به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 اردیبهشت 94 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1393-3-23
    نوشته ها
    185
    امتیاز
    1,948
    سطح
    26
    Points: 1,948, Level: 26
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    163

    تشکرشده 220 در 97 پست

    Rep Power
    29
    Array

    زیر پا گذاشتن شخصیت بعضی از فرزندان توسط والدین چرا؟

    سلام
    ما یه تعدادی از اعضای سایت فهمیدیم که با خانوادمون مشکل داریم ،بزرگترین مشکلمون هم خورد شدن شخصیت و اعتماد به نفس مون توسط یکی یا تمام اعضای خانوادمونه ،بررسی کردیم دیدیم ای مشکل از بزرگ نمایی و حساسیت ما نیست و از بی اطلاعی و نا اگاهی اونا هم نیست چون همه کارهای مثبت درباره شخصیت رو دربازه اعضای دیگه خانوادمون رعایت میکنن ، مثلا خود من اگه بابام کوچکترین حرفی با برادرم داشته باشه مادرم میگه مواظب شخصیت بچه باش و خوردش نکن ، ولی برای فرزندش که هدفش تو زندگی تحصیل بوده افراد بیسواد و بی شان اجتماعی مثل میوه فروش و امثالش در نظر میگیره و هرچی اصرار از ماست انکار از اونهاست ،برای من بزرگترین مشکل اینه ولی تنها این نیست ، مدام در تمامی جمع ها بخصوص اونهاییش که من نیستم مادرم سعی در پایین بردن شخصیت من دارم چرا چون سر کار نرفتم یا شوهر ندارم و چون کلا اینجوریه البته باز هم میگم درباره دخترش
    تو خونه ما اعتماد به نفس یه دختر چهل ساله خونه نشین بیسواد خیلی خیلی بیشتر از منه
    به قول یکی از دوستان هرچی کوتاه اومدیم و بیتوجهی کردیم اوضاع بهتر نشد و زبون اطرافیان درباره ما دراز تر

    واقعا این زیر پگذاشتن شخصیت ما مساله نیست که با همدلی یا بی خیالی بشه از کنازش گذشت چون ذهن و ضمیر ناخود اگاه ما بیکار نمیشینه ،تصورات مردمی که باهاشون مواجه میشیم با ما صحیح و متناسب با رفتار ما با اونا نیست
    اگه مدیر محترم بتونن اینجا نظری برای همه مابگذارن بسیار سپاسگذار خواهیم شد

  2. 5 کاربر از پست مفید کاربر19 تشکرکرده اند .

    meinoush (جمعه 18 مهر 93), Quality (پنجشنبه 17 مهر 93), sara 65 (سه شنبه 22 مهر 93), SpecialBoy (جمعه 18 مهر 93), یه تنهای خسته (جمعه 18 مهر 93)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 اردیبهشت 03 [ 09:51]
    تاریخ عضویت
    1393-6-17
    نوشته ها
    141
    امتیاز
    8,913
    سطح
    63
    Points: 8,913, Level: 63
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    597

    تشکرشده 274 در 108 پست

    Rep Power
    31
    Array
    @ minaaa

    ضمن تشکر. به اطلاع اون دوستمون هم رسوندم و این تاپیکشونه : http://www.hamdardi.net/thread-35919.html

    میتونیم تجربیات و نظراتمون رو به اشتراک بزاریم و همچنین از نظر کارشناسان محترم تقاضا دارم ضمن بررسی یک مشکل مشترک در 3 فرد نظرشونو بیان کنن.

    در زیر فقط قسمتی از گفته ها و مشکلات خودم رو بیان میکنم:


    این رو در پاسخ تاپیک " یه تنهای خسته " نوشتم:

    برای من مبهم نیست و درست میفهمم چی داره میگه چون خودم همین دردو سالهاست که میکشم.

