به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 18
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 تیر 93 [ 19:49]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    9
    سطح
    1
    Points: 9, Level: 1
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    1

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Posticon (5) دوست پسرم میخواد ترکم کنه باید چیکار کنم

    با سلام خدمت دوستان همدردم
    دختری هستم 20 ساله
    تا یک سال قبل به خودم اجازه نمیدادم که با پسری رابطه دوستی برقرار کنم چون نیازی به بودن فردی کنارم نداشتم
    ولی 9 ماه قبل با شخصی آشنا شدم که احساس کردم میتونه دوست خوبی باشه
    زیاد نمیدیدمش ولی تلفنی باهاش صحبت میکردم این شد ک به هم وابسته شدیم تصمیم گرفتیم هیچ وقت از هم جدا نشیم با هم ازدواج کنیم
    ولی من به خاطر شرایط خونوادگی که داشتم نمیتونستم زیاد باهاش باشم مجبور میشدم ساعت ها منتظرش بزارم کاری که به شدت ازش متنفره ولی اوایل صبر میکرد منتظر میموند حتی از خواب و درس و خونوادش واسه من میزد منم همین طور ...
    ولی از 3ماه قبل دیگه نتونست زیاد منتظر بمونه این شد که همش منو مقصر میدونست و محکومم میکرد به بی توجهی ...
    همیشه سعی کردم در برابرش کوتاه بیام ولی توی این 3ماه همه ی اعتماد به نفسی ک داشتم از دست دادم درسته بیشتر وقتها حرفاش درسته و اگه حرفی میزنه از روی عقل و منطقه ولی ب خودش اجازه میده که منو تحقیر کنه
    من نمیخام از دستش بدم به این خاطر همیشه با معذرت خواهی ازش خواستم منو ببخشه اونم بخشیده...
    چند بار خیلی زیاد منتظرش گذاشتم این بهونه ای شد ک همه ی رفتارایی ک من دارم و از نظرش خوشایند نیست به رخم کشید بیشتر از همیشه تحقیرم کرد میخواست ازم جدا بشه با خواهش نذاشتم این کارو بکنه...

    تا این که دوباره منتظر موند دیگه تحمل نداشت چند روزه که همش داریم جرو بحث میکنیم میخواد بره ...

    ترکم کنه نمیدونم چجوری میتونم ازش بخوام ک ترکم نکنه میگه باید ثابت کنی ک نباید برم نمیدونم باید چیکار کنم هر کاری کردم که رابطه مون خوب بشه نشد...
    از طرفی خودشم تلاشی برای خوب شدن این رابطه نمیکنه ولی از من میخواد این شرایط رو درست کنم
    ...

  2. کاربر روبرو از پست مفید parisa p تشکرکرده است .

    arameeshgh20 (دوشنبه 16 تیر 93)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 خرداد 99 [ 20:21]
    تاریخ عضویت
    1392-7-21
    نوشته ها
    374
    امتیاز
    9,911
    سطح
    66
    Points: 9,911, Level: 66
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,128

    تشکرشده 851 در 242 پست

    Rep Power
    50
    Array
    سلام دوست عزیز.

    دختر خوب اگه قصدتون دوستی هست که این سایت در این زمینه مشاوره نمیده اما اگه قصد ازدواج دارید باید به اقا پسر اعلام کنید به طور رسمی و زیر نظر خانواده ها اقدام کنند.تا زمانیکه این رابطه بصورت مخفیانه باشه این دعواها تمومی نداره.
    فرو افتادن در مقابلِ خدا ؛ تنها راه برخاستن است …

  4. 9 کاربر از پست مفید ستیلا تشکرکرده اند .

