فکر میکنم همسرم هنوز به همکارسابقش علاقه منده !

سلام دوستان

همسرم قبل از ازدواج با من به یکی از همکاراش علاقه مند بوده وقصد ازدواج داشته . وقتی نامزد بودیم تو گوشیش چندتا اس ام اس عاشقانه دیدم که از خط اون دختر ارسال شده بود و البته تاریخش برای قبل از اشنایی بامن بود من یه خورده حساس شدم درسته برای قبل بوده ولی اینکه چرا تاحالا پاکش نکرده برام سوالل شده بود که دیگه پیگیر نشدم تا اینکه عروسی کردیم چند ماه بعد از عروسی دیدم بیشتر اس ام اس های گوشیش رو پاک کرده ولی اون چندتارو توی جای جداگانه از بقیه اس ام س ها ذخیره کرده خیلی ناراحت شدم و بهش گفتم بهم گفت تو مریضی چه فکرایی میکنی ها . خوب قشنگه نگه داشتم دیگه همون موقه هم همه رو پاک کرد . بازم دیگه چیزی نگفتم تا اینکه روز اول عید سر یه موضوعی حرفمون شد البته ازقبل هم مسائلی بود ومن دیگه این دفعه طاقتم تموم شد و قهر رفتم خونه پدرم . وقتی باهم اشتی کردیم اتفاقی توی گوشیش دیدم اس ام اس تبریک عید زده به اون دختره همون روزی که من باهاش قهر کردم ویک ساعت بعد از اینکه ازخونه رفتم این کاررو کرده . به چند دلیل نمی تونم ساده از کنار این اتفاق رد بشم اول اینکه حدود یکساله دیگه با اون دختره همکار نیست که بگم همکارن و اشکالی نداره .

دوم اینکه اس ام اسش صمیمانه بود با این مضمون:دست بده در دست یار خنده بزن بر بهار.......لزومی نداشت می تونست سنگین تر تبریک بگه

سوم اینکه دقیقا یک ساعت بعداز قهرمون این مسیج رو زده وبا توجه به اینکه اس ام اس هاش رو هم تو گوشیش نگه داشته و بعد از سه سال از عقد و عروسیمون هنوز پاکش نکرده من احتمال خیلی زیاد و نزدیک به یقین میدم که هنوز دوستش داره . و اینم بگم که خانواده اش به شدت مخالف بودن با اون دختر ازدواج کنه و مخصوصا خواهرش خیلی سعی کرده که منصرفش کنه . همش فکرمیکنم دلش با اون بوده ولی خانواده اش نذاشتن به هم برسن .

حالا به نظرتون من چیکار کنم یا باید به روش بیارم که فهمیدم و باهاش صحبت کنم و ازش بخوام حرف دلش رو بزنه راستشو بگه که بعید میدونم راستشو بگه

یا اینکه یه جوری امتحانش کنم تا مطمئن تر بشم و بعد بهش بگم البته فکر نکنم جای شکی باشه همه چیز واضحه دلش با اونه

یااینکه کلا به روش نیارم و از فکرم بیرون کنم این چیزارو و زندگیم رو بکنم که اینم ازم برنمیاد من میخوام به بارداری اقدام کنم وقتی فکر میکنم همسرم دلش بامن نیست این کار درسته ؟

نمی دونم چیکار کنم لطفا بامن همفکری کنید دوستان چیکار کنم بهتره ؟ به نظرتون امتحانش کنم ؟یا بشینم باهاش حرف بزنم؟

عزیزم خوش اومدی به همدردی . به نظر من نه امتحانش کن نه باهاش حرف بزن . کلا بی خیال موضوع شو . به گفته شما ایشون یه وقتی بهش علاقه داشته یا دچار احساسات دوره جوانی بوده در هر حال گذشته و ایشون شما رو برای ازدواج اصلح تر و بهتر تشخیص داده پس کاری نکن که از انتخابش پشیمون بشه و فکر کنه که اگه با اون ازدواج میکرد خوشبخت تر میشد . میدونی همه ما دوست داریم یه نفر رو دوست داشته باشیم و یکی باشه که دوستمون داشته باشه . پس معشوق قلبش باش تا جایی برای شخص دیگه ای نباشه . وقتی شما جایگاهت رو اینقدر سریع ترک میکنی و جا میزنی چه انتظاری داری؟ یه همسر همراه یه معشوق عاشق باش تا از داشتنت احساس سر مستی کنه . اونقدر خوب و مهربون باش که بدون تو تنها احساسش فقط دلتنگی باشه . خداوند در وجود هر انسانی احساسات رو قرار داده مخصوصا زوجی که ازدواج میکنن خداوند عشق و علاقه رو در قلبشون قرار میده . حتی اگه ایشون بدون علاقه با شما ازدواج کرده باشه که بعید میدونم اینطور باشه الان میتونی عاشقش کنی .

بارها دیدم که ترک منزل توسط خانم عواقب خیلی بدتر از اینها رو در پی داشته. ای کاش قبل از ترک منزل میومدی و اینجا مشورت می گرفتی.
فرض کن همسرت به اون خانم علاقمند بوده و نتونسته بهش برسه، خانم دیگری رو برای ازدواج انتخاب می کنه . با این خانم هم مشکلاتی داره. این خانم در برابر یکی از این مشکلات خانه رو ترک می کنه. نمی خواهم هیچ حقی به همسرت بدم. اما این مرد تنها نیاز داره دوباره یک منبع ارامش پیدا کنه. مردها بر خلاف ظاهرشون روحیه حساسی دارند و به شدت نیاز دارند که همسرشون بهشون آرامش بده. امیدوارم بتونی همسرت رو درک کنی و براش یک همدم باشی.

فکر نمی کنی اگر کنار همسرت در منزل بودی و به حالت قهر از خونه نمی رفتی چنین اس ام اسی دیگه وجود نداشت؟ حالا هم به نظرم بچسب به زندگیت و سعی کن از ابزار هایی که داری (بودن از نظر عاطفی و فیزیکی کنار همسرت) ریسمان زندگیت رو اینقدر محکم کنی که به این راحتی با یک ضربه پاره نشه.

