به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 فروردین 94 [ 00:38]
    تاریخ عضویت
    1393-12-29
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    101
    سطح
    2
    Points: 101, Level: 2
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 34.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    به اجبار همسرم نماز می خوانم...

    سلام دوستان
    حدود 6 سال پیش زمانی که بسیار مذهبی بودم ازدواج کردم. در این مدت به دلایلی عقاید دینی خود را از دست دادم. البته برای برزگان دینی و آموزه های اخلاقیشان احترام قائلم و مفید می دانم.
    یکی دوسالی است که فرائض دینی برایم بی معنا شده ولی خانمم با اینکه می تواند با ذهنی باز افکارم را پذیرا شود ولی نمی تواند فوت نماز را تحمل کند.
    و زمانی که می گویم باشه بخاطر تو نماز می خوانم هم شدیدا ناراحت می شود و مرا مجبور کرده که برای احتیاط هم که شده نماز بخوان و روزه بگیر.
    من هم در یکی دو سال گذشته چنین می کنم ولی واقعا برایم آزاردهنده شده و خسته شده ام...
    کارشناس محترم می توانید مرا راهنمایی فرمایید؟
    ویرایش توسط مسافر زمان : یکشنبه 02 فروردین 94 در ساعت 00:45

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بارسلون نمایش پست ها
    سلام دوستان
    حدود 6 سال پیش زمانی که بسیار مذهبی بودم ازدواج کردم. در این مدت به دلایلی عقاید دینی خود را از دست دادم. البته برای برزگان دینی و آموزه های اخلاقیشان احترام قائلم و مفید می دانم.
    یکی دوسالی است که فرائض دینی برایم بی معنا شده ولی خانمم با اینکه می تواند با ذهنی باز افکارم را پذیرا شود ولی نمی تواند فوت نماز را تحمل کند.
    و زمانی که می گویم باشه بخاطر تو نماز می خوانم هم شدیدا ناراحت می شود و مرا مجبور کرده که برای احتیاط هم که شده نماز بخوان و روزه بگیر.
    من هم در یکی دو سال گذشته چنین می کنم ولی واقعا برایم آزاردهنده شده و خسته شده ام...
    کارشناس محترم می توانید مرا راهنمایی فرمایید؟

    سلام اقای بارسلون. به اتفاق همسرتون پیش مشاور برین. سر این مسایل خ با هم بحث نکنین تا خدای ناکرده پرده حرمت بینتون از بین نره. شاید پذیرشش الان برایشان سخت باشه و احتیاج به زمان داشته باشن. سعی کنید با کمک به افزایش اگاهی ایشان در اشنایی با حقوق فردی فشار وارد بر روی خودتان را کم کنین.

    در پرانتز این رو بگم که خیلی از دوستان معیارهای دقیقی دارند برای ازدواج که خ هم عالیست. ولی کسی نمی تواند تضمین کند که آیا میتواند تا چند سال اینده تغییر نکند؟! خیلیها عقایدشون و سلایقشون و تفکراتشون تغییر میکنه. پس چه بهتره خود ادم امادگی مواجه شدن با تغییر رو داشته باشه و انتظار نداشته باشه فقط با توافقات اولیه که اغلب به زبان هست به نتایج دلخواه برسه.

    امیدوارم مشکل شما خ زود حل بشه

    نیایش به قصد این نیست که خدا را به برآوردن آرزوهایمان وادارد، بلکه برای آن است که اشتیاق به خدا را در ما برافروزد و ما را به سوی خدا فرا ببرد. دیونوسیوس مجعول می گوید:
    "کسی که در قایقی نشسته و طنابی را که از صخره ای به طرفش پرت شده می گیرد و می کشد، صخره را به طرف خود نمی کشد، بلکه خودش و قایق را به صخره نزدیک تر می کند".
    فریدریش هایلر، نیایش، ص 331

    ویرایش توسط مسافر زمان : یکشنبه 02 فروردین 94 در ساعت 00:46

  3. 6 کاربر از پست مفید مهرااد تشکرکرده اند .

    meysamm (شنبه 01 فروردین 94), پژمان (یکشنبه 02 فروردین 94), میشل (دوشنبه 03 فروردین 94), محیا ناز (دوشنبه 03 فروردین 94), آویژه (جمعه 29 اسفند 93), اقای نجار (جمعه 29 اسفند 93)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 فروردین 94 [ 00:38]
    تاریخ عضویت
    1393-12-29
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    101
    سطح
    2
    Points: 101, Level: 2
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 34.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سپاسگزارم جناب مهراد.
    نمی دانم چطور یک مشاور مناسب پیدا کنم. لطف می فرمایید راهنمایی کنید؟

