به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 مرداد 94 [ 22:16]
    تاریخ عضویت
    1393-6-06
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    1,046
    سطح
    17
    Points: 1,046, Level: 17
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 58.0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 12 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    من رو درباره این رابطه هر طور که میتونید متقاعد کنید

    سلام به همه اعضا و کارشناسای خوب ومحترم

    من الان 26 سالمه و سه سال پیش با پسری رابطه معمولی داتیم ،اگرچه همو دوس داشتیم کارهای عجیب و ممنوعه نکردیم ،یعنی اون زمان من اصلا اونجوری نبودم که بخوام خیلی در قبال این ادم احساساتی باشم البته ادم مقیدی بودم
    البته اون رو پسر خوبی میدونستم و توی یکی دو سال که هم دانشکده ای هم بودیم خیلی بهش اعتماد داشتم ،
    رابطه مون و گویا علاقه مون بحدی رسید که حتی قرار شد به خانوادش بگه ،اما میگفت روم نمیشه ، نمیدونم روش نمیشد یا به قول امروزیا لفتش میداد و نمیخواست ولی خب چون چند ماهی هم از من کوچیکتر بود و حدود بیست و دوسالش بود بهش میدادم خجالت بکشه چون من هم خودم خجالت میکشیدم
    همونطور که گفتم من علاقه شدید بهش نداشتم ،شاید هماونزمان کس یا کسای دیگه ای ر بهتر میدونستم ،بهر جهت اینقدر باهش بد رفتاری کردم و یه سری اتفاقاتی که برام افتاده بود اونزمان حالمو بد کرده بود و مشکلات شخصی پیچیده ای دداشتم که اقا پسر حس کرد بهتره این رابطه رو ادامه نده ، پالبته تمام تقصیرها هم بخاطر من نبود ،اون اقا پسر هم تا حدی خودخواه و خشک بود یعنی اون اخلاق گرمی رو که اونزمان من ارزو داشتم نداشت و خیلی هم دست پایین به دخترا نگاه میکرد از درونش مغرور و خود بزرگ بین بود ، یکم هم ظاهرش مورد علاقه من نبود

    ما لیسناس رو تمام کردیم ،البته من توی لیسانس بخاطر همون سری مکلاتم از ایشون عقب افتادم ،ایشون پشت سر لیسانس فوق قبول شد و احتمالا الان فوق رو هم تموم کرده ولی من تو این چند سال اصلا سراغ ادامه تحصیل نرفتم ،نه اینکه نخواستم نشد.
    خود اون اقا پسر هم میدونست من استعداد و علاقشو دارم که بتونم ادامه بدم
    خلاصه من الان لیسانسه و ایشون شاید در استانه رفتن به مقطع دکترا
    سال پیش بعد از اعلام نتیجه های ارشد زمانیکه ان لاین بودم احوالی پرسید و با وجود اینکه 14ماه بود باهاش رابطه نداشتم و ازش خیلی ناراحت بودم ،چون با رفتنش دلمو شکسته بود ،اون همه اعتمادی که بهش داشتم رو . تمام قول و قرا هامون رو . ولی من که فراموشش نکرده بودم با روی باز و با گرمی سابق جوابشودادم به امید اینکه گذشته جبران بشه ،راستی یه چیزو نگفتم ، من یکم خودمو ادم پولکی نشون داده بودم ، یه جوریکه انگار خودش خیلی اهمیتی نداره فقط موقعیت درسی و درامدش برام مهمه ،درحالیکه اینجور نبود من فقط میخواستم اون نزاره حقشو بقیه بخورن ولی خب ایشون فکر کرد من پول پرستم
    گفتم که بعد از 14ماه جوابشو به گرمی دادم ، ولی انگار این گرمی دلشو زد و فکر کرد من خیلی دم دستی هستم ،درضمن اعتماد سابق رو بهم نداشت ومدام میخواست بفهمه این مدت با کسی بودم یا نه ،البته مستقیم نمیپرسید ،البته یکبار مستقیم پرسید ،خلاصه انگار گرمی برخورد دلش رو زد که گفت باید روی رابطه فکر کنیم ،که من حرف از امور مالی زدم که گویا داغ دلش تازه شد و فهمید من هیچ فرقی نکردم که گفت فکر نمیکنم ما به درد هم بخوریم و فکرکنم یک هفته هم نشد که رابطمون خود بخود تمام شد ،این رابطه یک هفته ای از حهت های مختلفی منو ناراحت کرد 1.میخواست امار نتیجه ارشدمو بگیره و خواستن یا نخواستنش تاحدی به اون ربط داشت 2. ازم درمورد عیب های اخلاقیش پرسید ،میخواست عیب هاشو واسه بقیه خوب کنه!! من این وسط:( 3.غیرمستقیم گفت میتونیم دوست باشیم ولی وقتی یه زن مناسب پیدا کردم دیگه تو.....

