به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 11 12345678910 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 103
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 اردیبهشت 99 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1391-11-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    719
    امتیاز
    12,958
    سطح
    74
    Points: 12,958, Level: 74
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 292
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,329

    تشکرشده 1,605 در 532 پست

    Rep Power
    90
    Array

    برای اولین بار جراتمندانه حرف زدم و کارم به طلاق کشیده

    سلام دوستان. متاسفم که دوباره تاپیک می زنم. هنوز امیدوارم یکی از کارشناس ها (آقای سنگتراشان و یا آقای sci و ...) به کمکم بیان.
    شرایطم رو در تاپیک های قبلی که آخرینش
    با شوهرم که همه ی فکر و ذکرش مادرش و خواهراش (و البته پدرش!) هست چه کار کنم؟

    بوده گفتم.
    شوهر بی جنبه من ظرفیت محبت و توجه و تمرکز زیاد من رو نداشت. من هم توان ادامه دادن نداشتم. روند جدیدی که فعلن می خوام در پیش بگیرم رسیدگی به خودمه که بیمار، افسرده و درب و داغون هستم.
    .
    میخوام خانواده اش رو فراموش کنم. فراموش کنم که اصلن وجود دارند. فکر کردن به کارها و حرفهاشون داغونم می کنه.
    اون ها به شدت دورو، ریاکار و متظاهر هستند و اثبات کارهای بدجنسانه شون برای من خیلی سخته و شوهرم خیلی چیزها رو نمی پذیره و همه ی بدی ها رو به من نسبت میده.
    اون ها به شدت بی سواد، پول دوست، از خود متشکر و با اعتماد به نفس هستند و زندگی ما و زندگی دوتا دخترشون رو به گند کشیدند.
    اما از نظر شوهر من اون ها مظلومند و دامادها و عروس بدی نصیبشون شده.
    .
    من نتونستم توی این سه سال زندگس مشترک شوهرم رو به خودم جذب کنم و اون به من اعتماد نداره.
    .
    یکبار برای اولین بار به نظرم رسید وقتی از خانواده اش ناراحتم جلوی خودشون بگم. به پدرش با مهربونی و شوخی گفتم که شب عید فطر مناسبت دیگه ای هم داره و تولد منه و دوست داشتم یادش می بود. البته اون باز هم به روی خودش نیاورد.
    روز بعدش هم به پدرش گفتم از این که هر بار به خونه شون میایم اون و مادرشوهرم و خواهرها دست شوهرم رو میگیرند و میرند توی یه اتاق و درو می بندند ناراحت میشم. الکی گفتم که شوهرم میاد حرفها رو به من میگه و من رو محرم میدونه و من غریبه نیستم.
    اینکاررو کردم. اون ها نتونستن تحمل کنن.
    (توی خانواده اون ها فقط احترام یکطرفه وجود داره. احترام ما به اونها و اون ها لازم نیست حرمت ما رو نگه دارند. با این حال همیشه کلی ادعا دارند و میگن ما بهترین هستیم و هیچکی مثل ما عروس داری نکرده تا حالا.)
    .
    شوهرم طرف پدرش رو گرفت و جلوی اون منو بی حرمت کرد. دعوا و قهر رو تا جایی پیش برد که گفت از خونه ی من برو بیرون. بعدشم تحقیر و توهین و ...
    .
    .
    من به بن بست رسیدم و دارم سعی می کنم توی این خونه با قهر و بی تفاوتی ادامه بدم.

  2. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط she نمایش پست ها
    شوهر بی جنبه من ظرفیت محبت و توجه و تمرکز زیاد من رو نداشت.
    مشکل شما دقیقا همینی هست که نوشته اید ، (پیدا کردن مساله ، نصف حل مساله هست) پس در صدد رفع آن باشید ، منتها از راه و روش درست ... طنابی رو که پیچ خورده در جهت عکس می پیجونند تا پیچش باز بشه ، نه در همان جهت قبلی !!!!
    امیدوارم منظورم رو گرفته باشی
    یا حق

  3. 2 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 23 تیر 93), she (شنبه 10 خرداد 93)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 06 اردیبهشت 93 [ 16:33]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    806
    سطح
    15
    Points: 806, Level: 15
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    55

