ازش خواستم وقتی آروم میشه که دیگه این حرفارو نزن من داغون میشم ولی خیلی راحت اونم میگه عصبیم نکن تا نگم...خوب باور کنید من فقط نظرمو راجبه یه موضع با آرامش میگم ولی اون زود بهش برمیخوره و خیلی راحت به جای برخورد منطقی و گفتن نظرش دادو بیداد می کنه....موقع مجردیش و چندسال پیش خیلی مغرور و به اصطلاح دعوایی بوده ولی میگه الان خ آروم شدم...خیلی با خانوادش رفت و امد نداریم ولی وقتی هم بینشونم مودبانه رفتار می کنن...تو رو خدا بگید چه طور باید باهاش رفتار کنم تا درست بشه؟اصلا میشه؟
    واقعا در عذابم

  2. 4 کاربر از پست مفید abs تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 18 فروردین 93), maadar (پنجشنبه 22 خرداد 93), دختر بیخیال (سه شنبه 19 فروردین 93), سعیداطی (چهارشنبه 21 خرداد 93)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    اولا تا جایی که میتوانی ایشون را عصبانی نکنید.
    در دعوا خواهشا وقتی میبینی عصبانیه براش دلیل منطقی نیار اولین کارت سعی کن فورکش کردن عصبانیتش باشه ما مردا وقتی عصبانی میشیم یکم بیمنطق میشیم.اول آرامش را حکم فرما کن بعد دلایل منطقی خودتان در وقت مناسب بیان کنید عموما باید فرد را آرام کنی. سایر بحث ها و موضوعات می ماند برای وقتی که او به آرامش می رسد.

    تا جایی که میتوایند از بقول معروف دهن به دهن کردن با ایشون خودداری کنید.

    بعضی وقتا بنظر من یکچیزایی را هرچند قبول ندارید ولی اگه تاثیر زیادی نداره ازش بگذرید
    فکر کنم بعضی وقتا از خواسته های کوچیکمون کوتاه بیایم بهتر از این باشه که بخوایم کار را به عصبانیت و فحاشی بکشین بقول معروف قبل اینکه اتفاق بوفته روی آتیشش آب بریزیم.

    سعی کنید اعتماد بنفس ایشون را بالاببرید.ما مردا همسرانی را دوست داریم که درسته مدرکشون بالاتر باشه یا حتی حقوق داشته باشن و مثل شما کار دولتی و اینو هیچوقت یادآوری نکنن(یعنی توی سرمون نزنن)چون به غرورمون برمیخوره

    بقول مدیر همدردی عزیز درسته شوهر شما عصبانی میشه و بددهنی میکنه ولی این موضوع باعث نمیشه شما حرفتان را نزنید فقط باید روشت را تغییر بدی برای بیان صحبت هایی که میخوای انجام بدی که اینم مستلزم کسب مهارت خاص خودشه در برقراری درست ارتباط با شوهر.قدرت مرد در بازوانش است و قدرت زن در زبانش و عشوه و نازی که داره
    این لینک را در صورت داشتن وق مطالعه فرمایید(مقالات مربوط به خانواده)
    http://www.hamdardi.net/forum18.html

    این مقاله راحتما بخوانید(مقابله با پرخاشگری همسر)

    http://www.hamdardi.net/thread-13716.html


    با اجازه من یه سرچی در تالار کردم و چنتا لینک مناسب از کاربرایی که مشکل شما داشتند پیدا کردم فکر کنم خوب باشه یه مطالعه ای داشته باشید.

