نامزدم ارزشي براي خواسته هاي من قائل نيست و همه براش مهمن جز من

سلام من ٢٦سالمه و نامزدم ٢٩ همديگرو واقعا دوست داريمو بعد چهار سال دوستي به هم رسيديم انصافا مرد خوب و زحمت كش و مسوليت پذيريه مشكلم باهاش اينه كه حرف من احساس ميكنم ارزشي براش نداره يعني هميشه ميخواد حرف حرف خودش باشه بزارين يه چند مورد از رفتاراشو كه باعث شده تو اين يك سال و نيم نامزديمون اين حس رو داسته باشم و بگم : اول نامزديمون عيد ٩٢ بود بعد سال تحويل رفتيم عيد ديدني خونشون صحبت از مسافرت بود كه يهو نامزدم گفت تو جمع كه ميخواييم بريم شمال در حالي كه اصلا حرف مسافرت بين خودمون نداشتيم منم سكوت كردم چون نميخواستم جمع بفهمه از خودش ميكه كه دامادشون گفت چرا تنها شما كه ميرين بيايين با ما كه فردا ميخواييم راه بيوفتيم فلان جا بريم همسر من هم بدون اينكه ازم نظر بخواد گفت باشه ولي من فكر كردم الكي گفته مثلا واسه اينكه ضائع نشه ولي شبش كه ميخواست منو پياده كنه تو خونمون گفت فردا صبح ميام دنبالت كه بريما منم كه اصلا دوست نداشتم و سختم بود با خانواده نامزدم كه تاره تاره وارد جمعشون ميشدم برم گفتم ممن نميخوام بريم ولي نامزدم برگشت بهم گفت اگه نياي من خودم ميرم!!!منم از ترسم كه اگه نرم أين خودش ميره و من هيچ توضيحي نميتونم براي مامانم أينا داشته باشم (چون بعد چند سال طرفداري ازش مامانم أينا راضي به ازدواج مون شدند) مجبور شدم باهاش برم.سال بعدشم علي رغم ميل من كه نميخواستم با دوستا برم تركيه باهاش رفتيم و خودش به حرفايي كه دليل من براي نخواستنم به رفتن با دوستا بود پي برد و منم گرچه تجربه تلخي شد اما خوشحال بودم كه حرفا و پيشگويي هاي منو با چشم دديد و ازين به بعد ديگه هر جا بريم با هم دوتايي ميريم (من عاشق مسافرت و گردش دو نفري هستن ولي نامزدم عشقش مسافرت و گردش با جمع هست )چند ماه بعد اون تو شمال هتل رزرو كردم و بعنوان كادو روز مرد رفتيم و خيلي خوش گذشت و خودشم اعتراف كرد كه سفر دوتايي خوش ميگذره و من خوش خيال هم خوشحال از اينكه ديگه مزه دونفره رفتن و چشيده و خوبه كه خودش فهميده اما زهي خيال باطل!!!قرار بود اخر ماه بريم زيارت مشهد. ماه قبل بود باز تو جمع خانوادگيشون بدون اينكه ازم از قبل نظر بخوا بين برادراش د گفت ميريم هر كش ميخواد بياد و بعد كه تنها سديم من بهش اعتراض كردم و گفتم ميخام دوتايي برم و اونم كمي راضي شد ولي در كمال تعجب دو خفته بعدش بهم گفت بابا و مامانم هم ميخوان برن دوباره اعتراض كردم و قرار شد دوتايي بريم و تا پريروز كه بهم گفت داداشم با نامزدش ميخوان بيان كه ديگه من قاطي كردم و گفتم من نميخوام جمع برم و اونم گفت اصلا مشهد بي مشهد نميبرمت!!!مشكل من باهاش اين مسائله درك نميكنه نظر نميخواذنظرمم بهش گفتني توجه نميكنه برنامه هامونو تو جمع مطرح ميكنه يكي همين موضوع مسافرتو!!! احساس ميكنم نميتونه به كسي نه بگه جز من بدبخت.تنها تو خيابون بودني ميگه برو از فلان جا بستني بخوريم ميگه نه از بستنياونجا بدم مياد ولي جمع باشيم يكي بگه بريم اونجا ميره و حتي ميخوره!!دچار ترديد در مورد زندگي باهاش شدم ميترسم بگين چيكار كنم لطفا