    تشکرشده 122 در 55 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    سلام، این لینکو با شوهرم که همه ی فکر و ذکرش مادرش و خواهراش (و البته پدرش!) هست چه کار کنم؟ گذاشته بودم تو بوک مارکم .
    به خاطر همین چند روز بود که نبودین؟ خیلی دوس داشتم بدونم آخرش چی میشه. چون من خیلی ها رو میشناسم که این مشکلو دارن ولی نمیدونن چی کار کنن. خیلی سخته مشکلتون. چون اکثرا طلاق ها به خاطر دودی بودن مرد. خیانت. چیزهای مشابه اینن. خیلی سخته که به خاطر این آدم جدا شه.
    پدرم خیلی از این ضرب المثل استفاده می کنه . من اصالتا ترک هستم. یه ضرب المثلی هست که برات ترجمشو می نویسم: سگ تیمار کردن حالیش نمیشه در حق سگ باید از کلوخ و سنگ استفاده کرد تا بفهمه صاحب داره.
    البته خیلی معذرت می خوام که از این لفظ استفاده کردم.

    - - - Updated - - -

    میدونین مشکل کجاس؟ خانواده دغل بازه شوهر دهن بین هم مثل مال تو بودن. همیشه انگاری داره تو حقشون ظلم میشه. مظلوم جامعه خودشو جلوه میدادن. همیشه میگفتن پسرمون پشتوانه زندگی ماست. تلقین کرده بودن که اگه پسرشون نباشه اینا بدبخت میشن. از این حس نهایت سواستفاده رو می کنن.
    وقتی شوهرت می بینه تو بدون اون می تونی سرپات وایستی ولی خانوادش نمی تونن معلومه دیگه. رگ غیرتش!!!!!!!!!!! میزنه بیرون. میره سمت اونا. سرشار از نیاز باش. ظاهر سازی کن.
    می دونم چی می گی.پدرشوهر تو هر چقده هم خسیس باشن به پای مال من نمیرسن که باید برن به اسم خسیس ترین اسمشونو تو گینس ثبت کنن.
    شعارشون اینه. زن پیدا میشه. خواهر مادرش نه.
    ولشون کن با این فرضیات خوش باشن.

  5. کاربر روبرو از پست مفید ساحل 63 تشکرکرده است .

    دل شکسته64 (چهارشنبه 28 بهمن 94)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 مرداد 93 [ 09:55]
    تاریخ عضویت
    1392-2-19
    نوشته ها
    92
    امتیاز
    1,339
    سطح
    20
    Points: 1,339, Level: 20
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    101

    تشکرشده 64 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام shi عزیز.
    قبلا به تاپیکت سر زدم و کاملا با تک تک سلولهای بدنم درکت میکنم.به نظر من کسی که فقط تا وقتی زنشو میخواد که همه چی به کام خودش باشه , نمیتونه زندگی نرمالی داشته باشه.
    خیلی سخته مشکلتون. چون اکثرا طلاق ها به خاطر دودی بودن مرد. خیانت. چیزهای مشابه اینن. خیلی سخته که به خاطر این آدم جدا شه.
    زدی به هدف ساحل جون.وتازه بعد از جدایی همه میگن:دختره مشکل داشت.پسره که نه معتاد بودنه دست بزن داشت و......

  7. #5
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 10 آبان 92 [ 13:08]
    تاریخ عضویت
    1391-12-29
    نوشته ها
    196
    دستاوردها:
    500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    285

    تشکرشده 366 در 142 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فکر نمی کنم رفتارتون جراتمندانه بوده باشه.

    معمولا افراد منفعل رفتار بعد از انفعالشون پرخاشگرانه هست، نه جراتمندانه و جراتمندانه رفتار کردن یک فرایند داره و یک دفعه اتفاق نمی افته.

    در مورد صحبتتون با پدر شوهرتون هم متاسفانه باید بگم، بدون سیاست و احساسی برخورد کردین.

  8. کاربر روبرو از پست مفید Rude Boy تشکرکرده است .

    ammin (چهارشنبه 27 شهریور 92)

  9. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام خانومی

    امیدوارم خوب باشی.

    با توجه به اینکه خودم شرایط روحی خوبی ندارم ولی سعی میکنم بتونم درست راهنماییت کنم.

    چیزی که در صحبتهات مشهوده اینه که تعادل رو رعایت نمیکنی و یه طرفه محبت میکنی و در نهایت زمین میخوری.در واقع توقع داری که در مقابل محبتهات دقیقا محبت بگیری و وقتی این رو نمیگیری برافروخته میشی.

