به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 22
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اردیبهشت 96 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-27
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    4,516
    سطح
    42
    Points: 4,516, Level: 42
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    49

    تشکرشده 97 در 48 پست

    Rep Power
    26
    Array

    6 پشیمونم از اینکه عقد کردم ولی راه برگشتی هم ندارم

    با سلام من 27 سالمه و نامزدم 31 الان 2 ماه که عقد کردیم البته 5سال با هم دوست بودیم قبلش من خیلی دوسش داشتم ولی اون نه این ازدواج هم بیشتر به اصرار من بود.قبلش همیشه میگفت نمیخوامت روز عقد به خاطر اینکه محضری گفت اگه یه روزی بدون دلیل بخوای زنتو طلاق بدی باید نصف اموالتو بهش بدی چنان اشک منو دراورد که من یادم رفت چادرمو بپوشم بهم گفت تو اینجوری گفتی بهش بگه وگرنه همه چی رو به هم میزنمو میرم روز زن رو واسم خراب کرد 13 بدر هم چنین اشک منو دراورد الانم من همش دوست دارم پیشش باشم ولی اون بدش میاد همش میگه پشیمونم با هات ازدواج کردم مجبورم کردی حتی شبا گه پیشش کیخوابم صیح بیدار میشیم فحشم میده با ایمکه کارش طوریه که از شمبه میره یه شهر دیکه ولی بعد 10 روز هم که میاد دوست نداره بیش هم باشیم پشیمونم که عقد کردم ولی مادرم ناراحتی قلبی داره نمیتونم جدا بشم تازه نمیخوام مطلقه بشم حتی به سرم زده خودمو بکشم تا راحت بشم واقعا در مونده ام

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اسفند 92 [ 09:57]
    تاریخ عضویت
    1392-1-31
    نوشته ها
    130
    امتیاز
    1,090
    سطح
    17
    Points: 1,090, Level: 17
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    214

    تشکرشده 158 در 82 پست

    Rep Power
    25
    Array
    عزیزم اگه بتونی شوهرتو راضی کن که با هم برین پیش یه روانشناس خوب که متوجه شی مشکل شوهرت با تو چیه؟

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اردیبهشت 96 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-27
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    4,516
    سطح
    42
    Points: 4,516, Level: 42
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    49

    تشکرشده 97 در 48 پست

    Rep Power
    26
    Array
    میگه ایمقدر به من نچسب میگه پیشم نیا

  4. #4
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 اسفند 93 [ 18:59]
    تاریخ عضویت
    1391-12-18
    نوشته ها
    224
    امتیاز
    2,769
    سطح
    32
    Points: 2,769, Level: 32
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 131
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    92

    تشکرشده 345 در 153 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    خوش اومدین
    فکر کنم ایشون قدر شما رو نمی دونه چون راحت بدست آوردتون در واقع شما خودتونو بهش دادین و این با خصلت مردانه زیاد سازگار نیست
    اگه می شه کمی بیشتر بگین از دوستی تون . از کجا شروع شد ؟ تو مدت دوستی شرایط چجور بود ؟ رابطه هم داشتین ؟

  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اردیبهشت 96 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-27
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    4,516
    سطح
    42
    Points: 4,516, Level: 42
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    49

    تشکرشده 97 در 48 پست

    Rep Power
    26
    Array
    بله رابطه داشتیم ولی باکره هستم هنوز دوستی پر فرازو نشیبی داشتیم هروز میخواست جدا بشه ببینید دوستام همه میگن ما تو عقد شوهرامون نمیتونستن ازمون جدا بشن ولی من باید کلی بهش التماس کنم تا اجازه بده شب برم بیشش تا زه گلی هم دعوا میکنه و بد و بیراه میگه اخرش هکش میگه پشیمونم از اینکه خودمو گرفتار کردم

  6. #6
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 اسفند 93 [ 18:59]
    تاریخ عضویت
    1391-12-18
    نوشته ها
    224
    امتیاز
    2,769
    سطح
    32
    Points: 2,769, Level: 32
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 131
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    92

    تشکرشده 345 در 153 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بله رابطه داشتیم ولی باکره هستم هنوز دوستی پر فرازو نشیبی داشتیم هروز میخواست جدا بشه
    از گذشته بیشتر بگین احساس می کنم دوست ندارین و زود می رین سراغ حال ولی فک کنم کلید حل مشکلات در گذشته باشه . چرا اون هی می خواست جدا بشه ؟ دوستی چجوری شروع شد ؟ چجوری ادامه پیدا کرد و ...

