+چرا من؟

[yasesepid]

دوستان من نمی دونم اشکال کارم از کجا بوده داستانمو واسه شما بگم شاید شما بتونید کمکم کنید...
قضیه از این قراره که من از یک سال و نیم پیش یه کلاس هنری می رفتم بعد از حدود یک سال از رفتنم به کلاس رابطه نسبتا دوستانه و محترمانه ای با استادم داشتم تا اینکه طی یه اتفاق سر درد دلمون واسه هم باز شد و اون از شکست عشقیش تعریف کرد و منم از آخرین رابطه ام که نا موفق تموم شده بود گفتم. بعد از اون خیلی نسبت به من سمپاتی نشون می داد و به بهونه های مختلف سعی می کرد خودشو بیشتر بهم نزدیک کنه اما من اجازه نمی دادم. تا حدود 2 ماه بعدش که مستقیم بهم گفت دوست داره باهام دوست بشه. منم دوسش داشتم اما به خاطر تفاوت شدید مذهبی و تحصیلاتی و خانوادگی و از همه مهمتر اینکه من هیچ وقت تجربه دوستی نداشتم با هیچ پسری صرفا رابطه های کاری یا از نوع ازدواجی داشتم، این بود که بعد از چند روز گفتم که نمی تونم قبول کنم. اونم قبول کرد و به نظر رسید که همه چیز تموم شده اما بعدش سر جلسه بعدی کلاسم منو بیشتر نگهم داشت و بعد از کلاس ازم خواست که دوباره فکر کنم. گفت به تفاوتهامون احترام میذاره و ما میتونیم یه رابطه عمیق و عاشقانه رو تجربه کنیم و این حرفا. در نهایت من قبول کردم و واسه هم شرط گذاشتیم، من ازش خواستم محدودیتهای منو در نظر بگیره اونم از من خواست تحت هیچ شرایطی کلاس اومدنم نباید قطع بشه من اگر چه نفهمیدم چرا ولی قبول کردم.
گذشت و گذشت تا بعد از سه ماه از دوستیمون نه من دیگه سر کلاس می رفتم نه اون محدوده های من رو حفظ کرده بود. این شد که بعد از کلی بحث و دعوا در نهایت من سر اینکه نمی خواستم رابطه مون به جاهای باریک ! برسه خواستم که هر چی بینمون هست تموم بشه و بهم زدیم.اما چیزی که الان خیلی زیاد منو مشغول کرده اینه که چرا اون با وجود اینکه می دونست من اهلش نیستم انقدر زیاد اصرار به رابطه ای آزاد داشت و اون که – به قول خودش دنبال عمق صفا و صمیمت یه رابطه عاشقانه بود- آخرش فقط و فقط از من ... می خواست و سر همین هم به هم زدیم!
اینم بگم که من به راستگوییش کاملا اطمینان داشتم. اونم از اول گفته بود که محدوده ای رو برای رابطه دختر و پسر قائل نیست ...اما نمی دونم اگر اون واقعا فقط به دنبال هوس بوده چرا من رو انتخاب کرد در حالی که می دونست من دختری نیستم که حاضر به تسلیم باشم. ولی به شخصه دخترای زیادی رو می شناسم که چنین رابطه هایی رو می پسندن و قبول دارن! شما بگید اشکال کجای کارم بوده که راجع به من همچین تصوری کرده؟!

[فرشته مهربان]

یاس سپید عزیز

اگر کمی شناختت از دنیای مردان بیشتر بود خودت به راحتی پی می بردی و پاسخ سئوالاتت رو می دونستی .

