ای دوست
سر کوچه معرفت نشسته ام به انتظارت ،
وجودی مملو از اضطراب حضور ،
پایم لنگ غرور ،
دستم تاول تمنابسته ،
روحم کتک خورده نفس ،
دلم پراز راز ،
نگاهم پر از احساس نیاز ،
زبانم بیقرار مناجات ،
حاجت تیمار دارم ،
که بیمه توبه ام کنی
و نسخه اجابتم بخشی ،
و به سرای عشقم خوانی ،
لحظه ای رخ می نمایی ؟ یا .......
size][/align][/align]
علاقه مندی ها (Bookmarks)