به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 8 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 75
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array

    آیا من در ازدواج سخت گیرم 2(می خوام بعضی معیارهایم را تعدیل کنم)

    به نام خدا
    سلام خدمت همگی دوستان.
    صبوری جان.میشل جان.بی نهایت عزیز.آقای 1234567 و.....
    ببخشید من در جواب مطالب شما در تاپیک قبلی ام متنی را آماده کردم و می خواستم آخرین پست من هم در تاپیک آیا من در ازدواج سخت گیرم؟(چقدر از معیارهام باید کوتاه بیام؟) باشد.اما متاسفانه بدون هیچ خبر و اجازه ای برای جمع بندی، تاپیکم را قفل کردند.
    اما جهت اینکه اون موضوع بسته بشه و بی احترامی به وقت کسانی که پستها را برای من گذاشتند نشه من آخرین پست تاپیک قبلی را اینجا می گذارم.و قصدم این است که بعد از این پست از شما جهت کمک به من در تغییر یا تعدیل یک معیارم کمک کنید.که احتمالا در روز دیگری سوال اصلی ام را خواهم پرسید.
    سپاسگزار از همگی شما

    پست آخر تاپیک قبلی:

    سلام میشل جان!
    چقدر حس خوبی بهم دست داد که هدی جان صدام کردی.ممنون.اینو بیشتر دوست دارم.

    حرفت را قبول دارم.ولی احساسم اینجوری شده.وگرنه منطقا می دونم لزوما همه مثل هم نیستند.اما غالبا زیر 30 سال خانم ها جلو تر از آقایون هستند.و کف معیارم اینه که هم سن باشیم(که اینم مطلوبم نیست).نه دیگه کوچیک تر.و دیگه نمی تونم به هیچ وجه کوچکتر را بپذیرم.
    من تو این مدت یکم تو اطرافم و همین طور حتی تو این تالار دقیق شدم؛ببینم مثلا دخترا و پسرا با توجه به سنشون چه جور نظر می دن و یا برخوردشون تو تاپیک و سوالشون چه طوره.اختلاف به نظر من زیاد بود.(البته نظر منه.شاید اشتباه کنم.)

    سلام آقای 1234567
    ممنون از پاسختون.
    مثال های قشنگی در مورد پختگی و سن عنوان کردین.از این دید که نگاه می کنم می بینم راست می گین شاید اختلاف 4 سال زیاد هم خوب نباشه.ولی دیگه نمی تونم از نظر احساسی سن کوچکتر را بپذیرم.اینو تجربه کردم.به خواستگارم ظلم میشه اگه بدونم نمی تونم با این موضع کنار بیام و الکی بپذیرمش.و آخر هم جواب منفی بدم.

    برداشتم از اینکه او به خاطر من شغلش را عوض کنه نبود.او فعلا شغلی نداشت و دانشجوی ارشد بود.ولی جلسه اول ازشون پرسیدم که در آینده چه نوع شغل هایی مد نظرتونه.گفت وکالت.گفتم نظرتون راجع به قاضی شدن چیه.گفت به خاطر وزر و وبال اخروی اش مایل نیستم.همونجا شفاف هم گفتم من دوست ندارم همسرم قاضی بشه.

