دارم برنامه ریزی میکنم و خودمو بسازم تا تصمیم بگیرم

[مینای سخن گو]

سلام بچه ها به دستور خاله قزی من تاپیک جدید زدم
بله با حقوق من داره زندگیمون میگذره دو ماه سه ماه یکبار حقوق میگیره که اونم قسط های بانکشو میده و خرجهای بیخودی
مثل اینسری که حقوق گرفت کلی خرید وسایل تزیینی خرید برای خونه ای که رهن کردیم

و قسط بانک داد

بله تصمیم گرفتم جدا بشم . الانم 50 درصد تغییر خونه ام به خاطر این بود که کم کم بتونم مستقل تر بشم و سربار خانواده ام نباشم .... از پول رهن خونه هم از 28 تومن 15 تومن خودم داده بقیه اش از پول رهن خونه خودمون هستش البته دارم پس انداز میکنم تقریبا بتونم یکم مستقل تر باشم ....

از پدر ش گفتن دور باشه بهتر میشه ولی اثاث کشی منزلمون و الان یکسری مثال که برامون پیش اومد متوجه شدم که اصلن نمیتونم روی همسرم حساب کنم .و تصمیم تقریبا قطعی شده فقط باید خودمون آدماه کنم ........

[khaleghezey]

درود بانو

والا من چه موقع دستور دادم آخه من زورم به خانومم که هیچ مهدیه سادات که دوسالشه نمیرسه هرچی میگن باید بگم چشم اونوقت بیام به شما دستور بدم چقدر حرفی که میزنم برش داشت و خودم خبر نداشتم

ایکاش یک بیوگرافی کامل از خودت و شوهرت و وضعیتی که درش قرار دارید را مینوشتید اینجوری خیلی بهتر میشد راهنمایی کرد دوستان بیشتر هم شرکت میکردند.

اولین کار باید این باشه که پس انداز بکنید نه فقط برای مستقل بودنتان بلکه برای اینکه شوهرتان مسئولیت بیشتری را به دوش بکشند مسئله مالی برای یک مرد تکبعدی نیست کار کردن باعث میشه آبرو کسب کنه اعتماد بنفسش افزایش پیدا بکنه احساس غرور بکنه احساس مفید واقع شدن کسب درآمد برای یک مرد خیلی مهمه در شخصیتی که داره باعث میشه محکم و قوی بشه.شما بهتره کم کم پای خودت را از مسائل کاری کنار بکشی اجازه بده ایشان خودش این مشکلات را حل بکنند.

جمله قصاري هست كه:

حمايت افراطي،‌درماندگي مي آموزد


يعني شما با حمايت و احساس مسئوليت زيادي، او را بي دست و پاتر كردي.
در واقع شما از روز نخست او را اينگونه شكل دادي، يا روش او را تشديد كرديد.
شما خانم خانه هستيد. مسئول مخارج نيستيد.
وقتي كه كارهاي شوهرت را عهده دار شديد، در واقع مسئوليت همسرت را به دوش كشيدي، ديگر او نيازي براي انجام اين كار نداره.
همچنين نياز نيست كه عصبانيت كني،‌دعوا راه بيندازي،‌جروبحث كني و براي كار به او دستور دهي.
شما فقط هر روز نيازمنديهاي روزانه را در ليست مي نويسي و با يك جمله «لطفا عزيزم براي امروز اينها را نياز داريم» مي دهي دستش.
اگر شب نان نداشتيد، گوشت نداشتيد، يا برقتون به خاطر عدم پرداخت قطع شد، فقط تحمل كن. (در واقع ماه روزه براي شما تشديد ميشه)،
اگر بتواني او را عملا با نتيجه بي مسئوليتهايش مواجه كني و اصلا هم به رويش نياري و نگويي اين از بي مسئوليتي خودت هست.
كم كم متوجه مي شود كه دنياي بي مسئوليتي كودكي اش سپري شده است.

