اسرار نیروی جنسی

[فرشته مهربان]

آنچه در پی می آید ماحصل تفکری در باب نیروی جنسی و حکمت آفرینش آن است .

درچند قسمت یافته های شخصی را مطرح خواهم کر د و در ادامه آن ، مطالبی از کتابی از ناپلئون هیل در این باره که

را تقدیم دوستان می کنم ( با ویرایش )، باشد که در این باب بحثی عمیق در اندازیم و در نهایت به حقایقی

در خور بهره گیری دست یابیم .

و اما


خدا را باور دارم باوری نه فقط به وجودش به عنوان خالق ، که عمیقتر از آن ، باور به بی نیازی و بی نقص بودنش و..... با این اطمینان که هر چه از اوست به حکمتی تمام آفریده شده و جای نقص ندارد ، و هر سؤال ودریافتی که بیانگر نقصی باشد ، نشان از عدم کشف حقیقت حقه است و بر این مبنا لازم می آید تا سری به حکمت آنچه آفریده شده بزنیم برای یافتن پاسخی بی نقص ، که هم آرامبخش و لذت آفرین است ،هم راه گشا .

برهمین اساس ، ذهنم مشغول شد که حکمت آفرینش نیروی جنسی چیست ؟

بارها شنیده بودم که هدف از آفرینش این نیرو و حتی ازدواج ، "بقای نسل بشر " است و این غالب ترین نظر در میان شنیده ها و خوانده هایم بود ، نمی دانم چرا قانع نمی شدم ، و در پی علت این قانع نشدن برآمدم و به سئوالات واستدلالهایی رسیدم که مرا به حقایقی زیبا رهنمون ساخت .

به خدا رو آوردم و اینکه اعتقادم به خدایی مطلق او می گوید : از هر بعدی که این نیرو را بررسی کنی باید هدفمند ببینیش و مهمتر از همه اینکه تفاوتی بین انسان و حیوان در این زمینه باید باشد ، و اگر تنها هدف را بقای نوع قبول کنیم ،هیچ فرقی بین انسان و حیوان در آن نیست ، این اولین شبهه بود که نقص را در آفرینش این نیرو به ظهور می رساند ، دیگر شبهه ها را فهرست وار می گویم :


1 – آیا کسی که از نظر ژنتیکی قدرت بچه دار شدن ندارد ، فاقد نیروی و میل جنسی است ؟ خیر

2 – از آنجا که صاحب فرزند شدن یک امر اختیاری است ، آیا کسی نخواهد بچه دار شود ، نیروی جنسی در وقت پیشگیری از فرزند دار شدن از او ذایل می شود ؟ خیر

3 – آیا کسی بخواهد از تمایلات جنسی و لذت حاصل از آن برخوردار شود باید الزاماً راه بچه دار شدن را در پیش بگیرد چون این تمایل به این منظور آفریده شده ؟ خیر

و سئوالاتی از این دست در باب این نظر غالب .

و پاسخ این سئوالات بر اساس واقعیتهای مشهود و غیر قابل انکار می رساند که منظور کردن صرفاً این هدف برای خلقت نیروی جنسی ، کافی نیست و نقص در کار خدا را می رساند .



یک هدف دیگر که برای خلق این نیرو از سوی خدا ، مطرح می شود ، " کسب آرامش" زن و مرد به وسیله هم با بهره گیری از تمایلات جنسی است.

وقتی در این هدف هم موشکافی کردم باز هم شبهه ها وارد شد :

1 – آیا هنگام آرامش زن و مرد نیاز جنسی به هم پیدا نمی کنند ؟

2 – آیا همیشه ارتباط جنسی منجر به کسب آرامش می شود ؟

3 – در این صورت چرا محدودیتهایی در ادیان برای تأمین این نیاز از جمله راه ازدواج نهاده شده ؟ و اصولاً چرا نباید هر وقت و هر جا زن و مردی نیاز به آرامش پیدا کردند ، بدون در نظر گرفتن محدویتها تآمین نیاز کنند از راه ارتباط جنسی ( بین هر زن و مردی ) و آیا همین خود مهمترین شبهه برای نسل جوان نیست ؟!!