    تو نمیتونی و هرگز نباید سعی کنی که چیزی از بدی خانواده همسرت رو به همسرت ثابت کنی.این اشتباهه محضه و دودش فقط تو چشم خودت میره.
    همسرت خانوادش رو خوب میشناسه.خیلی بهتر از تو.
    پس خودت رو خراب نکن.

    شی عزیز
    لازمه یه زمانایی پر رو باشی....مثلا خیلی شوخ و شاد بری در اتاق رو بزنی و تو هم بری تو.و خودت رو قاطی کنی باهاشون.

    قهر کار درستی نیست...معقول نیست....با درایت وو فکر و منطق کارت رو ببر جلو.

    راستش کارت درست نبوده که به پدر شوهرت اون حرف رو زدی.این کارت بیشتر همسرت رو خراب کرد.چون حالا با خودشون میگن چقدر پسر و برادر ما دهن لقه.و همسرت هم به طبع برای دفاع از خودش منکر اداعای شما میشه و مشکلات به وجود میاد.

    به محض اینکه حال خودم بهتر بشه بهت سر میزنم.

    قهر نکن....

    یادتم نره سه سال منفعل بودی و حالا یک شبه میخواهی بشی جراتمندانه؟!



    موفق باشی
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  10. کاربر روبرو از پست مفید maryam123 تشکرکرده است .

    ammin (چهارشنبه 27 شهریور 92)

  11. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    عزیز راهنمایی نمی تونم به اون شکل بکنم. اما چیزی که می دونم اینه که اگه بخوای با یکی طوری رفتار کنی می خوای (مثلا پدر شوهرت) دیگه باید اینو در نظر بگیری که خودتی و اون و نه یکی دیگه. یعنی فقط خودت تنهایی باید از پسش بربیای و نباید اصلا پای شوهرت یا یکی دیگه رو بکشونی وسط. اصلا لازم نیست که شوهرتو خبر کنی که چی شده. اصلا لازم نیست که شوهرت قبول کنه که خونوادش مشکل دارن. به طور خلاصه و خودمونی بخوام بگم وقتی داری حال یکی رو می گیری تویی و اون. کس دیگه ای رو نیار وسط. اگه اینو خوب رعایت کنی شوهرت دیگه نمیاد از اونا طرفداری کنه. چون تو به شکل غیر مستقیم دعوتش نکردی بیاد وسط و در عین حال هم اگه بدونه از خودت مراقبت می تونی بکنی دیگه اونم راحت میشه. نه میاد از تو دفاع کنه نه میاد از اونا دفاع کنه. به زندگی معمولی میرسه.
    راستی باید کاملا محترمانه جراتمند رفتار کنی. اگه احترام بذاری نمی تونن بهت توهین کنن. چون باید بگردن دنبال یه دلیلی. صبور و مودب باید باشی. و در عین حال کم کم حقوقتو یاد اوری کنی. این میشه جراتمندی. سخته. تمرین می خواد خیلی.
    موفق باشی.

  12. #8
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    146
    Array
    سلام خانم،
    خیلی خوبه که سعی کردید حرفتون رو بزنید و هیچ کس نمی تونه شما رو برای اینکه حرفتون رو زدید سرزنش کنه
    اما متاسفانه رفتار شما برخلاف اونچه که خودتون فکر می کنید نه تنها جرات مندانه نبوده، که منفعل بوده اید! صراحت شما هر چند خوب بوده اما منفعلانه مطرح شده و باید این رو بدونید که رفتار منفعلانه شما، چرخه ای منفی ایجاد کرده که به عدم صمیمتی جدی بین شما و همسرتون منجر شده!
    در این وضعیت همانطور که دوستان گفته اند تمرین کنید و سعی کنید رفتارتون رو تبدیل به رفتاری جرات مند کنید.
    نگران ناراحتی دیگران نباشید، شما مسئول شادمانی ديگران نيستید
    اشتباه کردید و البته حق شماست که اشتباه کنید و هيچ کس نمی تونه براي اشتباه شما رو سرزنش کنه
    خودتون رو سرزنش نکنید و موارد اتفاق افتاده رو برای خودتون تکرار نکنید که موجب عذاب و تالم روحی شما بشه
    روابطتون رو با همسرتون ترمیم کنید
    موفق باشید و سوالی بود بپرسید

  13. 3 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    ammin (چهارشنبه 27 شهریور 92), khaleghezey (دوشنبه 23 تیر 93), mohi (یکشنبه 10 اسفند 93)