    این لینک خیلی خوبه

    http://www.hamdardi.net/thread-31818.html

    http://www.hamdardi.net/thread-402.html


    ولی در کل بنظر من این حرکت شوهر شما یه علتی داره و باید بگردی شما اون علت را پیدا کنید و سعی کنی حلش کنی.توی تالار وقتی جستجو کردی بانوانی بودن با مشکلاتی بدتر از شما که توانستند با کمک مشاورین تالار همدردی این مشکل را حل کنند.انشالله مشکل شما هم حل میشه فقط صبر میخواد و کسب مهارت و انجام دادن اونها
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
    ویرایش توسط khaleghezey : دوشنبه 18 فروردین 93 در ساعت 10:07

  4. 6 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (دوشنبه 18 فروردین 93), del (دوشنبه 18 فروردین 93), maadar (پنجشنبه 22 خرداد 93), sara.r (چهارشنبه 01 مهر 94), بی نهایت (دوشنبه 18 فروردین 93), دختر بیخیال (سه شنبه 19 فروردین 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اردیبهشت 98 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1392-7-08
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    6,982
    سطح
    55
    Points: 6,982, Level: 55
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 168
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    116

    تشکرشده 84 در 51 پست

    Rep Power
    31
    Array
    ممنون از پست مفیدتون
    حتما مقالات رو مطالعه می کنم...خداشاهده که من حتی یک بار هم برتریهامو به رخش نکشیدم و همیشه بالابردمش...تنها کاری که برای برقراری آرامش تو اون لحظه هایی که داره فحش رو به جان من و خانوادم میکشه اینه که فقط سکوت کنم و بریزم تو خودم و جوابشو ندم که این باعث شده اذیت بشم.....امیدوارم با مطالعه این مقالات و کمک دوستان بتونم اوضاع رو بهتر کنم تا وقتی فرزندمون به دنیا میاد شاهد این بحث ها نباشه

    - - - Updated - - -

    همسر من یه مشکلی که داره اینه که هر حرفی یا سخنی یا حتی نگاهی توی جمع پیش میاد رو برداشت سوء ازش می کنه..کلا دوست نداره خیلی با فامیل ارتباط داشته باشه.....مثلا یه مورد دعوا را می گیم بهتون...چون سال اولمون بود که عید مستقل شدیم..قرار شد صبح بریم خانه مادرشوهرم و برای ناهار بریم خونه ما...من بچه اول خانوادم 2 تا هم بیشتر نیستسم و به شدت به هم وابسته ایم (من و خانوادم) ولی همسرم 10تا فرزندن که اون آخریشه و روابط گرمی حداقل من بینشون ندیدم....کلا معتقدن به دوری و دوستی راجبه خانوادشون و مشکلاتم قبلا لینک گذاشتم "چگونگی برخورد با خانواده همسر" خیلی سردبرخورد می کنن...بگذریم
    اول هر سال باب شده تو خونشون که همه بچه هاشون ناهار میرن اونجا البته خیلیهاشون ازدواج نکردن....بعد از تحویل سال که خونه خودمون بودیم و با تلفن به خانوادهامون تبریک گفتیم...شوهرم مجدد زنگ زد به مادرش و گفت ناهار میپزی فردا مامان؟ مادرشم گفت آره دیگه بیاین اینجه .شوهرمم بدون توجه به اینکه ما قبلا در این رابطه صحبت کردیم گفت باشه پس ما هم میایم......دنیا رو سرم داشت خراب میشد اصلا منو درک نمیکنه پدر مادر من برای دیدنم لحظه شماری می کردن قرار گذاشته بودیم حالا آقا راحت زده زیرش و گفت همه اونجا هستن زشته ما هم میریم ناهار رو که خوردیم عصر میریم خونه پدر شما.....شما جای من بودید چی می گفتید؟!!!! من گفتم باباجان خانواده من منتظرن ما قبلا باهم صحبت کردیم اونا جایی نمیرن عید دیدنی تا ما بریم (چون پدر مادرمن تو خانواده کوچکترن و اول اونا باید برن دیدن بزرگترا)...اونم در جواب گفت نه، نمیشه مادرم ناراحت میشه!!!!!!!به همین راحتی منم گفتم تو رو خدا لج نکن....شروع شد...بله ...فحاشی و بد وبیره به من و خانوادم که فکر کردین کی هستین من هر کار خودم بخام میکنم و پدرتو در میارم و.....................کلی حرف بد و نثارم کرد..........تا آخر من دم صبح رفتم بالا سرش با التماس ازش خواستم که عید رو خراب نکن خیلی محترمانه....صبح که پاشدیم گفت باشه اول میریم خونه مادر من بعد خونه پدر شما ناهار...خلاصه رفتیم ولی دیر شد خیلی دیر رسیدیم.....نمیدونم چرا اینجوریه من اون شب از بس فحش و تهدید شنیده بودم خوابم نبرد....حالا شما بگید باید چطور رفتار کرد

