کار خوبی کردی گفتی نمی آم برای صحبت !!
انگار ایشون عروسه، شما داماد!! بیا شهر ما برای آخرین بار حرفهامون را بزنیم !!!
یه تکون هم نمی خوان به خودشون بدن.
خواهرش زنگ زده چون از دستش خسته شدن
چون اونها هم نمی تونن باهاش زندگی کنن
می خوان اگه بشه باز این پسربچه را بسپرن دست شما، ازش نگهداری کنی و خرجش را بدی و تر و خشکش کنی.
خانواده اش دارن اذیت می شن می خوان شما را یه طوری برگردونن.
علاقه مندی ها (Bookmarks)