البته این حق طبیعی شماست که توقع داشته باشید همسرتون با شما مشورت کنه،از شما نظر بخواد،و به خاطر شما گاهی خواسته های دیگران رو رد کنه،ولی آیا شما خودت هم آدم مشورت کنی هستی،و یا اگه اون ازت مشورت و نظر بخواد باهاش موافقت میکنی؟یا اینکه همش ساز مخالف می زنی؟

من هميشه باهاش مشورت ميكنم حتي وقتي ميخوام يه چيزي واسه خودم بخرم يا مثلا جايي برم بهش اطلاع ميدم به خاطر همينو هست كه بيشتر ميسوزم وقتي ميبينم من اينطورم و اون اون شكلي رفتار ميكنه ،در مورد اين مسئله اره فكر ميكنم ميدونه كه من موافق سفر دسته جمعي نيستم ازم نظر نميخواد ولي اخه أيا درسته با اينكه ميدونه من بدم مياد باز حرف خودشو ميزنه? اون تا حالا نشده ازم نظر بخواد اگرم شده موقعي بوده كه ميدونسته نظرم مثل نظر اونه يا مثلا موقع لباس خريدن بيشتر ازم نظر ميخواد در مورد مسائل بزرگتر زندگي هميشه تنها تصميم گفته و منم اگه اعتراضي كردم يه جوري از حرف زدن راجع بهش در رفته

به نظر من(البته من رانشناس نیستم و شلاید نظرم هیچ اهمیتی نداشته باشه) باید باهاش با نرمی و ملایمت صحبت کنید و بگید که تو شوهر منی و اول شخص زندگی من،ما همه چیز رو با هم شریکیم ،حتی بالشی که شب ها قراره سرمون رو روش بزاریم،حتی در مورد اون چیز پیش پا افتاده هم باید با هم مشورت کنیم و من از اینکه شما این گونه رفتاری رو حتی توی مسایل مهمتر زندگی با من ندارید از دستت ناراحت و دلخورم،ببین چی میگه؟آدم ها گاهی یادشون نیست یا متوجه نیستن بعضی کارهاشون چقدر بده

درود بانو

اول بزار یکم بخندم :58::311::58::311: آخیش چقدر خندیدم.

این مسئله توی اکثر مردها وجود داره مخصوصا توی سنین جوانی کلشون داغه و تصمیم آنی میگیرن مخصوصا خانواده دوست هم باشن که بیشتر.یعنی منم همینجوری تصمیم میگیرم برای منزل یکهو مهمان دعوت میکنم یکهویی هستم کلا خانومم اعتراض میکنه میگم چشم ولی باز دوباره یادم میره :311: همیشه که نباید به حرف شما گوش بده زندگی مشترک یعنی رسیدن به تفاهم با تمام تفاوت هایی که وجود داره در دو نفر.
زن و مرد دنیای متفاوت از هم دارن حالا شما شخصیت دوطرف را هم اضافه کنید به این تفاوت ها خودت ببین چی میشه.زندگی مشترک یعنی گذشت یعنی عشق و دوست داشتن مگه شما نمیگی باهاش دوست بودی 4سال؟مگه نمیگی دوسش دارم خوب بسم الله ثابت کن دوست داشتن فقط این نیست که ابراز کنیم و نهایت 2تا پیامک عاشقانه بدیم و ادعای عاشقی کنیم.تا اینجاش که خوب بودین سعی کن انتظارات خودت را براساس واقعیت های موجود بسنجی.ببخشید اینو میگم ولی طریقه بیانت در مورد این موضوع اصلا و ابدا خوشایند نبود:81:سعی کن مهارت های خودت را افزایش بدی بزار خلاصه چندمورد را بهت یادآوری کنم دیگه میل خودته دوست داشته باشی عمل کنی یا نه