    نگاهتون را در مورد نحوه سوال پرسیدنم خوندم برام جالب بود .
    باید اینو در نظر گرفت که نمی تونم اینجا تمام جزئیات سوالات و... را بگم.همین جوری کلی هم صحبت می کنم پست هام خیلی طولانی میشه.ولی این طور که فکر کنید حالت استخدامی داره نیست.
    درسته از اینترنت استفاده کردم و کتاب و.... هم خوندم ولی سوالام منعطف هستند و خیلی خیلی بستگی به صحبت های پیش آمده داره.تو تاپیک زیر هم از دوستان در مورد نحوه سوال پرسیدن خیی کمک های خوبی گرفتم:
    درواقع می دونید آقای 1234567 چیه؟ من وقتی دارم سوال می پرسم فقط به جواب طرفم دقت نمی کنم که.به قول شما آزمون استخدامی نیست که جواب معینی داشته باشه.
    علاوه بر نظرش به اون شیوه جواب دادنش.به خشکی و جدی بودن صحبتش.به لحنش.دید گاهش و... نگاه می کنم.خیلی وقت ها تو پاسخ تمام سوالات یک چیز مشترکی هست که معلوم می کنه طرف مقابل براش چی مهمه.
    مثلا اگه یکی بیاد خواستگاریم و لحن خیلی خشک و جدی داشته باشه و صرفا کتابی صحبت کنه و مدام از کلمات قلمبه سلمبه استفاده کنه من به دلم نخواهد نشست و خوشم نمیاد.
    در مورد زندگی ایده آل هم که فرمودید.فکر می کنم بعد 3 جلسه باید یک چیزهایی فکر می کردن.مگه نه.
    من خودم قبل اولین خواستگارم.تو مدتی که خواستگار راه نمی دادم در مرود اینکه دلم می خواد چه جور زندگی داشته باشم کلی فکر کردم.بالاخره اگه آدم ندونه چی می خواد چه جوری می تونه برای خودش همسرانتخاب کنه.
    بعد به نظرم این خیلی مهمه که قبل از خواستگاری آدم خودش را خوب بشناسه.چون وقتی آدم خودش را نشناسه چه جوری می تونه برای خودش مطابق خودش شخص هم کفوی انتخاب کنه.
    من خودم تو جواب همین سوالم کلی مطلب گفتم.اصلا هم قلمبه سلمبه و کتابی نگفتم.یا اینکه جایی خونده باشم.دقیقا مطابق خودم گفتم دلم می خواد زندگیم از نظر شادابی،عاطفی و... چی باشه.حتی مثال هم می زدم.
    ولی خب کاملا مشخص بود چون ایشون تجربه اولشون بوده در مورد ازدواج فکر نکرده بودند و نمی دونستند چی می خوان.ولی تجربه خوبی براشون شد.

    اما در هر حال فقط مشکل من با ایشون این سوالات نبود.



    بی نهایت عزیزسلام
    خیلی ممنون.شما همیشه دیدگاه منطقی به موضوع دارید و این خیلی خوبه.
    ولی من روحیاتم این طوری نیست.یعنی در مورد من منطقی اینه که روحیاتم حتما در نظر گرفته بشه.حالا احتمالا باید یکم روحیاتم را تغییر بدم.

    روحیات من.اصلا با سیاست سازگاری نداره.اصلا !
    این به این معنی نیست که چیزی متوجه نمی شم.یا اینکه عملکرد منطقی ندارم.از نظر حسی نمی تونم احساس آرامش با کسی که دغدغه های سیاسی داره داشته باشم.مثلا هر کسی تو هر جناحی باشه و درگیری خاصی با سیاست داشته باشه من نمی تونم.و بحث مخالف بودن دوجناح نیست اصلا.
    مثلا من همیشه تو انتخابات شرکت می کنم.و خب هر کسی حق داره به کسی که می پسنده رای بده.هر کی عقیده ای داره.ولی وقتی این قدر برای اون شخص مهم میشه که در حوزه تبلیغ یکی از نامزدها مشارکت داره.این به نظر من خیلی سیاسیه.
    من برام خیلی خیلی مهمه که طرف مقابلم درگیری سیاسی نداشته باشه.چون دیدم چقدر زندگی با چنین افرادی سخت و طاقت فرساست.و خیلی هم ربط به جناحش نداره.هر دو جناح را دیدم.
    من هم یک زندگی با آرامش می خوام نه با تنش و بحث و...

    فکر می کنم بهتره دیگه این موضوع در مورد این خواستگار خاص بسته بشه.
    من در پستهای بعدی می خوام ازتون در مورد تغییر معیار مهمی در خودم کمک بگیرم.
    ممنون از شکیبایی همگی.

    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  2. 8 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    1234567 (دوشنبه 08 اردیبهشت 93), abi.bikaran (دوشنبه 15 اردیبهشت 93), ash1 (دوشنبه 08 اردیبهشت 93), majid_k (دوشنبه 08 اردیبهشت 93), meinoush (سه شنبه 09 اردیبهشت 93), minoo69 (سه شنبه 09 اردیبهشت 93), فدایی یار (دوشنبه 28 اردیبهشت 94), میشل (دوشنبه 08 اردیبهشت 93)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array
    بلخره مصباح یا هدی؟به نظرم هدی قشنگ تره.

    هدی،به نظر من تو ازدواج سخت گیری،کاری به معیارهات ندارم.تا اینجایی که

    پستاتو در مورد خانوادت خوندم،این برداشتو دارم که تا حالا پدر مادرت با هم

    بگو مگو نکردن حداقل جلو بچه هاشون،برای همین دنبال ازدواجی هستی که

    توش هیچ جر و بحثی نباشه و ازشم می ترسی ینی به شما از گل نازک تر

    نگفتن هر جا هم خطا کردی با خوشرویی برخورد کردن.توی رفاه عاطفی بوده

    می خوای این رفاه وارد زندگی بعدیت بشه.


