به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 03 بهمن 94 [ 01:22]
    تاریخ عضویت
    1392-1-10
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    2,287
    سطح
    28
    Points: 2,287, Level: 28
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 15 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    6 همسرم طوری رفتار میکنه که احساس میکنم نسبت به من و وظایفش بی توجه

    دوستان سلام میخوام بهم کمک کنید نمیدونم چیکار کنم.
    یک و نیم سال پیش با پسر دائیم عقد کردم .چندسال پیش ازطریق پدرش خواستگاری کردن و من جواب نه دادم. بعد از چند سال یکی از اقوام نزدیکمون واسطه شد برای خواستگاری دوباره و من با اینکه علاقه ای به ایشون نداشتم اجازه دادم بیان خونمون شاید با صحبت کردن چند جلسه ای به دلم بشینه چون تا اون تاریخ با هم غیر سلام علیک معمولی حرفی رد وبدل نشده بود .(با اینکه فامیل بودیم ولی ارتباطمون خیلی کم بود توضیح اینکه همشهری نبودیم) خلاصه اینکه اومدن و من همون جلسه اول حس ام رو گفتم اون اولش ناراحت شد ولی بعدا گفت که خوبه که صریح بهم گفتی. چند هفته ای گذشت ومن به خاطر منطقی بودنش و اینکه انسان پاک وسربه زیری هست با ایشون ازدواج کردم اما نه با علاقه. اما خیلی از کارهاش اذیتم میکنه و احساس میکنم یه جوری در قبال من بی تفاوته من همون اول بهش گفتم که خرید و عروسی نمیخوام و همراهیت میکنم که خونه بخری اما شرایط جوری شد که به خاطر حرف داداشش پولاش رو گذاشت بورس و کلی ضرر کرد و مجبور شدیم برای شروع زندگی اجاره کنیم منم چون از اجاره نشینی خوشم نمی اومد آپارتمان خالی بابامو گفتم اجاره کنیم اونم قبول کرد حالا م قراره اونجا زندگی کنیم اما احساس میکنم اشتباه کردم که ملاحظه اش رو کردم چون جوری برخورد میکنه که انگار خانواده ی من وظیفه اشونه .خودش اومدنی هفته ای دو روز میاد می مونه اما پنج ماه به پنج ماه تعارفم نمیکنه بیام دنبالت بریم خونه ما .حتی آخر هفته ها میاد خونمون نمیکنه یه چیز کوچیک کادو بیاره با اینکه بهش گفتم دوست دارم بهم یه چیز کوچیک بیاری حتی شده یه جفت جوراب .حالا کار به جایی رسیده که همین چیزای کوچیک جمع شده و عقده شده وسر هرموضوعی باهاش حرفم میشه اونم قهر میکنه می دونم منم اشتباه زیاد دارم اما وقتی از خواسته هام براش میگم فقط گوش میکنه ولی در عمل هیچی.ببخشید که طولانی شد.

  2. #2
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    791
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط nm_shabgard نمایش پست ها
    مجبور شدیم برای شروع زندگی اجاره کنیم منم چون از اجاره نشینی خوشم نمی اومد آپارتمان خالی بابامو گفتم اجاره کنیم اونم قبول کرد حالا م قراره اونجا زندگی کنیم اما احساس میکنم اشتباه کردم که ملاحظه اش رو کردم چون جوری برخورد میکنه که انگار خانواده ی من وظیفه اشونه .
    موضوع رفتن توی خونه پدرت را کنسل کن.
    اگر همینطور پیش بری بعدها دیگه نمی تونی درستش کنی. از همین الان بذار مسئولیتها و وظایفش را بدونه و انجام بده.

    خودت را بین پدر و همسرت قرار نده. فردا اجاره دیر بشه، زود بشه، لوله خونه خراب بشه و ... اونی که باید جواب هر دو طرف را بده شما هستی.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  3. 6 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (شنبه 22 شهریور 93), aye (یکشنبه 23 شهریور 93), Nilofar mordab (یکشنبه 23 شهریور 93), هم آوا (یکشنبه 23 شهریور 93), زهره1373 (دوشنبه 24 شهریور 93), ساحل75 (شنبه 22 شهریور 93)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 دی 93 [ 01:58]
    تاریخ عضویت
    1390-7-08
    نوشته ها
    352
    امتیاز
    3,876
    سطح
    39
    Points: 3,876, Level: 39
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    555