    خیلی وقتا دلیلی نیست و اتفاقات غیر منطقی هستند اما اگه بخوایم با منطق تفسیرش کنیم و دلیلشو بفهمیم اینه که:

    خیلیا هستن ( مثل خانواده این دوستمون ) که در ظاهر و رفتار سخت گیرن و ظاهر و رفتار خاصی رو دوست دارند هرچند رفتار خوبی هم داشته باشیم و مقداری هم برمیگرده به نداشتن مهارتهای اجتماعی ( اجتماع ظاهر بین ) از جانب ما

    دلیل دیگه نبودن محبت در خانواده هست و البته کشتن شخصیت و اعتماد به نفس در فرزند. این مشکلاتو منم مثل دوستمون داشتمو دارم و همین مشکلات رو در اجتماع هم تجربه کردم و کل زندگیمو تحت تاثیر قرار داده.


    خیلی واکاوی کردم و خیلی تلاش کردم حل کنم و اول فکر میکردم مشکل از خودمه و هی خودمو برانداز میکردم چون این مشکل خیلی آدمو داغون میکنه و حل شدنش برام خیلی مهم بود. نهایت محبت ، مهربونی، فداکاری، فرو تنی و خیلی کارای دیگرو هم کردم اما بدتر شد و بهتر نشد. الان من خیلی تنهام چون این مشکلات کم کم آدمو دچار عدم اعتماد بنفس و باورهایی میکنه که زندگی خیلی سخت میشه. خیلی راه ها زدم نشد. فشار زیادی رو آدم میاد. این دوستمونم وقتی گفت به خودکشی فکر میکنم نشون دهنده همین فشاره.

  4. 3 کاربر از پست مفید Quality تشکرکرده اند .

    meinoush (جمعه 18 مهر 93), SpecialBoy (جمعه 18 مهر 93), یه تنهای خسته (جمعه 18 مهر 93)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 آذر 93 [ 23:22]
    تاریخ عضویت
    1393-7-16
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    275
    سطح
    5
    Points: 275, Level: 5
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    166

    تشکرشده 11 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از کسایی که تونستن با این مشکل کنار بیان یا راه حلی دارن تقاضا دارم که بیان و با گقتن تجربیاتشون کمک کنن تا کارم به خود کشی نرسیده واقعا دارم کم میارم همش تحقیر همش استرس..امروز از اتاقم شنیدم که میگفتن بدون من راحتن و منی که همش تو اتاقمم خیلی مزاحمشون هستم..آخه چرا؟؟؟من که با اختیار خودم به دنیا نیومدم..شاید با مردن من به آرامش برسن..دیروز بهشون گفتم که با من نجنگید من دشمنتون نیستم...شاید هیچ وقت نتونم پدر شدنمو ببینم و یه بابای خوب باشم و فرزندمو با عشق دوستت داشته باشم

  6. 2 کاربر از پست مفید یه تنهای خسته تشکرکرده اند .

    meinoush (جمعه 18 مهر 93), SpecialBoy (جمعه 18 مهر 93)

  7. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    تاپیک رو گذاشتم در تاپیک نیاز به حضور کارشناسان

    http://www.hamdardi.net/thread-33522.html
    اگر نیامدن این جا پست های مدیر همدردی در نقل قول آمده. اینها رو بخونید. شاید برای شما مفید باشه.

    - - - Updated - - -

    در مورد من دوست نداشتن خودم مشکل اصلیمه.
    ممکنه شما هم نیاز داشته باشید بیشتر خودتون رو دوست داشته باشید. مخصوصا با حرفای ناشایستی که می شنوید.
    روی این موضوع هم کار کنین
    یا بعدا تاپیک بزنین

    موفق باشید

  8. 4 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    Quality (یکشنبه 20 مهر 93), SpecialBoy (جمعه 18 مهر 93), کاربر19 (دوشنبه 21 مهر 93), یه تنهای خسته (شنبه 19 مهر 93)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    116
    Array
    دوستان عزیز

    من نظر شخصی خودم رو میگم امیدوارم کارشناسا راهنمایی کاملتری بکنند:

    بهترین کار در این شرایط این هست که تمام انرژی - تمرکز - استعداد و توانایتون رو بزارید روی فن و حرفه ای که علاقه

    دارید و به آن عشق می ورزید شما به هیچوجه نمیتوانید پدر و مادر و اطرافیانی رو که سال هاست خصوصیات و ویژگیهای

    شخصیتی ناقص یا نادرستی دارند رو اصلاح کنید ولی قادر هستید این موضوع رو در ذهن و فکر خودتان کمرنگ- ناچیز و

    بی ارزش کنید.