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 تیر 94 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    770
    امتیاز
    14,787
    سطح
    78
    Points: 14,787, Level: 78
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 69.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    4,357

    تشکرشده 4,467 در 859 پست

    Rep Power
    122
    Array
    این خستگی و کلافگی شما زندگیتون رو مستعد نابودی میکنه
    همسرت حق نداره برای شما تکلیف تعیین کنه، تکلیف دینی یا هرچی.
    اینکه میگی به خاطر همسرت نماز میخونی یعنی چی ؟
    اگر خاطرش رو میخوای یه جور دیگه، یه جای دیگه بهش ثابت کن.

    ضمنا اگر قصد بچه دار شدن هم داشته باشین، موضوع تربیت فرزند هم رو در پیش دارین.

    وقتی تو نیستی
    نه هست های ما
    چونانکه بایدند
    نه بایدها . . .

    هر روز بی تو
    روز مباداست!



  6. 5 کاربر از پست مفید meysamm تشکرکرده اند .

    پژمان (یکشنبه 02 فروردین 94), میشل (دوشنبه 03 فروردین 94), آویژه (شنبه 01 فروردین 94), آنیتا123 (یکشنبه 02 فروردین 94), شیدا. (یکشنبه 02 فروردین 94)

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 07 شهریور 99 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1389-5-21
    نوشته ها
    679
    امتیاز
    18,628
    سطح
    86
    Points: 18,628, Level: 86
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 222
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial10000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    3,951

    تشکرشده 4,314 در 675 پست

    Rep Power
    115
    Array
    سلام
    من هم پیش از این در جای شما بودم ونتیجه این تاپیک شد. خوشبختانه ما توانستیم بایکدیگر کنار بیاییم و تغییرات فکری من، منجر به اصطکاک چندانی بینمان نشد.
    اگر بخواهم خلاصه مسیری که رفته ایم را بیان کنم، داشته های زیر است:

    ۱- بحث های مذهبی متعدد را از زندگیتان حذف کنید. سیاست و مذهب هر دو جزء بدترین موضوعات صحبتند. چرا که هر کس درک متفاوتی از این دو مقوله دارد.

    2- اخلاقیات را بیش از پیش در زندگیتان درگیر کنید. تلاش کنید در چشم همسرتان، آدم موجهی باشید که حقوق دیگران را رعایت می کند، خوش اخلاق باشید و به عیبهای اخلاقی تان معترف. او باید "بهتر شدن" شما را ببیند و منش رو به اعتلای شما را. اینطوری، مشکل در ذهن او کمتر می شود و اصالت "اخلاق" را می پذیرد.

    3- هر از گاهی خوبست با او همراهی کنید. شرایط ادای فرایض دینی اش را برایش فراهم کنید. با او سفر مذهبی بروید و از فضای خوب عبادتگاه ها، برای اندیشیدن و مطالعه بهره ببرید. در ماراتن رمضان همراهش باشید و سختیهایش را هموار کنید. مثلا چند سحر با او بیدار شوید و گهگاه برایش افطار مهیا کنید و در طول روز خستگی هایش را به ناز و نوازش تسکین دهید. او را به مراسم احیا ببرید و... به هیچ به تمسخر و لجبازی نپردازید. همچنان صبور بمانید.

    4- خوبست که اگر اصرار ایشان ادامه یافت، صمیمی، مهربان و مستقیم در این موضوع با هم صحبت کنید. بگویید که " حجت بر شما تمام نشده و نسبت به خوبی های دین او معترفید، اما تاریکی های نیز وجود دارد که اجازه نمی دهد همراهش باشید. شاید مطالعات آینده نظر شما را عوض کند. اما در هر حال اگر خدا عادل باشد، انصاف نیست که شما را به خاطر این ناروشنی ها مجازات کند." {همسرم مهربانانه و مشفقانه می گفت "من نگران فردای تو هستم". صحبتهایمان با چنین محوری، خوب پیش رفت و اکنون همسرم با من همراه تر است}

    5- همانطور که دوستمان اشاره کردند، موضوع فرزندپروری نیز در میان است و خوبست پیش از رخ دادنش( اگر هنوز فرزندی ندارید) ، به راهکاری واحد برسید.

