به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 15 آبان 94 [ 13:41]
    تاریخ عضویت
    1394-1-23
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    807
    سطح
    15
    Points: 807, Level: 15
    Level completed: 7%, Points required for next Level: 93
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    بی عدالتی شوهرم دررفتارهایش

    سلام دوستان .لطفا با نظرات سازنده خودتون به من آرامش درونی بدید.
    من 2 ساله که ازدواج کردم .خودم ارشد هستم وشوهرم ازلحاظ تحصیلات ازمن پایینترند البته دوره تحصیلات تکمیلیم هم زمان با عروسیمون شد.مشکل من ریزبینی همسرمه درهمه چیز .محصوصا دررفتارهای خانواده من وخودم .1 سال اول زندگیمون هیچی نگفتم .رفتارهایش درعشق من نسبت بهش وهمچنین رفتارهای زناشویی مون تاثیرگذاشت وایشون این مساله را متاسفانه به گوش مادرش رساند که همین گفتنشون باعث شد رفتارهای من سردتربشه تاجاییکه چندباراختلاف شدید بین ما بوجودآمد وخواستیم جدابشیم که با وصاطتت خانواده ام این کارانجام نشد ومن هم به خاطر آبروی مادرومخصوصا پدرم که بازاری هستند قبول کردم زندگی کنم .پدرهمسرم هم همین رفتارهارودارندهمسرم درواقع آیینه تمام نمای پدرشون هستند.ولی نوع تحصیلکرده اش.
    هرموقع دوست داشته باشه میره خونه مادرش اما هرموقع من خواستم برم کلی کارمیزاره جلوم ومیگه واستا دو تایی میریم .تو جروبحثها هرچی ازدهنش میرسه به منو خانواده ام میگه .تمام جیک وپوک زندگی مارو مادروخواهرش میدونند.خواهرش 2 ماهه زایمان کرده خونه مادرشه همسرم تقریبا هرزوز میره بهشون سر میزنه.من چند باربهش گفتم اگر خانواده تو برای توعزیزند خانواده منم برای من عزیزند.خلاصه دقیقا رفتارهاییکه با خانواده من داشته را دارم با خانواده اش جلوی خودش تلافی می کنم .اصلا هم نمیخوام باهاشون صمیمی بشم .به شوهرم هم گفتم .چندباربه خاطرشون ازدست شوهرم کتک خوردم .درحدکبودی.الان خودش حاضرشده بریم مشاوره.خانواده من وهمسرم وخودمون دریک شهرهستیم که فاصله هامون ده دقیقه هم نمیشه.چیکار کنم کمتراونجارفت وآمد کنه ؟شده چندروز بهش محبت زیادی کردم اما بازمیبینم الکی تنهایی میره اونجا دردودل میکنه .به من میگه میری خونه مادرت پشت سرم حرف میزنید؟هرچی میخوام ثابت کنم نمیتونم .الان یه مدتیه مهمان وارمیرم خونه شون .رفتارهاشون کلا عوض شده متوجه میشم به ظاهرولباس پوشیدنم حسودی میکنند .نمیتونم کینه ها رو ازدلم پاک کنم.چیکارکنم ؟همیشه بهشون فکرمیکنم .دیوانه شدم .به خدا .ای کاش می شد میرفتیم یه استان دیگه .شوهرم پسر بزرگه خانواده شونو .

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 مهر 95 [ 15:31]
    تاریخ عضویت
    1393-7-30
    نوشته ها
    216
    امتیاز
    8,230
    سطح
    61
    Points: 8,230, Level: 61
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 220
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    826

    تشکرشده 744 در 192 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    67
    Array
    سلام mehraz2