    البته اینا مال اتفاقات اون یک هفته بودو ناراحت شدن من. و گفتم دلیل تمام شدن چی بود. وتا الان ده ماه که دوباره هیچگونه ارتباطی باهاش نداشتم
    چند روز پیش نتایج ارشد سال پیش رو زدن ومن حتی امتحان ندامدم ،جالبه هفته دیگه تولدمه و چون ما عادت داشتیم همه اینجور مراسمه مهم رو بهم تبریک بگیم و اینکه میدونم بهرحال ایشون علاقه به من دارن ،شاید واسه تبریک پیامی بدن

    من خیلی ازش ناراحتم بخصوص اگه اینکه بخواد به بهانه تولد امار ارشدمو بگیره
    و منو بخاطر ارشد ندادن ناچیز بدونه

    من تصمیم گرفتم با ایشون هیچگونه رابطه ای حتی به خیال ازدواج هم نداشته باشم ،چون نه حسرت شوهر دارم و نه اجازه میدم کسی دیگه بهم توهین کنه
    اما چیزی که ذهن منو مشغول کرده اینه که من خیلی عوض شدم ، دیگه اون ادم وابسته سابق نیستم ،پولکی نیستم و کسی جز ایشون تو دلم نیست ،ظاهر هم مثل سابق برام اهمیت نداره ،خیلی پخته تر شدم ،چون خیل یبی اطلاع و بی تجربه بودم ،مدام یه چیزی بم میگه شاید ارزش اینکه یکبار درست و حسابی همو بشناسید الان که ایشون محیط رو بیشتر دیده و بدی های واقعی رو دیده و من که پخته تر شدم باشه ، اما اگه ارزش وجوی من به مدرکم که قابلیتم یا شرایط کاریم باشه که کار نمیکنم ،نمیتونم یکبار دیگه نخواسته شدن رو بپذیرم و اصلا دیگه دنبال خوشی های چند هفته و چند ماه نیستم , فقط قصدم یک رابطه حداکثر چدماهه برای شناخت واقعیه جون دیگه احساساتی تصمیم نمیگیرم



    شما بهم بگید چکار کنم ،اینجا تاپیک های رو خوندم که خیلی توصیه های خوبی توش بود ،شما چی فکر میکنید؟

    ویرایش توسط دنیای کوچک : پنجشنبه 06 شهریور 93 در ساعت 13:47

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 مرداد 94 [ 22:16]
    تاریخ عضویت
    1393-6-06
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    1,046
    سطح
    17
    Points: 1,046, Level: 17
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 58.0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 12 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اگه سایت اجازه میداد ویرایش میکردم و کوتاه تر میگفتم
    پس فردا تولدمه لطفا بگید نظرتون چیه؟

  3. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    219
    Array
    سلام عزیزم
    بهتره از فکر ایشون کلا بیرون بیای و برنامه ای برای آیندت بچینی
    این برنامه میتونه شامل ادامه تحصیل با پیدا کردن شغل مناسب یا رفتن به کلاسهای مختلف هنری یا ورزشی باشه و راه خودت رو پیدا کنی
    این جمله
    ازم درمورد عیب های اخلاقیش پرسید ،میخواست عیب هاشو واسه بقیه خوب کنه!! من این وسط:( 3.غیرمستقیم گفت میتونیم دوست باشیم ولی وقتی یه زن مناسب پیدا کردم دیگه تو.....
    اینا نشون میده که ایشون اصلا ارزش فکر کردن و وقت گذاشتن نداره و صرف کنجکاوی بوده که به شما پیام داده و احوالتونو پرسیده و همین که شما به گرمی استقبال کردید ایشون کشیده کنار که یه وقت شما فکری نکنید راجع به با هم بودن و ازدواج و ...
    روزهای مجردی خیلی روزهای قشنگ و راحتیه
    نهایت استفاده رو ببر با خانوادت و دوستای خوب و عاقلت خوش بگذرون و اگر پیامی داد جوابش رو نده ...
    موفق باشی
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  4. 6 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    man-bedoone-sahar (پنجشنبه 06 شهریور 93), parvaneh7 (پنجشنبه 06 شهریور 93), فدایی یار (پنجشنبه 06 شهریور 93), فرهنگ 27 (شنبه 08 شهریور 93), zemestoon (شنبه 08 شهریور 93), دنیای کوچک (پنجشنبه 06 شهریور 93)

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    103
    Array
    ببنید شما توی دوران دوستی رابطه ی غیر عرفی با اون اقا نداشتید خیلی خوبه

