دوست عزیزم ممنون از توجهتون.هنوز فرصت نکردم فایلو گوش بدم در اولین فرصت چشم.ولی میخواستم بدونم شما از نوشته هام چی دیدین که متوجه شدیم من اقتدار همسرمو شکوندم.حرف زدنش نیشداره.مثلا تو موضوع جهیززه هیچوقت دلم نمیخواست حرفش پیش بیاد.اما وقتی سر یه هدفون کم ارزش زحمات و حاصل یه عمر زحمت پدر و مادر منو نادیده میگیره چطور ناراحت نشم.تا حالا هزار بار بحث سر وسایل مجردی خواهرم که برده خونه شوهر شده و براش توضیح دادم دوباره تکرار کردنش ایا هدف ازار من نیست؟یا حالش خیلی خوبه یا بد.و ااخموست و بیشتر اوقات بحثی که پیش میاد حرفاش ازاردهندست نمیتونه بدون ناراحتی بحثیو پیش ببره.هر کی هر چی بگه به خودش میگیره و بهش برمیخوره درحالی که خودش با دیگران اینطور نیست و گاهی حرفاش دیگرانو میرنجونه.لطفا راهنماییم کنید حس تحقیر شدنم خیلی ازارم میده با اینکه دوست دارم زندگیم درست بشه ولی همش تو ذهنم اینه که فایده نداره وقتی یه چیزایی خراب شده