به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 30
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 08 خرداد 96 [ 19:05]
    تاریخ عضویت
    1392-12-29
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    2,482
    سطح
    30
    Points: 2,482, Level: 30
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    14

    تشکرشده 10 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    احساس علاقه به دوستم

    با سلام
    من تایپیک http://www.hamdardi.net/thread16106-5.html دیدم ولی چون بسته بود مجبور به باز کردن این تایپیک شدم
    من یک مهندس هستم و 25 سالمه از نظر جسمی خیلی ریزه میزه هستم
    بتازگی (1 سال) یک دوستی پیدا کردم که کلا از لحاظ فرهنگی - درسی و هر چیز دیگه از سطح بسیار پایینی نسبت به من برخوردار هست در واقع فرهنگ او کوچه ای هست و من بچه خانه و خانواده او بیخیال هست ولی من کلی خط قرمز برای خودم دارم کلا سطح فرهنگهامو مختلفه اما به دلیل یک موضوع مشترک با هم هستیم
    بتازگی خیلی به او علاقه مند شدم این علاقه مندی از نوع جنسی نیست و فقط عاطفی هست مثلا دوست دارم منو بغل کنه (خودشم هیکل درشت و ورزشگاره البته) دوست دارم پیشم باشه و تلفنامو جواب بده
    خودم احساس بدی پیدا در درون خودم مثل آدمای هم جن س باز ولی خودم میدونم در درون خودم که این وابستگی جنسی نیست البته گاهی موقع خواب از نظر جنسی هم فکر میکنم بهش ولی خیلی خیلی بیشتر عاطفی هست .
    نمیدونم بهش بگم و خودمو راحت کنم یا نه . میدونم اگر بهش بگم ازم دور میشه شاید فکر میکنه من همج نس گرا هستم اما میدونم قطعا چون سطح سواد کمی داره شاید درک نکنه من چی میگم . واقعا هم اعصابم خورده به خودم شک کردم که گرایشات سرونه دارم یا داشتم و حالا بروز کرده یا نمیدونم میدونید چون قوی هیکله و ماهیچه ای و من ریزه هستم احساس ددوست داشتن دارم نسبت بهش یا به چه دلیلی این احساس رو دارم
    چیکار کنم ؟ هر کاری میکنم باهاش دوری کنم باز نمیتونم بالاخره بهش پیامک میدم یا اگر زنگ بزنه میپرم گوشیو برمیدارم . با اینکه راهمونم خیلی دوره باز ساعت مثلا 11 شب میرم پیشش تا با هم صحبتکنیم موقع صحبت دوست دارم بغلم کنه ولی خوب نمیشه و نمیدونه اون اینقدر عذابم میده این حس که تو نت سرچ کردم و اینجا رو پیدا کردم
    روانشناس رفتم قرص های خواب اور بهم داده احمق

  2. کاربر روبرو از پست مفید ask تشکرکرده است .

    kiann (شنبه 02 فروردین 93)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    268
    Array
    سلام
    میشه به این سوالات جواب بدین:
    1)شما کلا انسان خیلی عاطفی هستید؟
    2)آیا از نظر جنسی تحت فشار هستین؟
    3)آیا به ازدواج تمایل دارید و خلا داشتن یک همسر و شریک زندگی را در خود حس می کنید؟
    4)تا حالا اقدام به ازدواج کرده اید؟
    5) از نظر اجتماعی چگونه هستین و چقدر دوست دارید؟ آیا تنها هستین و...؟
    6)تفریحات و شغل و تحصیلات و کلا مشغله های شما؟
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  4. 6 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    1234567 (جمعه 01 فروردین 93), ask (جمعه 01 فروردین 93), dokhtare kordestan (سه شنبه 20 خرداد 93), kiann (پنجشنبه 29 اسفند 92), sara 65 (پنجشنبه 29 اسفند 92), شیدا. (سه شنبه 20 خرداد 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 08 خرداد 96 [ 19:05]
    تاریخ عضویت
    1392-12-29
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    2,482
    سطح
    30
    Points: 2,482, Level: 30
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    14

    تشکرشده 10 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مصباح الهدی نمایش پست ها
    سلام

    میشه به این سوالات جواب بدین:

    1)شما کلا انسان خیلی عاطفی هستید؟

    2)آیا از نظر جنسی تحت فشار هستین؟

    3)آیا به ازدواج تمایل دارید و خلا داشتن یک همسر و شریک زندگی را در خود حس می کنید؟