    شاد باشید.
    هر چیز که در جُستن آنی، آنی

    مولانا

  8. 5 کاربر از پست مفید آویژه تشکرکرده اند .

    meysamm (یکشنبه 02 فروردین 94), setare_000 (یکشنبه 02 فروردین 94), میشل (دوشنبه 03 فروردین 94), آنیتا123 (یکشنبه 02 فروردین 94), شیدا. (یکشنبه 02 فروردین 94)

  9. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    با سلام
    سال نو مبارک ،ان شالله سالی پربرکت و خوشی برایتان باشد.

    وقتی عنوانتون و خوندم اول فکر کردم حتما انسانی نبودید که به این مسایل اعتقادی داشته باشید ، و طبق معمول یک انسان دیگر بخاطر یسری مسایل دیگر شما و انتخاب کردند و سعی در تغییرشما دارد چیزی که به وفور در ازدواج های دختران و پسران گاهی اتفاق میوفته آقا یا خانم بجای انتخاب آگاهانه ، بجای اینکه طرفشون و آنطور که هست ببینند ، طرف مقابل و آنطور که دوست دارند باشد میبینند و در فکر تغییر همسر آینده اشون هستن ،

    اما وقتی وارد تاپیکتون شدم و متنتون و خوندم متوجه مسله ای شدم که اصلا بهش فکر نکرده بودم ، برای همین تاپیکتون برای منی که در آستانه ازدواج هستم و یک فرد مذهبی هستم خیلی مفید خواهد بود،
    کاش افراد بیشتری نظراتشون و میذاشتن ، اینطوری نه تنها به شما بلکه به ماها هم کمکی میشه تا در انتخاب هامون و معیارها ودیدگاهامون، موارد اشاره شده و لحاظ نماییم.

    ************************************************** **********

    اما درباره ی مشکل شما ، من کارشناس که نیستم فقط نظرم ومیگم ، من معتقدم وقتی در قسمتی از دینم سوالی برایم پیش بیاید باید برم در موردش خوب تحقیق کنم، تا به پاسخ درست و منطقی برسم. بنابراین با اینکه نمیدونم مطالعات شما چی بوده که دیگر دوست ندارید نماز بخونید، البته دروغ نگم خیلی دوست دارم بدونم چی میشه که همچین اتفاقی میوفته چی به مطالعات اضافه میشه که یهو یک فردی که نماز میخونده دیگه دوست نداره بخونه! چون یک مورد اینطوری دیدم از همون موقع واسم همیشه سوال بود ، تازه فردی که دیده بودم نماز اول وقت و همراه با قرآن میخوند اما دقیقا مثله شما ، یهو گفتن به علت مطالعاتی که داشتن دیگه دوست ندارند نماز بخونند و اعتقادی هم ندارند، از همون موقع برایم سوال شده بود که این مطالعات چی هستن؟ شما هم اگه تمایل داشتید بگید ، شاید دوستان تونستن در این زمینه هم کمکتون کنند.

    اما خب در گام اول بنظرم شما بهتره که در مورد این سوالتون تحقیق کنید ، براحتی کنار نگذارید ، من خودم چون به آخرت و اون دنیا اعتقاد دارم ، براحتی این مسایل و قبول نمیکنم ، ادعا ندارم درمورد دینم اطلاعاتم کامل و بی نقصه ، برای همین وقتی شخصی ازم سوالی میپرسه یا با سوالاتش بخواد دینم و بخاطر کوتاهی خود من ، بخاطر اطلاعات ناقص خود من زیر سوال ببره ، بهشون میگم من در این مورد فعلا پاسخی ندارم ، برم کمی تحقیق کنم پاسختون و بعدا میدم حتی ازشون تشکر میکنم که همچین سوالی پرسیدن و منو وادار به فکر کردن درمورد این بخش دینم کردند،

    البته قبول دارم هرکسی کارهای دیگری هم داره ممکنه وقت نکنه خیلی روی این زمینه ها وقت بذاره اما بنظرم وقتی شک میکنم باید به یقین برسم، برای رسیدن به یقین هم باید تحقیق کرد، حالا لزومی هم نداره که تحقیقاتم یروزه و دوروزه باشه میتونه چند ماه و سال باشه اما مهم اینه که من به پاسخ سوالم برسم ، مهم اینه که فردا اون دنیا به خدا نمیگم براحتی قبول کردم، با آگاهی و اطلاعات ناقص خودمم فکر کردم بدون تحقیق گفتم این قسمتش بیهوده است نمیخوام انجام بدم ، یا فرآیند انجام دادنشو تغییر دادم.

