به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 24
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 07 مرداد 91 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1386-12-12
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    4,460
    سطح
    42
    Points: 4,460, Level: 42
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    66

    تشکرشده 70 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Question نمیدونم واقعا چه کار کنم

    سلام دوستای گلم.
    خواهش میکنم این مشکل من رو بخونید و منو راهنمائی کنید..
    من قبلا هم توی یک تاپیک دیگه مطرح کرده بودم که کمی با خانواده همسرم بابات مسائل مالی مشکل دارم البته این موضوع توی خودم بوده و هیچ برخوردی نداشتم و مطمئنا فعلا نخواهم داشت اما اینقدر فکرم رو به خودش مشول کرده که باعث شده از دست همسرم ناراحت باشم/
    من 6 ماه هست که نامزد کردم یعنی عقد کردیم و هنوز با خانواده خودم زندگی میکنم.26 سالمه و همسرم 30 ساله هر دوتا کارمند... من از 18 سالگی به علت ورشکستگی پدرم هم کار کردم هم درس خوندم... البته خیلی سریع تونستم مثل قبل رفاه کامل رو دوباره به زندگیم برگردونم...همسر من هم با توجه به اینکه تک پسر خانواده هست و اینکه پدر ایشون اصلا در مسائل مالی فرد قابل اطمینانی نیست با اینکه یک فرهنگی بازنشسته است اما اصلا تکیه گاه مالی برای پسرش هیچگاه نبوده خیلی با پشتکار همیشه تلاش برای زندگی میکنه و اون هم خوشبختانه الان به شرایط مالی مساعدی رسیده...
    مسائله ای که من رو خیلی درگیر خودش کرده اینه که خانواده ایشون تصور میکنن باید از پسرشون نهایت استفاده رو ببرن.. من خیلی خانواده دوستم و همیشه معتقدم چه پسر و چه دختر بعد از ازدواج نباید خانواده خودشون رو از لحاظ مالی و عاطفی تنها بگذارن این رو هم بارها به همسرم گوشزد کردم و اون هم آگاهه اما حالا میبنم که همه چیز برعکس شده و خانواده اون به جای اینکه مراعات اون رو بکنن که به هر حال باید حداقل سرمایه برای شروع زندگی رو جمع کنه به راههای مختلف از اون سوئ استفاده میکنن..ب ه عن.ان مثال ... چند وقت پیش تولد خواهر همسرم بود... من قصد داشتم خودم به سلیقه خودم برای اون هدیه ای ارزشمنذ بخرم... البته توجه کنید که اون از من 5 سال کوچکتره و ازدواج کرده و اکثر جهیزیه کامل اون رو برادرش براش خریده و این در صورتی هست که خواهرش همیشه میگه از این داداش خیری به ما نرسید..خیلی پر حرفه و کلا بچه هست... که من هیچوقت حرفاشو به دل نمیکیرم و فراموش میکنم... خلاصه سرتون رو به درد نیارم..شبی که میخواستم کادو بگیرم همسرم گفت مامان خودش کادو گرفته پولشم از من گرفته 70 هزار تومن .. خواهر همسرم خودش گفته بود که برتردرم اینو برام بگیره..مادرشم سریع اقدام کرده بود... دیروز جشن تولد همسرم بود ما توی خونه براش کیک حریدیم و هدیه بهش دادیم...و به خوبی برگزار شد... امروز به من زنگ زده که مامان اینا گفتن ما رو باید شام ببری فلان جا...خیلی گرون/// بابت تولدت...این مسائل در صورتی هست که از لحاظ مالی نه ما و نه اونها در سطح مرفه برای انجام این کارها نیستسم .. یعنی اصلا یک موضوع معمولی یا چیزی که برای اونها عادی باشه نیست...

