به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 16 خرداد 94 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1393-11-19
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    291
    سطح
    5
    Points: 291, Level: 5
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    2
    تشکرشده 3 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    نامزدم داره ازم سیر میشه

    سلام دوستان
    سخته گفتن این مشکلی که دارم ولی خب انقد مشکل به تبعش برام پیش اومده که مجبورم مطرحش کنم
    مشکل اینه که من تو یه خونواده ای بزرگ شدم که محبت کردن ظاهری رو بلد نیستن.نه پدر نه مادر نه داداشام نه فامیل
    برای بچه های کوچیکتر مخصووووصا دخترا ارزش کمی قائلن و با حرفا و حرکاتشون تحقیر میکنن اونارو یا مسخرشون میکنن و دختر تا زمانی که ازدواج نکرده ارزشی نداره
    این موضوع باعث شده اکثر بچه های فامیل اعتماد به نفس نداشته باشن یا یه جوری با خودنمایی سعی کنن خودشونو نشون بدن
    میتونم بگم مشکل اصلی خانواده مادرم هستن که از لحاظ عاطفی خیلی بی احساسن یا بهتر بگم فقط نسبت به خواهر برادر پدر مادر احساس دارن.مادرم که باید پشت و پناه من باشه سنگ صبورم باشه که بتونم مشکلاتمو بهش بگم تبدیل شده برام به یه غریبه.هر حرفیم که باهم زدیم شده دعوا و بگو مگو
    هیچ وقت نشده باهم بریم بیرون بهمون خوش بگذره و دعوا نکرده برگردیم خونه
    عقایدمون زمین و آسمونه
    الان که 22 سالمه و 4 ماهه نامزد کردم تازه فهمیدم چقدر مشکلات و عقده های روانی دارم که هر روز داره برام مشکلات مختلف به وجود میاره
    یه آدم درونگرا و گوشه گیر که با کوچیکترین مشکلی به هم میریزه چون کسیو ندارم که باهاش حداقل دردل کنم و پشیمون نشم
    همیشه سرکوفت پشت سرکوفت...
    نمیدونم بگم متاسفانه یا خوشبختانه، ولی مادرشوهرم برعکس مادر خودم خیییییلی با بچه هاش خوبه و براشون ارزش قائله
    خواهرشوهر 13 سالمو انقد تکریم و احترام میکنه که مثه یه خانوم کامل رفتار میکنه
    با وجود اینکه حسود نیستم ولی بهش خیلی حسادت میکنم همیشه میگم چی میشد مامان منم یکم اینجوری بود...
    خیلی زیاد به نامزدم وابستم و روش حساسم خیلی بیش از حد
    با وجود اینکه خیلی دوسم داره و اینو میدونم ولی خیلی تحملم براش سخت شده. کار و درگیریاشم خیلی روش فشار آورده و این باعث شده خیلی زود عصبی بشه و سرم داد بزنه و ...
    منم خب خیلی حساسم خیلیم دوسش دارم این دعواها خیلی تو روحیم اثر میزاره و هر روز بدتر از دیروز میشم لاغرتر میشم افسرده تر میشم و از جلو چشش بیشتر میفتم...
    تروخدا کمکم کنین زندگیم داره ازهم میپاشه

  2. 3 کاربر از پست مفید fereshte.r تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 19 بهمن 93), M.S.H (یکشنبه 19 بهمن 93), moji111 (دوشنبه 20 بهمن 93)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 06 شهریور 94 [ 22:29]
    تاریخ عضویت
    1393-11-05
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    333
    سطح
    6
    Points: 333, Level: 6
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 20 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فرشته جان کاش یه کم بیشتر توضیح می دادی و مشکلت رو باز می کردی مثلا بگو :
    1 چه نقاط مثبت و ویژگی ها و توانایی هایی داری
    2 دقیقا چه خصویاتی رو تو خودت دوست نداری و فکر میکنی مشکل سازه و می خوای تغییرش بدی
    3 بیشتر در چه موردی با نامزدت دعواتون میشه اگه میتونی مثال بزن
    4 تو بحث و دعواهاتون عکس العمل خودت و نامزدت چیه
    اینجوری دیگران بهتر میتونن راهنماییت کنن

  4. 2 کاربر از پست مفید یامین تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 19 بهمن 93), من راضیه هستم (پنجشنبه 07 اسفند 93)

