به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 مرداد 93 [ 15:32]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    219
    سطح
    4
    Points: 219, Level: 4
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    4

    تشکرشده 12 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Tavajoh سر دو راهی طلاق و ادامه ی زندگی

    سلام
    من 6 ساله ازدواج کردم.شوهرم 1سال ونیم سربازی داشت بعد قرار بود با پدرش که کار ساخت وساز داشت کار کنه که اون هم چون ورشکست شد شوهرم به مدت 9 ماه بیکار نشست تو خونه بعد از اون با کمک واصرار من ماشین قسطی تهیه کردیم که 4 ساله تو یه آژانس مشغول و فقط اقساط ماشین رو پرداخت کرد و یه خاطر مشکل مالی پدرش به خانواده اش هم کمک میکرد و از من پنهون میکرد.ما مدت 5 سال و نیم نامزد موندیم و آخر سر هم برادرم خانه اش را به ما داد که فقط مبلغ کمی اجاره میدادیم.تو این 8 ماه هم فوقش 2و3 ماه تو اون خونه نشستیم.همسرم خیلی وابسته خانوادش هست و مدام میرفت خونه اونها یا زمانی هم که خونه بود ماتم زده بود یا هم که میخوابید.تو دوران نامزدی هم خیلی بهم بی توجهی میکرد و بهانه اش هم این بود که مشکل مالی بهش فشار میاره واگه مشکل پدرش حل بشه همه چیز خوب میشه.تو این همه مدت هم پدرم تمام خرج و مخارج من رو میداد.قبل از عید جر و بحثمون شد سر بی توجهی و وابستگی بیش از حدش به خانواده اش و به من سیلی زد من هم خونه رو ترک کردم و 2 ماه قهر موندیم و 3و4 بار زنگ زد که جواب ندادم و چند بار هم پدر و مادر و مادربزرگش زنگ زدن.پدرم گفت ما تصدیگه خسته شدیم و تصمیم به جدایی گرفتیم بیاید خونه و جلسه بگذاریم و توافقی تموم کنیم.دو بار هم عید زنگ زد که بیاین و فهمیدیم که منو اینجا بلاتکلیف گذاشتن و رفتن مسافرت بعدش هم پدرش برای من اظهارنامه تمکین فرستاد.مقابل عمل اونها ما هم ماشین رو خواستیم که بدن و خونه رو خالی کنه و نفقه و مهریه رو اجرا گذاشتیم.یه جوری شد که ما دوباره اشتی کردیم علارغم اینکه حرفها و توهین های زیادی به ما کردن.من از شکایت هام گذشتم که یه فرصت دوباره به همسرم بدم.ولی باز هم نشد و خونه رو خالی کردیم و توانایی رهن خانه نداره و من در منزل پدرم هستم و ایشون هم منزل پدرش. رفتیم برای طلاق توافقی که من از مهریه ام گذشته بودم فق میخواستم تموم شه ولی با اصرارها و پشیمانی های همسرم باز هم برگشتم.از یک طرف سختی هایی که تو این 6 سال کشیدم میاد جلو چشم از یک طرف هم اصرارهای همسرم که بلکه راست میگه و واقعا میخواد تغییر کنه.ترس از اینکه عمرم همینجوری بیخودی تلف شه و ببینم بازم م من شکست خوردم.خانواده ام اصلا راضی نیستن و از اینده ی من میترسند.میترسم بازم فرصت بدم وشوهرم بطور موقت تغییر کنه دیگه اون موقع با چه رویی بازهم برگردم.کمکم کنید.هم از طلاق میترسم هم از ادامه زندگیوخیلی دو دلم

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 مرداد 93 [ 15:32]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    219
    سطح
    4
    Points: 219, Level: 4
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    4

    تشکرشده 12 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چرا هیشکی به من توجه نمی کنه؟

  3. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    268
    Array
    سلام الی جان
    اول اینکه عنوانت را از طریق لینک تماس با ما یا همون مثلث مشکی پایین و سمت راست پستت اعلام کن تغییرش بدن.چون عنوانت گویا نیست و هم دوستان نمی فهمند و هم اینکه خلاف قوانین هست که این تاپیک ها پیش بره.
    پس لطفا برای توجه بقیه به تاپیکت یه عنوان مناسب انتخاب کن.