مایلم به این سئوالاتم پاسخ بدی :

1 - استاد چند سالش بود ؟

2 - با توجه به محدودیتهایی که به لحاظ اعتقادی داشتی ، آیا ضرورت داشت برای ایشان درد دل کنید ؟

3 - آیا شما از محدودیتی که از اول روی آن تأکید کرده بودید ، خارج شدید ؟ چه چیز باعث شد ، از آنچه خود شرط کرده بودید عبور کنید ؟

و اما :

ایشان خیلی طبیعی از همون ابتدا به شما گفته بوده که به محدودیت در رابطه اعتقاد نداره ، پس پذیرفتن محدودیتی که شما عنوان کردی صادقانه نبوده ، از طرفی در تجربیاتی که شما در درد دلهاتون برایش عنوان کرده اید و یا کلاً از حالات شما دستگیرش شده ، دریافته که با ایجاد رابطه و در ادامه می تواند شما را تحت تاثیر احساسی و عاطفی قرار داده و باعث شود که خود به راحتی از شرطتتان عبور کنید .

اصرارش برای رابطه با شما کشش ( جنسی ) ایشان به سوی شما بوده که با درد دل با او که قطعاً تا حدودی صمیمانه بوده و عواطف رنجیده یتان را هم بروز داده اید ، خود به او زمینه ی این کشش را داده اید .

نکته اساسی تر این است که این واقعیت انکار ناپذیر را باید بدانید ، که پسرانی که انگیزه ی ایجاد رابطه آنها کششهای جنسی نباشد بسیار استثنا هستند و این استثناها هم جز به قصد ازدواج پیشنهاد رابطه نمی دهند و الا بقیه نیاز جنسی مقدمه کشیده شدنشان به طرف یک دختر است ، حتی اگر اول خود هم مقاومت کنند ، و حتماً بعد از جلب اعتماد و جذب احساس و عواطف دختران به سوی خود به وی از نظر جسمی نزدیک شده و اول با لمسهای ساده شروع نموده و بعد تقاضای سکس خواهند داشت . نام عشق بر کشش و تقاضای خود نهادن هم تنها پوششی چون برف است که کبک وار سر خود را زیر آن برده و سر دختر را نیز می خواهند به زیر این پوشش بکشند .

در این میان بعضی از این پسران ، بخصوص آنان که کمی سنشان از نوجوانی فاصله گرفته و در موقعیت و شرایط ازدواج هستند ،از مسلط شدن و به عبارتی به چنگ آوردن و رابطه جنسی با دختران اهل پرهیز از رابطه و دوری از اختلاط با جنس متفاوت بیشتر لذت می برند و احساس پیروزی و قدرت می کنند ، حتی گاه بر سر خام و تسلیم کردن دختری که مقید است و به پسران پا نمی دهد با هم جنسان خود شرط بندی می کنند و به عبارتی عرض اندام و احساس قدرتشان را این گونه در میان دیگران می خواهند به رخ بکشند .

توصیه ام به شما اینه که مطالعه خود در مورد ویژگیهای مردان و تفاوتش با زنان در روابط را بیشتر کنید .

مطالعه این لینکها را به شما توصیه می کنم .

http://www.hamdardi.net/thread-7959-post-84728.html#pid84728


http://www.hamdardi.net/thread-8840.html

http://www.hamdardi.net/thread-9243-post-91080.html#pid91080

http://www.hamdardi.net/thread-1426-post-90704.html#pid90704

http://www.hamdardi.com/fa_default.asp?RP=M_content.asp&P1N=ContentID&P1V= 262

http://www.hamdardi.net/thread-8596.html

[m.mouod]

