به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 26
  1. #1
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 شهریور 94 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    نوشته ها
    481
    امتیاز
    5,996
    سطح
    50
    Points: 5,996, Level: 50
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 154
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,600

    تشکرشده 1,855 در 418 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array

    باز هم جریان فروش خونه ... از خانواده ام جدا بشم؟

    سلام عزیزان
    دوستای گل و مهربونم عزاداری تون قبول

    میرم سر اصل مطلب :

    تصمیم گرفتیم خونمون رو بفروشیم هم من و هم همسرم(پدر همسرم فرمودند سال آینده می تونید بفروشید)

    پدرم یه ملکی که هم جای خیلی خوبی هست و هم متراژش بالاست رو دیدن و تصمیم بر این دارند که ملک رو بخرند و سه تا خونه کنار هم درست کنند(دیگه آپارتمانی نه) یکیشو خودشون ساکن بشند و اون دو تا برای من و خواهرم...

    البته تنها با فروش خونه من پول ملک در می آد برای ساخت همسرم باید خونشو بفروشه

    تا قبل از این قرار بود من خونه ام رو بفروشیم و خونه کلنگی بخریم و همسرم با پول فروش خونه اش خونه کلنگی رو شیک کنه(به کل همه چیزو عوض کنه)(البته همه ش با تلااش و همت خودم)

    اما وقتی تصمیم پدرم رو به همسرم گفتم ایشون فرمودند نمیشه من خونه م رو نفروشم و پول ساخت خونه جدید رو قسطی به باباتون بدم !!!!!! خب من این حالتی شدم: و گفتم نه نمیشه !!!!

    به همسرم گفتم سه دانگ خونه به نام تو و سه دانگش به نام من که ایشون فرمودند بحث اینا نیست اصلا کل خونه به اسم خودت من نمیخوام خونه م رو از دست بدم !!!!

    تا قبل از اینکه پای بابام بیاد وسط یه تصمیم دیگه داشتا !!!

    به نظر شما من چی کار کنم؟ باز هم برم کنار بابا اینا زندگی کنم؟ یا همسرم خودش خونه بگیره !!!

    اگر هم همسرم بخواد خونه بگیره چون به من گفت کاری از دستش بر نمی آد خودم باید تلاش کنم و تنهایی واقعا نمی تونم اگر هم همسرم بخواد کمک کنه پای خانوادشو میکشه وسط !!!
    مادر من هم خیلی به من وابسته ست دوست داره نزدیک خودش باشم تو این مدت که فروش خونه زمزمه بود مادرم مریض شد افسردگی شدید گرفت

    همه چیزو بسپرم به بابام؟

    ( اینم بگم همسرم توقعش بالاهست اما به حرفام گوش می ده البته اگر کسی کوکش نکنه!!! خیلی تحریک پذیره !!!)

    از بس فکر کردم مغزم دیگه کشش نداره

  2. 2 کاربر از پست مفید آرام دل تشکرکرده اند .

    parsa1400 (جمعه 16 آبان 93), شهراز (شنبه 17 آبان 93)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 اردیبهشت 95 [ 12:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    محل سکونت
    آلمان
    نوشته ها
    247
    امتیاز
    11,685
    سطح
    71
    Points: 11,685, Level: 71
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 365
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    3,178

    تشکرشده 1,387 در 220 پست

    Rep Power
    75
    Array
    سلام عزیز دلم٫
    اول از همه ازت میخوام تا آرامش خودتو حفظ کنی و حرص هم نخوری٫ که اصلا واست خوب نیست٫ آخه نمیشه که با ایت جریانات خودتو اذیت کنی!!!