4 – آیا همین نیروی جنسی که با این نگاه برای کسب آرامش است ، با شدت و حدتش و تبعات ناشی از آن آرامش را به خاطر انحرافات ناشی از افسار گسیختگی آن به هم نزده ؟ و چطور ممکنه آنچه برای کسب آرامش در اختیار بشر قرار داده شده در شکلهای وسیعی باعث تخریب بشر شده باشه ؟

و باز هم سئوالاتی از این دست که به ذهن خیلی از شماها می رسد .


با همین سئوالات پیش آمده دیدم ، اینگونه دیدن ، شبهه هایی که نقص در کار خدا را می رساند به ذهن متبادر می کند ، و در تحلیل همین ها برای یافتن حقیقت و حکمتهای این نیرو به آنچه در پی می آید رسیدم .......

[فرشته مهربان]

قسمت دوم

یافتم که نیروی جنسی به عنوان یک منبع انرژی بخش در انسان قرار داده شده ، که فعال شدن و انرژی بخشی آن در یک فرد به شکل فیزیکی به گونه ای است که به شخص دیگری نیاز است ، یعنی در روند جسمی این انرزژ به صورت زوج به شکل درست ، و معطوف به هدف ، فعال می شود .

از طرفی این زوجیت را خداوند در قاموس خلقت ، به صورت دو جنس قرار داده ( که حکمتهای آن نیز جای تفکر و تفحص دارد ) ، و در میان انسانها نیز ، زن و مرد ، به عنوان زوج آفریده شده اند ، که به هر کدام ویژگیهایی داده شده که در کنار دیگری تکمیل می شود .و بر این اساس هر کدام نیز نقشهایی به عهده دارند که با هم تکمیل می شود . از این جهت است که می گویند زن ومرد مکمل یکدیگرند .

این نیرو ( نیروی جنسی ) نیز در هر دو قرار داده شده و در هر کدام به گونه ای که در کنار دیگری می تواند به فعلیت برسد و موجب حرکت ،رشد ، و تعالی شود ، و مهمتر از همه موجب " آفرینندگی "است ، و بقای نسل یکی از پیامدهای بهره گیری از این نیرو در بعد آفریننگی آن است ، به عبارتی یکی از قابلیتهای آن است .

امااز سوی خداوند در هر کدام از زن و مرد مدیریت این نیرو متفاوت از دیگری نهاده شده ، آن هم بنا به نقشی که به عهده دارند ، مثلاً :


1- نیروی جنسی در زنان بیشتر از مردان است ( که به دلایلش اشاره خواهم کرد )

2 – بروز این نیرو در مردان مقدم و در زنان مؤخر است ، ( در زنان عاطفه مقدم است )



در خصوص بند اول:

چون به مردان مسئولیت اداره زندگی در خانواده و فعالیتهای اجتماعی در بیرون خانواده ( بخصوص فعالیتهای سنگین چه جسمی چه فکری و حتی خشن در اجتماع ) سپرده شده ، به نیرو و انرژی روحی و جسمی بیشتری نیاز دارد و انگیزه ای قوی برای حرکت و فعالیت و ادای وظیفه ، از این رو به طور طبیعی طالب کسب انرژی لازم هستند و منبعی عظیم نیز برایش لازم دارند . و نیروی جنسی همانطور که گفتیم منبعی عظیم از انرژی قوّه ای است ، لذا مقدم شدن نیاز جنسی در مردان به این دلیل است ، که چون نیاز به انرژی روحی و جسمی بیشتری دارند ، و باید طالب باشند . لذت بخشی فعالیت جنسی نیز خود محرک دیگری است تا طالب باشند . این است که مرد طالب است و زن مطلوب و خواستگار بودن مرد برای ازدواج هم بخاطر همین طالب بودن است .