    تشکرشده 496 در 196 پست

    Rep Power
    49
    Array
    سلام عزیزم ماهی رو هروقت از اب بگیری تازه است هنوزم دیر نشده شما ازخودگذشتگی کردی و همسرت قدر ندونست پس این برات بشه درس عبرت ازاین به بعد بذار بار مسیولیتاشو خودش به دوش بکشه یه بهانه ای بیار که خونه بابات زندگی نکنید با حرف شیدای عزیز موافقم شما بذار خودش برای پیدا کردن خونه مناسب تلاش کنه که هم قدر پول رو بدونه و هم ارزش کار شما رو بفهمه .ببین عزیزم خودت با خاسته خودت از خریدو عروسی گذشتی مجبورت که نکردن پس پای تصمیمت وایسا و قبول کن که خواسته خودت بوده حالا به دلیل تصمیمت کار نداریم موضوع اینه که الان با شرایط جدید بوجود اومده از تصمیمت پشیمون شدی و ودلخوری و داری با رفتارات دخوریتو سر همسرت خالی میکنی تو مسیولیت تصمیم خودتو بپذیر و دیگه بیش از حد از خاسته هات نگذر که یعدا پشیمون بشی و بذار همسرتم مسیولیات خودشو بپذیره که بازم بعدا به هر دلیلی پشیمونی و ناراحتیش برای شما نباشه سخت نگیر مردا مدلشون با ما فرق داره یادشون میره ،به چیزای کوچیک و جزییات کمتر توجه میکنند و اگر فکرشون درگیرو مشغول باشه کلا فراموش میکنن . درمورد تفاوتهای زن و مرد کتاب بخون تا پذیرش این مسایل برات راحت تر باشه و اینقد آزارت نده همراه و همدل همسرت باش ولی بار مسیولیتهاشو بدوش نکش

    - - - Updated - - -

    سلام عزیزم ماهی رو هروقت از اب بگیری تازه است هنوزم دیر نشده شما ازخودگذشتگی کردی و همسرت قدر ندونست پس این برات بشه درس عبرت ازاین به بعد بذار بار مسیولیتاشو خودش به دوش بکشه یه بهانه ای بیار که خونه بابات زندگی نکنید با حرف شیدای عزیز موافقم شما بذار خودش برای پیدا کردن خونه مناسب تلاش کنه که هم قدر پول رو بدونه و هم ارزش کار شما رو بفهمه .ببین عزیزم خودت با خاسته خودت از خریدو عروسی گذشتی مجبورت که نکردن پس پای تصمیمت وایسا و قبول کن که خواسته خودت بوده حالا به دلیل تصمیمت کار نداریم موضوع اینه که الان با شرایط جدید بوجود اومده از تصمیمت پشیمون شدی و ودلخوری و داری با رفتارات دخوریتو سر همسرت خالی میکنی تو مسیولیت تصمیم خودتو بپذیر و دیگه بیش از حد از خاسته هات نگذر که یعدا پشیمون بشی و بذار همسرتم مسیولیات خودشو بپذیره که بازم بعدا به هر دلیلی پشیمونی و ناراحتیش برای شما نباشه سخت نگیر مردا مدلشون با ما فرق داره یادشون میره ،به چیزای کوچیک و جزییات کمتر توجه میکنند و اگر فکرشون درگیرو مشغول باشه کلا فراموش میکنن . درمورد تفاوتهای زن و مرد کتاب بخون تا پذیرش این مسایل برات راحت تر باشه و اینقد آزارت نده همراه و همدل همسرت باش ولی بار مسیولیتهاشو بدوش نکش
    زندگی زیباست ای زیبا پسند

  5. 3 کاربر از پست مفید Nilofar mordab تشکرکرده اند .

    aye (یکشنبه 23 شهریور 93), هم آوا (یکشنبه 23 شهریور 93), شیدا. (یکشنبه 23 شهریور 93)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 03 بهمن 94 [ 01:22]
    تاریخ عضویت
    1392-1-10
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    2,287
    سطح
    28
    Points: 2,287, Level: 28
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 15 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شیدا ونیلوفر مرداد عزیز از اینکه پاسخ من رو دادید ممنونم.اما من کل جهیزیه ام رو توی خونه ی جدید چیده ام و خانواده اش هم اومدن وطبق رسم و رسوم لیست جهیزیه رو امضا کردن.نمیتونم بفکر جای جدید باشم.طفلک پدرم دید پول نداره خونه رو همینطوری بهمون داد بدون ریالی اجاره یا پول پیش .اما وقتی می بینم خودش و خانوادش خودشون رو میزنن به نفهمی ناراحت میشم.از طرفی من برای تصمیمی که گرفتم پشیمون نیستم چون زیاد عروسی برام مهم نبوده و نیست.وقتی میام انتظاراتمو بهش میگم مثل بچه ها قهر می کنه و هر روز تعداد دفعات قهرکردنش طولانی می شه.شل و ول رفتار میکنه .ادعاش زیاده من من زیاد می کنه اما مرحله عمل خودش رو ثابت نمی کنه.با اینکه دم از محبت میزنه ولی هیچ وقت طوری رفتار نمیکنه که حس کنم براش مهم هستم.نمونه اش اینکه توی عید بجای اینکه خودش بیاد دنبالم بریم خرید فقط مامان وباباش سرزده اومدن خونه امون و یه پلاک طلا اوردن و رفتن واین شد خرید عید من وقتیم گفتم تو خودت باید می اومدی دنبالم و برام وقت میزاشتی فقط شنونده مساله بود .

  7. #5
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    791
    Array
    عزیزم از تجربه کسانی که چند سال پیش راهی را که تو رفتی رفتند استفاده کن.

