به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 18
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اردیبهشت 96 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-27
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    4,516
    سطح
    42
    Points: 4,516, Level: 42
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    49

    تشکرشده 97 در 48 پست

    Rep Power
    26
    Array

    ایا پیشنهاد شوهرم در مورد بخشیدن مهریه ام رو قبول کنم؟

    با سلام من 29 سالمه و همسرم 33 سال خودم پزشکم و همسرم شعل ازاد سطح سوادش هم زیر دیپلم الان یک سال و نیم که عقد هستیم بیشتر با هم زندگی میکنیم وقتایی که اون بیاد شهر مون چون محل کارش فاصله داره با اینجا ولی اون هنوزم فکر میکنه خانوادم در قبال من مسوول هستن و خیلی مشکلات داریم متاسفانه اما مشکل اصلی اینه همسرم با من تقریبا یه قراری گذاشتیم که یه کاری من انجام بدم بعد عروسی کنیم بعد یه مدت خودش پیشنهاد کرد که پولشو خودش میده یعنی یه خونه داره میفروشه میزاره بانک سودشو بده من که کارمو انجام بدم البته این کار بیشتر واسه ا نه سودش تا من در اینده اما الان که داریم به موقع عمل به قولش نزدیک میشیم میگه باید مهریه اتو ببخشی 3 دنگ خونه هم بنامته بزنی بنامم تا من اون خونرو بفروشم البته اینم بگم ها این خ نه ای که 3دنگش به نام من هست نصف پولشو من دا م کلی هم تا حالا بنام خودم واسش وام گرفتم و خیلی چیزا دیگه حالا موندم چکار کنم قبول کنم مهریه امو ببخشمو زندگیمونو بکنیم یا نه

    - - - Updated - - -

    اینم بگم من مهریه ام همش 114 سکه است در صورتیکه دخترای فامیلمون همه بالای هزا تان ولی خودن اعتقادی به مهریه بالا ندارم این اقا از موقع عقد همش میگفت یه سکه بزن گفتم باشه حق طلاق بهم بده حق عدم تمکین هم بده و بنویس اگه یه روزی با بچه خواستیم جدا بشیم حضانت با من باشه من بخدا یه سکه میزنم ولی رفت فکراشو کرد اومد گفت نه امون 114 سکه من واقعا تو بد مخمصه ای افتادم دارم دیونه میشم اگه قبول ن نم میگه این خ نرو هم اجاره میدم برو خونوادت نگه ات دارن حالا حالاهم عروسی نمیکنینم کلا بیخیال چقدر تو این تالار گفتن باهاش ازدواج نکن اینکارو نکن ولی گوش ندادم راه خودمو رفتم اینم شد نتیجه اش

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط الهه4 نمایش پست ها
    با سلام من 29 سالمه و همسرم 33 سال خودم پزشکم و همسرم شعل ازاد سطح سوادش هم زیر دیپلم الان یک سال و نیم که عقد هستیم بیشتر با هم زندگی میکنیم وقتایی که اون بیاد شهر مون چون محل کارش فاصله داره با اینجا ولی اون هنوزم فکر میکنه خانوادم در قبال من مسوول هستن و خیلی مشکلات داریم متاسفانه اما مشکل اصلی اینه همسرم با من تقریبا یه قراری گذاشتیم که یه کاری من انجام بدم بعد عروسی کنیم بعد یه مدت خودش پیشنهاد کرد که پولشو خودش میده یعنی یه خونه داره میفروشه میزاره بانک سودشو بده من که کارمو انجام بدم البته این کار بیشتر واسه ا نه سودش تا من در اینده اما الان که داریم به موقع عمل به قولش نزدیک میشیم میگه باید مهریه اتو ببخشی 3 دنگ خونه هم بنامته بزنی بنامم تا من اون خونرو بفروشم البته اینم بگم ها این خ نه ای که 3دنگش به نام من هست نصف پولشو من دا م کلی هم تا حالا بنام خودم واسش وام گرفتم و خیلی چیزا دیگه حالا موندم چکار کنم قبول کنم مهریه امو ببخشمو زندگیمونو بکنیم یا نه