1.تغییر در بستر زمان بوجود میاد(یعنی صبور بودن)
2.انتظار نداشته باش دیگران همانی بشوند که شما میخواهی یا تغییرشان بدهی مخصوصا شوهر و خانواده اش
3.هیچوقت بخاطر شخص سوم زندگی خودت را خراب نکن
4.دقت دق ات میدهد
5.حساسیت خودت را کم کن
6.از همه مهمتر سعی کن انتظار ینداشته باشی این مقاله را با دقت بخوان

نقل قول:

---

وقتی از دیگران انتظار و توقع دا ری

---

نقل قول:

---

دو حالت پیش می آید ، 1 - برآورده میشود 2 - برآورده نمی شود

نتیجه هر کدام از این حالات به نسبت توقعی که داری این است :

1 - وقتی برآورده شود ، خیلی به حالت فرقی نمیکند و احساس درونیت معمولی خواهد بود ، چون انتظارش را داشته ای

2 - اگر برآورده نشود ، سرخورده و غمگین میشوی ، چون انتظار و توقعی داشته ای که انجام نشده .

وقتی از دیگران هیچ انتظار و توقعی نداشته باشی هم دو حالت پیش می آید :

1 - دیگران در قبال شما وظیفه خود را به جا میاورند یا محبت های خارج از وظیفه بهت دارند .

2 - کاری برای شما انجام نمیدهند و توجه ندارند .

نتیجه آن :

1 - در حالت اول ( برای بی توقعی ) چون شما هیچ انتظار و توقعی نداشته ای حتی اگر وظیفه ای در مقابلت داشته

اند و به جا آورده اند ، برای شما لذت بخش است و گویی آنها هیچ وظیفه ای نداشته اند و محبت خاص بهت

داشته اند .

2 - در شکل دوم آن تاثیر تألم برانگیزی در شما بجا نخواهد گذاشت و شما حال و هوای عادی و معمول را

خواهی داشت و سرخورده و غمگین نمیشوی چون انتظار و توقعی نداشته ای

به نظرت کدامیک آرامش ما را در پی دارد و حتی به ما روحیه ای قوی می بخشد ؟؟

شما در کدام وضعیتی ؟؟

---

خلاصه بهت بگم سعی کن مهارت های ارتباطی خودت را افزایش بدی شناختت نسبت به اقایان را بیشتر کنی فعلا صبور باش عجولانه تصمیم گیری نکن.
لطفا مقالات زیر را با دقت بخوان با دقت کامل

اینو اول بخوان

کارگاه خانواده موفق - مرد مقتدر / زن لطیف

کارگاه آموزشی - آداب گفتگو را با هم یاد بگیریم


این مقاله را حتما بخوان نکات کاربردی در زندگی متاهلی

(:) نکته های کاربردی عمومی >>>

لینک های مهارت های ارتباطی و رفتار جراتمندانه

چگونه منفعل نباشیم؟

اینا هم تاپیک های she هستش.

مشاوره تخصصی با جناب sci

کارگاه آموزشی - رفتار جرات مندانه

برای اولین بار جراتمندانه حرف زدم و کارم به طلاق کشیده

و از همه مهمتر این لینک

تفاوت بین زن و مرد از نظر دیدشان نسبت به مسائل مردهای منطقی و بانوان احساسی

استقبال از شوهر، چرا؟

نیاز دارید از ظرافت های زنانه خودتان بیشتر استفاده کنید بانو این خیلی کمک میکنه به شما برای اینکه رابطه بهتری با شوهرتنان برقرار کنید و حرفتان را همب زنید و نتیجه هم بگیرید.
خیلی کارایی داره.

خلاصه بهت بگم در مورد زندگی مشترک تا میتوانی اطلاعات جمع کن و بکار ببر که بعدها پشیمان نشوی.شما دقیقا الان مثل فردی میمانی که بدون تصدیق رانندگی سوار ماشین شده و تجربه کافی را نداره و همچنین تخصص.پس سعی کن با خواندن مقالات اطلاعاتت را افزایش بدی و با خواندن تایپیک کاربرها از تجربیات گرانبهایی که دارن استفاده کنی.
از ما گفتن بود خواه گوش بده و نتیجه مثبتشو ببین و خواه گوش نده و پشت گوش بنداز و بعدها دیگران از زندگیت تجربه میگیرن:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mohsen2400095

