به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 91 [ 02:06]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,122
    امتیاز
    4,639
    سطح
    43
    Points: 4,639, Level: 43
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4,800

    تشکرشده 4,874 در 1,141 پست

    Rep Power
    127
    Array

    کارگاه آموزشی - آداب گفتگو را با هم یاد بگیریم

    سلام دوستای عزیزم.

    همیشه تو تالار میدیدم که خیلیا اداب گفتگو بلد نیستن از جمله خودم و کارشناسا راهنماییشون میکنن مخصوصا اقای sci
    من تصمیم گرفتم تمام نقل قول ها ، مقالات و مطالبی که در این مورد هست را جمع آوری کنم.
    اگر سئوالی هم بود لطفا در انجمن سئوالات مشاوره ای مطرح فرمایید

    امیدوارم که برای هممون مفید باشه

  2. 31 کاربر از پست مفید گلنوش67 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 20 فروردین 93), گلنوش67 (چهارشنبه 04 بهمن 91), رها68 (یکشنبه 10 اسفند 93)

  3. #2
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 91 [ 02:06]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,122
    امتیاز
    4,639
    سطح
    43
    Points: 4,639, Level: 43
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4,800

    تشکرشده 4,874 در 1,141 پست

    Rep Power
    127
    Array

    RE: آداب گفتگو را با هم یاد بگیریم (نقل قول هایی از جناب sci)

    این هم اولین پست در این مورد:

    البته دوستان توجه کنید که این پست ها نقل قول هایی است در مورد مشکل یکی از عزیزان تالار که ممکنه به ان اشاره شده باشد.
    شما نکات کلی رو یاد بگیرید .از مشکلات هم به عنوان یک مثال استفاده کنید.


    نقل قول نوشته اصلی توسط sci

    اين مورد آخر كه پيش اومده مربوط به مهارتي مي شه كه هنوز كامل فرا نگرفتي و الان كه برات بگم مي گي چه جالب!
    اين مهارت بر خلاف مهارتهاي قبلي موجب مي شه كه شوهرت خيلي زود از شما تقليد كنه و عملا آغاز يادگيري اون هم به حساب مي آد پس بايد خيلي دقيق و درست كار رو انجام بدي وگرنه احساس مي كنه اين مهارت نيست و اتفاقه
    اون مهارت، مهارت گفتگو است! مهارت گفتگو خودش يه داستان مفصله... كه تا امروز شما با عنوان همدلي كردن اون رو به عنوان شنونده فعال انجام مي دادي...

    -- سبك گفتگو‌: بهترين سبك گفتگو، گفتگوي صريح است... يعني كاملا واضح و غير مبهم! در اين شويه شما احساسات، خواسته ها و افكار خودتون رو بيان مي كنيد. از يك طرف حالت منفعل نداريد كه احساس كنيد داره از شما سو استفاده مي شه... و از سوي ديگر با توجه به اينكه عواطف همسرتون رو شناسايي كرديد خودتون رو با احترام به اون عواطف و ارزشها به نحوي معقول تطبيق مي دهيد . در اين فضا از پيش بيني احساسي به جاي ذهن خواني استفاده مي كنيد. افراد صريح‌، همواره انعطاف پذيرند چرا كه به نيازهاي ديگران،‌عواطف و احساسات ديگران احترام مي گذارند و چون اعتماد به نفس دارند همواره دنبال خواسته هاي خود نيستند... اين صراحت به سرعت موجب صميميت مي شود! عملا شما اين فرصت رو براي شوهرتون هم قائل هستيد كه برنده بشه و نمي خواهيد كه برنده باشيد! در اين روند ايشون هم به سرعت ياد مي گيره با شما صريح صحبت كنه... و اجتناب نكنه! مثل ديشب
    يك مشكلي كه در روحيات شما سراغ دارم،‌ پاسيو بودن هنگام بروز مشكل و اجتناب هست... صريح نمي گيد و سعي مي كنيد حرفتون رو بخوريد! نترسيد! احساساتتون رو صريح بگيد... مودبانه و محترمانه! با شرايط فوق و توصيه هايي كه در ادامه مي گم!

    -- اين كه مهارت گفتگو كردن چه زماني به كار مي آيد زماني است كه شما و همسرتون داراي اختلاف نظر هستيد و يا متعارض عمل مي كنيد / يا / موضوع بسيار حساس است كه صحبت معمولي در رابطه با آن بسيار دشوار است

    -- در گفتگو دو موضوع بسيار مهم است! يكي حالت كلام شما ( تن صدا،‌ بيان،‌ شيوه بيان) زبان بدن شما! عملا شما با هر دو گفتگو مي كنيد... حتي نوع پوشش شما در گفتگوي شما بسيار مهم است... مثلا نمي شه با لباس خواب در رابطه با موضوع مهمي صحبت كرد!

    -- استفاده موثر از جملات "من"، از جانب خودتون صحبت كنيد نه همسرتون!
    روش استفاده از جملات من استفاده از روش XYZ هست:
    هنگامي كه در موقعيت X ، عمل Y را انجام دادي،‌ احساس Z كردم! ترتيب اين بافت مهم نيست اما اين ترتيبي كه گفتم بهترينه! مثلا چندي پيش ناراحت بودي كه همسرت وسائلش رو پراكنده مي كنه... اگر از جملات تو استفاده كنيم : " تو عادم شلخته اي هستي!" تو اصلا به فكر نيستي كه منم خسته ام و سر كار بودم!!! "
    اما جملات من: وقتي مياي خونه ( موقعيت X) و وسائلت رو پراكنده رها مي كني ( عمل Y)، احساس ناراحتي مي كنم( بيان احساس Z)

    -- متكلم وحده نباشيد و به همسرتون فرصت دهيد جملات شما رو كامل كنه و تكرار كنه

    -- در هنگام گفتگو وضعيت مناسب همسرتون داشته باشيد ( اگر نشسته،‌ بنشينيد) (ايستاده،‌ بايستيد،‌ )

    -- در چشمانش نگاه كنيد و گاهي دستانش را بگيريد

    -- شنونده فعالي باشيد: يعني:
    1/ توجه كنيد، تو آشپزخونه ظرف نشوريد بگيد حرف بزن مي شنوم! گوشم با توئه!!!
    2/ به احساساتش توجه كنيد/ يكسري از مساول رو نمي گه اما شما مي فهميد از حالت بدنش! آنها رو رد گيري كنيد و بازگو كنيد... ( خيلي ناراحت شدي!! ) شايد عقايدش رو بگه اما احساسش رو نگه!‌احساس رو كشف كنيد!
    3/ به طنين و لحن صداي شوهرتون مثل يك گوينده راديو گوش كنيد!
    4/ اعتبار بخشي كنيد!
    کی از موارد مهمی که یک گفتگو رو موثر می کنه اعتبار سازی یا اعتبار بخشی است و بی اعتبار سازی هم یکی از مهمترین مواردی هست که گفتگو رو تخریب می کنه... شما انجام می دهید و شوهرتون به سرعت یاد می گیره! گاهی این یادگیری تعجب بر انگیزه!
    اعتبار بخشی عملا ارتباط کلامی و حرکتی شماست (زبان شما و زبان بدن شما) که همسرتان رو آگاه می کنه که همراه او هستید.. به آنچه می گوید علاقه نشون می دی و احترام می گذاری، به تجربه اش بها می دی هر چند اگر کاملا هم موافق نباشی
    مثلا می گی : به نظر می رسه کار مهمیه! .... فکر می کنم تجربه بزرگی بوده! گاهی با تکان دادن سر و یا حتی جملاتی که نشان دهنده درک صحیح از احساسات ایشون هست اعتبار بخشی می کنید! احساس می کنم امروز خیلی این موضوع خسته ات کرده! فکر می کنم واقعا نمی خواستی باهاش همراه باشی!
    اگر در مورد افکارش صحبت می کند و یا با جملاتی احساساتش رو بیان می کنه به اونها اعتبار بدهید
    بعضی مواقع در گفتگو شما کاوش می کنید در مورد احساسی که واقعا عنوان نمی شه! مثلا شوهر شما در رابطه با موضوعی صحبت می کند و نمی گوید چقدر ناراحت شده! شما می پرسید: به نظرم این موضوع ناراحتت کرده! شاید شوهر شما به شما بگه: نه اینطور نیست... (اما متوجه شده که شما به احساساتش توجه داشتید و این کافیه)
    شما در روند اعتبار بخشی عملا تایید نمی کنید... از احساسات خودتون فرا تر می رید و گوینده رو درک می کنید...
    هرگز جای او صحبت نکنید و عملا حرفی تو دهنش نگذارید در این فرایند شما هیچ نیتی نباید داشته باشید... جز گوش دادن و درک و توجه! همین
    5/ سوالهاي باز بپرسيد تا اطلاعات بيشتري بگيري! تشويقش كنيد اطلاعات بده!
    6/ گفته هاش رو بدون كم و كاست و زياد كردن،‌ خلاصه كنيد و بهش بگيد! مثلا مثل ديشب: پس منظورت اينه كه اگر ساعت 7 راهي بشيم به موقع مي رسيم!‌

    چند تا موضوع هم هست كه گفتگوي شما رو مثل ديشب تخريب مي كنه:
    1. تشديد! گفتگوي ديشب و امروز صبح شما رو تشديد خراب كرده! شما چيزي رو مطرح مي كني/ همسرت با كلام بدتري پاسخ مي ده/ شما منفي تر پاسخ مي دي/ او منفي تر و دعوا مي شه! چي كار كنيم نشه!!!
    -- نياز نيست برنده بشيد!!!
    -- تن صدايتان رو نرم كنيد و سريعا اعتبار بخشي كنيد!

