تنبل خانم

[gole maryam]

بچه ها چطور میشه تنبلی رو کنار گذاشت؟
من تو کارای شخصیم خیلی تنبلم و خیلی کارام به خاطر این تتنبلی عقب میافته

نمی دونم با چه تمرینی میتونم این عادت بد رو کنار بذارم؟
اینو بگم که من بچه کوچیک خانواده بودم که خودتون می دونید یعنی چه دیگه؟:D

ولی راجع به این مشکل خیلی ضرر میبینم

[gole maryam]

یعنی مشکل من انقد پیش پا افتاده است که ارزش جواب دادن نداره؟
یا پاسخ و راه حلی نداره؟

د یالله زود باشین دیگه!

[کنجکاو]

درست مثل من منم این تنبلی تو رگ و ریشم هست منم ته طاقاری هستم و همین طور کوچیک تره تاپیک
بی انگیزگی بعد سال یادتونه اون دلالت از همین تنبلیه می کرد؟
خواهش می کنم راهنمایی دو جانبه کنید؟

[THEN]

[align=justify]سلام گل مریم و کنجکاو عزیز

اگر مطمئنید به کار یا شاخه تحصیلیتون علاقه قلبی دارید، اما در عین حال این مشکل براتون پیش اومده، مسئله شما می تونه این باشه:

آنچه که اهمالکاری یا تنبلی یا خواب آلودگی نام می برید، می تواند علل اساسی ، مهم و متفاوتی داشته باشد که نیاز به اخذ شرح حال بالینی مفصل و دقیق از شما و شرایطتون دارد که در راهنمایی های تلفنی و اینترنتی مقدور نیست. اگر علتهای پزشکی رد شود، مطالب ذیل در مورد شما بیشتر صدق می کند.
در بسیاری موارد مسئله خستگی مزمن روانی می باشد که اصطلاحا Fatigue نامیده می شود.
در این گونه موارد خستگی، خواب آلودگی و ... مشکل شما نیست، بلکه نشانه ای از یک مسئله دیگر می تواند باشد.
مثلا افسردگی می تواند با علائم خستگی و خواب آلودگی خودش را نشان دهد.
گاهی فراهم آوردن شرایط انرژی بخش، هیجان انگیز و اهداف کوتاه مدتی که در راستای خواستهای شماست و به آنها دست پیدا می کنید می تواند به شما توان دگردیسی از این وضعیت را بدهد.
ملاقات یک دوست ، انجام یک تکلیف نیمه تمام، شروع یک دوره کوتاه مدت از یک مهارت که دوستش دارید، امید به نتیجه زودرس یک اقدامی که در برنامه خود گنجاندی، و یا انتظار یک خبر سورپرایز کننده می تواند حرکتهای سریع و زودرسی را به شما بدهند.
در دراز مدت باید بافت خانوادگی خودتون را مورد ارزیابی عمیق قرار دهید، چون ممکن است که شما کمتر اختیارات متناسب برای تغییرات و تصمیم گیریهای لازم در خانواده را داشته باشید. و به تبع آن بی مسئولیتی و یکنواختی و روزمرگی اذیتتان خواهد کرد.

خلاصه:
یکم: باید علت پزشکی توسط یک متخصص رد شود
دوم: باید فعالیتهای جذاب کوتاه مدت و دوستان با انرژی را مد نظر قرار دهید.
سوم: بافت منزل را به نوعی تغییر دهید که شما بتوانید تصمیم گیر باشید، اختیارات تغییرات داشته باشید.
چهارم: کلاسهایی که بتوانید در کوتاه مدت مهارتی را یاد بگیرید خیلی کمک کننده هست.
پنجم: کارهای جالب و مهیج و ناگهانی (سورپرایز کننده) را هم خودتان در مورد اعضاء خانواده به کار بگیرید و از هم از همسرتان بخواهید در دستور کار خود قرار دهد.

[/align]

موفق باشید

[حسین پور]

با سلام به دو دوست و همکاران عزیز یعنی "گل مریم " و "کنجکاو".

دوستان گرامی خب شما بسیار کلی به موضوع پرداختید و بنده هم ناچارن کلی مطالبی را عرض می کنم تا در ادامه با توضیحات بیشتر راهنمایی بیشتری هم انجام دهم.

کنجکاو و گل مریم عزیز.....""تنبلی"" از دو ریشه بسیار عمیق نشات می گیرد:
1

> بی انگیزگی

2> عادت

....................
نکته ای که در تنبلی اهمیت دارد این است که آیا فرد به تنبلی ""عادت"" کرده و آیا "تنبلی" را به صورت تلقینی به خود روا داشته است.

حال برای تغییر دو اصل اساسی لازم اجراست:::
1

> تنبلی و عدم انگیزه را به ""هدف"" تبدیل کن

2>انگیزه ات را مشخص کن

...................................