به نظر من(البته من رانشناس نیستم و شلاید نظرم هیچ اهمیتی نداشته باشه) باید باهاش با نرمی و ملایمت صحبت کنید و بگید که تو شوهر منی و اول شخص زندگی من،ما همه چیز رو با هم شریکیم ،حتی بالشی که شب ها قراره سرمون رو روش بزاریم،حتی در مورد اون چیز پیش پا افتاده هم باید با هم مشورت کنیم و من از اینکه شما این گونه رفتاری رو حتی توی مسایل مهمتر زندگی با من ندارید از دستت ناراحت و دلخورم،ببین چی میگه؟آدم ها گاهی یادشون نیست یا متوجه نیستن بعضی کارهاشون چقدر بده

---

ممنونم از راهنماييتون واقعا هم همين طوره ،حتما به پيشنهادتون عمل ميكنم

سلام خانومی

عزیزم شما که 4 سال با هم دوست بودید باید تو این مدت کاملا با اخلاق هم آشنا میشدید.

باهاش حرف بزن و رک بگو خودرایی و بدون مشورت تصمیم گرفتن رو نمیتونی تحمل کنی. به قول معروف جنگ اول به از صلح آخر .نامزدت احتمالا اینکارارو برای به ذست آوردن تایید دیگران انجام میده تو رو نادیده میگیره چون مطمئنه بعد از ازدواج از دستت نمیده .

تو زندگی مشترک دیگه بحث تو و من نیست اونچه مهمه " ما " است. حتما و حتما سعی کن به یه نتیجه خوب باهاش برسی اگر با یه روانشناس مجرب مشورت کنید هم چه بهتر .

همسرتون برون گراتر از شماست
اهل تصمیمهای ناگهانی و سورپرایز کردن خودش :311: هست

شما اهل برنامه ریزی و حساب و کتاب قبل از عمل هستید.

تفاوت شخصیتی دارید. نمی شه به زور بگی باید بیایی تو قالب من.

با جمع لذت می بره. با دیگران بهش خوش می گذره. از برنامه های یهویی لذت می بره.
با زور ممکنه بتونی از این حالت بیرون بیاریش،
اما بعد از چند سال، وقتی از اصل خودش و خواسته ها و لذت هاش دور شد، کم کم از شما هم دور می شه و شما را مسبب این مشکل می دونه.

مثل خیلی از مواردی که تو همدردی مطرح می شه.
تاپیکهای دیگران را بخون.
الان دو سه تا تاپیک داریم که مرد ماجرا، به خاطر راه اومدن با همسرش و دور شدن از خواسته های خودش، خسته شده
کشیده کنار

میخوام با شخصیت همسرم و آقایون بیشتر آشنا بشم تا همسرمو برگردونم!!!

چرا برای جدایی اقدام نمی کنه؟

چطوری شوهرم رو از جدایی منصرف کنم؟

تاپیکهای این دوستان را بخون. هر کدومشون دو سه تا تاپیک دارند. همه را بخون.
به رفتارهاشون، مسیری که طی کردند و نتیجه ای که رسیدند دقت کن.

تلاش برای عوض کردن دیگری و تحمیل خواسته هات شاید در نگاه اول جالب باشه و مثبت، اما در بلند مدت، مشکل آفرین می شه.
با فشارها و غرغرهای شما، شاید رفتارش را عوض کنه، اما چون خودش نخواسته و اون رفتار را دوست داشته، بعدش دچار مشکل می شید.

شما 4 سال دوستی چیکار می کردید، که الان فهمیدی نامزدت برای خواسته هات ارزش قائل نیست؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیدا.

همسرتون برون گراتر از شماست
اهل تصمیمهای ناگهانی و سورپرایز کردن خودش :311: هست

شما اهل برنامه ریزی و حساب و کتاب قبل از عمل هستید.

تفاوت شخصیتی دارید. نمی شه به زور بگی باید بیایی تو قالب من.

با جمع لذت می بره. با دیگران بهش خوش می گذره. از برنامه های یهویی لذت می بره.
با زور ممکنه بتونی از این حالت بیرون بیاریش،
اما بعد از چند سال، وقتی از اصل خودش و خواسته ها و لذت هاش دور شد، کم کم از شما هم دور می شه و شما را مسبب این مشکل می دونه.