    الان شرابط خیلی عوض شده ... اون اقا به قول خودتون ارشدش هم گرفته و شاید الان با خودش میگه روزی رسید که طرفم پشیمون شد و تازه شاید خوشحال هم بشه
    (یه بنده خدایی بود دقیقا با شرایط مشابه شما یادمه ایشون ارزو میکرد روزی برسه که اون خانم پشیمون شه که بهش جواب مثبت نداد و.. که من بهش گفتم همون بهتر بهت جواب رد داد چون تو واقعا عاشقش نبودی که الان ارزوی اینو میکنی روزی حسرت داشتن تو رو بخوره و اگه واقعا دوسش میداشتی براش ارزوی خوشبختی میکردی با همسر ایندش چون عشق انحصار طلبی نیست عشق یعنی چون دوسش داری پس میخوای خوشبخت باشه با هرکی دیگه حتی جز تو )

    بر میگردم به خط اولم راستش چیزایی که شما گفتید مثلا قبلنا پول براتون مهم بوده و ظاهر مهم بوده و .. الان هم عوض شدید خواستم بگم اینا من کار ندارم اون موقع اون اقا هیچی ندار بوده (و الان هم احتمالا ولی رو به پیشرفت) ولی اگه شما میگفتید یه اشتباه کردید باهاش رابطه ای برقرار کردید واقعا میگفتم انتظار نداشته باشید حتی یه درصد..هر چند هم الان هم در نهایت اینو میخوام میگم.. ولی شما رو مقصر میدونستم..واقعا شما با چیزایی که نوشتید توی رابططتون کاری نکردید که اون اقا پسر نخواد هیچ وقت برای ازدواج به شما فکر نکنه (هر چند احتمالا دیگه فکر نمیکنه).. پس نشون میده اون قدر ها هم به شما برای ازدواج شاید فکر نمیکرده.

    اون اقا به شما اعتماد نداره که دو به شک هست و بعد مدت ها میخواد بفهمه ایا شما با کسی بودید یا نه !! شما که این قدر گفتید مقید بودید در ارتباطتون..فکرشو بکنید اگه باهاشون رابطه داشتید چطور فکر میکرد..

    مهم تر این که توی دوسال اندی گذشته جز یه بار باهاتون تماس نداشته ..این خودش نشون بزرگی هست شما رو نمی خواد و پیگیر.. نیست..

    اگه ایشون واقعا شما رو میخواست الان که شرایطش بهتر شده باهاتون مثل یه مرد صحبت می کرد بدون این که ارشد چی بشه یا نشه .. و اگه میدید خواسته هاتون معقول تر شده خوشحال هم میشد و پیشنهاد ازدواج میداد و..

    خلاصه یه درصد هم بهشون فکر نکنید..دلایل بالا رو گفتم تا در تصمیمتون ذره ای دچار تردید نشید.. و این که ایندتون رو بسازید ... روزی نشه ایشون واقعا ببنید ازدواج کرده و زندگی درست کرده برای خودش و شما هنوز لیسانس دارید.. به توانایی هاتون فکر کنید وبرای ساختن ایندتون تلاش کنید.

    اگه ایشون فقط تبریک گفت هم حتی شاید بهتر باشه بهشون جواب ندید.دیگه امار بگیره که بدتر !!
    مگه این که یه روزی بخوان ازتون خواستگاری کنند و..

    پس لطفا این ده ماه رو الکی به باد ندید.. چون یه روز هم یه روزه برای فراموشی .با برقراری رابطه حتی در حد یه پیام به نظرم به همون ده ماه گذشته بر می گردید !! اشتباهات گذشته رو تکرار نکنید.

  6. 3 کاربر از پست مفید فدایی یار تشکرکرده اند .

    parvaneh7 (پنجشنبه 06 شهریور 93), فرهنگ 27 (شنبه 08 شهریور 93), دنیای کوچک (پنجشنبه 06 شهریور 93)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 مرداد 94 [ 22:16]
    تاریخ عضویت
    1393-6-06
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    1,046
    سطح
    17
    Points: 1,046, Level: 17
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 58.0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 12 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فدایی یار نمایش پست ها
    ببنید شما توی دوران دوستی رابطه ی غیر عرفی با اون اقا نداشتید خیلی خوبه

    الان شرابط خیلی عوض شده ... اون اقا به قول خودتون ارشدش هم گرفته و شاید الان با خودش میگه روزی رسید که طرفم پشیمون شد و تازه شاید خوشحال هم بشه
    (یه بنده خدایی بود دقیقا با شرایط مشابه شما یادمه ایشون ارزو میکرد روزی برسه که اون خانم پشیمون شه که بهش جواب مثبت نداد و.. که من بهش گفتم همون بهتر بهت جواب رد داد چون تو واقعا عاشقش نبودی که الان ارزوی اینو میکنی روزی حسرت داشتن تو رو بخوره و اگه واقعا دوسش میداشتی براش ارزوی خوشبختی میکردی با همسر ایندش چون عشق انحصار طلبی نیست عشق یعنی چون دوسش داری پس میخوای خوشبخت باشه با هرکی دیگه حتی جز تو )

