باد می وزد …
میتوانی در مقابلش هم دیوار بسازی، هم آسیاب بادی
تصمیم با تو است
سلام:
فیلو سارای عزیز از تاپیکی که ایجاد کردید بسیار لذت بردم ..انگار سطر به سطر ان با دست های من نوشته شده است....
من که به شدت درگیر این مسائل هستم...نه تنها در تالار که تنها مکانی است که فعالیت دارم و ندارم چه با تک تک مریضانم.پس شما اگر جای من بودید تا صبح بیدار می نشستید و غصه می خوردید....کما اینکه من همچنان این چنین هستم..تمام سخنان بالا هم متین است..من هم امتحان کردم و اکنون خیلی بهتر می توانم در وقابل مشکلات دیگران خودداری کنم ولی عزیزم:
اینجا مجازی است..حتی دوست داشتن هایش هم مجازی است....من اوایل با خودم فکر می کردم چون خودم احساس می کنم دیگران برایم حقیقی هستند انان هم این فکر را دارند ولی خیلی زود با رخدادهای تاسف باری فهمیدم دنیای مجازی بی رحم است و حتی متاسفم که بگم بسیاری از دوستی ها دوستی خاله خرسه....!!!
البته من معمولا بدبین نیستم ولی دوست من بس است...
من تنها همین را می توانم بگویم به هر طریقی که راحت تری بس است....غصه خوردن برای انسانه ای دیگر خوب است و این نشان از روح والای چنین افرادی دارد و نشان می دهد که هنوز قلب هایی هستند که برای هم می تپند.ولی تا چه حد..
من انقدر روزها غصه خوردم و هنوزم برای بعضی که راهنمایی نوشتم تک به تک می رم و تو تاپیک هاشون دنبال نتیجه ها می گردم ولی می بینم که نه ..دنیای مجازی گاهی بی رحم است....
مثلا در دنیای واقعی من از تمام مریض های مشکل دارم شماره می گیرم و زنگ می زنم جویای حالشان می شوم..عده ای می گویند عجب حوصله ای دارد؟عده ای خوششان می آید ..ولی من عاشق لبخند زیبای سلامتی بیمارانم هستم....پس چه باک از نیش حسود.....
ولی در دنیای مجازی دیدم ه اکثر پاسخ ها نهایتا بی نتیجه رها می شود و دوستان لااقل به احترام کسانی که بهشان کمک می کنند نتیجه را نمی نویسند تا خیال ادم راحت شود.البته عده ای این کار را می کنند ولی انگشت شمارند.پس فکر کن بخواهیم مدام به انان فکر کنیم ولی انان حتی نتیجه را نمی نویسند ..این بود که من بریدم....نه از تالار ..نه از کمک ..از تفکر زیاد به مشکلات دیگران..
زندگی منم ارام و بی صدا بود ..تا درون تالار به کوهی از مشکلات برخوردم و مثل تو انقدر فکر می کردم که باور نمی کنید ولی دیدم دارم از درس و همه چیز می افتم...حالا اهسته می روم....ولی مثلا!!! پیوسته....
حالا اول زندگی می کنم بعد دستی به کمک می زنم....
نمی دونم شایدم تفکر من غلط باشه ..ولی من این گونه فکر می کنم....
بس است....
همین...
........
خاطره این دفعه یاد باد این روزگاران یاد باد را اگر دوست داشتی بخون.......تا عمق حس منم ببینی که چه می کشم دوست من.
موفق باشی.
علاقه مندی ها (Bookmarks)