  6. کاربر روبرو از پست مفید abs تشکرکرده است .

    khaleghezey (دوشنبه 18 فروردین 93)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اردیبهشت 98 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1392-7-08
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    6,982
    سطح
    55
    Points: 6,982, Level: 55
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 168
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    116

    تشکرشده 84 در 51 پست

    Rep Power
    31
    Array
    آقای خاله قزی به نظرشما وقتی همسرم سر یک موضوع بسیار پیش و پا افتاده که خیلی راحت میتونه در موردش حرف بزنه، چون نظر من باهاش مخالفه، فقط داد میزنه و به چشمای من خیره میشه و فقط فحاشی می کنه و من و خانوادمو فقط تحقیر می کنه چه رفتاری باید در برابرش داشته باشم تا دیگه تکرارش نکنه
    خسته شدم از سکوت در برابر دادوبیدادش

  8. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بانو abs

    حرف شما کاملا درست و منطقی مثلا در مورد مثال عید شما اگه رفتار جراتمندانه و بیان صحیح جملات در موقعیت مناسب مهارتش را بدست آورده بودید هیچ مشکلی بوجود نمی آمد خیلی راحت مدیریت میکردید بزار لینکش را برای شما بزارم.

    قسمتی از نوشته های استاد عزیز جناب sci که جای خالیشون توی تالار همدردی واقعا حس میشه

    شروع کنید:
    1. روی مهارت رفتار جرات مندانه کار کنید : گام اول که شما باید انجام بدید: شناخت حقوق فردی/ سعی کنید که به حقوق فردی خودتون در وهله اول و حقوق فردی دیگران احترام بگذارید/ اگر جایی خلاف کردید در دفترچه کوچکی آنرا بصورت کد بنویسید!
    من حقوق فردی رو برای شما می نویسم:

    حق بيان انديشه ها و ديدگاه ها، اگرچه با عقايد ديگران مغاير باشد
    حق ابراز احساسات و پذيرش مسئوليت ابراز آنها
    حق تغيير عقيده و عذرخواهى نكردن در اين باره
    حق اشتباه كردن و داشتن مسئوليت در قبال آن
    حق «نه» گفتن
    حق دادن پاسخ مثبت به ديگران
    حق گفتن «نمى دانيد»
    حق گفتن «متوجه نمى شوند»
    حق تقاضا كردن آنچه كه مى خواهيد
    حق مورداحترام بودن و به ديگران احترام گذاشتن
    حق استدلال كردن
    حق شنيده شدن سخنانتان و جدى تلقى كردن آن از سوى ديگران

    حالا می بینید که هر کدام یک کد دارند. مثلا اگر مواجه شدید با شرایطی که نتوانستید به کسی "نه" بگویید... شما حق فردی خودتون رو زیر پا گذاشتید: بنویسید کد 5 در مورد فلانی!
    می خواهم بدونم در پست بعدی که یک هفته دیگر می گذارید چه حقوقی رو زیر پا گذاشته اید!