سلام
اول مشخص کنید که از تجسس یا گفت و گو میخواین چه نتیجه ای بگیرین؟ وادارشون کنین اقرار کنن که اون خانم رو دوست دارن؟
خب بعدش؟ فرضا اعتراف هم کردن؛ می خواین چیکار کنین؟ شما هیچ جوری نمی تونید پی به احساسات واقعی یه آدم ببرید چه برسه به اینکه بخواید مجبورش کنید احساسش رو تغییر بده.

گذشته از این، فکر نمی کنین بیش از حد دارین مسئله رو بزرگ می کنین؟! نمی دونم چه مسائل دیگه ای بین شما و همسرتون وجود داره اما به عنوان یه ناظر خارجی فکر نمی کنم چندتا اس ام اس معنی خاصی داشته باشه.

دوست عزیز کندو کاو کردن روابط و یا عشق گذشته همسرتون چه نتیجه ای برای شما داره؟
جز اینکه اعصابت خرد بشه و به همسرت بدبین بشی و مسائل مختلف رو به هم ببافی
ایشون در گذشته عشقی داشتن و خب مسلمه که شاید خاطراتی با ایشون داشته باشن
و من فکر میکنم شما مسئله رو خیلی بزرگش میکنی یه پیامک تبریک عید بوده همین! اگر این پیامک به جاهای دیگری کشیده میشد شما حق داشتی حساس بشی ولی فقط یه پیام تبریک بوده که ما در طول روز به کرات این نوع پیامها رو دریافت می کنیم (میدونم سخته ولی باید کمی واقع بینانه تر به مسئله نگاه کنی)
در گذشته دختری قلب همسر شما رو تسخیر کرده بوده که به سرانجام نرسید اما شما جای خیلی بهتری داری شما همسرشی و میتونی فراتر از اینها تسخیر کنی شما الان زندگیشو تسخیر کردی چه بسا که قلبش رو هم تسخیر کردی که باهاتون ازدواج کرده
اما بذار این تسخیر شما عمیق باشه شما هم از لحاظ عاطفی ، فیزیکی و... به همسرت نزدیکتری پس خیلی از اون دختر جلوتری
هرچند که به نظر من مسئله اون دختر تموم شده هست
بهتره به جای کنترل و چک کردن گوشی همسرتون سعی کنید این موضوع رو فراموش کنید و اصلا اصلا این مسئله رو باهاشون در میون نذارید
وقتی این مسئله رو به روش بیاری اگر خدای نکرده دوباره قهر کنی این پیامک فرستادن براش تبدیل به عادت میشه چون شما رازی رو که در قلبش بوده افشا کردی پس دیگه راز نیست و علنا این کار رو انجام میده
سعی کن از لحاظ عاطفی بیشتر به همسرت نزدیک بشی
خانم های متاهل عزیز من کم تجربه تر از این هستم که بهتون توصیه کنم ولی به عنوان خواهر کوچکتر میگم "تو رو خدا قهر کردن و رفتن خونه مادر رو بذارید کنار"
این مسئله جز له کردن غرور همسرتون و علنی کردن مشکلاتتون در جمع خانواده ها هیچ ثمره دیگری نداره
حتی اگر همسرتون پس از قهر شما رفتارهایی رو ترک کنه شما فکر میکنید که به اشتباهاتش پی برده و اصلاح شده اما زخم اون غرور له شده همیشه توی قلبش میمونه و مطمئن باشید یه جای زندگی تلافی می کنه

سلام از اینکه جواب دادین ممنونم

مطمئنم اگه موضوع قهر رو نمیگفتم جواباتون زمین تا آسمون فرق میکرد !! به نظرمن این توجیه مناسبی نیست براای این کار یعنی خانوما هیچوقت جایگاهتون رو ترک نکنیین که اگه این کارو کردین همسرتون به روز نکشیده میره سراغ یکی دیگه . در ضمن قهر ما یه نصفه روز طول کشید و پدرمادرم هم خبردارنشدن و همسرم بعد از ظهر همون روز اومد خونه پدرم و قضیه تموم شد . علت قهرم رفتن و برنگشتن به خونه نبود واقعا تحمل اون فضا رو نداشتم و مطمئنا اگه مونده بودم یه دعوای اساسی منتظرمون بود .

ما از نامزدی مشکلات زیاد داشتیم همسرم به گفته خودش منو دوست داره (به گفته خودش چون رفتارش اصلا اینو نشون نمیده ) اما باهم از همه لحاظ خیلی فرق داریم خصوصا تو مسایل مذهبی فکرمون از هم فاصله داره ولی اون خانوم از لحاظ پوشش و حجاب واعتقادات و حتی اندام و چهره خیلی به اون چیزی که همسرم میخواست نزدیک بود . تو جلسات خواستگاری که به درخواست همسرم ما نزدیک ده بار باهم صحبت کردیم همسرم یه بار گفت من ازچهره ات زیاد خوشم نمیاد حتی از اجزای صورتم ایراد گرفت الان با این اتفاقاتی که افتاده فکرمیکنم اون از اول ازم خوشش نمیومده حتی الانم از چهره ام تعریف نمیکنه من شاید بتونم جذبش کنم بهش محبت کنم ولی چهره ام رو که نمی تونم تغییر بدم تعریف نباشه چهره خوبی دارم و وقتی اطرافیان ازم تعریف میکنن به جای اینکه خوشحال بشه با حالت تمسخر لبخند میزنه . الانم همیشه برام سواله چرا با اینکه میگه دوستم داره اما بهم بی تفاوته کارهایی رو که شخص به خاطر دوست داشتن و عشق در حق دیگری میکنه هیچ وقت ازش ندیدم . هیچ وقت احساس نکردم دوستم داره آیا همین که داره زیر یه سقف با من زندگی میکنه یعنی دوستم داره ؟ من نمیگم منو اصلا دوست نداره اما انگار بین دو نفر گیر کرده . ما دوسال عقد بودیم و یکساله که عروسی کردیم یعنی سه سال برای فراموش کردن و کنار اومدن با شرایط جدید کافی نیست من هرچقدر هم محبت کنم تا بیاد سمت من و دلش جای دیگه نباشه یه چیزایی مثل اعتقاداتم و حجابم و چهره ام رو که نمی تونم تغییر بدم تا دلخواه همسرم باشه.

بنابر این میخوام برام مشخص بشه که همسرم از زندگی بامن احساس رضیت میکنه یا اینکه فکرمیکنه با شخصی دیگه خوشبخت تره . شاید واقعا داره منو تحمل میکنه و ز شرایط راضی نیست که دلش رفته جای دیگه . من نمیخوام الان چشم روی همه چی ببندم و بعد از چند سال زندگی و با یه بچه بیاد تو روم نگاه کنه بگه من نمیخواستمت به زور تحملت کردم .

