به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 تیر 93 [ 22:24]
    تاریخ عضویت
    1393-4-02
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    32
    سطح
    1
    Points: 32, Level: 1
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Bow طلاق و خیانت یا سوختن و ساختن خواهش میکنم کمکم کنید

    سلام.من 18سالم بود که ازدواج کردم به خاطر شرایط مالی بدمون و داشتن مادرناتنی که بسیار اذیتم میکرد و پدر خیلی عصبی وقتی شوهرم به خواستگاری من اومد اجبار خودم برای فرار از خونه و اجبار پدرم برای ازدواج که همون دوران نامزدی متوجه شدم که اصلا با همسرم تفاهم ندارم ووقتی به خانوادم گفتم به شدت مخالفت کردن که نباید جدا بشید وقتی ازدواج کردم باتوجه به اخلاق های شوهرم که به شدت تعصبی سرد و بچه ننه به شدت درونگرا افسردگی سریع گریه میکرد هیچ رابطه عاطفی نداشت و بدتر از همه سردمزاجی شدید داشت که من تاحالا یکبارم ارضا جنسی و عاطفی نداشتم به دکترهای زیادی مراجعه کرد ولی نشد و من افسردگی شدید گرفتم البته شوهرم مردی مسئول و خیلی مهربان و زن دوست هست و همه تلاششو میکنه ولی اصلا نمیدونه یه زن چی میخواد

    من اشتباه دومم تکرار کردم و بچه آوردم واسه تنهایی خودم که این موضوع بدتر شد حالا با یه پسر 3ساله نمیدونم چی کنم
    و از اول ازدواج فکر فرار و جداشدن میکردم همیشه

    من یه زن هیجانیم 23سالمه پراز شوق و شیطونی و خنده رو دلم میخوااااد جوونی کنم اونم با همسرم ولی شوهرم رفتارش مثل یه مرد 70ساله است حتی از صدای بلند آهنگم بدش میاد
    همه میگن اصلا بهم نمیخوردی 2تاتون خوبید ولی هیچ تفاهمی چه ظاهری چه اخلاقی ندارید مشاوره های زیادی رفتم همه همینو گفتن اون زیاد تغییر نمیکنه تو باید عوض بشی منم نمیتونم

    چند وقتی هست با یه مردی که اوهم زندگی ناموفقی داشته آشنا شدم و بسیار مرد خوبیه و میخواهد باهم به خارج از کشور برویم یا بریم شهر خودشون زندگی کنیم احساس میکنم مرد رویاهامه البته ما هیچ رابطه ای حتی دست هم دیگرو گرفتنم نداریم ولی واقعا خسته شدم من جوونی و زندگی نکردم و طرز فکرم خیلی فرق میکنه نمیتونم اینطوری زندگی کنم چون بالاخره خسته میشم یا خودکشی یا فرار میکنم و از یه طرفم نمیتونم بدون پسرم زندگی کنم و هیچ پشتبانی از هیچ طرف ندارم وقتی اصلا اصلا از زندگیم راضی نیستم باید چی کنم؟؟؟؟؟؟؟بسوزمو بسازم یا دنبال آرزوهام و زندگیم برم ؟؟اون مردم میگه اگه واقعا قصد جدایی داری جدا شو من هیچ دخالتی نمیکنم که فردا عذاب وجدان میگیرم و به شدت اصرار داره که پسرمم خودش بزرگ کنه حتی گرفتن پسرم و باج یه همسسرم شوهرمم میگه من هیچ تغییری نمیکنم همینی که هست بارها مشاوره وکتاب واسش گرفتم اما مثل یه مرد 60ساله رفتار میکنه

    شمارو بخدا قسم میدم کمکم کنید من 23سالمه و داغونم

    - - - Updated - - -

    بخدا زن بدی نیستم تا الان هیچ کار بدی نکردم ولی بریدم من نباید هیچوقت لذت ببرم از زندگیم؟؟ با این آقا در حدsms هست یه عالمه حس های خوبی دارم واقعا آدم معقولیه میدونم همین حسم میشه خیانت ولی چی کنم دارم دق میکنم وحسابی هم تحقیق شده است

    - - - Updated - - -

    من دیپلم دارم شوهرم تا اول راهنمایی خونده
    من دارم پرستاری میخونم اون آقاهم فوق لیسانس دارن

