سلام به دوستای بینطیر خودم که همیشه راهنمایم میکنید و پا به پا همقدمم هستید!
خوب تو تاپیک قبلی من تونستم با کمک شما دوستان رو خودم زوم کنم تا نهو درست رفتار کردن و کنترل روی کارامو خوب یاد بگیرم!
همسرم مهربونم الان ۴ ماه میشه که جدا از من و دختر ۴ سالم زندگی میکنه و الان مدت یک ماه هست که ایشون نزدیک ما خونه گرفتند تا بتوند دور ادور پشتیبانمون باشند! خدارو شکر میکنم که همسرم با تغییر رفتارهای من و آرامشم اونهم داره رو رفتارش کار میکنه و آروم هستش و میدونم که به زمان بیشتری احتیاج داره تا هم از طرف من مطمعا بشه و هم خودش به تصمیم نهایش برسه٫ پس من هم صبر میکنم این صبوری رو اول از همه از خدام دارم
که وقتی میخونمش یعنی آرامشم و بعد از تجربه های بالهای صداقت گلم
که ۸ ماه تموم صبوری پیشه کرد تا امروز هم همسرش پیشش باشه و صاحب یه نی نی کوچولوش کنه٫ امیدوارم همیشه شاد باشند در کنار هم و همچنین بقیه دوستای مهربونم واسشون بهترینها رو آرزو میکنم
و ازشون میخوام توی این تاپیک هم همرام باشند تا من از تجربیاتشون و راهنمایهاشون واسه آیندم استفاده کنم!
خوب دوستان همینطور که بالهای صداقت گلم گفتند من ارتباط پارمیدا و علی رو محکم کردم٫ یعنی چند روز یه بار میره پیشش و قراره آخر هفته حتی بره دو شب پیش بابایش بخوابه٫ ای کاش منم میتونستم برم پیششون و باهاشون باشم...
علی تو رفتارش با من خیلی آرومه ولی خنثی گه گداری یه لبخند میزنه ولی بعد سریع خنثی رفتار میکنه و وقتی من نگاهش میکنم سرشو مندازه پایین یا به پارمیدا نگاه میکنه! من میخوام توی این تاپیک یاد بگیرم که چطوری میتونم این رفتار سردشو دوباره با خودم گرم و صمیمی کنم؟!
چطوری و با چی راهکارهای میشه از غرور افراطیش کم کنم؟! البته میدونم غرور جزء خصوصیت یه مرد به حساب میاد و باید بهش احترام بزارم ولی اگه افراطی قد باشه و با غرور میشه کاریش کرد؟!
میدونم با آرامش و مهربونی و محبت میشه دلزدگی یه مرد رو یواش یواش کم کرد آیا راهکارهای دیگه ام داره٫که دوباره بهم اعتماد کنه؟!
من منتظر راهنمایهای همه شماعزیزانم و بالهای صداقت گلم هستم! در ضمن تصمیم دارم یه نامه واسه همسرم بنویسم که توش تک تک اشتباهام رو به زبون بیارم و ازش توش طلب بخشش کنم٫این نامه رو نمیخوام جوری بنویسم که توش ضعیف به نظر برسم و اصلا نمیخوام با این نامه خودم رو بهش تحمیل کنم فقط این نامه ور میخوام بنویسم که مطمعا بشه که من حتی اون چیزای که خودش هم هیچوقت از اشتباهاتم به زبون نیاورده رو میدمنم و دارم اصلاحشون میکنم!
دوست دارم بالهای صداقت مهربونم که تمام موضوع رو میدونه تو این نامه کمکم کنه و شما دوستان گلم هم یاریم کنید! پیشاپیش ازتون ممنونم
 





 
			 
            
             
          
		 
		 
		



 


 
                    
                    
                    
                    
                 
			
 
 


 