  7. کاربر روبرو از پست مفید ahuman تشکرکرده است .

    شیدا. (شنبه 28 اردیبهشت 92)

  8. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اردیبهشت 96 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-27
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    4,516
    سطح
    42
    Points: 4,516, Level: 42
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    49

    تشکرشده 97 در 48 پست

    Rep Power
    26
    Array
    خونمون هم زیاذ نمیاد حتی حاضر نیست واسم طلا بخره حتی دیگه بهم خرجی هم نمیذه در صئرتیکه قبلا میداد من قسط وام بدهکارم کل پولمو که حدود 20 میلیون بوده تو زمان دوستی دادم این اقا خونه خرید زد به نام خودش حالا حتی قسط رو هم نمیده دیگه دارم دیونه میشم بخدا

    - - - Updated - - -

    اخه من قبلا اینجاست گزاشتم ولی با یه نام کاربری دیگه که بسورئمو یادم رفته همه اینجا گفتن ازدواج نکن همسایه بودیم دوست شدیم این اقا تحثیلاتش خیلی خیلی پایین و من خیلی بالا بعد یکماه از دوستیمون گفت دیگه بهم نگ نزن ولی من پیله شئم جون قبلش با کسی نبودم نمیتونستم ازش چدا بشن خبلی ازیتم میکرد هروز دعوا میکردیم ولی من بازم میرفتم التماس میکردم که برگرده فکرمیکرئم بعد ازدواح خوب میشه ولی نشد

  9. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 خرداد 92 [ 17:20]
    تاریخ عضویت
    1392-2-26
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    173
    سطح
    3
    Points: 173, Level: 3
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 22 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط الهه4 نمایش پست ها
    خونمون هم زیاذ نمیاد حتی حاضر نیست واسم طلا بخره حتی دیگه بهم خرجی هم نمیذه در صئرتیکه قبلا میداد من قسط وام بدهکارم کل پولمو که حدود 20 میلیون بوده تو زمان دوستی دادم این اقا خونه خرید زد به نام خودش حالا حتی قسط رو هم نمیده دیگه دارم دیونه میشم بخدا

    - - - Updated - - -

    اخه من قبلا اینجاست گزاشتم ولی با یه نام کاربری دیگه که بسورئمو یادم رفته همه اینجا گفتن ازدواج نکن همسایه بودیم دوست شدیم این اقا تحثیلاتش خیلی خیلی پایین و من خیلی بالا بعد یکماه از دوستیمون گفت دیگه بهم نگ نزن ولی من پیله شئم جون قبلش با کسی نبودم نمیتونستم ازش چدا بشن خبلی ازیتم میکرد هروز دعوا میکردیم ولی من بازم میرفتم التماس میکردم که برگرده فکرمیکرئم بعد ازدواح خوب میشه ولی نشد
    سلام عزیزم می خوای یه عمر به خودت نفرین بدی که چرا وقتی دیدم نمی خوادم دل نکندم ازش و با یه مشت خاطره بد ازش جدا شی؟!ازش دور شو مرگ یه بار شیون یه بار بعدببین اگه اومد سمتت که چه بهتر با محبت شما حل .اگر هم نه بازم بهتر از الان که داره روانت و اذیت می کنه. تا قدرت و ندونه ادامه زندگی کشک.واقع بین باش که پس فردا تو زندگی زناشویی صد تا از خود گذشتگی داره که با امید بهبودش امکان پذیر...