    2. بي اعتبار سازي: شما گاهي بدون آنكه واقعا بخواهيد تجربيات و احساسات همسرتون رو محترمانه و يا غير محترمانه تحقير/ انكار و بي اعتبار مي كنيد! جملاتي مثل : اصلا اينطور نيست! فكرت اشتباهه! ايني كه ميگي غلطه!!! يا سرزنش مي كنيد!: گفتم اينطوري نكن! يا مقايسه مي كنيد:‌ يارو هيچي حاليش نيست! وضعش رو ببين!!!
    براي جلوگيري از اين موضوع،‌ اعتبار بخشي كنيد

    3. تفسير منفي نكنيد. از جملات و عبارتها تفسير منفي نكنيد/ شنونده باشيد و ذهن خواني نكنيد

    4. از بحث اجتناب نكنيد/ كناره گيري نكنيد! اينكه محل رو ترك كنيد و برويد و يا يك دفعه ساكت باشيد! طفره بريد...



    *براي هفته اي كه مي آد هر شب 20 دقيقه گفتگو كنيد! اما نه در رابطه با مسائل مهم و حياتي! راجع به مسائلي كه نه مهم هستند و نه تعارض داريد...
    *‌سه بار درخواست موثر كنيد
    * از شوهرتون 5 بار تشكر كنيد كه 2 بار آن با عبارت بهت افتخار مي كنم همراه باشه... شيوه تشكر حتما با جملات "من" باشه... احساس خيلي خوبي دارم وقتي...
    *‌ روابط زناشوييتون رو فراموش نكنيد



  4. 29 کاربر از پست مفید گلنوش67 تشکرکرده اند .

    Eram (یکشنبه 02 تیر 92), khaleghezey (چهارشنبه 20 فروردین 93), گلنوش67 (چهارشنبه 04 بهمن 91), اقای نجار (شنبه 02 خرداد 94), رها68 (یکشنبه 10 اسفند 93)

  5. #3
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 91 [ 02:06]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,122
    امتیاز
    4,639
    سطح
    43
    Points: 4,639, Level: 43
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4,800

    تشکرشده 4,874 در 1,141 پست

    Rep Power
    127
    Array

    RE: آداب گفتگو را با هم یاد بگیریم (نقل قول هایی از جناب sci)

    ادامه صحبتهای آقای دانشمند در یک موقعیت:



    خب! مشكلش رو كه شناسايي كردي...عواطفش رو فهميدي! نمي خواد تو اونجا زياد تو جشن باشي... شرايط رو كنترل كن! ديگه نگو من مي خوام اينطور باشم و اون طور باشم... بهش بگو يه جوري بريم و زود برگرديم!
    اين تكنيك وقتي يه زوج مي خواد زود به هدفش برسه خيلي خوب به كار مي آد: مي شي كاسه داغ تر از آش!
    يعني به جاي اينكه موضع گيري كني و احساسش رو انكار كني... بدون اينكه حرفش رو تاييد كني باهاش از جانب خودت همراه مي شي و به حرفش اعتبار مي دي!
    مثلا : آره منم زياد حوصله ندارم... وقتي احساس مي كنم به تو خوش نمي گذره،‌ دوست ندارم اونجا باشم...
    نتيجه: اون موضع گيري نمي كنه ديگه... و موضعش رو عملا رها مي كنه! بعدشم مي رويد و خوش مي گذرونيد و مي بينيد كه شما مي گي ربريم و نمي آد
    امشبم ديگه نگو ديرمون شد بريم... بدو! دير مي كني !
    عملا:
    ذهن خواني نكنيد
    موضعتون رو تغيير بدهيد از تقابل به همراهي
    تفسير منفي نكنيد
    و بدونيد مطابق قانون جذب، به هر چيزي فكر كنيد آن اتفاق خواهد افتاد!






    خواهر عزيزم،
    توجه نكرديد فكر كنم،‌ نگفتم كه شما تو جشن زياد نباشيد!! چرا نباشيد! اين درخواست شماست!
    چند نكته:
    = گفتم شما موضع گيري نكنيد. يعني نگيد آقا جون الا و بلا بايد بياي و سر ساعت بريم و ... اگر اونطور كه گفتم آداب گفتگو رو رعايت كنيد هيچ مشكلي پيش نخواهد اومد
    = اگر در اين مواقع احساس مي كنيد همسرتون داره به نوعي لجبازي مي كنه و يا به سبب در خواست شما مقاومتي بچه گانه مي كنه! وارد چرخه تشديد نشويد... عملا اصرار نكنيد برنده ماجرا باشيد و اعتبار بخشي كنيد! در اين شرايط شما بي شك برنده نهايي خواهيد بود!!! جالب نيست؟؟
    = گاهي لازمه وانمود كنيد كه هيچ اصراري نداريد تو اين جشن باشيد... حتي از عبارتي به اين شكل استفاده مي كنيد: هر وقت خواستي بيا!‌اما طوري بيا كه زياد دير نرسيم! نتيجه جالبه!!!‌سر موقع مياد!
    = تفاسير منفي نكنيد و سعي كنيد شرايط رو درك كنيد... چرا وقتي گفت بيست دقيقه ديگه مي رسم تفسير كرديد و ذهن خواني كه مي خواد ناراحتتون كنه! شايد نمي خواسته معطل بشيد... دوستي رو مي شناسم كه اگر واقعا بيست دقيقه ديگه برسه مي گه 2 دقيقه ديگه اونجام! و هميشه كلي آدمها رو معطل مي كنه!

    براي تمرين آداب گفتگو،‌ هر شب بيست دقيقه تمرين كنيد. گفتگو كنيد... هم شنونده باشيد و هم گوينده
    = نكات رو بخونيد و سعي كنيد هر بار اشكالات خودتون رو بگيريد!
    = سه بار درخواست موثر كنيد و بگيد چه كار كرديد. از جملات "من "‌استفاده كنيد
    = موضوعاتي رو انتخاب كنيد كه نه اختلاف نظر داريد و نه دچار تعارض هستيد و نه مهم هستند. مثل موضوعات كاري،‌ وقايع روزمره،‌ فيلم،‌
    -- بعد از 5 بار گفتگو يك موضوع مهم، توجه كنيد نه موضوعي كه دچار تعارض هستيد و اختلاف نظر! موضوع مهم رو مطرح كنيد
    = از شوهرتون 5 بار تشكر كنيد كه 2 بار آن با عبارت بهت افتخار مي كنم همراه باشه... شيوه تشكر حتما با جملات "من" باشه... احساس خيلي خوبي دارم وقتي...

    هر بار نكات رو قبل از گفتگو بخون... كار مي بره تا همشون اجرايي بشن! اما تاكيد بيشتر روي مسائلي هست كه گفتگو رو تخريب مي كنند... اينها رو خيلي تاكيد مي كنم مراقب باشيد! مثل تشديد / بي اعتبار سازي/ تفاسير منفي

  6. 17 کاربر از پست مفید گلنوش67 تشکرکرده اند .