    4)تا حالا اقدام به ازدواج کرده اید؟

    5) از نظر اجتماعی چگونه هستین و چقدر دوست دارید؟ آیا تنها هستین و...؟

    6)تفریحات و شغل و تحصیلات و کلا مشغله های شما؟
    سلام
    ضمن تبریک سال نو بشما سوالاتتون بسیار خوب هست و وقتی دیدم واقعا لذت بردم

    1. بله من آدمی احساسی هستم البته نه از این دسته آدمایی که فیلم هندی میبینن گریه میکنن اما کلا احساساتم زیاده تقریبا همه دوستام یه جورایی بهم میگن مثل دخترا هستی یا میگن مثل مامان آدم میمونی یا میگن مثل گربه هستی
    2. از نظر جنسی اصلا تحت فشار نیستم از این آدمای ببخشید این اصطلاح میگم خودم خوشم نمیاد ولی هار جنسی نیستم و تو زندگیمم کلی خط قرمز دارم
    3. ازدواج رو خیلی دوست دارم .یکسری اعتقادات خاصی برای خودم دارم و خط قرمز ، دخترا برام جذابیت ندارن یا شایدم کسی که باید رو ندیدم نمیدونم چطور بگم بنظرم دخترا برام زیاد مهم نیستن مثل بقیه پسرا که به دخترا نگاه میکنن فکر کنم نیستم شاید نگاهم بیوفته اما کاملا بی تفاوتم ( حالا شاید بگید احساسی به دختر داری ؟ بله چند سال پیش دختری رو دوست داشتم و فقط به اون احساس خیلی خوبی داشتم البته این احساس در دلم بود فقط و وقتی بهش گفتم و اونم در کمال احترام رد کرد الان دیگه احساسی به کسی ندارم)
    4. خیر 25 سالمه خیلی دوست دارم ازدواج کنم شاید بیشتر دوست دارم یکی باشه بهم عشق بوزره با این مشکلی که تازه پیدا کردم دیگه نمیدونم تمایل به ازدواج دارم یا عشق ورزیدن (از طرف هرکسی دختر یا پسر) بنظرم برام زیاد مهم نیست جنسیتش
    5. از نظر اجتماعی کاملا برون گرا هستم شلوغ و ر پرو نیستم اما در جمع کلاس های درسیم همیشه جزو کسایی بودم که با استاد حرف میزنه و ته کلاس نمیشین
    6. به خاطر همین احساساتی بودنم گاهی با دوستام به مشکل میخورم و بتازگی با دوست چند سالم قهر کردم ( بیش از 1 ساله) و با همین شخصی که الان خیلی بهش احساس وابستگی دارم بیشتر جور شدم - تحصیلاتم دانشجوی فوق لیسانس مهندسی نرم افزار هستم - شغلمم در سازمان فناوری ارتباطات هست صبحه تا حدود 4 بعد از ظهر

    7. بچه خیلی مامانی هستم . بچه ننه نیستم در زندگیمم اینقدر بهم پدر و مادرم اعتماد دارن که هر کاری بخام میتونم بکنم اما همیشه تا به مادرم نگم دقیقا کجام و چه ساعتی میام خونه خودم آروم نمیشم . اگر مادرم گریه کنه بدون شک گریم میگیره . هر وقت بتونم بغل مادرم میشینم و ازش میخام منو بغل کنه و ناز کنه و بالاترین لذت زندگیم شایدم گاهی همین باشه . با پدرم بسیار دوست هستم خیلی دوست دارم اونم منو بغل کنه اما اخلاق خودش اینطوری نیست که نزدیکم بشه و منم روم نمیشه بهش بگم یا حتی گاهی برم سرمو بذارم رو پاهاش ( مثل صحنه ای در فیلم فرش باد که دختر ژاپنی سرشو میذاره روی پاش باباش)

    - - - Updated - - -

    در مورد سوال ششم : این رو یادم رفت بگم مشغله ذهنی خاصی ندارم بیشترین دغدغه ام پول درآوردن و درسمه که تموم بشه - سربازی ندارم و خیلی اعضای خانوادم برام مهم هستند دوست دارم همیشه دور هم باشیم و با هم صحبت کنیم