    اینها فقط چند مورد کوچیک بود.. من اصلا باور کنید با خانواده همسرم مشکل ندارم اما نمیدونم احساس میکنم که خیلی این رفتارها زننده است... یعنی یک جورائی سوئ استفاده.... یک بار با همسرم صحبت کردم که ما باید یکم مراقب خرج کردنهای بی مورد باشیم واین در حالی هست که من و اون تصمیم گرفتیم مراسم نگیریم که بتونیم با سرمایه بیشتری زنذگی رو شروع کنیم و خانواده من هم مراعات میکنن اما وقتی این حرکات رو میبینم واقعا نمیدونم چه عکس العملی باید داشته باشم..
    ببخشید که ایتقدر طولانی شد... اما واقعا در مونده شدم..
    نمیدونم چه بکنم..
    راهنمائیم کنید لطفا.

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 اردیبهشت 88 [ 09:08]
    تاریخ عضویت
    1387-9-12
    نوشته ها
    303
    امتیاز
    4,557
    سطح
    43
    Points: 4,557, Level: 43
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    28

    تشکرشده 29 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیدونم واقعا چه کار کنم

    سلام دوست عزیز
    به نظر من هرچه سریعتر یه سرو سامونی به زندگیت بده و هرچه زودتر برو سر خونه و زندگی خودت تا همسرت بیشتر مواظب پول خرج کردنش باشه . چون اون پیشه خودش فکر میکنه که خوب همسر شاغله برای خودش درامد داره و الان هم در منزل پدرش داره زندگی میکنه ولی وقتی که بری سر خونه و زندگیت و اون مجبور بشه اجاره خونه بده ، خرج خونه بده اونوقت حساب کار میاددستش.زیادم حساسیت نشون نده درست میشه .
    سنگی که طاقت ضربه های تیشه رو نداره تندیس زیبا نمی شه ،
    فقط یکبار فرصت داری تا از وجودت تندیس بسازی ،
    پس از زخم تیشه خسته نشو!!

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 07 مرداد 91 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1386-12-12
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    4,460
    سطح
    42
    Points: 4,460, Level: 42
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    66

    تشکرشده 70 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیدونم واقعا چه کار کنم

    همای عزیز..
    ممنون از راهنمائیت... اما حقیقتش من خوب هنوز کار دارم و عجله برای رفتن سر خونه خودم ندارم... اما دلم میخواست یک جوری خود خانواده اون این رو درک میکردن.. چرا خواهری که ازدواج کرده به جای اینکه از همسر خودش بابت سرو سامون دادن کارهای خونشون کمک بخواد می یاد سراغ همسر من.. یا حتی مادرش میگه مثلا برو فلان کار خونه خواهرتو انجام بده..

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 اسفند 89 [ 12:53]
    تاریخ عضویت
    1387-8-01
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    4,483
    سطح
    42
    Points: 4,483, Level: 42
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    69

    تشکرشده 73 در 47 پست

    Rep Power
    67
    Array

    RE: نمیدونم واقعا چه کار کنم

    عزيزم تا نري سر خونه و زندگيت همين منوال ادامه داره. چون اون از جانب تو فعلاً نگران نيست. هر چه سريعتر مقدمات ازدواجتون رو فراهم كنيد.
    عميق ترين درد در زندگي مردن نيست، پنهان كردن قلبي است كه به اسفناك ترين حالت شكسته است.

  5. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 دی 91 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1387-2-21
    نوشته ها
    338
    امتیاز
    4,957
    سطح
    45
    Points: 4,957, Level: 45
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    277

    تشکرشده 286 در 92 پست

    Rep Power
    51
    Array

    RE: نمیدونم واقعا چه کار کنم

    سلام نجوا
    به نظر من شما یک حساب دونفره باز کنید و از شوهرتون هم بخواهید که هر ماه یه مبلغی رو برای آیندتون پس انداز کنید.حالا که سر خونتون نرفتید و خرج زیادی هم ندارید میتونیید با این کار بیشتر درآمدشون رو پس انداز کنید.
    [align=justify][align=center]
    [size=large]عشق یکسان ناز درویش و توانگر میکشد
    این ترازو سنگ و گوهر را برابر می کشد[/size][/align]
    [/align]

  6. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 اسفند 89 [ 12:53]
    تاریخ عضویت
    1387-8-01
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    4,483
    سطح
    42
    Points: 4,483, Level: 42
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    69

    تشکرشده 73 در 47 پست

    Rep Power
    67
    Array

    RE: نمیدونم واقعا چه کار کنم

    نجوا خانم سلام. بالاخره تونستي كنار بياي؟ چه كار كردي؟
    عميق ترين درد در زندگي مردن نيست، پنهان كردن قلبي است كه به اسفناك ترين حالت شكسته است.