  5. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    شما تازه 22 سال سن دارید و 4ماه هستش که نامزد کردید اندکی صبور باشید لطفا خیالت را راحت کنم حداقل 5 سال طول میکشه تا زن و مرد با خصوصیات رفتاری و شخصیتی همدیگه آشنا بشوند پس عجول نباش

    خیلی خوبه دنبال راه حل منطقی هستی و وارد سایت وزین همدردی شدید صبور باش و سعی کن تا میتوانی نسبت به زندگی مشترک اطلاعات جمع کنی و اعتماد بنفس خودت را افزایش بدی اینجوری باعث میشه که کیفیت زندگی مشترکتان را بالا ببرید.
    بنظرم بهتره اول بفکر بالا بردن اعتماد بنفس خودتان و همزمان شناخت بیشتر از آقایون باشید
    اعتماد بنفس

    بايد روي اعتماد به نفستون کار کنيد
    فهرستهايي تهيه کنيد از فعاليت هاي سازنده خود، فهرستي تهيه کنيد .
    از توانايي هايي که داريد و به کار گرفته ايد، فهرستي تهيه کنيد که شما به آنها بينش داريد و جز افکار ارزنده شما هستند.
    و بابت هر کدام از آنها روزي چند بار از خود تشکر کنيد و قربون خودتون برويد و خود را نوازش کنيد.
    شعرهاي قشنگ وعاشقانه براي خودتون بخونيد.
    سعي کنيد عاشق خودتون بشويد. عاشق سينه چاکي که جز مثبت در معشوق نمي بيند
    .( خودتون معشوقي مي شويد که ذهتون را به خود اختصاص مي دهد).
    فراموش نکنيد برخورد ما با ديگران ، تحت تاثير برخورد و رابطه ما با خودمان هست.
    ما نمي توانيم کسي را دوست داشته باشيم، در حاليکه خودمون را به رسميت نمي شناسيم
    و به خودمان عشق نمي ورزيم. لذا ريشه تغيير رابطه ما با ديگران وقتي هست
    که با خودمان همگوني ، هماهنگي و همساني داشته باشيم . و خودمان را به صورت يکپارچه و مثبت ارزيابي کنيم.
    به جاي اينکه انرژيت را روي بهبود ارتباطاتت با ديگران متراکم کني، روي رابطه حسنه با خودت متراکم کن
    . ( نه به زبان، که با احساس و باورت و رفتارت)

    شما دقتي به آدمها بکن، افرادي که بيشترين درگيري را با ديگران به وجود مي آورند،
    يا مي رنجند کساني هستند که در خلوت ، بيشترين درگيري را با خودشان دارند.
    لذا من در رابطه با آنها خيلي دلم برايشان مي سوزد،
    چون چند لحظه مرا مي آزارند و مي روند، اما خودشان هميشه در رنج و درگيري رابطه با خودشان هستند.



    من زمان خاصي براي احترام به خودتون در نظر نگرفتم.
    همواره شما بايد اين احترام خودتون را به رسميت بشناسيد.
    قاطعيت به معناي بي احترامي و عدم توجه به ديگران نيست.
    يعني تعادل بين خواسته هاي منطقي و احساسي خودتون و ديگران.
    بنا نيست به قيمت خوش آمدن ديگران ، همواره خود را ذبح کني....
    مقاله بالا را با دقت مطالعه کنید بانو


    کتابي که چند سال پيش خواندم پيشنهاد جالبي داشت هر چند نام کتاب را نمي توانم به خاطر بياورم
    و از اين بابت شرمنده هستم اما مي دانم نوشته «هنريت آن کلاسر» بود او در اين کتاب گفته يک جعبعه دلگرمي بسازيد.
    هر چه تعريف و کلمات مثبت درباره خود مي شنويد را بنوسيد و در اين جعبه بيندازيد هر گاه جمله زيبايي شنيديد
    که در شما احساس خوبي القا کرد آنرا روي کاغذي بنويسيد و درون جعبه بيندازيد. هر گاه احساس نا اميدي مي کنيد
    در جعبعه خود را باز کنيد و آن ورق کاغذ ها را مرور کنيد و اجازه دهيد روي شما تاثير بگذارد و درون شما را آرم کند.

