به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 تیر 94 [ 17:55]
    تاریخ عضویت
    1391-10-29
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    3,271
    سطح
    35
    Points: 3,271, Level: 35
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    195

    تشکرشده 268 در 91 پست

    Rep Power
    29
    Array

    مشکلاتم=اعتماد به نفس پایین+ فراموشی+حواس پرتی+اراده کم و...فک کنم مغزم داره از کار میوفته!

    لطفا همشو بخونید و راهنماییم کنید
    از دست خودم دارم دیوونه میشم!بعضی وقتا فکر میکنم یه قسمت هایی از ذهنم داره از کار میوفته!امروز دیگه انقد بهم فشار اومد که مجبور شدم بیام یه تاپیک بزنم.مشکلاتمو با شماره مینویسم.شاید به هم مربوط نباشن ولی در حال حاضر چیزایی که اذیتم میکنن اینا هستن:
    1-خیلی چیزارو فراموش میکنم.مثلا اطلاعاتی که قبل ها داشتم وقتی الان میخام یادآوری کنم اصلا یادم نمیاد.انگار اصلا چنین چیزی ندیدم یا نخوندم!مثلا تو دانشگاه وقتی سوالی مطرح میشه که باید با اطلاعات دوران دبیرستان جوابش بدیم اصلا یادم نمیاد!انگار همش از ذهنم پاک شده
    2-اعتماد به نفس که اصلاااااا نداااارم.یعنی چیزی تو وجودم نمیبینم که بخام بهش افتخار کنم و به خاطرش اعتماد به نفس داشته باشم.تا دلتون بخاد مطلب و کتاب در موردش خوندم ولی هیچ تاثیری نداشته رو من.یا اگه داشته لحظه ای بوده.مثل یه هیجان زودگذر که تموم میشه!
    3-فقط کافیه یه اشتباه کوچک کنم یا یه سوتی بدم ،اون وقت دیگه دنیا رو سرم خراب میشه!انقدر که خودمو توبیخ میکنم و احساس حقارت میکنم که مغزم داغ میکنه!مثلا امروز فلش دوستمو ازش گرفتم که یه سری از فایلای درسی رو وارد کامپیترم کنم ولی به جای اینکه کپی پیست کنم کپی کات کردم و فلش خالی دادم بهش.امروز بهم گفت فلشش خالیه و ناراحت بود چون فایلارو لازم داشت و رفته بود شهر خودشون،انقد احساس شرمندگی کردم که دلم میخاست برم تو زمین.اصلا روی دیدنشو ندارم.حالا با خودش فکر میکنه من گیج و احمقم در حالی که وقتی داشتم فایلارو کپی میکردم حواسم بود که کات نکنم!فکر کنید ببینید من سر چه چیزای ساده ای سوتی میدم تازگیا:((
    4-اصلا نمیتونم هدف برای آیندم تعیین کنم.سردر گمم.یه روز یه هدفی انتخاب میکنم فرداش پشیمون میشم.انگار خودمو گم کردم!دچار سردرگمی شدم تو زندگیم.به همه چی شک میکنم
    5
    -مشکل دارم تو تمرکز کردم.یه لحظه هم نمیتونم حواسمو جمع کنم به چیزی.
    6-مدام نگران اینم که تو موقعیت جدیدی قراربگیرم و نتونم موفق بیرون بیام.
    7
    -تو گذشته و دوران مدرسه الگوی بقیه بودم تو رفتار و درس و همه از من راضی بودن ولی الان احساس تحقیر میکنم.نمیتونم با این موضوع که تو زمینه درسی و زندگیم کمبودی داشته باشم کنار بیام،اونوقتا اینطوری نبودم.نزدیک به دوساله که گیج میزنم.هیچ اتفاق خاص یا شوکی هم بهم وارد نشده .به مرور زمان اینطور شدم
    8-مدام دارم حسرت زندگی بقیه رو میخورم:( به حرفی که میزنم اعتماد ندارم و فکر میکنم بقیه خیلی بهتر از من هستن و خودمو آدم دست پا چلفتی میدونم که موفقیاتش هم شانسی و تصادفی بوده:(((((((((((((((
    فعلا همینا.اگه سوالی بود بپرسین ازم