  2. کاربر روبرو از پست مفید خسته شدم تشکرکرده است .

    khaleghezey (پنجشنبه 05 تیر 93)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    با این آقا در حدsms هست یه عالمه حس های خوبی دارم واقعا آدم معقولیه

    ببخشید اینو میگم ولی این آقا رسما داره مختو مینزه و توی اینجور مواقع کسی خود واقعیشو نشان نمیدهد بلکه ویترین زیبایی از خودش را به نمایش میزاره تا طرف مقابل را جذب خودش بکند

    چند روز پیش یه مطلبی خواندم فکر کنم خیلی بدرد شما بخوره سخته راهکارش ولی اگه صبور باشید و پرتلاش ان شاء الله موفق میشوید بانو مدیران و مشاورین و کاربرای سایت هم برای کمک به شما دوست عزیز همیشه توی تالار آماده هستند

    یه راهکار خیلی خوب از جناب مدیر بطور خلاصه فکر کنید شما و شوهرتان دوتا زمین خالی کنار هم هستید بپردازید به علایق همدیگه و به افکار همدیگه و خواسته های یکدیگر اهمیت بدید مثلا یه برنامه هفتگی یه کاری که ایشون دوست داره را شما باهاش همراهی کنید و لذت ببرید هرچند سخته بعد نوبت شما و همینطور کم کم شروع کنید تا به همدیگه نزدیک بشید اصلا فلسفه ازدواج زن و مرد همینه نزدیکی به همدیگه و رسیدن به تعادل.

    اینم بگم برام جالبه خود من با همسرم همینکار را انجام دادیم و خدارو شکر نتیجه گرفتیم همسرم دوست داره بریم مسجدد و یا روضه بگیره توی منزل یا خمس منم با اینکه درسته قبول دارم ولی نه خیلی ولی به احترام همسرم کاری که دوست داره را باهم دیگه انجام میدیم هرچند باب میلم نباشه خیلی ولی وقتی باهمیم و آنکار را انجام میدهیم از خوشی همسرم منم خوشحال میشم کم کم باعث شد متعادلتر بشم.
    از اونور مثلا همسرم به علایقم گوش و میده و خیلی خوب توجه میکنه ولی بعدش با لنگ کفش میکوبونه توی سرم میگه هرچی من بگم ناراحتی میرم مهریمو میگیرم اینجوریاست که تفاهم کامل داریم ما

    ولی بغیر از شوخی این روش جواب میده فقط باید صبور بود تلاش کرد امیدوار بود و انعطاف داشت.

    نقل قول از جناب مدیر همدردی جواب تایپیک شما هم در این نظر میتوانید پیدا کنید:

    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها


    بنده موارد مهم را به صورت جداگانه جهت تمرکز بر آنها در ذیل می آورم.


    یکم: همانطور که گفتید شما دو تفکر و اعتقاد دارید. اما اساس مشکل شما تفاوت مذهبی یا اخلاقی نیست. تفاوت شخصیتی هست.
    شخصیت ثبات و پایداری نسبتا زیادی دارد. و تغییراتش آنقدر سخت و زمانبر هست. که در یک مقطع دوساله خودش را هرگز نشان نمی دهد مخصوصا اگر روشهای مختلف جهت تغییر شخصیت به کار گرفته شود.
    به زبان ساده تر، شما نیاز دارید:
    1 - کاملا شخصیت یکدیگر و خصوصیات و علاقمندی ها و توانمندیهای یکدیگر را به صورت دقیق بشناسید.

    2 - پس از این شناسایی تنها روش موثر و موفق، پذیرش غیر مشروط طرف مقابل هست. بدون انتقاد، برچسب زدن، نگرانی، رنجیدن و غم.

    3 – شما باید در سطوح بالاتر به توافق برسید. و بعد به زندگی کاربردی و روشها برسید. تفاوت جهان بینی و فلسفی و نظری شما در درک جهان و هدف آن. در کنار شخصیت متفاوتتان ، ترکیب سخت و پیچیده ای درست کرده است. برای باز کردن این ترکیب، شما باید بعد نظری و فکری خود را به صورت عمقی تر به هم نزدیک کنید.
    هدف آفرینش، شباهت های ابعاد اخلاقی در نگرش دینی و غیر دینی، دو مفهوم کمک کننده برای نزدیکی فکری شما دو نفر هست.

