به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 مرداد 93 [ 21:14]
    تاریخ عضویت
    1393-3-03
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    156
    سطح
    3
    Points: 156, Level: 3
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Icon16 بددهنی و توهین های شوهرم به من و خونوادم منو به مرز طلاق رسونده....

    سلام.....من 22 سالمه.....شوهرم 30 سال.....8 ماه عقد بودیم.....1 سال و چند ماهه ازدواج کردیم.....ما عاشق هم بودیم....تا حدی که همه فامیل عشق مارو مثال میزدن....از یک ماه بعد عقد بددهنی شوهرم شروع شد....حتی یه بار جلو خونوادش به من و خونوادم فهش های خیلییییییی بد میداد....و اونا هیچ عکس العملی انجام نمیدادن....ولی 1 روز بعد خودش پشیمون میشدو عذر خواهی میکرد....منم به خاطر عشقی که بهش داشتم سریع میبخشیدمش.....تا 2 ماه قبل که به طرز خیلی بد منو کتک زد....تو این 2 ماه خیلی سعی کردم اون صحنه کتک رو فراموش کنم و ببخشمش.حتی چند جلسه رفتم پیش مشاور ....ولی دیگه ازش متنفر شدم....دنبال یه راه طلاقم....ولی هیچ راهی ندارم....کمکم کنین....از چه راهی میشه زن درخواست طلاق داد؟؟؟؟راستی یادم رفت بگم نی نی نداریم!

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو به همدردی خوش آمدید

    لطفا مقاله زیر را مطالعه کنید

    http://www.hamdardi.net/thread-13716.html

    و این مقاله


    عصبانيت شوهر


    من يه بار داشتم سخنراني دکتر کيهان نيا ( روان شناس ) رو تماشا ميکردم - ايشون داشتن در مورد
    همين موضوع صحبت ميکردن چکيده اي از اين مطالب و براتون ميگم .
    مردها در هنگام عصبانيت خيلي از لحاظ فکري ضعيف ميشن و قدرت تجزيه و تحليل مطالب رو ندارن
    - در چنين مواقعي هميچ کدوم از دلايل و برهان هاي خانم از ديدگاه مرد قابل قبول نيست .
    راهکار دکتر اين بود که بهترين شيوه براي ايجاد آرامش و خاموش کردن
    فضاي جنجالي بحث و مشاجره اين هست
    که خانم حتي اگه درصدي هم مقصر نيست اشتباه رو گردن بگيره - و عذر خواهي از آقا کنه .
    از نظر خيلي از خانمها اين يعني تحقير و گردن گرفتن اشتباه نکرده .
    که کاملا درسته و دکتر براي اين موضوع راه کاري هم ارائه دادن .
    بعد از چند روز که فضا آروم تر شد و مرد ذهنش آزادتر بود و آرامش براي تحليل و فکر کردن رو موضوع رو داشت .
    خانم بايد با کمال آرامش از مرد درخواست کنه که در مورد موضوع صحبت کنن...
    وقتي ذهن مرد ازاد باشه راحت تر ميتونه فکر کنه ..در چنين مواقعي درسته که اول خانم
    بابت اشتباه نکرده عذرخواهي کرده و تحقير شده - ولي اين طوري مرد
    آرامش فکر کردن رو موضوع و تحليل کردن اون رو داره و تو اين موقع اين مرده که بابت اشتباهش عذرخواهي ميکنه .



    هم احساسي کردن : فراموش نکنيد تا آتشي خاموش نشده است
    ، منطقي نيست که در ميان آتش شروع به بازسازي کنيم و براي اينکه آتشي ( مانند احساسات) را خاموش کنيم
    ، ابتدا بايد «هم احساسي» کنيم، گوش دادن را بلد باشيم( نه فقط منفعلانه بشنويم)
    ، شروع به قضاوت نکنيم، کلام او را قطع نکنيم و شروع به راهنمايي و توصيه نکنيم
    . بايد مسائل را از ديد او بشنويم.


    درست است که شوهرت شخصیت عصبانی داره. ولی این به معنای آن نیست که نتونی حرفاتو بهش بزنی....
    ولی هر حرف را می توان به طرق مختلف با فرد در میان گذاشت. اگر مهارت داشته باشی. قربونت هم میره....



