گلچین سخنان نغز و توصیه های ناب مدیر همدردی

[عشق آفرین]

سلام .
توی این تاپیک قراره تا حد امکان سخنان ناب ، مهم و تخصصی مدیر همدردی رو میون پست هاشون جمع آوری کنم و روزانه به تدریج قرار بدم. هدف از این کار:

1. شاید خیلی از دوستان علاقه مند باشن پست های مدیر همدردی رو بخونن اما به خاطر کثرت پست های ایشون فرصت کافی نداشته باشن. برخی از جملات ناب ایشون واقعا حیفه میون تاپیک های قدیمی خاک بخوره.

2. جمع آوری این جملات کنارهم خط مشی و اهداف تالار و مدیر همدردی رو منسجم تر نشون میده. به خصوص برای دوستانی که قصد راهنمایی دارند. همچنین یک دستور العمل جامع رو فراهم میاره.

3. به خاطر سپردن و استفاده کلیدی از اونها راحت تر خواهد بود.

4. اینکه تاپیک روزانه تکمیل بشه و البته به روز باشه و فراموش نشه. ضمن اینکه تبلیغ و ترغیبی باشه برای اینکه کاربران محترم همدردی پست های ایشون رو کامل و به دقت خوانش کنند.


دوستان دیگر هم میتونن در تاپیک شرکت کنند. دقت کنید در صورت تمایل فقط پست های مدیر همدردی رو قرار بدین و البته مختصر و مفید باشه (مقدار اون بیشتر از 3، 4 خط نباشه) تا از حالت کلیدی خارج نشن. شاید بسیاری از توصیه های مهم ایشون از چشم من پنهان بمونه، لذا با همکاریتون کمک شایانی میکنید و پیشاپیش سپاسگزارم.

تشکر از مدیر همدردی و زحماتشون. امیدوارم این امر مورد رضایت و استقبال شما قرار بگیره.

[عشق آفرین]

1. ما احساس دختر یا پسر را نسبت به هم متوجه می شویم. اما ازدواج پیچیده تر از این نگاه هست. و احساس صرفا یکی از معیارهاست نه همه آنها.

2. اینکه زوحین تمایل به اصلاح رفتار یکدیگر دارند امری طبیعی و در جای خود پسندیده است.
اما غالبا به اشتباه توقعات و انتظارات و سلایق خود را امری قطعی دانسته که با فشار به همسرمان، سعی در تغییر همسرخود در این راستا می کنیم که این امر پسندیده نیست.

3. اگر آنچه که ما خواهان تغییر در همسرمان هستیم واقعا به صلاح او و زندگی باشد و صحیح باشد. با فشار و گفتگو و نق زدن و زرنگ بازی حاصل نمی شود.
برای تغییر (همسر) باید حالت پذیرا نسبت به خوبیهای همسرمان داشتم باشیم با بزرگ کردن نقاط قوت و مثبت او و بازخوردهای مثبت و همچنین با جذاب کردن رفتار خودمان، غیر مستقیم همسرمان را برانگیزیم که از درون خودش خودش را اصلاح کند، به دیگر سخن همسرمان تحت نفوذ رفتار ما تغییر می کند نه حرفهایمان

4. احساس گناه شما تا آنجایی مناسب هست که شما را وا می دارد که حرکتی در جهت اصلاح خود بردارید. اما اگر این احساس گناه بازداری نکند و شما را به تغییر وا ندارد و صرفا بخواهد موجب افسردگی شما بشود به حالتان مضر هست.

5. اساسا تمرکز بر اصل لذت در زندگی فشارهایی مستمر و غیر قابل فراری را بر انسان تحمیل می کند.

6. یه نکته در مورد خواستگاران:
چه آقایون
چه خانمها
هیچ وقت چند مورد را با هم ارزیابی نکنید. چرا که به جای اینکه آنها را با معیارهای خود بسنجید، با هم مقایسه می کنید و این شناخت شما را تحریف می کند.