  10. کاربر روبرو از پست مفید leyla.M90 تشکرکرده است .

    barani (یکشنبه 12 خرداد 92)

  11. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 تیر 95 [ 16:53]
    تاریخ عضویت
    1390-8-28
    نوشته ها
    744
    امتیاز
    8,604
    سطح
    62
    Points: 8,604, Level: 62
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,594

    تشکرشده 1,946 در 612 پست

    Rep Power
    88
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط الهه4 نمایش پست ها
    میگه ایمقدر به من نچسب میگه پیشم نیا
    دقیقا درست میگه راه حل مشکل همینه

    خیلی وقتها راه حل مشکلات خودش داره داد میزنه تو زندگی که باید این کارو انجام داد
    شما هم همین طوری
    باید بش محل ندی تا قدرتو بدونه
    هر تلفنی که بزنی هر التماسی که کنی هر پول و هدیه ای که بش بدی هر شبی که به زور کنارش بخوابی اونو از تو دورتر میکنه
    حتما حتما مشاور حضوری
    و بعدم اعتماد به نفس و عزت نفس خودتو قوی کن و سعی کن بش محل ندی بزار دلش برات تنگ شه و با همه وجود بخوادت
    امیدوارم دیر نشده باشه
    بدون هر چی بیشتر بش محل بدی بیشتر دلشو میزنی
    [align=center]ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم ...از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم[/align]

  12. 7 کاربر از پست مفید جوانه؟؟؟ تشکرکرده اند .

    asemani (شنبه 28 اردیبهشت 92), barani (یکشنبه 12 خرداد 92), khaleghezey (چهارشنبه 11 تیر 93), tamanaye man (یکشنبه 29 اردیبهشت 92), tati (شنبه 28 اردیبهشت 92), بالهای صداقت (جمعه 10 خرداد 92), ترانه ی عشق (پنجشنبه 09 خرداد 92)

  13. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 دی 93 [ 09:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-06
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    1,812
    سطح
    25
    Points: 1,812, Level: 25
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 88
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 353 در 123 پست

    Rep Power
    27
    Array
    سلام دوست عزيز شما از اول دوستي كارتون اشتباه بود يعني يه جورايي خودتون تحميل كردين ولي مشكل اينجاست باز داريد اشتباهاتتون و تكرار مي كنيد. چرا بايد يه زندگي و با كسي ادامه بدين كه هيچ اهميتي به شما نمي ده و يا شايدم دوستتون نداره!!! تا دير نشده عاقلانه رفتار كنيد مثل دو آدم عاقل و منطقي باهاشون صحبت كنيد ببينيد اگه نمي خوان با شما زندگي كنند طلاق بگيريد به اين فكر نكنيد كه زمان بگذره درست مي شه اين حرفا اشتباهه برا خودتون ارزش قائل بشيد تا بقيه هم ارزش بدن بهتون چرا بايد همچنين اصراري برا ازدواج با كسي كه شما رو نمي خواستند مي كرديد؟ فكر مادره بيمارتون و نكنيد با ايشون هم صحبت كنيد وگرنه كدوم خانواده اي حاضر مي شه فرزندش يه زندگيه كه به صلاحش نيست ادامه بده. جايگاهتون و حفظ كنيد شما يه خانم هستيد و نبايد يه زور علاقه تون و برا كسي تحميل كنيد و توقع علاقه از طرفتون داشته باشيد. عاقلانه رفتار كنيد و تصميم بگيريد

  14. 2 کاربر از پست مفید deniz90 تشکرکرده اند .

    asemani (شنبه 28 اردیبهشت 92), barani (یکشنبه 12 خرداد 92)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. وقتی ناراحتم به سختی می تونم حرف بزنم(دوستان قدیمی لطفا باهام صحبت کنید)
    توسط ستاره آشنا در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: یکشنبه 01 مهر 97, 23:46
  2. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 بهمن 96, 14:47
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 مهر 94, 23:08
  4. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 11 آبان 93, 00:32
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 30 فروردین 92, 11:55

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:19 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.