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 تیر 94 [ 17:55]
    تاریخ عضویت
    1391-10-29
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    3,271
    سطح
    35
    Points: 3,271, Level: 35
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    195

    تشکرشده 268 در 91 پست

    Rep Power
    29
    Array
    کسی جواب مارو نمیدهمن کل زندگیم به هم ریخته به خاطر این مسائل.درسم به شدت ضعیف شده.تو جامعه اعتماد به نفس ندارم.هی به هرکی میرسیم میگه اعتماد به نفستو بالا ببر ولی کسی درست راهنمایی نمیکنه

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    تنین جان سلام.

    اطلاعات بیشتر می دی؟

    سن شغل تحصیلات اوضاع خانواده هر چی می دونی که نیازه

    نیایش به قصد این نیست که خدا را به برآوردن آرزوهایمان وادارد، بلکه برای آن است که اشتیاق به خدا را در ما برافروزد و ما را به سوی خدا فرا ببرد. دیونوسیوس مجعول می گوید:
    "کسی که در قایقی نشسته و طنابی را که از صخره ای به طرفش پرت شده می گیرد و می کشد، صخره را به طرف خود نمی کشد، بلکه خودش و قایق را به صخره نزدیک تر می کند".
    فریدریش هایلر، نیایش، ص 331


  4. کاربر روبرو از پست مفید مهرااد تشکرکرده است .

    tanin-91 (پنجشنبه 02 آبان 92)

  5. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.
    شما زیاد خودتونو با دیگران مقایسه میکنید؟


    اگه ممکنه لطفا یه لیست از خوبی هایی که دارید بنویسید برامون.

  6. کاربر روبرو از پست مفید Pooh تشکرکرده است .

    tanin-91 (پنجشنبه 02 آبان 92)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 تیر 94 [ 17:55]
    تاریخ عضویت
    1391-10-29
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    3,271
    سطح
    35
    Points: 3,271, Level: 35
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    195

    تشکرشده 268 در 91 پست

    Rep Power
    29
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مهرااد نمایش پست ها
    تنین جان سلام.

    اطلاعات بیشتر می دی؟

    سن شغل تحصیلات اوضاع خانواده هر چی می دونی که نیازه

    سلام مهراد جان.ممنون که به تاپیک سر زدی
    من 21 سالمه .دانشجوی مهندسی .خانواده سنتی و 2 برادر بزرگتر از خودم دارم .
    تو کل دوران مدرسه قبل از دانشگاه جزو دانش آموزای برتر کلاس بودم.در ظاهر خیلی آروم و بدون استرس به نظر میام.کم حرفم.ولی درونم پر از استرسه و ذهن پرحرفی دارم.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها
    سلام.
    شما زیاد خودتونو با دیگران مقایسه میکنید؟


    اگه ممکنه لطفا یه لیست از خوبی هایی که دارید بنویسید برامون.
    سلام
    بله .با افرادی که حس کنم از من برتری دارن خودمو مقایسه میکنم.
    چشم:
    بین دوستام و فامیل ها محبوب هستم.
    هیچ وقت با حرفام سعی نکردم کسی رو آزرده کنم
    مهربون هستم
    علاقه به پیشرفت و تحصیل دارم
    یه سری اصول تو زندگی دارم که تو 80-90% تونستم اجراشون کنم.به عنوان مثال: یه بار تصمیم گرفتم تقلب نکنم و ازون به بعد حتی شده برگه خالی هم بدم و موقعیت تقلب باشه ولی تقلب نمیکنم.میشه گفت الان بین دوستام هم به این خصوصیت مشهور شدم.یا مثلا یه بار 7 سال پیش تصمیم گرفتم خود ارضایی نکنم و ازون به بعد دیگه هیچ وقت هیچ وقت اینکارو نکردم.
    بقیه منو به عنوان یه فرد شاد و پرانرژی میشناسن.
    از نظر ظاهری پوشیده و متین هستم
    فعلا همینا به ذهنم رسید