    8. این پسره که میگم هیکل بسیار زیبایی داره - یک سال از من کوچکتره - سطح فرهنگیش خیلی کمتر از منه - تقریبا هر روز همدیگرو بخاطر موضوع مشترکی که اونم شبیه موضوع همین تایپیکه همدیگرو میبینیم و صحبت میکنیم - همکارم نیستش - هم جنس گرا نیست و تمایلی به جنس موافق نداره - نمیدونم احساس کرده منو یا نه اما مدتیه ( حدود 5 ماه ) موقع حرف زدن دورتر از من میشینه و یا خودشو دور تر میکنه نمیدونم حالا متوجه چیزی شده یا نه ناخوداگاه اینطوری میکنه و منم بیخود حساس شدم و از وقتی حس کردم ازش خوشم میاد این حسو دارم چون یواشکیه این حس دیگه

    9. تکرار میکنم از این وضعیت خوشم نمیاد . نمیدونم واقعا هم جن س گرا شدم ؟ یا بودم ؟ از نظر روانی خوشم نمیاد بگم هم جنس گرا شدم یا بودم و از این وضعیت اصلا خوشم نمیاد چون یک دوستی داریم آدم همجنس گرایی هست و دوستمونه دیگه و به همین دلیل اونو میبینم میدونم رفتارش چطوریه خلاصه این احساس یه طوریایی از یک جهت آزارم میده از جهت دیگه هم حسیه که وقتی به طرف فکر میکنی احساس خوبی بهت دست میده ( امیدوارم توجه شده باشید)

  6. 2 کاربر از پست مفید ask تشکرکرده اند .

    kiann (شنبه 02 فروردین 93), شیدا. (سه شنبه 20 خرداد 93)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    268
    Array
    سلام برادر گرامی

    عیدتون مبارک!

    من روی مساله شما فکر کردم که ببینم شما چرا این احساس را تجربه می کنید.

    ببینید به نظر شخص من که حتما کارشناسی نیست؛ شما یک پسر هستید ولی با تربیت دخترانه.

    یعنی شما را به عنوان یک مرد بزرگ نکردند.

    این که شما جذب یک مرد قوی شدید؛و او را دوست دارید؛نشون می ده شما هم دوست دارید صفات مردانه را در خودتون داشته باشید و حتی ممکنه دلیل این جاذبه خلا وجود همچین چیزی در شماست.

    حتما شنیده اید که می گن پسرا باید سربازی برن تا مرد بشن! خب به نظرتون دلیلش چیه؟

    دلیلش اینه که انسان وقتی در شرایط سخت قرار می گیرد؛بسیاری از صفات در او از حالت بالقوه به حالت بالفعل در می آید.و محکم شدن و خیلی از صفات دیگه تنها در شرایط سخت در انسان شکل می گیرد.

    من احتمال می دهم شما خیلی در شرایط سخت قرار نگرفته اید و زندگی راحتی داشتین.

    دقت کردید بعضی دختران وقتی کارهای مردانه انجام می دن و خودشون را در شرایط سخت مردانه قرار می دن و با مردها زیاد هم صحبت می شن؛به مرور رفتارهای مردانه به خود می گیرن؟

    یا حتی خانم هایی که طی حادثه ای شوهرشون را از دست می دن و مسئول یک خانواده بی سرپرست می شن و مجبور به کارگری و... بعد از مدتی خوی مردانه به خود می گیرند!

    خب این ها که از اول دختر و زن بودن این طور می شن!شما که پسر هستین حتما راحت تر می تونید تغییر کنید و یک مرد واقعی بشید!

    اینکه شما نیاز به محبت دارید چیز عجیبی نیست.همه ما چه زن و چه مرد این نیاز را دارند.ان شاالله با یک ازدواج با یک خانم عاطفی این نیازتان براورده می شود.اینکه احتیاج به بغل و... دارید هم به نظرم مشکلی نیست.فکر می کنم شما از نظر ابراز احساسات جزء گروه انسان های لمسی هستین.



    جمع بندی من در مورد مشکل شما و راه حل هایم به شرح زیر است:


    1)شما خودتون این خلا مردانگی را در وجودتون حس کردید و این باعث شده جذب تیپهای مردانه شوید.

    به نظر من شما باید مدت زیادی را ورزش های کاملا مردانه سپری کنید.

    مثلا ورزش های رزمی مثل جودو،تکواندو و کاراته بسیار خوب هستند.هم خشن هستند و هم حس استقامت و محکمی و رویارویی با مشکلات را در شما زنده می کند!

    نظرم خیلی در مورد بدن سازی مساعد نیست.چون احتمال می دم خدای نکرده به سمت قرص ها و... بروید که عوارض جبران ناپذیری دارد و همچنین ممکنه با مشاهده بدن های قوی و... اعتماد به نفستون پایین بیاد.