هدف شما دو دوست عزیز در زندگی چیست؟؟
چگونه می توانید به آن هدف برسید؟؟
هم اکنون و تا کنون چه کرده اید؟؟
آیا می دانید نتیجه هدفتان چیست؟؟
به نظرتان با نیروی و توان خود چه چیزی را می توانید تغییر دهید؟؟
بیشتر چه موقعی به انجام امور می پردازید؟؟

دوستان گرامی به سوالات بالا قدری فکر کنید ولی جوابی ندهید!!
.................................................

کنجکاو جان و گل مریم عزیز به نظر بنده تنبلی در شما عادت شده است..اما نگران نباشید در اکثر مردمان ایران این آسیب معمول است.
اما برای ریشه یابی باید به درون خود مراجعه کنید:::
عوامل موثر در تنبلی و به تعویق انداختن امور::

1>نابهنجاری هایی که مربوط به خود فرد و درون اوست مانند::اشتیاق فراوان به کسب لذت های کوتاه مدت و بی توجهی به اهداف بلند مدت....توقع بیش از حد از خود و متقابلا ناتوانی در انجام امور.....کمی قاطعیت و مدیریت صحیح

2>>آسیب هایی که در ارتباط با محیط و اشخاص ایجاد می شود مانند:: لجبازی با دیگران... عدم رضایتت از وضع موجود....احساس عدم مسئولیت
..................................
عوامل دیگر و بسیار مهم >>> کسب لیاقت ها و موقعیتی بدون تلاش لازم و هدف قبلی
مانند اینکه فردی در دانشگاه به طور تصادفی قبول می شود و چون در ابتدا هیچ تلاشی برای این موقعیت نکرده بود...حال قدر این موقعیت را نمی داند

حال توصیه ها:
1>>بالا بردن انگیزه

2>>تعیین وقت معین برای هر کاری

3>>توجه به مواردی حاصله از تلاش

4>>ترتیب در امور روزانه و نظم بندی

5>>هرگز کاری را انجام ندهید که در حد توان شما نیست!!

6>>تغییر آب و هوا و محیط کار یا مطالعه

7>>عدم شکستن پیمان:: حتما شما هم بارها با خود عهد بسته اید بر فرض امروز این کتاب را به پایان می رسانم یا این کار تمام می کنم اما باز هم به روز های بعدی موکول کردید که این خود مخرب ترین عامل در ایجاد انگیزه و ادامه راه است.
................................

گل مریم عزیز و کنجکاو جان بنده چون شما توضیحات کلی دادید ...پاسخ کلی نوشتم .
منتظر توضیحات بعدی شما هستیم.

[gole maryam]

نقاب عزیز تنبلی من به این مربوط می شود که چون خیلی عزیز دردونه بودم ،همه کارامو خواهرم یا مادرم انجام میداد ،تا 3 سال پیش ،از وقتی هم مجردی زندگی می کنم ،بهتر شدم ولی خوب نشدم
مثلا میگم فلان کارمو امروز انجام میدم(چه در مورد مسایل کاری و چه در مورد مسایل شخصی )از تنبلی هی امروز و فردا میکنم
حتی در تلفن کردن واسه کارای مهمم
مثلا وقت دکتر ،من واسه دندونام باید هی ارتدنسی برم ،انقد امروز فردا کردم که سه سال اینکارم عقب افتاد ،واسه یه وقت دکتر هر دفعه دو ماه عقب میافته ،حالا جالبتر اینکه دکترم داداشمه ،و میتونم خونه باهاش هماهنگ کنم
نمی دونم خنده داره یا گریه اور

چند سال چیش هم به خاطر این سهل انگاریها یه مریضی که با دکتر و دارو خوب می شدم رو انقد پشت گوش انداختم که کارم به عمل کشید ،حالا شما ببینید من در چه حدی تنبل بودم

[کنجکاو]

خوب من احساس کردم وضعیتم یکم با گل مریم فرق میکنه ایشون با توجه به حر فی که زدن خیلی .... ولی
من مثلا اجازه یدین بازش کنم :
مهمونی رو به درس خوندن ترجیح می دهم نمیتونم از لذت مهمونی بگذرم و به لذت چند سال بعدم فکر کنم.
همون طور که نقاب اشاره کرد لذت انی را میپسندم.

[keyvan]

سلام,
نقاب عزیز به شیوه خود (روانشناسی)نظر خود را نوشت من هم با سبک خودم::

همه ما گاهی اوقات چنین حالتی بهمون دست میده؛ که بیشتر ناشی از عدم مسئولیت است(به عقیده من)مثل درس خواندن در شب امتحان!
بنده تنبل بودن را برای خود اینگونه تعریف میکنم
تنبلی :
بی نظمی
بی اهمیتی(مسئولیت)
عدم مدیریت

اگر قسمتهای منفی را از کلمات بالا برداریم؛ مشکل ما حل میشود,
اول از هر چیز برای خودمان ارزش قائل شویم؛و برای وقتی که در اختیار داریم,
برای زندگی مان

مطالعه مقاله زیر هم خالی از لطف نیست
کلیک کنید