    من خودم بشخصه اینطورموقع ها این مثال ساده و میزنم میگم وقتی یک انسانی بهمون نیکی میکنه یا کاری برایمون انجام میده ما خیلی خوشحال میشیم و ازشون قدردانی میکنیم و در مقابل بهشون میگیم اگه کاری از دستمون برمیاد ، بگید تا جبران کنیم ، گاهی یه تعارفه فقط ولی گاهی اون شخص هم براش مشکلی پیش میاد و از ما درخواست کمکی میکنه، و ماهم انجام میدیم، با خوشحالی هم انجام میدیم چون یزمانی اون شخص بما لطف بزرگی کرده بود. زمانی که نیاز داشتیم دست مارو گرفته و بهمون کمک کرده.
    حالا این وسط خداوند که هیچوقت به ما نیاز هم ندارند و نخواهند داشت کلی به من لطف کرده ، به من کلی نعمت داده، سلامتی ، همین که سایه پدر و مادرم بالای سرم هست واسم یک نعمت بسیار بزرگه ، همین که خواهر برادر خوب و مهربون دارم ، واسم یک نعمتی است که هیچکس تو این دنیا جز خدا نمیتونست این خانواده خوشبخت و خوب و دراختیارم قرار بده و کلیییی نعمت دیگه خداوند بمن دادن ، و من احساس میکنم باید قدردانشون باشم ، حالا خدا از من خواستن بهترین راه قدر دانی گوش دادن به فرامین من هست ، یکیش همین نماز خوندنه، که اتفاقا جز واجبات هم هست، خب وقتی خدای خوب و مهربون خودش راه ارتباطیش و در اختیارم قرار دادند، وقتی من دارم در هر لحظه لحظه زندگیم از نعمت هایی که خداوند دراختیارم قرار دادند استفاده میکنم ، خب واقعا نباید قدردان خدا باشم؟نباید نماز بخونم ؟ کاری که خود خدا گفتن انجام بده . خداوند به نماز خوندن من هیچ نیازی نداره، ولی من به این راه ارتباطی نیاز دارم، زمان هایی تو زندگیم میرسه که واقعا این راه ارتباطی تنها نقطه ی امن در زندگی من میشند،

    بشخصه فکر میکنم اگه همین سه نوبت در روز و از زندگیم حذف کنم ، انگار منبع آرامشم و حذف کردم ، انگار منبع انرژیمو حذف کردم، احساس میکنم مثه یک خازن هستم ، نیاز به شارژ دارم ، همش دشارژ میشم و دوباره با نماز خوندم خودمو شارژ میکنم و میتونم باقی روز و سپری کنم.
    حتی دقت کردم وقتی این شارژ و دشارژ کردنا بموقع باشه و سروقتش باشه خیلی بهتره .خیلی سرحالتر میشم ،اونروزم بهتر سپری میشه.

    بازهم بهتون پیشنهاد میکنم حتما بیشتر تحقیق کنید ، کلیپ های استاد پناهیان در ارتباط با چگونه یک نماز خوب بخونیم و دانلود کنید و گوش بدید شاید در تصمیمتون تجدید نظر کردید.

    در مورد دخالت همسرتون در این مورد :

    من هم یک فرد مذهبی هستم و همراستا همسرتون و کسی که در آینده میخواهم انتخاب کنم مطمعنا یکی از مواردی که خیلی روش دقت خواهم داشت همین مورد خواهد بود، دقت هم خواهم کرد اطلاعاتشون در مورد دینشون با آگاهی باشه ، نه اینکه صرفا یک چیزی شنیدن و از بچگی بهشون گفتن و ایشون هم انجام میدند چون اگه این باشه بله ممکنه در آینده یک مسله دیگه ای بشنوند و براحتی قبول کنند و یهو تغییر کنند!