    اما ورزش های رزمی خیلی خوب هستند و هر کسی با هر جثه ای می تواند در آن موفق شود.

    و به نظرم راحت ترین و در دسترس ترین راه برای شماست



    2)اینکه همچین حسی به مادرتون دارید؛برای من قابل تحسینه!اما سعی کنید برای مادرتون یک مرد و یک تکیه گاه باشید!

    سعی کنید استقلال داشته باشید و به مادرتون وابسته نباشید.از این به بعد خودتون تصمیم بگیرید .دلیلی نداره مادرتون در جریان همه چیز شما باشه و در مورد همه چیز با او مشورت کنید.بسیاری از آقایون خودشون تصمیم می گیرن و در عین حال احترام مادرشون را هم حفظ می کنند.موفق هم بودند!من کمی رفتار منفعلانه در شما می بینم.

    به نظرم در راستای افزایش اعتماد به نفس مطالعه کنید و همین طور در راستای افزایش رفتار جراتمندانه.تو همین تالار هم می تونید سرچ کنید.





    مطمئن باشید مادرتون وقتی ببینه شما مرد قوی شدید،بیشتر خوشحال می شه!



    3)شما شغلتون و تحصیلاتتون چی هست؟

    به نظر می رسه شغل و نوع رشتتون خیلی مردانه نیست.درسته؟

    به نظر می رسه که تک فرزند هستین و یا فقط خواهر داشتین.درسته؟

    اگه بتونید،خودتون مسئولیت های مردانه را برعهده بگیرید و خودتون را در سختی بیاندازید خیلی خوب میشه.

    گاهی این سختی ها را خدا برای ما می گذارد.اما فکر کنم شما خودتون باید برای خودتون سختی درست کنید.

    مثل اردوهای جهادی و کمک در هلال احمر و...

    یا خانه سالمندان و...

    یا حرفه های مردانه...



    4)ازدواج.که تا وقتی نتوانید یک مرد شوید و نتوانید یک تکیه گاه محکم شوید؛نمی توانید حس خوبی به همسر آیندتون بدید و ازش به خوبی محبت بگیرید!اما وقتی مسئولیت پذیری و خیلی صفات مردانه را در خودتون تقویت کردین،می تونید یک زندگی رومانتیک با یک خانم عاطفی داشته باشین.



    5)ادای آدم های محکم و قوی را در بیارید.یک آدم محکم و قوی را در نظر بگیرید و مثل او رفتار کنید.حتی مثل او غذا بخورید و...

    و مدام خودتون را یک مرد قوی و محکم تصور کنید.به خصوص قبل از خواب.

    اولش فقط دارید ادای یک مرد قوی را در میارید ولی به مرور اون رفتارها در شما نهادینه می شه و خودتون باورتون میشه که یک مرد با اعتماد به نفس و محکم هستین!
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه
    ویرایش توسط مصباح الهدی : جمعه 01 فروردین 93 در ساعت 17:45

  8. 4 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    ask (جمعه 01 فروردین 93), kiann (جمعه 01 فروردین 93), zolal (سه شنبه 04 آذر 93), شیدا. (سه شنبه 20 خرداد 93)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 08 خرداد 96 [ 19:05]
    تاریخ عضویت
    1392-12-29
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    2,482
    سطح
    30
    Points: 2,482, Level: 30
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    14

    تشکرشده 10 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی ممنونم نوشته هاتون تا 80 درصد بهم کمک کرد بنظرم
    اما چند نکته هست کهمیگم حالا شاید شمام صحبت دیگری بکنید
    1. من یک برادرم دارم که اتفاقا مادرم خیلی بیشتر او را تحویل میگیره تا من ولی اون اتفاقا خیلی محکم و درون گرا هست و خیلی به اصطلاح جدی هست
    2. محیط کارم یا نوع کارم مردونه نیست اما در یک تیم 26 نفری برنامه نویس هستیم که خیلیاشون اخلاق دخترونه دارن (همه مرد هستن- همکار خانم هم البته زیاد داریم)یا حتی مثل ببخشید اوا خاهرا هستن و من احساس میکنم توی این جمع اتفاقا قوی هستم ( نهاز نظر زوری ها) مثلا یک همکار داریم در رختکن مردانه استخر می ایشته تا همه بریم بعد لباس عوض میکنه ولی من اینطوری نیستم
    3. مادرم هیچگاه در زندگی از من نپرسیده کجایی یا با کی هستی ولی خودم هستم که احساس میکنم باید بهش بگم اتفاقا همیشه این دغدغه را در مورد برادرم داشته مثلا من اجازه داشتم و یا دارم با دوستانم برم شمال یا مسافرت اما برادرم با اینکه 20 سالشه تا بحال اجازه رفتن به هیچ اردو یا مسافرت مجردی رو نداشته و بنظر خانوادم بچه هست هنوز با اینکه میگم خیلی آدم جدی و محکمی هست و خیلیم درشتر از منه
    4.
    5. زندگی راحت فرمودید اتفاقا این امر در مورد برادرم صادق بوده نه در مورد من

