به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 11 نخستنخست 1234567891011 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 106
  1. #11
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,206
    سطح
    100
    Points: 287,206, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,081 در 7,003 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و احترام
    یکم:
    «کاش بمیرم »
    گرامی، لطفا یک نام مناسب انتخاب کنید. اگر ما نام مناسب برای خود انتخاب نکنیم. چگونه می توانیم کار مناسبی در مورد عزیزانمان انجام دهیم.
    کاش بمیرم. نشان از فردی ندارد که قصد دارد مشکلی را حل کند. من با دیدن این نام بیشتر یاد کسی می افتم که مشکل خودش حاد هست و باید از مرگ نجاتش دهم.
    کاش بمیرم نشان می دهد که شما بسیار از این مسئله دچار وحشت شده اید ، آنچنان که به جای حل آن ترجیح می دهید که بمیرید.
    لذا من چگونه مشاوره به کسی بدهم که اکنون خودش ضعیف هست و باید علاج شود. آن هم در مورد پدر و خواهرش.



    دوم:
    برای اینکه ما بتوانیم به شما مشاوره بدهیم تا به خانواده کمک کنید باید ابتدا خودتون مستحکم و قوی باشید. لذا نام جدیدی انتخاب کنید و پیشنهاد دهید تا نامتان عوض شود. شاید برایتان سئوال باشد که چرا ما روی نام شما حساس شده ایم. چون این نشان دهنده وضعیت روحی شماست. اینکه شما شکننده هستید . لذا باید خود را تقویت کنید تا بتوانید از این محیط بهره بگیرید و به خانواده کمک کنید.



    سوم:
    همچنان که شما گفتید کاش بمیرم، همین طور هم گفتید کاش پدرم می مرد.
    این یعنی اینکه الان تمرکز لازم ندارید . و حکم هایی که می کنید غنی نیست.
    اینها را می گویم که بدانید اولین کار اساسی و ریشه ای تقویت شماست.
    ما وقتی می توانیم این تاپیک را درست پیش ببریم که شما خود را تقویت کنید.
    و اگر قوی نشوید، ادامه این تاپیک هیچ کمکی به شما نمی کند و شما مرتب به خاطر پریشانی احساسی که دارید ، صرفا حرفهای احساسی می زنید.
    دقت کنید اعضاء از شما سن پدر و خواهر و ... را پرسیده اند، اما باز که شما پست زدید اصلا توجه به منطق کار نداشته اید و سراغ احساستان رفته اید.



    چهارم:
    برای شناخت هر مشکلی ابتدا باید وسعت، عمق و شدت آن بررسی شود. نه کم گرفته شود و نه بزرگنمایی شود.
    اما اگر شما گرفتار احساسات شدید شوید نمی توانید واقعیت مشکل را ببینید. این خواستار مرگ خودتون و پدرتان هستید تناسبی با شدت مشکلی که طرح کردید ندارد.
    پس توصیه بعدی من اینست که پس از تعویض اسمت باید مشکل را همانطور که هست ببینی و از تفسیر و فاجعه سازی دست بکشی.



    پنجم:
    از آنجا که اینجا تالار روانشناسی و مشاوره هست ، طبیعی هست ما کار دادگاه را نخواهیم کرد و حکم نمی دهیم. و دنبال کشتن و زندانی کردن و ... نخواهیم رفت. در اینجا باید شما را توانا کنیم تا بهترین و سازنده ترین کاری که بتواند حالت پیشیگری و درمان را داشته باشد را به پیش ببریم.



    ششم:
    با فرض اینکه آنچه که شما برداشت کرده اید و شنیده اید صحیح باشد، (چون با توجه به احساسات برانگیخته شما ممکن است مسئله طرق دیگری هم دیده شود.)، نیاز هست برای حل مشکل ریشه های ایجادی، فراینده های تشدید کننده و موانع احتمالی را بررسی کرد.