    - - - Updated - - -

    اینم بگم من مهریه ام همش 114 سکه است در صورتیکه دخترای فامیلمون همه بالای هزا تان ولی خودن اعتقادی به مهریه بالا ندارم این اقا از موقع عقد همش میگفت یه سکه بزن گفتم باشه حق طلاق بهم بده حق عدم تمکین هم بده و بنویس اگه یه روزی با بچه خواستیم جدا بشیم حضانت با من باشه من بخدا یه سکه میزنم ولی رفت فکراشو کرد اومد گفت نه امون 114 سکه من واقعا تو بد مخمصه ای افتادم دارم دیونه میشم اگه قبول ن نم میگه این خ نرو هم اجاره میدم برو خونوادت نگه ات دارن حالا حالاهم عروسی نمیکنینم کلا بیخیال چقدر تو این تالار گفتن باهاش ازدواج نکن اینکارو نکن ولی گوش ندادم راه خودمو رفتم اینم شد نتیجه اش
    درود بانو

    این دیگه چجورشه دارید ازدواج میکنید یا معامله میکنید؟!

    میشه یکم در مورد خودتان و ایشون و دلیل انتخاب شوهرتان را بنویسید کامل توضیح بدید تا بهتر بتوانیم راهنمایی بکنیم

    هنوزم دیر نشده درسته به حرف بچهها توی همدردی گوش ندادی و چوبشم خوردی ولی هنوزم بهرته بنظرم با مشاورین سایت مشورت بگیری و راهنمایی بخواهی.

    اینو از من داشته باشید در مورد مسائل اقتصادی خودتان را قاطی نکنید مگه نمیگید پزشکی خواندید خوب بچسبید به شغلتان خیلی از بانوان بخاطر آرامش بیشتر از شغل خودشان میزنند و به خانه داری مشغول میشوند پس دلیلی نداره شما بفکر زدن شغل جدید باشید.بزارید مسئولیت اصلی کسب درآمد خانوار به عهده شوهرتان باشد.



    http://www.hamdardi.net/payments.php

    حق اشتراک يکماهه انجمن آزاد 10000 تومان
    حق اشتراک 3ماهه انجمن آزاد 28000 تومان
    ولي بهتره که سه ماهش را پرداخت نماييد
    چنتا حسن داره.1.بصورت انلاين مشاوريد سايت در اختيار شما هستن و لازم نيست وقت بگيريد يا از منزل خارج بشيد.2.قيمت مناسب نسبت به بيرون 3. از همه مهمتر حداقل خيالت راحته سايت داراي مشاورين متخصص و باتجربه اي هستش

    تایپیک های قبلی شما خیلی برام جالبه تیتراش:

    http://www.hamdardi.net/thread-28278.html
    http://www.hamdardi.net/thread-29020.html
    http://www.hamdardi.net/thread-29593.html
    http://www.hamdardi.net/thread-30661.html
    http://www.hamdardi.net/thread-30568.html

    والا من یکی نکته مثبتی ندیدم توی تایپیک های شما

    - - - Updated - - -

    تا اونجایی که من متوجه شدم حتی توی دوران دوستی هم مشاورین و مدیر سایت گفتن ادامه ندید اوایل عقد هم دوستان گفتن شما کار خودتو انجام دادی الان هم وضع همان است که بوده برای چی پس تایپیک میزنی؟

    مشاورین و کاربرای سایت بیکار و علاف نیستن که بشینن نظر بدن شما انجام ندهی بهش پشیزی ارزش قائل نشی باز فردا بیای تایپیک جدید بزنی که چی؟
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
    ویرایش توسط khaleghezey : چهارشنبه 11 تیر 93 در ساعت 11:59

  3. 3 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    del (شنبه 14 تیر 93), هم آوا (پنجشنبه 12 تیر 93), مهربونی... (چهارشنبه 11 تیر 93)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اردیبهشت 96 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-27
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    4,516
    سطح
    42
    Points: 4,516, Level: 42
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    49