و در زن از آنجا که مسئولیت عمده اش تربیت نسل بوده ، و این یک امر ظریفه است که با تأمین آرامش و داشتن تکیه گاهی چون مرد ممکن می شود و بیشتر از آنکه نیروی کار( به اندازه مردان ) نیاز داشته باشد ، نیروی فکر و تدبیر و احساس نیاز دارد که با تأمین عواطف در درجه اول و وابسته به آن تأمین نیاز جنسی ممکن می گردد ، لذا نیاز جنسی در وجود زن بعد از نیاز عاطفی و وابسته به آن مطرح است ، برای همین در دین اسلام مهمترین وظیفه زن تمکین در مقابل نیاز جنسی همسر در هر وقت که بخواهد است ،و وظیفه مرد این است که اول نیاز عاطفی زن را تأمین کرده بعد اقدام به فعالیت جنسی کند .

[فرشته مهربان]

قسمت سوم

در خصوص بند 2 :

اگر در زن این نیرو مقدم می بود آرمشش سلب می شد و بانقشی که به عهده دارد سازگاری نداشت و اگر در مرد مقدم نبود ، طلب زن

برایش پیش نمی آمد و نتیجه به عکس می شد ..... و اگر نقشها و طالب و مطلوب شدنها برعکس شود غیر عادیست ( به عیارتی غیر طبیعی

است ) و عوارض روحی و روانی و رفتاری به دنبال دارد و تعادل را به هم می زند.



و اما این قوه و نیرو ، هر چه خوددارتر و پوشیده تر و همراه با عشق ومحبت و در یک رابطه مستمر و با فردی مشخص ، و در

سایه پیوندی تعهدآور و وفادارانه ، تأمین شود ، کارآمد ، سازنده ، مفید و خلاقیت آور و مسرت بخش و نشاط آفرین خواهد بود ؛

و هر چه لجام گسیخته تر ، بی برنامه ، باز ، بی تعهد و به دور از وفاداری ، و با بی صبری و تعدد معشوقه جنسی ( که بدور از محبت عمیق و

پایدار است ) .... باشد ، عطش کاذب و عدم تأمین روانی را باعث شده و به بیراهه می رود و باتلاقی می شود که ذهن و روح و اخلاق فرد را

غرق می سازد و اینگونه این نیرو از هدف اصلیش دور شده و رفته رفته حتی به جای اینکه انرژی ببخشد انرژی فرد را می گیرد و بی نظمی و

آشفتگی را در پی خواهد داشت ، و ادامه این روند غلبه بُعد حیوانی بر انسانیت وجود را شامل می شود ( که نمودهای ، خودخواهی ، بی

وجدانی ، بی وفائی ، بی رحمی و ظلم و بدبینی و حسادت و ...... خواهد بود )

به نظر من بی توجهی به جایگاه و نقش و هدف غایی این نیرو ، و پست و غریزی حیوانی دانستن صرف آن ، ( که از کودکی در

ذهنها وارد می شود )و نکوهش و سرزنش افرادی که نیروی جنسی بالا دارند ، موجب لجام گسیختگی و شهوت پرستی و رشد بی بندوباری

و در نهایت فساد شده ، چرا که ، آنچه در نظر آدمی " هدفی والا ومقدس " را دنبال می کند ، محترم است ، در هرجایی خرج نمی شود ، و

هرجایی و برای هر کسی به کار نمی رود و در هر موقعیتی از آن استفاده نمی شود و مورد تخریب نیز قرار نمی گیرد .

پس این ضعف نگرش و عدم درک حقیقت این قوه و حکمت و کار کرد آن است که زمینه ضایع شدن آن و رواج فساد ، در جامعه انسانی را

فراهم ساخته .

همین مقدار از یافته های شخصی را کافی دانسته و باقی مطالب را از " ناپلئون هیل " در کتاب قدم

به قدم به سوی خوشبختی ، گام دهم آن ، با عنوان " راز تغییر وتبدیل نیروی جنسی " ادامه می

دهم .

این هم دوصفحه ار کتاب که اسکن شده ،رؤیت فرمائید ، تا بعد مطالبش را تایپ کنم .