    ببنید شما قبل ازدواج فرد مذهبی ای بودید(حالا نمیدونم مذهب از نظر شما یعنی چی ؟ صرفا نماز خوندن بوده یا خیر)
    اما در کل واجبات و رعایت میکردید ، پس یکی از معیارهاتون برای انتخاب همسر آینده اتون این بوده، برای همسرتون هم همینطور ایشون هم حتما یکی از معیارهاشون برای انتخاب شما همین اعتقادات بوده ، خصوصا دختران مذهبی که خیلی دقت میکنند روی این مسایل .
    حالا من دیدم خانواده های پسران یا خود برخی از آقا پسرها بعلتی که ظاهر خیلی براشون مهم هست دختری انتخاب میکنند که این دست مسایل براشون اصلا مهم نیستاما ظاهر خوبی دارند ؛ به خیال اینکه در آینده تغییرشون میدیم مجبورشون میکنیم چادر سرشون کنند یا فلان مسله و رعایت کنندو... انتخابشون میکنند.

    ولی معمولا دختران مذهبی که بصورت سنتی هم خواستگار دارند به این مسله هم خود دختر هم خانوادش بیشتر دقت میکنند. حتما برای همسر شما هم مهم بوده که شما رو انتخاب کردند، پس نمیشه براحتی بگید من تغییر کردم ، درسته انسان ها با گذر زمان دچار تغییر میشند ، مثلا برای معیارهای ظاهری، مانند زیبایی ، مادیات میگویند ممکنه در آینده بخاطر برخی شرایط دچار تغییر بشه، تغییراتی که زیاد خوشایند نباشه، باید اینها هم پذیرفت ، که گاهی میپذیرند گاهی هم همینها باعث نابودی یک زندگی میشه.حتی گاهی ممکنه تغییرات در مادیات خوشایند باشه اما همین تغییرات به ظاهر خوشایند باعث از هم پاشیدگی یک زندگی بشه.

    اما بنظر من معیار ذاتی ، باطنی ، اخلاقی مثه اعتقادات ، و باورها و عادت ها سخت تغییر میکنه،حداقل به منی که دختر هستم و در آستانه ی انتخاب یاد داده شده که همسر آینده ام و براین اساس انتخاب کنم ، چون این معیارهای باطنی سخت دچار تغییر میشه ، براحتی تغییر نمیکنند، اگه تغییر کنند با گذر زمان و مطالعات بیشتر بهتر میشه نه بدتر. شاید کمی بالا و پایین بشه ، ولی کلیت موضوع همیشه باقی میمونه ، ذاتش هیچوقت تغییر نمیکنه، اون همیشه هم هست. برای همین همیشه برای من یکی ذات فرد از ظاهر مادی؛ زیبایی و.... فرد خیلی مهمتر بوده.

    همسرتون یک فرد مذهبی انتخاب کردند، شاید هم در این انتخابشون بخاطر اولویت این مسله خیلی از معیارهای دیگه اشون و زیر پا گذاشتند و فدا کردن بخاطر این معیار. (من مطمعن نیستم ، ولی میدونیم هیچوقت یک فردی پیدا نمیشه که همه چیز و کامل داشته باشه همه یسری نقص ها داریم ،برای همین باید یسری اولویت بندی برای خودمون داشته باشیم و براون اساس پیش بریم ، همه ی پارامتر ها که در اولویت قرار نمیگیرند ،برای همین مطمعنا همه ی ما در انتخاب هامون یسری معیارهامون و بخاطر معیارهای مهمتر فدا کردیم.همسر شما هم از این قانون مستثنا نیستند و حتما بخاطر اعتقادات شما که حال دچار تغییر و تحول بزرگی شده ، یسری از معیارهاشون و نادید گرفتند. )

    از طرفی همسر شما ، قراره یک عمر باشما زندگی کنند ، تمام عمرتون باشما در تمام مراحل زندگیتون شریکتون هستند،
    پس بهشون حق بدید که در این خصوص احساس خطر کنند، حق بدید که بخواهند نظراتشون بگند.
    بنظر من اتفاقا شما دونفر از این اتفاق میتونید در جهت اضافه کردند دانشتون در مورد دینتون هم استفاده کنید، ایشون هم میتونند تحقیق کنند شما هم همینطور ، و زمانی و اختصاص بدید که در این مورد باهم صحبت کنید ، گفتگو کنید.

    من هیچوقت نفهمیدم چرا میگند مسایل اعتقادی و باورهای زن و شوهر نباید مهم باشه ، حتی نباید تو انتخابهامون روی این مسله دقت کنیم ، دو نفر که یک عمر قراره باهم زندگی کنند و تمام عمرشون باهم مشترکه ، خب مسایلی که براشون پیش میاد هم مشترک خواهد بود هم این اعتقادات و باورهای افراد هست که به تصمیم گیری هاشون جهت میده ، وقتی دونفر در خلاف جهت هم باشند خب همیشه در تمام اتفاقات زندگیشون وتصمیم گیری هاشون باید تنش و کش مکش باید باشه .