اگرم میخواستم رو در رو باهاش صحبت کنم نه بخاطر اینکه تو روش بزنم یا بازخواستش کنم بلکه میخوام تویه فضای آروم و منطقی به دور از دعوا و ناراحتی ازش بخوام حرف دلش رو بگه و این اطمینان رو بهش بدم که حرفش و تصمیمش برام قابل احترامه و اون مجبور به ادامه دادن یا ندادن نیست .

با سلام
دوست گرامي يه لطفي بکن :
- علت عدم ازدواج همسرتون با همکارسابقش چي بود ؟
- ميزان آشنايي همسرتون با ايشون درچه حد واندازه اي بود ؟
- اختلاف هايي که شما ميگيد بين شما وهمسرتون هست از هرنظر شامل چه مواردي ميشه ؟
- مدت زمان نامزدي وازدواج تون چقدرهست ؟
پاسخ دادن به سوالات بالا کمک فراواني به دوستان خودتون درهمدردي وبه خودتون به منظورتجزيه وتحليل گذشته ميکنه که مشخص بشه درچه وضعيتي هستيم !
اما چند نکته برادرانه :
- ممکنه درگذشته عشقي وجود داشته باشه بين همسرتون وهمکارش که البته براي شما که الان خانمش هستي شايد کمي ناخوشايند باشه ولي بايد بدوني همه ما سابقه وگذشته اي داريم که بايدباهاش روبرو بشيم ...تصورات ذهني ويا خاطراتي درگذشته ويا حتي تعلقات عاطفي همه ممکنه درذهن ما ازافرادي نقش بسته باشه که به مرور زمان يا اصلاح ميشه ويا کم رنگ وضعيف ميشه ويا تقويت ميشه ...... اين خودماهستيم که با فراهم نمودن شرايط وتلاش و کوشش امروزمون رو بهتر از ديروز ميکنيم ويا ميشينيم حسرت ديروز رو ميخوريم .... به هسرتون فرصت بده با شرايط جديد کناربياد وبا سپري نمودن خاطرات ذهني خودش به آرامش برسه وبا کنکاش نمودن وتفتيش نمودن گذشته هم خودتون به نقطه بحراني ميرسي وهم اينکه ذهن همسرتون رو آشفته ميکنين که هيچ کدوم به نفع زندگي تون نيست .
- سعي کنيد فضاي زندگي تون همواره با احترام وصميمت همراه باشه هرگز حريم خصوصي همديگه رو به بهانه هاب مختلف زير پا نذاريد بدونيد مچ گيري وکنکاش درهمه موارد منجربه کدورت ودوري ازهم ميشه وفضاي بين خودتون تيره ميشه .
- براي اختلاف هاي خودتون دنبال بهانه نباشيدکه خانوادشون ويا خانوادمون ويا ............. الان همه کاره زندگي خودتون هستيد وموفقيت هاتون ويا شکست تون به پاي خودتون نوشته ميشه واينکه مطرح ميشه عوامل بيروني و..... چنين وچنان ميکنه قابل قبول نيست .
- دنبال جذب همسرتون با عشق وصمميت باشيد وبا بزرگ نمايي مسايلي ازگذشته ويا ريز بيني رفتاروگفتارهمسرتون نسبت به خودتون .... زندگي تون رو درفشار قرارندين بدونين زندگي حاصل همه رفتارهاي ما درهمه شرايط هست نه يه حرف ويه رفتار ..... ضمنا همچي درزندگي قابل تغيير هست چه تغيير بد وچه تغيير خوب ...... منفعل نباشيد وزندگي تون رو به بهانه هاي جزيي تخريب نکنيد ..... نذاريد شمايي که صاحب زندگي هستيد وتمام امور توسط شما مديريت ميشه وتمام روز فرصت عشق ورزي ومحبت به همسرتون داريد تحت تاثير فردي قراربگيريد که هيچ نقشي درزندگي شما نداره .......... موفق باشيد براتون بهترين هارو آرزو ميکنم

سلام
ببخشيد تو تايپيك شما اومدم
ولي
من ميخواستم يه موضوع جديد بدم مشكل دارم ولي انگار نميشه ؟ۀ

بادرود خدمت بانو mahtisa

سپاس از دوستانی که راهنمایی کردن :72: دوستان تقریبا همه حرفای گفتنی را با شما در میان گذاشتند فقط چنتا نکته ریز میمونه که پایین برای شما مینویسم

1.ذهن خوانی نکنید
2.منفی بافی نکنید
لطفا آدرس زیر بروید و مقاله خطای شناختی را مطالعه کنید
http://www.hamdardi.net/thread-154.html
3.به هیچ عنوان حتی برای مدت کوتاه منزل خود را ترک نکنید حتی نصف روز به هیچ وجه.منزل یک زن همانند سنگر اوست
4.آشنایی با تفاوت های بین جنس زن و جنس مرد(آدرسش را برای شما میزارم مطالعش خیلی براتون مفیده) حتما بخوانید خود من نکات خیلی خوب و ریزی داشت که واقعا نمیدونستم مثلا طرز نشان دادن دوست داشتن مرد و زن با هم چه تفاوت هایی داره.تفاوت های فیزیکی بین زن و مرد

http://www.hamdardi.net/thread-23419.html
5.گذشته را شخم نزنید.گذشته هرکسی مربوط به خودشه پس بزارید خودش این موضوع را مدیریت کند

من یک مرد هستم جنس خودم را خوب میشناسم واسه همین میگم بانوان محترم به هیچ عنوان منزل را ترک نکنید.پیامک از قبل نگهداشته بود چون قشنگ بود ولی پاکش کرد این موضوع تمام شد.ولی شما چیکار کردی هنوز داری این مورد را بخودت یاآوری میکنی و برای خودت داستان سرایی و پیشگویی میکنی که در آینده چه اتفاقی قراره بیوفته؟!!!! :33: شما خودت میخوای شوهرت را هل بدی به این سمت که بره طرف اون خانوم یه خانم های دیگه اگه خودت میخوای زندگیت را خراب کنی خواهشا تقصیر ها را گردن اون بنده خدا ننداز.