    هفتم:
    برای کمک بیشتر نیاز به اطلاعاتی هست
    الف) سن پدر ، مادر و خواهرتان
    ب) نحوه پوشش پدر، مادر و خواهرتان
    ج) فرهنگی ارتباطی و عاطفی خانواده اتان
    د) وضعیت فیزیکی ساختمان و محل خواب اعضاء خانواده اتان
    هـ) وضعیت مذهبی و فرهنگی خانواده اتان و مسائلی مثل شغل، تحصیلات، و نگرش ها
    ز) مشکلات احتمالی روانشناختی اعضاء خانواده مثل وسواس، خشم، نمایشگری، درگیری، و رعایت مرزهای مختلف
    ح) قدرت در خانواده چگونه تقسیم شده است و وزن اثر گذاری مادر ، پدر، خواهر و شما چقدر هست؟
    ط) سوابق سوء احتمالی پدرتان مثل درگیری شغلی، بیکاری، اعتیاد، ارتباط با جنس مخالف، یا .... آیا وجود داشته است یا نه ؟
    ی) آیا به غیر از مادرتان این موضوع بین دیگران هم منتشر شده است یا نه؟
    ک) واکنش مادرتان، خواهرتان به این موضوع چگونه بوده است؟
    ل) پس از فاش شدن مسئله پدرتان چه تغییری در رفتار ، گفتار و حضورش در خانواده ، ایجاد شده است؟
    م) شما آیا قبلا سابقه حل مشکلات خانواده را داشته اید؟ آیا خانواده به حرفهای شما بهاء می دهد؟ آیا اگر شما بخواهید می توانید این مسئله را در خانواده آنطور که صحیح هست پیش ببرید؟




    خلاصه:
    -
    نام خودتان را تغییر دهید
    - خود را تقویت کنید
    - احساسات خود را تحت کنترل در آورید
    - از فاجعه سازی و ترس افراطی اجتناب کنید
    - با صبر و خونسردی تاپیک را دنبال کنید و مواظب باشدی تعداد پستهای این تاپیک ، خیلی زیاد نشود.
    - جواب سئوالات خواسته شده را با دقت فراوان و بدون احساسات و دقیق جواب دهید و منتظر بمانید.



    ================================================== ======
    پاورقی:
    سایر دوستان هم احساسات خود را کنترل کنند و برای هم احساسی با مراجع به خانواده او حمله نکنند.

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  2. 36 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    abjirahele (دوشنبه 13 خرداد 92), asemani (شنبه 11 خرداد 92), barani (یکشنبه 12 خرداد 92), Darkness (سه شنبه 08 مرداد 92), del (یکشنبه 12 خرداد 92), dokhtare kordestan (سه شنبه 08 مرداد 92), faghat-KHODA (شنبه 11 خرداد 92), kamr (پنجشنبه 05 دی 92), majid_k (یکشنبه 12 خرداد 92), mari1 (دوشنبه 05 آبان 93), mohammad6599 (جمعه 04 مرداد 92), mohsenazizi (سه شنبه 08 مرداد 92), rozaneh (یکشنبه 12 خرداد 92), roze sepid (یکشنبه 12 خرداد 92), sookoot (شنبه 29 تیر 92), tamanaye man (یکشنبه 12 خرداد 92), کامران (یکشنبه 12 خرداد 92), گل آرا (یکشنبه 12 خرداد 92), پسرایرونی (سه شنبه 08 مرداد 92), یکی مثل شما (یکشنبه 12 خرداد 92), یلدا68 (یکشنبه 12 خرداد 92), نگاه (یکشنبه 12 خرداد 92), آویژه (یکشنبه 12 خرداد 92), افتابگردون (یکشنبه 05 مرداد 93), اشنای قدیمی (سه شنبه 19 شهریور 92), بی دل (یکشنبه 12 خرداد 92), باران بهاری11 (یکشنبه 12 خرداد 92), دلنشین (شنبه 11 خرداد 92), داود.ت (شنبه 11 خرداد 92), رویای آرامش (یکشنبه 12 خرداد 92), رنگین (دوشنبه 23 دی 92), رها92 (شنبه 11 خرداد 92), شیدا. (یکشنبه 26 خرداد 92), شمیم الزهرا (یکشنبه 12 خرداد 92), عشق آفرین (شنبه 12 تیر 95), صاعد (یکشنبه 12 خرداد 92)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 تیر 93 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1392-2-30
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    828
    سطح
    15
    Points: 828, Level: 15
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    49

    تشکرشده 43 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خواهر خوبم

    امیدوارم لحظه های سختت را با توکل به خالق مهربانت و تفکر صحیح خودت، به پایان برسونی

    و از ناراحتی شما، بسیار متاسفم (و امیدوارم مسئله، در حد گفته خودت کوتاه باشه و پایان یافته باشد )

    عزیزم، برای کمک به خواهرت عزیزت و البته به تداوم زندگی خانوادگی، به این سایت مراجعه کردی و می خواهی راه حل خوبی پیدا بکنی، که خیلی خوبه و البته

    نشان دهنده محکم بودن شخصیت مهربانت هست (برای خواهرت جای بسی مباهات هست که عزیزی مثل تو داره )

    دوستان مشاور هم بزودی برای مشاوره درست پیشنهادات خودشان را ارائه خواهند کرد، بیش از حد نگران و ناراحت نباش، هر چند خیلی سخته ولی انژی خودت را بزار واسه حل مسئله

    مادر و خواهرت به تو نیاز دارن و مرگ تو، آنها را نابود میکنه و تنهاتر از قبل پس.....