ادامه دارد.......

[فرشته مهربان]

مطالب این پست و پستهای شماره دار بعدی از منبع زیر است :


قدم به قدم به سوی خوشبختی >> از ناپلئون هیل >> ترجمه بهزاد رحمتی

چاپ اول 1369 چاپخانه گیتی

با تلخیص و ویرایش



================================================== ==========================

1

راز تغییر و تبدیل کشش جنسی

مفهوم واژه تبدیل و تبدل این است که عنصر یا شکلی از انرژی را به عنصر یا شکلی دیگر تغییر دهیم .


احساس و غریزه جنسی به یک حالت ذهنی ، هستی و حیات می بخشد . چون اکثر مردم از این موضوع آگاه نیستند ، این حالت ذهنی کشش جنسی عمدتاً به صورت گرایش جسمی و فیزیکی تعبیر و تفسیر شده است . چون منایع و مراجع آموزشی در این زمینه در اختیار اکثریت مردم نبوده است ، اغلب مردم اشتباه کرده و آنرا کشش جسمانی می دانند .




کشش جنسی در ورای خود ، سه نیروی بالقوه سازنده را در بر دارد .


1 – تداوم نسل بشر

2 – تداوم و حفظ سلامت و بهداشت ( به عنوان عامل درمانی ، بی نظیز و یگانه است )

3 – تبدیل یک فرد متوسط الحال به یک فرد نابغه و بالنده



تغییر و تحول ناشی از غریزه جنسی ، به آسانی قابل توضیح است به طوری که ذهن و فکر را از نمود جسمانی غریزه دور ساخته و به آن ماهیت و صورت دیگر می بخشد .

کشش جنسی در انسانها یکی از قویترین و قدرتمند ترین کشش های بشری است . چنانچه انسانها ، توسط این غریزه رانده شوند ، دارای قوه اندیشه بالاتر ، شهامت و شجاعت ، قدرت اراده و سماجت و پشتکار و نیروی خلاقه می شوند . خصیصه هایی که تا قبل از این امر ، در نزدشان ناشناخته بود . چنان این کشش قوی و بنیان کن است که انسانهای صاحب جا و صاحب مقام را در چنگال خود می گیرد و آنها نیز در برابرش تاب مقاومت ندارند . چنانچه اگر این نیروی پر قدرت مهار شده و به کانالهای دیگر رانده شود ، همه خصایص و صفات برشمرده مثبت فوق را همراه خود خواهد داشت . از این قوا به نحو احسن می توان استفاده کرده و در ادبیات ، صحنه هنر ، و دیگر زمینه های مختلف خوش درخشید . به زمینه های فوق می توان کسب ثروت را نیز افزود .

[فرشته مهربان]

2

کانالیزه کردن و به جهت های دیگر سوق دادن این نیروی قوی نیازمند قدرت اراده بوده و ارزش تلاش را دارد .


کشش جنسی ذاتی و فطری است و همواره در صدد نمود و بروز است . این کشش نباید محو و زایل شود ، بلکه باید از روزنه

های دیگری بروز کند که جسم را قوی کرده و ذهن و روح انسان را بارور سازد . چنانچه اگر به طریقهای مثبت دفع نشده و

تخلیه نگردد ، تنها به صورت اطفاء فیزیکی بروز کره و خاموش می شود .

جلوی یک رودخانه را می توان سد کرد و آب های آنرا برای مدتی مهار کرد ، لیکن سرانجام راهی برای گریز و خروج می یابد . اصل فوق در مورد

کشش جنسی نیز مصداق دارد . برای مدتی می توان کنترلش کرد ، معهذا در دراز مدت راهی برای بروز می یابد ، چناچه در جهت کوشش

ارزنده سوق داده نشود ، به طریقه های مبتذل بروز می یابد .

به پیش راندن قدرت غریزه جنسی

خوشا به حال آن کسی که قوه دانش کشش جنسی را آموخته و نیروی جنسی را صرف کارهای سازنده و مثبت می کند .