سلام

خواهر گرامی اینکه این آقا چرا از بین این همه دختری که حاضرن بدون قید و شرط با پسری دوست بشن و هر کاری هم انجام میدنم ، شما رو انتخاب کرده ، اینه که بعضی از آقایون فکر میکنند خانمهاییکه ظاهرا" معتقد و متدین هستن واقعا" همین ظاهره و در اصل پایبند به اعتقاداتشو.ن نیستند .برای همین میخوان ثابت کنند که حق با اونهاست و این اعتقادات و تدین فقط در حد حرف و ظاهره .دیگه اینکه اینجور مردا چون خودشون با همه آزاد برخورد می کنند و هیچ محدودیتی رو در روابط محرم و نامحرم قائل نمشن د رعین حال دوست دارن باکسانی ارتباط داشته باشن که برخلاف خودشون متین و باوقار و نجیب باشه تا به اصطلاح بهشون خیانت نکنه !
دلیل دیگه شا اینه که میخوان به دوستان دیگه ثابت کنند که به قدری جذبه دارن که میتونن حتی دختران متدین و معتقد رو هم از راه به در کنن و به دوستی بگیرن طوری که حتی یک دختر مذهبی و متدین هم نمیتونه در مقابل جذبه و خوش تیپی و ...انها خودش رو کنترل کنه و به سمتش میره .

و حالا شما ، خواهر من نباید با استادت انقدر گرم میگرفتی که با هم دردو دل کنید و صحبتهای خصوصی ردو بدل کنید . نباید بی خودی سرکلاسش حاضر میشدید . اون که از اول گفته بود محدودیتها رو قبول نداره پس چطور قبول کردید باهاش رابطه داشته باشید .
خواهر من پسری که به قصد ازدواج و نیت پاک و خالص به سمت دختری بره مطمئن باشید هیچوقت از اون دختر نمیخواد چنین رابطه نادرستی باهم داشته باشن !
عزیز من اون آقا هم الان از خودش می پرسه : دختری با این مشخصات که من دیدم و با اینکه از اول بهش گفته بودم روابط آزاد رو میپسندم چرا حاضر شد با من دوست بشه ؟؟؟

اشکال کار شما این بوده که از هون اول پیشنهاد دوستی اونو قبول کردید . خواهر من یک دختر معتقد و متدین هیچگاه با پسری رابطه دوستی برقرار نمیکنه مگر اینکه قبل از پیشنهاد دوستی از اون دختر با اطلاع خونوادش خواستگار یکرده باشه و خونواده ها در جریان باشن در چنین شرایطی میشه فقط و فقط برای آشنایی بیشتر گاهی همدیگه رو ببینند نه همیشه و همه جا و برای هر کاری حتی با اطلاع خانواده

الان هم دیر نشده ازش کناره بگیرید و دیگه هیچوقت سراغش نرید اگر هم باهاتون تماسی گرفت ابدا" جواب ندید .

موفق باشید

[بالهای صداقت]

سلام خواهر گرامی
اینکه می پرسید چرا شما را انتخاب کرده
دقیقا چون ذات مردها از خانم هایی خوششان می اید که به کسی راه نمی دهند و اون سعی کرده با شما رابطه برقرار کنه شما هم ای همچین ناراضی نبودی با ایشان رابطه دوستی داشته باشی و گرنه قاطعانه می گفتی نه
شاید از من ناراحت بشی ولی در مورد خود من هم خانم فرشته مهربون نکته ای را گوشزد کرد که هیچگاه من بهش فکر نکرده بودم و همیشه مثل شما از دیگران متوقع بودم که چرا دیگران حریم مرا می شکنند در حالیکه

این ما هستیم که با اعمال و رفتار و حرفهایمان به طرف مقابلمان اجازه می دهیم که تا چه حد به حریم خصوصی ما نزدیک شوند
شما نباید با استادت درد و دل می کردی
نباید بیشتر در کلاس می ماندی
نباید به دوستی حتی با شرط تن می دادی
خوب حالا که همه چیز ختم به خیر شده از این به بعد نکته اب را که گفتم مدنظر داشته باش
شاید حرفم تلخ باشه ولی اگر خوب فکر کنی ازش خیلی چیزها دستگیرت میشه
.
.
.
چند وقت پیش من سئوال از مدیر تالار داشتم توی همین زمینه ها ولی ایشون لطف کردند و جواب ندادند الان خودم جوابم رو گرفتم :D

[yasesepid]