    پس محکم از آنها حمایت کن و تا جائی که در توان داری،کمکشان کن

    دوست داشتم کمکت کنم ولی اول از همه باید آرامشت را حفظ بکنی

    فقط یه سوال:


    خواهرت چند سال داره؟؟؟؟؟

    امیدوارم این مسئله را بتونی با درایت حل کنی


    __________________________________________________ ___

    پشت سرم حرف بود،

    حدیث شد

    میترســــم آیه شود

    سوره اش کنند به جعـــــــــل

    بعد تفسیـــرم کنند این جماعت نـا اهـــل

    ویرایش توسط رها92 : شنبه 11 خرداد 92 در ساعت 23:07

  4. 3 کاربر از پست مفید رها92 تشکرکرده اند .

    sookoot (شنبه 29 تیر 92), یلدا68 (یکشنبه 12 خرداد 92), رویای آرامش (یکشنبه 12 خرداد 92)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 مرداد 94 [ 18:26]
    تاریخ عضویت
    1392-1-19
    نوشته ها
    181
    امتیاز
    2,578
    سطح
    30
    Points: 2,578, Level: 30
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    395

    تشکرشده 383 در 145 پست

    Rep Power
    30
    Array
    عزیزم اگه به سوالات پاسخ بدین مطمئنا راهنمایی های دقیقتری می گیرین
    اما فعلا اگه اینقدر اضطراب دارین به خواهرتون بگید ضمن اینکه اگه میتونن در اتاقو قفل کنن قبل خواب حتما 4 قل و آیت الکرسی بخونن و از خدا بخوان ازشون محافظت کنه
    آیت الکرسی یه دژ محافظه من وقتی از خونه خارج میشم میخونم و از خدا میخوام مشکلی برام پیش نیاد همیشه شکر خدا منو حفظ میکنه و حتی تو تاکسی تنم به تنه نامحرم نمیخوره
    ان شاالله حفظش میکنه تا زمانی که مشکل ریشه یابی و حل بشه به یاری خدا

  6. 4 کاربر از پست مفید saraamini تشکرکرده اند .