  8. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    خب تنین جان با فرض اینکه خانمی( اخه من خودم خانمم با وجود اسمم گفتم شاید تو هم اقا باشی )

    این تاپیک رو بخون نظرت رو بگو این کمک می کنه تا حدی دهن پر مشغلت اروم شه
    http://www.hamdardi.net/thread-26620.html

    در ضمن شخصیت به نظر کمالگرایی داری. تو این تالار مقاله زیاده راجع به این شخصیتها!!! بخوون متوجه میشی

    یه سری از مشکلاتت به خاطر اون حسیه که دوست داری کامل و مطلق و بی عیب باشی. نه عزیزم این خبرا نیست شما انسانی پس باید خطا داشته باشی اگه نداشته باشی پس انسان نیستی شایدم هستی پیامبری امامی چیزی هستی! هستی؟ :)
    این بار رو از دوشت بردار. یه نفس راحت بکش! به خودت حق بده اشتباه کنی! یه زمانهایی ناراحت بشی!!

    فوکوست رو ببر رو ی مزایایی ه داری. هر روز که می خای غصه بخوری و افسوس. مدام خوبیهات روگوشزذ کن به خودت. تا اون وجودی که نسبت به خوبیهات کر شده کاملا متوجه بشه

    البته منظورم از این شکلک شما نبودیا اون وجودت بود

    نیایش به قصد این نیست که خدا را به برآوردن آرزوهایمان وادارد، بلکه برای آن است که اشتیاق به خدا را در ما برافروزد و ما را به سوی خدا فرا ببرد. دیونوسیوس مجعول می گوید:
    "کسی که در قایقی نشسته و طنابی را که از صخره ای به طرفش پرت شده می گیرد و می کشد، صخره را به طرف خود نمی کشد، بلکه خودش و قایق را به صخره نزدیک تر می کند".
    فریدریش هایلر، نیایش، ص 331


  9. کاربر روبرو از پست مفید مهرااد تشکرکرده است .

    tanin-91 (پنجشنبه 02 آبان 92)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 تیر 94 [ 17:55]
    تاریخ عضویت
    1391-10-29
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    3,271
    سطح
    35
    Points: 3,271, Level: 35
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    195

    تشکرشده 268 در 91 پست

    Rep Power
    29
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مهرااد نمایش پست ها
    خب تنین جان با فرض اینکه خانمی( اخه من خودم خانمم با وجود اسمم گفتم شاید تو هم اقا باشی )

    این تاپیک رو بخون نظرت رو بگو این کمک می کنه تا حدی دهن پر مشغلت اروم شه
    http://www.hamdardi.net/thread-26620.html

    در ضمن شخصیت به نظر کمالگرایی داری. تو این تالار مقاله زیاده راجع به این شخصیتها!!! بخوون متوجه میشی

    یه سری از مشکلاتت به خاطر اون حسیه که دوست داری کامل و مطلق و بی عیب باشی. نه عزیزم این خبرا نیست شما انسانی پس باید خطا داشته باشی اگه نداشته باشی پس انسان نیستی شایدم هستی پیامبری امامی چیزی هستی! هستی؟ :)
    این بار رو از دوشت بردار. یه نفس راحت بکش! به خودت حق بده اشتباه کنی! یه زمانهایی ناراحت بشی!!