5.نصف روز گذاشتی قهر کردی رفتید خونه پدرتان بخاطر چی؟میشه دقیقا بگید ایشون چه کار اشتباهی انجام دادند اگه اینجوریه که نصف بیشتر بانوان باید منزلشان را ترک کنند اگه طرز فکر شما را داشته باشند.که دیگه چه نیازی به سایت همدردی

و از همه مهمتر اولا کار شما بسیار اشتباه داری در گذشته ایشون کنکاش میکنید و تلفن همراه ایشون را چک میکنید.دوما آیا شوهر شما جوابی بهشون دادن؟چرا داری به این بنده خدا تهمت داشتن رابطه خارج از خانواده میدی؟!!چجوری جرات میکنی اینکارو انجام بدی و خودت تیشه برداری بزنی درخت تنومند زندگیت را قطع کنی؟!

خواهشا دفعه قبلی بجای رفتن به خانه پدرتان با روش مناسب با ایشون گفتگو کنید نسبت به احساسی که دارید.خواهشا خواهشا خواهشا زندگیتو بچسب و خرابش نکن به والله قسم حیفه شوهرت خیلی خوبه و دوست داره زود اومده و از دلت درآورده فقط بخاطر یه پیامک عید تبریکی بخدا داری اشتباه میکنی

بانو دوتا آدرس مینویسم برید مطالعه کنید خیلی به شما کمک میکنه برای برقراری رابطه بهتر با شوهرتان

http://www.hamdardi.net/thread-21813.html

http://www.hamdardi.net/thread-18343.html

دوست عزیز میدونم الان حس خوبی نداری ولی سعی کن عاقلانه رفتار کنی
بهتره موضوعات رو به هم نبافی
درسته همسرت گفته از چهرت خوشش نیومده ولی بالاخره یه نکته مثبتی دیده که شما رو به عنوان همسر انتخاب کرده ضمنا تعریفات دیگران هم تاثیر داره سعی کن یه وقتایی که دیگران تعریف می کنن خودت حضورا به همسرت بگو (مثلا فلانی میگفت چقدر خوش هیکلی و یا فلانی میگفت چهره قشنگی داری) این مسائل رو همیشه با اعتماد به نفس مطرح کن
من فکر میکنم شما به خاطر مسئله پیش اومده اعتماد به نفست رو از دست دادی
درسته که اون خانم با همسرتون تناسب داشته ولی الان شما همسر ایشون هستی
فرض کنیم که شوهرت گاهی ممکنه به ایشون فکر کنه (ما هنوز از هیچی مطمئن نیستیم چیزی که در دست داریم یه پیامک بدون جواب!) ولی آیا تا به حال این مسئله رو به زبون آورده؟
آیا شما رو با ایشون مقایسه کرده؟
آیا عنوان کرده که با ایشون تفاهم بیشتری داشته؟
ممکنه این ها تلقینات ذهنی خودتون باشه
به قول آقای خاله قزی ذهن خوانی نکنید
حتی اگر در فرض محال متوجه رابطه ای بین همسرت و اون خانم بشی (فرض می کنیم) باز هم نباید میدون رو خالی کنی این زندگی شماست کسی نباید برای زندگی شما دلسوزی کنه به جز خودتون
بمون و برای حفظ زندگیت تلاش کن
حتی اگر همسرت حرفاتو تایید کنه در نهایت به چی میخوای برسی؟ میخوای ازش طلاق بگیری
فقط به خاطر یک پیامکی که هیچ جوابی نداشته؟؟؟؟؟؟!!!!!
دوست عزیز شما داری همینطور مسائل رو به هم ربط میدی بدون دلیل و مفهوم منطقی!
ضمنا ما توی این تالار خانومایی داشتیم که همسرشون چندین بار بهشون خیانت کرده بوده ولی با این حال اومدن و مطرح کردن و به دنبال راه حلی برای حفظ زندگیشون بودن (البته دیدگاه آدما در مورد مسائل با هم متفاوته)
اعتماد به نفس خودت رو بالا ببر و سعی کن از لحاظ عاطفی خودت رو به همسرت نزدیک کنی
میگی همسرت رفتارهای عاشقانه نداشته آیا شما این رفتارها رو با ایشون داشتی؟
یه وقتایی لازمه یه سری مسائل رو با پیش قدم شدن خودمون به طرف مقابل یاد بدیم
یا یه وقتایی که خلوت کردید توی موقعیت مناسب خودتو لوس کن و بگو "دوست داشتم فلان موقع منو غافلگیر کنی"
خواسته های خودت رو در موقعیت مناسب عنوان کن

بزار از دید یک مرد بهش ما بگم

به هیچ عنوان رابطه ای وجود نداره اینو مطمئن باشید حتی یک درصد هم احتمالش نیست.اگه دوست نداشت نمیومد دنبالت.ما مردا فوق العاده احساساتی هستیم و نیاز داریم به یه زن که بهمون آرامش بده بهمون عشق بده و اعتماد بنفس ازمون تعریف و تمجید کنه.و چه کسی بهتر از همسر ؟!
شما چرا چسبیدی به گذشته به اینکه آقاتون یکبار انتقاد کردن نسبت به صورت شما در صورتی که ما مردا بیشتر وقتا اصلا یادمون نمیاد چی گفتیم.

دقت دق اتمیدهد بانو. خیلی داری وسواسی به این موضوع نگاه میکنی لطفا حساسیتت را کمتر کن.

به هیچ عنوان تاکید میکنم به هیچ عنوان دیگه دست به موبایلش نزن خواهشا دست نزن اگه زندگیتو دوست داری بهش دست نزن.

شما بانوان محترم وقتی خانه را ترک میکنید یعنی همه این موارد را دارید از شوهرتان میگیرید همه چیزایی که یه مرد بهش نیاز داره به هیچ عنوان خوب نیست این کار اصلا انجام ندید.

نمیدونم چرا خانم ها فکر میکنن مردا احساسات ندارن ؟ما مردا طریقه نشان دادن عشق و دوست داشتنمون با شما خانم ها متفاوته ماها در عمل نشان میدهیم و شما بانوان در صحبت کردن و دوست دارید بیان کنه شوهرتان که شما را دوست داره.
ولی فراموش نکنید همونقدر که شما نیاز دارید که دوستون داشته باشن و حرفای عاشقانه به شما بزنن و به شما اعتماد بنفس بده همونقدر هم یک مرد نیاز داره که همسرش اینکارها را براش انجام بده پس خواهشا دیگه منزل را ترک نکنید مگر اینکه واقعا به این موضوع فکر کرده باشید و تنها راه باشه.