    تشکرشده 97 در 48 پست

    Rep Power
    26
    Array
    اصلا مسعله زدن شغل جدید نیست ببینید ما قرار گذاشتیم البته بیشتر ایشون قرار گذاشتن من تخصص قبول بشم بعد عروسی کنیم اصلا نمیزاره درس بخونم امسالو گذاشتم واسه درس خوندن ولی در ظاهر میگه بخون در باطن نمیزاره تمام طول سال هربار یه جوری واسم مشکل تراشی کرد دوماه مونده به ازمون رزیدنتی ام کاملا خوابید تو خونه که کار نیست و منم مجبور شدم همش شام و نهار واسش بپزم اخا خونه مامونم اینا نمیشد بخونم کتابخ نه هم واقلا نمیشد برم دقیقا شبی که من فرداش امتحان داشتم رفت شه محل کارش با اینکه کار هم نداشت چند ماه قبل گفت اگه قبول نشدی اون یکی خونرو میفروشم برو یکی از این کوراز همسایه بخون-)خودش اصرار داشت نه من که اونم فقط چندماه میموندم برمیگشتم حالا که من میگم شاید قبول نشم میگه به شرطی خونرو میفروشم که مهریه ببخشی-بخدا من حاصرم بشینم به زندگی ام برسم همونطوریکه این چندسال نزاشت کا کنم به بهونه های مختلف ولی ا ن قبول نمیکنه میگم نمیشه تمام زندگیمو بزارم پای تخصص منم دلم بچه میخاد زندگی میخوا د میگه مهریه اتو ببخش

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آذر 95 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    6,319
    سطح
    51
    Points: 6,319, Level: 51
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    405

    تشکرشده 1,144 در 414 پست

    Rep Power
    77
    Array
    سلام.
    همه تاپیکهای شما رو خوندم. فکر کنم میشه یه لیست صدتایی از اشتباهات شما نوشت که هرکدومش برای به بن بست کشیدنِ زندگی مشترک کافیه.

    توی همه تاپیک ها هم مدارم اشاره می کنین که همه از اولش بهتون گفتن باهاش ازدواج نکن؛ تو دوران عقد طلاق نگیر و... ولی من با نظر بقیه مخالفم. اینجا یه طرفه به قاضی رفتن جواب نمیده. من فقط و فقط شما رو مقصر می دونم. بگم چرا؟
    با مردی ازدواج کردین که اونموقع شما رو به هیچ وجه نمی خواست. یعنی عقدتون از نظر شرعی هم مشکل داشته. همون روز عقد هم که کارتون به دعوا کشید.
    شما هنوز به بلوغ فکری که شایسته یه زن ایرانی بیست و نه ساله که هیچ، به سطح فکری یه دختر نوزده ساله هم نرسیدین. انتظار دارین بیست روز بیست روز برین خونه مادرشوهرتون توی خونه روستایی با اون همه کار و بعد مثل شازده خانوم ها باهاتون رفتار کنن؟ لباساتونم بشورن. چرا؟ چون تو خونه مامانتون همچین کاری نمی کردین. اون وقت میزارین به حساب ترک بودنشون! فکر می کنین اگه فرانسوی بودن چه برخوردی داشتن؟! خواهش می کنم انتظاری رو که داشتین بگین.

    هنوز عروسی نکردین و حتی باکره اید. شوهرتون یه خونه گرفته خودشم توش نمیاد -یعنی عقیده دارید نباید بیاد- بعد شما برین تک و تنها بمونید توی اون خونه، هروقتم اومد اگر غذایی براش درست کردید منت میزارید. این خونه رو داده بود که توش درس بخونید که نخوندید چون شام و ناهار درست می کردید! الانم میفرمایید خونه رو بفروش پولشو بده من برم خارج. ایشونم میگن نرو من دلم زندگی می خواد بچه می خواد یا اگه میری مهریتو ببخش منم پول خونه رو میدم برو هرجا خواستی.