    راستش متنت خیلی روان نیست.میشه بی زحمت تفکیک شده به این سوالات جواب بدی تا دوستان راحت تر راهنماییت کنند؟

    1)شما دقیقا سر چه مسائلی به نتیجه طلاق رسیدین؟ و از کی این موضوع براتون جدی شده؟ (لطفا کامل ولی بدون حاشیه توضیح بده)
    2)چه راهکارهایی انجام دادین؟مشاوره رفتین؟
    3)روابط عاطفی و ج چه طور هست؟
    4)احساس می کنم مشکلتون قابل حله ولی سیاست ندارید.
    5)بهتره به فکر درست کردن رابطه باشید.شما بچه دارید. برای طلاق همیشه وقت هست.
    6)حتما تاپیک های خانم she را وقت بذار و بخون.

    موفق باشی عزیزم.
    ان شاالله فردا بچه ها سر می زنند و راهنماییت می کنند.

    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  4. کاربر روبرو از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده است .

    toojih (شنبه 24 خرداد 93)

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 21 خرداد 93 [ 12:28]
    تاریخ عضویت
    1393-3-20
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    64
    سطح
    1
    Points: 64, Level: 1
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اینجور که من فهمیدم ریشه مشکلتون عدم توانایی مالی همسرتونه. توصیه برادرانه میکنم سعی نکنید بین اون و خانوادش قرار بگیرید. سیاست داسته باشید حتی اگر با خانوادشون مشکل دارید بروز ندید. خودتون رو همسو با ایشون نشون بدید. واقعیت اینه که مشکل اقتصادی سخته ولی متاسفانه این وضعیت همه جامعمونه! اگر آرزوهای رویایی و بلند پروازانه در سر ندارید بهش کمک کنید دلداری بدید باهم زندگیتون رو بسازید. هرچند جمع بستن غلطه اما بخدا مردها خیلی از اونی که فکر میکنید ساده ترن!

  6. کاربر روبرو از پست مفید mani1362 تشکرکرده است .

    parsa1400 (چهارشنبه 21 خرداد 93)

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 خرداد 94 [ 14:17]
    تاریخ عضویت
    1393-3-08
    محل سکونت
    یزد
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    2,211
    سطح
    28
    Points: 2,211, Level: 28
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    262

    تشکرشده 312 در 141 پست

    Rep Power
    34
    Array
    سلام خانوم محترم
    متاسفانه زندگی شما شروع خوبی نداشته و این نه تقصیر شما بوده و نه همسرتون به نظر می رسه مشکل اصلی شما مشکل اقتصادی باشه و همین باعث اختلافات بعدی شده


    با همسرتون سر مسئله ی مالی بحثتون شده و اون از رو ناراحتی دست روتون بلند کرده

    به نظر می رسه دوستون داره ا البته فکر کنم چون خیلی توضیح ندادین
    البته من اگه جای شما بودم پشتشو خالی نمی کردم همسر واقعی کسیه که تو سختی ها پشت همسرشو خالی نکنه وگرنه تو عیش و نوش که همه دنیا میشن رفیق و همدم آدم
    بعدشم فکر کنم شما باید دودلیو بزاری کنارو تصمیم خودتو بگیری


    اگه موندی که امید وارم با همسرت بمونی باید تو مسایل اقتصادی کمکش کنی باید یه شغلی واسه خودت دسته پا کنی به همسرت هم حق بده اوضاع مملکت خیلی خرابه و دست آخر اگه با همسرت موندی یادت باشه دوست داره

  8. کاربر روبرو از پست مفید سعیداطی تشکرکرده است .

    parsa1400 (چهارشنبه 21 خرداد 93)