  4. 5 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (دوشنبه 15 اردیبهشت 93), ash1 (دوشنبه 08 اردیبهشت 93), khaleghezey (سه شنبه 09 اردیبهشت 93), meinoush (سه شنبه 09 اردیبهشت 93), تهمتن (چهارشنبه 17 اردیبهشت 93)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 آذر 93 [ 12:43]
    تاریخ عضویت
    1393-1-09
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    457
    سطح
    9
    Points: 457, Level: 9
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class250 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 41 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مصباح جان اینهمه خواستگار رو تا الان جواب کردید به نظرتون کار مناسبی هست ؟ آخه وقتی پسری بفهمه که دختری کلی خواستگار داشته ولی به همشون جواب رد داده نتیجه اینه که دختره سخت گیر و ایراد گیره درست میگم؟

  6. 2 کاربر از پست مفید ash1 تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (دوشنبه 15 اردیبهشت 93), فرهنگ 27 (دوشنبه 08 اردیبهشت 93)

  7. #4
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام دوستان من می خوام در مورد معیار عاطفی بودنم تو خودم تعدیل ایجاد کنم.چون فکر می کنم ممکنه تو زندگی مشترک آینده ام مشکل به وجود بیاره.
    من خیلی دختر عاطفی هستم و روحیه ام لطیفه.زندگی مشترک رومانتیک هم دوست دارم.می دونم دارم اشتباه می کنما.ولی می خوام اینا را رک بهتون بگم که بهتر راهنماییم کنید.
    همان طور که جناب فرهنگ27 درست حدس زدند من در رفاه عاطفی بزرگ شدم.ولی نه در رفاه مادی.
    تو خانواده ما ابراز محبت یک چیز عادی هست.من برای مامان و بابام روز مادر و پدر نامه که می نویسم این قدر توش عاطفه هست که گریشون می گیره.بابام روز تولدم برام نامه می نویسه و یه جوری ابراز عاطفه می کنه که...
    هر روز دست مامانم را میبوسم و... دیگه اگه بقیش را بگم منو دعوام می کنید.برا همین .... می ذارم :دی

    اما اشتباه نشه.دختر لوسی اصلا نیستم. اصلا دختر زود رنجی نیستم.این همه روابط اجتماعی داشتم خیلی کم با کسی به مشکل برخوردم.یا اگه حقی ازم ضایع بشه اونو حتما می گیرم.و مظلوم واقع نمی شم.(شاید در ظاهر این طور به نظر نرسم ولی این طوریم)
    اگه مشکلی برام پیش بیاد شاید چون روحیم لطیفه روز اول گریه کنم ولی به محض اینکه تخلیه عاطفی بشم پا می شم و اون مشکل را سعی می کنم به بهترین نحو و منطقی ترین حالت حل کنم.و مشورت می گیرم.
    عاطفی هستم اما چون یک ویژگی صبوری دارم باعث شده زودرنج نباشم و اختلالی تو کارام ایجاد نشه.
    فکر نکنید برام تا حالا مشکلی پیش نیومده.چرا اتفاقا مشکلات هم داشتم.مشکلاتی که از نظر عاطفی برام خیلی سنگین بوده هم داشتم.شاید بعضی های دیگه که این قدر عاطفی نبودن اون شرایط را نمی تونستن حل کنند.ولی چون صبورم زود مطابقت پیدا می کنم و چون از نظر معنوی سعی کردم قوی باشم و خیلی به دعا اعتقاد قلبی داشتم زود تونستم آرامشم را بدست بیارم.



    تو این تالار خیلی تاپیک خوندم که بعضی خانم ها مثلا همسرشون بهشون محبت نمی کنه و یادشون می ره روز تولدشون براشون کادو بگیره و...
    خب این ها را که من می خونم برای من اگه چنین چیزی باشه ممکنه به رو خودم نیارم ولی درواقع ازدواج با یک فرد کم عاطفه برام خیلی خیلی سخته و شاید فاجعه!!!
    .

    یعنی محبت های لمسی ؛صوتی؛تصویری و... باید هر روز باشه(به ترتیب اهمیت نوشتم).کادویی نیستم خدا را شکر.و او هم باید دوست داشته باشه همین طوری بهش محبت بشه چون من خیلی محبت می کنم.