لطفا خانم های محترم خودتان با دست خودتان زندگی مشترکتان را خراب نکنید:72:

سلام

علت عدم ازدواج رو دقیقا نمیدونم اما مثل اینکه خواهرش نقش مهمی داشته که بهم نرسن در این حد که تو نامه به شوهرم اینقدر ازاون خانوم بد نوشته بودکه یه لحظه دلم به حالش سوخت همچنین به خانومه گفته بود دست از سرداداشم بردار پاتو از زندگیش بکش بیرون و .....

اون خانوم و همسرم مدت هفت سال همکار بودن و الان یک ساله دیگه همسرم به اون شرکت نمیره وقبل از ازدواج ما باهم رابطه پیامکی داشتن .

اختلافمون تو بیشتر زمینه ها هست مثلا همونطور که گفتم تو مسائل مذهبی و اعتقادی نماز از لحاظ فرهنگی خانواده هامون زمین تا اسمونن. نسبت بهم بی تفاوته توجه لازم رو نداره از همون اول نامزدی اینطوری بود نه تفریحی نه گردشی نه ابراز علاقه ای نه غافلگیر کردنی یک زندگی و روحیه کاملا یکنواختی داره . با خانواده ام خوب رابطه برقرار نمیکنه و یه بار صریحا گفت قبولشون نداره . دوران نامزدی تا مرز جدایی پیش رفتیم ولی هیچ کدوم نتونستیم جدایی رو تحمل کنیم و برگشتیم . این یکسال روزای بدی رو گذروندم بی محلی و بی توجهی خیلی دیدم عصبانیت و اخم و گوشه گیری به خاطر مسائل بی اهمیت دیدم . بارها به جدایی فکرکردم از شدت تنهایی که احساس کردم .

مدت اشناییمون دوماه بو و دوسال عقد بودیم و یکساله که عروسی کردیم .

هدف من نبش قبر گذشته همسرم نیست تو گذشته هر اتفاقی افتاده به من مربوط نیست حال برای من مهمه این که الان به فکر اون خانومه برام مهمه قبلا اون حق داشته کسی رو دوستت داشته باشه ولی الان چی . سرزنشم میکنید که چون تو خونه رو ترک کردی اون این کارو کرده آقای اردشیر و خاله قزی شما خودتون اگه خدای ناکرده با خانومتون قهر کنید و به دوساعت نکشیده خانومتون یاد عشق قدیمیش بیفته وبهش پیامک بده آیا بهش حق میدید ؟ نمی دونم چرا نمی تونم بهش حق بدم یعنی آدم اینقدر راحت می تونه عهدش رو زیر پا بذاره وقتی همسرش رفت سریع به فکر دیگری بیفته .

آقای خاله قزی متاسفانه معذورم که علت قهر ر توضیح بدم شما گقتید گفت و گو کن اتفاقا چون همسرم اهل گفت وگو نیست هربار که مسئله ای جزئی پیش میاد اصلا درموردش صحبت نمیکنه و همین طور مسایل روی هم انباشته میشه تا سرانجام به دعوا میکشه بارها تو موقعیت های خوب ازش خواستم با هم صحبت کنیم که هربار گفته من حرفی ندارم و وقتی خودم باهاش حرف میزنم دراز میکشه و پشتش رو به من میکنه و باچشم بسته به حرفم گوش میده و هیچ جوابی هم نمیده . شاید الان بگید حتما غر میزنی یا با گریه و ناراحتی حرفت رو میگی ولی من همه راهها رو رفتم حتی صریح ازش خواستم که وقتی باهات درد ودل میکنم بهم نگاه کن اینجوری آروم میشم اما بی فایده بوده و من هم دیگه رغبتی به حرف زدن باهاش ندارم شاید همین باعث میشه که خونه رو ترک کنم .گفتین آیا شوهر شما جوابی به ایشون دادن ؟!!!! باید بگم که همسرم به اون خانوم پیامک تبریک داده .

راستی چه با اطمینان میگین حتی یک درصد هم رابطه نداره ! من هم نمیگم رابطه داره میگم بهش فکرمیکنه واگرنه یه پیامک که نمیشه رابطه حرف من اینه که هنوز بهش فکرمیکنه که بهش پیامک زده این دوتا باهم فرق میکنن به نظر من .بعدش هم برای آشتی نیومد دنبالم به خاطر اینکه کسی متوجه قهرمون نشه اومد واگرنه وقتی امد حتی یک کلمه هم حرف نزد باهام سه روز بعد عذرخواهی کرد. نوشتید:(ما مردا طریقه نشان دادن عشق و دوست داشتنمون با شما خانم ها متفاوته ماها در عمل نشان میدهیم) اما من در عمل تلاش خاصی از جانب شوهرم که نشون دهنده علاقه باشه نمی بینم .

مرجان عزیز من بهش محبت میکنم الان رابطه ام باهاش خوبه ولی همون طور که گفتم یه چیزایی رو که اون نمی پسنده رو نمیتوونم تغییر بدم درمورد گفتن خواسته هام هم گفتم اصلا تاثیری نداشته تا الان.

نوشتین که رفتارایی که نشونه ی این باشه ایشون شما رو دوست دارن انجام نمی دن. شما چه رفتارایی رو دقیقا نشونه ی دوست داشتن می دونین و البته چه رفتارایی دارن که به نظر شما نشونه ی دوست نداشتن هست؟
خود شما ایشونو دوست دارین؟
شما چه رفتارایی دارین که نشونه ی دوست داشتن ایشون باشه؟
به جز ایراداتی که به چهره ی شما گرفتن (دقیقا چه ایرادی؟) دیگه چه خواسته هایی از شما دارن که نوشتین نمی تونین پاسخگو باشین و تغییر بدین؟
شناخت کافی از هم پیدا کردین؟ می دونین چی خوشحالش می کنه چی ناراحت وقتی دلش می گیره چه کار می کنه یا اعصابش چطوری خورد می شه یا ....؟
شما شناختی از اون خانم دارین؟ می دونین چه ویژگی های شخصیتی ای دارن یا داشتن که باعث جذب شوهر شما شده بودن یه زمانی؟ (به جز حجاب و چهره و اندام و خصوصیات ظاهری)
چرا خواهر شوهر شما فکر کردن مناسب نیستن این خانم برای همسری برادرشون؟ کلا شخصیت خواهر شوهرتون اینطوریه یا واقعا مشکل بزرگی بوده؟



خط به خط پستا رو با دقت نخوندم. اگه سوالی تکراری بود ببخشید.