    4 – قرداد نویسی هم روش مناسبی هست. یعنی هر دو قبول می کنید که به خواسته های خود برسید و روش خود را به کار بگیرید. و از زندگی لذت ببرید و دیگری هم او را به رسمیت بشناسد. اما قرار دادی تهیه کنید که در آن هفته ای یک یا دو بند به آن اضافه شود. این بندها باید بندهایی باشد که هر کدام شما به لحاظ سبک شخصیتی موافق آن نیستید اما به لحاظ علاقمندی به یکدیگر و زندگیتون برای لذت طرف مقابل و حال دادن به او تعهد می کنید طبق آن عمل کنید.

    6 - زمان زیادی می طلبد. شما باید صبور باشید، شما باید امیدوار باشید. و تغییرات کم هست

    مثلا
    او دوست ندارد مهمانی بیاید.
    شما دوست ندارید به اتفاق او به مراسم مذهبی بروید.
    حالا شما هر هفته 2 موارد مثل مورد های بالا را می نویسید و قول می دهید که برای همراهی و عشقبازی با همسر، با او همراه می شوید. او با شما و شما با او.
    تصور کنید که شما در هفته هر دو به سبک های هم زندگی می کنید. و هر هفته هم مواردی را مشترکا تعهد می کنید و طبق سبک دیگری عمل می کنید. اینطور روز به روز نگاه قشنگتری به زندگی خواهید داشت.

    5 - بند چهار، بسیار سخت و مشکل هست و فقط روی کاغذ اینقدر ساده به نظر می رسد. شما وقتی شروع می کنید متوجه سختی آن می شوید. هم برای شما و هم برای همسرتان . مخصوصا در اوایل کار. شما به خاطر ثبات شخصیتی بیشتر و اقتدار بیشتر فکری می توانید پرتحمل تر وارد شوید. و اگر او لغزش کرد. یا بندهایی که تعهد کرده بود کوتاهی کرد. شما همچنان روی تعهد خود بمانید.
    محترمانه از او خواهش کنید. و بگویید دوست داری که روی تعهداتش باشد.
    تکرار مودبانه، مستمر، بدون ناامیدی، بدون رنجش و قهر، بدون تلافی به مثل، طی زمان بسیار کمک کننده خواهد بود.






    دوم: اساسا دیدگاه شما که مبتنی بر نگاههای فیمنستی و تساوی زن و مرد هست اشکال اساسی دارد.
    این اشکال به نحوی هست که شما با هر زن دیگری هم ازدواج می کردید این مشکل خودش را نشان می داد.
    اما در این زندگی به خاطر تفاوت شخصیتی هم که به آن اضافه شده است ، مشکل شدیدتر شده است.
    به این معنا که همه مشکل شما تفاوت شخصیتی نیست. بخشی از آن ریشه در نگاه اشتباه شما به زن دارد.
    زن و مرد علیرغم همه شعارهای سفسطه آمیز مساوی نیستند. حتی حقوق مساوی هم ندارند. حتی شرایط مساوی با مردها هم ندارند.
    بلکه زن و مرد هر کدام حقوق خاص خودشان را دارند که باید ادا شود. و هر کدام در حیطه ای قویترند و این تفاوت ها به استحکام زندگی و خانواده کمک می کند.
    زن و مرد مساوی هم نیستند، مکمل هم هستند. هر کدام نقش خاص خود را دارند.
    زن ها زحمت زایمان را می کشند و هیچ مردی هر چقدر هم شعار مساوی بدهد، چنین نقشی را نخواهد داشت.
    مردها به خاطر جثه، فیزیولوژی بدن (در برگ آزمایشات پزشکی دیده اید اکثر فاکتورها نرمالش برای زن و مرد متفاوت هست) با خانمها متفاوت هستند و کارهای سنگین همیشه حواله به مردان می شود معادن، راندن کامیون، حمل و نقل و .....
    از نظر روانی و احساسی هم خانمها با آقایان متفاوت هستند. عروسی خانمها، عزای خانمها، ارتباطات و مکالمات خانمها، زیباسازی خودشون ، احساساتشون و خیلی چیزهای دیگر در خانمها با آقایان اغلب تفاوت دارد.
    اما این تفاوتها زیباست. کسانی که قصد حذف کردن این تفاوت ها را دارند در مرحله اول به خانمها آسیب می رسانند اما در نهایت خودشان آسیب می بینند.
    با توضیحاتی که در این بند دادم( و اگر نیاز به توضیح بیشتر باشد چون مباحث نظری مهمی هست شما باید به کتابهایی در این خصوص مراجعه کنید) آقایان نیاز هست با درک چنین خصوصیاتی از خانمها با آنها مدارای بیشتری نشان بدهند.
    توقعات خود را از آنها در بسیاری ابعادکاهش دهند.
    یا بهتر بگویم توقعات خود را متناسب و از جسن خانمها داشته باشند.
    یک خانم احساسات قوی دارد. باید به احساساتش بها داد. حالا این احساس حتی اگر منفی و اشتباه هم باشد ، شما نمی توانید با استدلال یا بی محلی یا برخورد تغییرش دهید.
    همه این بند، می خواهد بگوید که شما باید سکان این کشتی را مثل یک ناخدای ورزیده و بدون نگرانی در دست بگیری و هدایت کنی.
    تصور نکنی که باید 50 درصد سکان به دست خانمت باشد.
    شما باید مدیریت کنید.