    تازه نمی دونم این خانم ها که گفتم از نظر عاطفی مثل من بودن یا نه که این قدر براشون سخت بوده.
    الان فکر می کنم باید از عاطفی بودنم کم کنم ولی نمی دونم چه جوری؟
    آخه دست خودم نیست.یک چیز ذاتیه.انگار ارثیه.
    الان باید چی کار کنم؟
    به مامانم بگم باهام دعوام کنه؟ به بابام بگم یکمی تو خونه عصبانی بشه و سرم داد بکشه؟ خب نمیشه که.
    دیگه به مامان بابام محبت نکنم؟
    الان نمی دونم دقیقا باید چی کار کنم که یکم کم عاطفه بشم.
    حالا لطفا آقایون مخصوصا اونایی که متاهل هستند بگن تا چه حد به خانوماشون محبت می کنند؟ میشه یک مردی هر روز تو خونه محبت کنه.منظورم بیشتر عملیات محبت آمیزه ها.بدون رابطه ج.

    مثلا این تاپیک زیر را بخونید.دوست دارم همسرم اینجوری باشه:
    الان این توقع زیادیه؟ نمیشه مثلا همین مراحل بیشتر باشه؟مثلا تو جاهای دیگه هم باشه و در مجموع 15 دقیقه بشه.
    یا دوست دارم مثل تاپیک زیر باهام رفتار بشه:
    حالا با توجه به من آیا مردی که از نظر عاطفی بتونه منو تامین کنه؛ کم هست؟ لزوما باید عاطفی باشه تا بتونه این عملیات را انجام بده؟
    تازه من یکم فکر که کردم دیدم اگه مردی عاطفی باشه یک موقع لوس نباشه.یا مثلا مقابل مشکلات دلم می خواد محکم باشه .حتما منطقی باشه.اینا تو آقایون جمع میشه؟
    ممنون از همگی
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  8. 4 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    majid_k (دوشنبه 08 اردیبهشت 93), meinoush (سه شنبه 09 اردیبهشت 93), minoo69 (سه شنبه 09 اردیبهشت 93), فدایی یار (دوشنبه 28 اردیبهشت 94)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    834
    امتیاز
    8,579
    سطح
    62
    Points: 8,579, Level: 62
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 171
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    785

    تشکرشده 2,768 در 697 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    96
    Array
    مصباح جان الان خواستگار بالفعل داری؟؟؟





    • اعلام حضور براي ختم قرآن در ماه رمضان سال1435قمري


    http://www.hamdardi.net/thread-32764.html


    خداوندا؛هدایتم کن تا به این باور برسم؛
    که جواب برخی دعاهایم؛
    «صبر» و «انتظار» است ...






  10. #6
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرهنگ 27 نمایش پست ها
    بلخره مصباح یا هدی؟به نظرم هدی قشنگ تره.

    هدی،به نظر من تو ازدواج سخت گیری،کاری به معیارهات ندارم.تا اینجایی که

    پستاتو در مورد خانوادت خوندم،این برداشتو دارم که تا حالا پدر مادرت با هم

    بگو مگو نکردن حداقل جلو بچه هاشون،برای همین دنبال ازدواجی هستی که

    توش هیچ جر و بحثی نباشه و ازشم می ترسی ینی به شما از گل نازک تر

    نگفتن هر جا هم خطا کردی با خوشرویی برخورد کردن.توی رفاه عاطفی بوده

    می خوای این رفاه وارد زندگی بعدیت بشه.
    آقای فرهنگ فکر کنم شما خیلی زیادی خانواده ما را ایده آل دیدین.

    چرا پدر مادر من با هم اختلاف نظر داشتن اتفاقا بابام هم گاهی عصبانی می شن .تقریبا الان که فکر می کنم می بینم رفتار مادرم که خیلی آرامش دهنده است باعث شده بحث هیچ وقت بالا نگیره.و عصبانیت در حد کم باشه.


    پدر و مادرم فقط خیلی عاطفی هستند و بله به من خیلی محبت می کنند.


    همین که ما ببینیم پدر و مادرم از دستمون ناراحت شدن و اخم کردن برامون سنگینه و نیازی به دعوا و... نیست.همین برامون دعوا محسوب میشه.هم من.هم برادرام.





    از اینکه اختلاف نظری با طرفم داشته باشم ناراحت نمی شم.طبیعیه بین دو نفر که از دو خانواده جدا آمدن.ولی دلیلی نمی بینم وقتی میشه منطقی صحبت کرد وسطش داد و بیداد کرد.

    بحث و ... که دارید تو این تالار می بینید که بحث می کنم.بحث با طرف متضادم هم مشکلی ندارم ولی بی احترامی خوب نیست.نه این که تا حالا نشده کسی بخواد با هام با بی احترامی جر و بحث بکنه ها.چرا شده که بخواد با هام عصبانی و... صحبت کنه.من تو این شرایط دو تا راه را پیش می گیرم:


    1)می ذارم طرفم هر چی خواست عصبانیتش را نشون بده.هیچ کاری نمی کنم و...