بانو mahtisa گرامی

نوشتید که:

(( آقای خاله قزی متاسفانه معذورم که علت قهر ر توضیح بدم شما گقتید گفت و گو کن اتفاقا چون همسرم اهل گفت وگو نیست هربار که مسئله ای جزئی پیش میاد اصلا درموردش صحبت نمیکنه و همین طور مسایل روی هم انباشته میشه تا سرانجام به دعوا میکشه بارها تو موقعیت های خوب ازش خواستم با هم صحبت کنیم که هربار گفته من حرفی ندارم و وقتی خودم باهاش حرف میزنم دراز میکشه و پشتش رو به من میکنه و باچشم بسته به حرفم گوش میده و هیچ جوابی هم نمیده . شاید الان بگید حتما غر میزنی یا با گریه و ناراحتی حرفت رو میگی ولی من همه راهها رو رفتم حتی صریح ازش خواستم که وقتی باهات درد ودل میکنم بهم نگاه کن اینجوری آروم میشم اما بی فایده بوده و من هم دیگه رغبتی به حرف زدن باهاش ندارم شاید همین باعث میشه که خونه رو ترک کنم ))

خوب خدا خیرت بده این نشانه چیه؟اینکه شما با اینکه واقعا و قلبا تمایل دارید رابطه بهتری داشته باشید ولی طرز صحیح بیان جملات و احساساتان را کاملا اموزش ندیده اید.
قابل توجه شما والا منی که روزی 8 ساعت توی سایت همدردی هستم در روز(فکر نکنم خود مدیرم اینقدر توی سایتش باشه):311: بجز جمعه ها بازم خوب صحبت کردن را کامل بلد نیستم دارم شروع میکنم چند روزه آموزشهای خوب صحبت کردن و مهارت هاش را آموزش ببینم و بکار ببرمشون برای بهبود و داشتن آرامش هرچه بیشتر در زندگی مشترکم با همسرم.
خدایی نکرده کسی جسارت نکرد به شخصیت شما و اینکه بگیم غرغرو هستید اتفاقا برعکس بسیار زن خوب و فهمیده ای هم هستید وگرنه دلیلی نداشت بدنبال حل مشکلتان باشید.

شما خیلی خوب رفتار میکنید و قصدتان هم خیره برای بیان صحبت هاتون ولی حرف زدن با ما مردا یکم تخصص میخواد باید توی این ضمینه خیلی مطالعه و تمرین کنید وقتی مقالات مدیر همدردی عزیز و بانو فرشته مهربان و جناب sci عزیز را میخوانم تازه متوجه میشم که واقعا هیچی نمیدونم و هنوز خیلی باید مطالعه کنم و تلاش کنم تا بتوانم به جایی برسم که دوست دارم باشم.

پرسیدی همسرت اینکار را انجام بدهد چه کار میکنید؟

اولا به هیچ عنوان ذهن خوانی نمیکنم
دوما:پیش گویی هم نمیکنم
سوما:بهش تهمت هم نمیزنم
چهارما:به گوشی موبایلش و لوازم شخصیش به هیچ عنوان مگر در مواقع خیلی حساس و مورد نیاز (توی این دو سال دوبار یکبار ناخودآگاه بودش و اشتباه کردم و یکبارم چون نگران بودم واسش اتفاقی افتاده باشه خوندم هردوبارم ازش عذرخواهی کردم)
پنجما:از نظر عاطی و روابط عاشقانه جوری باهاش رفتار میکنم توی منزل که فکر نکنم نیاز داشته به این گونه مواردی که شما فرمودید

مهمترین اصل اعتماد دوطرفست:72:

نوشتید که:
(راستی چه با اطمینان میگین حتی یک درصد هم رابطه نداره ! من هم نمیگم رابطه داره میگم بهش فکرمیکنه واگرنه یه پیامک که نمیشه رابطه حرف من اینه که هنوز بهش فکرمیکنه که بهش پیامک زده این دوتا باهم فرق میکنن به نظر من .بعدش هم برای آشتی نیومد دنبالم به خاطر اینکه کسی متوجه قهرمون نشه اومد واگرنه وقتی امد حتی یک کلمه هم حرف نزد باهام سه روز بعد عذرخواهی کرد.)

با اطمینان میگم چون جنس خودم را خوب میشناسم شما علاوه بر پیشگویی ذهن خوانی هم بلد هستید درود بر شما با اینهمه استعداد :104: والا خود نوستراداموس هم اینقدر که شما ادعا دارید والا اداعا نداشت که پیشگویی هاش ردخور نداره و ذهن خوانی هم بلد بود

در مورد این نوشته شما:

(ما مردا طریقه نشان دادن عشق و دوست داشتنمون با شما خانم ها متفاوته ماها در عمل نشان میدهیم) اما من در عمل تلاش خاصی از جانب شوهرم که نشون دهنده علاقه باشه نمی بینم .


این بخاطر تفاوت های بین جنسیت زن و جنسیت مرد هستش اینکه زنها به زبان می اورند و مردها در عمل نشان میدهند.همین کار کردن و چرخ زندگی را چرخاندن همین خرید منزل و کمک کردن در کار خانه نشانه دوست داشتن و علاقه یه مرد به همسرشه از دیدگاه یک مرد دارم میگم:72: ما مردا خیلی سخت کلمه دوست دارم یا عزیزم را بکار میبریم یا عاشقتم و از اینجور کارا از نظر ما مردا اینکارا سوسول بازیه و قرتی بازیه(البته نه همه مردا خودمم جزو مخالفین این موضوع هستم)ولی این موضوع تقریبا کلیه

خواهشا مقالات زیر را مطالعه کنید.