 ! آلبته بالهای صداقت عزیز گفته بودن که باید واسه کارای که کردم ازش یه معذرت خواهی درست و حسابی کنم و من احساس میکنم الان وقتشه!
! آلبته بالهای صداقت عزیز گفته بودن که باید واسه کارای که کردم ازش یه معذرت خواهی درست و حسابی کنم و من احساس میکنم الان وقتشه! میخوام بیشتر از خودمون و آیندمون بگم و اینکه من خوب الان خیلی تصمیمها دارم واسه زندگیمون نمیدونم به قول بالهای صداقت باید حس کنم که علی دیگه بر نمیگرده و تصمیم بگیرم یا باهاش مشورتی داشته باشم واسه آیندمون که البته آینده درسی منه چون اگه خدای ناکرده علی بر نگرده من باید دانشگاه رو فراموش کنم چون اولا خرجش بالاست و من وقتی شروع کنم صبح تا شب تو کلینیکم و اصلا فرصت اینکه حتی یک ساعتی با دخترم هم باشم ندارم چه برسه که برم کار و خرجی زندگی و دانشگاهو بدم و از شهرمونم نمی تونم کمک مالی بگیرم چون به دانشجو ها کمک شهری نمیدن!اگه علی بخواد برگرده خوب مثل الان که داره خرجیمونو میده میتونم شروع کنم ولی من نمیدونم تا کی میخواد واسه خرجی و اجاره و...بهمون پول بده!ّمش به علی بستگی داره!نمیدونم منظورتون از تلمیحی چیه؟! این جوز اون کلمه های هست که واسم نا آشناست!منم فکر میکنم مثلا بهش مستقیم بگم من غرورتو شکستم و شخصیتتو خورد کردم اشتباست٫فکر کنم اگه بگم « حالا میدونم چقدرباید به شخصیت همسرم و غرور مردونش احترام بزارم» هم منظورمو بهش میرسونم که این جوز اشتباهام بوده٫درسته؟! والا آقای پارسا عزیزنمیدنم تاپیک اولم رو خوندید من قبلا ها خیلی واسش غذا میدادم الانم وقتی خودم غذا میخورم باور کنید از گلوم پایین نمیره
میخوام بیشتر از خودمون و آیندمون بگم و اینکه من خوب الان خیلی تصمیمها دارم واسه زندگیمون نمیدونم به قول بالهای صداقت باید حس کنم که علی دیگه بر نمیگرده و تصمیم بگیرم یا باهاش مشورتی داشته باشم واسه آیندمون که البته آینده درسی منه چون اگه خدای ناکرده علی بر نگرده من باید دانشگاه رو فراموش کنم چون اولا خرجش بالاست و من وقتی شروع کنم صبح تا شب تو کلینیکم و اصلا فرصت اینکه حتی یک ساعتی با دخترم هم باشم ندارم چه برسه که برم کار و خرجی زندگی و دانشگاهو بدم و از شهرمونم نمی تونم کمک مالی بگیرم چون به دانشجو ها کمک شهری نمیدن!اگه علی بخواد برگرده خوب مثل الان که داره خرجیمونو میده میتونم شروع کنم ولی من نمیدونم تا کی میخواد واسه خرجی و اجاره و...بهمون پول بده!ّمش به علی بستگی داره!نمیدونم منظورتون از تلمیحی چیه؟! این جوز اون کلمه های هست که واسم نا آشناست!منم فکر میکنم مثلا بهش مستقیم بگم من غرورتو شکستم و شخصیتتو خورد کردم اشتباست٫فکر کنم اگه بگم « حالا میدونم چقدرباید به شخصیت همسرم و غرور مردونش احترام بزارم» هم منظورمو بهش میرسونم که این جوز اشتباهام بوده٫درسته؟! والا آقای پارسا عزیزنمیدنم تاپیک اولم رو خوندید من قبلا ها خیلی واسش غذا میدادم الانم وقتی خودم غذا میخورم باور کنید از گلوم پایین نمیره 
 که شما به سختی در حال نفوذ آرام به درون اون هستی
 که شما به سختی در حال نفوذ آرام به درون اون هستی  چون:
 چون:

 
          
 
			
علاقه مندی ها (Bookmarks)