    البته خیلی خوب هم درکت میکنم عزیز دلم٫ ولی باز هم تو آروم باش تا دوستان خوب همیشگی بیان و تو این موضوع کمکت کنند گلم٫ایشالا مشکلت حل میشه عزیزم٫نگران نباش
    آرزو دارم،
    فاصله نباشه بین تو و تمام احساس های خوبت
    تو باشی و شادی باشه و یه دنیا سلامتی
    و امضاء خداوند بزرگ پای
    تمام آرزوهایت

  4. 8 کاربر از پست مفید سوده 82 تشکرکرده اند .

    asal2013 (جمعه 16 آبان 93), paiize (شنبه 17 آبان 93), parsa1400 (جمعه 16 آبان 93), فرهنگ 27 (جمعه 16 آبان 93), واحد (شنبه 17 آبان 93), آرام دل (جمعه 16 آبان 93), شیدا. (جمعه 16 آبان 93), شهراز (شنبه 17 آبان 93)

  5. #3
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 شهریور 94 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    نوشته ها
    481
    امتیاز
    5,996
    سطح
    50
    Points: 5,996, Level: 50
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 154
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,600

    تشکرشده 1,855 در 418 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    سوده جونم ممنونم گلم
    من آرومم حرص نمیخورم چشم


    پدرم می تونه هم ملک بخره هم واسم خونه بسازه احتیاجی به پول همسرم نداره !!! اما می خواد همسر منم کمی همت کنه تلاش کنه !!


    من دلم می خواد تو خونه ای زندگی کنم که به نام همسرمه(نه اینکه من بسازم و به نام اون بشه ها!!)


    چون خونمون آپارتمانی و آسانسور نداره مادر و پدر من براشون سخته هی پله ها رو بالا و پایین برند و کلا از این محیط هم خسته شدند و میخواند یه تنوعی به زندگیشون بدند...


    من نگران اینم فردا پس فردا مشکلی ایجاد بشه مثلا خانواده ش نگند بابات پول پسرمون رو خورد !!
    آخه بابام پول جشن عقدم رو که جمع شده بود گذاشت به حسابم خانواده همسرم بهم گفتند اون پول واسه پسره بابات چرا خرج کرد حالا هر چی می خواستم ثابت کنم که به حسابم گذاشت نمی شد (اینو مثال زدم)
    بابام هر ماه به حسابم پول میریزه و متأسفانه همسرم از این قضیه مطلع شد و میگه پولتو بگیر بذارم بورس(البته واسه من) اما من از اینکه سر پول من دخالت میکنه ناراحت می شم !!


    دلم شور می زنه !!! خاطره خوبی از قضیه فروش خونه ندارم!!!

  6. 3 کاربر از پست مفید آرام دل تشکرکرده اند .

    paiize (شنبه 17 آبان 93), سوده 82 (دوشنبه 19 آبان 93), شهراز (شنبه 17 آبان 93)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    140
    Array
    آرام سلام

    یه چیزی بگم نمیشه این خونه ای که به نامت برگردونی به نام پدرت.

    تو این مسایل بگو اختیار با پدرمه و اصلا در مورد این قضیه با پدر علی وارد بحث نشو میگه پول ساختشو من به پدرت قصدی بدم . بگو من نمیدونم به خودش بگو . اصلا زندگیتو از موضوع مالی سوا کن . آخه این چکاریه.

    تو بهش بگو من دوست دارم تو خونه همسرم باشم و همسرم از خودش خونه مستقل داشته باش و استقلال . یه جورایی ببرش بالا .

    بهش بگو من در شرایطی که خودم صلاح بدونم تو این راه به همسرم کمکم خواهم کرد و ازش دریغ نخواهم کرد .

    تو خودتو با همسرت به خاطر این مسایل بده نکن . دقت کن اون چه چطور حرف میزنه اون زرنگه و در زبان هم مواظب کلامش هست یجا بخشنده میشه و کل خونه رو به نام تو میزنه و جایی دیکه حاضر نیست خونشو از دست بده . مسایل خونه پدریتو به خونه خودت نکشون چرا شما سیاست ندارین . اصلا مسایل پدرت چه ربطی به داماد داره آخه .

    آرام به همسرت بگو من اختیار خونمو ندارم اختیارش با پدرمه و تمام حرفی داری به پدر زنت بگو از اون طرف مشکلتو با پدرت حل کن و تصمیمات لازم اتخاض کن . تو آرامش همسرتو به هم نریز و البته خودتو . سعی نکن همسرتو کنترل کنی . البته یه کم لازمه . ولی بیش از حد نه بذار به عهده پدرت .

