موضوع: اخلاق تند و يكدندگي نامزدم امشب باز دلم شكست كمكم كنين من ميخوام زندگي كنم

نوشته اصلی توسط khaleghezey

بانو سارای گرامی

خیلی رک برایتان مینوسم خوشحال میشم با دقت بخوانید وبهش عمل کنید چون زودتر به نتیجه میرسید.

شوربختانه هرچقدر داریم رو به جلو حرکت میکنیم و دختران تحصیلکرده تر میشوند و بخاطر اشتباهاتی که پدران ما در برخورد با مادرانمان انجام دادند نه تنها شما بلکه بسیاری از دختران مجرد و یا در دوران عقد که بیشتر دیده میشه و حتی بعد از ازدواج دارای تفکرات شما هستند که بسیار مخرب هستش ما اینجا در تالار وزین همدردی ننشستیم تا قضاوت کنیم حق با چه کسی است اولویت اول توی سایت همدردی حفظ و بهبود کیفیت زندگی مشترک است.این چیزیه که شما باید فرا بگیری.ما دنبال مقصر نمیگردیم اینکه بر فرض شوهر شما مقصر و حق با شماست خوب نتیجه اش چیه؟
مطلقا هیچی


نوشته بانو فرشته مهربان بجرا میتوان گفت بهترین و کارسازترین مطلبی است که در سایت همدردی قرار داده شده که بکار بردنش در زندگی بسیار مفید و کارامد هست
در پست بالا تایپیک ها و مقالاتی بسیار مفیدی برای شما گردآوری شده که با خواندن و استفاده از آنها میتوانید زندگی همراه با آرامش آسایش و احترام و خوشبختی داشته باشید.این تایپیک را ادامه ندهید حداقل یک تا دوماه وقت بگزارید برای خواندن مقالات و تایپیک های زیر تجربه چند ساله من توی سایت همدردی بهم این را ثابت کرده تا خود فرد انعطاف پذیر نباشه تا بخواد به همان روال قدیم حرکت بکند هیچ نتیجه ای نمیگرد حتی اگر هزاران تایپیک بزنه توی سایت همدردی و مدیر و مشاورین سایت هم نظر بدهند فرقی نداره.



شناخت خودت را نسبت به مردان بالا ببر در ادامه در روزهای آینده مقالات مربوطه را در تایپیکتان قرار خواهم داد.فقط لطفا بجای اینکه یک گوشه وایسی و منفعلانه برخورد کنی یا گارد بگیری تحرک داشته باش و انعطاف پذیر باش.
خواندن مقالات+بکار بردنشان+صبور بودن+امید داشتن+و از همه مهمتر نداشتن انتظار از شوهر که همپای شما قدم برداره هیچ انتظاری نداشته باش مطلقا هیچی
بهت قول میدم کمتر از یک یا دوماه به نتیجه مطلوبی دست خواهی یافت

چشم، ديگه تاپيكمو ادامه نميدم تا زماني كه نتيجه مطلوبي از خوندن و اجراي مقاله ها بدست بيارم،🙏من زندگيمو دوست دارم نامزدمم خيلي دوست دارم با همهتفاوتاي خانواده هامون با همديگه و اختلاف فرهنگي بين دو خانواده . اگرچه بظاهر ميگه حرف حرف منه و يكم عصبي بنظر مياد ولي دلش صافه و مهربون و اينم ميدونم اگه خيلي از روشهامو اصلاح كنم اونم كوتاه مياد و نرمتر باهام رفتار ميكنه، بقول خودش كه ميگه تو يه قدم جلو بيايي من دوتا ميام جلوتر!!بازم ممنونم بهاطر وقتي كه برام ميزارين ايشالا با خبراي خوب ميام دوباره 🌹🌹🌹

- - - Updated - - -

نوشته اصلی توسط anisa

عزیزم بنظرم مشکلت تقریبا واضحه یدور خودت نوشته هاتو بخون شاید بهتر متوجه شی
شوهرت وقتی میگه تو زنی من مردم منظورش دقیقا این نیست که ما با هم فرق داریم منظورش اینه تو اقتدار و مردونگی منو نادیده میگیری و اونم مجبوره جور دیگه ای نشون بده بنظرم اینجا لحن حرف زدنتم خیلیییی مهمه نباید دستوری صحبت کنی بذار احساس کنه اون تصمیم گیرندست چرا میخوای نشون بدی که تو تصمیم گیرنده ای ..پساین فقط تو نیستی که حس میکنی به خواسته هات نمیرسی اونم هست و فک میکنم این از تفاوت تو دیدگاهاتون ناشی میشه مثلا اون دوس داره بیشتر تو جمع باشه تو برعکس...