    البته سوتفاهم نشه من اصلا نمیگم دو نفر باید در تمام ابعاد زندگیشون هم نظر باشند هم اعتقاد باشند حتی تو جزییات ،اما بنظرم در کلیات باید هم نظر باشند ، حالا ممکنه در برخی اوقات و در برخی مسایل نظراتشون متفاوت باشه باورهاشون کمی زاویه دار بشه ، اما اینکه کلا در خلاف جهت همدیگه باشند بنظرم زندگی سختی خواهند داشت.

    الان شما دونفر فردا روز میخواین بچه دار بشید، همسرتون به فرزندشون از فواید خوب نماز خوندن میگند!
    از این برای فرزندتون حرف میزنند چگونه یک نماز خوب بخونند؟
    اونوقت فردا روز که فرزند از مادرش بپرسد که : مامان ، شما که از نماز خوندن و این اعتقادات حرف میزنید پس بابا چرا پس نماز نمیخونه ، اعتقاد نداره؟ (میدونید که پدر و مادر اولین الگوهای یک بچه هستند، اولین نفراتی که بچه تا چشمشو باز میکنه و میخواد خودشو بشناسه ، میبینشون ،پدر و مادر هست.)
    حالا این دو الگو خلاف جهت همدیگه به بچه دارند آموزش میدند ، خب بنظرتون اون بچه سردرگم نمیشه؟
    در برابر این سوال فرزندتون ، همسرتون باید چه پاسخی دهد؟


    الان سوالی که همینطور دور سر همسرتون میچرخه اینه:

    امروز اعتقاد به نماز خوندن از بین میره ، فردا اعتقاد به چی قراره از بین بره؟ خب کم کم پیش میاد دیگه!
    فردا قراره کم کم چی از بین بره؟
    فردا باید با چی کنار بیام؟

    این تاپیک و بخونید شاید بیشتر با تفکرات و دل نگرونی های همسرتون آشنا بشید:

    همسرم ديگر نماز نميخواند اما يکي از معيارهاي من براي ازدواج اين بوده است.


    این خانم هم مشکل همسر شما رو داشتن ، البته مشکلاتشون متاسفانه بیشتر هست برای برخی از دوستان هم سوتفاهم شده بود که انگار ایشون نماز خوندن و یک زنجیر به پای همسر دیده بودند برای دوری از ارتباط داشتن با دختران دیگر، ولی بنظر من ایشون بیشتر قصد داشتند اینو بگند که فکر میکنند
    که همسرشون تغییر کردند و همه چیز هم از یک نماز نخوندن شروع شد، انگار میخواستن بگند کم کم همسرشون اول نماز خوندن و کنار گذاشتن بعد کم کم از خدا دور و دورتر شدند و سپس مسایل حاشیه ای دیگری چون ارتباط با دختران دیگر وارد زندگیشون شد.

    انگار ایشون میخواستن بگند منشا مشکل از اونجا شروع شد که همسرشون ناگهان نماز خوندن و کنار گذاشتن و گویا ایشون جدی نگرفته بودند یا جدی گرفته بودن اما کاری نتونستن بکنند، و کم کم مشکلاتشون بزرگ وبزرگتر شد. و حالا فکر میکنند اگه منشا و خشک کنند و همسرشون و بسمت خدا برگردونند و همسر و متقاعد کنند که نماز بخونند دوباره همسرشون همون همسر اول میشه.
    ممکنه همسر شما هم همین دغدغه این خانم و داشته باشند.برای همین نسبت به این مسله واکنش نشون دادند.