    در مقابل این افراد بهترین واکنش سکوت و سرگرم کردن خود به کاری که به آن عشق میورزید:

    به قول دکتر فرهنگ هولاکویی در بسیاری مواقع بهترین ابزار برای دوری جستن از آسیبهای رفتاری دیگران استفاده

    از چهار تکنیک "کری"- "لالی"- "کوری" و "خ ری" است (ببخشید برای صراحت کلامم)

    با استفاده از تکنیک بالا

    - انرژی و تمرکزتان را از روی موضوعات بی ارزش برداشته و به آنچه علاقه دارد و عشق میورزید مشغول میشوید.

    - مطمینن بعد از مدتی آنها را از این کارشان خسته و دلزده کرده و خودتان در حرفه و کاری درخشیده و صاحب فن یا هنری میشوید.

    - با این کار به خودتان و علاقه تان عشق میورزید و انرژیهای مثبت در وجودتان آزاد میشود.

    - کم کم استقلال فردی- فکری و مالی بدست آورده و وابستگیها عاطفی و مالیتان به دیگران کمرنگ تر مکنید.

    - دوستان و مشغولیات بیشتری با کار و و ورزش و تفریح برای خودتان فراهم کنید تا این فاصله هم برای شما و هم برای آنها

    دلتنگی و علاقه بیشتر همراه داشته باشد.

    - باور داشته باشید که آنها شما را دوست دارند ولی شاید متاسفانه دانش و آگاهی کمی دارند و مثل شما اهل تعقل

    و تدبر نیستد و ابزارهایی مانند سواد خواندن کتاب و یا دسترسی به اینترنت و .... ندارند که کمی در رفتارهای خودشان

    دقیق تر شوند و سنجیده تر رفتار کنند.

    ولی شما میتوانید با تکیه بر توانایهایتان اعتمادشان را جلب کنید تا در این راه از شما

    کمک بخواهند بشرطیکه شما خود فردی مسقل شده و رفتارهایی سنجیده - عاقلانه و پخته داشته باشید نه احساسی.

    - خدا و عبادت با او را فراموش نکنید.

    موفق باشید

  10. 6 کاربر از پست مفید sanjab تشکرکرده اند .

    Quality (یکشنبه 20 مهر 93), sara 65 (سه شنبه 22 مهر 93), SpecialBoy (جمعه 18 مهر 93), کاربر19 (دوشنبه 21 مهر 93), یه تنهای خسته (جمعه 18 مهر 93), شیدا. (جمعه 18 مهر 93)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 اردیبهشت 94 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1393-3-23
    نوشته ها
    185
    امتیاز
    1,948
    سطح
    26
    Points: 1,948, Level: 26
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    163