پژوهشهای علمی واقعیتهای زیر را روشن ساخته است :

1 – انسانهای شاخص و زبده در زمره کسانی هستند که آموخته اند به طریقه های سازنده ای ، کشش جنسی خود را سوق

دهند . بسیاری از این اشخاص دارای کشش جنسی بالا و گسترش یافته ای بوده اند .

2 – اشخاصی که به ثروت و تمول انبوه دست یافته اند با این که موقعیت برجسته ای در زمینه هایی چون ادبیات ، هنر و صنعت

و معماری و دیگر رشته ها کسب کرده اند ، همواره بواسطه نفوذ وتأثیر یک زن و جنس لطیف به این مهم نایل شده اند .

تحقیقات و پژوهشها در این زمینه ها ، قدمت 2 هزار ساله دارند . و در جای جای اسناد و کتب تاریخی قدیمی یافت می شوند . هر گاه نامداران ،

مشاهیر به جهش در رشته کاری خود دست یافته اند ، مسجل و مسلم بدانید که نیروی جنسی بالای خود را مطیع و منقاد

خود کرده و هدایتش ساخته اند .

.

[فرشته مهربان]

3

کشش جنسی قاطبه مردم راتحت یورش خود قرار داده و بندرت انسانها توانسته اند از حمله آن در امان باشند . زمانی که با این نیرو ( تبدیل

شده ) رانده شوند ، انسانها در ید قدرت خود ، توان عمل و اجرایی بالایی دارند . خوب به کنه و ذات این واقعیت تعمق کنید ، در خواهید یافت

که کانالیزه کردن کشش جنسی ، راز قوه خلاقه را در بطن خود دارد .

غدد جنسی در انسان و حیوان را از بین ببرید ، بدین وسیله منبع عمل را از بین برده اید ، برای اثبات این مطلب توجه کنید که چه بلایی بر سر حیوان آخته شده آورده اید . یک گاو نر ، مثل یک گاو ماده ، بعد از برداشتن غدد جنسی رام و مطیع و سر به زیر می شود ، تغییر جنسیت در حیوان و انسان ، تمامی نیروی مبارزه را در درونش از بین می برد .

محرکهای ذهنی ، خوب و بد

ذهن انسان به محرکها پاسخ می دهد . بواسطه آن تا مرز و میزان بالای ارتعاش و جنبش ، یعنی عشق سوزان و حرارت زنده می شود . قوه اندیشه خلاق و شدن آرزو را نیز باید تابع این مسئله دانست .

محرکهایی را که ذهن آزادانه به آنها پاسخ می دهد ، بقرار زیر است :

1 – آرزو و عطش برای بروز کشش جنسی

2 – عشق و مهر

3 – عطش سوزان برای شهرت و آوازه ، قدرت و عایدات مالی و غیره

4 – موسیقی

5 – دوستی و مودت بین دو شخص هم جنس و یا غیر هم جنس

6 – یک اتحاد و اتفاق عقل کل و هادی که بر اساس هماهنگی و همسویی بین 2 یا چند نفر می باشد . و اتحادشان بر مبنای عایدات مادی یا معنوی است .

7 – رنج و عذاب دو سویه ، مانند اشخاصی که ، تحت پیگرد و شکنجه واقع می شوند .

8 – خود القایی

9 – ترس و واهمه

10- مواد مخدر و مشروبات الکلی

در رأس این لیست ، کشش جنسی وجود دارد که بطور گسترده و وسیعی ذهن را مورد یورش خود قرار می دهد . و آنرا بسوی عمل و واکنش جنسی سوق می دهد . 2 محرک بالا مخرب و ویرانگر هستند .


این لیست به این منظور ارائه شده است که یک مطالعه تطبیقی و قیاسی نصیبتان گردد .از این مقابله و قیاس ، چنین استنباط می شود که کشش جنسی ، شدیدترین و قوی ترین محرکهای ذهنی است .

.