7. به نظرم دیدگاه و نگرشت را تغییر بده، تا بار دیگر در آغوش آرامش قرار گیری
شاید وقت آن رسیده است که رابطه خودت را با خدایت اصلاح و ترمیم کنی و کمتر جز به او فکر کنی
بقیه چیزها در فرمان اویند.

8. عجله موجب دستپاچگی و عصبیت شده و همه چیز را به هم می ریزد.

9. حس دلبستگی به افراد، اشیاء ، موقعیت ها و .... بسیار جالب هست و به همان اندازه وابستگی و اعتیاد زیان آور و نگران کننده می باشد.

10. تعادل بین دوست داشتن و عدم وابستگی موجب آزادگی می شود. در این تعادل نه نیاز به اجتناب و فرار هست و نه نیاز به چسبندگی. حالتی هست که با حریمی موجه ، هم به دیگران سود می رسانیم و هم سود می بریم.

[شیدا.]

با سلام و احترام
بنده در ذیل به چند نکته در مورد مسئله پیش آمده برای شما اشاره می کنم.

1 - هر مشکلی را باید واقعی شدتش را فهمید. نه کمتر نه بیشتر، تا بتوان خوب با آن برخورد کرد.
این مشکل شوهر شما هم اینطور نیست که تصور کنید زندگیتان به فنا رفته ، یا اینکه همسرتون شما را دوست ندارد، یا ....
بلکه یک عادت رفتاری ناپسند هست که باید کمک کنید تاحل شود.


2- نباید اشتباهاتی انجام دهید، که این مشکل را تشدید کند. مثلا
تجسس از مسائلی هست که این مشکل را شدید می کند.
بد محلی و فاصله گرفتن از او هم مشکل را زیاد می کند.
امر و نهی و تهدید و ... هم مشکل را حل نمی کند.
همراه شدن با او و دیدن فیلم هم مشکل را حل نمی کند.





3 - چون این مسئله یک مسئله رفتاری و عادتی هست و نه یک مسئله بینشی، لذا با حرف کمتر حل می شود .
یعنی چه؟
یعنی او هم مثل شما یا بهتر از شما به بدبودن کارش آگاه هست. علت اینکه پنهان می کند همین آگاهیش نسبت به کارهایش هست. اما عادت ناپسندی در او شکل گرفته است. شاید خودش هم بارها ترک کرده باشد یا خودش را مجازات کرده باشد و باز مشکلش عود کرده باشد.
لذا شما سعی نکنید با فقط حرف زدن و آگاهی دادن و هشدار دادن او را بر حذر دارید بلکه به شیوه های بهتری نیاز هست.




4 - معمولا رفع مشکلات عادت زمان بر هست. انرژی نیاز دارد و غیر مستقیم باید انجام شود. لذا صبر و صبوری شما بسیار نیاز هست. برای اینکه صبر برایتان ساده باشد در این زمینه تجسس نکنید و از او هم نپرسید. بلکه شیوه هایی که توصیه می شود را عمل کنید و نتیجه را شما پیگیری نکنید.




5 - پر کردن زمانهای همسرتان ، تنوع مسائل ارتباطی، عاطفی و جنسی ، پرداختن به مشغولیتها و تفریحات و علاقمندیهای مشترک بسیار کمک کننده هست.




6 - پرهیز از درگیری، ناراحتی و .... در کاهش این مشکل تاثیر گذار هست.




7- بالا بردن معنویات و پرداختن به مسائل انسانی مثل کمک به دیگران، صله رحم، و بازخورد مثبت دادن به صفات خوب ایشون می تواند کاهش دهنده این مشکل باشد.




8 - راز داری و عدم پخش این موضوع بین دیگران توصیه می شود.




9 - در رابطه به این موضوع به هیچ وجه دست به مچ گیری نزنید و به رویش نیاورید. و اجازه دهید پرده ها و حریم ها باقی بماند.




10- از او بخواهید برای کنار گذاشتن این مشکل، چه کاری از دست شما بر می آید. بگو به هیچ وجه قصد نصیحت یا مداخله ندارم، لیکن به عنوان همسر قویا هر کمکی از من بخواهید دریغ نمی کنم.