    فوکوست رو ببر رو ی مزایایی ه داری. هر روز که می خای غصه بخوری و افسوس. مدام خوبیهات روگوشزذ کن به خودت. تا اون وجودی که نسبت به خوبیهات کر شده کاملا متوجه بشه

    البته منظورم از این شکلک شما نبودیا اون وجودت بود
    بله خانومم d:
    چشم میخونمش.ممنونم
    بله خودمم این فکر رو کرده بودم که شاید کمالگرا باشم.من با هر مشکلی مدا خودمو مواخذه میکنم.میترسم حرکتی کنم و پیش بقیه به قولی ضایع شم!:(
    من چطوری اعتماد به نفسمو بالا ببرم؟

  11. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط tanin-91 نمایش پست ها
    بله خانومم d:
    چشم میخونمش.ممنونم
    بله خودمم این فکر رو کرده بودم که شاید کمالگرا باشم.من با هر مشکلی مدا خودمو مواخذه میکنم.میترسم حرکتی کنم و پیش بقیه به قولی ضایع شم!:(
    من چطوری اعتماد به نفسمو بالا ببرم؟
    سلام دوباره تنین جان. اینجا لیستی از مقالاته . من مطمینم که بدردتون خاهد خورد
    اعتماد به نفس


    راستی اینجا هم دوستان عزیزی مثل بابک 1369 و باران13 مطالب زیبایی گذاشتن
    http://www.hamdardi.net/thread30014-2.html

    نیایش به قصد این نیست که خدا را به برآوردن آرزوهایمان وادارد، بلکه برای آن است که اشتیاق به خدا را در ما برافروزد و ما را به سوی خدا فرا ببرد. دیونوسیوس مجعول می گوید:
    "کسی که در قایقی نشسته و طنابی را که از صخره ای به طرفش پرت شده می گیرد و می کشد، صخره را به طرف خود نمی کشد، بلکه خودش و قایق را به صخره نزدیک تر می کند".
    فریدریش هایلر، نیایش، ص 331


  12. کاربر روبرو از پست مفید مهرااد تشکرکرده است .

    tanin-91 (پنجشنبه 02 آبان 92)

  13. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 آبان 92 [ 22:14]
    تاریخ عضویت
    1392-6-29
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    231
    سطح
    4
    Points: 231, Level: 4
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    33

    تشکرشده 41 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط tanin-91 نمایش پست ها
    لطفا همشو بخونید و راهنماییم کنید
    از دست خودم دارم دیوونه میشم!بعضی وقتا فکر میکنم یه قسمت هایی از ذهنم داره از کار میوفته!امروز دیگه انقد بهم فشار اومد که مجبور شدم بیام یه تاپیک بزنم.مشکلاتمو با شماره مینویسم.شاید به هم مربوط نباشن ولی در حال حاضر چیزایی که اذیتم میکنن اینا هستن:
    1-خیلی چیزارو فراموش میکنم.مثلا اطلاعاتی که قبل ها داشتم وقتی الان میخام یادآوری کنم اصلا یادم نمیاد.انگار اصلا چنین چیزی ندیدم یا نخوندم!مثلا تو دانشگاه وقتی سوالی مطرح میشه که باید با اطلاعات دوران دبیرستان جوابش بدیم اصلا یادم نمیاد!انگار همش از ذهنم پاک شده
    2-اعتماد به نفس که اصلاااااا نداااارم.یعنی چیزی تو وجودم نمیبینم که بخام بهش افتخار کنم و به خاطرش اعتماد به نفس داشته باشم.تا دلتون بخاد مطلب و کتاب در موردش خوندم ولی هیچ تاثیری نداشته رو من.یا اگه داشته لحظه ای بوده.مثل یه هیجان زودگذر که تموم میشه!
    3-فقط کافیه یه اشتباه کوچک کنم یا یه سوتی بدم ،اون وقت دیگه دنیا رو سرم خراب میشه!انقدر که خودمو توبیخ میکنم و احساس حقارت میکنم که مغزم داغ میکنه!مثلا امروز فلش دوستمو ازش گرفتم که یه سری از فایلای درسی رو وارد کامپیترم کنم ولی به جای اینکه کپی پیست کنم کپی کات کردم و فلش خالی دادم بهش.امروز بهم گفت فلشش خالیه و ناراحت بود چون فایلارو لازم داشت و رفته بود شهر خودشون،انقد احساس شرمندگی کردم که دلم میخاست برم تو زمین.اصلا روی دیدنشو ندارم.حالا با خودش فکر میکنه من گیج و احمقم در حالی که وقتی داشتم فایلارو کپی میکردم حواسم بود که کات نکنم!فکر کنید ببینید من سر چه چیزای ساده ای سوتی میدم تازگیا:((
    4-اصلا نمیتونم هدف برای آیندم تعیین کنم.سردر گمم.یه روز یه هدفی انتخاب میکنم فرداش پشیمون میشم.انگار خودمو گم کردم!دچار سردرگمی شدم تو زندگیم.به همه چی شک میکنم
    5
    -مشکل دارم تو تمرکز کردم.یه لحظه هم نمیتونم حواسمو جمع کنم به چیزی.
    6-مدام نگران اینم که تو موقعیت جدیدی قراربگیرم و نتونم موفق بیرون بیام.
    7
    -تو گذشته و دوران مدرسه الگوی بقیه بودم تو رفتار و درس و همه از من راضی بودن ولی الان احساس تحقیر میکنم.نمیتونم با این موضوع که تو زمینه درسی و زندگیم کمبودی داشته باشم کنار بیام،اونوقتا اینطوری نبودم.نزدیک به دوساله که گیج میزنم.هیچ اتفاق خاص یا شوکی هم بهم وارد نشده .به مرور زمان اینطور شدم
    8-مدام دارم حسرت زندگی بقیه رو میخورم:( به حرفی که میزنم اعتماد ندارم و فکر میکنم بقیه خیلی بهتر از من هستن و خودمو آدم دست پا چلفتی میدونم که موفقیاتش هم شانسی و تصادفی بوده:(((((((((((((((
    فعلا همینا.اگه سوالی بود بپرسین ازم