    نقل قول نوشته اصلی توسط mehraz2 نمایش پست ها
    من 2 ساله که ازدواج کردم .خودم ارشد هستم وشوهرم ازلحاظ تحصیلات ازمن پایینترند البته دوره تحصیلات تکمیلیم هم زمان با عروسیمون شد.مشکل من ریزبینی همسرمه درهمه چیز .محصوصا دررفتارهای خانواده من وخودم .1 سال اول زندگیمون هیچی نگفتم .رفتارهایش درعشق من نسبت بهش وهمچنین رفتارهای زناشویی مون تاثیرگذاشت وایشون این مساله را متاسفانه به گوش مادرش رساند که همین گفتنشون باعث شد رفتارهای من سردتربشه تاجاییکه چندباراختلاف شدید بین ما بوجودآمد وخواستیم جدابشیم که با وصاطتت خانواده ام این کارانجام نشد ومن هم به خاطر آبروی مادرومخصوصا پدرم که بازاری هستند قبول کردم زندگی کنم .پدرهمسرم هم همین رفتارهارودارندهمسرم درواقع آیینه تمام نمای پدرشون هستند.ولی نوع تحصیلکرده اش.
    هرموقع دوست داشته باشه میره خونه مادرش اما هرموقع من خواستم برم کلی کارمیزاره جلوم ومیگه واستا دو تایی میریم .تو جروبحثها هرچی ازدهنش میرسه به منو خانواده ام میگه .تمام جیک وپوک زندگی مارو مادروخواهرش میدونند.خواهرش 2 ماهه زایمان کرده خونه مادرشه همسرم تقریبا هرزوز میره بهشون سر میزنه.من چند باربهش گفتم اگر خانواده تو برای توعزیزند خانواده منم برای من عزیزند.خلاصه دقیقا رفتارهاییکه با خانواده من داشته را دارم با خانواده اش جلوی خودش تلافی می کنم .اصلا هم نمیخوام باهاشون صمیمی بشم .به شوهرم هم گفتم .چندباربه خاطرشون ازدست شوهرم کتک خوردم .درحدکبودی.الان خودش حاضرشده بریم مشاوره.خانواده من وهمسرم وخودمون دریک شهرهستیم که فاصله هامون ده دقیقه هم نمیشه.چیکار کنم کمتراونجارفت وآمد کنه ؟شده چندروز بهش محبت زیادی کردم اما بازمیبینم الکی تنهایی میره اونجا دردودل میکنه .به من میگه میری خونه مادرت پشت سرم حرف میزنید؟هرچی میخوام ثابت کنم نمیتونم .الان یه مدتیه مهمان وارمیرم خونه شون .رفتارهاشون کلا عوض شده متوجه میشم به ظاهرولباس پوشیدنم حسودی میکنند .نمیتونم کینه ها رو ازدلم پاک کنم.چیکارکنم ؟همیشه بهشون فکرمیکنم .دیوانه شدم .به خدا .ای کاش می شد میرفتیم یه استان دیگه .شوهرم پسر بزرگه خانواده شونو .

    لطفا این قسمت هایی که فونتش رو آبی کردم رو یک بار دیگه بخونید ، بعدش بگید چی متوجه شدید

    در موردش فکر کنید تا دوستان هم بیان نظر بدن

    من هم براتون مینویسم
    خوشبختی عطری است

    که وقتی آن را بر دیگران می پاشی ،

    چند قطره از آن بر تو نیز خواهد پاشید ...

  3. کاربر روبرو از پست مفید (آسمانی آبی) تشکرکرده است .

    نادیا-7777 (چهارشنبه 26 فروردین 94)

  4. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,025 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    373
    Array
    سلام مهرناز جان
    خوش امدی به همدردی


    خیلی پراکنده نوشتی..اصلا نمیشه از حرفات جمع بندی کرد.در واقع نمیشه مشکل اصلیت رو فهمید...الان:

    با فحاشی کردنای همسرت مشکل داری؟

    میخواهی نری خونه پدر شوهرت اینا؟

    میخواهی شوهرت نره اونجا؟

    برای ترس از ابروی پدرت داری زندگی میکنی؟

    مشکل با حسادت کردن خانواده شوهرت به دلیل نوع لباس پوشیدنت و طاهرت داری ؟

    میخوای ببینی چطور دلت رو صاف کنی؟

    همسرت ریز بینه؟چه ربطی به بی عدالتیش داره؟

    من واقعا نفهمیدم مشکل اصلی چیه و میخواهی در چه موردی همفکری بشه باهات

    واضح تر برامون بنویس
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  5. 4 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (چهارشنبه 26 فروردین 94), mercedes62 (چهارشنبه 26 فروردین 94), فرشته مهربان (چهارشنبه 26 فروردین 94), نادیا-7777 (چهارشنبه 26 فروردین 94)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 15 آبان 94 [ 13:41]
    تاریخ عضویت
    1394-1-23
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    807
    سطح
    15
    Points: 807, Level: 15
    Level completed: 7%, Points required for next Level: 93
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام مریم عزیز.اینقدرکه فکرم مشغوله واقعا نمیدونم چه جوری جمش کنم .میخوام همسرم چیزی رو که برای خودش می خواد وخانواده اش برای منم بخواد اگه من باید 1 روز هفته یا 2 هفته درمیان برم خونه پدرم ایشون هم همینجوری باشه .مشکل اصلی ما خانواده ها هست .همیشه بحث ما از سر خانواده هامون شروع میشه که چرا تو اون جوری با مادرم صحبت کردی ویا چرا برادرت چپ نگاه کرد.من اصلا اینجوری نبودم درواقع دارم مقابله به مثل می کنم .که بهش بفهمانم کارهاش بده.منم ازمادرشوهرم حرفهایی شنیدم که تا 1 سال به شوهرم چیزی نگفتم وقتی رفتارهاشودیدم منم همونجوری شدم .یادمه من انگشترنشانی که مادرشوهرم داده بود برام گشاد بود وطلای زرد بدرنگ که دوس ندارم.اصلا دستم نکردم دوران عقد یه بارمنو مادرشوهرتنهابودیم بهم گفت مادرت بهت یادنداده که باید انگشترنشانو دست کنی .همه فامیلهامون ازم پرسیدند شما هیچی براش نخریدین .تا 1 سال به شوهرم نگفتم ولی رفتارهاشو که دیدم همه رو رو کردم.سیاستم تعطیل شده .شدم یه آدم بدجنس وبی رحم که ذره ای محبت تو دلم نسبت بهشون ندارم

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 مهر 95 [ 15:31]
    تاریخ عضویت
    1393-7-30
    نوشته ها
    216
    امتیاز
    8,230
    سطح
    61
    Points: 8,230, Level: 61
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 220
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    826

    تشکرشده 744 در 192 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    67
    Array
    سلام
    در کامنت قبلیم اون قسمت هارو پررنگ کردم تا در موردش فکر کنید

    1.چرا در معرفی کردن خودتون اول مدرک درسیتون رو ذکر میکنید و اشاره ای به پایین تر بودن تحصیلات همسرتون دارید؟
    معمولا در معرفی سن و نحوه اشنایی مدت آشنایی و ... گفته میشه
    فکر نمیکنید پایین بودن تحصیلات همسرتون براتون خیلی برجسته شده ؟؟

    همزمان شدن تحصیلات ارشدتون با عروسیتون به نظرمن نکته مثبتی برای شوهرتون محسوب میشه ، چرا که میتونست نزاره خانومش تحصیلاتش از خودش بالاتر باشه
    پس نباید از لطفی که همسرتون در حقتون کردند سواستفاد کنید و پایین بودن تحصیلات همسرتون رو در معرفی در اولویت قرار بدید


    نقل قول نوشته اصلی توسط mehraz2 نمایش پست ها
    رفتارهایش درعشق من نسبت بهش وهمچنین رفتارهای زناشویی مون تاثیرگذاشت


    2. فکر نمیکنید سرد شدن شما نسبت بهش و همچنین رفتارهای زناشوییتون باعث شده که برای جبران این بی مهری به طرف خانوادشون کشیده بشن و با اون ها درد و دل کنن ؟ بالاخره انسان ها نیاز دارند کسی رو به عنوان سنگ صبور داشته باشند تا در مواقع لزوم ازش محبت بگیرند و خلاهای عاطفیشون رو پرکنند

    نقل قول نوشته اصلی توسط mehraz2 نمایش پست ها


    هرموقع دوست داشته باشه میره خونه مادرش اما هرموقع من خواستم برم کلی کارمیزاره جلوم ومیگه واستا دو تایی میریم

    3. همسرتون برای رفتن به خونه مادر باید از شما اجازه بگیرن ؟
    در مورد با شما اومدن به خونه مادرتون ، خب چه اشکالی داره همسرتون هم با شما برن خونه مادرتون ؟
    سعی کنید برای رفتن به خونه ی مادرخودتون و مادر همسرتون روزهای خاصی رو مشخص کنید و از قبل برنامه بریزید تا کارهاتون رو انجام داده باشید .


    نقل قول نوشته اصلی توسط mehraz2 نمایش پست ها
    خواهرش 2 ماهه زایمان کرده خونه مادرشه همسرم تقریبا هرزوز میره بهشون سر میزنه.

    4. خواهرش دوماهه زایمان کرده و خونه مادرشه ، این برای شما چرا ناراحتی داره ؟ خونه ی شما که نیست خونه ی مادرشه


    نقل قول نوشته اصلی توسط mehraz2 نمایش پست ها
    من چند باربهش گفتم اگر خانواده تو برای توعزیزند خانواده منم برای من عزیزند.خلاصه دقیقا رفتارهاییکه با خانواده من داشته را دارم با خانواده اش جلوی خودش تلافی می کنم .