    شما غیر از کنار گذاشتن نماز ، دیگه چه اعتقادتون و کنار گذاشتید یا چه تغییر ی کردید؟


    امیدوارم بتونید به یک نظر واحد برسید و سال خوبی هم برای شما و همسرتون آرزومندم
    موفق باشید
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : یکشنبه 02 فروردین 94 در ساعت 13:00

  10. 2 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    واحد (پنجشنبه 06 فروردین 94), نیکیا (یکشنبه 02 فروردین 94)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 فروردین 94 [ 00:38]
    تاریخ عضویت
    1393-12-29
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    101
    سطح
    2
    Points: 101, Level: 2
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 34.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    متأسفانه الان خیلی ناراحت و پریشان شدم وقتی دیدم در متن سؤالم بدون اجازه من دست برده اند... خیلی نا امید شدم و فکر می کنم هیچ وقت به حل مشکلم نخواهم رسید. چون وقتی مدیر این سایت که باید معتمد و امین کاربرانش باشد، نمی تواند یک عبارت ساده را تحمل کند و آن را حذف می کند، واقعا چه توقعی می توانم از همسرم داشته باشم که با من و عقاید من می خواهد زندگی کند...
    ویرایش توسط مسافر زمان : یکشنبه 02 فروردین 94 در ساعت 22:18 دلیل: حذف مواردی که ارتباط به هدف اصلی تاپیک ندارند و چالشی محسوب می‌شوند.

  12. 2 کاربر از پست مفید بارسلون تشکرکرده اند .

    میشل (دوشنبه 03 فروردین 94), آنیتا123 (یکشنبه 02 فروردین 94)

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 فروردین 94 [ 00:38]
    تاریخ عضویت
    1393-12-29
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    101
    سطح
    2
    Points: 101, Level: 2
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 34.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم خانم آویژه
    تاپیکتان را خواندم و از همدردیتان سپاسگزارم.
    1. راهکار خوبی است ولی ایا باعث نمی شودهمانطور خودتان اشاره کردید ما از هم دور شویم و دیگر هیچگاه یکدیگر را درک نکنیم؟
    باموارد 2و3و4 را بسیار موافقم و امیدوارم بتوانم به این توصیه ها عمل کنم.
    درباره فرزندآوری فکر کنم زیاد به مشکل نخوریم چون من ضد مذهب نیستم و هر تصمیمی در آینده بر اساس اموخته هایش از من و مادرش بگیرد محترم است. اتفاقا برای کنار گذاشتن خرافات یک مقدار تعلیم مذهبی دیدن مفید است!!
    و از طرف دیگر تعالیم اخلاقی مذهبی می تواند بسیار ارزشمند باشد.

  14. 3 کاربر از پست مفید بارسلون تشکرکرده اند .

    میشل (دوشنبه 03 فروردین 94), آویژه (یکشنبه 02 فروردین 94), اثر راشومون (یکشنبه 02 فروردین 94)

  15. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 تیر 97 [ 17:25]
    تاریخ عضویت
    1393-7-06
    نوشته ها
    129
    امتیاز
    5,905
    سطح
    49
    Points: 5,905, Level: 49
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    369

    تشکرشده 377 در 121 پست

    Rep Power
    38
    Array
    سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوی سالی پر از خیر و برکت و شادی برای همه دوستان عزیز.


    این موضوعی که مطرح کردید برای منم خیلی مهمه که بدونم که چطور بایستی با این موضوع کنار اومد.و امیدوارم در انتها با توجه به نظراتی که دیگر دوستان هم مطرح میکنن بشه به یه جمع بندی مناسبی رسید.فقط جند نکته به ذهنم رسید که خدمتتون عرض میکنم.
    1: در خصوص نظری که دوستان مطرح کردن و پیشنهاد تعامل و احترام به عقاید دو طرف رو دادند. انتقاد و اعتراضی که همسر شما به این پیشنهاد میتونن داشته باشن اینه که :
    اولا ممکنه همسر شما از بسیاری از انتظارات خودشون چشم پوشی کرده باشن و به خاطر سنخیت در موضوع ایمان و عقاید مذهبی به شما جواب مثبت داده باشن

    ثانیا با توجه به آموزه های دینی هر کاری که انسان انجام میده یه جنبه شرعی داره که به خود شما مربوط میشه و یه اثر وضعی که همسر و فرزند شما هم از این موضوع تاثیر میپذیرن. من برای باز کردن موضوع یه مثال میزنم.
    فرض کنید یه نفر سم بخوره. حالا اگه این فرد بدونه که سم داره میخوره هم از نظر شرعی فعل حرامی انجام داده و هم اثر سم رو خواهد دید.
    ولی اگه ندونه که داره سم میخوره هرچند که به لحاظ شرعی گناهی انجام نداده ولی این باعث نمیشه که سم اثر خودش رو نزاره.
    حالا با توجه به صحبتی که شد خوندن یا نخوندن نماز یا سایر اعمال ،اثرات وضعی هم خواهد داشت خصوصا برای فرزند شما.
    حالا سوال اینه که همسر شما آیا حق داره که نگرانی بابت این موضوع داشته باشه یا خیر؟ شما به این نگرانی همسرتون چه پاسخی دارید؟ آیا صرفا با احترام گذاشتن به عقاید هم میتونید به این نگرانی پاسخ بدید؟