    سوم: برای کسب آگاهی و یادگیری مهارتها و انجام و تمرین آنها که در بند بالا به آن اشاره کردم، لینکهای ذیل می توانند به شما کمک کنند:
    مهارتهای ارتباطی بین زن و شوهر به تنهایی کافی نیست!!


    مهارت گوش دادن و مهارتهای ارتباطی(به همراه لینک مقالات برگزیده)


    * چگونه می توانم فردی صبور باشم!!!


    چگونه همسران مشکلات،اختلافات و درگیریهای بین خود را حل کنند؟










    چهارم: به خاطر تفاوت زیاد شما، و از طرفی فقدان مهارتهای زندگی در همسرتان، شما نیاز به جلسات متوالی و مستمر با یک مشاور مجرب دارید. که در هر جلسه تکالیف اندک و مهمی را به شما بدهد. و در برجسته کردن انگیزه ها به همسرتان کمک کند.
    لذا پیشنهاد می دهم به این پست بنده اکتفا نکنید. و حضوری پیگیری فرمایید.





    پنجم: برانگیختگی و ایجاد انگیزه و هیجان در همسرتان
    اینکه گفتید همسرتان تنبل، بی انرژی و حال تغییر را ندارد. طبیعی هست.
    خواهش می کنم به این بند خیلی خیلی توجه کنید. یه کمی سخته گفتنش و سخت تره فهمیدنش هست:
    وقتی زن و شوهری کنار هم قرار می گیرند.
    اگر یکی از زوجین به صورت مشخص و زیاد از نظر کلامی، فکری ، استدلالی و رفتاری برجسته باشد، طرف دیگر در سایه او قرار می گیرد. این در سایه قرار گرفتن به مرور او را بی انگیزه و سست و بی انرژی می کند.
    افراد به خاطر آزادی عمل هیجان پیدا می کنند.
    حالا وقتی همسری دارند که عمل های اشتباه آن را می شناسد و تذکر می دهد. یا دیگر نمی توانند آن عمل را انجام دهند. یا پنهانی انجام می دهند، یا با انجام عمل احساس بد می کنند.
    آدمها دوست دارند حتی اگر اشتباه می کنند آزاد باشند.
    وقتی بنده در بند اول گفتم پذیرش غیر مشروط داشته باش. یعنی اصلا بحثی در موردخطاهایش نکن.
    اگر نکته مثبتی از او دیدی تشویق کن ، تایید کن. اما به هیچ وجه اشتباهاتش را نبین. نمی گویم ببین و هیچ مگو. اصلا نبین.
    سعی کن در مواردی که علاقمند هست. پروبال بهش بدهی.
    همراهیش کنی.
    شاید درس دوست نداشته باشد، باشگاه دوست نداشته باشد. اما مثلا از آشپزی خوشش بیاید.
    شاید دوست دارد در منزلش جلسه زنانه روضه بگیرد.
    شما بدون قضاوت ، بدون بی توجهی، حمایتش کن. همراهیش کن.
    به زودی متوجه می شوی به خاطر لذتی که می برد صاحب انگیزه و حرکت می شود. و در این حرکت به خاطر اینکه شما حامیش بودی، کم کم نگرش شما هم در او اثر می کند.
    از طرفی شعار آزادی، و روشنفکری شما هم به نوع دیگری متبلور می شود. و عملا همسرت را همراهی می کنی.
    خلاصه این بند اینکه: او در کنار قد رعنا و سروگونه شما که بالا رفته، در سایه مانده و خورشید را حس نمی کند. شما با تواضع زیاد و کوتاه آمدن زمینه ای را ایجاد کنید که او هم عرض اندام کند.
    شما تصور کنید با بچه ای بازی می کنید. همیشه شما می برید و پیروز می شود و بچه می بازد.
    شما باید در بازی اجازه دهید او هم ببرد. شما هم باخت را تجربه کنید و اصلا به بچه هم نشان ندهید که شما تظاهر به باخت کرده اید. باید واقعا بچه باورش شود که برده است. تا هیجان پیدا کند تا قد بکشد.
    شما ارتباطت با همسرت باید اینطور باشد. اجازه دهید احساس برد کند.
    احساس کند که از شما بیشتر می فهمد.
    احساس کند که شما باور دارید که خیلی از نظرات و کارهای او بهتر هست.
    اینها به او پرو بال می دهد تا با شما پرواز کند.