    اما در مورد نظر شما که واقعا ممنونم و خیلی منو بفکر برده نظراتتون حالا چند سوال جدید پیش اومده برام :
    1. میتونم الان بگم حداقل گرایش به جنس موافق ندارم درسته ؟ یا بازم بررسی بیشتر میخاد ؟ ( چون واقعا موندم نسبت به این پسر چطرو گرایش پیدا کردم یه بحثی میخوندم در مورد قدرت جذب مردان توسط بوی خاص (فرومون) بود نمیدونم بفکر منو فرو برده)
    2. فرمودید یک پسر هستید با تربیت دخترانه تا حدودی قبول دارم اخلاق دخترونه دارم و با این اتفاق شک کردم نکنه اصلا دختر بودم ؟ اما تربیت دخترونه به هیچ وجه نداشتم از طرف پدر مادرم گفتم شخصیت پدر و ماردم هر جفتشون به رغم کارمند بودن یکم خشک هست حالا بازم نظر شما چیه ؟
    3. ممکنه از لحاظ ژنی دختر باشم ؟ یعنی میشه گفت آقا فلانی هم جنس گرا نیست اما این از نظر ژنی دختره ؟ یا بازم بنظرتون تاثیرات محیطه ؟ یا سطح هورمون ها هم بستگی داره ؟
    4. خودم فکر میکنم شاید یه بخش قضیه خلا نداشتن هیکل قوی و یا مردونه تره بقولی چیزی که ندارم خوب احساس خلا دارم نسبت بهش ؟ ( قدم 167 و وزنم 48 هست) اما اگر فقط همین باشه چرا به هر پسری علاقه مند نیستم ؟ نمیدونم خودم دیگه
    5. الان برای فردا شب باز همین آقا زنگ زد و گفت میای بریم بیرون و منم بی اختیار با اینکه تصمیم داشتم یکم دور بشم ازش گفتم بریم

    و در آخر این پیچ هر چند ساعت چک میکنم که شما تشریف بیارید و جواب بدید بنظرم صحبت هاتون خیلی راهگشا هست و میتونه در آینده هم باشه اصلا صحبت در این زمینه با شما یکم راحتترم کرد اون حس بدی که نسبت به خودم داشتم یکم کمتر شده

  10. 2 کاربر از پست مفید ask تشکرکرده اند .

    kiann (شنبه 02 فروردین 93), شیدا. (سه شنبه 20 خرداد 93)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 08 خرداد 96 [ 19:05]
    تاریخ عضویت
    1392-12-29
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    2,482
    سطح
    30
    Points: 2,482, Level: 30
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    14

    تشکرشده 10 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    حیف امکان ویرایش نداره این پستا
    اینم بگم من این صفحه
    خاطــــــــــرات 1 مســـافـــــــــر
    رو خوندم و فکر کنم جزو افراد بصری هستم تا لمسی یعنی احتمالا 50 درصد جزو افراد بصری هستم و 30 درصد لمسی و 10 درصد بصری و 10 درصد جنبشی حالا نظر خودم هست چون اکثر خصوصیات بصری رو داشتم اما از گروه لمسی فقط همون بخش احساسات رو یدک میکشم

  12. کاربر روبرو از پست مفید ask تشکرکرده است .

    kiann (شنبه 02 فروردین 93)

  13. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    268
    Array
    سلام برادر گرامی.

    ببینید من احساس می کنم شما بعضی چیزها را تو ذهنتون گیر می دین و برای خودتون پرورش می دین.تا وقتی که این افکار را آبیاری کنید و بهش پر و بال دهید؛مشکلتون حل نخواهد شد.
    لطفا لینک زیر را بخونید:
    بـــــــاران مهـــــــــــــــــــــــ ر - شكار ميمون زنده و رابطه آن با ذهن انسان
    اگر این لینک را عمیق بخوانید متوجه می شید که باید نسبت به بعضی احساسات بی تفاوت بود و آن ها را رها کرد.