مثل خیلی از مواردی که تو همدردی مطرح می شه.
تاپیکهای دیگران را بخون.
الان دو سه تا تاپیک داریم که مرد ماجرا، به خاطر راه اومدن با همسرش و دور شدن از خواسته های خودش، خسته شده
کشیده کنار

میخوام با شخصیت همسرم و آقایون بیشتر آشنا بشم تا همسرمو برگردونم!!!

چرا برای جدایی اقدام نمی کنه؟

چطوری شوهرم رو از جدایی منصرف کنم؟


تاپیکهای این دوستان را بخون. هر کدومشون دو سه تا تاپیک دارند. همه را بخون.
به رفتارهاشون، مسیری که طی کردند و نتیجه ای که رسیدند دقت کن.

تلاش برای عوض کردن دیگری و تحمیل خواسته هات شاید در نگاه اول جالب باشه و مثبت، اما در بلند مدت، مشکل آفرین می شه.
با فشارها و غرغرهای شما، شاید رفتارش را عوض کنه، اما چون خودش نخواسته و اون رفتار را دوست داشته، بعدش دچار مشکل می شید.

شما 4 سال دوستی چیکار می کردید، که الان فهمیدی نامزدت برای خواسته هات ارزش قائل نیست؟

---

ممنونم بخاطر راهنماييهاتون تو دوران دوستي اصلا اينطور نبود و بعد نامزدي اينطور شده يا نميدون شايد هم من تو اون دوران نفهميدم ,يعني ميگين نبايد ازش بخوام كه رفتارشو عرض كنه ?دقيقا همينطوره و خانواده هامونم دقيقا همينطورن و تفاوت شخصيتي داريم, ميگين يعني من بأيد كنار بيام و كاري نميشه كرد?

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیدا.

همسرتون برون گراتر از شماست
اهل تصمیمهای ناگهانی و سورپرایز کردن خودش :311: هست

شما اهل برنامه ریزی و حساب و کتاب قبل از عمل هستید.

تفاوت شخصیتی دارید. نمی شه به زور بگی باید بیایی تو قالب من.

با جمع لذت می بره. با دیگران بهش خوش می گذره. از برنامه های یهویی لذت می بره.
با زور ممکنه بتونی از این حالت بیرون بیاریش،
اما بعد از چند سال، وقتی از اصل خودش و خواسته ها و لذت هاش دور شد، کم کم از شما هم دور می شه و شما را مسبب این مشکل می دونه.

مثل خیلی از مواردی که تو همدردی مطرح می شه.
تاپیکهای دیگران را بخون.
الان دو سه تا تاپیک داریم که مرد ماجرا، به خاطر راه اومدن با همسرش و دور شدن از خواسته های خودش، خسته شده
کشیده کنار

میخوام با شخصیت همسرم و آقایون بیشتر آشنا بشم تا همسرمو برگردونم!!!

چرا برای جدایی اقدام نمی کنه؟

چطوری شوهرم رو از جدایی منصرف کنم؟


تاپیکهای این دوستان را بخون. هر کدومشون دو سه تا تاپیک دارند. همه را بخون.
به رفتارهاشون، مسیری که طی کردند و نتیجه ای که رسیدند دقت کن.

تلاش برای عوض کردن دیگری و تحمیل خواسته هات شاید در نگاه اول جالب باشه و مثبت، اما در بلند مدت، مشکل آفرین می شه.
با فشارها و غرغرهای شما، شاید رفتارش را عوض کنه، اما چون خودش نخواسته و اون رفتار را دوست داشته، بعدش دچار مشکل می شید.

شما 4 سال دوستی چیکار می کردید، که الان فهمیدی نامزدت برای خواسته هات ارزش قائل نیست؟

---

ممنونم بخاطر راهنماييهاتون تو دوران دوستي اصلا اينطور نبود و بعد نامزدي اينطور شده يا نميدون شايد هم من تو اون دوران نفهميدم ,يعني ميگين نبايد ازش بخوام كه رفتارشو عرض كنه ?دقيقا همينطوره و خانواده هامونم دقيقا همينطورن و تفاوت شخصيتي داريم, ميگين يعني من بأيد كنار بيام و كاري نميشه كرد?