    *******************************

    خواهشا دیگه ادامه ندید چون اهلش نیستید بانو بجاش همه انرژیتوب زار روی بهبود روابطت با شوهر مهربان و همسردوستت اخلاقای خبوی داره راستی یه کاری کن در مورد خصوصیات مثبتش بنویس باهاش بیشتر آشنا بشیم
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  4. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (پنجشنبه 05 تیر 93), pasta (پنجشنبه 05 تیر 93)

  5. #3
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 دی 93 [ 18:45]
    تاریخ عضویت
    1393-2-07
    نوشته ها
    300
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsSocial3 months registered
    تشکرها
    806

    تشکرشده 750 در 251 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    0
    Array
    با توجه به اینکه درکتون می کنم ممکنه زندگی واستون عذاب آور باشه اما رابطه ی شما با اون آقا کلی اما و اگر داره.
    ایشون می دونن شما متاهل هستین و بچه هم دارین و باز با شما ارتباط دارن ؟
    حتی اگه شما چنین اجازه ای به ایشون بدین، باز ادامه ی این رابطه از سوی ایشون نشان از نداشتن اخلاق و معرفت و غیرت ایشون هست و نشون میده از اخلاق و آداب و تربیت درستی برخوردار نیستن.
    حتی اگه در ظاهر مرد رویاهای شما باشن.
    پس در وحله ی اول.تمرکزتون رو بذارین رو رابطه ی خودتون با شوهرتون و فعلا ایشون رو فراموش کنین و در صورت ممکن ارتباطتون رو با ایشون قطع کنین..
    در مرحله ی بعد (بدون در نظر گرفتن اون آقا) تحقیق و فکر کنین ببینین می تونین با طلاق و مشکلاتش کنار بیاین ؟
    اگه جدا بشین چه اتفاقایی قراره بیفته ؟
    آیا در مورد طلاق با مشاورتون صحبت کردین؟ شما احتیاج داشتین قبل از ازدواج تحت نظر یک مشاور همدیگه رو بشناسین که اصلا این اتفاق نیفتاد و خواستین از چاله در بیایین اما افتادین تو چاه.
    الان دیگه اشتباه گذشته رو تکرار نکنید.
    حتی اگه قصد جدایی از همسرتون رو دارید اول از ایشون جدا بشین و بعد اگه خواستین به فکر یک رابطه یا ازدواج دیگه تحت نظر مشاور باشین.

    من کار اون آقا رو بی شرمی و بی غیرتی می دونم و به نظرم ایشون می خوان به نوعی از شما که کمبود دارید سو استفاده کنن و نمی تونن انتخاب مناسبی برای شما به حساب بیان.
    شما هم الان تو شرایط حساس و آسیب پذیری هستین و باید حواستونو بیشتر جمع کنین تا همونجو که دفعه ی پیش از روی احساس تصمیم گرفتین و مشکلات رو در نظر نگرفتین، این دفعه اینطور نشه.