    Eram (یکشنبه 02 تیر 92), khaleghezey (چهارشنبه 20 فروردین 93), گلنوش67 (جمعه 17 آذر 91)

  7. #4
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 91 [ 02:06]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,122
    امتیاز
    4,639
    سطح
    43
    Points: 4,639, Level: 43
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4,800

    تشکرشده 4,874 در 1,141 پست

    Rep Power
    127
    Array

    RE: آداب گفتگو را با هم یاد بگیریم (نقل قول هایی از جناب sci)

    یک موقعیت دیگر از شمیم بهاری 2 و پاسخ اقای دانشمند:


    (يك شنبه ۱۹ تير ۱۳۹۰ ۱۰:۱۲ صبح)shamim_bahari2 نوشته است: جناب SCi سلام
    من باید اعتراف کنم که از بکارگیری مهارت گفتگو میترسم،
    دیشب، همه چیز خوب بود، آخر شب، که تقریبا 2صبح بود، بعد از تمیزکاری خونمون اومدیم تلویزیون و مبلها رو دوباره جمع کنیم و پارچه ها رو بکشیم روش (بخاطر بنایی شبا تلویزیونو راه میندازیم و آخر شب دوباره جابجا میکنیم برای کارای کارگرا)
    داشتم یه جارو دستی میزدم آشغالها رو جمع کنم، هی گفت پات به سیم تلویزیون گیر نکنه، گفتم هواسم هست، یه دفعه اومد سیمو قطع کرد گفت اینطوری بهتره، من هیچی نگفتم، ایندفعه اومدم با خستگی زیادی که داشتم مبلو هول دادم یه دفعه گوشش به گوشه LCD رسید، هیچی نشد من یه مکثی کردم که با دقت مبلو ببرم کنار تا از کنار تلویزیون رد بشه، برگشت گفت دیدی داشت چی میشد، اومد مبلو بکشه اونطرف خیلی ناراحت شدم، گفتم اصلا خودت کارا رو انجام بده، با ناراحتی رفتم گرفتم خوابیدم
    تو ذهنم جملاتو آماده کردم، که وقتی اومد بهش بگم مثلا تو خیلی مهربونی، خیلی خسته شدی امروز، اما وقتی یه جوری برخورد میکنی که توانائیهامو زیر سوال میبری خیلی ناراحت میشم
    ولی هرکاری کردم نتونستم چیزی بگم، از جرو بحث و دلخوری و تیره شدن رابطه ترسیدم و هیچی نگفتم با وجودیکه خیلی بهم بر خورده بود
    دیشب دستشو برید، داشت دست میکشید روی زیراندازمون، تیغو ندید، دستش برید
    به خدا اگه سر من این بلا اومده بود، هی میگفت آخه چطور اینو ندیدی، خب اینا رو جمع کن که زیر دست و پات نباشه دستت زخمی بشه و ...، ولی من هیچی نگفتم به خدا فقط دنبال بستن زخمش بودم
    میگم وقتی یه اتفاقی میفته، خود طرف به اندازه کافی ناراحت میشه دیگه نیازی نیست هی نمک رو زخمش بپاشی
    یا بارها شده اومده یه کاری انجام بده، یه چیزی رو خراب کرده، یا حتی وسایل یا جهیزیه من آسیب دیده، خدا شاهده رومو میکنم اونور خودمو میزنم به متوجه نشدن، خودش میاد بهم میگه ببین این چی شد، منم میگم فدای سرت
    حالا دیشب باد مبل گرفت به پر تلویزیون، اون برخوردو میکنه
    نمیگه با خستگی و اینکه حالم خوب نبود، تا 2صبح پا به پاش بیدار موندم، در حالیکه من صبح 7 بیدار میشم ایشون تا 9 میتونه بخوابه
    این کاراش خیلی آزارم میده، خیلی وقتا وقتی کوچکترین اتفاقی میفته همه چیزو میندازه گردنم، ولی حتی وقتی ماشینو به دیوار پارکینگ میزنه، با خنده ردش میکنم که نکنه غرورش جریحه دار بشه
    نمیدونم دلخوریهامو چطوری بگم
    شما گفتین اول تحسینش کنم بعد خیلی ساده حرفمو بزنم ، طبق فرمول شما دیشب باید بهش میگفتم وقتی بهم گفتی برو خودم مبلو جابجا میکنم، ناراحت شدم چون احساس کردم توانائیهامو زیر سوال میبری
    درسته؟
    نمیدونم جملمو درست انتخاب کرده بودم یا نه، ولی هرچی بود جرأت امتحانشو نداشتم
    بهم بگین چکار کنم
    مهارتهای قبلی با آزمون و خطا قابل اجرا و یادگیری بود، ولی گفتگو، میتونه باعث جنگی بشه که بخاطرش یه هفته قهر پیش بیاد
    بگین چکار کنم؟ این ترسو چطوری از خودم دور کنم؟ استارت این مهارت از چه موضوعاتی باشه؟



    پاسخ اقای sci:


    سلام خواهرم
    خب تقریبا مطمئن بودم که بکارگیری آداب گفتگو برای شما مشکل است.
    می دونید چرا؟ چون گفتگوی شما تا کنون passive, aggressive بوده یا منفعل پرخاشگر... که بر خلاف آنچه انتظار دارید موجب کاهش صمیمت می شه نه افزایش اون.. یعنی زمانی که شما کلامتون رو می خورید... یا به عبارتی روشن تر از ادامه گفتگو و بحث به خاطر حفظ آرامش در محیط زندگی و یا هر دلیل دیگه اجتناب می کنید روند منفعل رو پیش می گیرید... این روند ادامه پیدا می کنه و شما همه مشکلات رو تو خودتون می ریزید تا زمانیکه یکباره همه اون انفعال تبدیل به پرخاشگری می شه... ما به این می گیم چرخه گفتگوی منفی!
    در وضعیت کنونی، شما نسبت به بیان افکار و احساسات خودتون و تمایلاتتون اجتناب می کنید... این روند در روابط زناشویی شما هم وارد می شه و عملا Foreplay یا پیش نوازی رو از دست می دهید... هر چند قصد و نیت شما از بابت این سکوت منفی نیست و بسیار مثبت هست!
    با همین مثالی که زدید در مورد تلویزیون می شه فهمید که اگر به این روند ادامه دهید روند نزولی عزت نفس در شما تقویت می شه.. و این هدف ما نیست!
    پس در روند گفتگو بدون هیچ ترسی از سرزنش شروع به صحبت کنید..
    عرض کردم ابتدا برای تمرین از موضوعات ساده استفاده کنید و به موضوعاتی که دچار تعارض هستید نپردازید.
    همدلی کنید و با صراحت و استفاده از جملات "من"، صحبت کنید.
    ببینید، نوشتید: " اما وقتی یه جوری برخورد میکنی که توانائیهامو زیر سوال میبری خیلی ناراحت میشم"
    این استفاده از جملات "تو" هست : طوری برخورد می کنی، توانائیهامو زیر سوال می بری!
    چند تا نکته ظریف:
    1. الگوی XYZ به ما می گه چطوری بگیم...
    وقتی در موقعیت X، عمل Y رو انجام دادی، احساس Z رو داشتم. (ترتیب مهم نیست.. عملا باید جمله شما دارای این سه پارامتر باشه)
    2. استفاده از جملات "من":
    وقتی در زمان جابجایی مبل، گفتی دیدی داشت چی می شد! احساس کردم که شایدفکر می کنی نمی تونم بدون خطری برای تلویزیون مبل رو جابجا کنم...

    دقت کنید: استفاده از جملات "تو" تقریبا هیچ تاثیری در مخاطب شما ایجاد نمی کند در صورتیکه استفاده از جملات " من " تماما تاثیر است

    3. زمان اظهار:
    به هیچ وجه زمان اظهار جملات شما، دقیقا بعد از انجام عمل نیست! وقتی رفتید تو تخت، دقیقا وقتی خسته اید! نه شما نای حرف زدن دارید و تمرکز و نه ایشون حوصله گوش دادن.. هیچ تاثیری نخواهد داشت.. ایشون هم مثل شما خسته از کار روزانه است ضمن اینکه مردها آستانه تحمل کمتری نسبت به زنها دارند... شما تفاوت یک مهمانی مردانه و زنانه رو ببینید... بعد از مهمانی مرد معتقد است که بگذار صبح جمع می کنیم! اما زن همه چیز رو شب جمع می کند! پس زنها آستانه تحمل بیشتری دارند... خب در چنین شرایطی اظهار ناراحتی شما هیچ تاثیری نخواهد داشت.. اون زمان رها می کنید و موقعیت رو کنترل می کنید! که کردید... آفرین بر شما! روز بعد... زمانیکه سر حاله! کیفش کوکه... اون موقع مطرح می کنید... پس نمی خورید! مطرح می کنید! ولی نه اون زمانی که اتفاق افتاده..

    4. ابتدا همدلی می کنید : می دونم خیلی وسائل زندگی برات مهمه و سعی می کنی از اونها مراقبت کنی.. من هم این احساس رو مثل تو دارم و سعی خودم رو همواره می کنم
    مثالی هم بزنید.. عملا پل ذهنی می زنید به نوع ذهنیت شوهرتون...