و در نهایت این را بدانید هر عادت و اعتیادی بسیار ترکش مشکل و زمانبر بوده و نتایج کم کم به دست می آید. اما شما نگران نباشید. اگر به توصیه های بالا عمل کردید، با توجه به مخفی کردن کارش، بقیه مسائل به گردن خود اوست و او خودش در جهت حل مشکلش اقدام می کند. و آسیبی به زندگی شما نمی زند.


اینجا

[عشق آفرین]

1. واقعیت اینست که راحتی و آرامش مطلق در زندگی، خودش برابر هست با رکود، کسالت، افسردگی و یک نوع مرگ روانی.

2. آدمها به مقداری که بی تنش و بدون دردسر می شوند دل مرده و افسرده هم می شوند لذا این چنین هدف گذاری هایی (فقط فرار از رنج وکسب آرامش مطلق)، به خاطر تضاد درونی که در خود دارند دو سر زیان هست.

3. بیاییم یک نگاه دیگه ای به زندگی کنیم. نگاهی که استرس ها و فشارهای را تا اندازه ای به رسمیت می شناسد. یعنی با خود چنین هدف گذاری کنیم که از استرس ها هم استقبال کنیم. و مشکلات را هم روند زندگی بدانیم. و پذیرا باشیم.

4. به نظرم قبل از اینکه به قله ای برسی و لذت ببری، یاد بگیر به هنگام صعود در دامنه کوه هم لذت ببری. حالا به قله رسیدی، لذت اون رو هم ببر، و اگر نرسیدی ، حداقل لذت منظره دامنه کوه را از دست نداده ای.

5. اونکه روز و شب و نیمه شب و سختی و راحتی و نگرانی و اضظراب و افسردگی و سلامتی و بیماری ... در آغوشت قرار می گیره و تنهات نمیذاره و منتظر مناجاتت هست خدای مهربان هست، نه ما بچه های همدردی...

6. اصولا نمی بایست بعضی انتظارات را داشت یا باید کمتر داشت.

7. تلنگر و شوک گاهی بد نیست.یا ممکن است لازم باشد، اما توجه داشته باشید که اول فرد مورد نظر ، دکتر بودن شما برایش محرز شده باشد و گرنه انسانها از شوک گریزانند. گفته باشم!!

8. خودتون می گویید دوست پسر، نمی گوئید همسرم. یعنی دوست هستید. دوست هم می تواند باز هم دوست پیدا کند. در دنیا جایی نگفته اند دوست تنها یکی.

9. ناگهان بغض یک عمردردهایمان، می ترکد
و ما رها در آغوش کسی (خدا) قرار می گیریم که تا کنون از او می گریخته ایم.

10. وقتی زنده هستی و تنفس می کنی ناگزیر با مشکلات همراه هستی.

[فرشته مهربان]

با سلام

ضمن تشکر از عشق آفرین عزیز بخاطر این تاپیک . تقاضا می کنم که سخنانی که انتخاب می کنید را به صورت نقل قول از متن و صفحه اصلی قرار دهید تا دوستان بتوانند با کلیک روی جهت نمای نقل قول به اصل پست هم مراجعه کنند .... گاهی خود تاپیکی که مدیر راهنمایی در آن ارائه داده مفید هست که مراجع بخواند . لطفاً موارد فوق را هم بصورت نقل قول اراسال کنید تا جایگزین نمایم

با تشکر

[عشق آفرین]

با سلام

ضمن تشکر از عشق آفرین عزیز بخاطر این تاپیک . تقاضا می کنم که سخنانی که انتخاب می کنید را به صورت نقل قول از متن و صفحه اصلی قرار دهید تا دوستان بتوانند با کلیک روی جهت نمای نقل قول به اصل پست هم مراجعه کنند .... گاهی خود تاپیکی که مدیر راهنمایی در آن ارائه داده مفید هست که مراجع بخواند . لطفاً موارد فوق را هم بصورت نقل قول اراسال کنید تا جایگزین نمایم