    کلا فکر کنم شما نیار دارید یکم راجع به مردا اطلاعات بیشتری کسب کنید + رفتار جراتمندانه + ارتباط بهتر با دیگران

    این مقاله را حتما بخوان نکات کاربردی در زندگی متاهلی

    (:) نکته های کاربردی عمومی >>>

    لینک های مهارت های ارتباطی و رفتار جراتمندانه


    مهارتهای ارتباطی

    چگونه منفعل نباشیم؟

    اینا هم تاپیک های she هستش.

    مشاوره تخصصی با جناب sci

    کارگاه آموزشی - رفتار جرات مندانه

    و مقاله زیر

    حل بحران در زندگی زناشویی

    حداقل روزی نیم ساعت تا یکساعت وقت بزار و بخوان.

    مقالات بالا را مطالعه کنید بانو

    مهمترین موضوع اینه جلوگیری کنیم از انجام دوباره این حرکت زشت و غلط اولویت بندی باید روی این موضوع باشه پس تا می توانید مطالعه کنید.توی تالار همدردی این مشکل شوربختانه زیاد به چشم میخوره بهتره مشکلتان را اصولی حل نمایید.

    میشه لطفا چند نمونه بنویسید در مورد علت بددهنی ایشون؟برخورد شما چی بود و مخصوصا قبلش چه اتفاقی افتاده یا اینکه ایشون بی دلیل شروع به فحاشی می کنند؟
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
    ویرایش توسط khaleghezey : شنبه 03 خرداد 93 در ساعت 19:21

  3. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    afsooon (شنبه 03 خرداد 93), شیدا. (یکشنبه 04 خرداد 93)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 مرداد 00 [ 08:21]
    تاریخ عضویت
    1392-7-04
    نوشته ها
    91
    امتیاز
    7,616
    سطح
    58
    Points: 7,616, Level: 58
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    94

    تشکرشده 160 در 69 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ااینجا معمولا هیچ کس توصیه به طلاق نمی کنه یا راه حل نشون نمی ده
    ولی من اینجا یه چیزی رو فهمیدم مردی که دست بزن داره خوب بشو نیست بارها خوندم زنی گفته اولین بار که کتک خورده بخشیده و به زندگی ادامه داده و کتک خوردن هاش ادامه دار شده
    می دونم بابت چیزی که می نویسم کسی اینجا منو تایید نمی کنه همه طلاق گرفتن رو یه غول بزرگ می دونن
    اگه واقعا مطمئنی و نمی خوای ادامه بدی برو خونه پدری و امیدوارم موافقت خانواده تون رو داشته باشید
    اول یه وکیل خوب بگیر و درخواست استرداد جهیزیه(لیست اموال یا فاکتور جهیزیه لازمه) و درخواست مهریه بده که شوهرتون رو تحت فشار قرار بدید همزمان درخواست طلاق بده و بگذار وکیلتون کارها رو پیش ببرن شاید نظر وکیلتون این باشه که از راه دیگه ای وارد بشید پس به نظر وکیل توجه کنید
    توی مدتی که وکیل داره کارها رو پیش می بره برو مسافرت تا در دسترس شوهر و آزار و اذیت های احتمالی نباشید البته توی بعضی دادگاه ها باید خودتون حاضر باشید
    پروسه طلاق اون هم وقتی شوهر مایل نباشه زمانبر و اعصاب خورد کنه ممکنه تا یکسال هم طول بکشه ممکنه قاضی فواصل دادگاه ها رو طولانی کنه تا شما راضی به بازگشت بشید که قابل پیش بینی یه اگه ثابت قدم باشید بالاخره طلاق می گیرید
    اگه راضی به بازگشت شدید تعهد محکم محضری بگیرید که دیگه حق نداره دست روی شما بلند کنه باز هم توی این مورد با وکیلتون صحبت کنید و تعهد رو از راه قانونیش بگیرید
    موفق باشید

  5. کاربر روبرو از پست مفید nana0cute تشکرکرده است .

    heaven65 (سه شنبه 06 خرداد 93)