    barani (یکشنبه 12 خرداد 92), faghat-KHODA (دوشنبه 13 خرداد 92), یلدا68 (یکشنبه 12 خرداد 92), بی دل (یکشنبه 12 خرداد 92)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 17 بهمن 93 [ 13:32]
    تاریخ عضویت
    1392-3-11
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    1,786
    سطح
    24
    Points: 1,786, Level: 24
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 14 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با تشکر از همه کسانی که برام وقت گذاشتند
    من دنبال راه کاری می گردم که به مادرم بگم چون من که کاری از دستم بر نمی یاد پس خواهشم اینه در ااون جهت من رو راهنمایی کنید که مادرم باید چه برخورد و واکنشی داشته باشه ؟
    پاسخ به سوالات مدیر همدردی:
    الف) سن پدر ، مادر و خواهرتان
    پدر:تقریبا 60 مادر:48 خواهر:21
    ب) نحوه پوشش پدر، مادر و خواهرتان
    نمی فهمم منظورتون چیه اما معمولی لباس می پوشند مثل بقیه
    ج) فرهنگی ارتباطی و عاطفی خانواده اتان
    منظورتون رو نفهمیدم
    د) وضعیت فیزیکی ساختمان و محل خواب اعضاء خانواده اتان
    یه خونه دو خواب که الان خواهر و مادرم توی یک ااتاق می خوابند
    هـ) وضعیت مذهبی و فرهنگی خانواده اتان و مسائلی مثل شغل، تحصیلات، و نگرش ها
    غیر مذهبی،تحصیلات پدر ومادرم هر دو دیپلم همانطور که اول گفتم خانواده ای از سطح پایین جامعه، پدرم در یکی از مشاغل ساختمانی کار می کند
    ز) مشکلات احتمالی روانشناختی اعضاء خانواده مثل وسواس، خشم، نمایشگری، درگیری، و رعایت مرزهای مختلف
    مادرم عصبیه که البته حق هم داره اونقدر توی این زندگی عذاب کشیده که اینطور شده ،پدرم همیشه در مسائل جنسی مشکل داشت،یادم می یاد که در گذشته زمانی که من بچه بودم رفته بود قضایای مسائل جنسی با مادرم رو برای دوستاش تعریف کرده بود و به گوش مادرم رسیده بود یا شاید خود ارضایی هم داشت، شاید الان بگین که این مشکلات همه به هم ربط داره و مادرت با ید بیشتر در مسائل جنیسی به خودش برسه و مایه بذاره اما اینو در نظر بگیرین که مادر من هم سنی ازش گذشته چرا نباید یه زندگی آروم داشته باشه. دیگه اعصابی براش نمونده تو این همه بدبختی .البته من از رابطه جنسی پدر و مادرم اطلاع زیادی ندارم اما فکر نمی کنم رابطه چندانی باهم داشته باشند .
    ح) قدرت در خانواده چگونه تقسیم شده است و وزن اثر گذاری مادر ، پدر، خواهر و شما چقدر هست؟
    در ظاهر بیشتر مادرم قدرت در دستشه اما شاید واقعا اینطور نباشه توی خونه ما همه از همه چیز هم خبر داشتند و اینطور نبود که مثلا بچه از مشکلات پدر و مادرش خبر نداشته باشه ما همیشه در گیر بودیم در همه قضایا و متاسفانه خو د من این مسائل واقعا منو از پا در اورد طوری که الان فوق العاده استرسی هستم و اعتماد به نفسم رو به کل از دست دادم اما اینم بگم که تحصیلات بالا دارم و ازدواج فوق العاده موفقی داشتم
    ط) سوابق سوء احتمالی پدرتان مثل درگیری شغلی، بیکاری، اعتیاد، ارتباط با جنس مخالف، یا .... آیا وجود داشته است یا نه ؟
    پدر من آدم آروم و تقریبا بی عرضه ایه ،اگه براش فراهم می شد که با جنس مخالف ارتباط داشته باشه قطعا اینکارو می کرد اما چون عرضه اینکارو نداره دست به این کار کثیف زده وای خدای من اسمشم که می یاد حالم بد میشه.حتما مدت ها هم بهش فکر می کرده و خیال پردازی های کثیف داشته واییییییییییییییییییییییی یییی خدا.....................اعتیاد نداشته

    ی) آیا به غیر از مادرتان این موضوع بین دیگران هم منتشر شده است یا نه؟
    خیر فعلا فقط من و مادرم و خواهرم می دانیم

    ک) واکنش مادرتان، خواهرتان به این موضوع چگونه بوده است؟
    مادرم همانطور که گفتم با پدرم صراحتا صحبت کرده و گفته چطور می تواند چنین کاری کند همانطور هم که گفتم پدرم فقط سکوت کرده هیچ واکنشی نشان ندااده ، انکار هم نکرده،مادر و خواهرم با پدرم حدود یه هفته است که قهرند و صحبت نمی کنند خواهرم بسیار ناراحت و غمگین است تنها دعا و آرزویم اینه که یه آدم خوب مثل شوهر خودم پیدا بشه و خواهرم هم ازدواج کنه تا از این همه مصیبت و غم بی پایان اون خونه لعنتی خلاص شه، تنها آرزوم همینه برای خواهرم خیلی ناراحتم چون خودم غم و غصه فراوونی رو تو خونه پدرم تحمل کردم دلم می خواد خواهرم بتونه طعم یه زندگی آروم و معمولی رو بچشه از مادرم که دیگه گذشت راهیی نداره باید اونقدر تحمل کنه تا عمرش تموم شه.
    ل) پس از فاش شدن مسئله پدرتان چه تغییری در رفتار ، گفتار و حضورش در خانواده ، ایجاد شده است؟
    هیچی،کوچترین تغییری نکرده بقیه باهاش حرف نمی زنند اونم حرف نمی زنه فقط همین اونقدر که پوست کلفت و بی عاره