    5. چرا میگید خانواده ی شما برای شما عزیزند و خانواده ی من برای من ؟
    چرا هیچوقت نمیگید خانواده هامون برامون عزیزند !؟
    تا حالا تاثیر این جمله رو روی همسرتون امتحان کردید؟

    6. با تلافی کردنتون بیشتر به اختلافات دامن میزنید.
    اگه انتظار دارید همسرتون به خانواده ی شما احترام بزارند شماهم دقیقا باید همینکار رو بکنید
    یادتون باشه هیچوقت مردی رو پیش خانوادش تحقیر نکنید که برای همیشه از شما دور میشن


    نقل قول نوشته اصلی توسط mehraz2 نمایش پست ها
    الان خودش حاضرشده بریم مشاوره.
    7. این یعنی همسرتونم دلش میخواد زندگیتون شیرین بشه
    پس شما هم بخوایید


    نقل قول نوشته اصلی توسط mehraz2 نمایش پست ها
    چیکار کنم کمتراونجارفت وآمد کنه ؟شده چندروز بهش محبت زیادی کردم اما بازمیبینم الکی تنهایی میره اونجا دردودل میکنه .ب
    چرا آسون ترین راه رو انتخاب میکنید ؟ شما میخوایید پسری رو از مادرش جدا کنید ؟
    چرا سعی نمیکنید مهارت ارتباطیتون رو بالا ببرید تا هیچکدام از این مشکل ها پیش نیاد؟


    http://www.hamdardi.net/thread-23387.html

    نقل قول نوشته اصلی توسط mehraz2 نمایش پست ها
    نمیتونم کینه ها رو ازدلم پاک کنم.چیکارکنم ؟
    فکر نمیکنید این کینه ها و نفرت هست که باعث شده نزاره رابطتون با همسر و خانواده همسر درست شه ؟



    دوست عزیز اصلا قصد ندارم شما رو با این نوشته ها سرزنش کنم ، ولی فکر میکنم لازمه کمی مهارت های ارتباطیتون رو بالا ببرید
    شما میتونید خانوادتون رو برای همسرتون عزیز کنید
    ولی با سیاست های زنانه
    نه با بستن شمشیر از رو



    http://www.hamdardi.net/thread-35816.html
    خوشبختی عطری است

    که وقتی آن را بر دیگران می پاشی ،

    چند قطره از آن بر تو نیز خواهد پاشید ...

  8. 5 کاربر از پست مفید (آسمانی آبی) تشکرکرده اند .

    maryam123 (چهارشنبه 26 فروردین 94), فرشته مهربان (چهارشنبه 26 فروردین 94), واحد (پنجشنبه 27 فروردین 94), نادیا-7777 (چهارشنبه 26 فروردین 94), بارن (چهارشنبه 26 فروردین 94)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 15 آبان 94 [ 13:41]
    تاریخ عضویت
    1394-1-23
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    807
    سطح
    15
    Points: 807, Level: 15
    Level completed: 7%, Points required for next Level: 93
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ممنونم ازراهنمایی های مفید وخوب شما .واقعا ممنونم ....من خجالت زده وپشیمانم که چه مهارتهایی باید به کارمی بستم ونبستم ....نمیدونم چی بگم .زمان میخواد .حق باشماست

  10. 3 کاربر از پست مفید mehraz2 تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (چهارشنبه 26 فروردین 94), واحد (پنجشنبه 27 فروردین 94), نادیا-7777 (چهارشنبه 26 فروردین 94)

  11. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 مهر 95 [ 15:31]
    تاریخ عضویت
    1393-7-30
    نوشته ها
    216
    امتیاز
    8,230
    سطح
    61
    Points: 8,230, Level: 61
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 220
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    826

    تشکرشده 744 در 192 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    67
    Array
    هنوز هم میتونید زندگیتون رو به کام خودتون و همسرتون عسل کنید
    کافیه فقط کمی مهارت پیدا کنید
    با این مهارت ها هم خودتون عزیز میشید پیش همسرتون هم خانوادتون

    مراجعه کنید به این لینک و تک تک تاپیک هارو در فرصت های مناسب مطالعه کنید و جاهایی که شما هم درش ضعف دارید رو واسه خودتون نت برداری کنید.

    شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند
    خوشبختی عطری است

    که وقتی آن را بر دیگران می پاشی ،

    چند قطره از آن بر تو نیز خواهد پاشید ...