  7. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 تیر 89 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1387-1-14
    نوشته ها
    140
    امتیاز
    4,643
    سطح
    43
    Points: 4,643, Level: 43
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 12 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیدونم واقعا چه کار کنم

    سلام
    نجوا خانم بعنوان یک تجربه بهت می گویم، شوهر من هم همین طور است و بعد از اینکه ازدواج کردیم هم درست نشد. اتفاقا قبلش خانواده اش این موضوع را کتمان می کردند و الان علنا می گویند که باید خرجمان را بدهد.
    بنظر من بهتر است قبل از اینکه به خانه تان بروید، راه حلی پیدا کنی. نظر شخصی من اینست که فعلا زیاد قناعت نکن (نگرفتن مراسم عروسی و ..)، چون همسرت عادت می کند که تو هیچ خرجی نداری و خانواده اش نیاز دارند. تو هم برایش خرج بتراش، وقتی ببیند از عهده اش بر نمی آید، خودش تعادل را برقرار می کند.

  8. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 07 مرداد 91 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1386-12-12
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    4,460
    سطح
    42
    Points: 4,460, Level: 42
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    66

    تشکرشده 70 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیدونم واقعا چه کار کنم

    سلام harfedel عزیز و mohatو البته بقیه که راهنمائیم کردن..
    راستش Mohat من خودم هم به این موضوع فکرکردم اما حقیقتا میبینم من الان همسر اون هستم و خرچ تراشیدن بیجا فقط از زندگی خودم کسر میکنه... اون برای من هم کم نمیگذاره حتی توی خرید جهیزیه هم به من کمک میکنه... من دلم نمیخواد مثل خانواده اون رفتار کنم و بیشتر اون رو در منگنه بگذارم.. احساس میکنم خودش هم درک میکنه که خانوادش دارن از اون سو استفاده میکنن اما دلش نمی یاد دل اونها رو بشکنه...به علاوه پدر اون خودش بازنشسته هست و کار آزاد هم داره/// از هر لحاظ خودش همسرش رو و مخارجش رو میتونه به نحو عالی تامین کنه . ..
    اما.......
    فرهنگ خانواده ما در این موضوع خیلی متفاوت هست برای همین کنار اومدن با این موضوع خیلی برام سخته... چند وقت پیش با خانواده اون و خواهر و شوهر خواهرش رفتیم سفر باور نمیکنین که وی اون سفر به خاطر اینکه شوهر خواهرش هنوز سر کار نرفته حتی پول بنزین ماشین اونها هم ما حساب میکردیم با اینکه اونها کلی پول نقد توی مراسمشون جمع کرده بودن/// خلاصه اینکه از این رفتارشون خیلی تو شک هستم... یک بار با همسرم سر موضوع خرید کادو برای خواهرش صحبت کردم و گفتم دلیلی نداره حالا که اون ازدواج کرده همچین انتظاری از تو ذاشته باشه.. اون باید از همسرش بخواد که براش همچین کادویی بخره نه از تو ... قبول کرد اما گفت این اولین جشنی هست که تو براش کادو میگیری پس بزار جیزی که خودش خواسته براش بگیرم... من اصلا اهل بحث کردن نیستم دلم میخواد خوذش ذرک کنه .
    دلم نمیخواد مثل اونها باشم. لطفا راهنمائیم کنید..
    نمیخوام احساس کنه من نسبت به خانوادش حساس شدم..
    .