    از طرف خانواده همسرت حرفی پیش اومد طرف اونارو بگیر ولی اختیار از گردنت خارج بدون . تازه بگو من با پدرم صحبت میکنم نمیدونم قبول کنه یا نه ؟

    امید وارم منظورم بهت رسونده باشم . تو زیادی رو بحث به نام زدن حساسی برا همین زود جبهه میگیری در مقابل شوهرت . خودتو راحت کن . میترسم با روحیه ای که داری آرامشتو ازدست بدی . وبیشتر از همه مارو ناراحت کنی . البته عیبی نداره ها من بیشتر بفکر خودتم .

    سیاست داشته باش . به ظاهر طرف شوهرت باش ولی راه خودتو برو . اینکه گفتم برای موضوع مال بود نه اینکه نقاب به چهره زندگیت بزنی هااااا

    خب بدبخت شدیم تاپیک جدیدت مبارک خواهرم خدایا این تاپیک هرچه زودتر به نتیجه برسان . همسر بانو آرامو بینیاز گردان . کاریکن تا همسرش کل دارایشو بزنه به نام خواهر ما .

    آرام همسرتم میاد تالار یا نه ؟

    - - - Updated - - -

    آرام سلام

    یه چیزی بگم نمیشه این خونه ای که به نامت برگردونی به نام پدرت.

    تو این مسایل بگو اختیار با پدرمه و اصلا در مورد این قضیه با پدر علی وارد بحث نشو میگه پول ساختشو من به پدرت قصدی بدم . بگو من نمیدونم به خودش بگو . اصلا زندگیتو از موضوع مالی سوا کن . آخه این چکاریه.

    تو بهش بگو من دوست دارم تو خونه همسرم باشم و همسرم از خودش خونه مستقل داشته باش و استقلال . یه جورایی ببرش بالا .

    بهش بگو من در شرایطی که خودم صلاح بدونم تو این راه به همسرم کمکم خواهم کرد و ازش دریغ نخواهم کرد .

    تو خودتو با همسرت به خاطر این مسایل بده نکن . دقت کن اون چه چطور حرف میزنه اون زرنگه و در زبان هم مواظب کلامش هست یجا بخشنده میشه و کل خونه رو به نام تو میزنه و جایی دیکه حاضر نیست خونشو از دست بده . مسایل خونه پدریتو به خونه خودت نکشون چرا شما سیاست ندارین . اصلا مسایل پدرت چه ربطی به داماد داره آخه .

    آرام به همسرت بگو من اختیار خونمو ندارم اختیارش با پدرمه و تمام حرفی داری به پدر زنت بگو از اون طرف مشکلتو با پدرت حل کن و تصمیمات لازم اتخاض کن . تو آرامش همسرتو به هم نریز و البته خودتو . سعی نکن همسرتو کنترل کنی . البته یه کم لازمه . ولی بیش از حد نه بذار به عهده پدرت .

    از طرف خانواده همسرت حرفی پیش اومد طرف اونارو بگیر ولی اختیار از گردنت خارج بدون . تازه بگو من با پدرم صحبت میکنم نمیدونم قبول کنه یا نه ؟

    امید وارم منظورم بهت رسونده باشم . تو زیادی رو بحث به نام زدن حساسی برا همین زود جبهه میگیری در مقابل شوهرت . خودتو راحت کن . میترسم با روحیه ای که داری آرامشتو ازدست بدی . وبیشتر از همه مارو ناراحت کنی . البته عیبی نداره ها من بیشتر بفکر خودتم .

    سیاست داشته باش . به ظاهر طرف شوهرت باش ولی راه خودتو برو . اینکه گفتم برای موضوع مال بود نه اینکه نقاب به چهره زندگیت بزنی هااااا

    خب بدبخت شدیم تاپیک جدیدت مبارک خواهرم خدایا این تاپیک هرچه زودتر به نتیجه برسان . همسر بانو آرامو بینیاز گردان . کاریکن تا همسرش کل دارایشو بزنه به نام خواهر ما .