    2. روابطتون را با همسرتون ترمیم کنید.
    3. آداب گفتگو و برقراری ارتباط رو یاد بگیرید. این دو گام برای شما الزامی است و از همین حالا باید رعایت کنید:
    گام اول: تکنیک xyz: از جملاتی استفاده کنید که با فرمول xyz باشند. هنگامی که در موقعیت x، عمل y را انجام دادی، احساس z کردم! دقت کنید که ترتیب مهم نیست، ادبیاتش مهم نیست... فقط ابراز کنید! من از شما خواهش می کنم ابراز کنید! مثال: وقتی با هم هستیم و باهات حرف می زنم ( موقعیت x) و تو به چشمام نگاه نمی کنی (رفتار y) احساس ناراحتی می کنم و رنجیده می شم (احساس z)
    گام دوم: استفاده از جملات "من":
    از جانب خودتون صحبت کنید! این نخستیم مهارت حرف زدن است! و در مقابل جملات "تو" قرار دارد. وقتی به کسی می گویید: تو اصلا گوش نمی کنی چی می گم! (این جمله "تو" است) جملات " تو" حالت دفاعی در دیگران ایجاد می کند و باعث می شود که آنها در مقابل حرفهای شما مقاومت کنند! جالبه؟ نه؟؟
    استفاده از فرمول بالا xyz یکی از تکنیکهای جملات "من" هست. گاهی هم بیان افکار و احساسات شما باید ابراز شود:
    مثالی از جملات "من" و شیوه صحیح بیان افکار و احساسات:
    - در مورد خودتون: از وقتی پیاده روی می کنم ، احساس بهتری دارم
    - در مورد رابطه: احساس می کنم از وقتی با هم صریح صحبت می کنیم، روابطتمون بهتر و گرم تره!
    - در مورد همسر: احساس می کنم مدت زیادیه که کار می کنی و خسته می شی!

    4. تمرینات تنفسی کنید برای آرامش درونتون. نفس عمیق با دو شماره / 4 شماره نگه دارید/ طی یک شماره ریه خود رو خالی کنید... / این فعالیت رو هر دو ساعت یک بار انجام بدید

    5. حتما هر روز صبح به مدت یک تا دو هفته دوش آب ولرم بگیرید. موهاتون رو اگر لازم نبود شامپو نکنید. و فقط خیس کنید

    6. روزانه 15 دقیقه در یک منطقه خوش آب و هوا، پیاده روی سریع کنید

    7. اعلام زمان تنفس: در خانواده شما، تعارضات شدیده! باید کنترلش کنید تا کمترین تاثیر رو بگذارن! پس وقتی تعارضات بالا گرفت... فورا تقاضای وقت استراحت یا توقف کنید! واژه ای که انتخاب می کنید دست خودتونه! مثلا بگید: بحث خیلی شدید شده، اجازه بدید همینجا گفتگو رو متوقف کنیم و بعدا مجددا گفتگو کنیم، باشه؟ این یکی از مهارتهای حرفه ای کنترل تعارض است!

    8. استفاده روزانه از عرقیات گیاهی آرامبخش ( روز یک لیوان شربت گوارا) و( آب هر دو ساعت یک لیوان متوسط بنوشید)


    اگه رفتار جراتمندانه را یاد بگیرید خیلی راحت میتوانید این مسائل کوچیک و پیش پا افتاده را مدیریت کنید.بنظرت خنده داره ولی واقعا من که مرد هستم اگه جای شما بود این رفتار را مثلا در مورد روز عید انجام میدادم.

    بعد تمام شدن تلفن:یا خلق موقعیت میکردم مثلا با خوردن چایی یا آوردن شربت خنک یا درست کردن یه غذای خوشمزه و یا ...... بعد وقتی آرومه باهاش در این مورد حرف میزدم.عزیزم من یکم ازت ناراحت از حرفت دلگیر شدم که به مامان گفتی نهار بریم پیششون چون به مادرم اینا قبلش قول داده بودیم عیدی بریم خونشون چون دوتا م بیشتر بچه نیستیم خانوادم به من وابستگی دارن ولی اگه شما دوست داشته باشی بریم خونه پدرت باشه عزیزم هرچی شوهر خوشگلم بگه.یه قیافه مظلوم نمایی هم میگرفتی خودتو لوس میکردی.بعدش مطمئنا نتیجه بهتری میگرفتی تا اینکه لجبازی کنی به همین راحتی به خواستت میرسی نتیجه خوبی میگیری ولی با روش درست.بزار چنتا لینک برات بزارم حتما حتما وقت بزار و مطالعه کن.

    http://www.hamdardi.net/thread-18343.html

    http://www.hamdardi.net/thread-23419.html

    این تایپیک بانو she را خواهشا دنبال کنید.

    http://www.hamdardi.net/thread-30336.html

    http://www.hamdardi.net/thread-31119.html

    بخدا حیفه زندگیتون را وقتی میتونید با کسب مهارت به طرف آرامش سوق بدید بخواهید خرابش کنید.