  9. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 14 دی 87 [ 12:58]
    تاریخ عضویت
    1387-9-10
    نوشته ها
    89
    امتیاز
    3,419
    سطح
    36
    Points: 3,419, Level: 36
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیدونم واقعا چه کار کنم

    سام عزیزم من از این موارد زیاد دیدم من خودم زن ولخرجی نیستم و خدا رو شکر تو 3 سالی که ازدواج کردیم تونستیم با صرفه جویی و حساب کتاب خونه بخریم اما این رو باور کن هر روشی رو که از روز اول پیش بگیری محکوم هستس که تا ابد همون کار ها رو بکنی . تونباید به خودت فشار بیاری تا پولتون جمع بشه بعد از اون طرف همسرت پولهاشو در راه خونوادش خرج کنه . منظورم خدا نکرده راه اندازی یه دعوا نیست نه! اما اولاً با نگرفتن جشن و این مسائل فقط روی خونوادش و حتی خودش رو بالا میبری دو روز دیگه همش توقع دارن تو همه چیز نهایت صرفه جویی رو داشته باشی.اگه یه دست لباس اضافه بخری بهت چپ چپ نگاه میکنن و واسشون جا نمیفته چرا این کار رو کردی . پس از روز اول موضع خودت رو مشخص کن . با ارامش به شوهرت بگو تو این دوره زمونه به اونایی که یه کمک اساسی میکنن بازم هشتشون گرو نهشونه چه برسه به ما که باید رو پای خودمون باشیم و ازش بخواه که تکلیفشو ب خونوادش روشن کنه. مطمئن باش مشکل حل نشدنی نیست فقط یه خورده زمان میبره تا موضوع براشون جا بیافته . خودت هم به نظر من لااقل پیش اونا مدام ساز اینکه من اهل خرج کردن نیستم رو نزن . بگو من بجا خرج میکنم و از حرام شدن پولی که با این زحمت به دست میاریم بدم میاد.
    خدایا بی پناهم به جز تو کس نخواهم ....اگر عشقت گناه است ببین غرقه ی گناهم!

  10. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 07 مرداد 91 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1386-12-12
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    4,460
    سطح
    42
    Points: 4,460, Level: 42
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    66

    تشکرشده 70 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیدونم واقعا چه کار کنم

    دینا ی عزیزم..ممنون از راهنمائیت..
    حقیقتش من اصلا هنوز بیان نکردم که قصد گرفتن جشن ندارم و البته از نظر خانواده اون من دختری هستم که خیلی برای خودم خرج میکنم همیشه بهترینها و حتی گرونترینها رو بین اونها داشتم.. و خودشون این رو کاملا میدونن ولی خوب به هر حال من کارمندم و اکثر خرجها رو خودم برای خودم میکنم.. نگرفتن جشن هم برای خودم دلایلی داره که در درجه اول برای کم کردن هزینه هاست و در درجه دوم تفاوت فرهنگی که خانواده اون با خانواده من دارن...و یک سری مسائل تعریف شده برای ما توی خانواده اونها جایگاه نداره ... به عنوان مثال پوشش و حجاب .. خانواده من اهل حجاب نیستن اما اونها نتفاوتن...به هر حال با یک جمع بندی کلی به این نتیجه رسیدم همه مراحل عروسی رو انجام میدیم .. خریدها ..عکس و غیره و یک سفر اما جشن رو نمیگیرم و با یک شام مختصر توی یک رستوران تمام می کنم.. به نظر خودم در عین حال که خیلی خوب برگزار میشه تفاوت خانواده ها هم اونقدرها آشکار نمیشه.. و فشاها و استرس های عصبی هم کم میشه.. همسر من همیشه میگه تو خیلی خرج میکنی و البته در مقایسه با خانواده اون واقعا همینطور هست...
    اما چیزی که من رو ناراحت میکنه همینه... اونها که اصلا اهل خرج کردن نیستن این انتظار رو از همسر من دارن... برای روز تولد همسرم مجبورش کردن که اونها رو به بهترین رستوران ببره و شام مفصلی بهشون بده... در صورتیکه میتونستن مراعات کنن و مادرش توی خونه براش تولد بگیره..همون کاری که برای تولد خواهر ش و خود مادرش انجام دادن...
    با این تفاوت مه همسر من مشخص نکرده بود مادو چی میخواد .. باورتون نمیشه چه کادوهای افتضاحی بهش دادن...


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.