    آرام همسرتم میاد تالار یا نه ؟

  8. 9 کاربر از پست مفید parsa1400 تشکرکرده اند .

    meinoush (جمعه 16 آبان 93), paiize (شنبه 17 آبان 93), sanjab (جمعه 16 آبان 93), فرهنگ 27 (جمعه 16 آبان 93), واحد (شنبه 17 آبان 93), آرام دل (جمعه 16 آبان 93), سوده 82 (جمعه 16 آبان 93), شیدا. (شنبه 17 آبان 93), شهراز (شنبه 17 آبان 93)

  9. #5
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 شهریور 94 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    نوشته ها
    481
    امتیاز
    5,996
    سطح
    50
    Points: 5,996, Level: 50
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 154
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,600

    تشکرشده 1,855 در 418 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    برادر پارسا گرامی ممنونم


    نه بابام ناراحت میشه...هدیه رو که پس نمیدن!!!


    همسرمو از بچگی بچه ننه بار آوردند از سربازیش معاف شد...نذاشتن مرد بار بیاد هی به پر و پاش پیچیدن...هنوز که هنوزه زنگ می زنند میگن ناهار و شام چی خوردی!!
    اگر خونه شون باشه و مثلا جایی بره زنگ می زنند و میگن رسیدی!؟
    رفته بودیم کوه خانواده ش چند بار تماس گرفتند مراقب باشیا آهسته برونیا !! و خیلی مسائل دیگه که حضور ذهن ندارم...


    می خوام بگم اگر من حواسم به همسرم نباشه دیگران کنترل زندگیمو به دست می گیرند !!!


    برادر پارسا عزیز، همسرم هر چقدر پول داشته باشه باز هم از خانواده من توقع داره !!
    من هم اصلا از نظر مالی تو فشارش نمیذارم خودش پولشو یا میذاره بورس یا خرج ماشینش میکنه!! و ...


    منم حتی اینجا شارژی که میکنم با پولیه که پدرم به حسابم ریخته !! من از نظر مالی مشکلی ندارم هدف من مقتدر بودن همسرمه !!


    تلاش میکنه حتی تا شب اداره ست هر وقت بگم پول بده بهم می ده واسه خونه هم پول خرج میکنه اما از خانواده من هم توقع داره !!


    نمی شه من راجع به خونه دخالت نکنم چون اونوقت خانواده همسرم زمام امور رو به دست می گیرند !!!!


    دیشب می خواست واسه خانواده ش زنگ بزنه و باهاشون مشورت کنه با برخورد من مواجه شد و زنگ نزد !!


    می گم که به حرفم گوش می ده و تحمل ناراحتی منو نداره !!


    کافیه یه کوچولو کز کنم تمام سعیشو میکنه تا منو بخندونه اما این رفتارش و مخصوصا خانواده ش خیلی ناراحتم می کنه!!


    مادر همسرم جلو من به پدر همسرم میگه نظرت چیه به فلانی بگیم بره خواستگاری خواهر آرام!!!!!!!!!


    حتی یه بار به یه پسر مطلقه هم پیشنهاد دادن با خواهرم ازدواج کنه که اون پسره گفت حاجی به من دختر نمی ده !!


    ببینید تا چه حد تو زندگیم دخالت می کنند چون همسرم شل گرفت !!! می گم عیب نداره و هم چنان احترامشون رو نگه می دارم اما خودمو دارم از بین می برم !!!
    این قدری هم که پدرش موافقه فروش خونه شد همه ش تلاش خودم بوده تازه شم بابت این قضیه تنمم کتک دادم!!!!


    همسرم اگر خودش باشه فقط و فقط به راحتی من فکر می کنه اما این وسط یه عده که در ظاهر خیر پسرشونو میخواند نمیزارند!!!