    بعدش خودش خیلی شرمنده می شه.و منم مطالبم را می گم.



    2)همون موقع آرامش می کنم.و شاید یه چیزای خنده دار بهش بگم.و یه جورایی عصبانیتش را کم کنم.


    البته راست می گین بعضی مردها که عصبانی بشن خیلی فرق دارن.مردا بیشتر جذبه دارن.نمی دونم اون موقع چه جوری باید برخورد کنم.یا ناخوداگاه برخوردم چی میشه.

    منم اصلا جذبه ندارم متاسفانه.و اصلا نمی تونم داد و بیداد کنم.فوقش در حالت عصبانیت شدیدم باعث خنده بشم.


    ولی از جر و بحث به اون معنی که شما می گید می ترسم؛نه نمی ترسم.ولی بدم میاد(در حد طبیعی).


    اما تازگی ها یه جا از مشاوری مطلبی شنیدم که می گفت:

    اگر زن و شوهر هیچ وقت باهم بحث و... نداشته باشن اغلب به این معنی نیست که اونا چقدر با هم خوبن. اتفاقا به این معنیه که اونا چقدر از هم دورن که تا حالا با هم هیچ برخورد و... نداشتن.



    - - - Updated - - -



    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط صبوری نمایش پست ها
    مصباح جان الان خواستگار بالفعل داری؟؟؟

    صبوری جان الان ندارم.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط ash1 نمایش پست ها
    مصباح جان اینهمه خواستگار رو تا الان جواب کردید به نظرتون کار مناسبی هست ؟ آخه وقتی پسری بفهمه که دختری کلی خواستگار داشته ولی به همشون جواب رد داده نتیجه اینه که دختره سخت گیر و ایراد گیره درست میگم؟
    آ
    آقای ash1 من که بی خودی رد نکردم.اگه با یکی ازدواج می کردم و بد بخت می شدم؛خوب بود؟ اون وقت میومدم اینجا تاپیک می زدم فلان مشکل را با همسرم دارم و...
    تازه همه را که من رد نکردم.بعضی ها هم اونا منو نخواستن.
    بعضی هم خب پدرم اجازه ندادند.
    دیگه مابقی به من نمی خورد.منم این وسط مهم هستم.فکر می کنید پسر بااخلاق و باحیا و باایمان زیاده؟ و من همه خواستگارام خیلی خوب بودن و الکی رد کردم؟ نه .واقعا به من نمی خوردند.
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  11. 3 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (دوشنبه 15 اردیبهشت 93), meinoush (سه شنبه 09 اردیبهشت 93), minoo69 (سه شنبه 09 اردیبهشت 93)

  12. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    834
    امتیاز
    8,579
    سطح
    62
    Points: 8,579, Level: 62
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 171
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    785

    تشکرشده 2,768 در 697 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    96
    Array
    زیاد رو این موضوع حساس نشو.
    بذار با موقعیت خواستگاری که برات پیش میاد رو این موضوع فکر کن.
    من از شما خیلی بیشتر عاطفی بودم .سعی کردم تعدیلش کنم.باورت میشه تو موقعیتی که خانوم های دیگه گریه میکنند من حوصله ام نمیاد گریه کنم یا وقتش رو ندارم.

    - - - Updated - - -

    ففط دقت کن فردی رو انتخاب کنی که درک موقعیت بالایی داشته باشه.
    وقتی درک موقعیت رو همراه منطق و فکر و اخلاق داشت.مطمعنا میتونه از لحاظ عاطفی اونی باشه که میخوای.





    • اعلام حضور براي ختم قرآن در ماه رمضان سال1435قمري


    http://www.hamdardi.net/thread-32764.html


    خداوندا؛هدایتم کن تا به این باور برسم؛
    که جواب برخی دعاهایم؛
    «صبر» و «انتظار» است ...