  6. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط nana0cute نمایش پست ها
    ااینجا معمولا هیچ کس توصیه به طلاق نمی کنه یا راه حل نشون نمی ده
    ولی من اینجا یه چیزی رو فهمیدم مردی که دست بزن داره خوب بشو نیست بارها خوندم زنی گفته اولین بار که کتک خورده بخشیده و به زندگی ادامه داده و کتک خوردن هاش ادامه دار شده
    می دونم بابت چیزی که می نویسم کسی اینجا منو تایید نمی کنه همه طلاق گرفتن رو یه غول بزرگ می دونن
    اگه واقعا مطمئنی و نمی خوای ادامه بدی برو خونه پدری و امیدوارم موافقت خانواده تون رو داشته باشید
    اول یه وکیل خوب بگیر و درخواست استرداد جهیزیه(لیست اموال یا فاکتور جهیزیه لازمه) و درخواست مهریه بده که شوهرتون رو تحت فشار قرار بدید همزمان درخواست طلاق بده و بگذار وکیلتون کارها رو پیش ببرن شاید نظر وکیلتون این باشه که از راه دیگه ای وارد بشید پس به نظر وکیل توجه کنید
    توی مدتی که وکیل داره کارها رو پیش می بره برو مسافرت تا در دسترس شوهر و آزار و اذیت های احتمالی نباشید البته توی بعضی دادگاه ها باید خودتون حاضر باشید
    پروسه طلاق اون هم وقتی شوهر مایل نباشه زمانبر و اعصاب خورد کنه ممکنه تا یکسال هم طول بکشه ممکنه قاضی فواصل دادگاه ها رو طولانی کنه تا شما راضی به بازگشت بشید که قابل پیش بینی یه اگه ثابت قدم باشید بالاخره طلاق می گیرید
    اگه راضی به بازگشت شدید تعهد محکم محضری بگیرید که دیگه حق نداره دست روی شما بلند کنه باز هم توی این مورد با وکیلتون صحبت کنید و تعهد رو از راه قانونیش بگیرید
    موفق باشید
    شما که قدیمی هستید چرا این نظر را دادید؟

    لطفا بر طبق قوانین سایت همدردی حرکت کنید و مراجعه کننده را تشویق به بهبودی زندگی مشترکشان کنید و اینکه همه مسیرهای ممکنه را طی کنند وگرنه اینکه بگیم برو خونه بابات طلاق بگیر که همه بلد هستند تازه فکر نکنم به این راحتی هم باشه گرفتن طلاق.


    راستی تا یادم نرفته این لینک را هم مطالعه کنید:

    http://www.hamdardi.net/thread-31818.html

    دوساله میام همدردی یکچیز را خوب یاد گرفتم زن و آستانه تحملی که داره قدرتی که در وجودش نهفتست باور نکردنیه من مرد هستم آدم صبوری هستم خیلی دیر عصبانی میشم مخصوصا با همسرم که هستم ولی هرروز که میام همدردی تعجب میکنم وقتی میبینم اینقدر بانوان میتوانند محکم و قوی و استوار باشن ستودنیه این اخلاقی که دارن

    بشخصه توی این مدت توی سایت همدردی بجرات میتوانم بگم شاهد معجزات متعددی بودم که اتفاق افتاده
    ان شاء الله مشکل ایشونم حل میشه با کسب مهارت و بکار بردنشان+پرتلاش و پرامید بودن
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
    ویرایش توسط khaleghezey : شنبه 03 خرداد 93 در ساعت 19:53

  7. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    شایسته89 (شنبه 03 خرداد 93)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 اسفند 95 [ 00:12]
    تاریخ عضویت
    1393-1-25
    نوشته ها
    152
    امتیاز
    4,004
    سطح
    40
    Points: 4,004, Level: 40
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 63.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    223

    تشکرشده 333 در 122 پست

    Rep Power
    33
    Array
    سلام عزیزم.یعنی واقعا. از زندگی با همسرت سیر شدی و میخای بگذری؟ عزیزم همه زندگیها بحث و دعوا داره مخصوصا زن و شوهرهایی که اول زندگیشونه چون شناخت.کاملی ازهم ندارن و هنوز اعتمادشون کامل نشده پس سریع تصمیم نگیر. من به شخصه بدترین حرفارو شنیدم. اما با خودم که فکر کردم دیدم.میتونستم جلوی این بحث.و در نهایت بی احترامی و بگیرم.آقایونی که.میبینن خانوماشون رو خانوادشون بیشتر حساسن بیشتر بی احترامی به خانواده همسرو در پیش میگیرن در بیشتر آدمها از نقاط ضعف هم موقع عصبانیت استفاده میکنن.لازمه یکم صبور باشی وفکر کنی چقدر تا الان تو عصبانیت همسرت نقش داشتی نکاتی که باعث آرامش همسرت میشه در نظر بگیری و موقع عصبانیت سعی در آروم کردنش داشته باشی.الان هم که این اتفاق افتاده یکم سنگین تر رفتار کن و رابطه چشمیتو کم کن.