    تشکرشده 220 در 97 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام به بچه های خودمون
    اول میخوام حرفای دوستان رو تایید کنم و بگم واسه کسایی که خانواده خوب ندارن اولین قدم درکتنار خوب بودن همون نشنیده گرفتنه
    میگن اگه مادر پدر ما اشتباه میکنن ما نباید به هم بریزیم ،من خودمنفهمیدم یعنی چه،
    اما حرفای خود من : اول به تنهای خسته ، قرار نیست بخاطر کسایی که میخوان ما نباشیم ماخودکشی کنیم ،اگه قراره بمیریم هم بخاطر خودمون میمیریم نه شادی اونها ،دوما ،ما باید خودمون رو از دریچه خودمون به دیگران نشون بدیم نه از دریچه خانواده ، باید سعی کنیم هرطور که میتونیم ارزشمند بشیم ، تا هرمیزان که میتونیم درامد زایی داشته باشیم تا بی خیال اونها و حرفاشون بشیم ، خود من اگه بتونم درامدی درحد خودم داشته باشم شاید حرف زدنم با خانوادم به هفته یا ماهی یک جمله هم نرسه ، و بعئ با توانایی هام و اعتماد به نفسم اگه کسی رو هم دیدم میگم من اینم هرچی هستم از خودم راضیم و لنگه من نیست ، اگه بخاطر مادرم هم کسی بخواد درمقابل من پاشو از گلیم خودش دراز تر کنه محکم تو دهنش میزنم ،تا قبل از اون هم ساختن خودم و بی خیالی،این منم بهترین ادم دنیا برای خودم حتی بدون هزارتومن درامد
    پس اگه حوصله کار دارید تا هر حدی میتونید سعی کنید زندگی حدیدی برای خودتون بسازید ، خانواده ما مارو نمیخوان جنگکه نمیتونیم باهاشون بکنیم ، خودمون باید خودمون رو بخوایم
    جامعه ما مثل خانواده هامونه نمیگه خب 16سال درس خوندین و کار دیگه نکردین خب بفرمایید این کار و اینم خقوق مکفی ، باید حقمون رو خودمون ازش بگبریم هرچند هم کم
    مشاورا به ما یاد نمیدن چه جوری جلوی خانواده هامون بایستسم حتام میگن ما نقص داریم یا خانواده هامون درست میگن یا اینکه باید شرایطمون رو به صورت جزیی ببینن،ولی اگه کسی مشاوره حضوری رفت نتیجه شو به من هم بگه!
    پس بیخیال خانواده ها و افارد خودخواه دور وبرمون ، باید ماهم بهفمر خودمون باشیم و فقط به خودمون فکر کنیم
    واقعا کوری کری لالی،خودم به شخصه به کریش خیلی احتیاج دارمم
    موفق باشید

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط sanjab نمایش پست ها
    دوستان عزیز

    من نظر شخصی خودم رو میگم امیدوارم کارشناسا راهنمایی کاملتری بکنند:

    بهترین کار در این شرایط این هست که تمام انرژی - تمرکز - استعداد و توانایتون رو بزارید روی فن و حرفه ای که علاقه

    دارید و به آن عشق می ورزید شما به هیچوجه نمیتوانید پدر و مادر و اطرافیانی رو که سال هاست خصوصیات و ویژگیهای

    شخصیتی ناقص یا نادرستی دارند رو اصلاح کنید ولی قادر هستید این موضوع رو در ذهن و فکر خودتان کمرنگ- ناچیز و

    بی ارزش کنید.

    در مقابل این افراد بهترین واکنش سکوت و سرگرم کردن خود به کاری که به آن عشق میورزید:

    به قول دکتر فرهنگ هولاکویی در بسیاری مواقع بهترین ابزار برای دوری جستن از آسیبهای رفتاری دیگران استفاده

    از چهار تکنیک "کری"- "لالی"- "کوری" و "خ ری" است (ببخشید برای صراحت کلامم)

    با استفاده از تکنیک بالا

    - انرژی و تمرکزتان را از روی موضوعات بی ارزش برداشته و به آنچه علاقه دارد و عشق میورزید مشغول میشوید.

    - مطمینن بعد از مدتی آنها را از این کارشان خسته و دلزده کرده و خودتان در حرفه و کاری درخشیده و صاحب فن یا هنری میشوید.

    - با این کار به خودتان و علاقه تان عشق میورزید و انرژیهای مثبت در وجودتان آزاد میشود.

    - کم کم استقلال فردی- فکری و مالی بدست آورده و وابستگیها عاطفی و مالیتان به دیگران کمرنگ تر مکنید.

    - دوستان و مشغولیات بیشتری با کار و و ورزش و تفریح برای خودتان فراهم کنید تا این فاصله هم برای شما و هم برای آنها

    دلتنگی و علاقه بیشتر همراه داشته باشد.