    اینی که من گفتم فقط چندتا مثال بود. نظر شخصی من اینه که فعلا تخصص و مهریه و زندگی مشترک و... بحث های خاشیه ای رو رها کنید. مهم شمایید که با این طرز فکر؛ حتی اگر در بهشت هم زندگی کنید غنگین خواهید بود.

  6. 11 کاربر از پست مفید mahasty تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (شنبه 14 تیر 93), del (شنبه 14 تیر 93), khaleghezey (چهارشنبه 11 تیر 93), pasta (چهارشنبه 11 تیر 93), sara 65 (پنجشنبه 19 تیر 93), فرهنگ 27 (پنجشنبه 19 تیر 93), واحد (یکشنبه 15 تیر 93), هوای صبح (چهارشنبه 11 تیر 93), معاون کلانتر (پنجشنبه 12 تیر 93), شیدا. (چهارشنبه 11 تیر 93), صبا_2009 (شنبه 01 آذر 93)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اردیبهشت 96 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-27
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    4,516
    سطح
    42
    Points: 4,516, Level: 42
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    49

    تشکرشده 97 در 48 پست

    Rep Power
    26
    Array
    عزیزم شما بد متوجه شدین اونیکه دلش بچه میخواد زندگی میخواد من هستم نه همسرم من از خدامه همسرم بخواد زندگی کنیم همونطوریکه کارمو به خاطرش کنار گذاشتم قید تخصصمو هم میزنم یا حداقل میزارم واسه بعدا ولی ایشون به هیچ وجه راضی نمیشه بهانه تخصص رو میاره باید تخصص بگیری تا عروسی کنیم از اونورم یه کارایی میکنه جلو درس خوندنمو میگیرا در ضمن من نخواستم کسی لباسامو بشوره نخواستم مثل شاهزاده ها باهام رفتار کنن حداقل مثل ادمای عادی رفتار کنن از عمد میخوان منو کوچیک کنن از عمد مسخره میکنن خسته ام بخدا خیلی حتی به مردن راضی ام

    - - - Updated - - -

    عزیزم شما بد متوجه شدین اونیکه دلش بچه میخواد زندگی میخواد من هستم نه همسرم من از خدامه همسرم بخواد زندگی کنیم همونطوریکه کارمو به خاطرش کنار گذاشتم قید تخصصمو هم میزنم یا حداقل میزارم واسه بعدا ولی ایشون به هیچ وجه راضی نمیشه بهانه تخصص رو میاره باید تخصص بگیری تا عروسی کنیم از اونورم یه کارایی میکنه جلو درس خوندنمو میگیرا در ضمن من نخواستم کسی لباسامو بشوره نخواستم مثل شاهزاده ها باهام رفتار کنن حداقل مثل ادمای عادی رفتار کنن از عمد میخوان منو کوچیک کنن از عمد مسخره میکنن خسته ام بخدا خیلی حتی به مردن راضی ام

  8. کاربر روبرو از پست مفید الهه4 تشکرکرده است .

    mahasty (شنبه 14 تیر 93)

  9. #6
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    الهه جان،

    1- همسر شما تحصیلاتش زیر دیپلم هست و شما را مجبور می کنه که تخصص بگیری، در حالی که خودت نمی خوای؟

    هدفش چیه؟ به درآمد آتی شما فکر می کنه؟


    2-
    چند ماه قبل گفت اگه قبول نشدی اون یکی خونرو میفروشم برو یکی از این کوراز همسایه بخون-)
    خودش اصرار داشت نه من
    که اونم فقط چندماه میموندم برمیگشتم
    کدوم کشوری چند ماهه تخصص می دن؟ ایران اون تخصص را و اون مدرک را قبول می کنه؟ بعدش مدرکتون باید ارزشبابی بشه.