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط khaleghezey

درود بانو

اول بزار یکم بخندم :58::311::58::311: آخیش چقدر خندیدم.

این مسئله توی اکثر مردها وجود داره مخصوصا توی سنین جوانی کلشون داغه و تصمیم آنی میگیرن مخصوصا خانواده دوست هم باشن که بیشتر.یعنی منم همینجوری تصمیم میگیرم برای منزل یکهو مهمان دعوت میکنم یکهویی هستم کلا خانومم اعتراض میکنه میگم چشم ولی باز دوباره یادم میره :311: همیشه که نباید به حرف شما گوش بده زندگی مشترک یعنی رسیدن به تفاهم با تمام تفاوت هایی که وجود داره در دو نفر.
زن و مرد دنیای متفاوت از هم دارن حالا شما شخصیت دوطرف را هم اضافه کنید به این تفاوت ها خودت ببین چی میشه.زندگی مشترک یعنی گذشت یعنی عشق و دوست داشتن مگه شما نمیگی باهاش دوست بودی 4سال؟مگه نمیگی دوسش دارم خوب بسم الله ثابت کن دوست داشتن فقط این نیست که ابراز کنیم و نهایت 2تا پیامک عاشقانه بدیم و ادعای عاشقی کنیم.تا اینجاش که خوب بودین سعی کن انتظارات خودت را براساس واقعیت های موجود بسنجی.ببخشید اینو میگم ولی طریقه بیانت در مورد این موضوع اصلا و ابدا خوشایند نبود:81:سعی کن مهارت های خودت را افزایش بدی بزار خلاصه چندمورد را بهت یادآوری کنم دیگه میل خودته دوست داشته باشی عمل کنی یا نه

1.تغییر در بستر زمان بوجود میاد(یعنی صبور بودن)
2.انتظار نداشته باش دیگران همانی بشوند که شما میخواهی یا تغییرشان بدهی مخصوصا شوهر و خانواده اش
3.هیچوقت بخاطر شخص سوم زندگی خودت را خراب نکن
4.دقت دق ات میدهد
5.حساسیت خودت را کم کن
6.از همه مهمتر سعی کن انتظار ینداشته باشی این مقاله را با دقت بخوان
[B][COLOR=#FF4500]


خلاصه بهت بگم سعی کن مهارت های ارتباطی خودت را افزایش بدی شناختت نسبت به اقایان را بیشتر کنی فعلا صبور باش عجولانه تصمیم گیری نکن.
لطفا مقالات زیر را با دقت بخوان با دقت کامل

اینو اول بخوان

کارگاه خانواده موفق - مرد مقتدر / زن لطیف

کارگاه آموزشی - آداب گفتگو را با هم یاد بگیریم


این مقاله را حتما بخوان نکات کاربردی در زندگی متاهلی

(:) نکته های کاربردی عمومی >>>

لینک های مهارت های ارتباطی و رفتار جراتمندانه

چگونه منفعل نباشیم؟

اینا هم تاپیک های she هستش.

مشاوره تخصصی با جناب sci

کارگاه آموزشی - رفتار جرات مندانه

برای اولین بار جراتمندانه حرف زدم و کارم به طلاق کشیده

و از همه مهمتر این لینک

تفاوت بین زن و مرد از نظر دیدشان نسبت به مسائل مردهای منطقی و بانوان احساسی

استقبال از شوهر، چرا؟

نیاز دارید از ظرافت های زنانه خودتان بیشتر استفاده کنید بانو این خیلی کمک میکنه به شما برای اینکه رابطه بهتری با شوهرتنان برقرار کنید و حرفتان را همب زنید و نتیجه هم بگیرید.
خیلی کارایی داره.