  13. 4 کاربر از پست مفید صبوری تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (دوشنبه 15 اردیبهشت 93), fariba s (سه شنبه 09 اردیبهشت 93), meinoush (سه شنبه 09 اردیبهشت 93), مصباح الهدی (سه شنبه 09 اردیبهشت 93)

  14. #8
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط صبوری نمایش پست ها
    زیاد رو این موضوع حساس نشو.
    بذار با موقعیت خواستگاری که برات پیش میاد رو این موضوع فکر کن.
    من از شما خیلی بیشتر عاطفی بودم .سعی کردم تعدیلش کنم.باورت میشه تو موقعیتی که خانوم های دیگه گریه میکنند من حوصله ام نمیاد گریه کنم یا وقتش رو ندارم.
    صبوری جان نمیشه.باید الان روش کار کنم.چون واقعا نمی دونم حد درست تا چه حده.و قطعا زمان می بره.
    تو یکی از تاپیک هام نوشتم.از یک خواستگارم پرسیدم شما از نظر عاطفی چه طوری هستید؟
    خودش توضیح می داد که عاطفیه ولی باید همیشه اعتدال را رعایت کرد.مثلا زن و شوهر اگه هر روز به هم بگن دوستت دارم؛درست نیست.مثلا دو بار در هفته!!!
    من تو دلم اون لحظه گفتم آخه دو بار در هفته به کجای من می رسه!!! من دو بار در روز هم به نظرم کمه!اینو نگفتما! این جوری گفتم: من از حد اعتدال فکر می کنم بالاترم.


    واقعا من دو بار در هفته آدم بگه دوستت دارم یعنی چی آخه؟می خوام بدونم چقدر حساسیت دارم.
    حالا این آقا راستش را گفت.اما اگه بعدا با یکی ازدواج کردم واقعا فقط دو بار در هفته گفت: دوست دارم چی کار کنم؟ تا اون موقع باید یکمی خودمو تعدیل کنم.

    از طرفی این پست مدیر همدردی را بخون:
    [QUOTE=مدیرهمدردی;324708]

    با سلام و احترام
    اینکه با این پست متوجه یه هشدار برای مجردهای عاطفی شدید خیلی عالی هست.
    اما قسمت دوم که فکر می کنید این مجردها باید دنبال فردی خیلی عاطفی بگردند هشدار شدیدتری نیاز دارد که من به عنوان مشاور می دهم.

    کلا افرادی که خیلی حساس و عاطفی هستند. به خاطر ماهیت زندگی که سختی و رنج و محدودیتهای طبیعی خودش را دارد، بسیار اذیت می شوند.
    پیشنهادم برای مجردهای بسیار حساس و عاطفی اینست که قبل از ازدواج روی کنترل احساس و پوست کلفت شدن خود کار کنند و گرنه در کویر زندگی زود از تشگی از پا در می آیند.

    اما bahar1990 گرامی
    معمولا راهکارهای اینگونه موارد معطوف به خود شخص هست نه همسرش.

    یعنی حساسیت و انتظارات عاطفی شما معمولا به عنوان یک حلقه و زنجیر برای همسرتان درک می شود.
    شما نیاز هست که حساست های خود را کاهش دهید. به این منظور باید یاد بگیرید که مسائل عاطفی خود را یک جا( مثلا فقط روی همسر، یا فقط روی بچه، یا فقط روی مادر)، سرمایه گذاری نکنید.
    بلکه مسائل عاطفی خود را بسیار گسترده کنید.
    از یک همکار، همکلاسی، همسایه، فامیل، دوست، پدر و مادر، خواهر ، و همه انسانهایی که به نوعی با شما مرتبط هستند بنا به فاصله و شرایطی که دارند در لایه های مختلف صمیمی می توانند تعریف شوند.
    این سرمایه گذاری منتشر عاطفی ، فشار را بتدریج از روی شوهر بر می دارد. و او هم به اندازه شوهر بودن در این احساسات دخیل می شود.


    نظر
    meinoush مبنی بر بچه دار نشدن تا آمادگی، اینجا زیاد مصداق ندارد.
    چون شما مشکل حاد در زندگی ندارید. بلکه نیاز به تغییر بینش و روش شما در زندگی هست. و جالب داشتن بچه خودش در راستای این تغییرات ارزیابی می شود ، چون انرژی عاطفی شما مقداری هم مرجع خودش را پیدا می کند.
    هم اکنون به نظر می رسد نقش همسرتون برای شما یکه و متمرکز هست. و نیاز هست کاهش یابد.
    البته در کنار این رفتاری که در بالا گفتم.
    به مرور وقتی شوهرت احساس فشار نکرد، می توان روشها را عملا به او یاد داد. که البته الان اولویت ندارد.
    لینک ذیل می تواند برای شما مفید باشد:
    عشق: دلبستگی ؟ یا وابستگی؟[/
    QUOTE]

    خب من چه جوری باید پوست کلفت شم.

    البته همین که دانشگاه رفتم و با آدمای مختلف و حتی بد سر و کار داشتم خیلی خوب بود برام.
    ولی عاطفی بودنم کم نمیشه.