  9. کاربر روبرو از پست مفید mordad تشکرکرده است .

    شیدا. (یکشنبه 04 خرداد 93)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 خرداد 93 [ 20:10]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    10
    سطح
    1
    Points: 10, Level: 1
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز شوهر منم هم چند باری منو کتک زد همیشه از مردهایی که دست بزن داشتن متنفر بودم ولی از شانسم گیر چنین ادمی افتادم من هم کسی رو ندارم و نداشتم که ازش بپرسم چیکار کنم فقط اروم تر شدم ساکت ساکت واقعا افسرده شدم شوهرم بعد مدتی اومد و دلیلش رو پرسید منم گفتم حالا هنوز هم عصبی میشه ولی میزنه به در و دیوار .تو هم بهتره کمی با شوهرت سر سنگین تر باشی خودش میاد دنبال حل مشکل . راستی شاید شوهرت احساس حقارت نسبت به تو داره که بددهنی میکنه یه کم بهش اعتمادبه نفس بده فقط یه کم

  11. کاربر روبرو از پست مفید ara تشکرکرده است .

    شیدا. (یکشنبه 04 خرداد 93)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 مرداد 93 [ 21:14]
    تاریخ عضویت
    1393-3-03
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    156
    سطح
    3
    Points: 156, Level: 3
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام....ممنون که برایپستم وقت گذاشتی....و ممنون بابت مقاله ها.....میدونم زیادی پر حرفی میکنم ولیمیخوام مساله رو یکم بیشتر باز کنم ......همه چیو واضح میگم چون واقعا به همفکریدوستان نیاز دارم......مشاور بهم گفت شوهرم از نظر اعصاب و آرامش روان آدم نرمالی نیست.....درسته30 سالشه....ولی کودک دورنش به اون فرمان میده......پدر و مادرش هردو بددهنهستن.....من از اولین دعوای زندگیمون همیشه در مقابل بددهنی و رفتاراش سکوتکردم.....مثلا میرم تو یه اتاق و درو میبندم .....خودش اینقدر بددهنی میکنه تاخسته میشه و میاد عذر خواهی میکنه....منم سریع قبول میکنم.....تو این 2 سال احساسمیکنم اینقدر ریختم تو خودم و سکوت کردم که خودم دارم خورد میشم.....شوهرم مشکلاترو اصلا درک نمیکنه.....و تا مشکلی پیش میاد به باباش زنگ میزنه.....اصلا نمیتونمبهش به عنوان تکیه گاه نگاه کنم.......میدونم آدمی نیست که بتونه پشتوانه من و بچههام باشه......راستی یادم رفت بگم تو عقد هم یه بار منو زده......ولی حاضرم قسمبخورم با وجود بددهنی هاش من به خونوادش توهین نکردم و همیشه سکوت کردم......اولیندعوامون 2ماه بعد عقد بود.....تا حدی که با بابام دعوا کرد.....سر این مساله بودکه رفته بودیم مسافرت شمال.....من گفته بودم این سگ چقدر جیگره.....اون مسافرت روبرام جهنم کرد....میگفت من اجازه نمیدم سگ بخری.....هرچی بهش میگفتم من فقط گفتماین خوشگله نگفتم بخریم......ولی اون اصلا نمیفهمیید....حتی الان هم میگه تو زن زندگینیستی چون سگ دوست داری!!!!!!!بابام اون موقع بهم گفت طلاق بگیرم....ولی من گفتمشاید ازدواج کنیم این مسایل حل میشه......1 سال باهاش زندگی کردم تا درست کنمزندگیمو و بعد پشیمون نباشم که بدون فکر طلاق گرفتم......ولی میبینم درست که نمیشههیچ،خودم دارم داغون میشم تو این زندگی.......معذرت پر حرفی کردم