خلاصه بهت بگم در مورد زندگی مشترک تا میتوانی اطلاعات جمع کن و بکار ببر که بعدها پشیمان نشوی.شما دقیقا الان مثل فردی میمانی که بدون تصدیق رانندگی سوار ماشین شده و تجربه کافی را نداره و همچنین تخصص.پس سعی کن با خواندن مقالات اطلاعاتت را افزایش بدی و با خواندن تایپیک کاربرها از تجربیات گرانبهایی که دارن استفاده کنی.
از ما گفتن بود خواه گوش بده و نتیجه مثبتشو ببین و خواه گوش نده و پشت گوش بنداز و بعدها دیگران از زندگیت تجربه میگیرن:72:

---

واقعا ممنون بخاطر راهنماييتون ولي واقعاكجاي نحوه بيان اين موضوعم بد بوده? واقعا عاشقشم أزين مقاله ها سعي ميكنم استفاده كنم تا شايد بتونم تغييرش بدم

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط khaleghezey

درود بانو

اول بزار یکم بخندم :58::311::58::311: آخیش چقدر خندیدم.

این مسئله توی اکثر مردها وجود داره مخصوصا توی سنین جوانی کلشون داغه و تصمیم آنی میگیرن مخصوصا خانواده دوست هم باشن که بیشتر.یعنی منم همینجوری تصمیم میگیرم برای منزل یکهو مهمان دعوت میکنم یکهویی هستم کلا خانومم اعتراض میکنه میگم چشم ولی باز دوباره یادم میره :311: همیشه که نباید به حرف شما گوش بده زندگی مشترک یعنی رسیدن به تفاهم با تمام تفاوت هایی که وجود داره در دو نفر.
زن و مرد دنیای متفاوت از هم دارن حالا شما شخصیت دوطرف را هم اضافه کنید به این تفاوت ها خودت ببین چی میشه.زندگی مشترک یعنی گذشت یعنی عشق و دوست داشتن مگه شما نمیگی باهاش دوست بودی 4سال؟مگه نمیگی دوسش دارم خوب بسم الله ثابت کن دوست داشتن فقط این نیست که ابراز کنیم و نهایت 2تا پیامک عاشقانه بدیم و ادعای عاشقی کنیم.تا اینجاش که خوب بودین سعی کن انتظارات خودت را براساس واقعیت های موجود بسنجی.ببخشید اینو میگم ولی طریقه بیانت در مورد این موضوع اصلا و ابدا خوشایند نبود:81:سعی کن مهارت های خودت را افزایش بدی بزار خلاصه چندمورد را بهت یادآوری کنم دیگه میل خودته دوست داشته باشی عمل کنی یا نه

1.تغییر در بستر زمان بوجود میاد(یعنی صبور بودن)
2.انتظار نداشته باش دیگران همانی بشوند که شما میخواهی یا تغییرشان بدهی مخصوصا شوهر و خانواده اش
3.هیچوقت بخاطر شخص سوم زندگی خودت را خراب نکن
4.دقت دق ات میدهد
5.حساسیت خودت را کم کن
6.از همه مهمتر سعی کن انتظار ینداشته باشی این مقاله را با دقت بخوان
[B][COLOR=#FF4500]


خلاصه بهت بگم سعی کن مهارت های ارتباطی خودت را افزایش بدی شناختت نسبت به اقایان را بیشتر کنی فعلا صبور باش عجولانه تصمیم گیری نکن.
لطفا مقالات زیر را با دقت بخوان با دقت کامل

اینو اول بخوان

کارگاه خانواده موفق - مرد مقتدر / زن لطیف

کارگاه آموزشی - آداب گفتگو را با هم یاد بگیریم


این مقاله را حتما بخوان نکات کاربردی در زندگی متاهلی

(:) نکته های کاربردی عمومی >>>

لینک های مهارت های ارتباطی و رفتار جراتمندانه

چگونه منفعل نباشیم؟

اینا هم تاپیک های she هستش.

مشاوره تخصصی با جناب sci

کارگاه آموزشی - رفتار جرات مندانه

برای اولین بار جراتمندانه حرف زدم و کارم به طلاق کشیده

و از همه مهمتر این لینک

تفاوت بین زن و مرد از نظر دیدشان نسبت به مسائل مردهای منطقی و بانوان احساسی

استقبال از شوهر، چرا؟

نیاز دارید از ظرافت های زنانه خودتان بیشتر استفاده کنید بانو این خیلی کمک میکنه به شما برای اینکه رابطه بهتری با شوهرتنان برقرار کنید و حرفتان را همب زنید و نتیجه هم بگیرید.
خیلی کارایی داره.

