بببین مینا جون منم خیلی تو زمینه تحصیلی موفق بودم. و اینکه در زمینه تحقیقاتی قصد اشتغال دارم.حتما هم می خوام دکتری قبول بشم.
ولی وقتی با خواستگار هایی که داشتم خودم را شناختم دیدمتو زندگی مشترک آینده ام کمترین مورد تاثیرگذار مدرک تحصیلی است.
دیدم من هیچ وقت در آینده دوست ندارم با همسرم که بشینم مقاله علمی بخونم! تو خونه که قرار نیست از حل مساله ارشمیدس حرف بزنیم. سر سفره شام می خوام حرفای روماتیک بزنیم نه اینکه فلان معادله اثباتش چیه؟ یا قضیه مندل چیه که!
دیدم من دوست دارم یک شوهری داشته باشم که مهربون باشه.عاطفی باشه. دیدم دوست دارم فضای خونه شاد باشه. اهل تفریح باشه.
دوست ندارم شوهرم تیتیش مامانی باشه! تا سن 30 سالگی دستش تو جیب باباش باشه.
دوست دارم جربزه کار داشته باشه. آدم محکم و قوی و حامی باشه.
ببین من اصلا منظورم نیست که به هیچ وجه تحصیلات ربط نداره ها!
منظورم اینه ببین چرا تحصیلات مهمه برات. بعد اون دلایل را در طرف مقابل چک کن ببین اونا را داره یا نه. اگر بدون مدرک بالا تر آنها را داشت پس نباید سخت بگیری.
ببین مثلا من خودم قبلا چرا تحصیلات برام مهم بود؟برای خودم حساب کتاب کردم:
1)طرفم وقتش را بیهوده تلف نکرده باشه.و فکر و انرژی جوانیش را در راه درستی خرج کرده باشه.
2)باهوش باشه.منطقی و فهمیده باشه.
3) بچه مثبت باشه :دی
ببین آره معمولا کسانی که تو تحصیلات موفق هستند این 3 پارامتر را دارند. اما ممکنه خیلی پارامترهای دیگه را نداشته باشن.مثلا عاطفی نباشن. مثلا این قدر بچه مثبت باشن که دیگه محکم و مدیر نباشن و...
ولی من همین چندوقت پیش یک خواستگاری داشتم که البته منتفی شد. فقط می خوام تجربه ام را بهت بگم.و فقط روی همین موضوع زوم می کنم.
مدرک تحصیلی لیسانس دانشگاه آزاد شهرستان.فوق آزاد تهران. از رشته های علوم انسانی.
اما من هوش این آقا را از تجزیه تحلیل صحبت هام کاملا می فهمیدم که بالاست.
خب من خیلی تجربه داشتم. جوابهایی که این آقا به سوالات من می داد کجا! جواب هایی که بقیه می دادن کجا.مطالعاتش بالا و...
پسر خود ساخته ای بود. از همون اول دانشجوییش کار کرده بود. کارهای مختلف را تجربه کرده بود و کارهایی که انجام داده بود مشخص بود که فقط یک آدم باهوش و توانا می تونه از پسش بربیاد. یه آدم محکم و قوی.
حالا اینکه چرا نتونسته بود مثل من تحصیل کنه مشخص بود. خب او مثل من فلان مدرسه نخونده بود وگرنه شاید از من موقعیت بهتری کسب می کرد. خب او به خاطر شغل پدرش تو بچگی به شهرستان رفته بود. خب او خانواده ساده ای داشت.
اصلا این مقایسه درست نبود که من بگم هوش او از من کمتره! چه بسا که اگر موقعیت منو داشت خیلی بیشتر پیشرفت می کرد اما او انرژی اش را جای دیگری صرف کرده بود.و این مهم بود که بیهوده صرف نکرده بود.
همین آقا به دل من نشست.
اما یک خواستگار دانشجوی دکتری داشتم کاملا تیتیش مامانی. بچه ننه! نه کار! نه دنبال کار! نه قدرت مدیریت! خانواده پول دار و ثروتمند!یعنی باور کن من اگر زنش می شدم باید خونه را من مدیریت می کردم!!! با قطعیت جواب منفی دادم.
ببین منظورم اینه که این نکته ها کنار هم هست که ارزش پیدا می کنه و به تنهایی نمیشه قضاوت کرد!
وگرنه خواستگار لیسانس دانشگاه آزادی داشتم که اصلا به درد نمی خورد!
خب معلومه یکی که تحصیلات نداره.کار هم نداره. اومده خواستگاری 30 سالشه!ازش می خوام معرفی کنه خودش را.هیچ چی نداره بگه.فقط همین تحصیلات و اینکه تازه تازه رفته سر کار!
بعد خب سوال برای آدم پیش میاد. شما پس این همه مدت داشتین چی کار می کردین؟
آره اینجا تحصیلات مهمه و می تونی بگی این آدم اصلا آدم باهوشی نبوده و به خاطر همین هم مثلا دانشگاه آزاد یا پیام نور قبول شده. و اینجا می تونی این قضاوت که گفتی را بکنی و حق هم داری.
مینا جون بهت توصیه می کنم دو تا از تاپیک های منو بخونی:
علاقه مندی ها (Bookmarks)