[فرشته مهربان]

4

قوه اندیشه خلاقه

قوه خلاقه چیزیست که اکثریت مردم در طول زندگی شان ازآن استفاده و بهره نمی برند .اگر هم استفاده کنند ، به صورت اتفاقی خواهد بود. تعدادی اندک از مردم با علم برآن مورد استفاده قرارش می دهند. آن دسته ای که از این قوه به نحو احسن و از سرشناخت و علم و به صورت ارادی استفاده می کنند ، و عملکردهای آن را می شناسند،در زمره نوابغ هستند.

قوه اندیشه خلاق ، ارتباط مستقیم بین ذهن محدود انسان با عقل کل می باشد ، همه الهامات و اشرافات در این حوزه و مقوله می گنجد . همه اختراعات و ابداعات بوسیله اندیشه خلاق صورت می پذیرد .


زمانی که فرد به این طرز تلقی رسید ، به درجه ای نایل می شود که بسیاری از موانع را از بین می برد ، و این امر، تنها با تحرک قوای مثبت ذهنی حاصل می شود . مثل فردی است که برهواپیمایی سوار شده و اشراف کامل بر موانع طبیعی اعم از کوه ، دریا و جنگل و باطلاق وغیره دارد . و از آن بالا براحتی مسائل را مورد ارزیابی قرار می دهد ، و بهترین راه حل را در جهت پیشبرد اهداف خود اتخاذ می نماید.

وانگهی وقتی که شخصی به این درجه از رفعت اندیشه رسید ،دیگر با چیزهای پیش پا افتاده و مبتذل خود را مشغول نمی کند ،گرفتار ضروریات معمولی ، مانند خوراک ، و پوشاک و مسکن نمی شود ، لیکن این موانع را بسان موانع طبیعی از قبیل کوه و دشت و زمین و غیره تلقی می کند . مادامی که این موقعیت برتر فکری را احراز کند ، قوه خلاقه ذهن آزادی عمل و ابتکار کسب می کند. بدین وسیله راه برای عملکرد حسی برترباز می شود ، در این موقعیت و موضع ، پذیرای افکار و اندیشه های بکرمی شود . این حس ، قوه و استعدای است که فرق بین فرد نابغه و معمولی را تعیین کرده و رقم می زند .

[فرشته مهربان]

5

هنرمندان ، نویسندگان ، موسیقیدانان و شاعران برجسته به این دلیل شاخص و زبده می شوند که از این عادت استفاده می کنند و آنرا کسب کرده اند و به ندای درونی خود متکی هستند . اینها از بطن و درونشان آنها را مورد خطاب قرار می دهند ، این امر، بوسیله قوه اندیشه خلاقه صورت می پذیرد. این مسئله در نزد صاحبان اندیشه نافذ نیز شناخته شد است. آنها می دانند بهترین افکار و عقیدشان از الهام و فکر آنی ناشی می شود .


این مسئله در مورد بسیاری از سخنوران نیز مصداق درد . این گروه با بستن چشمهای خود به عمق وبحرتفکر فرو می روند. چنانچه از آنها سئوال شود ، پاسخ می دهند که بهترین افکار و عقایدشان منشاء درونی و بطنی دارد .

افکار و اندیشه های بکری که به واسطه قوه خلاقه عرضه می شوند قابل اعتنا هستند .

مدارک و شواهد زیادی در دست است که وجود قوه خلاقه را اثبات می کند . این شواهد همانا تجزیه و تحلیل اشخاص نامدار در رشته های خاص و ویژه خود می باشد. افرادی که معلومات و تحصیلات آنچنانی و پیشرفته نداشته اند

[فرشته مهربان]

6

انرژی جنسی قابل انتقال و کانالیزه شدن است

ذهن انسان به محرکات و تحریکات پاسخ می دهد . یکی از مهمترین و کاری ترین این محرکات کشش و غریزه جنسی می باشد . چنانچه این نیروی سرکش ، مهار و هدایت شود انسان را به سطحی از اندیشه تعالی می دهد که بسیاری از موانع پیش رو را محو و زایل می سازد و راه را برای نیل به اهداف عالی هموار می سازد .