    بر میگردم به خط اولم راستش چیزایی که شما گفتید مثلا قبلنا پول براتون مهم بوده و ظاهر مهم بوده و .. الان هم عوض شدید خواستم بگم اینا من کار ندارم اون موقع اون اقا هیچی ندار بوده (و الان هم احتمالا ولی رو به پیشرفت) ولی اگه شما میگفتید یه اشتباه کردید باهاش رابطه ای برقرار کردید واقعا میگفتم انتظار نداشته باشید حتی یه درصد..هر چند هم الان هم در نهایت اینو میخوام میگم.. ولی شما رو مقصر میدونستم..واقعا شما با چیزایی که نوشتید توی رابططتون کاری نکردید که اون اقا پسر نخواد هیچ وقت برای ازدواج به شما فکر نکنه (هر چند احتمالا دیگه فکر نمیکنه).. پس نشون میده اون قدر ها هم به شما برای ازدواج شاید فکر نمیکرده.

    اون اقا به شما اعتماد نداره که دو به شک هست و بعد مدت ها میخواد بفهمه ایا شما با کسی بودید یا نه !! شما که این قدر گفتید مقید بودید در ارتباطتون..فکرشو بکنید اگه باهاشون رابطه داشتید چطور فکر میکرد..

    مهم تر این که توی دوسال اندی گذشته جز یه بار باهاتون تماس نداشته ..این خودش نشون بزرگی هست شما رو نمی خواد و پیگیر.. نیست..

    اگه ایشون واقعا شما رو میخواست الان که شرایطش بهتر شده باهاتون مثل یه مرد صحبت می کرد بدون این که ارشد چی بشه یا نشه .. و اگه میدید خواسته هاتون معقول تر شده خوشحال هم میشد و پیشنهاد ازدواج میداد و..

    خلاصه یه درصد هم بهشون فکر نکنید..دلایل بالا رو گفتم تا در تصمیمتون ذره ای دچار تردید نشید.. و این که ایندتون رو بسازید ... روزی نشه ایشون واقعا ببنید ازدواج کرده و زندگی درست کرده برای خودش و شما هنوز لیسانس دارید.. به توانایی هاتون فکر کنید وبرای ساختن ایندتون تلاش کنید.

    اگه ایشون فقط تبریک گفت هم حتی شاید بهتر باشه بهشون جواب ندید.دیگه امار بگیره که بدتر !!
    مگه این که یه روزی بخوان ازتون خواستگاری کنند و..

    پس لطفا این ده ماه رو الکی به باد ندید.. چون یه روز هم یه روزه برای فراموشی .با برقراری رابطه حتی در حد یه پیام به نظرم به همون ده ماه گذشته بر می گردید !! اشتباهات گذشته رو تکرار نکنید.

    زندگی موفق ممنون از جوابتون ، منو مصمم تر کردید
    اون منظورش از بودن باکسی این یکسال و خورده ای که باهم قطع رابطه بودیم بود نه وقتی باهاش بودم