    anisa (سه شنبه 17 تیر 93), arameeshgh20 (دوشنبه 16 تیر 93), del (دوشنبه 16 تیر 93), khaleghezey (سه شنبه 17 تیر 93), parisa p (یکشنبه 15 تیر 93), pasta (سه شنبه 17 تیر 93), فرهنگ 27 (یکشنبه 15 تیر 93), فرشته مهربان (سه شنبه 17 تیر 93), دختر بیخیال (چهارشنبه 18 تیر 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 تیر 93 [ 19:49]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    9
    سطح
    1
    Points: 9, Level: 1
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    1

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ما میخوایم ازدواج کنیم ولی با اتفاقی که افتاده از هم سرد شدیم ،خونواده خودش در جریانن فقط خونواده من چیزی از این رابطه نمیدونن
    نمیدونم چطور میتونم از دلش در بیارم که بازم منو ببخشه

  6. کاربر روبرو از پست مفید parisa p تشکرکرده است .

    arameeshgh20 (دوشنبه 16 تیر 93)

  7. #4
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array

  8. 7 کاربر از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده اند .

    arameeshgh20 (دوشنبه 16 تیر 93), del (دوشنبه 16 تیر 93), Esssssi (یکشنبه 15 تیر 93), khaleghezey (سه شنبه 17 تیر 93), pasta (سه شنبه 17 تیر 93), فرهنگ 27 (یکشنبه 15 تیر 93), دختر بیخیال (چهارشنبه 18 تیر 93)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 مرداد 93 [ 00:12]
    تاریخ عضویت
    1393-4-07
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    63
    سطح
    1
    Points: 63, Level: 1
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    11

    تشکرشده 9 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    مطمئنی خونواده ی اون در جریانن؟، پس چه را پا پیش نمیزارن، پسری که شرایط ازدواج رو نداشته باشه چه خونوادش در جریان باشن چه نباشن فرقی نمیکنه.
    این آقا کار مشخص و ثابتی داره، سربازی رفته، آمادگی برای ازدواج داره اگه داره بگو که با خونوادش بیان خواستگاری اگر اما و اگر آورد بدون این ارتباط فایده و نتیجه ای نداره و فقط داری خودتو علاف میکنی

  10. 4 کاربر از پست مفید iraneziba تشکرکرده اند .

    arameeshgh20 (دوشنبه 16 تیر 93), فرهنگ 27 (دوشنبه 16 تیر 93), zendegiye movafagh (دوشنبه 16 تیر 93), دختر بیخیال (چهارشنبه 18 تیر 93)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 آذر 93 [ 11:34]
    تاریخ عضویت
    1393-4-16
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    56
    سطح
    1
    Points: 56, Level: 1
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    33

    تشکرشده 14 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم سلام
    تا حدی احساست رو درک میکنم ولی یه چیز رو فراموش نکن هر چی بیشتر التماس کنی برای موندن یک پسر طرف مقابلت بیشتر ازت زده میشه.. من در رابطه با عشقم مشکل زیاد داشتم.. زیاد هم صبوری کردم.. 6 سال هم تا به امروز باهاش بودم.. معنیه تحقیر و عذرخواهی و این حرفات رو هم خوب میفهمم ولی هیچوقت حتی برای یه بار هم نه حرف از جدایی زدم نه برای موندنش تلاش کردم.. البته به جز هفته ی پیش که به خاطر همون تحقیرا دیگه جون به لب شدم.. کسی که بخواد بمونه خودش میمونه.. میتونی بگی دوستت دارم عاشقت هستم ولی اگه فکر میکنی مناسبت نیستم میتونم از زندگیت برم بیرون.. بهتر هم هست خونوادتو در جریان بذاری تا در آینده برات مشکلی پیش نیاد... یا علی

  12. 3 کاربر از پست مفید arameeshgh20 تشکرکرده اند .

    anisa (سه شنبه 17 تیر 93), pasta (سه شنبه 17 تیر 93), دختر بیخیال (چهارشنبه 18 تیر 93)

  13. #7
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,005 در 7,404 پست

    Rep Power
    1093
    Array
    با سلام

    تاپیکهایی که نوپو زحمت کشیده لینک آنرا گذاشته را بخوان . از این رابطه کامل و جدی بیرون بیا که نه به ازدواج ختم خواهد شد و نه عاقبت خوبی برای شما دارد .