    - - - Updated - - -

    سلام....ممنون که برایپستم وقت گذاشتی....و ممنون بابت مقاله ها.....میدونم زیادی پر حرفی میکنم ولیمیخوام مساله رو یکم بیشتر باز کنم ......همه چیو واضح میگم چون واقعا به همفکریدوستان نیاز دارم......مشاور بهم گفت شوهرم از نظر اعصاب و آرامش روان آدم نرمالی نیست.....درسته30 سالشه....ولی کودک دورنش به اون فرمان میده......پدر و مادرش هردو بددهنهستن.....من از اولین دعوای زندگیمون همیشه در مقابل بددهنی و رفتاراش سکوتکردم.....مثلا میرم تو یه اتاق و درو میبندم .....خودش اینقدر بددهنی میکنه تاخسته میشه و میاد عذر خواهی میکنه....منم سریع قبول میکنم.....تو این 2 سال احساسمیکنم اینقدر ریختم تو خودم و سکوت کردم که خودم دارم خورد میشم.....شوهرم مشکلاترو اصلا درک نمیکنه.....و تا مشکلی پیش میاد به باباش زنگ میزنه.....اصلا نمیتونمبهش به عنوان تکیه گاه نگاه کنم.......میدونم آدمی نیست که بتونه پشتوانه من و بچههام باشه......راستی یادم رفت بگم تو عقد هم یه بار منو زده......ولی حاضرم قسمبخورم با وجود بددهنی هاش من به خونوادش توهین نکردم و همیشه سکوت کردم......اولیندعوامون 2ماه بعد عقد بود.....تا حدی که با بابام دعوا کرد.....سر این مساله بودکه رفته بودیم مسافرت شمال.....من گفته بودم این سگ چقدر جیگره.....اون مسافرت روبرام جهنم کرد....میگفت من اجازه نمیدم سگ بخری.....هرچی بهش میگفتم من فقط گفتماین خوشگله نگفتم بخریم......ولی اون اصلا نمیفهمیید....حتی الان هم میگه تو زن زندگینیستی چون سگ دوست داری!!!!!!!بابام اون موقع بهم گفت طلاق بگیرم....ولی من گفتمشاید ازدواج کنیم این مسایل حل میشه......1 سال باهاش زندگی کردم تا درست کنمزندگیمو و بعد پشیمون نباشم که بدون فکر طلاق گرفتم......ولی میبینم درست که نمیشههیچ،خودم دارم داغون میشم تو این زندگی.......معذرت پر حرفی کردم


    - - - Updated - - -

    میدونم درست نیست حرف طلاقو اینجا بزنم......ولی من تصمیمم جدیه واسه جدا شدن.....خونوادم پشتم هستن.......نامه پزشک قانونی که منو کتک زده دارم......ولی نمیدونم چجوری جدا شم......توافقی حاضر نیست.......الان شکاک شده.......فکر میکنه من با مرد دیگه ای قول و قرار گذاشتم......خودش داره مدرک جمع میکنه که بگه من ناشذه هستم و داره مدرک جمع میکنه که ثابت کنه من روانی ام......یه شب به زور منو برد دکتر اعصاب......نسخه رو به عنوان مدرک نگه داشته......بخدا نمیدونم چیکار کنم.......من صبر کردم تو این زندگی که درستش کنم......ولی الان هم داره تهمت فاحشه بودن بهم میزنه،هم روانی بودن.......مامان بابام دارن پیر میشن سر ازدواج من.....

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 09 آبان 99 [ 11:16]
    تاریخ عضویت
    1392-10-21
    نوشته ها
    406
    امتیاز
    13,219
    سطح
    74
    Points: 13,219, Level: 74
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 547 در 219 پست

    Rep Power
    75
    Array
    سلام دوست عزيز
    من يه بار تجربه طلاقو دارم فقط ميدونم خيييلي سخته همه ي نگاه ها بهت يه طور ديگه ميشه ، ببخشيد كه اينو ميپرسم مطمئني اهل زن بازي نيست ، يا اعتياد چون اينا باعث بد عنقي و بد اخلاقي ميشه

  14. کاربر روبرو از پست مفید Sahar51 تشکرکرده است .

    khaleghezey (دوشنبه 05 خرداد 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ازدواج با همسر سوم
    توسط سید علی شاه در انجمن تعدد زوجات، چند همسری، صیغه موقت
    پاسخ ها: 36
    آخرين نوشته: سه شنبه 08 مهر 93, 13:09
  2. حرف های نفر سوم من را نسبت به ازدواج 2 دل کرد
    توسط aramesh1390 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: چهارشنبه 08 شهریور 91, 15:19
  3. نظرتون درمورد رسم و رسومات مراسم ازدواج چیه
    توسط فروغ در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 15 مرداد 87, 22:45

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:06 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.