    البته.من حرفاتون رو خوب میفهمم ،همون پارسال هم که کلی جواب اعتماد دوسالم و نتیجه عهد و قرارمون رو دیدم و ناراحت شدم ،فهمیدم درسته که من پشیمون شدم ولی باید بیخیال این رابطه بشم فقط به خاطر اشتباهاتی که کردم ، هم زمان با ما چهار پنج زوج دختر پسر دیگه هم که مانیشناختیم اشنا شدن و ازدواج کردن ،نه بخاطر اینکه دخترا خیلی خوب و وفادار بودن ،بخاطر اینکه توی رابطه دونفره شون اشتباه نکردن ،یااگه کردن نگذاشتن طرف مقابلشون بفهمه. امیدوارم بفهمید که منظور من اینجا از دست رفتن موقعیت ازدواج و شوهر نیست ، رابطه و اعتمادییه که داشتم وروش حساب کرده بودم ، این رابطه ها برای بعضی خیلی ارزشمند و مهمند و راحت فراموششون نمیشه، نمیخواستم علاقم اخرش به شکست اون و شخصیتم تمام شه.،اگرچه من خیلی اشتباه کردم
    گفتم من اشتباه کردم ،بله من اشتباه کردم دلیل تمام بی اعتمادی هاش خود من هستم ،درسته با خودش یا با هیچکسی رابطه غیر اخلاقی نداشتم ،ولی یک بی وجدانی قبل اون خواستگارم بود که من قطعا رابطه ممنوعی با اون هم نداشتم ولی پسره بعد از نه شنیدن و اینکه فکر کرده بود من رفتم به بقیه گفتم که بهش نه گفتم تمام دانشگاه رو با حرفای خیالی و تهمت از من پر کرد و صد البته که من بی تقسیر نبودم ،من خودم راجب به این اقا و ادامه دادن مشکلاتم با اون خواستگار قبلی ودر جریان گذاشتن این اقا و یا تک تک مسایلی بین من یا استاد هام یا مشکلاتی که محیط بیرون برام رخ میداد رو به صورتی بدو سوتفاهم زا تعریف میکردم و اون اواخر یک مزاحم بسیار بد داشتم که قطعا هر عاقلی داستان رو میشنید میگفت خود دختره هم مقصره ، دونه بی اعتمادی رو من خودم با اشتباهاتم تو دلش کاشتم . و گویا تنها کاری که باید بکنم اینه که کامل ایشون رو فراموش کنم هرچند ته دلم خیلی براش ارزش قائلم ، این هم میشه تقاص خطاها و اشتباهات یا گناه های کوچیکم نه لزوما رابطه بد و خرابکاری که شاید ازم سو برداشت شدالبته هیچوقت با تمام سو برداشت ها و تهمت هایی که علیه من بود من نیت بدی و قصدی برای انجام کار بدتو دلم نداشتم مطمئنم ایشون بهتر از من گیرش نمیاد.خودش هم اینو میدونه
    ولی خود کرده را تدبیر نیست ، باید زندگی جدید رو شروع کرد و گذشته رو فراموش کرد هرچند سخت.
    خوشبختانه چند ماهه که خطم عوض شده و ایمیلم هم از امزوز عوض میکنم و میدونم که اون اقا هم مثل این بچه ها نیست که بخواد دنیا رو بگرده تا شماره یا ایمیلی از من گیر بیاره تا تولد تبریک بگه یا من رو گیر بیاره. و موقعیتش بهش اشنایی با ادمهایی خوبی و جدیدی رو هم میده ، براش در دلم ارزو ی موفقیت میکنم و میرم دنبال زندگی جدید خودم.



  8. 2 کاربر از پست مفید دنیای کوچک تشکرکرده اند .

    Amir_23 (جمعه 07 شهریور 93), parvaneh7 (پنجشنبه 06 شهریور 93)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 مرداد 94 [ 22:16]
    تاریخ عضویت
    1393-6-06
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    1,046
    سطح
    17
    Points: 1,046, Level: 17
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 58.0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 12 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانم یا اقای فدایی یار میشه نظرتون رو الان با این حرفا بدونم ؟ میخوام اشتباهام بهم گوشزد بشه ،شاید حساسیت هایی هست که مردا دارن و من بی اطلاعم
    اگه ازم انتقاد هم کنید ناراحت نمیشم
    میخوام نظر ادم دیگه رو هم بدونم شاید درسی بشم برام

    اگه با حرفایی که زدم کسی نصیحتم کنه خوشحال هم میشم

  10. کاربر روبرو از پست مفید دنیای کوچک تشکرکرده است .

    فدایی یار (شنبه 08 شهریور 93)

  11. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    103
    Array
    سلام .خانم محترم.تولدتون رو بهتون تبریگ میگم.
    راستش من کوچکتر از اونی هستم بخوام جسارت کنم و شما رو نصیحت کنم ولی چیزایی که به ذهنم میاد رو از دید یه پسر بهتون میگم امیدوارم کمکتون کنه.

    ببنید منم منظورم همون بعد قطع رابطه بود... که چرا ایشون فکر کردند شما ممکنه با کسی دیگه رابطه ای برقرار کرده باشید.
    بله حس میکنم نگرانی شما بابت این هست که ته این همه احساس و عمری که توی یه مدت با یه نفر گذاشتید و امیدوار به ازدواج بودید چرا این جوری شده و خداییش هم سخته به هر حال.و یه چیز دیگه پس مشکلاتی که توی پست اولتون بهش اشاره کردید و همون مشکلاتی بود که توی پست دوم گفتید و..