    5. درخواستتون رو بصورت واضح بطوری که قبلا گفتیم بیان می کنید. بدون قضاوت! بدون توصیف بیش از حد! از قضاوت در مورد طرف مقابل به شدت بپرهیزید! تو به من اعتماد نداری! تو فکر می کنی نمی تونم! اینا ذهن خوانی و قضاوت هست!

    6. مکان هم خیلی مهمه... این درخواست در خلوت باید عنوان بشه!

    7. اصلا نترسید... اگر این مواردی رو که گفتم رعایت کنید هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.

    8. به هیچ وجه روند افزایش عزت نفس شما، متناسب با پرخاشگری نخواهد بود...

    9. در گفتگو اعتبار سازی کنید و از بی اعتبار کردن مخاطبتون، ( کاری که در مثال کردید)، تشدید و تفاسیر منفی، بی شک اجتناب کنید

    10. موقعیت رو کنترل نمی کنید! در حالیکه می دونید و پیش بینی احساسی شما می گه که خانوم! الان اگر کاری کنید که خستگی شما دو نفر در بره بهتره! یعنی چی:
    نوشته اید:
    "دیشب، همه چیز خوب بود، آخر شب، که تقریبا 2صبح بود، بعد از تمیزکاری خونمون اومدیم تلویزیون و مبلها رو دوباره جمع کنیم و پارچه ها رو بکشیم روش
    داشتم یه جارو دستی میزدم آشغالها رو جمع کنم..."
    این یعنی اینکه شما کنترل موقعیت نکردید... ساعت 2 صبح... بعد از تمیز کاری!
    این یعنی انبار باروت... یعنی شوهر شما آماده است برای گیر دادن! شروع می کنه به گیر دادن... اول سیم تلویزیون...(شما موقعیت رو کنترل نمی کنید) می اد سیم رو در میاره ( شما هنوز چیزی رو کنترل نمی کنید) در صورتیکه در این شرایط دعوت به چای، دعوت به استراحتی کوتاه، یه شوخی، یه خنده، یه بوسه عاشقانه، یه بغل محکم، تعریف یک موضوع و یا با هر کار دیگه ای موقعیت رو کنترل می کنید! وقتی موقعیت کنترل شد، تفکر شوهر شما عوض می شه... تفسیر اون تفکر می شه احساسات شوهرتون!
    این مثالی بود از موضوعی که قبلا تحت عنوان کنترل موقعیت صحبت کرده بودیم...

    11. تفاسیر منفی از موقعیت می کنید... کی گفته به شما اطمینان نداره!؟ کی به شما اعتماد نداره؟

    تکلیف شما این خواهد بود که:

    - کما فی السابق بدون ترس، تردید، اجتناب، در مورد مسائل روزمره صرفا ( نه مسائلی که مشکل ایجاد می کنند) تمرین گفتگو کنید

    - تو 50 درصد مواقع، سعی می کنی حرفت رو نخوری و بزنی! با قواعدی که گفتیم!

    - یک درخواست صریح از شوهرتون با قواعد گفته شده بکنید و نتیجه رو بنویسید

    - از چی می ترسی؟!


    - به وضعیت جسمی خودت توجه ویژه تری داشته باش

  8. 15 کاربر از پست مفید گلنوش67 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 20 فروردین 93), گلنوش67 (چهارشنبه 04 بهمن 91), رها68 (یکشنبه 10 اسفند 93)

  9. #5
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 91 [ 02:06]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,122
    امتیاز
    4,639
    سطح
    43
    Points: 4,639, Level: 43
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4,800

    تشکرشده 4,874 در 1,141 پست

    Rep Power
    127
    Array

    RE: آداب گفتگو را با هم یاد بگیریم (چکیده گلچین شده مطالب در این خصوص)

    پستی دیگر از آقای sci:





    بهتر نبود اينطوري مي گفتي: بذار كارم تموم شه ميام بهت مي گم! ( نه اينكه از تو آشپزخونه باهاش حرف بزني! هرگز اين كار رو نكن! تو مهارت گفتگو بهت خواهم گفت! موضوع برنامه فردا، موضوع مهم به شمار مي ره! بايد در وضعيت متناسب گفتگو كنيد.. اين وضعيت مناسب گاهي اونقدر به هم نزديكيد كه دست هم رو مي گيريد ) بعدش: برنامه فردا ساعت 7 شروع مي شه تا 10، به نظرت كي بريم بهتره؟ من احساس مي كنم طوري بريم كه با توجه به ترافيك و مسافت،‌ زياد دير نرسيم! خب مطمئنا ايشون پيشنهاد مي ده و به توافق مي رسيد! با مهارت گفتگو كه آخر اين جلسه مي نويسم شما وضعيت رو به خوبي و خوشي كنترل مي كنيد.
    ويه اشتباه كوچيك ديگه اونكه فكر تلافي! اصلا شدني نيست!

  10. 9 کاربر از پست مفید گلنوش67 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 20 فروردین 93), گلنوش67 (شنبه 02 اردیبهشت 91), رها68 (یکشنبه 10 اسفند 93)

  11. #6
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 91 [ 02:06]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,122
    امتیاز
    4,639
    سطح
    43
    Points: 4,639, Level: 43
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4,800

    تشکرشده 4,874 در 1,141 پست

    Rep Power
    127
    Array

    RE: آداب گفتگو را با هم یاد بگیریم (چکیده گلچین شده مطالب در این خصوص)

    موقعیتی دیگر:


    shamim_ bahari2:



    فرداشب عروسی فامیلاشونه، من دوروز پیش شنیدم، از رفتار و حرفاش مطمئنم با خانوادش در ارتباطه و برای عروسی برنامه ریزی کردن، شبی چند بار بهش میگم چه خبر؟ میگه هیچی، منم اصلا حرف عروسی رو نمیزنم، خیلی بی تفاوت، حالا که قراره چیزی ندونم، پس کاریم نمیکنم، خیلی سخته ولی دارم تحمل میکنم
    دوشبه داریم میریم مثلا ورزش، اولا که همش به گشتن دنبال پارک خلوت میگذره، درصورتیکه به نظرم ورزش کردنمون مهمتر از موقعیت پارکه ولی هیچی نمیگم، دیشب رفتیم تو پارک داریم دنبال جا میگردیم، یه زن و شوهر داشتن بدمینتون بازی میکردن، ما هم دوشبه داریم بازی میکنیم، جلوی اونا بلند برگشته میگه ببین چه قشنگ بازی میکنن یاد بگیر، اصلا توپشون زمین نمیخوره، یکی دوبار گفت، منم لجم دراومد برگشتم گفتم خانومه خوب بازی میکنه مال اینه که یارش بازی بلده، دیگه هیچی نگفت
    منم ادامه ندادم و رفتیم یه چرخی زدیم، اومیدم بازی کنیم ،وسطش میگه بریم شام بخوریم، رفتیم شام بخوریم، وسطش میگه جمع کن بریم خونه سریال شروع شده
    میگم اینطوری فقط استرسمون میره بالا، یا ورزش یا سریال، کدوم مهمتره؟ البته با خنده و شوخی
    دیگه اومدیم خونه یه کم سریال و یه کم صحبت و ....، طاقت نیاوردم، بهش گفتم امشب دلمو شکستیا، گفت چرا؟ گفتم تو پارک بهم گفتی بازی بلد نیستی، گفت نه، گفتم بازی بلد نیستیـــــــــم، یه کم نگاش کردم گفت آره گفتم بازی بلد نیستی ،نه بابا هردومون مثل هم بلدیم و ...
    خب منم میدونم هردومون تو یه سطحیم، ولی آیا خوشش میاد جلوی چند نفر بگم نگاه کن فلانی رانندگیش خوبه، یاد بگیر؟ به خدا رانندگی رو با من یاد گرفت، هرجا اشتباه کرد ازش حمایت کردم، اینقدر بهش اعتماد به نفس دادم که الآن خوب رانندگی رو یاد گرفته درصورتیکه میدونم اگه بشینم پشت فرمون اینقدر تذکر میده که کلا اعتماد به نفسم از بین بره
    دیشب اومد شارژر مسیریابمونو بهش وصل کنه، لای فرمون گیر کرده بود به زور درش آورد من همش میخواستم بهش بگم خش نندازه، هیچی نگفتم، درصورتیکه میدونم اگه من بودم میگفت فرمونو داغون کردی، بعد اومدم در ماشینو محکم ببندم چون لامپ داخل ماشین روشن بود، یه کم محکم بستم میگه: مگه در حیاطه؟ آروم ببند
    بازم هیچی نگفتم
    شاید چیزای کوچیکی باشه، ولی همینا باعث شد دیشب اصلا از تفریح و ورزشمون لذت نبرم، انگار نه انگار که رفتیم خوش بگذرونیم
    حالا میبینی، حتی تو صلح و آرامش هم باید یه چیزایی رو تحمل کنم ، البته در مورد خانوادش و حرف نزدنش و بی خبریم، کاملا بی خیال شدم، اگرنه اونا خودشون کلی اعصاب خورد کن هستند
    نمیدونم


    جواب اقای sci:



    خواهرم،‌
    قضاوت نكن... هيچ بحراني در كار نيست!
    هيچ تكراري...
    چند نكته رو بگم:

    - آفرين! چقدر خوب كه با هم مي ريد پارك براي ورزش... سعي كنيد برنامه ريزي كنيد تا اين موقعيت با موقعيتهاي ديگه اي كه براي شما مهمه ، تداخل نكنه!