با تشکر

سلام. سپاسگزارم از شما.
به دو علت من نتونستم رفرنس بدم به تاپیک اصلی، یکی اینکه اکثر تاپیک های قدیمی که من ازشون نت برداری کردم بسته شده و برای من امکان نقل قول کردن نبود یا اینکه من بلد نیستم. ( در اینصورت اگر راهی هست راهنمایی بفرمایید ممنون میشم)

دیگر اینکه به نظر میرسه ظرفیت تعداد پست های جناب مدیر همدردی در بخش "جستجوی همه ارسال ها" بیشتر از 1502 نیست و من پیشتر از برخی پست هاشون نت برداری کردم که در حال حاضر موجود نیست یا من بهشون دسترسی ندارم.

تشکر.

[باغبان]

سلام


آقا ی مدیر در تاپیک زیر اشاره داشتند که زن و شوهرها باید برای خودشان حد مرزهای رفتاری را تعیین کنند و آن را سعی کنند ارتقاء و بهینه کنند

در واقع ایشون اشاره داشتند وقتی انسانها برای خودشون یه نقشه ی رفتاری داشته باشند - می تونند در زندگی مدیریت بیشتری داشته باشند .



موضوع :
http://www.hamdardi.net/thread-42684.html#post416993

با سلام

چارچوب و معیارها و خطوط قرمز زندگیت را مشخص کن.

شما بیشتر از اینکه در مورد همسرت دو دل و مردد باشی، در مورد خودت تعارض داری و تردید داری.
یعنی چه؟

یعنی اینکه خودت باید برای خودت مرزهایت را مشخص کنی.
0 - اینکه نسبت به چه رفتار و گفتارش علاقه داری و و شیفته اش هستی
1 - اینکه تا کجا حرفها و کارهایش را می توانی نادیده بگیری
2 - تا چه حد و چه کارها و گفتارش را می توانی بپذیری و باهاش کنار بیایی
3 - تا کجا علیرغم اینکه رنج و سختی می کشی ، ولی برایت قابل تحمل هست.

و درنهایت:
خطوط قرمزت که دیگر بیشتر از آن نمی توانی این زندگی را ادامه دهی کدام است؟
مثلا اگر شوهرت آدم بکشد باز هم زندگی می کنی؟
اگر همسرت قاچاقچی باشد چی؟
اگر ....

در واقع وقتی خودت، نقشه رفتاری خودت را تهیه کنی.، آنگاه به سادگی هنگامی که یک مسئله پیش می آید می دانی و می توانی چه کاری را باید انجام دهی و اینگونه متزلزل نمی شوی.

نکته مهم:
در مورد مرزهایی که گفتم این مهم هست که اینها را می توانی ارتقاء دهی. یعنی قدرت تحمل و صبر و پذیرش خود را با مهارتهایی بالا ببری. و همچنین می توانی با مهارتهایی همسرت را به مرزهایی بکشانی که تحملت بالاتر است.
پس هم خودت را می توانی تغییراتی بدهی و هم همسرت را که این نیاز به مهارتهای ارتباطی زیادی دارد.

[فرشته مهربان]

با سلام

هرجا تاپیک بسته هست و امکان نقل قول نیست می توانید لینک پست را قرار دهید تا در فرصت مناسب یکی از مدیران به صورت نقل قول در پست شما جایگزین کنند

هرجا که میشه لطفاً حتماً نقل قول بگیرید

باز هم ممنون از زحمات بیدریغتان

[عشق آفرین]

1- به نظرم تغییر در نگاهت به زندگی ، و کسب مهارتهای زندگی و ارتباطی ، و کم کردن حساسیت هایتان می تواند به مرور کیمیایی باشد که زندگی شما را به طلا تبدیل می کند.

لینک تاپیک: http://www.hamdardi.net/thread28368-13.html#post271630


2- برای شناخت هر مشکلی ابتدا باید وسعت، عمق و شدت آن بررسی شود. نه کم گرفته شود و نه بزرگنمایی شود.