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    103
    Array
    من اگه جای اون اقا بودم اولین فکری که به ذهنم می اومد بعد از طلاق شما از همسرتون (جدایی از این که همسر فعلیتون خوب نیستند و...)
    این که شمایی که این قدر راحت تونستم تحت تاثیر قرار بدم و به خاطر من از شوهرتون طلاق گرفتید

    چه لزومی داره فردا یکی بهتر از من بیاد توی زندگی شما باز به فکر طلاق از من نیفتید !!!!

  7. 5 کاربر از پست مفید فدایی یار تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (پنجشنبه 05 تیر 93), fahimeh.a (یکشنبه 13 تیر 95), pasta (پنجشنبه 05 تیر 93), گل شب بو (پنجشنبه 05 تیر 93), zendegiye movafagh (پنجشنبه 05 تیر 93)

  8. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    219
    Array
    سلام
    لبته شوهرم مردی مسئول و خیلی مهربان و زن دوست هست و همه تلاششو میکنه ولی اصلا نمیدونه یه زن چی میخواد
    شما که می فرمایید شوهرتون مهربونه خب باهاش صحبت کنید و تلاشتون رو روی این بذارید که با مهربونی و جذابیت محیط خونه رو شادتر کنید . قلقش رو به دست بیارید.
    همه میگن اصلا بهم نمیخوردی 2تاتون خوبید ولی هیچ تفاهمی چه ظاهری چه اخلاقی ندارید
    چرا از همه نظر می خواهید که شما به هم میاید یا نه ؟ این کار برای قبل از ازدواجه نه الان که پسر سه ساله دارید .شاید خیلی ها اصلا نخوان موفقیت شما رو ببینن . شاید از به هم ریختن زندگیتون خوشحال شن !!
    چند وقتی هست با یه مردی که اوهم زندگی ناموفقی داشته آشنا شدم و بسیار مرد خوبیه
    این اسمش خیانته .
    اگر همسرتون اینکارو می کرد راجع بهش چی می گفتید یا چه حسی داشتید ؟
    من دیپلم دارم شوهرم تا اول راهنمایی خونده
    من دارم پرستاری میخونم اون آقاهم فوق لیسانس دارن
    همسرتون زمینه ادامه تحصیل شما رو فراهم کرد و حمایتتون کرد که الان خودتون رو با افراد تحصیلکرده تر ببینید و با مطرح کردن این قضیه می خواهید بگید اون آقا از همسر شما سر تره چون تحصیلات بالاتری داره ؟

    - - - Updated - - -

    و نهایتا این که مردی که با یه خانم متاهل دوست میشه هیچ تضمینی نداره که شما رو خوشبخت کنه
    چه بسا چند سال دیگه که سنتون بالاتر بره ایشون بره سراغ دختر خانمهای جوون تر و در جواب اعتراض شما خیلی راحت می تونه بگه این همون کاریه که تو با همسرت کردی . اگه ناپسنده چرا خودت انجام دادی ؟
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  9. 4 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (یکشنبه 13 تیر 95), pasta (پنجشنبه 05 تیر 93), گل شب بو (پنجشنبه 05 تیر 93), هیام " (جمعه 06 تیر 93)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 تیر 93 [ 22:24]
    تاریخ عضویت
    1393-4-02
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    32
    سطح
    1
    Points: 32, Level: 1
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی ممنون از پاسختون حق با شماست اول باید رابطه امو قطع کنم ولی اون آقا میگن اگه یک درصد میخواید با زندگی به شوهرتون برگردید من نیستم ولی تصمیم داری جدا بشی من همه جوره پشتتم

    الان با همسرم تصمیم گرفتیم به مدت 15روز یا 1ماه ازهم دور باشیم همین تهران ولی همو نبینیم ببینیم میتونیم بدون هم طاقت بیاریم و مشکل ایشون اینه اصلا مشاوره نمیاد

    ولی اصلا حس عذاب وجدان ندارم درسته کارم اشتباه بود ولی من فقط یه هم صحبت میخواستم منو شوهرم در روز 4کلمه هم حرف نمیزنیم نه موقع معاشقه نه حتی طولانی ترین مسافرتها یعنی هیچ حرف مشترکی نداریم حرفم میزنم زود خسته میشه یا یه جوری میزنه تو ذوقم