    - بايد يه خورده مهارتهاي گفتگو و جملات "من" رو روش كار كنيم.. در مورد مهرات گفتگو نگران نباش... نترس و تمرين كن! ببين چند مورد رو مي گم:

    - كم كم رفتار جرات مندانه رو تو شما تقويت مي كنيم

    - در مرود عروسي تو موقعيت خوبي قرار داري... فقط اگر تا حدودي در جريان هستي، بهش بگو: اگر قرار بود بريم عروسي و برنامه خاصي داشتي،‌ به من هم بگو، تا بتونم برنامه ريزي بهتري داشته باشم! (همين كافيه)

    - رفتار شما در پارك و كنترل موقعيت بسيار خوب بود...زماني هم كه درخواستت رو گفتي فكر كنم زمان مناسبي بود! اما كامل نبود/ از جملات "من" استفاده نكردي!
    از جملات "تو" استفاده كردي... كم تاثيره! : دلم رو شكستيا!! (نه معلومه كجا، نه معلومه كي؟ نه معلومه... اصلا چرا بايد ادم اينجوري حرف بزنه؟؟!
    جمله "من" : وقتي تو پارك (موقعيت X) بهم گفتي بازي بلد نيستي،‌ (عمل Y)، احساس خوبي نداشتم! Z يا دلم شكست!
    و وقتي توضيح مي ده براي شما، تمام مي شه بحث...

    - در مورد كارهايي كه مي خواين بكنين برنامه ريزي كنين ...زمان بندي كنين و به برنامه هاتون رو نمر بديد! خيلي بازي جالبيه...

    اما يه مهارتي كه بايد ياد بگيري و اين دفعه با شوهرت تمرين كني:
    روش حل مساله
    -شما معمولا مسائلي بصورت شخصي يا دونفري داريد كه بايد حل كنيد... فورا تصميم مي گيريد! و گاها خراب هم مي شه...
    براي حل مساله چي كار كنيم:
    1. مساله رو بصورت روشني طرح مي كنيم ... هر چي كه مي خواد باشه و هر طور دلمون خواست
    مثال: با پارك رفتن مشكل داريم!
    2. مساله رو از حالت كلي محدود مي كنيم/ مثلا شما با پارك رفتن وقتي همه چيز خوبه كه مشكل نداريد...
    مثال: با پارك رفتن زمانهايي كه تداخل مي كنند با كارهاي ديگه، مشكل داريم!
    .. : با پارك رفتن در زمان پخش سريال ...، مشكل داريم
    .. : بايد زمان پارك رفتن رو طوري اصلاح كنيم كه با سريال ... تداخل نداشته باشه!
    مي بيني كه همينطوري صورت مسئله رو ساده تر و محدود تر مي كنيم..تا به يك صورت مسئله صحيح برسيم
    3. مرحله بارش ذهني يا طوفان ذهني...
    در اين مرحله هر راه حلي بلد بوديم و به فكرمون رسيد مي نويسيم... هر چيزي كه فكر كرديم
    مثال: مي تونيم پارك نريم... / مي تونيم آخر شب بريم/ مي تونيم زود بريم و برگرديم/ و ...
    4. براي هر راه حلي كه نوشتيم محاسن و معايب رو مي نويسيم...
    مثال:‌
    راه حل 1 : مي تونيم پارك نريم:
    محاسن: مشكلي پيش نمي آد/
    معياب: به هدفمون نمي رسيم /
    راه حل 3 : كه مي تونيم زود بريم و بر گرديم:
    محاسن: به هدفمون كه ورزش كردنه مي رسيم/ سريال رو مي بينيم
    معايب: امكان داره دير برسيم/ استرس برگشتن اذيت مي كنه/ خوش نمي گذره/

    5. مرحله امتياز دهي
    براي هر راه حل 10 امتياز در ابتدا در نظر مي گيريم
    براي هر عيب 2 تا 3 امتياز كم مي كنيم
    اگر در معايب هدفمون تامين نشد 10 امتياز كم مي كنيم و عملا راه حل حذف مي شه

    6. راه حلي رو انتخاب مي كنيم كه بيشترين امتياز رو داره...

    پس بجاي اينكه تصميم عجولانه بگيريم و هيجاني يه فكري كنيم و انجام بديم... بهترين راه حل رو مساله مدار،‌ نه هيجان مدار حل مي كنيم...
    - كاري كه شما انجام مي ديد، تمرين حل مساله حداقل 3 مساله به اين شيوه است... با هم!
    - تمرين تنفس رو به شوهرتون آموزش مي دهيد

  12. 8 کاربر از پست مفید گلنوش67 تشکرکرده اند .

    گلنوش67 (چهارشنبه 04 بهمن 91)

  13. #7
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 91 [ 02:06]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,122
    امتیاز
    4,639
    سطح
    43
    Points: 4,639, Level: 43
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4,800

    تشکرشده 4,874 در 1,141 پست

    Rep Power
    127
    Array

    RE: آداب گفتگو را با هم یاد بگیریم (چکیده گلچین شده مطالب در این خصوص)

    توضیح اجتناب به عنوان یکی از عوامل مخرب گفتگو:

    نقل قول نوشته اصلی توسط sci
    نقل قول نوشته اصلی توسط eghlima
    سلام جناب sci
    راستش همسرمن بیشتر اوقات منفعل در مورد مسائل من برخورد می کنه و نظر خودشو نمی گه البته دلیلش ناراحتی و بحث هایی که ممکنه پیش بیاد
    مثالی می زنم تا بهتر سوالمو پرسیده باشم
    5 شنبه یه همسرم پیشنهاد رفتن به جایی رو دادم هی به بهانه های مختلف قضیه رو عقب می نداخت (مثل زنگ می زنم یا خبر می دم بهت) خلاصه منم همین طور بلاتکلیف بودم
    بهش زنگ زدم گفتم من اصلا ناراحت نمی شوم اگه فلان جا نریم اگه دوست نداری بریم بگو اونم با کلی اصرار من گفت آره راستش حوصله ندارم بریم ولی حوصله هم ندارم تو ناراحت بشی و .......
    با اینکه اون روز خیلی ناراحت شدم از نرفتن به جایی که پیشنهاد داده بودم ولی پذیرفتم مسئله رو و به نظر همسرم احترام گذاشتم
    این مسئله دیروزم پیش اومد و اون از اینکه دوباره پیشنهاد منو برای مسئله ای بپذیره واهمه داشت و با دل و جرات دادن من نظر خودشو گفت
    راستش دو تا سوال پیش می اد
    1. چه طوری خودمو برای پذیرفتن جواب رد همسر قانع کنم و ناراحت نشم
    2.وقتی همسرم نمی تونه نظرشو بگه و الارغم میلش اون کار انجام بشه حس نامیدی و حس اینکه فرد تصمیم گیری تو زندگیمون نیست بهش دست می ده چه طور به همسرم در این زمینه کمک کنم
    سلام اقليما،
    اول ببينيد كه با توجه با تاپيكهاي قبلي شما، همسر شما از عدم اعتماد به نفس كافي مثل بسياري از مردان جوان،‌ رنج مي بره و اين رو شما در بسياري موارد احساس كرده ايد،‌ موضوع ديگه اينه كه همسر شما اجتناب مي كنه! اجتناب موضوعي است كه بسيار علاقه مند هستم پيرامونش صحبت كنيم! اگر بتونيم اين الگوي مخرب روابط رو پيداش كنيم،‌ مي تونيم مشكل رو حل كنيم!