    م) شما آیا قبلا سابقه حل مشکلات خانواده را داشته اید؟ آیا خانواده به حرفهای شما بهاء می دهد؟ آیا اگر شما بخواهید می توانید این مسئله را در خانواده آنطور که صحیح هست پیش ببرید؟
    من اونقدر از بچگی وقتی که همه هم سن و سالام مشغول بازی های کودکانه بودن غرق در مشکلات بی پایان خانواده ام بودم که دیگه خسته ام دیگه حالم به هم می خوره دلم فقط به حال شوهرم می سوزه که می تونست با کسی ازدواج کنه که بدون این مشکلات یه زندگی معمولی داشته باشه ، اخه خدایا یه زندگی معمولی مگه آرزوی بزرگیه که یه عمر ازت خواستم و نشنیدی ؟نمی دونم منظورتون از دخالت من چیه؟شاید به مادرم بتونم حرف بزنم اما اصلا دلم نمی خواد در این رابطه با پدرم حرف بزنم.اصلا دیگه دلم نمی خواد ببینمش به خدا اگه با یه زن فاسد رابطه داشت اینقدر ناراحت نمی شدم می گفتم به جهنم اما نمی تونین درک کنینن که چه احساسی دارم حق من این نبود و نیست.من لیاقت یه زندگی با آرامش رو دارم من لیاقت خندیدن و خوشحال بودنو دارم خواهر و مادرم هم دارند.شاید پدرم هم داره.من میخوام یه آدم معمولی باشم همین.می خوام برای شوهرم یه زن معمولی باشم همین.درسته که من تو خانواده شانس نداشتم اما خدا رو شکر ازدواج موفقی کردم و شوهرم بسیار دوستم دااره.ببخشید زیاد نوشتم خواهشا بگین مادرم باید چه کنه؟آیا با پدرم حرف بزنه در این مورد؟یا سکوت کنه؟

  8. 4 کاربر از پست مفید رویای آرامش تشکرکرده اند .

    bahar.shadi (یکشنبه 12 خرداد 92), barani (یکشنبه 12 خرداد 92), یلدا68 (یکشنبه 12 خرداد 92), بی دل (یکشنبه 12 خرداد 92)

  9. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 12 اردیبهشت 93 [ 15:23]
    تاریخ عضویت
    1389-6-08
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    2,981
    سطح
    33
    Points: 2,981, Level: 33
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    227

    تشکرشده 409 در 163 پست

    Rep Power
    37
    Array
    میتونین با اورژانس احتماعی بهزیستی هم تماس بگیرید ببینید چطور میتونن بهتون کمک کنن. اگر قضیه ادامه پیدا کرد میتونین قضیه رو با یک وکیل در میون بذارین و وکیلتون تبعات قانونی رو با پدر مطرح کنه، در هر صورت خواهر شما هیچ تقصیری در این قضیه نداره. اگر براتون از نظر مالی ممکنه ، پدر رو از زندگی مادر و خواهر حذف کنین.

  10. کاربر روبرو از پست مفید samanis تشکرکرده است .

    یلدا68 (یکشنبه 12 خرداد 92)

  11. #16
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array
    سلام دوست عزیز

    به همدردی خوش اومدی خانم گل

    مطلبت رو خوندم و واقعا متاسف شدم.

    باهات همدردی می کنم و دعا می کنم گرفتاری خانوادت حل شه.

    اما چند تا توصیه هم برای بهبود اوضاع دارم. مدیریت بحران تو این شرایط بهترین راه حل هست.

    قهر مادر و خواهر شما ، فقط مسئله رو مسکوت می کنه.

    پدر شما احتمالا نیاز شدید به روان درمانی داره. باید ریشه این مشکل شناسایی بشه.

    یعنی چی که مادرم باید تحمل کنه تا عمرش تموم شه؟ عزیزم هر مسئله ای یک راه حلی داره.

    مادرت باید این مسئله رو حل کنه. باید اگر میتونی از مشاورین و مددکارهای اجتماعی در این باب راهنمایی بگیره.

    نمیدونم در کدوم شهر هستی. برای مثال در تهران کلینیک هایی هست که مشاوره تلفنی و حضوری رایگان میدن. مثل کلینیک 16 آذر دانشگاه تهران.

    یا صدای مشاور با شماره 1480 که برای بهزیستیه در تهران. اگر تهرانی نیستین کد تهران رو به همراهش بگیرین اگر جواب ندادن.

    نیاز هست که این قضیه آسیب شناسی جدی بشه تحت نظر یک مشاور.


    راهکارهایی به مادرتون در این راستا گفته میشه که انشالا با همیاری همتون این مسئله حل میشه.