    من به عقاید شما کاملا احترام میزارم و حتما با توجه به رشته تحصیلیتون مطالعات شما خیلی بیشتر از منه، ولی به نظرم به این موضوع از یه دید معرفتی هم نگاه کنید،

    شما زندگی نامه شیخ رجبعلی خیاط رو مطالعه کنید، یه خیاطی که سواد نداره چقدر زیبا زندگی میکنه، چقدر زیبا خدا رو میپرسته، شیخ رجبعلی سواد نداشت ولی معرفتی که نسبت به ذات اقدس الهی داشت از خیلی از افرادی که دارن توی دانشگاه و حوزه درس خداشناسی و... میدن بیشتر بود.
    یا استاد علامه حسن زاده آملی که نمیشه صرفا با یه دید عقلانی علم و معرفت ایشون نسبت به خدا رو تحلیل کرد.
    و میشه از این دست افراد زیاد مثال زد که وقتی آدم عظمت این افراد رو میبینه، وقتی میبینه چقدر زیبا دارن خدا رو عبادت میکنن،وقتی نماز مرحوم آیت الله بهجت رو میبینیم که چقدر زیبا در نماز نمایش بندگی خودشون رو نشون میدن و از این نمایش عبد بودن چقدر لذت میبرن. میشه نتیجه گرفت که بررسی این موضوع از این زاویه دید هم ممکنه در تصمیم شما بی تاثیر نباشه.
    این همه لاف زن و مدعی اهل ظهور

    پس چرا یار نیامد که نثارش باشیم!

    سالها منتظر سیصد و اندی مردانیم ...

    آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم

    اگر آمد خبر رفتن ما را بدهید

    به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم!!!

  16. 3 کاربر از پست مفید امیر مسعود تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (یکشنبه 02 فروردین 94), parsa1400 (دوشنبه 03 فروردین 94), محیا ناز (دوشنبه 03 فروردین 94)

  17. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 07 شهریور 99 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1389-5-21
    نوشته ها
    679
    امتیاز
    18,628
    سطح
    86
    Points: 18,628, Level: 86
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 222
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial10000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    3,951

    تشکرشده 4,314 در 675 پست

    Rep Power
    115
    Array
    دوست گرامی، دغدغه شما را می فهمم اما پست شما را جناب مدیر همدردی کوتاه نکرده اند و تا جایی که از سعه صدر ایشان سراغ دارم، در این موضوعات، چنین منشی ندارند. نام ویرایش کننده در پایین پست اولتان ذکر شده و اگر اعتراضی راجع به این موضوع دارید می توانید از طریق قسمت "تماس با ما" موضوع را شرح دهید و معمولا پاسخ داده می شود.

    اما در مورد اینکه گفته بودید "صحبت نکردن از مذهب، ممکن است شما را از هم دور کند" :

    تا جایی که تجربه به من نشان داده اینگونه نیست. کافیست هر دو شما به پذیرش یکدیگر برسید و به سبک زندگی یکدیگر احترام بگذارید. پارامترهای دیگر و بسیاری هست که شما را بهم پیوند می دهد. خاطرات شادی که با هم می سازید، رابطه صمیمانه تان، شوخی طبعی و راحت گیری، گذشتن از اشتباهات هم، توجه به نیازهای یکدیگر و هزاران مقوله دیگر که سر و سامان دادن به آن، زندگیتان را سرشار از خرسندی و رضایت می کند.

    و خوشحالم که نوشته اید با آموزه های دینی که جنبه اخلاقی دارند، موافقید و متعصبانه برخورد نمی کنید. امیدوارم همیشه روحیه آزاداندیش خود را حفظ کنید و با سعه صدر بیشتر شما و همراهی روزافزون همسرتان، زندگی شما مشکلی ندارد و نخواهد داشت.

    تن‌درست باشید
    هر چیز که در جُستن آنی، آنی

    مولانا

  18. کاربر روبرو از پست مفید آویژه تشکرکرده است .

    میشل (دوشنبه 03 فروردین 94)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:59 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.