    3- مهستی جان جمله شما را اشتباه متوجه شدن، چون شما یه سره و بدون مکث می نویسی.
    نقطه، کاما، فاصله ... هیچی تو نوشته ات نیست. کم مونده کلمه ها را هم بچسبونی


    4- الان اگر شما بگی من نمی خوام تخصص بخونم، ایشون به زور می گه باید بخونی؟
    یعنی هم تخصص خوندن زوره و هم برای انجامش باید مهریه ات را بدی؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  10. 6 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    del (شنبه 14 تیر 93), khaleghezey (یکشنبه 15 تیر 93), mahasty (شنبه 14 تیر 93), salehe92 (شنبه 14 تیر 93), فرهنگ 27 (پنجشنبه 19 تیر 93), صبا_2009 (شنبه 01 آذر 93)

  11. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    189
    Array
    یه سوال دارم ،دقیقا معیار انتخاب ایشون برای شما به عنوان مرد زندگیت با این همه مشکل و تابلوی هشدار در اول راه چی بوده؟

    - - - Updated - - -

    خیلی متاسفم که اینو میگم اما عادت دارم حرف آخرو اول بگم؛این مرد برای شما شوهر نمیشه!الانم نره 2سال بعد ترکت میکنه چون دوستت نداره و اختلاف فرهنگی و خانوادگی زیادی دارید
    [size=medium][align=center]کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی
    چـیزی که نپرسند تو از پیش مـــگوی
    دادنـد دو گــوش و یـــک زبـان از آغــاز
    یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی[/align]
    [/size]

  12. کاربر روبرو از پست مفید parnian1 تشکرکرده است .

    فرهنگ 27 (پنجشنبه 19 تیر 93)

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آذر 95 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    6,319
    سطح
    51
    Points: 6,319, Level: 51
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    405

    تشکرشده 1,144 در 414 پست

    Rep Power
    77
    Array
    یه کم به زندگی خوشبین تر باشین. چرا فکر می کنین میخوان تحقیرتون کنن.
    خودتون مگه بدترین تحقیر رو در حق خودتون روا نداشتین؟ مردی رو که از هیچ نظر در شان شما نیست (از روی نوشته های شما میگم) به همسری پذیرفتین. بارها رهاتون کرده و با منت و گریه برش گردوندید. حتی به این فکر می کنید که مهریه رو هم ببخشید تا باهاتون بمونه... کسی تا حالا تونسته این همه شما رو تحقیر کنه؟ وقتی خودتون -که به گفته امام صادق مهمترین شخص در زندگی خودتون هستین- با خودتون این طوری می کنید چه انتظاری از بقیه دارید؟

    تو زندگی خیلی جاها باید کوتاه اومد. اما تو چیزای جزئی. نه مسائلی که شخصیت و اعتبار فردی ما رو زیر سوال میبره. در قالب یه زن سنتی زندگی کنین. غذا بپزین، محبت کنین، به خرده فرمایشات گوش بدین اما برای کار و تحصیل و... خودتون تصمیم بگیرید.


    عذر می خوام که خط آخر رو اشتباه متوجه شدم. نوشته واضح نبود و براساس مطالب قبلی تعبیر کردم. آخه وقتی همسرتون با اشتغال شما مخالفه، تخصص گرفتنتون اونم با صرف این همه هزینه چه فایده ای داره؟
    خونه مشترک رو بفروشین و پولشو نصف کنین. مهریه رو هم حل و فصل کنید. بعدشم هرکی توی یه کشور زندگی کنه، به این چی میگن؟ طلاق با اعمال شاقه؟
    ویرایش توسط mahasty : شنبه 14 تیر 93 در ساعت 16:38

  14. کاربر روبرو از پست مفید mahasty تشکرکرده است .