    راستی یه سپاسگزاری از شما چون باعث شدید خودمم برم مقالات بخش رفتار جراتمندانه را دوباره مرور کن

    منتظر خبرای خوب هستیم.تمرین کنید از همین امروز بر طبق حقوقی که دارید هر مسئله که پیش اومد تجزیه و تحلیلش کنی واکاوی کنید اون مسئله را بهتون قول میدم توی یه مدت کوتاه چون فرد محکم و قوی هستید میتوانید این مشکل خود را حل کنید.

    مثلا همین مورد روز عروسی را تجزیه و تحلیل کنید بعد خواندن مقالات بعدش زیر همین تایپیک بنویسید.
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  9. 3 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    .saber. (دوشنبه 18 فروردین 93), tamanaye man (جمعه 23 خرداد 93), دختر بیخیال (سه شنبه 19 فروردین 93)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اردیبهشت 98 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1392-7-08
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    6,982
    سطح
    55
    Points: 6,982, Level: 55
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 168
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    116

    تشکرشده 84 در 51 پست

    Rep Power
    31
    Array
    بینهایت ممنون و سپاسگزارم
    از همین لحظه شروع می کنم...

  11. کاربر روبرو از پست مفید abs تشکرکرده است .

    khaleghezey (سه شنبه 19 فروردین 93)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اردیبهشت 98 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1392-7-08
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    6,982
    سطح
    55
    Points: 6,982, Level: 55
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 168
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    116

    تشکرشده 84 در 51 پست

    Rep Power
    31
    Array
    سلام به همه دوستان همدردی..من بعد از یه مدت برگشتم..دیگه تاپیک جدید باز نکردم ...من خیلی رو خودم کار کردم خوب بود ولی همچنان بد دهنی همسرم نسبت به خانوادم در شرایطی که از قضیه ای خیلی پیش و پا افتاده ناراحت و عصبی میشه ادامه داره....دارم افسرده می شم دارم نسبت بهش سرد میشم...اصلا میشه چنین آدمی تغییر کنه؟
    باورتون نمیشه خانواده من از گل بهش کمتر نمیگن ولی متاسفانه اون لیاقت این احترام رو نداره.....
    وقتی سرحاله و آرومه بهش گفتم هزار بار گفتم که من داغون میشم سرد میشم وقتی فحش میدی میگه دیگه نمیگم ولی باز تکرار میشه.....................
    توروخدا کمکم کنین بچه مون 1 ماه دیگه به دنیا میاد چیکار کنم..........................

  13. کاربر روبرو از پست مفید abs تشکرکرده است .

    khaleghezey (سه شنبه 20 خرداد 93)

  14. #8
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    اولا بهتون تبریک میگم بخاطر نی نی خوشگلی که ایاشلله قراره دنیا بیادش

    دوما این تایپیک را دنبال کنید:

    http://www.hamdardi.net/thread-31818.html

    این فقط مشکل شما نیست بنظرم یه کاری کنید یه دفترچه بردارید نتیجه کارهایی که انجام میدید را یادداشت کنید و بخاطر نتایج مثبتی که میگیرید بخودتان جایزه بدید.