    ببنید من خودم وقتی همون اواسط لیسانس بودم بیش ترر ظاهر یه نفر جذبم می کرد و اینو کافی میدونستم و همه چی رو عشق میدیدم و فکر میکردم این مهم هست و.. خلاصه به این نتیجه رسیدم همه ی پسر ها این طوری هستند.. اون اقا پسر وقتی توی اون سن با شما دوست شدند شک نکنید قطعا اولش شما براشون جذاب بودید ... بعدش توی این روابط معمولا دو حالت پیش میاد و معمولا دو حالت پیش میاد یا طرف علاقش بیش تر میشه و.. یا نه هر چی زمان میگزره طرف سرد تر میشه.. من حس میکنم بعد گذشت مدتی نه این که خدایی ناکرده شما بد باشید اصلا ولی بعد مدت ها اون اقا شاید به این نتیجه رسیده که چقدر شما با تصوراتی که داشته فرق دارید.. نمونش توی همون سن چون اکثر پسر ها چیزی ندارند دوست دارند یه دختری گیرشون بیاد که مثلا مسایل مالی براش کم تر اهمیت باشه و در صورتی که هر دختری توی اون سن خیلی ارزوهای بزرگی میتونه از نظر مالی از همسرش داشته باشه و این تناقض ها و.. باعث شده اون اقا احتمالا بیش تر مردد بشه... بازم میگم این اصلا به معنای بد بودن نیست..من خودم یادمه ترم های 4 اینا بود کلا به ازدواج زیاد فکر میکردم چند تا از همکلاسی هامو زیر نظر داشتم و فکر میکردم از اونا بهتر پیدا نمیکنم و.. میدونید چی شد؟

    بعد مدت ها که هرچی رو به ترم های اخر تر رفتیم دیدم چقدر دنیای من با اونا متفاوت هستش... بازم میگم نه این که اون خانم ها بد باشند اتفاقا خیلی هم خوب هستند و بودند... ولی با رفتارهایی که ازشون دیدم ..متوجه شدم چقدر دنیای متفاوتی داریم..از صحبت هاشون که سر کلاس پیش اومد.. از رفتارشون..از هرچی که فکرشو بکنید.. از دیدگاهشون نسبت به کار زن و زندگی و .. کلا دیدم چقدر تفاوت داریم.. حالا شما فکرشو بکنید اگه من با یکیشون که بیش تر توی چشم بود دوست میشدم چه اتفاقی می افتاد.. بعد مدت ها میدیدم نه چقدر تفاوت داریم و از طرفی یه وابستگی هم رخ میداد و شاید چون شروع کننده رابطه من بودم عذاب وجدان هم میگرفتم ادامه بدم ندم چیکار کنم و..
    به هر حال خدا رو شکر میکنم که این طور نشد..اگه راسشتو بخواید یه جورایی شاید منم بدم نمی اومد یه رابطه در حد عرف باهاش پیدا میکردم ولی خب به لطف خدا این اتفاق نیفتاد و از این بابت خدا رو شکر میکنم..

    شما هم به نظرم ممکنه یه همچین حالتی براتون رخ داده باشه... درسته شما یه سری مشکلاتی براتون پیش اومده و.. به نظرم بیاید از دید مثبت به این قضیه نگاه کنید..

    الان شما کلی تجربه دارید که شکر خدا یه خوبی داره این هست رابطه ی خارج از عرفی هم با اون اقا نداشتید که فردا روزی بخواید دچار عذاب وجدا بشید.. به این نتیجه رسیدید نباید ادم هر چیزی رو به همسرش بگه... خوبه یکم شاید توقعش پایین تر باشه تا مرد بیش تر بتونه به اون زن اعتماد کنه مخصوصا توی سختی ها و....

    خلاصه کلام بگم به نظرم یه ذره هم دیگه به اون اقا فکر نکنید یا این که شاید بهم برسید حال با توجه به این که شرایط عوض شده.. مطئن باشید اگه بخواد بشه خدا خودش خوب بلده چطور دست کنه ولی این جمله من سبب نشه بخواید امیدوار به قضیه باشید..خواستم بگم شما همه چی رو تموم شده فرض کنید.. و اره بهتره دیگه جوابشون رو ندید.. کلا ما پسرا یه خصلتی هم داریم توی این روابط نمیدونم چرا اگه طرف به قول شما خودشو کمتر دم دست نشون بده عزیز تر میشه !! همون که با روی باز از ایشون استقبال کردید شاید من هم بودم دچار تردید میشدم... شادی این که اون اقا ازتون پرسیدند توی این مدت با کسی بودید و. به خاطر همین رفتار بود.. اون اقا شاید فکر نکرده که چون ایشون براتون قابل احترام و ارزش بوده این طوری ازش استقبال کردید و ممکنه این رفتار های رو به پای چیز دیگه ای بندازه...