    صبوری جان راستی چه جوری شما عاطفی بودنت کم شد؟

    - - - Updated - - -

    منم این سوالات را از مدیر همدردی عزیز کردم.ولی متاسفانه جواب ندادند:
    [QUOTE=مصباح الهدی;324778]

    آقای مدیر همدردی
    با سلام و احترام
    متوجه شدم که شما این تاپیک را پیگیری می فرمایید.و توصیه ای هم برای مجردان داشتین.از این بابت خوشحالم.و ممنون
    حال که این بحث پیش آمد شما همسر خانم بهار را از نظر طبقه بندی عاطفی در مردان چگونه ارزیابی می کنید؟
    یعنی منظورم اینه که بیشتر آقایون این گونه هستند؟
    آیا می شود به مرور کاری کرد که آقایی را عاطفی کرد؟ یا دیگه شخصیت بعد از یک سنی تغییر نمی کند؟
    آیا می شود یک خانم خودش را کم عاطفه تر کند؟ چگونه؟
    من خودم احساس می کنم از نظر عاطفی شبیه خانم بهار باشم.یعنی خیلی عاطفی و نیاز عاطفی بالایی هم دارم.اما زودرنج و حساس نیستم.مثلا به گونه ای نیستم که مشکلی پیش آمد خودم را ببازم یا احساسی رفتار کنم.شرایط سخت هم داشتم که تونستم به خوبی آن را پشت سر بذارم.اما خودم می دانم که نیاز عاطفیم بالاست.حالا اگر مردها بیشترشون این جور باشند؛آیا من باید از درجه عاطفی بودنم کم کنم؟
    دقیقا خانم های این چنینی باید چه کار کنند؟
    خیلی خیلی متشکر از وقتی که می گذارید


    - - - Updated - - -
    در ضمن اگر می شود کمی توضیح دهید که حد اعتدال عاطفه و محبت در زندگی زناشویی چه میزان است؟
    مثلا آیا توصیه آقای کامران برای اینکه مرد باید کم محبت کند تا همون محبت جذاب شود درسته؟
    کلا حد اعتدالی برای این امر وجود داره؟ یا بستگی به زوجین داره؟
    [/QUOTE]


    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه
    ویرایش توسط مصباح الهدی : سه شنبه 09 اردیبهشت 93 در ساعت 01:52

  15. کاربر روبرو از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده است .

    meinoush (سه شنبه 09 اردیبهشت 93)

  16. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    عزیز گلم تو عاطفی هستی اما حساس که نیستی. نیاز نداری پوست کلفت شی!
    عاطفی بودن خیلی هم خوبه به شرطی که بتونی حساسیت و زودرنجی نداشته باشی. اونوقت همین عاطفی بودن و صبوری و البته باهوش بودن می تونه کمک کنه که طرف مقابلت به اون سطح حداقلی که می خوای برسه از لحاظ عاطفی. البته صبوری نکته ی خیلی خوبی گفت درک موقعیت بالا اگه طرف مقابلت داشته باشه می تونه جوابگوت باشه.
    جذبه هم اینطوری که نوشتی از جذبه اصلا نیازی نداریش. به چه درد می خوره زن بخواد داد بزنه؟ داد زدن مرد هم جالب نیست. تو باید بتونی حقتو بگیری که می گی می گیری. همین عالیه.
    اینکه رفاه عاطفی داشتی که عالیه عزیزم. سلامت عاطفی داری و می تونی ادمای اطرافتو هم به این سلامت برسونی.

    ببین من حساسم. زود رنج نیستم (یعنی ناراحت میشم اما می دونم مربوط به خودمه و از کسی دلگیر نمیشم) خیلی هم صبورم. فکر می کنم مهربون هم هستم. حقمو هم حس می کنم نمی تونم خیلی وقتا بگیرم. خیلی وقته که دیگه حتی توقع محبت دیدن هم ندارم اما نمی دونم این مرض محبت کردنمو چکار کنم و خرج کی کنم!! من تو کمبود محبت بزرگ شدم. همش می خوام اون چیزایی که خودم نداشتمو به بقیه بدم. خیلی وقتا باید حواسم به خودم باشه که بیخودی مهربونی و توجه نکنم. منو با خودت مقایسه کن. پوست کلفت شدنی که مدیرهمدردی گفتن برای ادمی مثله منه. تو که می گی تا حالای زندگیت با عاطفی بودن مشکلی نداشتی خوب بعدا هم نخواهی داشت.