    و اما چند کلامی در مورد زندگی خودت...

    به هیچ عنوان دلیلی نداره که همسر شما چیزی بفهمه. ایم مسئله خانواده شماست. پس باید بین خانواده بمونه!

    نکته بعدی در مورد لطف خداست...همین که همسر خوبی داری و ازدواج موفق داشتی یعنی خدا دوستت داشته.

    پس باز هم بهت کمک می کنه. پس محکم باش و ازش کمک و صبر بخواه.

    ضمنا مگه مشکل تو چیه که لایق همسرت نباشی؟

    تو دختر خوبی بودی و به خاطر خوبی و پاکیت خداوند همسر خوبی هم نصیبت کرده.

    پس شان و منزلت خودت رو با این حرفا پایین نیار گلم.

    برای مدیریت بحران پیش آمده هم حتما مشاوره رو در شهر خودتون پیگیری کن.

    به خواهرتون هم بگو که لباس های پوشیده تری استفاده کنه و توی منزل کمتر به خودش برسه و مادرتون بر عکس باشه و بیشتر به خودش برسه.

    فقط بدون قهر کردن اوضاع رو بدتر می کنه.

    باز هم منتظر شنیدن اقدامان بعدیت هستیم عزیزم.

    موفق باشی


    روزی تو خواهی آمــــــــد از کوچه های باران

    تا از دلـــــــم بشويي غمهاي روزگـــــاران...




    ویرایش توسط bahar.shadi : یکشنبه 12 خرداد 92 در ساعت 12:27

  12. 11 کاربر از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده اند .

    del (پنجشنبه 31 مرداد 92), kamr (پنجشنبه 05 دی 92), mercedes62 (شنبه 18 خرداد 92), mohsenazizi (سه شنبه 08 مرداد 92), reihane_b (یکشنبه 12 خرداد 92), roze sepid (یکشنبه 12 خرداد 92), sookoot (شنبه 29 تیر 92), یلدا68 (یکشنبه 12 خرداد 92), ویدا@ (یکشنبه 12 خرداد 92), اشنای قدیمی (سه شنبه 19 شهریور 92), رویای آرامش (یکشنبه 12 خرداد 92)

  13. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 17 بهمن 93 [ 13:32]
    تاریخ عضویت
    1392-3-11
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    1,786
    سطح
    24
    Points: 1,786, Level: 24
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 14 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    متخصصان عزیز عاجزانه تقاضای کمک دارم

  14. #18
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 مرداد 92 [ 13:58]
    تاریخ عضویت
    1388-5-24
    نوشته ها
    1,224
    امتیاز
    2,219
    سطح
    28
    Points: 2,219, Level: 28
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    7,577

    تشکرشده 8,600 در 1,498 پست

    Rep Power
    139
    Array
    من نمیدونم منظورت از *متخصصان عزیز* کیه؟ آقای سنگتراشان که خودشون مشاور هستند سریعا اومدند و متن بلند بالایی برات گذاشتند. بقیه دوستان هم هر کس به فراخور دانش و تجربه خودش چیزی برات نوشت که عموما حرفهای درستی بود.

    اما شما نمیدونم منتظر چی هستی؟ به جای مطالعه عمیق پستها و عمل کردن به توصیه های علی الخصوص آقای سنگتراشان گرامی، هی عاجزانه و عجولانه تقاضای کمک ات رو تکرار میکنی. بقول آقای مدیر، داری فاجعه سازی میکنی و شکنندگی و حساست و کم صبری خود شما الان مسئله رو بغرنج تر میکنه.

    توصیه میکنم قبل از هرگون عملی پست آقای مدیر را با دقت بخون و مو به مو اجرا کن. سعی کن خودت رو آروم کنی.

    با این ذهن مشوش و احساس عجزی که تو داری نمیتونی کمک درستی به خانواده ات بکنی. فکر کنم الان لازم باشه یکی بیاد اول شما رو آروم کنه بعد بره ببینه اونور چه اتفاقی افتاده!!!