فرشته عزيز و مهربون ، ممنون از پاسخ زيبا و هوشمندانه ات. استادم 30 سالش بود و 2 سال پيش از طرف دختري كه مي خواست باهاش ازدواج كنه مزه خيانت رو چشيده بود. درد دل هم بيشتر از طرف ايشون بود تا من و من اكثرا شنونده بودم. اينكه من مرز خودم رو كه روش تاكيد كرده بودم ازش رد شدم علتش به نظر خودم بيشتر مساله احساساتم بود من با ميل خودم مي خواستم با ايشون بيشتر صميمي بشم . حدس مي زدم ممكنه برام ناراحت كننده بشه اما اين فرصت رو به خودم و ايشون دادم كه عاطفه انساني مون رو با هم شريك بشيم. من در حقيقت فكر مي كردم ايشون به خواست من در هر صورت احترام ميذاره ولي متاسفانه در عمل ديدم اينجوري نبود! و اين براي من تجربه اي شد كه بار ديگر هيچ آقايي رو در اين مورد امتحان نكنم چون به هر حال گويا درك حريم خانومها براي آقايون امر سخت و تقريبا غير ممكنيه
m.mouod عزيز وقتي كه بر ميگردم و توي رفتاراش دقيق مي شم مي بينم كه صحبتاي شما درسته اما چه مي شود كرد كه هميشه انگار بايد دور شد و اين چيزها رو ديد و حداقل من يكي تا موقعي كه درگير و دار رابطه بودم نمي تونستم اين چيزا رو "ببينم" و تحليل كنم... استاد من آدم بسيار سنگيني بود و در ظاهر در مقابل دختراي كه سر كلاس مي اومدن و توي يه سالي كه از قبل مي شناختمش هميشه فاصله رو حفظ مي كرد. واسه همين واسم سخت بود كه توي مدت كوتاه رابطه ام بخوام سريعا راجع بهش قضاوتم رو تغيير بدم و با بدبيني به رفتاراش نگاه كنم. حتي الان هم برام سخته بپذيرم چرا كه آدمي كه بعد از دوستي از اون شناختم تناسبي با اوني كه از قبل ازش ديده بودم نداشت و دردناك اينجاست كه حسم بهم ميگه در هر دو مرحله دارم راجع بهش اشتباه مي كنم يه دفاع كوچولو هم از خودم بكنم اونم اينه كه من بعد از شروع دوستيمون ديگه سر كلاس نرفتم چرا كه نمي خواستم با توجه به احتمالي كه از آينده رابطه مي دادم تحت تاثير ادامه كلاس تصميم بعديم دچار مشكل بشه همين طور دوست نداشتم تسلط استاد به شاگرد توي اون نوع استاد شاگردي به رابطه دوستي ما هم منتقل بشه و البته اين موضوع اونو خيلي ناراحت و دلخور كرده بود چون كه به قول خودش از اول شرط كرده بود كه تحت هر شرايطي كلاس رو حتما بيام!
دوست عزيزم بالهاي صداقت هم گفته:

این ما هستیم که با اعمال و رفتار و حرفهایمان به طرف مقابلمان اجازه می دهیم که تا چه حد به حریم خصوصی ما نزدیک شوند