    حالا دو تا روش که واقعا سخته ولی اینم بگم بعد انجام دادن و تمرین کردن این دوتا روش با خانومی که قبلا بودید بسیار زیاد تفاوت میکنید یادمه باشگاه بدنسازی وقتی میرفتم مربی خصوصی داشتم واقعا روی عضلات بدنم فشار وارد میکرد جوری که زیر سنگینی فشار وزنه ها داد و بیدادم هوا میرفتن تازه وقت از نفس کامل میوفتادیم شروع میکرد بهمون دستور میداد شنا و بارفیکس و پارالل بزنیم خدا بسر شاهده پوست صورتم مثل گچ سفید میشد بعضی وقتا حتی لباس های تنم را هم نمیتواسنم بتنهایی در بیارم(چه روزای خوبی بود یادش بخیر) ولی خوبیش این بود عضلات وقتی روشون فشاره که رشد میکنن دقیقا همانند ما انسان ها

    1.سعی کن به هیچ عنوان وقتی فحاشی میکنه به خانوادت گوش ندی خودتوب زن به اون راه انگار نه انگار که داره فحاشی میکنن اصلا بهش توجه نکن
    2.سعی کن به مسیری که داری میره ادامه بدی مقلات سایت را بارها و بارها بخوان و بکار ببر توجه نداشته باش که شوهر شما با شما در این مسیر همراه هستش یا نه رفتارهایی که انجام میدی را براساس عکس العمل شوهرت تغییر نده توی مسیری که یمری ثابت قدم باش(سخت هست ولی شدنیه و لازمه)

    و اینم که سعی کن کار به عصبانیت کشیده نشه.
    راستی یه چنتا مثال بزن

    یه چنتا مقاله در مورد عصبانیت و راهکارهایی که داره هست تمایل داشتید بفرمایید برایتان بنویسم

    - - - Updated - - -

    http://www.hamdardi.net/thread-33324.html#post329618
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اردیبهشت 98 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1392-7-08
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    6,982
    سطح
    55
    Points: 6,982, Level: 55
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 168
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    116

    تشکرشده 84 در 51 پست

    Rep Power
    31
    Array
    باعثه افتخارمه که جناب خاله قزی شما منو راهنمایی می کنید..خیلی ممنون و سپاسگزار
    حتما راهکارهایی که گفتید رو پیش میگیرم ممنون میشم اگه مقالاتی رو که گفتید هم برام بفرستید...ولی اصلا به نظرتون این آدم که اینقدر راحت بد دهنی میکنه و این ریشه خانوادگی براش داره تغییر می کنه؟؟ جلوی مردم و جلوی خانوادم بسیار مودب و متینه ولی پشت سرشون به شدت حرفهای رکیک میزنه و این نقطه مقابله منه که تو خانواده ای بودم که کلمه فحش بین ما و حتی در مورد دیگران زده نمیشد تو کل دوران نامزدی و عقدمون هم هیچ حرف بدی ازش نشنیده بودم وگرنه......به هر حال الان همسرمه و بهش علاقه دارم اونم داره شایدم بیشتر از من و امیدوارم تغییر کنه...آخرین دفعه ای که فحش داد دیشب بود که به اختصار تعریف می کنم:
    10روز پیش من با ماشینم تصادف بدی کردم که یه جورایی داغون شد..ماشین به نامه منه و از خونه بابام که بودم ایم ماشین رو بابام برام گرفته بود.همسرم از خودش ماشین نداره ولی مثل یه کالای کاملامشترک با هم استفاده می کنیم.وقتی بردش تعمیرگاه با پدرن همش مشورت می کرد یعنی پدرم بیشتر زنگ میزد که چی شد و چی نشد...سپر عقب در اثر حمل با جرثقیل شکست و بیمه قبول نکرد پولشو بده شوهرم به بابام گفت عوضش کنیم بابام گفته بده عوضش کنن...حالا دیشب که بابا زنگ زد خونمون باهاش صحبت کرد و همسرم بهش گفت که راستی قرارشد که سپر هم عوض کنه و فردا ماشین رو تحویل بگیریم بابام هم بهش گفت چه قد میشه اونم گفت 100تومن..بابام گفت بگو جوشش بزنن درست میشه.همسرمم قاطی کرد گفت اونا جوش ندارن خودتون ببرین سپرسازی بدین درست کنن.....وقتی تلفن رو قطع کرد شروع کرد به بد و بیراه گفتن و فحش رو به جونه پدر من کشیدن که برا چی حرفش عوض شد و .............اصلا به من چه ...مگه ماشین برای منه؟....من با داداششم میرم یه ماشین قسطی برمیدارم میزنم تو چشم مامان و بابات.............خلاصه هی گفت هی گفت...منم بی تفاوت رفتم سر سجاده و نماز وقرآنم رو خوندم ......داشت وقتی گستاخیهاش تموم شد نشست سر درس خوندنش..منم رفتم بهش شب بخیر بگم که یه کم نوازشش کردم گفت بشین منطقی حرف بزنیم که گفت چرا بابات اینو گفت و منم توجیهش کردم که اون قصدی نداشته گفته تو این موقعیت الکی 100تومن ندیم نمیدونسته که 100میشه...بهش گفتم بابا بنده خدا خودش میخاد پول تعمیرگاه رو بده (چون خیلی کارارو بیمه قبول نکرده)....ولی زیاد توجیه نشد گفت اصلا دیگه به من ربط نداره من میرم با داداشم ماشیمن میگیرم منم پیشنهاد دادم به جایی که بری با داداششت بگیری بیا ماشین منو بفروش بریم ماشین قسطی صفر برداریم به نام جفتمون که اونم گفت باید بهش فکر کنم...ولی من بدبخت مدام فحش هایی که به پدرم و خانوادم داده بود توسرم می چرخید..همسر من یه عیب بزرگ داره و اونم اینه که بدبینه..بسیار مغروره و جنبه بد قضیه رو به خودش میگیره.......