    به نظر من برای اینکه خیالتون کاملا راحت بشه و این قضیه در ذهنتون کاملا بسته بشه که نکنه مشکل زنتیکی داشته باشید؛حتما یک آزمایش ژنتیک بدهید.
    این طوری راحت می شین.و تکلیفتون مشخص میشه.


    فقط اگه ممکنه بعدش حتما بیایید اینجا نتیجه اش را بگید.چون برای من هم این موضوع جالبه.
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه
    ویرایش توسط مصباح الهدی : شنبه 02 فروردین 93 در ساعت 13:37

  14. 3 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    ask (شنبه 02 فروردین 93), kiann (شنبه 02 فروردین 93), شیدا. (سه شنبه 20 خرداد 93)

  15. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 08 خرداد 96 [ 19:05]
    تاریخ عضویت
    1392-12-29
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    2,482
    سطح
    30
    Points: 2,482, Level: 30
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    14

    تشکرشده 10 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    حتما بعد از تعطیلات اقدام میکنم برای بررسی سطح هورمن هام
    اما یک چیزی برام خیلی جالبه
    مدت 2 ماه یا بیشتر ذهنم همش درگیر این مسئله بود الان حدود سه روزه که این تایپیک رو زدم خیلی اروم شدم خیلی بهتر شدم از دو جهت
    هم از جهت اعصاب خوردی که داشتم و اینکه چرا باید به یک سر اینقدر علاقه مند شده باشم
    هم از این جهت که این فکر خیلی کمتر شده در من انگار با بیانش در اینجا یه طورایی ذهنم ازش آزاد شد
    این مثال میمونه خیلی مطلب خوبی بود فکر کنم الان که بیشتر فکر میکنم و میبینم ذهنم در این چند روزه رهاتر شده از این موضوع قضیه همون میمونه هست دستم داره کم کم باز میشه . ولی بهرحال بیانش خیلی کمک کرد بهم و خیلی ممنونم از شما که اینقدر وقت گذاشتید باور کنید خیلی از لحاظ روحی اروم تر شدم از قبلم اصلا این تایپیک رو باور کنید تا الان کلشو از اول حدود 50 بار خوندم
    جسارتا میتونم برسم شما تحصیلاتتون چیه ؟

  16. کاربر روبرو از پست مفید ask تشکرکرده است .

    شیدا. (سه شنبه 20 خرداد 93)

  17. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    268
    Array
    خواهش می کنم جناب ask
    خیلی خوشحال شدم که تونستم بهتون کمکی کرده باشم.
    سطح تحصیلاتم کارشناسی ارشد است.رشته ام را مطمئن نیستم که اگر بگم تو این تالار شناسایی نشوم.ولی به پزشکی مرتبطه و تحقیقاتی(ژ...)است.(اگر کسی فهمید لطفا نگید.)
    به خاطر همین نتیجه آزمایشتون برای من هم جالبه.و دوست دارم مطلع شوم.
    موفق باشید
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  18. کاربر روبرو از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده است .

    ask (یکشنبه 03 فروردین 93)

  19. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    268
    Array
    راستی آقای ask شما اگر بخواهید ازدواج کنید؛تمایل دارید با دختر با جثه درشت ازدواج کنید یا مثل خودتون؟
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  20. کاربر روبرو از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده است .

    ask (یکشنبه 03 فروردین 93)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تو سایت همسر یابی اشنا شدیم به دوستم گفته خیلی دوستم داره نمی دونم دوستم داره یا نه
    توسط arshida در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: شنبه 16 دی 96, 21:27
  2. چی کار کنم که شوهرم دوستم داشته باشه
    توسط نازنین 2 در انجمن نامزدی و عقد
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: دوشنبه 25 خرداد 94, 10:22
  3. شوهر دوستم فوت کرده...خودکشی...چه کمکی میتونم به دوستم بکنم؟
    توسط یک زن در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 خرداد 94, 16:40
  4. پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: سه شنبه 31 اردیبهشت 92, 09:09
  5. چطور از عشقم دل بکنم ؟ (به خاطر دوستم)
    توسط Hamdardi2 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 32
    آخرين نوشته: شنبه 04 آذر 91, 13:19

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:01 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.