من كاملا با اين گفته موافق هستم و البته خودم هم اشاره كردم كه صميميت بيشتر رو با ايشون مي خواستم و تجربه يه رابطه رومانتيك رو دوست داشتم اما رابطه جنسي رو نه به هيچ وجه. ضمنا چيزي كه در اينجا اعتراف مي كنم هميشه در درونم نسبت به اون شك دارم و داشتم ولي به خاطر منع مذهبي ازش دوري مي كنم تجربه يك دوستي انساني با جنس مخالفمه. ته دلم نمي خوام قبول كنم كه دوستي تحت تاثير جنسيت آدماس و دوستي بين زن و مرد غير ممكنه اين از نظرم غير منصفانه س و با ذات آفرينش خداوند هماهنگي نداره. چون كه خدا انسان رو شامل زن و مرد مي دونه و براي هر دوشون روح يكساني رو خلق كرده.نمي دونم درسته يا غلط اما من اينجوري اعتقاد دارم و دستوراتي از دينمون كه خلاف اين باورم باشه رو باهاشون مشكل دارم. مثل حفظ حجاب توي يه محيط خصوصي مثل خانه و نه بيرون از خانه(با قسمت اجتماعي حجاب مشكلي ندارم) و يا مساله محرم و نامحرم. رعايت مي كنم اما ته دلم بهشون شك دارم و قانع نشدم كه علتشون چيه! حالا كه اين رابطه به هر حال براي من تموم شده و ديگه برنميگردم بهش اما شك دارم كه توي رابطه هاي بعديم هم بتونم همه مردايي كه باهاشون مواجه ميشم رو موجودات بي روح و عاطفه اي تصور كنم كه قصد و نيت شومي واسه من در نظر دارن و محاله من و اونا اهداف يكساني از رابطه هامون داشته باشيم.
راستي عزيز بد نيست اگه لطف كني و جوابت كه خودت بهش رسيدي رو به ما هم بگي

[omed]

با سلام :بحث يك طرفه بين خانمهاي تالار شده و براي اينكه هم اين خانم وبقيه خانمها يك طرفه به قاضي نروند چند نكته عرض كنم :1- به نظر من رابطه احساسي همانقدر مهم است كه رابطه جنسي !يعني ما براي ورود احساسات مانند يك رابطه جنسي برنامه و حدود قائل شويم يعني از يك سلام و عليك يكدفعه وارد ريز جزئيات روحي وافشاي اسرار نگرديم چون از يك لمس كوچك بدن اجازه س ك س نمي دهيم هر مردي طرف مقابل را تست ميكند وقتي در احساسات خودموني ميشوي اون مشابه سازي ميكند و...پس مردان خيلي مقصر نيستند 2-خير الامور اوسطها (كلام معصوم ) يعني بهترين هر كاري حد وسط آن است .نه خيلي ساده با هر مردي كه به نظر مثبته رابطه برقرار كن نه از همه مردان خاطره بد داشته باش كه كلا" فراري باشي ! اصل خودتي !!ميتواني با كسب تجربه بزرگترها و مطالعه وكسب مهارت وسط يك پادگان سرباز به راحتي زندگي كني و رابطه پاكي هم داشته باشي و هيچ كس جرعت درخواست نامعقول از شما نداشته باشد .به هرحال از اراده قوي و روح مسئول و پاكت به خودت افتخار كن !

[بالهای صداقت]