    اجتناب يا كناره گيري Withdrawal , Avoidancer، يكي از الگوهاييه كه مي تونه يك گفتگو رو تخريب كنه! يكي از الگوهاي خطرناك، به معني واقعي خطرناك كه مي تونه رابطه بين دو نفر رو تخريب كنه و از بين ببره!
    اجتناب يعني يكي از همسران، با رفتارهايي نسبت به ادامه گفتگو بي ميلي نشون مي ده، اين رفتارها مي توانند بسيار ظريف باشه مثل:
    - پشت گوش انداختن،
    - حال گيري كردن
    - طفره رفتن
    - سكوت كردن
    - بي تفاوت نگاه كردن
    و يارفتارهاي آشكاري مثل ترك كردن محيط گفتگو باشه...
    فردي كه كناره گيري مي كنه علاقه منده كه:
    - چيزي نگه و خاموش باشه
    - معمولا با حركات صورت جواب مي ده و اظهار بي تفاوتي كنه
    - با پيشنهاد شما،‌براي خاتمه بحث موافقت كنه بدون ايكه واقعا تصميمي گيرفته باشه و يا قصد و منظوري براي موافقت داشته باشه!
    - معملوا فرد دوست نداره كه بحث شروع بشه، لذا اجازه نمي ده كه صحبتي رو شروع كنيد و يا از ادامه اش امتناع مي كنه
    مثالي كه شما ( اقليما|) زديد و به وفور در همدردي ديده مي شه مي تونيم بگيم مشكلاتي هستند كه ناشي از همين اجتناب مي باشند. گاهي همسر،‌ ( چه زن و چه مرد) گله مي كنه كه شوهرم هيچ بابي رو براي گفتگو باز نمي كنه و همه درها رو بسته، من نمي تونم با او گفتگو كنم و اين همان اجتنابه!
    اين الگو زماني بسيار مخرب هست و البته بسبار شايع كه مساله اي در تعارض بين زن و مرد مطرح مي شود،‌ يك همسر مي خواهد مساله رو حل كند و ديگري اجتناب مي كند و سناريوي حاصل به آزردگي مي انجامد... مي توانيد مثالي كه اقليما زده اند رو بخونيد!
    معمولا ادامه الگوي اجتناب، موجب سير نزولي صميميت در بين همسران مي شه و شيب اين سير نزولي معمولا خيلي تند هست...
    اين الگوي ارتباطي همسران دو قطب داره
    اول: ارتباط خواه يا پيگير ارتباط
    دوم: كناره گير و اجتناب كننده
    چرخه منفي اين الگو زماني آغاز مي شه كه همسر ارتباط خواه،‌ بيشتر بيشتر پيگيري مي كنه و كناره گير، بيشتر كناره گيري! هر چه ارتباط خواه جلو مي آيد كناره گير،‌ با اجتناب بيشتر عقب تر مي رود!
    حالا بايد چي كار كرد؟
    اولين كاري كه براي اين الگوي مخرب بايد در نظر داشته باشيد اينه كه بدونيد هر كاري مي كنيد و هر چه مي گوييد عكس العملي خواهد داشت و بر عكس! بنابراين بهتره هر دو نفر براي اين تغيير كمك كنند...
    اما اگر فكر كنيد كه با تغيير در شيوه پيگيري، يا پيگيري بيشتر و يا به تعبيري جرات مندانه پيگيري سازنده،‌ كناره گيري ها خاتمه خواهند يافت و يا كاهش پيدا مي كنند سخت در اشتباهيد!!!

    راههاي مقابله با اين الگوي مخرب،
    * استفاده صحيح از تكنيكهاي شنونده خوب و گوينده خوب و مهارتهاي رفتار جرات مندانه
    * استفاده از تكنيك " شروع ملايم " است. اين تكنيك كه معجزه اي در سطوح ارتباطي است موجب مي شود اجتناب و كناره گيري به حداقل خود برسد . مثلا وقتي ابراز نگراني همسر( بويژه زن) با خشم و ناراحتي و تن صدايي منفي و بدون انرژي همراهه، مي تونه نتيجه گفتگو رو خيلي سريع به سمت اجتناب ببره! اگر صحبت و گفتگوي شما،‌ ملايم، با الفاظ مثبت،‌ در زمان مناسب، با استفاده از تكنيكهاي گوينده خوب بودن،‌ آرام و شيرين شروع شود، حتي اگر انتقاد باشد، گفتگو با احتمال كمتري با اجتناب كشيده خواهد شد. پس حواستون باشه كه شروع بسيار مهمه و تقريبا تمام يك گفتگو رو تعيين مي كنه
    * عدم سرزنش : دقت كنيد كه چرا يك فرد اجتناب مي كند؟ بسياري از مواقع فرد به دليل ذهن خواني و اينكه فكر مي كند مورد سرزنش قرار مي گيرد، اجتناب مي كند! خب كاري نداره قواعد ذهني اش رو به هم بزنيد و سرزنشش نكنيد!
    * دادن فرصتهاي ابراز عقيده: با همسرتون تمرين كنيد تا ايشون عقايدشون رو ابراز كنند اما نكته بسيار مهم اين تمرين اينجاست، كه اگر ايشون عقايدي رو ابراز كردند و خلاف عقايد شما بود چي؟؟؟ شما منفعلانه عقب نشيني كنيد؟ به هيچ وجه اينطور نيست و بايد با ظرافت اين تمرين رو انجام بديد.. فرد اجتناب كننده بايد بدون اينكه بترسد عقايد خود را ابراز كند و اين رو بداند كه شما هم عقايد خودتون رو ابراز خواهيد كرد و به عقايد او نيز احترام خواهيد گذاشت. مثالي مي زنم: فرض كنيد كه مريم مي خواهد به اتفاق مادر و همسرش براي خريد مهمي بيرون برود، همسرش طفره مي رود و نظرش رو نمي گويد، مريم با تكنيك " شروع ملايم" نظر همسرش رو جويا مي شود و همسرش مي گويد كه نمي آيد! حالا دو وضعيت بوجود مي آيد يا مريم مي گويد من هم نمي روم پس و منفعلانه مي نشنيد گوشه خانه و .... يا مي گويد: عزيزم، من مزاحم تو نمي شوم و با مادر مي روم و خريد مي كنم... اگر تو هم حوصله داشتي تماس بگير شام رو باتفاق بخوريم... دوستت دارم!
    يعني در اين تمرين مريم نشان مي دهد كه هر كدام اين دو فرد مستقل هستند و نتيجه ابراز عقيده شوهر، نتيجه خسارت آور احساسي و عاطفي براي او نيست.. ضمن اينكه هنوز اعتبارش را حفظ كرده است!
    * پيگيري نكنيد! سبك گفتگو رو تغيير دهيد
    وقتي اين الگوي غلط حاكم است، هر گونه پيگيري بيشتر، درخواست جرات مندانه و ... موجب اجتناب خواهد شد... پس با استفاده از تكنيكهاي گفتگو،‌ سبك ارتباطي رو تغيير دهيد
    * استفاده از "جملات من" ( قبلا خيلي صحبت كرده ايم)
    * خود افشاگري و دادن اعتماد به نفس : در مثال بالا،‌مريم با شروع ملايم،‌ نظر همسرش را جويا مي شود، همسرش مي گويد من الان خسته ام و نمي تونم بيام! مريم: بسيار خوبه! اما به نظرت چه كنيم؟ همسر: فردا زمان بهتري نيست؟ مريم: بسيار خوبه! من هم دوست نداشتم امروز بريم... وقت كافي هم نداريم! مي ذاريم براي فردا!
    * اعتبار سازي كنيد!

    بحث خيلي مفصله،‌ اما فكر مي كنم با همين تمرينها جلوي خيلي از الگوهاي نا مطلوب گرفته مي شه...