+ خانواده یک سیستم هست. مثل چرخ دنده های یک ساعت در هماهنگی با هم فعالیت می کنند. لذا دستکاری یک چرخدنده به تنهایی موثر نیست. به دیگر سخن تنها یک مقصر صد درصد وجود ندارد.

لینک تاپیک: http://www.hamdardi.net/thread28484-2.html#post271921


3- معمولا در شرایط وسوسه ، وجود امکان و بستر زمینه لغزش را بیشتر می کند.

لینک تاپیک: http://www.hamdardi.net/thread28483-4.html#post272184


4- نگاه به ازدواج جدا از نگاه به زندگی نیست....شاید این قسمت یکی از ژرف ترین بخش های آدمی هست ، لذا نگرش هر فرد با فرد دیگر ممکن است متفاوت باشد که حتما روی نگاهش به ازدواج هم تاثیر می گذارد.

+اینها (کسانی که از ازدواج طفره می روند) مثل کودکانی هستند که آنها را از لو لو ترسانده اند. و بیشتر دوست دارند به جای رفتن به مدرسه زندگی ، در دامان مادر تنهایی اشان بیارامند. اضطراب جدایی دارند. جدایی از آزادی خودشان. اینها بسان کودکانی که از مدرسه می گریزند از ازدواج می گریزند. چون با خود انفرادیشان خو گرفته اند و لذت مدرسه را نچشیده اند. آنها سختی مدرسه را می دانند و شنیده اند، لیکن نمی دانند که این سختی ها چه فواید بزرگ و طولانی مدتی را برای آنها دارد.

لینک تاپیک: http://www.hamdardi.net/thread-28551.html#post272878


5- ما آدمها گاهی همه انرژی خود را صبح تا شب می گذاریم که مشکلات جور و اجور و ریز و فسقلی زندگی را حل کنیم و همیشه هم گرفتاریم و از اون مهمتر خسته وبی انگیزه . خسته از این تکرارها.... بهتر هست که گاهی رها کنیم خودمان را از پله ای نازل تر و برویم روی پله بالاتر

لینک تاپیک: http://www.hamdardi.net/thread28500-4.html#post273285


6- شیفتگی و هیجان های قبل از ازدواج غالبا اثر تاثیر هورمونهای جنسی به همراه ذهن خوانی ها، فیگورهای کلامی و حسی و جسمی، زیبایی های ظاهری و حرکتی، یا ادعاها فرد مقابل هست. که با تخیل مستمر آبیاری می شود و غولی از علاقمندی بدون عملکرد و پشتوانه واقعی را وارد زندگی فرد می کند.

لینک تاپیک: http://www.hamdardi.net/thread-28596.html#post273289

[شیدا.]

با سلام و احترام
برای رفع مشکلتون نخست باید صورت مسئله اصلاح شود.
آنچه که شما از بچگی و کودکی و علاقه اتان گفته اید ، ربطی به مسائل جنسی ندارد و در حوزه مسائل همجنس گرایی قرار نمی گیرد.

علاقه مندی های این چنینی در هر کس به نحوی متفاوت وجود دارد. لیکن مشکل تمرکز کردن روی خیالات روی یک موضوع خاص هست.
شما برای تغییر خیالات خود باید برنامه ریزی کنید. و تخیلات خود را به مسائل واقعی زندگی و درسی و تحصیلی و اشتغالات دیگر منتقل کنید.

هر چقدر یک فرد روی یک اشتباه تمرکز بیشتر کند ، آن مسئله پر رنگ می شود.
از همین نوع هست.
تخیل روی هرزگی
تخیل روی اعتیاد
تخیل روی دزدی
تخیل روی تن پروری
تخیل روی کینه
و ....

یعنی این تخیلات هست که بیماری شماست و باید در تغییر و اصلاح آن بکوشید.

وقتی تخیل حذف شد. زمینه لغزش و زمینه رفتار نابهنجار هم از بین می رود.

اینطور نیست که این مشکلی واقعی و درون زاد در شما باشد.

اینجا