    ببین عاطفی بودن من از کمبود میاد از خلا میاد. از درک نداشته ها میاد. این با عاطفی بودن تو که از پر بودن و از محبت دیدن میاد فرق داره. مال من احتمالا سلامت کمتری داره.

    به نظرم اگه یه مقدار درک و البته زمینه ی عاطفی بودن داشته باشه طرف مقابلت خودت به اندازه ی کافی سلامت و مهربان هستی که بتونی اونو به اون ادمی تبدیل کنی که می خوای.

    در مورد اینکه تغییر عجیب غریب بدی خودتو نمی خواد فکر کنی. توقعاتتو تعدیل کن اگه زیادن. معیارای کلیتو هم تعدیل کن. خودتو نمی خواد خیلی تغییرات اساسی بدی. من از نزدیک نمیشناسمت اما از نوشته هات به نظر من که خوب خوبی.

    شخصیت کسی تغییر نمی کنه. اما اگه اقایی زمینه ی عاطفی بودنو داشته باشه می تونی شکوفاش کنی. شخصیت تغییر نمی کنه اما اگه زمینه اش باشه رفتار رو می تونی تغییر بدی. بعضیا هم کلا هیچی هیچی عاطفی نیستن. اما بعضیا می تونن باشن اما شکوفا نشده چون باید با شیوه ی زندگی ای که داشتن هماهنگ می بودن. اینکه چطوری بفهمی یکی می تونه در اینده عاطفی باشه و یا نه و اینکه زمینه ای داره برای عاطفی بودن یا نه رو نمی دونم.
    ویرایش توسط meinoush : سه شنبه 09 اردیبهشت 93 در ساعت 09:01

  17. 4 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (دوشنبه 15 اردیبهشت 93), minoo69 (سه شنبه 09 اردیبهشت 93), فرهنگ 27 (سه شنبه 09 اردیبهشت 93), مصباح الهدی (سه شنبه 09 اردیبهشت 93)

  18. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 آذر 93 [ 12:43]
    تاریخ عضویت
    1393-1-09
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    457
    سطح
    9
    Points: 457, Level: 9
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class250 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 41 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانم مصباح عاطفی بودن یک دختر به نظرمن جزو خصوصیات اصلیش هست و اینکه شما عاطفی هستید و توضیح هم دادید خیلی خیلی خوبه چون دختر بی عاطفه یا کم عاطفه به نظرم واسه دخترا نکته منفی محسوب میشه ،منتها پسرهای پرعاطفه زیاد نیستن به خاطر خصلت اقایون اینو میگم ،به نظر من شما از معیار عاطفی کم نکن و دنبال پسری باش که پر عاطفه باشه اینجوری زندگیت خیلی شیرین تر میشه،چرا از معیارهای مالی،ظاهری،مذهبی طرف مقابلت کوتاه نمیای؟من خودم عاطفی بودن دختر یکی از معیارهای اصلیم هستش البته به قول شما اصلا دوست ندارم نازک نارجی باشه ولی حاضرم توی سایر معیارها کوتاه بیام،مصباح جان من از اون پست قبلیم قصد بدی نداشتم اتفاقا به نظرم از معیارهای اصلیت کوتا نیا ولی به نظرم شما روی مذهبی بودن طرفت خیلی گیر میدی من الان توی دور و ورم که نگاه میکنم پسرهای زیادی هستن که خوبن ولی هیچکدوم مذهبی نیستن به نظرم مذهبی بودن معیار مناسبی برای خوب بودن نیست،یه سوال داشتم از شما به نظرت سنت بالای ۲۶ که بره مجبور نمیشی حتی از معیارهای اصلیت تعدیل کنی؟البته اگر تا اونموقع پسر مناسبی پیدا نکنی

  19. 2 کاربر از پست مفید ash1 تشکرکرده اند .

    مصباح الهدی (سه شنبه 09 اردیبهشت 93), تهمتن (چهارشنبه 17 اردیبهشت 93)


 
صفحه 1 از 8 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: دوشنبه 19 اسفند 92, 17:03
  2. تعطیلات عید در کنار خانواده شوهر و تاثیرات بعدی آن!
    توسط she در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: شنبه 17 فروردین 92, 15:05
  3. تعطیلات عید--میگه من مَردم باید پیش خانواده ام باشم!
    توسط she در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 50
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 اسفند 91, 13:39
  4. تعطیلات عید--میگه من مَردم باید پیش خانواده ام باشم!
    توسط she در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 21 اسفند 91, 12:02
  5. اگر از تعدادی ازمعیارهام بگذرم پشیمون نمیشم؟
    توسط yasesepid در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: شنبه 29 خرداد 89, 23:20

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:11 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.