  14. #9
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 05 آبان 92 [ 12:21]
    تاریخ عضویت
    1392-5-29
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    238
    سطح
    4
    Points: 238, Level: 4
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 19 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم هیچ کس این رفتارت رو رفتار جراتمندانه نمی دونه بر عکس مثل کسی میمونه که از چیزی لجش گرفته و داره می جنگه اونم با دست خالی و بدون برنامه ریزی
    اولین قدمی که شما باید برداری محتاج و نیاز مند نشون دادن خودته البته این به معنی کوچیک کردن خودت یا اویزون نشون دادنت نباشه هااااااااا
    به هیچ عنوان در مورد خونواده شوهرت نشینی با شوهرت جلسه تشکیل بدی!!!! هر بدی ازشون می بینی سعی کن غیر مستقیم همون موقع شوهرت رو متوجه کنی
    پر رو باش اما مظلوم یعنی یه جورایی خودت رو بزن به خنگی
    وقتی میبینی تو اتاق کنفرانس گرفتن برو تو جمعشون وقتی میبینی در گوشی صحبت می کنن برو وسط بشین اما بگو ببخشید اگه ناراحت میشین بلند شم !!!
    سیاست رفتار با شوهر ی مثل شوهر تو اینه که خودت رو بزنی به خنگی تا از طرفی کار خودت رو بکنی از طرفی اگه اون از دستت عصبانی شه با عذرخواهی خنگولانت و اینکه نمی دونستی از دلش در بیاد
    این کلمه خنگ که می گم واقعا یه سیاست هست که همیشه جواب داده ضمنا خیلی به خودت برس خودت رو تو خونه مشغول نشون بده مطالعه هم زیادبکن

  15. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 06 اردیبهشت 93 [ 16:33]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    806
    سطح
    15
    Points: 806, Level: 15
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    55

    تشکرشده 122 در 55 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Rude Boy نمایش پست ها
    فکر نمی کنم رفتارتون جراتمندانه بوده باشه.

    معمولا افراد منفعل رفتار بعد از انفعالشون پرخاشگرانه هست، نه جراتمندانه و جراتمندانه رفتار کردن یک فرایند داره و یک دفعه اتفاق نمی افته.

    در مورد صحبتتون با پدر شوهرتون هم متاسفانه باید بگم، بدون سیاست و احساسی برخورد کردین.




    کلا RUdy boy وقتی یه گربه تو یه اتاق دربسته باشه. بهش حمله کنی و بخوای اذیتش کنی. هی از دست آدم فرار می کنه. اما بعد که می بینه چاره ای نداره به سمت خود آدم حمله می کنه.
    آدم هم یه ظرفی داره که بعضی مواقع دیگه پر میشه.
    چقدر آخه تحقیر/ چقدر نادیده شدن/ چقدر تو حاشیه بودن/ یه مرد چقدر میتونه دهن بین باشه/ یه مرد چه جوری به خودش اجازه می ده که با زندگی یه زن بازی کنه/ از نظر دینی، شرعی، اخلاقی، عرفی تو همه جای دنیا و مملکت خودمون زن آدم بر همه چی مقدمه/
    متاسفانه همه مون میدونیم که زن ها علاوه بر شوهرداری باید خانواده شوهرداری هم بکنن؟؟!! یعنی آدم هر رفتاری بکنه باید با سیاست باشه؟ چقدر نقش بازی کردن. چقدر تملق، دروغ و چاپلوسی، حرف های بی ارزش و بیهوده تحویل شوهر و خانواده شوهر بدیم که اونا رازی باشن. بعضی مواقع به این نتیجه می رسم که آدم اصلا نباید حرف بزنه و نظراتشو بگه که آقا راضی باشن.
    مگه ماها ازدواج نمی کنیم که تکمیل شیم؟ در عمل می بینیم که ازدواج می کنیم فقط نیازهای جنسی آقایون رو تامین کرده و هزار و یک نوع بزک که آقا نگاه کنن و به به چه چه بگن. عروسک خیمه شب بازی جلو خانوادش باشیم.
    من تنها راه حل برای she رو حرف نزدن می دونم. چون هم خودش راحت میشه. همه شوهر و خانواده شوهر.

  16. کاربر روبرو از پست مفید ساحل 63 تشکرکرده است .

    fkh4466 (دوشنبه 16 آذر 94)


 
صفحه 1 از 11 12345678910 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.