    - - - Updated - - -

    دوستان عزیز و جناب خاله قزی میشه در رابطه با تاپیک قبلیم تحت عنوان
    پشیمونم........تو رو خدا بگید چیکار کنم؟

    هم نظرتون رو بگید چون همچنان اون مشکلم به قوت خودش باقیه....(ما همون خونه قبلیمون نشستیم چون اصلا جا پیدا نکردیم که عوض کنیم ولی قضیه سه دونگ سه دونگ هنوز سرجاشه و خونه به نامه پدرمه )من چندین مرتبه به مدیر همدردی ایمیل دادم و ایشون ایمیل زدن که برام راهنماییهاشون رو میفرستن که بعد از پیگیری های متعدد من، همچنان هیج ایمیلی ازشون دریافت نکردم....

  16. کاربر روبرو از پست مفید abs تشکرکرده است .

    khaleghezey (سه شنبه 20 خرداد 93)

  17. #10
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سپاس بانو abs گرامی

    رمز موفقیت اینه:
    کسب مهارت+تمرین+تلاش و امیدوار بودن+صبوری+نداشتن انتظار از شوهر = رسیدن به هدف (البته واقعا سخته)
    در مورد خانواده تان نوشته بودید توی خانواده ما هم همینه فحش دادن ممنوعه ولی اینم در نظر بگیرید ما مردا راحت پیش دوستامون به همدیگه فحش های معمولی میدیم بقول معروف اینجوری نزدیکی خودمان را به همدیگه ثابت میکنیم بعضی ها کمتر بعضی ها بیشتر گرچه کار درستی نیست و غلطه

    بانو خیلی خوب برخورد کردید مقالات عصبیانت را بصورت کلی برایتن میزارم مطالعه کنید برخورد خوبی داشتید.
    مشکل اصلی اینکه شما با جنس ما مردا بخوبی آشنا نیستید نیاز دارید تا همدلی کردن را اموزش ببینید:
    همش عالی بود فقط همدلی کردن را ایکاش انجام میدادید