    مشاور معجزه نمیکنه. مشاور راهنمایی میده شما هم اگر میخواهی به نتیجه برسی باید راهنمایی ها را عملیاتی کنی. فعلا توصیه هایی که آقای مدیر به شما کرده اینهاست:

    خلاصه:
    -
    نام خودتان را تغییر دهید
    - خود را تقویت کنید
    - احساسات خود را تحت کنترل در آورید
    - از فاجعه سازی و ترس افراطی اجتناب کنید
    - با صبر و خونسردی تاپیک را دنبال کنید و مواظب باشدی تعداد پستهای این تاپیک ، خیلی زیاد نشود.
    - جواب سئوالات خواسته شده را با دقت فراوان و بدون احساسات و دقیق جواب دهید و منتظر بمانید.

    کاش دوستان هم حوصله کنند و به خاطر حساسیت موضوع و بیش از حد آشفته و احساسی بودن مراجع، در ارائه راهکار قدری احتیاط کنند.

    بی دلی در همه احوال خدا با او بود
    او نمی دیدش و از دور خدایا میکرد

    ویرایش توسط بی دل : یکشنبه 12 خرداد 92 در ساعت 18:37

  15. 5 کاربر از پست مفید بی دل تشکرکرده اند .

    barani (یکشنبه 12 خرداد 92), del (یکشنبه 19 خرداد 92), یکی مثل شما (دوشنبه 13 خرداد 92), یلدا68 (یکشنبه 12 خرداد 92), جوانه؟؟؟ (یکشنبه 12 خرداد 92)

  16. #19
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,206
    سطح
    100
    Points: 287,206, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,081 در 7,003 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و احترام
    ضمن تشکر از شما به خاطر پاسخ به سئوالاتم.
    همانطور که قبلا اشاره کردم و با پاسخی که دادید اولویت بسیار و مهم و هدف اول در اینجا آرام سازی شخص شماست.
    1 - لطفا موقتا بی خیال مشکل خانواده ات بشو و روی خودت متمرکز شو

    2- همانطور که مورد تاکید قرار دادم شما چه به عنوان راهنما، چه به عنوان عضوی از خانواده وقتی می توانید کمک کننده باشید که احساستان تحت کنترل و عقب نگه داشته شود.

    3- نحوه ابراز احساسات شما نشان می دهد که نگاه شما به خانواده ات و به ویژه پدرت اخیرا پیش نیامده است. و این باید ریشه قدیمی داشته باشد.

    4- خانواده یک سیستم هست. مثل چرخ دنده های یک ساعت در هماهنگی با هم فعالیت می کنند. لذا دستکاری یک چرخدنده به تنهایی موثر نیست. به دیگر سخن تنها یک مقصر صد درصد وجود ندارد. (جهت مطالعه بیشتر: http://www.hamdardi.net/thread-136.html)، پس برای کمک به خانواده نباید روی مقصر بودن یک عضو متمرکز شوید.

    5- روی 4 متغیر در این مشکلی که طرح کردید می توان کار کرد
    الف) روابط جنسی والدین به عنوان عامل جاذب صحیح
    ب) روی نحوه ارتباط خواهر و پدرت به عنوان دافع صحیح
    جـ) روی اصلاح ساختار خانواده اتان به طوری که همه اعضاء شنیده شوند، مهارت کسب کننده و با هم تعامل های سازنده عاطفی برقرار کنند.
    د) روی پدرت به عنوان عامل ایجاد کننده مشکل


    در مورد الف: نیاز دارد که مادرتان و اگر امکانش باشد به همراه پدرتان ،مراجعه حضوری به روانشناس بالینی داشته باشند و مهارتهای لازم در این خصوص را کسب کنند.
    در مورد ب و ج نیاز هست که خانواده درمانی صورت بگیرد و نیاز هست اعضاء خانواده به صورت حضوری با مشاوره خانواده صحبت کنند.
    در مورد بند د باید با پدرتان همراهی کنید و او را نزد یک روانپزشک ببرید تا با گرفتن شرح حال و تشخیص اقدامات لازم را انجام دهد.

    اقدامات تسکین دهنده موقتی و فوری
    6 - اما اگر مسکن سریع نیاز هست تا به مرور اقدامات فوق انجام شود به نکات ذیل توجه کنید
    الف) مادرتان با پدرتان آشتی کند. و در ارتباط جنسی خود با پدرتان تجدید نظر با نظر مثبت داشته باشد.
    ب) خواهرتان جدی، قاطع و برخورد سنگین داشته باشد و موارد حفاظت از خود را از طریق پوشش مناسب و مکان مناسب برای استراحت لحاظ کند.
    ج) شما ارتباط عاطفی خودتون را با همه اعضاء خانواده داشته باشید. چون هرکدام از آنها تحت فشار و تا اندازه ای قربانی هستند.
    د) توجه کامل کنید که به هیچ وجه کس دیگری در جریان قرار نگیرد.
    هـ) اگر توانستید آرام شوید و به عنوان یک راهنما نقش منجی داشته باشید ، سعی کنید خانواده را توجیه کنید که این مشکل گرچه بسیار ناراحت کننده هست، اما قابل درمان و پیگیری و حل هست و نباید خانواده خودشون را ببازند(همین طور که شما قبلا خودتون را باخته بودید.)