میشه خیلی بازترش کرد

درسته، ممنونم ������������

خاله قزي عزيز اگرچه قرار بود يكي دوماه فقط مقاله هارو بخونم و عمل كنم دارم ميخونم و خيلي سعيميكنم مطابق همون رفتار كنم ولي امروز اتفاقي افتاد كه بغض الان گلومو گرفته نميدونم رچيكار كنم با اين رفتار عجيبش: چند روز پيش بهم گفت با اقايون دوستوم حرف زدن كه عيد زميني با ماشين بريم فلان كشور ! من بهش همون موقع گفتم كه زميني خيلي سخت و خطرناكه و من اصلا راحت نيستم و مخالف زميني رفتنم ! گفتم بيشتر دوست داشتم بهم اول تصميمتو ميگفتي بعد با دوستات قرار ميزاشتين نه اينكه اول حرف بزنين بعد قرارتونو بهم بگي! خيلي با ملايمت و ارامش و با رعيت همه نكاتي كه دكتر حبشي تو كليد مرد بهش اشاره كرده،كه بهم گفت تو كاري نداشته باش قراار شده گير ندي بهم و چون مخارج ميخواييم كم باشه با ماشين ميريم! ناراحت بودم هم از نحوه سفر و هم از اينكه بازم قراره با جمع بريم مسافرت!
تو اين چند روز ديگه در موردش حرف نزديم تا امروز كه با همون دوستامون رفتيم گردش كه اقاي دوست برگشت گفت خانمم ميگه من نميتونم با ماشين اينهمه راهو با بچه كوچيك برم و ابا هواپيما بريم كه در كمال ناباوري شوهرم گفت باشه هواپيما پرسو جو ميكنم هوايي بريم... تو دلم قيامتي شد بغض گلومو گرفت ازينكه من گفتني كه ماشين سخته هوايي خوبه گفت نميشه چون با دوستم حرف زديم ميخواييم مخارج كم باشه ولي تا دوستش اينو گفت بهشون اون جوابو داد ... هرچي فكر ميكنم ميبينم من طوري ازش درخواست نكرده بودم كه به اقتدارش بر بخوره و بهم نه گفته در حالي كه به دوستش همون جوابيو داد كه من ارزوم بود به من بده������������از طرف ديگه هم يه مشكلم اينه كه دوتايي تنها بريم مسافرت نه با كس ديگه يه جور برام عقده شده انگار دوتايي رفتن سه ساله كه نامزدم عيد ها با دوستاش يا خانوادش رفتيم به اصرارش امسال ميخوام حرف من باشه ديگه مثل اوايل باهاش دوتايي بودني زيادم خوش نميگذره نسبت به جمع بودني ولي با اين حال يه جورايي عقده شده واسم ميشه بگين چيكار كنم؟؟ خواهش ميكنم بگين كجاي كارم اشتباهه من كه دارم خيلي رعايت ميكنم خيلي خيلي زياد

سلام عزیزم من که دارم از بیرون نگاه میکنم چندتا چیزاز رفتار شما دستگیرم میشه
1خیلی رو شوهرت زوم کردی انگارکهتو دنیا هیچ چیز ویا هیچ کاری نداری
2خیلی بهش گیر میدی تو نخشی
3قبولش نداری
4میخای خودت بهش ثابت کنی
5میخای یهجوری شوهرت تو دستت موم باشه
دختر خوب من با چهارتا پست اینطور تشخیص دادم حالا شوهر شما چیطور فکر میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟
پس با اینکه شما کلید مرد گوش کردی ولی صبور نیستی و انتظار داری شوهرت نظرش نسبت بهت یهو برگرده و فکر کنه کهشما احساس نیاز بهش میکنی و نمیخای خودت ثابت کنی
شای من اگه جای شما بودم میگفتم ا چه خوب کیف دارها ولی نمیدونم با ماشین سختهیا نه کاش پیشنهاد هوایی میدادی ولی ولش کن حالا کوووووو تا اونموقع
مرسی که ازحالا فکر عیدمی
درمورد ابمیوه دادن احتمالا همسر شما یکم احساس مردونگیش از بقیه بیشتر بودهو همین باعث شده پیش خودش قگه زشته من بخورماون خانوم بمونه مثل تو مترو دیدی فقط بعضی مردا بلند میشن یه خانوم بشینه

- - - Updated - - -

سلام عزیزم من که دارم از بیرون نگاه میکنم چندتا چیزاز رفتار شما دستگیرم میشه
1خیلی رو شوهرت زوم کردی انگارکهتو دنیا هیچ چیز ویا هیچ کاری نداری
2خیلی بهش گیر میدی تو نخشی
3قبولش نداری
4میخای خودت بهش ثابت کنی
5میخای یهجوری شوهرت تو دستت موم باشه
دختر خوب من با چهارتا پست اینطور تشخیص دادم حالا شوهر شما چیطور فکر میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟
پس با اینکه شما کلید مرد گوش کردی ولی صبور نیستی و انتظار داری شوهرت نظرش نسبت بهت یهو برگرده و فکر کنه کهشما احساس نیاز بهش میکنی و نمیخای خودت ثابت کنی
شای من اگه جای شما بودم میگفتم ا چه خوب کیف دارها ولی نمیدونم با ماشین سختهیا نه کاش پیشنهاد هوایی میدادی ولی ولش کن حالا کوووووو تا اونموقع
مرسی که ازحالا فکر عیدمی
درمورد ابمیوه دادن احتمالا همسر شما یکم احساس مردونگیش از بقیه بیشتر بودهو همین باعث شده پیش خودش قگه زشته من بخورماون خانوم بمونه مثل تو مترو دیدی فقط بعضی مردا بلند میشن یه خانوم بشینه