جناب آقای امید گرامی
برای اقایون روابط .... مهم هست نه برای خانم ها
کلا خانم ها با یه در آغوش گرفته شدن یه بوسه و یه نوازش به اوج لذت می رسند و در ابتدای رابطه تنها با حرف های محبت آمیز احساس خرسندی می کنند ولی آقایون این احساس خانم ها را ندارند و آنها از رابطه ... به اوج لذت می رسند
یک اقا اگر بخواهد با یک خانم رابط بسیار خوبی از ... برقرار کند باید بتواند با صحبت ها و نوازش خودت وی را آماده کند
ببینید هیچ خانمی اجازه نمی دهد کسی سریع بهش دست بزند اصلا و ابدا مگر اینکه خود خانم بخواهد
که در آن هنگام است که کاملا خود را تسلیم طرف می کند و ازاینکه اجازه لمس شدن را داده راضی است در غیر این صورت به شدت از این ایجاد تماس بیزار هست
اگر یه سری توی همین مطالب تالار بزنید اکثرا توصیه شده بعد از ... به خانم ها توجه بیشتری بکنید کاری که اغلب مردها فراموش می کنند از نظر اقایون ... یعنی پایان همه چیز ولی خانم ها بعد از ... تمایل دارند دوباره در آغوش گرفته شوند و از اینکه خودشان را در اختیار مردشان قرار داده اند مورد تشکر و نوازش قرار بگیرند
در حالیکه این بدترین وضعیت برای یک زن هست و واقعا رویش اثر می گذارد
البته من منکر این میل خدادادی در وجود مردان نمی شوند ولی این غریضه در اقایان به مراتب بیشتر از خانم هاست به همین دلیل هست که یک خانم تا مدت ا بعد از فوت همسرش شاید تا آخر عمر مجرد بماند ولی این درصد در آقایون کمتر هست
و اما در مورد این خانم
من کاملا درکش می کنم ایشون نیاز به محبت و ابراز احساسات از طریق همان گفتگو داشته اند نه نیاز درآغوش و نیازهای بعدی اما این آقا به دلیل شکست عشقی که داشتند و چون رابطه اش به قصد ازدواج بوده از اول با همان نیت جلو امده است
و خانم یاس سپید عزیز چشمهایت را باز کن و اطراف و انسانها را همانطور که هستند ببین نه ان طوری که خودت دلت می خواهد ببینی
در مورد سئوالت اگر پست قبلی ام را دوباره بخوانی جواب سئوالت را می گیری

[yasesepid]

توی یکی از پستهایی که فرشته خانم زحمت کشیدن لینکشونو واسم گذاشتن خوندم که

در وهله اول كشش جنسي باعث بوجود آمدن دوستي ميشه ولي بعد از اينكه محبت در دل طرفين افتاد ، يكسري كشش هاي ديگه بوجود مياد كه محبت طرفين رو در دل هم مي ندازه و كم كم تبديل به عشق ميشه .

به نظرم اومد که این قضاوت راجع به دوست من که از اول صد در صد با نیت بد جلو اومده نباید درست باشه، من اگرچه با تردید بسیار وارد دوستی با اون شدم اما هنوز نسبت به احساس گرمای وجودش که روزای اول باهم داشتیم شک ندارم و با یادآوریشون باز هم احساس دوست داشته شدن می کنم. ما هر دوتامون نشانه های عدم اعتماد و عشق و حتی هوس رو با هم یه جا داشتیم اما من امید داشتم که با گذشت زمان عشق و دوستی بینمون عمیق تر و ریشه دارتر میشه در حالی که درست بر عکس چیزی که من فکر می کردم شد.
من تمامی صحبتای شما دوستان خوبم رو قبول دارم که این رابطه از اولش هم غلط بود و قطعش هم به موقع و لازم بود. اما یه طرفه به قاضی رفتن و راضی برگشتن چیزی به من اضافه نمی کنه. چون که من هنوز نمی تونم تمام مسولیت اشتباهات رابطه رو به دوش طرفم بندازم و با یه حکم قطعی خیال خودم رو راحت کنم. دلم میخواد شما به من کمک کنید تا رفتارای اشتباهم و شناختم رو هم اصلاح کنم تا بار دیگه ، این بار اگه با آدم مناسب و رابطه مناسبی مواجه شدم با رفتارای اشتباه باعث نشم که شرایط مشابه برام تکرار بشه....
جلو جلو از اونایی که جوابم رو میدن ممنونم

[baran.68]

اول از هر چیز به نظر من تو رابطه ای که رسمیت نداره باید حریم ها کاملا حفظ بشه .
از روی ظاهر نباید قضاوت کرد بلکه باید شناخت کامل پیدا کرد و لازمه به شناخت رسیدن جلوگیری از پیش روی احساس و عوطف است .
از تفاوت های فرهنگی یا مذهبی به راحتی چشم پوشی نکنید .
درد و دل کردن و از زندگی خود گفتن درست نیست ، ممکنه باعث به وجود اومدن درگیری های احساسی بشه .
ظاهرا ما داریم درد و دل می کنیم و از ناراحتی هامون میگیم اما دیگران بر اساس این گفته ها راجع به ما قضاوت هایی می کنند .