    خداروشکر با شماها آشنا شدم
    خدایا شکرت من کم سنو سالم ممنون خواهر وبرادرهای عزیزم

    - - - Updated - - -

    شوهرم مهربونه درکم میکنه ولی همکاری نمیکنه من رابطمو قطع میکنم نمیتونم تحمل کنم دچار دوگانگی شدم بهتر رو همین زندگی خودم و بچه ام و خوبیهای شوهرم تمرکز کنم و زندگیمو نجات بدم ولـــــــــــــــــــــــ ـی برای بار هزارم

    میشه کمکم کنید؟؟؟

  11. 4 کاربر از پست مفید خسته شدم تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 05 تیر 93), pasta (پنجشنبه 05 تیر 93), هیام " (جمعه 06 تیر 93), آرام دل (پنجشنبه 05 تیر 93)

  12. #7
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 دی 93 [ 18:45]
    تاریخ عضویت
    1393-2-07
    نوشته ها
    300
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsSocial3 months registered
    تشکرها
    806

    تشکرشده 750 در 251 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط خسته شدم نمایش پست ها
    اون آقا میگن اگه یک درصد میخواید با زندگی به شوهرتون برگردید من نیستم ولی تصمیم داری جدا بشی من همه جوره پشتتم
    این "من نیستم" رو باید موقعی می گفتن که می فهمیدن شما متاهل هستین.
    اولا چنین آدمی هیچوقت به شما اعتماد نمی کنه که به همسری بگیرتتون.
    چون می گه شوهر داشتی و بهش خیانت کردی و کلا بهتون برچسب می زنه.ایشون میگه طلاق بگیر که راحت تر بتونه نقشه ی خودشو روی شما پیاده کنه.
    شما در اولین فرصت رابط ی خودتونو با ایشون قطع کنین.
    دوما راه به دست آوردن شادی و خوشبختی این نیست.
    شوهرتون مشاوره نمیاد خب نیاد.شما برین مشاوره.مشاوره به شما تکنیک هایی یاد میده.چه برای مدارا کردن و بالا بردن ظرفیت.و چه برای ترقیب شوهرتون به همکاری و موارد دیگه.

    در ضمن.شما کاربر رایگان هستین و فقط 3 پست می تونین بدین.یعنی الان باید تا فردا صبر کنین واسه پست بعدی.مگه اینکه با هزینه ی کمی مشترک بشین که ارزششو داره.

    ما هم خوشحالیم که شما اومدین اینجا و مشکلتون رو مطرح کردین. اینجا دوستان با تجربه و مطالعه ی خودشون راه حل های خوبی رو ارائه می دن و از اونجایی که این سایت تحت نظر متخصصین هست می تونین به جواب هایی که مدیران و کارشناسان می دن کامل اعتماد کنید.

  13. 2 کاربر از پست مفید pasta تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 05 تیر 93), گل شب بو (پنجشنبه 05 تیر 93)

  14. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    219
    Array
    فکر می کنم تو زندگیتون و رفتارهاتون باید دقت بیشتری داشته باشید همین که الان اصلا عذاب وجدان ندارید یه نشونه هست که احتمالا تو جاهای دیگه زندگیتون هم اشتباهاتی داشتید که متوجه نشدید .
    بهتره بیشتر روی رفتارهاتون تمرکز داشته باشید و نقاط ضعف و قوت خودتون رو بشناسید .
    سعی کنید اشتباهاتتون رو بپذیرید و روی خودتون بیشتر کار کنید
    موفق باشید
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  15. 4 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (پنجشنبه 05 تیر 93), fahimeh.a (یکشنبه 13 تیر 95), khaleghezey (پنجشنبه 05 تیر 93), هیام " (جمعه 06 تیر 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. سوء تفاهم های کوچک اما تاثیر گذار
    توسط majid_k در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: یکشنبه 09 فروردین 94, 19:08
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 19 شهریور 93, 17:41
  3. سوال از خانم های متاهلللللللل
    توسط amykate در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 شهریور 90, 14:47
  4. سوءظن و بدبینی مرد به همسر و راه حل آن
    توسط گام به گام در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: پنجشنبه 30 تیر 90, 11:05
  5. سانسور ...خودسانسوری...بی سانسوریه محض؟؟؟
    توسط NIM-KHAK در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 07 شهریور 87, 10:43

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:13 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.