    اینکه باید ثابت کنی که باید بمونم حرف خطر ناکی هست چون نهایتش اثباتش را با اینکه شما باید اجازه بدی لمست کنه و بعدش بیشتر از این را بخواهد منحر می شود . خانواده اینجور پسرها هم اگر واقعاض خهبر دارند مطمئن باش خواستگاری شما نخواهند آمد و شما را فقط موردی می دانند که پسرشان باهاش سرگرم بشه تا وقتی شرایط ازدواجش فراهم بشه ..... اینها همه نتیجه تجربه موارد بسیار متعدد هست . بهتر هست بگویی رابطه قطع تا زمانی که شرایط ازدواج فراهم می شود و شما خواستگاری بیایی و در این فاصله هم من اگر خواستگار مناسبی برای ازدواج برایم آمد بررسی می کنم و امکان ازدواجم هست و بگویید تصمیم دارید رابطه دوستی نداشته باشید و اگر کسی خواهان ازدواج باشد رسماً بیاید خواستگاری .





  14. 4 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    anisa (سه شنبه 17 تیر 93), Esssssi (سه شنبه 17 تیر 93), khaleghezey (سه شنبه 17 تیر 93), pasta (سه شنبه 17 تیر 93)

  15. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 شهریور 97 [ 12:32]
    تاریخ عضویت
    1392-7-03
    نوشته ها
    230
    امتیاز
    4,961
    سطح
    45
    Points: 4,961, Level: 45
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 189
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger First Class
    تشکرها
    21

    تشکرشده 244 در 115 پست

    Rep Power
    34
    Array
    اگه راست میگه دوست داره نیازی ب این کارا نیست خب بیاد خواستگاریت
    اگه واقعا تورو میخواد اصلا نباید ازت اجازه بگیره بایدخودش پاپیش بذاره

  16. کاربر روبرو از پست مفید sadafdarya تشکرکرده است .

    khaleghezey (سه شنبه 17 تیر 93)

  17. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بیست سالته هنو زاول راهی زندگیتو خراب نکن
    من پسرم 30 سالمه به اندازه کافی و لازم از اینجور روابط دیدم و توی دوستای خودم که نزدیک هستن دارم میبینم تهش کجا میرسه.یا شکست عشقی و جدایی یا خانه خالی.
    قانون چماق و هویچ اول وابستش کن بیارش بالا و بخودت خوب وابستش کن بد ازش فاصله بگیر محشلش نده اونوقت هرکاری بخوای اون دختر برات انجام میده.

    یه دوستی داشتم ته اراذل بود با افتخارش این بود با یک sms یه دختره رو کشوند خونه خالی و بعدش ..... کارش این بود فقط چت میکرد همزمان با چنتا دختر و تهش میرسید به خانه خالی و .................

    اینایی کهب رات نوشتم داستان یا رمان نیست چیزایی که خودم دیدم.اینا تازه خوباش هستن از اونا آشغالتر پسرایی که با یه دختر دوست میشن و مخشو میزنن و باکره بودنشو ازش میگرن بعد میزارن و میرن انگار اتفاقی نیافتاده یا اینکه دختره بیچاره رو میکشونه خونه خالی با چنتا دوستاش میره ..............

