سلام خواهرم
خب تقریبا مطمئن بودم که بکارگیری آداب گفتگو برای شما مشکل است.
می دونید چرا؟ چون گفتگوی شما تا کنون passive, aggressive بوده یا منفعل پرخاشگر... که بر خلاف آنچه انتظار دارید موجب کاهش صمیمت می شه نه افزایش اون.. یعنی زمانی که شما کلامتون رو می خورید... یا به عبارتی روشن تر از ادامه گفتگو و بحث به خاطر حفظ آرامش در محیط زندگی و یا هر دلیل دیگه اجتناب می کنید روند منفعل رو پیش می گیرید... این روند ادامه پیدا می کنه و شما همه مشکلات رو تو خودتون می ریزید تا زمانیکه یکباره همه اون انفعال تبدیل به پرخاشگری می شه... ما به این می گیم چرخه گفتگوی منفی!
در وضعیت کنونی، شما نسبت به بیان افکار و احساسات خودتون و تمایلاتتون اجتناب می کنید... این روند در روابط زناشویی شما هم وارد می شه و عملا Foreplay یا پیش نوازی رو از دست می دهید... هر چند قصد و نیت شما از بابت این سکوت منفی نیست و بسیار مثبت هست!
با همین مثالی که زدید در مورد تلویزیون می شه فهمید که اگر به این روند ادامه دهید روند نزولی عزت نفس در شما تقویت می شه.. و این هدف ما نیست!
پس در روند گفتگو بدون هیچ ترسی از سرزنش شروع به صحبت کنید..
عرض کردم ابتدا برای تمرین از موضوعات ساده استفاده کنید و به موضوعاتی که دچار تعارض هستید نپردازید.
همدلی کنید و با صراحت و استفاده از جملات "من"، صحبت کنید.
ببینید، نوشتید: " اما وقتی یه جوری برخورد میکنی که توانائیهامو زیر سوال میبری خیلی ناراحت میشم"
این استفاده از جملات "تو" هست : طوری برخورد می کنی، توانائیهامو زیر سوال می بری!
چند تا نکته ظریف:
1. الگوی XYZ به ما می گه چطوری بگیم...
وقتی در موقعیت X، عمل Y رو انجام دادی، احساس Z رو داشتم. (ترتیب مهم نیست.. عملا باید جمله شما دارای این سه پارامتر باشه)
2. استفاده از جملات "من":
وقتی در زمان جابجایی مبل، گفتی دیدی داشت چی می شد! احساس کردم که شایدفکر می کنی نمی تونم بدون خطری برای تلویزیون مبل رو جابجا کنم...
دقت کنید: استفاده از جملات "تو" تقریبا هیچ تاثیری در مخاطب شما ایجاد نمی کند در صورتیکه استفاده از جملات " من " تماما تاثیر است
3. زمان اظهار:
به هیچ وجه زمان اظهار جملات شما، دقیقا بعد از انجام عمل نیست! وقتی رفتید تو تخت، دقیقا وقتی خسته اید! نه شما نای حرف زدن دارید و تمرکز و نه ایشون حوصله گوش دادن.. هیچ تاثیری نخواهد داشت.. ایشون هم مثل شما خسته از کار روزانه است ضمن اینکه مردها آستانه تحمل کمتری نسبت به زنها دارند... شما تفاوت یک مهمانی مردانه و زنانه رو ببینید... بعد از مهمانی مرد معتقد است که بگذار صبح جمع می کنیم! اما زن همه چیز رو شب جمع می کند! پس زنها آستانه تحمل بیشتری دارند... خب در چنین شرایطی اظهار ناراحتی شما هیچ تاثیری نخواهد داشت.. اون زمان رها می کنید و موقعیت رو کنترل می کنید! که کردید... آفرین بر شما! روز بعد... زمانیکه سر حاله! کیفش کوکه... اون موقع مطرح می کنید... پس نمی خورید! مطرح می کنید! ولی نه اون زمانی که اتفاق افتاده..
4. ابتدا همدلی می کنید : می دونم خیلی وسائل زندگی برات مهمه و سعی می کنی از اونها مراقبت کنی.. من هم این احساس رو مثل تو دارم و سعی خودم رو همواره می کنم
مثالی هم بزنید.. عملا پل ذهنی می زنید به نوع ذهنیت شوهرتون...
5. درخواستتون رو بصورت واضح بطوری که قبلا گفتیم بیان می کنید. بدون قضاوت! بدون توصیف بیش از حد! از قضاوت در مورد طرف مقابل به شدت بپرهیزید! تو به من اعتماد نداری! تو فکر می کنی نمی تونم! اینا ذهن خوانی و قضاوت هست!
6. مکان هم خیلی مهمه... این درخواست در خلوت باید عنوان بشه!
7. اصلا نترسید... اگر این مواردی رو که گفتم رعایت کنید هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.
8. به هیچ وجه روند افزایش عزت نفس شما، متناسب با پرخاشگری نخواهد بود...
9. در گفتگو اعتبار سازی کنید و از بی اعتبار کردن مخاطبتون، ( کاری که در مثال کردید)، تشدید و تفاسیر منفی، بی شک اجتناب کنید
10. موقعیت رو کنترل نمی کنید! در حالیکه می دونید و پیش بینی احساسی شما می گه که خانوم! الان اگر کاری کنید که خستگی شما دو نفر در بره بهتره! یعنی چی:
نوشته اید:
"دیشب، همه چیز خوب بود، آخر شب، که تقریبا 2صبح بود، بعد از تمیزکاری خونمون اومدیم تلویزیون و مبلها رو دوباره جمع کنیم و پارچه ها رو بکشیم روش
داشتم یه جارو دستی میزدم آشغالها رو جمع کنم..."
این یعنی اینکه شما کنترل موقعیت نکردید... ساعت 2 صبح... بعد از تمیز کاری!
این یعنی انبار باروت... یعنی شوهر شما آماده است برای گیر دادن! شروع می کنه به گیر دادن... اول سیم تلویزیون...(شما موقعیت رو کنترل نمی کنید) می اد سیم رو در میاره ( شما هنوز چیزی رو کنترل نمی کنید) در صورتیکه در این شرایط دعوت به چای، دعوت به استراحتی کوتاه، یه شوخی، یه خنده، یه بوسه عاشقانه، یه بغل محکم، تعریف یک موضوع و یا با هر کار دیگه ای موقعیت رو کنترل می کنید! وقتی موقعیت کنترل شد، تفکر شوهر شما عوض می شه... تفسیر اون تفکر می شه احساسات شوهرتون!
این مثالی بود از موضوعی که قبلا تحت عنوان کنترل موقعیت صحبت کرده بودیم...
11. تفاسیر منفی از موقعیت می کنید... کی گفته به شما اطمینان نداره!؟ کی به شما اعتماد نداره؟
تکلیف شما این خواهد بود که:
- کما فی السابق بدون ترس، تردید، اجتناب، در مورد مسائل روزمره صرفا ( نه مسائلی که مشکل ایجاد می کنند) تمرین گفتگو کنید
- تو 50 درصد مواقع، سعی می کنی حرفت رو نخوری و بزنی! با قواعدی که گفتیم!
- یک درخواست صریح از شوهرتون با قواعد گفته شده بکنید و نتیجه رو بنویسید
- از چی می ترسی؟!
- به وضعیت جسمی خودت توجه ویژه تری داشته باش
علاقه مندی ها (Bookmarks)