    همدلي کردن


    همدلي:
    همدلي به معني تاييد كار طرف مقابل نيست
    همدلي به معني همدردي نيست
    همدلي به معني همراه شدن نيست
    همدلي ارائه راهكار نيست
    همدلي ارائه تجربه نيست
    همدلي دفاع از شخصي چه شوهر و يا پدر نيست
    همدلي توجيه كارهاي پدر نيست
    همدلي اين نيست كه بگوييد پدرم واقعا مهربونه و تو رو دوست داره! اما زبونش تلخه، رفتارش اينطوريه، تو ناراحت نشو عزيز دلم! تو به دل نگير!! ( اين غلط ترين حرف ممكنه كه مي تونه يك فرد به همسرش بگه)
    همدلي اين نيست كه كه بگيد خب تو هم اشتباه كردي...
    همدلي اين نيست بگيد خب ديگه نيا اونجا...
    همدلي سرزنش هيچ كسي نيست! چه اين طرف و چه طرف مقابل
    همدلي داوري نيست
    همدلي دفاع از خود نيست

    همدلي يعني شما كمي بالاتر از احساس خودت قرار بگيري و احساس طرف مقابلت رو درك كني... فقط احساس طرف مقابلت رو درك كني! همين! نه كارش رو تاييد كني و نه بهش راهكار بدي ... نه سرزنشش كني و نه باهاش بد رفتاري كني... فقط بگي مي فهمم چه حسي داري!
    در همدلي بايد چند تا كار رو انجام بديد:
    1. عزت نفس خودتون رو چند لحظه اي خاموش كنيد! ( تا جيزي گفت كه پدرت فلان... جوش نياريد كه اي واي من نبايد پشت پدرم رو خالي كنم)
    2. با دقت و ارتباط چشمي و حتي لمسي، ( تو چشماش نگاه كنيد و دستاش رو بگيريد، چون ارتباط چشمي در اتومبيل بر قرار نمي شه براي همين زمان رانندگي،‌ زمان خوبي براي گفتگوهاي مهم نيست) به حرفاش گوش كنيد و حرفهاش رو براش خلاصه كنيد...
    3. احساس طرف مقابل رو درك كنيد نه كارش رو يا دردش رو!
    4. زياده روي نكنيد



    همدلي يک مهارت و توانايي است و مانند هر مهارت ديگر نياز به آموزش، تمرين و تجربه دارد. همدلي به فرد اين امكان را مي دهد كه بتواند احساسات و حالاتي را در ديگران بفهمد كه تاكنون تجربه نكرده است. همدلي باعث مي شود كه از سطح خودمان فراتر رفته و ديگران را عميق‌تر درک نماييم. به اين ترتيب، همدلي قدرت و ظرفيت درک انسان‌ها را افزايش مي دهد.

    موانع همدلي عبارت‌اند از:

    انتقاد
    برچسب‌زدن
    تشخيص‌گذاري
    ستايش همراه با ارزيابي
    نصيحت كردن
    اغراق كردن يا بزرگ كردن مشكل
    بي اهميت و كوچک كردن مشكل
    به رخ كشيدن و مقايسه كردن
    سرزنش كردن
    نصيحت كردن، راهنمايي كردن و ارائه راه‌حل

    مهم‌ترين تكنيک هاي همدلي عبارت‌اند از:

    گوش دادن فعال
    بازپردازي
    انعكاس احساسات
    انعكاس محتوا يا معاني
    انعكاس تلخيصي
    تمركز بر كلمات احساسي
    توجه به محتواي كلّي پيام
    مشاهده زبان بدن (Body Language)
    پرسيدن اين سؤال از خود كه «اگر من چنين وضعيتي را تجربه مي كردم، چه احساسي داشتم؟»

    http://www.hamdardi.net/thread-16073.html

    http://www.hamdardi.net/thread-26741.html

    هیچ وقت نمیتونم با شوهرم حرف دلم رو بزنم چی کار کنم؟
    نوشته جناب sci در تایپیک بالا
    و نوشته جناب مدیر در تایپیک زیر

    همدردی یا همدلی.. یک پیشنهاد!

    و نوشته زیر را حتما بخوانید تا بهتر متوجه این رفتار شوهرتان بشوید(راز ما مردا در گوشی)

    http://www.hamdardi.net/thread33259-4.html#post330546

    حتما بخوانید مقاله عصبانیت هر در سری بعدی برای شما میزارم بانو
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  18. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    tamanaye man (جمعه 23 خرداد 93)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:17 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.