    اين روش کمک فوق العاده اي به من کرد بسيار بيشتر از آن که فکرش را بکنيد.
    هر بار از شدت شادي گريستم، به خاطر مي آوردم چقدر مرا دوست داشته اند و چقدر برايم ارزش قائل شده اند
    و بخاطر ايماني که به خداوند داشتم چقدر پاداش هاي زيبا از او گرفتم. و من همه آن لحظات زيبا را مي توانم به ياد آورم.
    اینم یه روشی که خودم بشخصه خیلی خوشم امد و فکر کنم کارآیی بالایی داشته باشه مثلا خود شما حتما ویژگی های مثبت بسیار زیادی داشتی که ایشون شما را انتخاب کرده اند

    در مورد دوران کودکی که مربوط به گذشته هستش و تاثیر بسیار زیادی هم در شخصیت افراد داره بطوری که 80% شخصیت فرد تا سن 7 سالگیش شکل میگیره که متاسفانه در این مورد برای شما و تعدادی از افراد چندان خوشایند نبوده.شما تنها فردی نیستید که در این مورد آسیب دیدید.خود من یکی از شعارهای اصلی زندگیم اینه:
    گذشته را چال کن توی باغچه حیاط خانه ات یاد گرفتم توی امروز زندگی کنم مهم نیست دیروز چه اتفاقی افتاده اگه بد باشه میشه تجربه که دیگه سعی کنم انجامش ندم و اگه خوب باشه میشه یه خاطره و تجربه خوب.هرچی باشه متعلق به گذشته هستش بزار همانجا باقی بماند.
    ببخش تا بخشیده بشی هر فردی لایق اینه در کودکی مورد احترام و مهر و محبت پدر و مادر اعضاء خانواده خودش قرار بگیره بهش احترام بزارن و براش ارزش قائل بشن ولی بعضی وقتها زندگی خشن میشه و اونجوری که ما میخواهیم پیش نمیره.اینکه وجودت پر از غم و خشم و احساس ناراحتی و تنفر احساس نفرت پر از زجر و کینه ...فقط خودت را اذیت و نابود میکنی هیچ فایده دیگه ای نداره سعی کن ببخشی همه افرادی که چه خوداگاه و چه ناخوداگاه باعث شدن اذیت بشی اینجوری آرام میشی و وجودت پر از خوبی و شادی میشی.وقتی عاشق باشی و وجودت پر از خوبی میتوانی این حس را به افرادی که بهشان علاقه داری انتقال بدی.
    در موردر فتار کردن با آقایون فعلا همین را بدانید که مردها خیلی از وابستگی همسرشان بخودشان خوششان نمیاد.مردها نسبت به خانومها منطقی تر هستند و کمتر ابراز علاقه میکنند.بهش زمان بده انتظار خودت را نسبت بهش کنترل کن توقع نداشته باش همان مقدار که بهش ابراز علاقه میکنی اونم ابراز علاقه کنه.
    فعلا مقاله بالا را مطالعه کن و در زندگی بکار ببر ایشالله با تلاش خودت خیلی زود موفق میشوید بانو
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  6. 3 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    fereshte.r (دوشنبه 20 بهمن 93), واحد (دوشنبه 20 بهمن 93), من راضیه هستم (پنجشنبه 07 اسفند 93)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 16 خرداد 94 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1393-11-19
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    291
    سطح
    5
    Points: 291, Level: 5
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    2
    تشکرشده 3 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم اولا مرسی که تاپیکمو خوندی ممنونم
    1. من باهوشم تعریف از خود نباشه.مهندسی مکانیک میخونم.فوق العاده صاف و صادقم.خوش رو و احساستی و مهربونم جوری که همه فامیل شوهرم عاشقمن.ظاهر تقریبا خوبیم دارم...
    2. وابستگی و حساسیتم خیلی داره جفتمونو اذیت میکنه دوس دارم یه جوری کنترل شه
    3. واقعا سر چیزایی دعوامون میشه که خیلیییی مسایل کوچیک و پیش پا افتاده ایه. مثلا همین چندروز پیش با مامانش اینا جایی دعوت بودیم من پریود شدم و دل درد زیادی داشتم و طبق معمول خیلی بهم ریخته و عصبی شده بودم. بهش گفتم حالم زیاد خوب نیس اگه نیام مامانت ناراحت میشه؟ گفت نمیدونم به خودش زنگ بزن. گفتم باشه بهش چیزی نگو خودم یه کاریش میکنم. بخاطر این گفتم نگه که بنده خدا بخاطر من ناراحتی نکنه مهمونی زهرمارش شه (یه عادتی که دارم اینه که دردمو هیشکی نمیفهمه!) یه ساعت بعد که زنگ زدم ببینم کی میان سراغم خواهرشوهرم گفت حالت بهتر شد؟ فهمیدم که بهشون گفته منم ناراحت شدم بهش اس ام اس دادم که چرا گفتی مگه نگفتم نگو اونم گفت اولش تا گفتی حالم بده گفتم.منم گفتم باشه دیگه چیزیو بهت نمیگم. یهو زنگ زد عصبانی شد و حرفای بدی بهم زد منم گوشیو روش قطع کردم که جری ترش کرد این کار. شب که مامانش بردم خونشون گفت چرا آوردینش زنگ بزنین مامانش اینا بیان ببرنش. یعنی له شدم اون لحظه میخواستم زمین دهن وا کنه من برم توش.پیش خانواده شوهرمم خیلی کوچیک شدم تا امروزم باهم قهریم یعنی من اصلا نمیتونم باهاش حتی یه کلمه حرف بزنم اینجوری بگم دلم نمیکشه. اینا دعواهای ماست!
    4. عکس العملم که گفتم اون عصبی میشه داد میزنه و بد و بیراه میگه. من اکثرا سکوت میکنم یا گریه میکنم بعدشم قهر