    - باور داشته باشید که آنها شما را دوست دارند ولی شاید متاسفانه دانش و آگاهی کمی دارند و مثل شما اهل تعقل

    و تدبر نیستد و ابزارهایی مانند سواد خواندن کتاب و یا دسترسی به اینترنت و .... ندارند که کمی در رفتارهای خودشان

    دقیق تر شوند و سنجیده تر رفتار کنند.

    ولی شما میتوانید با تکیه بر توانایهایتان اعتمادشان را جلب کنید تا در این راه از شما

    کمک بخواهند بشرطیکه شما خود فردی مسقل شده و رفتارهایی سنجیده - عاقلانه و پخته داشته باشید نه احساسی.

    - خدا و عبادت با او را فراموش نکنید.

    موفق باشید
    مرسی سنجاب! فقط کاش میگقتی چه طوری خودمون رو به نشنیدن و نفهمیدن بزنیم
    یه مثال مادر من وقتی بهم حسودیش میشه!! شروع میکنه پیش بابام بدگویی و دروغگویی که مثلا فلانی فلان جا رو ریخته بهم درحالیکه اصلا اینجور نیست ،بابام هم یه ادم بی اراده همه چیو قبول میکنه ، البته منو نمیزنه ،یک جمله هم بگه واسه من کافیه ، خب من اینارو میشنوم ناراحت میشم چه جوری این نشنیدن و بیخیالی رو وقتی ادم حساسی هیتم تو خودم ایجاد کنم؟

  12. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    116
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط minaaa نمایش پست ها

    مرسی سنجاب! فقط کاش میگقتی چه طوری خودمون رو به نشنیدن و نفهمیدن بزنیم
    یه مثال مادر من وقتی بهم حسودیش میشه!! شروع میکنه پیش بابام بدگویی و دروغگویی که مثلا فلانی فلان جا رو ریخته بهم درحالیکه اصلا اینجور نیست ،بابام هم یه ادم بی اراده همه چیو قبول میکنه ، البته منو نمیزنه ،یک جمله هم بگه واسه من کافیه ، خب من اینارو میشنوم ناراحت میشم چه جوری این نشنیدن و بیخیالی رو وقتی ادم حساسی هیتم تو خودم ایجاد کنم؟
    مینای عزیز

    آنقدر سرت را با کارهای خوب و سرگرم کننده و آنچه دوست داری گرم کن که اصلا متوجه مکالمه مادر و پدرت نشوی

    وقتی ذهنت کنجکاو میشه و گوشت تمایل دارد مکالمه این دو نفر را بشنود آن فضا رو ترک کن و بدنبال کاری برو که

    حوصله داری انجام بدی حتی اگر شنیدن یک موسیقی باشد یا تماشای تلویزیون یا کتاب خواندن یا کار هنری یا پیاده رویو یا .....

    بقول دکتر هولاکویی انقدر وقتتون را با کار خوب پر کنید که افکار مزاحم از بیرون و یا از درون راهی برای نفوذ نداشته باشند

    اولش سخته ولی ممکنه فقط کمی پشتکار و اعتماد بنفس میخواد اونم با توکل برخدا میتونید بدست بیارید

    موفق باشید

  13. کاربر روبرو از پست مفید sanjab تشکرکرده است .

    کاربر19 (دوشنبه 21 مهر 93)

  14. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 اردیبهشت 03 [ 09:51]
    تاریخ عضویت
    1393-6-17
    نوشته ها
    141
    امتیاز
    8,913
    سطح
    63
    Points: 8,913, Level: 63
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    597

    تشکرشده 274 در 108 پست

    Rep Power
    31
    Array
    من این مشکلاتو ز کودکی داشتم. و الان نه فقط در خانواده بلکه در اجتماع هم همینطوری با من برخورد میشه. هر کسی تا میفهمه خوردم زمین یه لگد هم بهم میزنه. کوری و لالی و اینارم نمیشه زیاد بکار برد چون بالاخره طرف رفتار و کاری که میکنه برای خودش ضرر نداره و این خسارت روحی رو به من وارد میکنه و من باید نسبت به حقوق خودم ساکت باشم. قطع ارتباط رو هم امتحان کردم کسی عین خیالش نبود. الان بیشتر ارتباطم با خانواده و دوستان قطعه و مطلقا تنهام. از طرفی بخاطر همین آسیبها و نداشتن پشتوانه عاطفی و روحی و نداشتن دوستان و آشنایان روحیم بهرانی شده و خودمو حسابی باختم و نمیتونم وارد اجتماع و فعالیت ها بشم. و برای کار هم همینطور. چون اصولا آشنایی ندارم که کمکم کنه.