    فرهنگ 27 (پنجشنبه 19 تیر 93)

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اردیبهشت 96 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-27
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    4,516
    سطح
    42
    Points: 4,516, Level: 42
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    49

    تشکرشده 97 در 48 پست

    Rep Power
    26
    Array
    من خودمم واقعا موندم نمیدونم چکار باید بکنم واقعا از یه طرف خانوادم از یه طرف اون متاسفانه ما ادما تا جایی که مطمعن بشیم راه برگشتی نداریم پی با اشتباهمون نمیبریم من نمیتونم سر مهریه بجنگم اگه بخوام جدا بشم اگه بخوام ببخشم هم فکرشو میکنم خانوادم که پشتوانه من نیستن اگه بخوام جدا بشم وقتی هم همه چی رو ببخشم اخه حرصم میگیره همه چیزایی که خودم با کار کردن بدست اوردم بدم بهش و برم ولی در کل دوست ندارم جدا بشم دوست دارم زندگی کنم با همه تفاوتها دوست دارم زندگی کنم ولی نمیدونم چکار کنم هر چی هم میگم فایده نداره متاسفانه کار همسرم هم بد شده اوضاعش واقعا موندم بخدا به مردن راضی ام یه اشتباهی کردم ولی خوب نمیدونم چطوری ادامه بدم

    - - - Updated - - -

    من خودمم واقعا موندم نمیدونم چکار باید بکنم واقعا از یه طرف خانوادم از یه طرف اون متاسفانه ما ادما تا جایی که مطمعن بشیم راه برگشتی نداریم پی با اشتباهمون نمیبریم من نمیتونم سر مهریه بجنگم اگه بخوام جدا بشم اگه بخوام ببخشم هم فکرشو میکنم خانوادم که پشتوانه من نیستن اگه بخوام جدا بشم وقتی هم همه چی رو ببخشم اخه حرصم میگیره همه چیزایی که خودم با کار کردن بدست اوردم بدم بهش و برم ولی در کل دوست ندارم جدا بشم دوست دارم زندگی کنم با همه تفاوتها دوست دارم زندگی کنم ولی نمیدونم چکار کنم هر چی هم میگم فایده نداره متاسفانه کار همسرم هم بد شده اوضاعش واقعا موندم بخدا به مردن راضی ام یه اشتباهی کردم ولی خوب نمیدونم چطوری ادامه بدم

    - - - Updated - - -

    من خودمم واقعا موندم نمیدونم چکار باید بکنم واقعا از یه طرف خانوادم از یه طرف اون متاسفانه ما ادما تا جایی که مطمعن بشیم راه برگشتی نداریم پی با اشتباهمون نمیبریم من نمیتونم سر مهریه بجنگم اگه بخوام جدا بشم اگه بخوام ببخشم هم فکرشو میکنم خانوادم که پشتوانه من نیستن اگه بخوام جدا بشم وقتی هم همه چی رو ببخشم اخه حرصم میگیره همه چیزایی که خودم با کار کردن بدست اوردم بدم بهش و برم ولی در کل دوست ندارم جدا بشم دوست دارم زندگی کنم با همه تفاوتها دوست دارم زندگی کنم ولی نمیدونم چکار کنم هر چی هم میگم فایده نداره متاسفانه کار همسرم هم بد شده اوضاعش واقعا موندم بخدا به مردن راضی ام یه اشتباهی کردم ولی خوب نمیدونم چطوری ادامه بدم

  16. #10
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    الهه خانم
    من اصلا سوال شما را نمی فهمم. می شه توضیح بدین؟

    شما دوست نداری تخصص بخونی؟
    شوهرت می گه حتما باید بخونی و مهریه ات را هم باید ببخشی؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  17. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 15 تیر 93), salehe92 (شنبه 14 تیر 93)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درخواست طلاق دادم ولی مادر شوهرم پیش همه دروغ میگه وآبرومو پیش همه میبره چکار کنم؟
    توسط یاصاحب زمان ادرکنی در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: پنجشنبه 11 آذر 95, 11:16
  2. پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 بهمن 93, 00:46
  3. قبول کردن پیشنهاد خوابیدن پیش هم در دوران نامزدی بدون هیچ محرمیتی !!!
    توسط tanhaei در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: یکشنبه 31 شهریور 92, 06:04
  4. پیامدهای روابط افراطی دختر و پسر پیش از ازدواج؟
    توسط keyvan در انجمن ارتباط دختر و پسر(عشق)
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 23 بهمن 87, 19:02

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:50 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.