    بعدش هم به این فکر کنید اگه وصلت می کردید و خدایی ناکرده بعد چند سال زندگی به خاطر همین اشتباهاتی که داشتید هر چند کوچیک ولی زندگیتون به مشکل میخورد اون وقت که بدتر بود..من این جا خودم کم تاپیک نخوندم کسانی که الان به مشکل خوردند و گفتند قبل ها عاشق هم بودند و به چه سختی به هم رسیدند و یا خانم گفته به خاطر رسیدن به اقا حتی چقدر با خونوادش مخالفت کرده که قبول کنند و.. یه وقت اینا رو قبلنا یکی میگفت شاید یه درصد شک میکردم نکنه افسانه باشه !! ولی وقتی یکی میاد از تجربه ی شخصیش میگه و .. پس ادم میهفمه پس واقعا اینا هست و چقدر خوبه از این تجربه ها استفاده کنیم تا نشیم یه تجربه بد برای بقیه

    برای اون اقا هم ارزوی خوشبختی کنید و به خدا بپساریدش و کلا توصیه میکنم طوری رفتار کنید که هیچ وقت ازشون هیچ اماری به شما نرسه. چون ناخوداگاه براتون باز تداعی گر خاطرات میشه و.. مطمئن باشید اگه قسمت هم باشید و اون اقا بخواد روزی به دلش بیفته نه از شما بهتر براش نبود و.. از زیرزمین هم که شده حتما راهی رو پیدا میکنه تا به شما برسه.پس این کاری که گفتم رو حتما انجام بدید.

    برای شما هم ارزوی خوشبختی دارم.قدر این تجربه هایی که کسب کردید رو بدونید.

    راستی یه چیزی رو هم الان یادم اومد بگم.. ببنید ممکنه اون اقا توی سن 22 که با شما بودند و.. اصلا دوست نداشتند شما شاغل باشید و.. مثال میگم.. ولی الان که ارشد گرفته و تجربه و.. دنیا دیده تر شده و.. شاید به این نتیجه رسیده شاید بهتره یه زن داشته باشه که مثلا تحصیلاتش بالاتر باشه نمیدونم چی تر باشه و.. خلاصه بگم ایراد از شما نیست.. چون واقعا پسرا تا سن حدود 25 اینا واقعا خیلی از ارزش ها و معیاراشون ممکنه عوض شه...

    به نظرم شما هم برای همون ارشد شروع کنید یا هرچی که به بهتر شدن حالتون کمک میکنه و باعث میشه موقعیت های چه بسا بهتری کلا از هر جهت گیرتون بیاد.

    امیدوارم تونسته باشم کمکتون کرده باشم.

  12. کاربر روبرو از پست مفید فدایی یار تشکرکرده است .

    دنیای کوچک (شنبه 08 شهریور 93)

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 مرداد 94 [ 22:16]
    تاریخ عضویت
    1393-6-06
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    1,046
    سطح
    17
    Points: 1,046, Level: 17
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 58.0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 12 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ،مرسی واسه تبریک و ممنون واسه حرفاتون

    حرفاون خیلی خوب بود ،اونهاییش که در رابطه با خودم و ادمها بود صحت داشت و اونهایی که از طرف یک پسر گفته بودید هم قابل تامل و فکر بود
    ممنون که جواب دادید و تلاشتون برای فکر نکردن من به این قاقا هم تشکر داره ، البته من اینکار رو نمیکنم چون شخصیت یه ادم خیلی بالاتر از این حرفاست ،کسی اینکار رو میکنه که یا بلد باشه بعدا چه جوری از پس این مرد بر بیاد یا تا اخر عمرش بخواد طرف بیچاره تر جلوه کنه که هیچ کدوم از اینها من نیستم
    اصلا هم نمیخوام عزیز باشم شاید تا امروز میخواستم ادمها یا اون تصور اشتباهی که از .من دارن رو حل کنم ولی الان برای سو تفاهمات بقیه هم ارزشی قایل نیستم

    حالا میخوام یه چیز دیگه رو بپرسم ، دو سال پیش که باهم قطع رابطه کردیم ،بهم گفت هرچی از من داری مثل ایمیل یا مسج رو پاک کن ،البته چیز خاصی هم اصلا نبودن ، اونروز بهم برخورد چون فکر کردم تصورش اینه که بعدا بهم مشکلی براش ایجاد کنم
    توی این یکسال و نیم که فکر کرده بود ،10 ماه پیش رو میگم، یه جمعبندی کردی بود عذرخواهی کرد به خاطر بعضی رفتارای سابقش،البته بدون منظور و فقط بخاطر اینکهشخصیت اجتماعیش بالاتر رفته بود و فهمیده بود رفتارای بد داشته

    اما سوال جدیدم ، به نظرتون این اقا با فرستادن پیام تبریک یا هر ارتباطی که بخواد یه رابطه معمولی با من داشته باشه( که دیگه الان نمیتونه راه ارتباطی وجود نداره ) دلیلش این نیست که فکر میکنه شاید من از روی کینه بعدا بخوام انتقامی ازش بگبریم و با رابطه معمولی دوستانه میخواد جلوی هم چین چیزی رو بگیره ؟
    ویرایش توسط دنیای کوچک : شنبه 08 شهریور 93 در ساعت 18:42

  14. کاربر روبرو از پست مفید دنیای کوچک تشکرکرده است .