  12. 2 کاربر از پست مفید (آسمانی آبی) تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (چهارشنبه 26 فروردین 94), واحد (پنجشنبه 27 فروردین 94)

  13. #8
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,077
    امتیاز
    155,393
    سطح
    100
    Points: 155,393, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,706

    تشکرشده 36,065 در 7,430 پست

    Rep Power
    1099
    Array
    با سلام

    رفتارهای شما با همسرتون رفتارهای یک زن با شوهرش نیست ... شما مثل رقیب با همسرتون رفتار می کنید .... همطرازی می طلبید و .... اینها همه اشتباه هست ... مشخصه آگاهی و اطلاعاتتون نسبت به جایگاه و نقش زن ضعیف هست و یا اگر آگاهی دارید ، عمل نمی کنید .

    زن تحت ولایت مرد هست و زن هنرمند طوری رفتار خواهد کرد که همسرش با رغبت در نقشی که به عهده دارد به عنوان مسئل اصلی زندگی همسرش را سهیم می کند و نظر او را هم اعمال خواهد کرد .

    زن هنرمند و به معنای واقعی همسر ، برای همسرش تعیین تکلیف نمی کند ف کینه ورزی نمی کند ف رقیب وار برخورد نمی کند ، تلافی جویی ندارد و ... بلکه مهر و عاطفه خواهد بود ف تدبیر و درایت خواهد بود ، لطافت و ظرافت خواهد بود .

    روحیه شما بنا به نوشته ها و ماجراهایی که خودتون بیان کردید بیشتر مردانه هست تا زنانه ، و گویی مردی هستید در مقابل مرد زندگیتون .... زمینه اره بده تیشه بگیر در شما بالاست و .....

    بنا به اونچه ما از میان نوشته های شما فهمیدیم ، شمانیاز دارید که روی خود متمرکز شوید و اشتباهات و ضعفهای خود را دریابید و روی آنها کار کنید و تا جایی که خود شما به نقطه قابل قبولی نرسیدید کاری به همسرتان و ضعفهایش نداشته باشید





  14. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (پنجشنبه 27 فروردین 94), mehraz2 (پنجشنبه 27 فروردین 94), واحد (پنجشنبه 27 فروردین 94)

  15. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,025 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    373
    Array
    سلام مجدد

    من فكر ميكنم شما و همسرت خيلي منفعل هستيد و در واقع از همديگه انتظار داريد مثل بچه اي كه ميره تو كوچه دعوا ميكنه و بعد مياد مامانشو ميبره، رفتار كنيد.
    مثلا مادر شما يه چيزي به همسرت ميگه همسرت توقع داره شما اين قضيه رو جمع كني يا بالعكس

    مادر همسرت يه چيزي بهت ميگه شما انتظار داري همسرت وارد بشه.

    خب اين رفتار كاملا غلط و اشتباهه.

    وقتي همسرت مثلا از رفتار برادر شما شكايت ميكنه خيلي مهربون و با لحن خيلي اروم بهش بگيد...خب عزيزم به خودش ميگفتي از فلان رفتارت ناراحت شدم.....اينجوري چيزي هم تو دلت نميموند.....يا حتي اگر شده طرفداريش رو بكن و بگو جدي ميگي؟برادر من فلان حرفو زد ؟اي بابا...بعيده ازش همچين رفتاري.....از دست فلاني(مثلا برادرت) يعني خودتو با موضع همسرت همسو نشون بده.....

    دوست خوبم حرفهاي يكسال پيش رو فراموش كن اگر زندگيتو دوست داري....هرچي مادر شوهرت گفته گفته و تموم شده رفته...با اين كارها و اين حساسيتها زندگيتو خراب نكن.....

    رفتارهاي خانواده شما با همسرت هيچ ربطي به شما نداره و رفتارهاي خانواده همسرت با شما هم هيچ ربطه به همسرت نداره

    شما دو تا انسان بالغ و عاقل هستيد كه باهم ازدواج كردين..

    ضمنا به هيچ عنوان فكر تلافي نباش...كسيكه تلافي ميكنه بدترين بدي رو به خودش ميكنه....


    موفق باشي
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  16. 5 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (پنجشنبه 27 فروردین 94), mehraz2 (پنجشنبه 27 فروردین 94), واحد (پنجشنبه 27 فروردین 94), نادیا-7777 (چهارشنبه 26 فروردین 94), اقای نجار (شنبه 29 فروردین 94)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. وقتی ناراحتم به سختی می تونم حرف بزنم(دوستان قدیمی لطفا باهام صحبت کنید)
    توسط ستاره آشنا در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: یکشنبه 01 مهر 97, 23:46
  2. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 بهمن 96, 14:47
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 مهر 94, 23:08
  4. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 11 آبان 93, 00:32
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 30 فروردین 92, 11:55

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:46 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.