    اعتماد به نفس دارم ولی هر جا که میرم احساس میکنم الانه که طرف یه اجهاف یا نیشی آزاری بهم برسونه و نگرانیمم بی دلیل نیست چون معمولا همین میشه.
    مشکلم خیلی حاد شده. این دیوارم که کوتاست رو نمیتونم درست کنم.

    خیلی که فکر کردم دیدم خیلی منطقی و خیلی منصفانه و با ادب برخورد میکنم و مشکلی سمت من نیست. یه جورایی مثل یه اتوبان صاف میمونم هر کسی میرسه حسابی توش ویراژ میده.

    اصلا دوست ندارم به کسی آزار برسونم یا بدی یا بی ادبی کنم. اتفاقا چون خودم درد کشیدم دوست ندارم کسیرو ناراحت کنم و نمیکنم. اصولا آدمش نیستم.

    اما بارها دیدم اگه اینطوری نباشم بیشتر حساب میبرن.

    خیلی فکر که کردم دیدم بیشتر آدمای دیگه بیشتر فشارهاشونو با تلافی سر دیگران تخلیه میکنن و اینجوری آروم میشن در صورتی که من این رفتارارو درست نمیدونم

  15. کاربر روبرو از پست مفید Quality تشکرکرده است .

    meinoush (دوشنبه 21 مهر 93)

  16. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 اردیبهشت 94 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1393-3-23
    نوشته ها
    185
    امتیاز
    1,948
    سطح
    26
    Points: 1,948, Level: 26
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    163

    تشکرشده 220 در 97 پست

    Rep Power
    29
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Quality نمایش پست ها
    من این مشکلاتو ز کودکی داشتم. و الان نه فقط در خانواده بلکه در اجتماع هم همینطوری با من برخورد میشه. هر کسی تا میفهمه خوردم زمین یه لگد هم بهم میزنه. کوری و لالی و اینارم نمیشه زیاد بکار برد چون بالاخره طرف رفتار و کاری که میکنه برای خودش ضرر نداره و این خسارت روحی رو به من وارد میکنه و من باید نسبت به حقوق خودم ساکت باشم. قطع ارتباط رو هم امتحان کردم کسی عین خیالش نبود. الان بیشتر ارتباطم با خانواده و دوستان قطعه و مطلقا تنهام. از طرفی بخاطر همین آسیبها و نداشتن پشتوانه عاطفی و روحی و نداشتن دوستان و آشنایان روحیم بهرانی شده و خودمو حسابی باختم و نمیتونم وارد اجتماع و فعالیت ها بشم. و برای کار هم همینطور. چون اصولا آشنایی ندارم که کمکم کنه.



    اعتماد به نفس دارم ولی هر جا که میرم احساس میکنم الانه که طرف یه اجهاف یا نیشی آزاری بهم برسونه و نگرانیمم بی دلیل نیست چون معمولا همین میشه.
    مشکلم خیلی حاد شده. این دیوارم که کوتاست رو نمیتونم درست کنم.

    خیلی که فکر کردم دیدم خیلی منطقی و خیلی منصفانه و با ادب برخورد میکنم و مشکلی سمت من نیست. یه جورایی مثل یه اتوبان صاف میمونم هر کسی میرسه حسابی توش ویراژ میده.

    اصلا دوست ندارم به کسی آزار برسونم یا بدی یا بی ادبی کنم. اتفاقا چون خودم درد کشیدم دوست ندارم کسیرو ناراحت کنم و نمیکنم. اصولا آدمش نیستم.

    اما بارها دیدم اگه اینطوری نباشم بیشتر حساب میبرن.

