جناب خاله قزی به قول خودتون درود آقا
ازاینکه لینک مقاله ها رو برام گذاشتین خیلی ممنونم ولی واقعا شما روزی 8 ساعت اینجا هستین پس کی کارمیکنین !!! نکنه وقت شما توشبانه روز بیشتراز 24 ساعته ؟ رسیدگی به کار و همسر و فرزند و همدردی فکر کنم از 24 بالا بزنه ها نه !!!
نمی دونم اصرارتون به اینکه من به همسرم تهمت رابطه داشتن زده ام به چه دلیل است اما آیا وقتی یک نفر از روی شواهد احتمال بدهد همسرش به شخص دیگری فکرمیکند می شود تهمت ؟
باز سوال بی جوابم را ازتون می پرسم من یه کلمه پرسیدم اگر خدایی نکرده همسر شما همچین کاری کنه آیا به او حق میدین؟ ولی شما :اولا دوما سوما ............................................آخر شم من جوابمونگرفتم
البته حق با شماست چک کردن گوشی کار بدی است کنکاش گذشته کار بدی است . شما اگر در این موقعیت بودید چه توجیهی برای خودتون میاوردین و وقتی خواسته یا ناخواسته متوجه می شدید چه جوری برای خودتون هضمش می کردین ؟ خوهشا این بار واضح جواب بدید البته اگر مایل بودید .
آفرین دقیقا به نکته خوبی اشاره کردین همسرمن توخونه اصلا کار نمیکنه و خرید هم همش به عهده ی خودمه می دونین برنامه روزانه همسر من اینه که از سرکارمیاد تی وی نگاه میکنه غذا میخوره میخوابه وآخر هفته هم یا خونه مادر یا خونه مادر شوهر . نه گردشی نه تفریحی نه کمکی حتی وقتی میگم عزیزم من دلم گرفته میشه باهم بریم قدم بزنیم ؟ جوابش نه هست . اصلا برام وقت نمیذاره . حالا شما بگین شما خودتون مرد هستید بهتر می تونید راهنمایی کنید وقتی یه مرد اینجوری برخورد میکنه معنیش چیه ؟ چرا شوهرمن اینقدر واسم نه میاره همش هم بی دلیل . بخدا اینقدر بهش می رسم از درست کردن غذای مورد علاقه اش گرفته تا تنوع دادن تو روابط زناشویی و ابراز محبت به شکلهای دیگه اما بازم برای خوشحالیم حاضر نیست یه خورده به خودش زحمت بده .
می نوش جونم چقدر سوال بابا یکی یکی هنگ کردم ولی چشم همه رو جواب میدم :
من همینکه خواسته ای از همسرم داشته باشم که در توانش باشه رو انجام بده نشونه دوست داشتن می دونم مثلا همین که بالاگفتم من قدم زدن و گردشهای کوتاه و دو نفره رو خیلی خیلی دوست دارم اما باورت میشه تو این سه سال یکبار که پیشنهاد نداده هیچ هرموقع هم من میگم محکم میگه نه بخدا بعضی وقتا اینقدر دلم میگیره ناخودآگاه زو جهای جوون رو که بیرون می بینم می زنم زیر گریه .
یا مثلا من که به خودم میرسم آرایش میکنم لباس قشنگ می پوشم اصلا به چشمش نمیاد کاملا بی تفاوته حتی لباس جدید که می پوشم متوجه نمیشه تازه خریدم .
خودشم اصلا به ظاهرش نمیرسه من دوست دارم موقع رابطمون همین طور که من خودم رو آراسته میکنم اونم همین کارو کنه حتی بهش هم گفتم اما همیشه نامرتبه متاسفانه . من اینکار رو نشونه دوست داشتن می دونم یعنی اگه کسی یه نفر رو دوست داشته باشه به خاطرش خودش رو آراسته میکنه . غیر از اینه ؟
همسرم دوست داره تو خونه ماهواره داشته باشیم ولی من اصلا موافق نیستم و وقتی باهاش مخالفت میکنم ناراحت میشه این در صورتیه که ما در این مورد موقع آشنایی صحبت کرده بودیم و ایشونم قبول کرده بود (این یکی از مواردیه که نمی تونم تغییر بدم چون اصلا نمی پسندم ماهواره داشته باشیم )
پرسیدین دوستش داری یانه ؟ راستش چی بگم قبلا دراین مورد تاپیک مفصل زدم . من اینقدری دوستش داشتم که وقتی دوران عقد کارمون به جدایی کشید واقعا نتونستم تمومش کنم نبودنش برام سخت بود باهمه مشکلاتی که داشتیم . ولی الان خیلی دلسردم گاهی پشیمون میشم گاهی احساس آرامش میکنم و گاهی شدیدا احساس تنهایی و بی پناهی میکنم من تصور این تیپ زندگی مشترک رو نداشتم و آرامشی رو که باید از ازدواج دریافت میکردم هنوز ندارم .
پرسیدین شما چه رفتاری دارین که نشونه دوست داشتن ایشونه ؟ تا حالا سعی کردم ببینم از چی خوشش میاد از چی بدش میاد کی خوشحال میشه و کی ناراحت میشه من دوست داشتن رو تو اهمیت دادن به علایق و خواسته های همدیگه می دونم . مثلا همسرم دوست داره وقتی از کار میاد خونه مرتب و خیلی آروم باشه یا دوست داره هرچی گفت بگم چشم و حرف آخرو خودش بزنه یا موارد دیگه که خیلی زیاده نمیگم خیلی موفق بودم ولی هرچیه سعی کردم بشناسم روحیاتش رو .
ایراد ازبینی یا لب. مجرد که بودم فکر میکردم همسر آینده ام هر ایرادی ازم بگیره الا از قیافه ام !!!!!!خیلی زوره همه بگن خوشگلی اونوقت همسرت اینجوری فکر نکنه .
چیزایی که نمی تونم تغییر بدم همین چهره یا آوردن ماهواره یا حجابم و یا طرز فکر خانواده ام آخه ایشون طرز فکر خانواده ام رو اصلاقبول نداره من موندم چه جوری پس اومده سراغ منی که توهمین خونواده بزرگ شدم .
از اون خانوم بجز چیزایی که گفتم شناخت دیگه ای ندارم .
مشکل خاصی انگار نبوده تونامه ای که خواهر شوهرم نوشته بود از خصوصیات منفی اون خانوم گفته بود بعضی هاش اصلا ایراد محسوب نمی شد مثل اینکه خواهربرادر زیاد داره وبعدا تو میخوای مهمونی بدی یا بچه دار میشن میخوای کادو بخری تو خرج میفتی !(ببین فکرش تا کجا رفته )یا به خاطر شغلت هر روز یکیشون میخواد براش یه کاری انجام بدی و براشون پارتی بازی کنی .
حتی از چهره اون بیچاره هم تونامه بد نوشته بود حتی به نوع پوستش اشاره کرده بود که پوستش بده سنش بره بالا تر از قیافه میفته . کلا شوهرم و خواهرش وسواس دارن و این یکی دیگه از مشکلاتیه که من باهاش دست وپنجه نرم میکنم سرو کله زدن با وسواسی واقعا سخته .
حالا بااین مواردی که گفتم بازم به نظرتون کار اشتباهیه باهاش صحبت کنم ؟ منظورم گفتن اون پیامک و رابطه و این حرفا نیستا بلکه صحبت در مورد خودمون و اینکه از زندگی مشترکش واقعا راضیه یا نه ؟ با این چیزایی که از رابطمون می دونین به نظرتون اون منو واقعا دوست داره ؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)