    راجع به بچه دار شدن مجدد من، مادر همسرم به همسرم کلی سفارش میکنه که بچه بیارین پسرتون هشت سالشه همسرم گفت الآن آرام آمادگیشو نداره مادرش بر می گرده می گه ما زن نبودیم 6 تا بچه آوردیم حالا مردم کلاس میزارند میگند آماده نیستیم !!!! همسرم آروم دستشو زد به من که حرفی نزنم(خیلی دلم میخواست بگم شما که 6 تا بچه دارین!!! من میخوام رکورد شما رو بزنم و 8 تا بچه بیارم ولی خدا نمیده من چی کار کنم حکمت خدا اینه!!!!(البته نگفتم و سکوت کردم)


    بحث خونه به کجا کشیده شد!!!
    (اینا تو دلم مونده بود نمیگفتم دق می کردم !!!!)


    دوباره درد قلبم شروع شد چون زیاد فکر میکنم کوچکترین حرکتی منو یاد گذشته میندازه !!!!


    من نمیتونم همه چیو به همسرم بسپرم چون خانواده ش دخالت میکنند(مخصوصا سر قضیه خونه) اگرم به بابام بسپرم از آینده می ترسم
    هر دخالتی رو تحمل میکنم اما بابت پول و خونه و ....به هم می ریزم


    یه چیزی بگم من قدرت بیان خوبی ندارم امیدوارم نوشته هام خسته تون نکنه




    برادر پارسا چرا بدبخت شدین!!!خدا نکنه
    نه همسرم تالار نمیاد

    - - - Updated - - -

  10. 4 کاربر از پست مفید آرام دل تشکرکرده اند .

    paiize (شنبه 17 آبان 93), parsa1400 (جمعه 16 آبان 93), سوده 82 (شنبه 17 آبان 93), شهراز (شنبه 17 آبان 93)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    140
    Array
    8 تا بچه هههههههههه آرام بیخیال شو کوتاه بیا . همونه که گره به کارت افتاده . قید 7 تاشو بزن تا خدا یدونه بهت بده .

    آرام بد بین نباش . خب نیتشون خیر تو چرا خودتو ناراحت میکنی . حالا مگه اتفاقی افتاده کسی به کسی جواب داده .
    از این حرفا زیاده .
    اصلا نهایتش میخوان تورو اذیتت کنن تو نباید اخم به چهره بیاری .

    خلاصه هر کاری میکنی فقط خم به ابرو نیار که بفهمن ناراحتی و جبهه گیری نکن . لحنتو تند نکن . خودتم به کتک نده تا ناراحت میشه ولش کن حدشو حفظ کن

    موندم چرا نمیتونی دو کلمه با آرامش با پدر علی صحبت کنی . تو الان چند وقته میای تالار باید سنجیده تر رفتار کنی . خداروشکر ایمانت خوبه پس آرامش کافی برا حل این مسایل پیش افتاده رو داری .

    آرام بعضی حرفا تا بیاد جا بیفته کمی طول میکشه بخصوص تو این مسایل مالی پس بذار کار با آرامش جلو بره . کم کم همه چی حل میشه و خودش راهشو پیدا میکنه .

    اما همسرت . تک پسر و 5 تا خواهر شوهر دارییییییییییی . که انقدر رو پسرشون حساسا یا نه؟؟؟ آرام همسرت چند سالش بود . چرا همسرت معاف شده . دنبال عیب نیستم خدا نکرده هدفم درک بهتر زندگی شماست . میدونم برادر شوهر داری ولی آیا با اونم همین رفتار دارن .

    البته من یه چیزی بگم ااز نظر من خوب نیست ولی ایرادم نداره . خب رو سلامتی پسرشون حساسا . همین که پسرشونو به توسپردن نشون میده که شما دختر خوبی هستی ولی به روت نمیارن ولی دوست دارن . شک ندارم . من با اینجور خانواده ها رفت آمد داشتم .

