سلام خانومی
امیدوارم خوب باشی.
با توجه به اینکه خودم شرایط روحی خوبی ندارم ولی سعی میکنم بتونم درست راهنماییت کنم.
چیزی که در صحبتهات مشهوده اینه که تعادل رو رعایت نمیکنی و یه طرفه محبت میکنی و در نهایت زمین میخوری.در واقع توقع داری که در مقابل محبتهات دقیقا محبت بگیری و وقتی این رو نمیگیری برافروخته میشی.
تو نمیتونی و هرگز نباید سعی کنی که چیزی از بدی خانواده همسرت رو به همسرت ثابت کنی.این اشتباهه محضه و دودش فقط تو چشم خودت میره.
همسرت خانوادش رو خوب میشناسه.خیلی بهتر از تو.
پس خودت رو خراب نکن.
شی عزیز
لازمه یه زمانایی پر رو باشی....مثلا خیلی شوخ و شاد بری در اتاق رو بزنی و تو هم بری تو.و خودت رو قاطی کنی باهاشون.
قهر کار درستی نیست...معقول نیست....با درایت وو فکر و منطق کارت رو ببر جلو.
راستش کارت درست نبوده که به پدر شوهرت اون حرف رو زدی.این کارت بیشتر همسرت رو خراب کرد.چون حالا با خودشون میگن چقدر پسر و برادر ما دهن لقه.و همسرت هم به طبع برای دفاع از خودش منکر اداعای شما میشه و مشکلات به وجود میاد.
به محض اینکه حال خودم بهتر بشه بهت سر میزنم.
قهر نکن....
یادتم نره سه سال منفعل بودی و حالا یک شبه میخواهی بشی جراتمندانه؟!
موفق باشی
گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)