شما مسئوليت هاي يك خانم خانه را داشته باش. يه كمي هم شما جلوي تلويزيون دراز بكش و تخمه بشكن.
البته به عنوان خانم خانه كاملا به خودت برس و كاملا او را تحويل بگير و ارتباط صميمي ،‌عاطفي كلامي و ... را با او داشته باش.
و غرغر هم نكن و دعوا هم نكن. حتي اگر براي مدتي گرسنگي كشيدي تحمل كن.
اگر غذا درست كردي، ولي خورشت شما سيب زميني، يا گوشت يا ... نداشت بدون همانها درست كن.
اگر برنج نداشتيد،‌خورشت بدون گوشت و ... را بياور سر سفره. اگر نان نبود، همان نان خشك ها را سرسفره بياور.
اما طعنه نزن،‌ با تحقير و كنايه صحبت نكن. در نقش يك زن مطيع و بساز و با مسئوليت اندك فعاليت كن و به او احترام بگذار.
خلاصه بگويم: بايد نقش يك زن سنتي و ساده و بساز را براي مدتي بازي كني. تا شوهرت تكيه گاهت شود.
الان خودت مثل برج ميلاد شاخص و قوي هستي. هرگز شوهرت در كنار تو نمي تواند نقش برجسته و قوي داشته باشد.

نوشته جناب مدیر بیشتر روی خودت متمرکز باش از هرگونه بحث با شوهرت خودداری کن بجای منطق از قدرت احساسات زنانه که در وجودت قرار داده شده استفاده کن اعتماد بنفس خودت را افزایش بده مهارت های ارتباطی را فرا بگیرید.مقالت زیر را مطالعه بفرمایید

اینو اول بخوان

کارگاه خانواده موفق - مرد مقتدر / زن لطیف

کارگاه آموزشی - آداب گفتگو را با هم یاد بگیریم


این مقاله را حتما بخوان نکات کاربردی در زندگی متاهلی

(:) نکته های کاربردی عمومی >>>

لینک های مهارت های ارتباطی و رفتار جراتمندانه

چگونه منفعل نباشیم؟

اینا هم تاپیک های she هستش.

مشاوره تخصصی با جناب sci

کارگاه آموزشی - رفتار جرات مندانه

برای اولین بار جراتمندانه حرف زدم و کارم به طلاق کشیده

و از همه مهمتر این لینک

تفاوت بین زن و مرد از نظر دیدشان نسبت به مسائل مردهای منطقی و بانوان احساسی

استقبال از شوهر، چرا؟

نیاز دارید از ظرافت های زنانه خودتان بیشتر استفاده کنید بانو این خیلی کمک میکنه به شما برای اینکه رابطه بهتری با شوهرتنان برقرار کنید و حرفتان را همب زنید و نتیجه هم بگیرید.
خیلی کارایی داره.

[مینای سخن گو]

ممنونم خاله قزی محترم فرمودید بیوگرافی خودم و همسرم بنویسم
من لیسانس دارم و شاغل در یک شرکت دولتی توی خانواده ایی که چار فرزند بوده و با پدری که اعیتاد داشته و مادری بی سواد که تنها درامد پدرم یک حقوق بازنشکستگی می باشد من و خواهرانم مستقل هستیم یعنی سرکار رفتیم و درس خودندیم و الان هر سه شاغل هستیم برادرم هم شاغله ولی متاسفانه اون راه پدرم پیش گرفته میره با اینهمه پیگیری های مادرم متاسفانه سربه راه نیست

همسرم دیپلم داره و الان شاغل در یک شرکتی خصوصی دو فرزند هستن و پدر شون فرهنگی و بازشنسته آموزش پرورش و مادر همسرم هم همین طور ولی الان در قید حیات نیستن برادر همسرم هم حسابدار

خلاصه این بیوگرافی من و همسرم بود
الان در حال حاضر از منزل مادری همسرم نقل مکان کردیه ایم و جدا گانه منزل رهن کرده و زندگی میکنیم به دلیل بحثها و بعضی اتفاقات افتاده تصمیم گرفتم که از خونه مادری هم نقل مکان کنم تا بیش از این بعد از آمدن جاری محترم احترامات از بین نرود.