    خب من متوجه نشدم پدرت نیت داره با پول شما زمین بخره و تفکیک کنه 3 تا ویلا توش بسازه . یکی براخودش یکی شما و یکی خواهرت پس برادرت چی ؟؟؟؟؟؟؟

    ببینم همسرت خودش اون خونه رو خریده با زحمت خودش یا پدرش بهش داده . شاید همسرت به خونش وابسته شده و میخواد نگه هش داره .
    یا اینکه نه فکر دیگه ای داره . مشکل بنام زدن که فعلا نیست مشکل در اصل قضیه است .
    خب یه چیزایی برام روشن شد که بهت میگم . صبر کن
    فعلا .

  12. 4 کاربر از پست مفید parsa1400 تشکرکرده اند .

    paiize (شنبه 17 آبان 93), آرام دل (شنبه 17 آبان 93), سوده 82 (دوشنبه 19 آبان 93), شهراز (شنبه 17 آبان 93)

  13. #7
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 شهریور 94 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    نوشته ها
    481
    امتیاز
    5,996
    سطح
    50
    Points: 5,996, Level: 50
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 154
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,600

    تشکرشده 1,855 در 418 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط parsa1400 نمایش پست ها
    8 تا بچه هههههههههه آرام بیخیال شو کوتاه بیا . همونه که گره به کارت افتاده . قید 7 تاشو بزن تا خدا یدونه بهت بده .

    آرام بد بین نباش . خب نیتشون خیر تو چرا خودتو ناراحت میکنی . حالا مگه اتفاقی افتاده کسی به کسی جواب داده .بدبین نیستم این خیرخواهی بی موردشون اقتدار رو از همسرم گرفته !!!!
    از این حرفا زیاده .
    اصلا نهایتش میخوان تورو اذیتت کنن تو نباید اخم به چهره بیاری . زودرنج وحساسم !!!

    خلاصه هر کاری میکنی فقط خم به ابرو نیار که بفهمن ناراحتی و جبهه گیری نکن . لحنتو تند نکن . خودتم به کتک نده تا ناراحت میشه ولش کن حدشو حفظ کن جبهه نمی گیرم

    موندم چرا نمیتونی دو کلمه با آرامش با پدر علی صحبت کنی . تو الان چند وقته میای تالار باید سنجیده تر رفتار کنی . خداروشکر ایمانت خوبه پس آرامش کافی برا حل این مسایل پیش افتاده رو داری .با همسرم با آرامش صحبت میکنم من گذشتم خیلی زیاده اما راجع به فروش خونه م خانواده ش نباید دخالت کنند...مسائل شاید در نظر شما پیش پا افتاده باشه...امامنو زجر میده

    آرام بعضی حرفا تا بیاد جا بیفته کمی طول میکشه بخصوص تو این مسایل مالی پس بذار کار با آرامش جلو بره . کم کم همه چی حل میشه و خودش راهشو پیدا میکنه . بی خیال باشم خانواده همسرم کنترل زندگیمو به عهده میگیرند مخصوصا مالی !!!!

    اما همسرت . تک پسر و 5 تا خواهر شوهر دارییییییییییی . که انقدر رو پسرشون حساسا یا نه؟؟؟ آرام همسرت چند سالش بود . چرا همسرت معاف شده . دنبال عیب نیستم خدا نکرده هدفم درک بهتر زندگی شماست . میدونم برادر شوهر داری ولی آیا با اونم همین رفتار دارن .

    همسرم پسر بزرگه (فرزند جانبازه) و سربازی معاف شد نه دو تابرادرشوهر دارم نه فقط به پرو پای همسر من می پیچند چون طبق گفته خودشون فرزند اول اونم پسر خیلی عزیزه همسرم در حال حاضر 36 سالشه


    البته من یه چیزی بگم ااز نظر من خوب نیست ولی ایرادم نداره . خب رو سلامتی پسرشون حساسا . همین که پسرشونو به توسپردن نشون میده که شما دختر خوبی هستی ولی به روت نمیارن ولی دوست دارن . شک ندارم . من با اینجور خانواده ها رفت آمد داشتم
    حساسیت زیادی شون باعث شده همسرم نتونه رو پای خودش وایسه تا سرش درد می گیره به کل خانواده ش خبر میده!!!!! و اونا هم براش چهل روز حدیث کساء نذر میکنند تا سردرد پسرشون خوب بشه !!!! یا از خونشون پا میشند میان خونه ما تا بلکه حال پسرشون خوب بشه