  8. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو
    مقاله بالا را کامل مطالعه کنید و بکار ببندید.
    شما نیاز دارید تار فتار جراتمندانه و مهارت های ارتباطی درست را آموزش ببینید.
    قهر کردن و سکوت و گریه کردن نشانه های رفتار منفعلانه هستش.خود من یه مرد متاهل سی ساله هستم تازه در دوران متاهلی بعد عروسی متوجه شدم چقدر یک خانوم بخاطر عادت ماهانه ای که بهش دست میده اذیت میشه و در عذابه و باعث میشه عصبی تر رفتار کنه که البته اینم دست خودش نیست.شوهر شما هم احتمالا از این موضوع اطلاعی نداشته.ولی این موضوع شما هم خجالت نداره هم شما خانوم هستید هم خواهرشوهر و هم مادرشوهرتان بلاخره اینجور مسائل را بهتر درک میکنند و متوجه احوالات شما هستند.

    قهر را تمام کنید اگر بخواهید اینگونه برخورد کنید:سکوت کردن گریه کردن قهر کردن و پرخاشگری نتیجه اش میشه فاصله گرفتن از همدیگه و نهایت باعث دلخور یو ناراحتی و خدایی نکرده منجر به جدایی میشه.
    اینو اول بخوان

    کارگاه خانواده موفق - مرد مقتدر / زن لطیف

    کارگاه آموزشی - آداب گفتگو را با هم یاد بگیریم


    این مقاله را حتما بخوان نکات کاربردی در زندگی متاهلی

    (:) نکته های کاربردی عمومی >>>

    لینک های مهارت های ارتباطی و رفتار جراتمندانه

    چگونه منفعل نباشیم؟

    اینا هم تاپیک های she هستش.

    مشاوره تخصصی با جناب sci

    کارگاه آموزشی - رفتار جرات مندانه

    برای اولین بار جراتمندانه حرف زدم و کارم به طلاق کشیده

    و از همه مهمتر این لینک

    تفاوت بین زن و مرد از نظر دیدشان نسبت به مسائل مردهای منطقی و بانوان احساسی

    استقبال از شوهر، چرا؟

    نیاز دارید از ظرافت های زنانه خودتان بیشتر استفاده کنید بانو این خیلی کمک میکنه به شما برای اینکه رابطه بهتری با شوهرتنان برقرار کنید و حرفتان را همب زنید و نتیجه هم بگیرید.
    خیلی کارایی داره.
    بجای ادامه این تایپیک مقالات را با دقت مطالعه کنید.بنظرم بهتره یه تمرینی را شروع کنی.
    یه ورق کاغذ بردارید 3تا ستونه بکنید به دینصورت درست نمایید

    اتفاقی که افتاده کاری که من انجام دادم کار صحیح بر اساس اصول رفتار جراتمندانه

    هر اتفاقی افتاد توی این جدول بنویسد تمرین کنید بعد در ادامه در تایپیکتان برای ما بنویسید چه نتیجه ای گرفتید.
    به هیچ عنوان دقت کنید عجله نکنید صبور باشید یکم طول میکشه تا عادت کنید
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  9. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    fereshte.r (شنبه 25 بهمن 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. منفی بافی های مادرم به اوج رسیده و من به شدت ضعیف و آسیب پذیر شدم
    توسط tanhaeii در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 تیر 95, 11:28
  2. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 18 خرداد 95, 23:02
  3. پاسخ ها: 53
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 اردیبهشت 94, 23:28

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:42 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.