    سلام طنین جان

    این مشکلاتی که مطرح کردی متاسفانه خیلی ها رو از لذت بردن از زندگی محروم کرده و به نظر من ریشه اصلی اون مثه خیلی از موارد دیگه از رفتارهای پدر و مادر نشات میگیره.

    برای مثال مادری که همیشه توقعات بسیار بالا از فرزند خود داره ناخواسته باعث ایجاد تنش و اضطراب در کودک خودش میشه.
    فرض کن مادری همیشه به فرزندش میگه که تو فقط باید نمره ی بیست بگیری و بس. جزو سه نفر برتر کلاس باشی . اگر احیانا کودک یا نوجوان نمره کمتری از آنجه مورد انتظار مادر بوده بگیره از طرف مادر رانده شده و مورد تحقیر یا توهین قرار میگیره. این رفتار ایده آل گرایانه ی مادران بعدها تبدیل به صدایی در ضمیر نا خودآگاه ما میشه و از اونجایی که اولین تجربه ما از احساساتی چون مورد احترام واقع شدن، مقبول و پذیرفته بودن (با وجود عیب و نقصی که داریم) از نزدیکان ما بدست میاد ، این اولین ها در ضمیر ناخودآگاه ما الگوبرداری میشه.

    اگه بتونی ریشه یابیش کنی میتونی اصلاحش کنی وگرنه کمک گرفتن از یک روانشناس یا مشاور ضروریه.


    البته اعتماد به نفس زمینه های متفاوتی داره که هر گونه احساس کمبودی در این زمینه ها علل مختلف و متفاوتی داره.

    ازت دعوت میکنم که مقاله ی کوتاهی در این ضمینه رو از طریق این لینک مطالعه کنی:

    چگونه دست از کمال گرایی برداریم.

  14. 2 کاربر از پست مفید do_ob تشکرکرده اند .

    tanin-91 (پنجشنبه 02 آبان 92), باران13 (جمعه 03 آبان 92)

  15. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 تیر 94 [ 17:55]
    تاریخ عضویت
    1391-10-29
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    3,271
    سطح
    35
    Points: 3,271, Level: 35
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    195

    تشکرشده 268 در 91 پست

    Rep Power
    29
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مهرااد نمایش پست ها
    سلام دوباره تنین جان. اینجا لیستی از مقالاته . من مطمینم که بدردتون خاهد خورد
    اعتماد به نفس


    راستی اینجا هم دوستان عزیزی مثل بابک 1369 و باران13 مطالب زیبایی گذاشتن
    http://www.hamdardi.net/thread30014-2.html
    متشکرم مهراد جان
    حتما ازشون استفاده میکنم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط do_ob نمایش پست ها
    سلام طنین جان

    این مشکلاتی که مطرح کردی متاسفانه خیلی ها رو از لذت بردن از زندگی محروم کرده و به نظر من ریشه اصلی اون مثه خیلی از موارد دیگه از رفتارهای پدر و مادر نشات میگیره.