    خب من متوجه نشدم پدرت نیت داره با پول شما زمین بخره و تفکیک کنه 3 تا ویلا توش بسازه . یکی براخودش یکی شما و یکی خواهرت پس برادرت چی ؟؟؟؟؟؟؟
    با پول فروش خونه ای که الآن دارم زندگی میکنم ملک بخره و با پول فروش خونه همسرم خونه م رو بسازه

    ببینم همسرت خودش اون خونه رو خریده با زحمت خودش یا پدرش بهش داده . شاید همسرت به خونش وابسته شده و میخواد نگه هش داره .
    خونه رو پدرشون بهشون دادند خونه قسط داره و اجاره خونه بابت قسط میره(با وام ساختند)
    یا اینکه نه فکر دیگه ای داره . مشکل بنام زدن که فعلا نیست مشکل در اصل قضیه است .
    خب یه چیزایی برام روشن شد که بهت میگم . صبر کن
    فعلا .
    فکر دیگه ای نداره چون پای پدرم اومده وسط نظرش عوض شد
    ویرایش توسط آرام دل : جمعه 16 آبان 93 در ساعت 23:58

  14. 4 کاربر از پست مفید آرام دل تشکرکرده اند .

    paiize (شنبه 17 آبان 93), parsa1400 (شنبه 17 آبان 93), سوده 82 (دوشنبه 19 آبان 93), شهراز (شنبه 17 آبان 93)

  15. #8
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,077
    امتیاز
    155,393
    سطح
    100
    Points: 155,393, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,706

    تشکرشده 36,065 در 7,430 پست

    Rep Power
    1099
    Array
    سلام

    مشارکت با پدرتون عواقب خوبی نداره . شما بگذار همسرت در رابطه با خونه خودش اختیار عمل داشته باشه و شما هیچ اصراری نداشته باش کلاً در اصول رابطه زن و شوهری این رویه شما جایگاه نداره که اصرار داشته باشی برای برنامه ای که شما مایل هستی او در مورد ملکش تصمیم بگیرد .





  16. 6 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    paiize (شنبه 17 آبان 93), parsa1400 (شنبه 17 آبان 93), فرهنگ 27 (شنبه 17 آبان 93), آرام دل (شنبه 17 آبان 93), سوده 82 (دوشنبه 19 آبان 93), شیدا. (شنبه 17 آبان 93)

  17. #9
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 شهریور 94 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    نوشته ها
    481
    امتیاز
    5,996
    سطح
    50
    Points: 5,996, Level: 50
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 154
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,600

    تشکرشده 1,855 در 418 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    فرشته مهربان از لطف شما سپاسگزارم واقعا نمیشه من دخالت نکنم چون همسرم خودش با صراحت عنوان کرد کاری از دستش بر نمی آد...
    تصمیم گرفتم همه چیو به پدرم و همسرم بسپرم
    انشاالله هر چی خیره همون بشه
    ممنون میشم تاپیکم رو قفل کنید فکر کنم نبایست تاپیک میزدم
    از همه عزیزان که تاپیکم رو پی گیری فرمودند متشکرم

  18. کاربر روبرو از پست مفید آرام دل تشکرکرده است .

    paiize (شنبه 17 آبان 93)

  19. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    219
    Array
    عزیزم چرا اینقدر خودتو درگی می کنی
    بذار در مورد ملک و املاک خودش تصمیم بگیره
    هر جا گفت باهاش برو زندگی کن فکر نمی کنم جای بدی بهت پیشنهاد کنه
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  20. 4 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    paiize (شنبه 17 آبان 93), آرام دل (شنبه 17 آبان 93), سوده 82 (دوشنبه 19 آبان 93), شیدا. (شنبه 17 آبان 93)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.