    بسه دیگه حوصله ندارم بیشتر بنویسم نمیدونم چرا این دخترا اینقدر ساده و زود باور هستن و هرچی هم میگی توی سرشون نمیره و راه خودشونو میرن و تهش رو وقتی میبینن بعد میان تایپیک میزنن من چیکار کنم دیگه دختر نیستم یا شکست عشقی خودم افسردگی گرفتم و از این حرف

    اینم نوشته مدیر همدردی


    ارتباط دختر و پسر در قالبهاي دوستي و با استرس و مخفي کاري را توصيه نمي کنيم.
    چنين رابطه هايي هيچ تضميني در پي ندارد و تعهدي بر آن بار نيست. و آينده آنها هم مبهم و ناروشن است.
    و اضطرابها و انرژي گيري اين رابطه ها زياد و نتايجش اندک است.
    اگر به ازدواج ختم نشود (غالبا) افسردگي به همراه دارد و اگر ختم شود( معمولا) با درگيري ، بدبيني و ....
    ، همراه هست. ( البته نه صد در صد).
    پ.ن:بقول داداش کوچیکم یکبار بهش گفتم کاری ور انجام نده ضرر میکنی و انجام داد و ضرر هم کرد و بهش گفتم من که بهت گکفتم انجامش نده.برگشت گفت خودم باید تجربش میکردم تا متوجه میشدم.
    ما حرفامونو زدیم حالا شما مختاری میخوای گوش بده و ازتجربیات من و امثال من و مشاورین استفاده کن یا خودت تجربه کن

    بدرود.
    از همدردی فکر کنم باید حق افسردگی بگیرم
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  18. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    Esssssi (سه شنبه 17 تیر 93), pasta (سه شنبه 17 تیر 93)

  19. #10
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یک چیزی به شما بگویم. من خودم دوست داشتم که با عشق ازدواج کنم. زمانی که همسن شما بودم دوست داشتم. اما یک مشکلی وجود داشت. من خانواده ام را خیلی دوست داشتم و البته هنوز هم دارم. مادر و پدرم به خاطر من سختی های زیادی را به خودشان تحمیل کرده بودند. هم من می دانم هم شما که اگر در سن کودکی پدر و مادر آرامش دارند وقتی دختر نوجوان می شود و به سن بلوغ می رسد آرامش والدین واقعا برهم می خورد. نگهداری از یک فرزند نوجوان با بحران های بلوغ و اینکه او را از این بحران ها بیرون بیاوری و به سرانجام برسانی واقعا کار مشکلی است و پدر و مادر باید از جانشان مایه بگذارند. من بیست ساله بودم و از نوجوانی به جوانی رسیده بودم . دانشجو بودم و به جایی که باید رسیده بودم. اما از یادم نرفته بود که چه مسیری را آمده ام و چه کسانی مرا در این مسیر مراقبت و همراهی کرده اند و چگونه از همه چیز خود مایه گذاشته بودند. در ثانی واقعا می دیدم که تجربه والدینم از من بیشتر است و واقعا خیر من را می خواهند. البته آن زمان نمی دانستم تجربه چه ارزشی دارد . واقعا ارزش تجربه های سالیان را نمی دانستم. اما الان که بیست و شش سال دارم می فهمم.
    به هر حال من خانواده ام را دوست داشتم و به آنها پایبند بودم. اما ازدواج با عشق را هم دوست داشتم. اما مانعی بزرگ سر راه من بود. پسرهایی که پیشنهاد آشنایی می دادند به دخترها زیر نظر گرفتم. مدت ها دختر و پسرها و رابطه های دوستی را زیر نظر گرفتم. چیزی که فهمیدم این بود : اکثر این رابطه ها به شرطی شکل می گرفت که خانواده ها به خصوص خانواده دختر از قضیه بی اطلاع باشند. شرط اصلی رابطه این بود که هر چند سال طول کشید والدین نباید هیچ اطلاعی داشته باشند. به بهانه ها کاری ندارم که این کار هزاران بهانه داشت از استقلال فکری بگیر تا اینکه قدر عشق ما را نمی دانند.
    من به این بهانه ها کاری نداشتم. من به شرط اصلی کار داشتم. شرط این بود که برای رسیدن به یک پسر عاشق پیشه باید از پدر و مادرم می گذشتم. باید بعد از این همه زحمت کشیدن و فرستادن من به دانشگاه توی روی والدین عزیزم می ایستادم. باید بی احترامی به والدینم می کردم و بی احترامی به آنها را تحمل می کردم. چه چیزی از ازدواج مهمتر است و چه کسی باید در ازدواج حامی من باشد ؟ آیا این وظیفه والدینم نبود ؟ از مراسم خواستگاری بگیر تا جهیزیه و حمایت های بعد از ازدواج. من چطور می توانستم از والدینم انتظار داشته باشم که همه این کارها را برای من انجام دهند اما هیچ دخالتی در امر ازدواج من نداشته باشند؟ واقعا انصاف اینگونه رفتار با والدین را حکم می کند ؟
    آیا می توانستم بدون هیچ حمایتی به محضر بروم عقد کنم و از همانجا بروم خانه خودم ؟
    چرا باید مسئله به این مهمی را که به آنها هم کاملا مربوط می شود از آنها پنهان کنم ؟ آیا این احترام به والدینم است که از خدمات آنها استفاده کنم اما به آنها پشت پا بزنم ؟ واقعا محبت والدینم قابل مقایسه با محبت یک پسر غریبه که هیچ نسبتی با من ندارد است ؟