خطاهای شناختی و مشکلات ما

کارگاه خانواده موفق - مرد مقتدر / زن لطیف

کارگاه آموزشی - آداب گفتگو را با هم یاد بگیریم

کارگاه آموزشی - رفتار جرات مندانه


پ.ن:خدا رو شکری من و همسرم بجرات میتونم بگم توی 90درصد تا 95 مسائل تفاهم داریم و اون 5% باقیمانده هم انشالله به هم نزدیکتر میشیم.بخدا روزی 7یا 8 ساعت دارم توی سایت همدردی میچخم و مشکلات دوستان را می خوانم و از همه مهمتر مقالات سایت را واسه اینکه زندگی مشترک شوخی نیست اینکه پدر بشی شوخی نیست خودش مسئولیت بزرگیه تشکیل خانواده اینکه باید مطالعه ام را بیشتر کنم اینکه هرروز یه مطلب جدید یاد بگیرم و بکارش ببندم تا بتوانم بهتر بشم تا زندگی مشترک گرمتری با آرامش بیشتری داشته باشم.روزی حداقل 4تا 5 بار به همسر میگم دوست دارم و روزی حداقل نیم ساعت در آغوشش میگیرم و باهاش حرف میزنم ولی بقول یکی از دوستان روانشانس بازم کمه یعنی هرچی انرژی برای زندگیت بزاری بازم کمه بهتره بیشترش کنی و مهارت های مورد نیاز زندگی مشترک را افزایش بدی.

و جمله آخر بقول یه عزیز توی سایت همدردی یه جمله خیلی زیبا نوشتند

زن در خانه حکم مربی تیم فوتبال را داره :104: این زنه که به بازیکنای تیمش نشون میده چجوری به بازیکن بهتری تبدیل بشه پس نقش خودت را در خانواده بپذیر و بهش عمل کن بانو

جناب خاله قزی به قول خودتون درود آقا

ازاینکه لینک مقاله ها رو برام گذاشتین خیلی ممنونم ولی واقعا شما روزی 8 ساعت اینجا هستین پس کی کارمیکنین !!! نکنه وقت شما توشبانه روز بیشتراز 24 ساعته ؟ رسیدگی به کار و همسر و فرزند و همدردی فکر کنم از 24 بالا بزنه ها نه !!!

اما

نمی دونم اصرارتون به اینکه من به همسرم تهمت رابطه داشتن زده ام به چه دلیل است اما آیا وقتی یک نفر از روی شواهد احتمال بدهد همسرش به شخص دیگری فکرمیکند می شود تهمت ؟

باز سوال بی جوابم را ازتون می پرسم من یه کلمه پرسیدم اگر خدایی نکرده همسر شما همچین کاری کنه آیا به او حق میدین؟ ولی شما :اولا دوما سوما ............................................آخر شم من جوابمونگرفتم

البته حق با شماست چک کردن گوشی کار بدی است کنکاش گذشته کار بدی است . شما اگر در این موقعیت بودید چه توجیهی برای خودتون میاوردین و وقتی خواسته یا ناخواسته متوجه می شدید چه جوری برای خودتون هضمش می کردین ؟ خوهشا این بار واضح جواب بدید البته اگر مایل بودید .

آفرین دقیقا به نکته خوبی اشاره کردین همسرمن توخونه اصلا کار نمیکنه و خرید هم همش به عهده ی خودمه می دونین برنامه روزانه همسر من اینه که از سرکارمیاد تی وی نگاه میکنه غذا میخوره میخوابه وآخر هفته هم یا خونه مادر یا خونه مادر شوهر . نه گردشی نه تفریحی نه کمکی حتی وقتی میگم عزیزم من دلم گرفته میشه باهم بریم قدم بزنیم ؟ جوابش نه هست . اصلا برام وقت نمیذاره . حالا شما بگین شما خودتون مرد هستید بهتر می تونید راهنمایی کنید وقتی یه مرد اینجوری برخورد میکنه معنیش چیه ؟ چرا شوهرمن اینقدر واسم نه میاره همش هم بی دلیل . بخدا اینقدر بهش می رسم از درست کردن غذای مورد علاقه اش گرفته تا تنوع دادن تو روابط زناشویی و ابراز محبت به شکلهای دیگه اما بازم برای خوشحالیم حاضر نیست یه خورده به خودش زحمت بده .

می نوش جونم چقدر سوال بابا یکی یکی هنگ کردم ولی چشم همه رو جواب میدم :

من همینکه خواسته ای از همسرم داشته باشم که در توانش باشه رو انجام بده نشونه دوست داشتن می دونم مثلا همین که بالاگفتم من قدم زدن و گردشهای کوتاه و دو نفره رو خیلی خیلی دوست دارم اما باورت میشه تو این سه سال یکبار که پیشنهاد نداده هیچ هرموقع هم من میگم محکم میگه نه بخدا بعضی وقتا اینقدر دلم میگیره ناخودآگاه زو جهای جوون رو که بیرون می بینم می زنم زیر گریه .

یا مثلا من که به خودم میرسم آرایش میکنم لباس قشنگ می پوشم اصلا به چشمش نمیاد کاملا بی تفاوته حتی لباس جدید که می پوشم متوجه نمیشه تازه خریدم .

خودشم اصلا به ظاهرش نمیرسه من دوست دارم موقع رابطمون همین طور که من خودم رو آراسته میکنم اونم همین کارو کنه حتی بهش هم گفتم اما همیشه نامرتبه متاسفانه . من اینکار رو نشونه دوست داشتن می دونم یعنی اگه کسی یه نفر رو دوست داشته باشه به خاطرش خودش رو آراسته میکنه . غیر از اینه ؟

همسرم دوست داره تو خونه ماهواره داشته باشیم ولی من اصلا موافق نیستم و وقتی باهاش مخالفت میکنم ناراحت میشه این در صورتیه که ما در این مورد موقع آشنایی صحبت کرده بودیم و ایشونم قبول کرده بود (این یکی از مواردیه که نمی تونم تغییر بدم چون اصلا نمی پسندم ماهواره داشته باشیم )

پرسیدین دوستش داری یانه ؟ راستش چی بگم قبلا دراین مورد تاپیک مفصل زدم . من اینقدری دوستش داشتم که وقتی دوران عقد کارمون به جدایی کشید واقعا نتونستم تمومش کنم نبودنش برام سخت بود باهمه مشکلاتی که داشتیم . ولی الان خیلی دلسردم گاهی پشیمون میشم گاهی احساس آرامش میکنم و گاهی شدیدا احساس تنهایی و بی پناهی میکنم من تصور این تیپ زندگی مشترک رو نداشتم و آرامشی رو که باید از ازدواج دریافت میکردم هنوز ندارم .