    فدایی یار (یکشنبه 09 شهریور 93)

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 مرداد 94 [ 22:16]
    تاریخ عضویت
    1393-6-06
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    1,046
    سطح
    17
    Points: 1,046, Level: 17
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 58.0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 12 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من از جوابتون ممنونم اما برخلاف اقای فدایی شما اصلا منظور منو خوب نفهمیدید

    من تو پست اولم گفتم به نظرتون کسی که باهام اینجور برخورد کرده رو اگه در اینده پیامی زد جواب بدم یا نه ؟ کجا گفتم عاشقمه ؟ تو پست اخرم هم گفتم بدون منظور فقط بخاطر شخصیت اجتماعیش ازم عذز خواست ،درضمن بین ما بحث علاقه و ازدواج هم بوده من توهم نکردم
    جناب زمستون من کی گفتم از حرف ایشون تصور عشق و علاقه کردم ؟؟؟!!!!! من که مدام گفتم از حرفای ایشون فکر دوست نداشته شدن و بی شخصیت شدن کردم
    من فقط گفتم منو بخاطر اشتباهاتم انتقاد کنید و اشتباهای کارمو بگید تا دیگه انجام ندم کی گفتم من از ایشون تصور عضق کردم ؟

    در ضمن اینکه ایشون خواست عیبهاشو بگم درسته ولی قسمت دومش که واسه یه زن دیگه بود درک من از حرفش بود چون هیچ تصوری از ایشون بعد از قطع رابطه نکردم

    درضمن من اگه پارسال فوق قبول شده بودم ایشون از خداش هم بود رابطمون اصلاح شه
    در اخر هم من همون سالی که با ایشون قطع رابطه کردم دو تا دکترای تمام کرده خواهان داشتم ، لطفا با دقت پست رو بخونید حتی اگه طولانیه و گنگ

  16. کاربر روبرو از پست مفید دنیای کوچک تشکرکرده است .

    فدایی یار (یکشنبه 09 شهریور 93)

  17. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 فروردین 97 [ 15:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-17
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    8,056
    سطح
    60
    Points: 8,056, Level: 60
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 832 در 244 پست

    Rep Power
    73
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط دنیای کوچک نمایش پست ها

    همونطور که گفتم من علاقه شدید بهش نداشتم ،شاید هماونزمان کس یا کسای دیگه ای ر بهتر میدونستم ،بهر جهت اینقدر باهش بد رفتاری کردم و یه سری اتفاقاتی که برام افتاده بود اونزمان حالمو بد کرده بود و مشکلات شخصی پیچیده ای دداشتم که اقا پسر حس کرد بهتره این رابطه رو ادامه نده ، پالبته تمام تقصیرها هم بخاطر من نبود ،اون اقا پسر هم تا حدی خودخواه و خشک بود یعنی اون اخلاق گرمی رو که اونزمان من ارزو داشتم نداشت و خیلی هم دست پایین به دخترا نگاه میکرد از درونش مغرور و خود بزرگ بین بود ، یکم هم ظاهرش مورد علاقه من نبود


    شما بهم بگید چکار کنم ،اینجا تاپیک های رو خوندم که خیلی توصیه های خوبی توش بود ،شما چی فکر میکنید؟

    عزیزم تو اصن به اون علاقه مند نیستی به نظرمن!!!!اگه خودش میومد خواستگاری احتمالش بالا بود که ردش کنی مطمءن باش
    فقط الان چون تموم کردن رابطه بیشتر از طرف اون بوده احساس پس زدگی بهت دست داده و فک می کنی که اینقد بهش علاقه داری
    ایشالا به زودی زود یکی رو پیدا کنی که بهش علاقه واقعی داشته باشی

  18. کاربر روبرو از پست مفید SOGAND. تشکرکرده است .

    دنیای کوچک (یکشنبه 09 شهریور 93)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نمیتونم از حق خودم دفاع کنم.
    توسط Pooh در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 خرداد 94, 00:32
  2. چه طوری میتونم بخشی از حافظه مو پاک کنم
    توسط ribbon در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: چهارشنبه 03 مهر 92, 17:59
  3. نه میتونم ادامه بدم نه جدا بشم
    توسط sheidajojo در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 مرداد 92, 10:57
  4. با خانواده افسرده ام چه کار میتونم کنم؟
    توسط pardis 1995 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: شنبه 15 مهر 91, 05:48
  5. هرچی به شوهرم میگم میگه نمیتونم!خوب منم نمیتونم چیکار کنیم؟؟؟؟؟؟
    توسط matra در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: شنبه 29 بهمن 90, 22:27

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:17 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.