در مورد پس انداز که بله معمولا پس انداز دارم ولی در مورد اینکه از کار کنار بکشم امکانش نیست چون شرکت همسرم از نظر اقتصادی وضعیت خوبی نداره و سه ماه یکبار یا دو ماه یکبار حقوق میدم من مجبورم بعضی مایحتاج رو خرید کنم یکی از مشکلاتی که ما باهم داریم حرف دهنمون نمی فهمیم و خیلی راحت توهین میکنیم شاید من هم همین مشکل رو داشته باشم ولی همیشه همسرم شروع کننده بوده و همیشه منو به خاطر موقعیتم تحقیر میکرده

متاسفانه یکی از ایرادهایی که هم داره دست به زن داره وقتی عصبانی میشه کتک میزنه و... این خیلی منو اذیت میکنه به خاطر اینه که میخوام جدا بشم تصمیم هم جدی فقط اولش نمیدونم چطور باید شروع کنم
من مشاوره هم رفتم ولی فایده نکرده چون همسرم جا میزنه نمیاد .... راونپزشک هم رفتم بازم همسرم قرصهاشو نمیخوره و سهل انگاره... .
متاسفانه هم من و هم شوهرم در شرایطی بدی بزرگ شدیم و شخصیتمون شکل گرفته باهم نمیتونیم به توافق و تفاهم برسیم

[khaleghezey]

نقل مکان کردن شما بسیار کار خوب یبود فاصله گرفتن از محیط پرتنش و استرسزا باعث میشه آرامش بیشتری داشته باشید
استعفا از کاری که انجام میدهد نه ولی تا جایی که امکان داره سعی کنید در مخارج منزل کمتر سهیم بشوید زندگی مشترک درست است که باید دونفر در کنار هم باشند در سختی ها ولی این مرد هست که حکم ستون و پایه اصلی و وظیفه کسب درامد و مخارج منزل را بعهده داره ولی شریک شدن همسر در مخارج خانه باید با میل و رغبت خودش صورت بگیره و جزو وظایف بانون نیست این موضوع

با توجه به تایپیک هایی که قبلا داشتید بهتره عضویت انجمن آزاد بگیرید و از نظر تخصصی جناب مدیر و مشاورین سایت استفاده بکنید.
ادامه دادن این زندگی یا خاتمه دادن به آن بعهده شماست باید بنشینید و نتایج مثبت و منفی ان را بسنجید اونوقت بهتر میتواندی تصمیم قطعی بگیری و اگر هم تصمیم گرفتید سعی کنید پیش نیازهای مورد نیاز تصمیمی را که گرفتید بدست بیاورید

[مینای سخن گو]

چندین بار اشتراک گرفتم ولی هیچ وقت نتونستم استفاده کنم و هیچ جوابی به داده نشده و اگر داده شده در حد یک تاپیک همین

[مینای سخن گو]

چند روزی زندگیمم آروم شده فعلن از فکر طلاق بیرون اومدم دارم یکم بیشتر به همسرم محبت میکنم ولی نمیدونم چطور محبت کنم زیاده روی نشه
الان دو روزی شب کاری کار میکنه و من روزها نیستم براش غذا دست کنم و نمیدونم چه کار کنم آیا زودتر برم خونه براش ناهارردیف کنم یا نه بهتر غذا آماده کنم خودش گرم کنه بخوره

یک دلسوزی بی اندازه به همسرم داشتم و دارم میخوام مدیریت کنم تا این دلسوزی کمتر بشه

[رهدخت]