    خیلی فکر که کردم دیدم بیشتر آدمای دیگه بیشتر فشارهاشونو با تلافی سر دیگران تخلیه میکنن و اینجوری آروم میشن در صورتی که من این رفتارارو درست نمیدونم


    کاملا میفهمم چی میگید
    برای همین میگم بی خیالی ، اول بیخیالی نسبت به برخوردای دیگرون و بعد ساختن اعتماد به نفس ، خیلی وقت نمیگیره شاید کمتر از 6ماه
    من از زمانیکه توی این سایت اومدم خیلی چیزارو فهمیدم ، درسته کامل عملیشون نکردم ولی لاقل فهمیدم کجا بزرگ میکنم مشکلو کجا تقصیر از دیگرونه
    چندوقت زمان بگذارید و اعتماد به نفستون رو بسازید اونوقت کسی نمیوتنه پا روی حقوقتون بگذاره
    من خودم کاملا هم روی اعتماد به نفس هم روی اینکه مخیوام کاری کنم کسی منو ادمو ساده ای فرض نکنه کار کنم
    مثال ا زاینکه میگید جایی رفتار من درست بوده بقیه اشتباه ، چندوقت پیش رفته بودم داروخانه و چیز جالبی رو دیدم ،دختری اومد داروخانه از همون اول سه نفر از سه جهت داشتن میپاییدنش ،من کامل داشتم نگاه میکردم ، رتار فروشنده هم اصلا خوب نبود ، اخر کار هم چندتا پنج تومنی داد داروخانه هم فقط ما بودیم اون چند دقیقه گذشت تا باقی پولش که یه دونه هزاری بود رو بهش پس دادن ، به مامانم گفتم بپرس این دختره کاری کرده گفتن نه پولشو چک کردیم و مواظب بودیم دزد نباشه ، واقعا رفتار به این زشتی فقط با ادمی که اومده خرید
    من خودم ادم حساسی هستم و از این اتفاق ها برای خودم هم افتاده ،حال اون دختره یا ما باید خودمون رو بکشیم که باهامون اینجور برخورد میشه؟ عیب از اون دختر بود؟اشکال از ماست؟ نه صد درصد کسی حق نداره باکسی بد برخورد کنه کاری که اینطور مواقع باید کرد اعتماد به نفس مطمئن بودن از خود و بی خیالی نسبت به رفتارای اینجور ادمها و دوری کردن ازشونه

    روی اعتماد به نفس و روابط عمومی تون کار کنید ،اعتماد به نفس باعث میشه یکنفر زمانیکه مقصره داد بزنه و یکسری ازش حمایت کنن حتی و کسیکه کمبودشو داره و همیشه خودشو مقصر میدونه بیشتر تحقیر بشه منم از اینجور ادمها زیاد دیدم

    - - - Updated - - -

    وقتی رفتار بد میبینید بخندید یا لبخند بزنید

  17. کاربر روبرو از پست مفید کاربر19 تشکرکرده است .

    Quality (دوشنبه 21 مهر 93)

  18. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 اردیبهشت 94 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1393-3-23
    نوشته ها
    185
    امتیاز
    1,948
    سطح
    26
    Points: 1,948, Level: 26
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    163

    تشکرشده 220 در 97 پست

    Rep Power
    29
    Array
    خوندن این لینک به کسایی با این مشکل اول هم خودم توصیه میشه
    اثر داره بهرحال ما دیگه بچه 15 ساله نیستیم
    http://www.hamdardi.net/thread-154.html

  19. کاربر روبرو از پست مفید کاربر19 تشکرکرده است .

    Quality (جمعه 14 فروردین 94)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ترس های زیاد و شخصیت ضعیف من
    توسط tanhaeii در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: دوشنبه 06 دی 95, 11:19
  2. شخصیت پدر و نوع انتخاب همسر توسط دختر.
    توسط رازقی در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: سه شنبه 03 مرداد 91, 15:41
  3. تاثیر تفاوت شخصیت ها کم یا زیاد؟
    توسط ashnayedirooz در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: سه شنبه 17 اسفند 89, 11:34

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.