  14. 5 کاربر از پست مفید گلنوش67 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 21 فروردین 93), گلنوش67 (چهارشنبه 04 بهمن 91)

  15. #8
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 91 [ 02:06]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,122
    امتیاز
    4,639
    سطح
    43
    Points: 4,639, Level: 43
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4,800

    تشکرشده 4,874 در 1,141 پست

    Rep Power
    127
    Array

    RE: آداب گفتگو را با هم یاد بگیریم (چکیده گلچین شده مطالب در این خصوص)

    اعتبارسازی یکی از عوامل گفتگوی موثر:



    نقل قول نوشته اصلی توسط گلنوش67
    میشه توضیح بدین اعتبار سازی چیه و چطور انجام میشه؟
    نقل قول نوشته اصلی توسط گلنوش67


    نقل قول نوشته اصلی توسط sci

    گلنوش،
    در اينباره قبلا زياد صحبت كرده ايم اما دوباره مي گويم چرا كه بسيار مهم است، اما چون بحث اين تاپيك " چگونه منفعل نباشيم" است من از بي اعتبارسازي مي گويم تا به اعتبار سازي برسيم،
    بي اعتبار سازي، مثل اجتناب،‌ يكي از الگوهاي رفتاري است كه محترمانه يا غير محترمانه،‌ مستقيم يا غير مستقيم،‌ افكار،‌ احساسات، تجربيات، و يا شخصيت طرف مقابل تحقير شود، كم اهميت جلوه داده شود،‌ مورد بي توجهي قرار گيرد!
    وقتي همسر شما از دست برادر شما ناراحته،‌ و شما براي آرام كردنش مي گوييد: " نه عزيز دلم،‌ مي فهمم چي مي گي ولي اون واقعا منظوري نداشت و خيلي تو رو دوست داره! " عملا بي اعتبارسازي كرده ايد! به همين راحتي در كمال احترام و البته عاشقانه!!! هر چند قصد شما واقعا بي اعتبارسازي نبوده،‌ و دوست داشتيد همدردي كنيد و دلدار او باشيد، اما احساسات او را اشتباه و كم اهميت و غير واقعي بر شمرده ايد!!! دقت كرديد؟؟
    اما مي توانستيد طور ديگري باشيد و اعتبار سازي كنيد مثلا بگوييد:
    عزيزم، مي فهمم چي مي گي و دقيقا درك مي كنم چقدر آزرده شدي... در مورد احساست بيشتر برام بگو! گاهي من هم از اين نوع رفتارها،‌ حتي در محيط كار هم آزرده هستم...
    ورق بر مي گردد! شما اعتبار سازي كرديد! باز هم به همين سادگي! در كمال احترام و عاشقانه!!!
    به عبارتي شما وقتي اعتبار سازي مي كنيد كه با تمام وجود نگراني همسرتان رو مي شنويد، و به آن احترام مي گذاريد!
    دقت كنيد! توجه كنيد! براي اعتبار سازي،‌ شما لازم نيست با همسرتون موافقت كنيد،‌ كارش رو تاييد كنيد،‌ شما فقط با دقت مي شنويد و به احساس، تجربيات،‌ عواطفي كه آن لحظه تجربه كرده،‌ احترام مي گذاريد!
    سوالي بود بپرسيد



    نقل قول نوشته اصلی توسط sci
    سبكتكين،
    اعتبارسازي، به معني دادن حق به كسي نيست! اعتبار سازي صرفا اينه من مي فهمم چقدر احساس تو از اين بابت بده و من به اين احساس تو احترام مي گذارم! نه اينكه حق با تو هست و برادرم نمي فهمه! يا هر چيز ديگه اي...
    چون اينكه حق با چه كسي است به شما كه بيرون از آن فضا هستيد،‌ ارتباطي نداره و نمي تونيد قضاوت كنيد! اما مي توانيد همدلي كنيد! نه همدردي! شما نمي تونيد همدردي كنيد چون نه مي تونيد جاي ايشون باشيد... نه جاي برادرتون! پس مي تونيد همدلي كنيد به همراه اعتبار سازي! يعني به احساسات و تجربيات ايشون از اتفاق، احترام بگذاريد!
    رفتار جرات مندانه به شما حكم مي كنه كه وقتي ايشون از رفتن شما ممانعت مي كنه،‌ بهشون بگيد، با احترامي كه براي شما قائلم، اما بايد به پدر و مادرم سر بزنم و خيلي احساس بهتري خواهم داشت،‌ اگر شما با من همراهي كني!
    اگر ايشون نخواست بياد،‌ مشكل شما نيست!
    اما گاهي لازمه كه شما درخواستي جرات مندانه، براي همراهي ايشون انجام دهيد چون لازمه كه همراه شما بيان، در اين شرايط، در سه گام درخواست مي كنيد با شرط زمان:
    شرط زمان: هرگز درخواست رو همون لحظه اي كه مي خواهيد اجرا شود، مطرح نكنيد! يعني وقتي مي خواهيد يه سر بريد به منزل پدر، نگيد من مي خوام الان برم، مياي بريم؟؟ اين به هيچ وجه موثر نخواهد بود!
    گام اول: اعتبار سازي كنيد/ نسبت به نكات مثبت فرد توجهش رو جلب كنيد و چند نكته مثبت او رو بگيد! ( در چند كلمه و كشش ندهيد) حتما مثال بزنيد كه بدونه داريد واقعيت رو مي گيد
    گام دوم: درخواستتون رو صريحا بيان كنيد
    گام سوم: اگر لازم بود پيامدهاي مثبت و منفي رد درخواست رو بگيد!
    هميشه اين رو بدونيد كه طرف مقابل حق داره كه درخواست شما رو رد كنه!
    مثلا (اين جملات نسبت به ادبيات كلامي افراد تغيير مي كنه و صرفا اين مثاله) : عزيزم، هميشه احساس خوبي داشتم كه حمايتم مي كني مثلا اون روز كه از برادرم ناراحت شدي و به خاطر من هيچي نگفتي، احساس كردم يه پشتيبان فهميده و محكم دارم، فردا بعد از ظهر مي خواستم بريم منزل مادر و پدرم، خيلي احساس خوبي دارم اگر همراهيم كني... بي شك اونها هم خيلي خوشحال مي شوند!
    منتظر جواب فوري نباشيد... بگذاريد فكر كند و جواب بدهد

    اميدوارم جواب داده باشم
    سوالي بود بپرسيد

  16. 5 کاربر از پست مفید گلنوش67 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 21 فروردین 93), گلنوش67 (شنبه 16 اردیبهشت 91)

  17. #9
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 91 [ 02:06]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,122
    امتیاز
    4,639
    سطح
    43
    Points: 4,639, Level: 43
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4,800

    تشکرشده 4,874 در 1,141 پست

    Rep Power
    127
    Array

    RE: آداب گفتگو را با هم یاد بگیریم (چکیده گلچین شده مطالب در این خصوص)

    [b]
    نقل قول نوشته اصلی توسط sci
    نقل قول نوشته اصلی توسط saboktakin
    اعتبارسازي، به معني دادن حق به كسي نيست! اعتبار سازي صرفا اينه من مي فهمم چقدر احساس تو از اين بابت بده و من به اين احساس تو احترام مي گذارم! نه اينكه حق با تو هست و برادرم نمي فهمه! يا هر چيز ديگه اي...

    ببخشيد آقاي sci من مفهوم اين جملات رو كامل متوجه نميشم . وقتي من دوباره برم خونه پدر و مادرم اين نشون دهنده اينه كه به احساسات همسرم احترام گذاشتم ؟ در مورد خودم اگه اين اتفاق ميافتاد شخصا فكر مي كنم كه همسرم بهم احترام نميزاره اگه دوباره پاشه بره خونه پدر و مادرش و احساس منو درك نميكنه و هر چي كه باهام همدلي كرده و گفته احساسات منو درك مي كنه دروغ گفته .از نوع حرف زدن و جواب دادن همسرم هم همين واكنش رو حس مي كردم .