این که می گید تو یه رابطه سالم با یک آدم سالم دچار اشتباه نشید اصلا هدف از این رابطه چیست ؟
اگر ازدواجه که خوب باید خیلی دقیق و سنجیده عمل کنید و بیشتر تمرکزتون روی شناخت باشه نه احساسات .

[فرشته مهربان]

یاس عزیز

به نظرم نیاز است نکته ای را گوشزد کنم ، تا برایت بهتر روشن شود که چه بسا کسی با انگیزه جنسی وارد رابطه شود ، اما نه به معنای داشتن نیت بد نباشد.

عزیزم .
این طبیعت مردانه که نیاز جنسیشان مقدم است ، آن هم بنا به حکمتهایی که اگر بخواهی بدانی لینک آخر مطلبم را مطالعه کن .

بهتره بدانی ، که مردان در رابطه با جنس متفاوتشان ، مبتنی بر منطق و استدالال ریاضی پیش می روند ، اما زنان مبتنی بر فلسفه اخلاقی .

مثلاً مرد به این که با دوست دخترش وارد رابطه جنسی شود را بر این مبنا ، که این یک نیاز طبیعی هست ، ما هم همدیگر را دوست داریم و با رضایت هم هیچ اشکالی ندارد وارد رابطه جنسی شویم ، هیچ اشکالی در برقراری رابطه جنسی نمی بیند ، و حتی مفهوم عشق برایش با همین موضوع تکمیل می شود .

اما برای زنان نگاه اخلاقی محوریت دارد و به خصوص در دوستی های پیش از ازدواج ، اغلب مایل نیستند به قصد جنسی به آنها محبت شود و از این نظر مورد توجه باشند ، حتی من با زنانی مواجه بوده ام که در رابطه با همسرانشان از لذت کافی برخوردار نمی شدند ، و در ریشه یابی متوجه شدم دلیل آنها نگرششان نسبت به همسر است به گونه ای که تصور می کردند که همسر فقط برای نیاز جنسی آنها را می خواهد ، و این هم به این دلیل بوده که مردان در هنگام برقراری رابطه جنسی بیشتر از عواطف و احساسات نشان داده و در مقابل زنانشان حتی در حد کرنش تواضع نشان داده و کلام عاشقانه به کار می بردند و... اما در موقعیت های عادی و حتی بعد از رابطه چنین نمی کردند و این تقارن باعث این نگرش شده که خانمها فکر کنند : " شوهرم مرا فقط برای رابطه جنسی می خواهد " و....

نکته ای که باید توجه داشت اینه که درک تفاوتها باعث می شود شما خوب بفهمید که اگر پسری به شما نزدیک شد و رابطه احساسی برقرار کرد ، به طور طبیعی انتظار کشش جنسی را باید داشته باشید ، این مجاورت و تعامل همین را به دنبال دارد ، اینه که بسیار ی از حریمهایی که دین برای ما قرار داده دقیقاً بنا به این ویژگیهاست ، یعنی خالقی که خود آفریده ، اقتضائات وجودی بنده هایش را می داند و مطابق آن برایش برنامه ریزی کرده که تحت عنوان دین عرضه نموده .
پس اینگونه نگویید که اون نیت بد نداشته از شروع رابطه ، چون حتی اگر میل جنسی به شما داشته این به معنای نیت بد نیست ، این طبیعت وجود اوست .

شما شناختتان را از ویژگیهای مرد و زن بالا ببرید و به خصوص تفاوتها را درک کنید و بعد مطابق معیارهایتان و عواقب رفتاری که می خواهید با جنس متفاوت در پیش بگیرد را در نظر بیاورید و تصمیم نهایی را گرفته و الگوی رفتاری خود را در این زمینه تعیین کنید .

اسرار نیروی جنسی