    مردها اونطور که ما به موضوع نگاه می کنیم نگاه نمی کنند.
    مواردی که شما به عنوان فداکاری و بهتر شدن زندگیتون ازش می گذرید به چشم همسرتون نمی آد و در آینده عامل اختلاف و دعواهاتون.

    بدون استثنا، هر خانمی دیدم که از مراسم عروسی چشم پوشی کرده، بعدها اظهار پشیمونی کرده. حداقل شاید موردهایی که من دیدم اینطور بوده.

    مردها اگر چیزی را با زحمت به دست نیارن براشون ارزش نداره. شما بدون عروسی و خرید و ... یه دختر + خونه + جهیزیه دارید می دین بهش.
    اون تشکر و قدردانی که لازم باشه را هیچوقت در زندگی نخواهید دید. حتی در ناخودآگاهش شما براش بی ارزش هم می شید. چون راحت به دست اومدید.

    خدایا تو که دیدی با چه شرایطی ازدواج کردم...خودت که میدونی هنوزم ناراحت این نیستم چرا بدون کوچکترین توقعی زنش شدم..تو از دلم خبر داری مگه نه؟شروع زندگی بدون عروسی.بدون کادو.با ده تا سکه مهریه ...بدون هیچی به معنی واقعی کلمه......(اینارو میگم که بدونین اگه شوهرم تونست از نظر مالی از صفر صفر به اینجا برسه گذشت و فداکاری منم بی تاثیر نبوده)خدا شاهده که برام ظواهر مهم نبوده و نیست اما الان که پولدار شده گذشته رو فراموش کرده...الان میفهمم که کار خیلی از پدر مادرها درسته وقتی که شرایط سختی رو واسه دختر دادن میذارن....مردها وقتی واسه بدست آوردن چیزی زحمت بکشن قدرشو میدونن...وقتی کسی مثل من علیرغم سطح مالی بالا و رفاه پدر و مادرم به حداقلها راضی شدم باید هر روز بشنوم که" از خداتون بوده که انقد راحت قبول کردین...لابد میدونستن کسی تو رو نمیخواد "خیلی ناراحتی برو"10 تا سکه هم چیزیه؟"لب تر کنی میندازمت جلوت بری پی کارت"
    لینک تاپیک
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  8. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    aye (یکشنبه 23 شهریور 93)

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 دی 93 [ 11:58]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    340
    سطح
    6
    Points: 340, Level: 6
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 282 در 96 پست

    Rep Power
    29
    Array
    دوستم مرسی که اومدی. راست میگه شیدا جان. من خودم با کمک همین دوستان از این وضعیت خارج شدم. یعنی بهتر شدم. تا چند هفته ی پیش وقتی از جلوی یه مغازه با شوهرم رد میشدم سرم رو می انداختم پایین. یا اگه میگفت از این بازار خوشت اومد میگفتم نه خیلی بازار زشتی بود. واسه ی اینکه یه وقت تو دلش نگه که چرا من ندارم. یا هر چیز کج و کوله ای فامیلش بهم میدادن الکی خیلیییی تشکر میکردم. خدا شاهده که خودشونم حاضر نیستن واسه دخترشون اینها رو بزارن و میدن به من. منی که پدر و مادرم واسم سنگ تمام گذاشتن.
    الان یه وقتهایی بهش میگم گشنمه بریم ساندویچ بخوریم. من میخوام عکس بگیرم پول ندارم. روم نمیشه از بابام بگیرم و ... که لااقل اگه نده حرف دلم رو زده باشم
    خانواده ی شوهرم رو دوست دارم. انسانهای حلال خوری هستند. رویشون سمت خداست. همسرم هم همینطور. اما چون من از قومیت اونها نبودم همه ی رسم و رسومهای ما رو نادیده گرفتن. حتی رسمهایی که خودشون دارن واسه ی عروسشون رو هم انجام ندادن گفتن که شما که رسم ندارین
    دوست خوبم ببخشید که اینهمه حرف نوشتم کلا میخواستم بگم که اولا میتونی وضعیت رو بهتر کنی. دوما مثل خانواده ی همسر تو هم وجود داره. در آخرم بگم که به خانوادت بگو بهشون بگن که دختر ما از روی دلسوزی یه چیزی گفته. ما جلوی بقیه میخوایم عروسی بگیرم. لااقل بگین که تو دلتون نمونه. هیچکی نمیفهمه که این همه کنار اومدن واسه ی اینه که زندگی شکل بگیره وگرنه هیچ دختری بیخ ریش باباش نمونده.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 خرداد 91, 22:27
  2. توجه توجه، سریعا صندوق پیامهای خصوصی خود را تخلیه فرمایید
    توسط مدیرهمدردی در انجمن آموزش استفاه از تالار گفتگوی همدردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 29 تیر 90, 16:22
  3. توجه توجه :نكات بسیار مهم در رویكرد جدید تالار همدردی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن آموزش استفاه از تالار گفتگوی همدردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 16 خرداد 88, 22:57
  4. تجربه نيست ولي نظريه است ( توجه ، توجه ، توجه )
    توسط honarmand در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 25 اسفند 86, 18:39

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.