    من مسئله زمان رو هميشه سعي مي كردم رعايت كنم . در مورد گام اول كه گفتين اعتبار سازي كنين هم مواردي كه اين اتفاق مي افتاد و من بقول شما چند تا خصوصيت مثبت برادرم رو مي گفتم ايشون هم در مقابله با من نكات منفي ايشون رو مي گفتن . و يه نوع تقابل و لجبازي شروع ميشد . البته الان اينو ياد گرفتم كه بايد در چند كلمه اعتبار سازي كنم و كشش ندم اونموقع اينو بلد نبودم ولي اگه اين اتفاق افتاد و ايشون هم شروع به اتقاد از برادرم كرد بهتر بود چه واكنشي نشون بدم ؟با مطالبي كه از خود تالار ياد گرفتم فكر نمي كنم درست باشه كه در اين موقعيت ازبرادرم دفاع كنم .پس رفتار درست چيه ؟
    سبكتكين،
    من توصيه مي كنم يك بار ديگه،‌ با دقت پستي كه براي شما گذاشتم رو بخونيد! بي شك جواب شما در اونجاست...
    من گفتم نكات مثبت شوهرتون رو... نه نكات مثبت برادرتون رو! اين كار رو اگر كرديد، بي شك نتيجه برعكس شده!
    *
    نكته ديگري كه گفتيد متوجه نمي شويد، در مورد اعتبار سازي و همدلي است!
    همدلي در زندگي زناشويي معجزه مي كند! حتي اگر همسر شما استاد روانشناسي باشد!
    ببينيد شما مي توانيد با يك قاتل محكوم به اعدام هم همدلي كنيد! مي تونيد بهش بگيد مي تونم درك كنم چه احساسي داري! احساس خيلي بديه! من هم گاهي اين احساس رو كه در مقابل سرنوشت تسليم بشم رو داشته ام! احساست رو مي فهمم!
    دقت كنيد شما نمي گيد آفرين! خوب كردي كه قتل كردي! حق با تو بود! شما هيچ كاري رو تاييد نمي كنيد! شما احساس و تجربه احساسي طرف مقابل رو محترم مي شماريد!
    اگر شوهرتون از دست برادر شما ناراحته! مهم نيست چه اتفاقي افتاده و ايشون ناراحت شده... مهم اينه كه شما با همدلي ابتدا ايشون رو آروم كنيد... بعد با تغيير موقعيت، احساسات ايشون رو التيام بديد و حال و هواش رو تغيير بديد...آيا در اين مسير شما حق رو به برادرتون داديد؟ يا شوهرتون؟ بي شك شما اصلا به دعوا و بحث پيش آمده كاري نداريد و ماداميكه از شما كمكي نخواسته اند هم به شما ارتباطي نداره و دخالتي لازم نيست!
    اما در مورد اينكه اگر ايشون بروند و يا برويد... طرف مقابل ناراحت مي شه! بله اگر همدلي نكرده باشيد... احساسش رو انكار كرده باشيد! بهش بگيد تو اشتباه مي كني! اونها خيلي تو رو دوست دارند! يا ولش كن بچه است! نمي فهمه! تو بزرگواري كن! به عبارت ديگه اگر به جاي همدلي، دخالت كرده باشيد و قضاوت كرده باشيد، چه به نفع ايشون، چه به نفع برادرتون! ايشون رنجيده مي شوند وقتي شما مي رويد... چون مجددا شما احساسات ايشون رو ناديده گرفتيد و اعتبار سازي نكرديد!
    اما اگر همونطور كه گفتم گفتگو كنيد و درخواست كنيد،‌ اون وقت ايشون بگن نه من نمي آم! و يا بگن، اجازه بده من نيام! اون وقت شما مسئول شادماني ايشون نيستيد! به حقوق فردي ايشون احترام مي گذاريد و مي رويد! شايد چند باري ناراحت شوند كه مهم نيست!

  18. 3 کاربر از پست مفید گلنوش67 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (جمعه 22 فروردین 93), گلنوش67 (سه شنبه 29 فروردین 91)

  19. #10
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 91 [ 02:06]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,122
    امتیاز
    4,639
    سطح
    43
    Points: 4,639, Level: 43
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4,800

    تشکرشده 4,874 در 1,141 پست

    Rep Power
    127
    Array

    RE: آداب گفتگو را با هم یاد بگیریم (چکیده گلچین شده مطالب در این خصوص)

    ادامه توضیحات اعتبار سازی:



    [b]
    نقل قول نوشته اصلی توسط sci
    نقل قول نوشته اصلی توسط saboktakin
    اعتبارسازي، به معني دادن حق به كسي نيست! اعتبار سازي صرفا اينه من مي فهمم چقدر احساس تو از اين بابت بده و من به اين احساس تو احترام مي گذارم! نه اينكه حق با تو هست و برادرم نمي فهمه! يا هر چيز ديگه اي...

    ببخشيد آقاي sci من مفهوم اين جملات رو كامل متوجه نميشم . وقتي من دوباره برم خونه پدر و مادرم اين نشون دهنده اينه كه به احساسات همسرم احترام گذاشتم ؟ در مورد خودم اگه اين اتفاق ميافتاد شخصا فكر مي كنم كه همسرم بهم احترام نميزاره اگه دوباره پاشه بره خونه پدر و مادرش و احساس منو درك نميكنه و هر چي كه باهام همدلي كرده و گفته احساسات منو درك مي كنه دروغ گفته .از نوع حرف زدن و جواب دادن همسرم هم همين واكنش رو حس مي كردم .

    من مسئله زمان رو هميشه سعي مي كردم رعايت كنم . در مورد گام اول كه گفتين اعتبار سازي كنين هم مواردي كه اين اتفاق مي افتاد و من بقول شما چند تا خصوصيت مثبت برادرم رو مي گفتم ايشون هم در مقابله با من نكات منفي ايشون رو مي گفتن . و يه نوع تقابل و لجبازي شروع ميشد . البته الان اينو ياد گرفتم كه بايد در چند كلمه اعتبار سازي كنم و كشش ندم اونموقع اينو بلد نبودم ولي اگه اين اتفاق افتاد و ايشون هم شروع به اتقاد از برادرم كرد بهتر بود چه واكنشي نشون بدم ؟با مطالبي كه از خود تالار ياد گرفتم فكر نمي كنم درست باشه كه در اين موقعيت ازبرادرم دفاع كنم .پس رفتار درست چيه ؟
    سبكتكين،
    من توصيه مي كنم يك بار ديگه،‌ با دقت پستي كه براي شما گذاشتم رو بخونيد! بي شك جواب شما در اونجاست...
    من گفتم نكات مثبت شوهرتون رو... نه نكات مثبت برادرتون رو! اين كار رو اگر كرديد، بي شك نتيجه برعكس شده!
    *
    نكته ديگري كه گفتيد متوجه نمي شويد، در مورد اعتبار سازي و همدلي است!
    همدلي در زندگي زناشويي معجزه مي كند! حتي اگر همسر شما استاد روانشناسي باشد!
    ببينيد شما مي توانيد با يك قاتل محكوم به اعدام هم همدلي كنيد! مي تونيد بهش بگيد مي تونم درك كنم چه احساسي داري! احساس خيلي بديه! من هم گاهي اين احساس رو كه در مقابل سرنوشت تسليم بشم رو داشته ام! احساست رو مي فهمم!
    دقت كنيد شما نمي گيد آفرين! خوب كردي كه قتل كردي! حق با تو بود! شما هيچ كاري رو تاييد نمي كنيد! شما احساس و تجربه احساسي طرف مقابل رو محترم مي شماريد!
    اگر شوهرتون از دست برادر شما ناراحته! مهم نيست چه اتفاقي افتاده و ايشون ناراحت شده... مهم اينه كه شما با همدلي ابتدا ايشون رو آروم كنيد... بعد با تغيير موقعيت، احساسات ايشون رو التيام بديد و حال و هواش رو تغيير بديد...آيا در اين مسير شما حق رو به برادرتون داديد؟ يا شوهرتون؟ بي شك شما اصلا به دعوا و بحث پيش آمده كاري نداريد و ماداميكه از شما كمكي نخواسته اند هم به شما ارتباطي نداره و دخالتي لازم نيست!
    اما در مورد اينكه اگر ايشون بروند و يا برويد... طرف مقابل ناراحت مي شه! بله اگر همدلي نكرده باشيد... احساسش رو انكار كرده باشيد! بهش بگيد تو اشتباه مي كني! اونها خيلي تو رو دوست دارند! يا ولش كن بچه است! نمي فهمه! تو بزرگواري كن! به عبارت ديگه اگر به جاي همدلي، دخالت كرده باشيد و قضاوت كرده باشيد، چه به نفع ايشون، چه به نفع برادرتون! ايشون رنجيده مي شوند وقتي شما مي رويد... چون مجددا شما احساسات ايشون رو ناديده گرفتيد و اعتبار سازي نكرديد!
    اما اگر همونطور كه گفتم گفتگو كنيد و درخواست كنيد،‌ اون وقت ايشون بگن نه من نمي آم! و يا بگن، اجازه بده من نيام! اون وقت شما مسئول شادماني ايشون نيستيد! به حقوق فردي ايشون احترام مي گذاريد و مي رويد! شايد چند باري ناراحت شوند كه مهم نيست!

  20. 5 کاربر از پست مفید گلنوش67 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (جمعه 22 فروردین 93), گلنوش67 (شنبه 16 اردیبهشت 91)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. زن بودن - آموزشی مداوم ...
    توسط veis در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 34
    آخرين نوشته: یکشنبه 14 خرداد 96, 19:16
  2. بیاموزازهرآنچه میبینی.....
    توسط ویدا@ در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 18 شهریور 91, 19:00
  3. آموزش رانندگی
    توسط رایحه عشق در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: دوشنبه 10 بهمن 90, 11:23
  4. آموزش هاي برنو گرونينگ
    توسط raha در انجمن علمی و آموزشی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 آبان 90, 01:37
  5. مشكل آموزش درست گرفتن مداد به نوآموزان پيش دبستاني
    توسط SEPEHR82 در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 24 مهر 87, 12:48

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:59 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.