مینا جان من اعتقاد قلبی دارم که اکثر دختران ایرانی با نیت پاک وارد زندگی مشترک می شوند و با فداکاری با تمام مشکلات روبرو شده و برای حل آن موارد با تمام قوا تلاش می کنند تا جاییکه در برخی موارد خودشون و اهداف و آمال و آرزوهاشونو زیر پا می گذارن تا تنها به زندگی مشترکشون ادامه بدن و البته این خود فراموشی در فرهنگ ما متاسفانه مورد ستایش قرار می گیره و هر خانمی که تن به مظلومیت بیشتر بده از جانب دیگران صبور تلقی و سوختن و ساختن امری پسندیده تلقی می شه. شما خواهر خوبم برای رسیدن به این موقعیت سالها زحمت کشیده اید غیر عاقلانه و غیر منطقیست که اکنون دست از کار بکشید و خودتونو محتاج مردی کنید با این موقعیت و منش. حفظ استقلال مالی برای همه اعم از زن و مرد از واجبات زندگی امروزه و به انسال استقلال عمل و اعتماد به نفس می ده. ظاهرا شما مانند بسیاری از زنان شاغل که به شغل خانه داری هم مشغول هستند سعی کرده اید که مسئولیت خانه را هم به نحو احسن به عهده بگیرید تا جاییکه که به قول خودتون با دلسوزی بیش ازحد به همسرتون ایشونو پرتوقع بار آورده اید در واقع نقش مادر را هم ایفا کرده اید الان بهتره از رفتارهای گذشته درس بگیرید و با تجزیه و تحلیل رفتارتون با تمام قوا سعی کنید رفتارتونو تصحیح و با احترام به خودتون ارزشتونو ارتقا بدین. مسلما همسر شما از عهده گرم کردن غذا برمیاد هر چند که ابتدا ممکنه اعتراض کنه و این شما هستید که با نشنیده گرفتن و دلسوزی نکردنهای نابجا می تونید این وضعیتو جا بندازید. برای تغییر وضعیت کنونی از کارهای کوچک شروع و با درایت زندگیتونو مدیریت کنید

[مینای سخن گو]

سلام به رهدخت عزیز

بله حق با شماست من متاسفانه آدم دلسوزی هستمو بیش از حد دلسوزی میکنم من به همسرم کار میسپارم ولی همیشه تا میره انجام بده میگی تو کمک نکردی از ایجور حرفها
مثلان میریم نون بخریم من توی ماشین نشستیم بره بخره بیاد میاد میگه بد نبود یکم کمک میکردی و میامدی توی صفا زنا وایمستادی تا زودتر میخریدیم میرفتیم

از اینجور موارد یا مثلا میره خرید کنه بعضی مواقع میگم چرا اینو خریدی میگه خودت میامدی میرفتی خرید میکردی اینطور نمیخریدی

یا خرید ها بهش نمیگم چون چند روز بعدش میگیه هی میخرم هی تهش درمیاد یا حرفهایی میزنه که اصلن راضی به خرید اون نیستم

خلاصه اینکه الان زیاد بهش کار ندارم .... زندگی آرومه ولی من دیگه خیلی بهش علاقه ندارم و خیلی برام فرقی نمیکنه که چه کار میکنه و چطور میخواد باشه الانم درسشو ول کرده اصلن نه بهش گفتم چرا و هیچی حتی نگفتم و خیلی برام فرق نمیکنه .... برای طلاق هم آمادگی دارم ولی هنوز شرایط خانواده ام با مشکلاتی که داره نمیتونم اقدام کنم .

خیلی سعی کردم زندگیمو درست کنم و لی نشد و نمیشه ...

[مینای سخن گو]

سلام بچه ها کمک کنید خیلی حال خوشی ندارم
متاسفانه علاقه ام نسبت به همسرم از دست دادم و حسی خاصی بهش ندارم

متاسفانه روابطمون هم خیلی خیلی کم شده اصلن حوصله ندارم و دوست ندارم بهم نزدیک بشه ...
بچه خیلی حالم بده وقتی دو تا زن و مرد میبینم بدتر میشم و تنفرم از همسرم بیشتر میشه
چه کار کنم آیا این حسا درسته

[مینای سخن گو]

سلام هیچی جوابمو نداد راه حلی ندارید دلداری هم نمیتونید بهم بدین

تصمیم گرفتم بی خیال زندگیم بشم و بدون بچه و بی تفاوت به همسرم زندگی کنم و بیشتر به خودم برسم ...
اما چطور به خودم برسم و خودمو شیک و پیک کنم .. میخوام اندام خوبی داشته باشم وووو

بچه بهم بگین با ورزش که انجام میدم میشه اندام خوب و زیبا داشت
میخوام به چهره ام بیشتر برسم