خلاصه بهت بگم در مورد زندگی مشترک تا میتوانی اطلاعات جمع کن و بکار ببر که بعدها پشیمان نشوی.شما دقیقا الان مثل فردی میمانی که بدون تصدیق رانندگی سوار ماشین شده و تجربه کافی را نداره و همچنین تخصص.پس سعی کن با خواندن مقالات اطلاعاتت را افزایش بدی و با خواندن تایپیک کاربرها از تجربیات گرانبهایی که دارن استفاده کنی.
از ما گفتن بود خواه گوش بده و نتیجه مثبتشو ببین و خواه گوش نده و پشت گوش بنداز و بعدها دیگران از زندگیت تجربه میگیرن:72:

---

واقعا ممنون بخاطر راهنماييتون ولي واقعاكجاي نحوه بيان اين موضوعم بد بوده? واقعا عاشقشم أزين مقاله ها سعي ميكنم استفاده كنم تا شايد بتونم تغييرش بدم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Sara87

اون تا حالا نشده ازم نظر بخواد اگرم شده موقعي بوده كه ميدونسته نظرم مثل نظر اونه يا مثلا موقع لباس خريدن بيشتر ازم نظر ميخواد در مورد مسائل بزرگتر زندگي هميشه تنها تصميم گفته و منم اگه اعتراضي كردم يه جوري از حرف زدن راجع بهش در رفته

---

سلام سارا ...
به نظر من شوهرت چند بار نظرخواهی از شما رو تجربه کرده و با مخالفت یا احتمالا غر میزنی و قهر شما مواجه شده بخاطر همین هم موقعی که مطمئنه نظر موافق داری ازت نظرخواهی میکنه ... و زمانی هم که مطمئنه مخالفی اصلا مطرح نمیکنه و شمارو تو عمل انجام شده قرار میده و یا اینکه تو جمع مطرح میکنه که شما نتونی غر بزنی و قهر کنی
سارا جان ... شوهرت داره از غر زدن و نق زدن های شما فرار میکنه ... دوستان راجع به شخصیت شوهرت بهت گفتن ... منم بهت میگم که شوهرت بخاطر فرار از این مخالفت ها باهات مشورت نمیکنه
شما باید با رفتارت به شوهرت اطمینان بدی که وقتی خواسته قلبیش رو با شما مطرح میکنه با مخالفت مواجه نمیشه ...

از لینک هایی که خاله قزی گذاشتن استفاده کنید تا یاد بگیرید چطور میتونید اعتماد و اطمینان شوهرتو جلب کنی ...
موفق باشی:72:

واقعا از همگي ممنونم بخاطر راهنماييهاي ارزشمندتون،اكثر مقاله هارو خوندم و أزين به بعد سعي خواهم كرد توي زندگي از مهارتها استفاده كنم چون ميخوام واقعا يه زندگي خوب داشته باشم ولي چي كار كنم تا همسرمم ازين مهارتها ياد بگيره و اونم كمك كنه واسه يه زندگي خوب !!!

همونطور که برای ایشون سخته بیاد در قالب شما،
احتمالا برای شما هم سخته که تغییر رویه بدین.

نمی دونم چقد حرفم درسته،
ولی آدم برونگرایی که دوست داره توی جمع باشه و شلوغ باشه و ... وقتی ازش بخوای از جمع فاصله بگیره، شاید حس افسردگی و تنهایی بهش دست بده
اما رفتن شما در جمع ممکنه کمی براتون خسته کننده باشه (قابل تحمل تر از حالت قبل هست)

به نظرم برای داشتن تعادل، با همسرت صحبت کن و بهش بگو که متوجه هتستی سلیقه اش در مسافرت با شما تفاوت داره،
اما برای این که هر دوتون از کنار هم بودن لذت ببرید، گاهی طبق سلیقه شما و گاهی با سلیقه ایشون سفر کنید.

حرفی که ترمه جان زد هم خیلی مهمه.
وقتی نظرش را می گه، طوری برخورد نکن که دفعه بعد یواشکی انجام بده یا بدون گفتن به شما و ...