    برای مثال مادری که همیشه توقعات بسیار بالا از فرزند خود داره ناخواسته باعث ایجاد تنش و اضطراب در کودک خودش میشه.
    فرض کن مادری همیشه به فرزندش میگه که تو فقط باید نمره ی بیست بگیری و بس. جزو سه نفر برتر کلاس باشی . اگر احیانا کودک یا نوجوان نمره کمتری از آنجه مورد انتظار مادر بوده بگیره از طرف مادر رانده شده و مورد تحقیر یا توهین قرار میگیره. این رفتار ایده آل گرایانه ی مادران بعدها تبدیل به صدایی در ضمیر نا خودآگاه ما میشه و از اونجایی که اولین تجربه ما از احساساتی چون مورد احترام واقع شدن، مقبول و پذیرفته بودن (با وجود عیب و نقصی که داریم) از نزدیکان ما بدست میاد ، این اولین ها در ضمیر ناخودآگاه ما الگوبرداری میشه.

    اگه بتونی ریشه یابیش کنی میتونی اصلاحش کنی وگرنه کمک گرفتن از یک روانشناس یا مشاور ضروریه.


    البته اعتماد به نفس زمینه های متفاوتی داره که هر گونه احساس کمبودی در این زمینه ها علل مختلف و متفاوتی داره.

    ازت دعوت میکنم که مقاله ی کوتاهی در این ضمینه رو از طریق این لینک مطالعه کنی:

    چگونه دست از کمال گرایی برداریم.
    سلام دوست خوبم.
    راستش من از طرف خانواده در مورد درسام تحت فشار نبودم.از همون ورود به مدرسه درگیریه ذهنی خودم بود که باید برتر باشم.وگرنه الان از پدر من بپرسید که من ترم چندم،اصلا نمیدونه.ولی در مورد اعتماد به نفسم مطمئن هستم که مشکلات خانودگیم تاثیر زیادی داشته.تنشی که تو خوانوادم وجود داره و الان من بیشتر حسش میکنم.انتظاراتی که در مورد خانوادم دارم.جوری که الان تو خونه احساس آرامشی که باید باشه وجود نداره.زیاد بودن جمعیت خانوادمون هم باعثش هست،چون دیگه مادرم که منبع اصلی محبت من بود بیشتر وقتش مشغول رسیدگی به کارای خونه و خواهر کوچکترم و البته رسیدگی به مادر خودش هست.پدرمم که اصلن اهل محبت کردن نیس.و از طرف بقیه اعضای خانواده هم محبتی دریافت نمیکنم و گاهی حس میکنم تو خونه اضافیم.حتی تصمیم گرفتم روزایی که کلاس ندارم هم برم دانشگاه و تو کتابخونه اونجا بمونم،تا کمتر تو محیط خونواده باشم.چون وقتی تو خونه هستم بیشتر متوجه کمبودام میشم.

  16. کاربر روبرو از پست مفید tanin-91 تشکرکرده است .

    پونیو (سه شنبه 16 اردیبهشت 93)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 20 فروردین 96, 21:39
  2. ملاکای ازدواج اقایون چرا انقد دنبال زیبایین؟
    توسط zzzz در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 خرداد 94, 09:47
  3. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 11 آبان 93, 00:32
  4. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: شنبه 24 خرداد 93, 18:33
  5. اعتماد تا کجا؟(لطفا راهنماییم کنید)
    توسط بهار.زندگی در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 آذر 90, 15:16

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:38 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.