    به همین دلیل گفتم : اگر پسری عاشق من است باید اول به والدینم احترام بگذارد. باید اول به حریم و ناموس پدرم احترام بگذارد. احترام پدرم و مادرم احترام به من است. اگر واقعا پسری من را دوست داشته باشد باید با اجازه پدر و مادرم با من رابطه داشته باشد چون من به زندگی پنهانی اعتقادی ندارم. باید بداند که حریم خانواده برای من از هر چیزی مهمتر است.

    بعدها فهمیدم همه پسرها این حرف ها را بهتر و بیشتر از من می دانند و می فهمند. اما چون نمی خواهند هیچ تعهدی بدهند و می خواهند کاملا دختر را در اختیار خودشان بگیرند ، از این کار اجتناب می کنند. دختری که پشتوانه خانواده اش را نداشته باشد کاملا در دست آنها خواهد بود. هر وقت بخواهند رهایش می کنند و هر وقت بخواهند تهدیدش می کنند.

    یک چیزی به شما می گویم که حاصل تجربه این سالهای خودم است : اگر دختری احترام خانواده اش را نگه دارد هیچ پسری نمی تواند به آن دختر بی احترامی کند. اگر خواستگاری رسمی انجام شود و بعد از آن رابطه برای شناخت آغاز شود ، این رابطه خیلی بهتر از رابطه دوستی پنهانی به شناخت کمک می کند و خانواده هم حمایت می کنند و رابطه بهتر پیش می رود. اگر حمایت خانواده پشت دختر باشد هیچ پسری نمی تواند مدتی با او سرگرم باشد و بعد یک بهانه بیاورد و برود. نمی تواند به دختر فشار وارد کند و از او ایراد بگیرد.

  20. 5 کاربر از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده اند .

    anisa (سه شنبه 17 تیر 93), Eram (چهارشنبه 18 تیر 93), khaleghezey (سه شنبه 17 تیر 93), pasta (سه شنبه 17 تیر 93), فرهنگ 27 (سه شنبه 17 تیر 93)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دختری را دوست دارم که میدانم او قبلا پسری دیگر را دوست داشته، چیکار کنم؟
    توسط behroozoorheb در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: دوشنبه 22 اردیبهشت 93, 06:42
  2. دوست داشتن دختری که با پسر دیگری است و می گوید مرا دوست دارد
    توسط mehdi1369 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 28 آبان 90, 11:29
  3. من دوست پسر دوست صمیمیم رو دوست دارم
    توسط MisS AviatoR در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 28 اسفند 89, 12:00
  4. +دخترها جواب بدین چه پسرهای رو دوست دارین
    توسط ramin2009 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 25 دی 87, 16:43

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.