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  17. 17 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    asemani (یکشنبه 12 خرداد 92), Darkness (سه شنبه 08 مرداد 92), del (یکشنبه 19 خرداد 92), mercedes62 (شنبه 18 خرداد 92), mohammad6599 (جمعه 04 مرداد 92), mohsenazizi (سه شنبه 08 مرداد 92), reihane_b (یکشنبه 12 خرداد 92), sookoot (شنبه 29 تیر 92), فرشته مهربان (پنجشنبه 16 خرداد 92), اشنای قدیمی (سه شنبه 19 شهریور 92), بی دل (یکشنبه 12 خرداد 92), باران بهاری11 (یکشنبه 12 خرداد 92), جوانه؟؟؟ (یکشنبه 12 خرداد 92), رویای آرامش (یکشنبه 12 خرداد 92), شیدا. (یکشنبه 26 خرداد 92), عشق آفرین (شنبه 12 تیر 95), صاعد (یکشنبه 12 خرداد 92)

  18. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 17 بهمن 93 [ 13:32]
    تاریخ عضویت
    1392-3-11
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    1,786
    سطح
    24
    Points: 1,786, Level: 24
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 14 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مدیر همدردی از توجه شما بی نهایت سپاسگزارم
    همانطور که ذکر کردم خانواده من توان پرداخت ویزیت های سنگین روانشناس را ندارند و مطمئنا پدرم این مساله یعنی مراجعه به روانپزشک و روانشناس را نخواهد پذیرفت و زیر بار نخواهد رفت، نخستین بار که این مطلب رو شنیدم از مادرم خواستم که پیش مشاور بره اما مادرم مخالفت کرد و گفت روی گفتن و باز گو کردن این مسئله رو نزد کسی نداره ، آیا مشاوری هست که در این مورد مناسب باشد و ویزیت رایگان انجام دهد؟من فکر کردم شاید بد نباشه مادرم نامه ای به پدرم بنویسه نمی دونم اینکار می تونه مفید باشه یا نه؟من وحشت بی اندازه ای از مسائل و مشکلات روحی دارم و فکر می کنم که هرگز رفع نخواهند شد یا حداقل به این آسونی رفع نمی شوند.این رو هم می دونم همونقدر که مشاور می تونه مفید و کارگشا باشه همونقدر هم می تونه با راهنمایی مخرب زندگی رو نابود کنه پس برام مهمه که بدونم پیش چه مشاوری می تونم برم؟مشاور هایی که در مراکز بهداشت مشاوره می دهند چطور هستند؟آیا برای اینکار مناسب هستند یا شما شخص یا مکان خاصی را پیشنهاد می کنید؟پس ابتدا لازمه که من مادرم رو راضی کنم که به تنهایی نزد مشاور بره شاید بهتر باشه خودم هم همراهیش کنم درسته؟

    - - - Updated - - -

    در ضمن می خوام بدونم آیا مادرم باید باز در رابطه با این موضوع با پدرم صحبت کنه یا اصلا به روی خودش نیاره؟

  19. کاربر روبرو از پست مفید رویای آرامش تشکرکرده است .

    بی دل (یکشنبه 12 خرداد 92)


 
صفحه 2 از 11 نخستنخست 1234567891011 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 تیر 93, 07:33
  2. تصور می کنم شایدهمسرم من را نمیخواهد( آیا ممکنه اینطور باشه ؟)
    توسط نفس65 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 35
    آخرين نوشته: یکشنبه 25 اسفند 92, 10:52
  3. همسرم با اونی که تصور میکردم خیلی فرق داره....
    توسط آسمونی ها در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 07 دی 92, 19:33
  4. تصورات غلط در ابتدای آشنایی و زندگی
    توسط lord.hamed در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 23 اردیبهشت 88, 15:14
  5. تصورات غلط در ابتدای آشنایی
    توسط erfan25 در انجمن شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 08 مهر 87, 12:13

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:35 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.