در سرتاسرتاریخ بشر ، فردی را بیابید که به مقامات و مناصب شامخی دست یافته باشد ولیکن کشش جنسی خودرا مهار و هدایت نکرده باشند.


اینگونه افراد از کشش جنسی بالایی برخوردار بوده و در عین حال به صورت مطلوب و شایسته هدایتش کرده اند .



انرژی جنسی ، نیروی خلاقه همه نوابغ است . هیچ فرد خود ساخته و نامداری را نمی یابید که از نیروی جنسی بالایی برخوردار نباشد و در عین حال هدایتش نکرده باشد. همه نامداران در عرصه ادبیات و هنر ، تاسیسات و صنعت و غیره در این مقوله می گنجند.

مسئله فوق با این تصور که هرکسی که داری کشش جنسی بالایی باشد نابغه و برجسته می شود ، اشتباه نکنید.

تنها در صورتی شخص به مرز نبوغ می رسد که از قوای موجود به واسطه صحیح از نیروی خلاقه ذهنی بهره مناسب را ببرد .


کشش جنسی یکی از مهمترین برانگیزاننده و تحریک کنندگان ذهن است . تنها به صرف داشتن این نیرو و انرژی،فرد نابغه و شاخص نمی شود . این کشش جنسی باید طوری هدایت شود که صرفاً به صورت جسمانی و فیزیکی بروز نکند. بلکه در کانال و مجرایی راه یاید که شخص را در جهت هدف شایسته براند. بسیاری از مردان پیش از آن که به مرحله نبوغ و برجستگی شخص برسند در گرداب منجلاب گرفتار می شوند و این نیروی عظیم را صرف جسمانیات کرده و تلفش می کنند . این عمدتاً از حماقت و عدم آگاهی درست ناشی می شود .

و بدین طریق تا مرز حیوانیت نزول و افول می کند . ( و رفتار و شخصیت فرد نیز تا این حد تنزل می کند )








.

[فرشته مهربان]

7

قسمت اعظم نیروی جنسی تلف می شود

تقریباً 250000 انسانهای شاخص و نامداررا مورد ارزیابی قرار داده ام و به این نتیجه رسیده ام که بسیاری از آنها تا قبل از 40 سالگی به مقام و موقعیتی دست نمی یابند ، در اکثر موارد شکوفایی آنها بعد از سن 50 سالگی می باشد. این واقعیت چنان فراگیر و عمده بود که مرا برانگیخت تا در این خصوص دست به مطالعه و تحقیق همه جانیه بزنم .


بعد از مطالعات و پژوهشهای عمیق در این راستا به این نتیجه رسیدم که دلیل بارز و عمده اش این است که بسیاری از مردان ، نیروی جنسی خود را تلف کرده و در کانال درست به کار نمی اندازند. لذا بدین واسطه است که اکثر مردان در این مقطع سنی راه به جایی نمی برند و بسیاری از مردم نمی دانند که غریزه جنسی جنبه های مختلف دیگری نیز دارد که می توان به نحو مطلوب از آن در صورت هدایت صحیح بهره مند شد .

بسیاری از آنهایی که به این نتیجه می رسند ، زمانی است که قسمت عمده نیروی جنسی خود را در راه های نادرست برباد داده اند و بعد از سپری شدن دوران التهاب و تب و تاب است که به موقعیت و مقام چشمگیری می رسند . بررسی دوره های زندگی مردان گوناگون نشان داده است که تا قبل از 40 سالگی این نیرو را ( به صورت صرفاً جسمی ) تلف کرده و در جهات درست خود سوق نداده اند به طوری که اتلاف و برباد دادگی این مقطع سنی ، ضرب المثل شده و به صورت یک واقعیت پذیرفته شده در آمده است . محتوای این ضرب المثل چنین است که می گویند :

"دنبال عیش و نوش بوده و غافل مانده "



======================

پاورقی :

قابل توجه اینکه جامعه آماری مورد مطالعه ناپلئون هیل غالباً انسانها شاخص و نامدار غرب بوده است









.