پرسیدین شما چه رفتاری دارین که نشونه دوست داشتن ایشونه ؟ تا حالا سعی کردم ببینم از چی خوشش میاد از چی بدش میاد کی خوشحال میشه و کی ناراحت میشه من دوست داشتن رو تو اهمیت دادن به علایق و خواسته های همدیگه می دونم . مثلا همسرم دوست داره وقتی از کار میاد خونه مرتب و خیلی آروم باشه یا دوست داره هرچی گفت بگم چشم و حرف آخرو خودش بزنه یا موارد دیگه که خیلی زیاده نمیگم خیلی موفق بودم ولی هرچیه سعی کردم بشناسم روحیاتش رو .

ایراد ازبینی یا لب. مجرد که بودم فکر میکردم همسر آینده ام هر ایرادی ازم بگیره الا از قیافه ام !!!!!!خیلی زوره همه بگن خوشگلی اونوقت همسرت اینجوری فکر نکنه .

چیزایی که نمی تونم تغییر بدم همین چهره یا آوردن ماهواره یا حجابم و یا طرز فکر خانواده ام آخه ایشون طرز فکر خانواده ام رو اصلاقبول نداره من موندم چه جوری پس اومده سراغ منی که توهمین خونواده بزرگ شدم .

از اون خانوم بجز چیزایی که گفتم شناخت دیگه ای ندارم .

مشکل خاصی انگار نبوده تونامه ای که خواهر شوهرم نوشته بود از خصوصیات منفی اون خانوم گفته بود بعضی هاش اصلا ایراد محسوب نمی شد مثل اینکه خواهربرادر زیاد داره وبعدا تو میخوای مهمونی بدی یا بچه دار میشن میخوای کادو بخری تو خرج میفتی !(ببین فکرش تا کجا رفته )یا به خاطر شغلت هر روز یکیشون میخواد براش یه کاری انجام بدی و براشون پارتی بازی کنی .

حتی از چهره اون بیچاره هم تونامه بد نوشته بود حتی به نوع پوستش اشاره کرده بود که پوستش بده سنش بره بالا تر از قیافه میفته . کلا شوهرم و خواهرش وسواس دارن و این یکی دیگه از مشکلاتیه که من باهاش دست وپنجه نرم میکنم سرو کله زدن با وسواسی واقعا سخته .

حالا بااین مواردی که گفتم بازم به نظرتون کار اشتباهیه باهاش صحبت کنم ؟ منظورم گفتن اون پیامک و رابطه و این حرفا نیستا بلکه صحبت در مورد خودمون و اینکه از زندگی مشترکش واقعا راضیه یا نه ؟ با این چیزایی که از رابطمون می دونین به نظرتون اون منو واقعا دوست داره ؟

ببین یه مشکلی هست اما مشکل بعید می دونم علاقه ی شوهرتون به اون خانم باشه. مشکل یه چیز دیگه است که باعث می شه نتیجه اش این بشه. مثل خود ما که اعصابمون خورد باشه هی تند تند راه می ریم بی قراریم یا ممکنه پرخوری هم بکنیم. یعنی مشکل یه چیز دیگه است. بعضی دلایلی که به نظرم میادو می نویسم. اینا قاعدتا همشون غلطن. اما می خوام اینو بدونی به جز اینکه ممکنه مثلا اون خانم یادش افتاده باشه هزار تا دلیل دیگه هم ادم می تونه پیدا کنه. پس باید بری مشاوره حضوری. اینجا هم تاپیک خوبه می زنی دوستان راهنماییت می کنن. می تونی اشتراک ازاد هم بگیری مشاوره خصوصی بگیری همینجا.مثلا:مثلا ممکنه از اینکه تلاش کافی نکرده برای رسیدن به اون خانم ناراحت باشه. یعنی احساس بدی نسبت به خودش پیدا کرده یه شکلی از عذاب وجدان یا ممکنه حس ناتوانی یا بی عرضگی و از این چیزا. یا هر دلیل دیگه ای ممکنه باشه. اما اینکه می گی از چهره ی تو که زیباست میاد ایراد می گیره احتمال داره علتش احساس درونی خودش باشه این احساس که نسبت به خودش حس بدی داره حالا به هر دلیلی و یه جورایی داره فرافکنی می کنه.ممکنه شما توی رفتارات جراتمند نیستی. زیادی یه وقتایی باهاش موافقت می کنی. در صورتی که ممکنه لازم باشه در کمال احترام جراتمند رفتار کنی. همین جا توی این تالار سرچ کن کارگاه جراتمندانه رفتار کردن و چگونه منفعل نباشیم. این دو تا تاپیکو بخون. She یکی از اعضای این تالار از شوهری به مراتب بدتر از شوهر شما داره یه شوهر خوب و همراه می سازه. تاپیکای اونو بخون. ممکنه شوهرت یه وقتایی بهت ابراز علاقه کرده باشه به نوعی اما تو نفهمیده باشی و پیشو نگرفته باشی و نشویقش نکرده باشی. تشویق هم باید ظرافت داشته باشه. ممکنه یه چیزی تو خونه رو اعصابشه مثلا ممکنه زیادی حرف می زنی. یا کم حرف می زنی. یا نمی دونم هر چی. ممکنه تو یادت رفته باشه که در هر حال باید اواویت رو بذاری روی پیشرفت و تعالی خود خودت و همه ی زندگی و فکرتو وقف اون کرده باشی و یه جورایی حس خفگی کرده باشه و خودتم اعصابت خورد شده باشه و خسته شده باشی. الان اینارو یادم میاد. ولی مطمن باش یه عالمه دلیل دیگه هم می تونی پیدا کنی علاوه بر اینا و اون یه دلیلی که گفتی. سیاست های زنونه رو بخون. سرچ کن کلا. خودت خود خودت سعی کن در لحظه خوشحال باشی. وقتی از خودت و از وجود خودت لذت ببری خود به خود همیشه شادی. این حالتت نه تنها شوهرت که همه ی ادما رو جذب می کنه. مشاوره هم حتما بگیر هم حضوری هم اینجا. موفق باشی

http://www.hamdardi.net/thread-18343.html
http://www.hamdardi.net/thread-19883.html

http://www.hamdardi.net/thread-30336.html
http://www.hamdardi.net/thread-31119.html

کتاب "زن بودن" تونی گرنت رو بخر بخون.