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آذر 95 [ 16:34]
    تاریخ عضویت
    1393-3-18
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    2,315
    سطح
    29
    Points: 2,315, Level: 29
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 135
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 55 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزيزم. خيلي آشفته و پراكنده نوشتيد. اول از همه خيلي ناراحت شدم از اينكه شما منزل رو ترك كرديد و ٢ ماه تمام همسرتان راتنها گذاشتيد. هميشه و در همه حال توصيه شده كه هيچ گاه منزل راترك نكنيد مگر مواقع خيلي خاص. غير از مشكلات اقتصادي چه مشكل ديگه اي داريد ؟ اگر فقط همين بوده باشد كه اصلا منطقي نيست تا بخواهيد بخاطرش زندگيتان را از هم بپاشيد. همسرتان بر طبق نوشته هاي شما شما رو دوست داره كه براي برگشتتان به زندگي تلاش كرده و ديگران را واسطه قرار داده. اين حسن بسيار خوبيست قدر آن را بدانيد. اينطور كه شما گفتيد مرد بيفكري نداري كه براي بدست آوردن مخارج زندگي تلاش نكند. اينكه حاضر شده در آژانس كار كند به اين معناست كه مي خواهد تأمين مخارج را برعهده بگيرد شايد خيلي خوش شانس نباشد يا بايد بيشتر تلاش كند كه اين جا به سياست شما بستگي دارد. فكر مي كنم خيلي صبور نيستيد. اوضاع را مديريت كنيد. به همسرتان اميد بدهيد كه با او مي مانيد تا جايي كه ببينيد براي زندگيتان تلاش مي كند. به خانواده تان اجازه دخالت ندهيد. واين را بدانيد كه هيچ تضميني نيست كه بعد از طلاق شرايطتتان بهتر شود.
    موفق باشيد

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 مرداد 93 [ 15:32]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    219
    سطح
    4
    Points: 219, Level: 4
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    4

    تشکرشده 12 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مصباح الهدی نمایش پست ها
    سلام الی جان

    اول اینکه عنوانت را از طریق لینک تماس با ما یا همون مثلث مشکی پایین و سمت راست پستت اعلام کن تغییرش بدن.چون عنوانت گویا نیست و هم دوستان نمی فهمند و هم اینکه خلاف قوانین هست که این تاپیک ها پیش بره.
    پس لطفا برای توجه بقیه به تاپیکت یه عنوان مناسب انتخاب کن.


    راستش متنت خیلی روان نیست.میشه بی زحمت تفکیک شده به این سوالات جواب بدی تا دوستان راحت تر راهنماییت کنند؟


    1)شما دقیقا سر چه مسائلی به نتیجه طلاق رسیدین؟ و از کی این موضوع براتون جدی شده؟ (لطفا کامل ولی بدون حاشیه توضیح بده)
    2)چه راهکارهایی انجام دادین؟مشاوره رفتین؟

    3)روابط عاطفی و ج چه طور هست؟
    4)احساس می کنم مشکلتون قابل حله ولی سیاست ندارید.
    5)بهتره به فکر درست کردن رابطه باشید.شما بچه دارید. برای طلاق همیشه وقت هست.

    6)حتما تاپیک های خانم she را وقت بذار و بخون.
    http://www.hamdardi.net/search.php?searchid=507256

    موفق باشی عزیزم.

    ان شاالله فردا بچه ها سر می زنند و راهنماییت می کنند.



    سلام.تشکر از راهنماییت.
    1-سر اینکه بهم بی توجه بود.نسبت به آینده بی خیاله.ثبات هیجانی نداره.یه روز خوبه فرداش بدون هیچ دلیلی میره تو لاک خودش وبه من بی توجهی میکنه.توی جمع کلا یادش میره منم هستم اونجا،نسبت به من احساس مسئولیت نداره.مثلا مریض میشدم با پدرم دکتر میرفتم ،لباس لازم داشتم با مادرم میرفتم ،با خودش یا خانواده اش بیرون میرفتیم از یک چیزی خوشم میومد خودم خرج میکردم،خرج دانشگاهمو پدرم میداد ،دو بار کار پیدا کردم گفتم منم کار کنم با هم زندگیمونو بسازیم یه الم شنگه ای راه انداخت نگذاشت برم سر کار،بهانه اش هم این بود دوست ندارم تو محیط مردونه کار کنی ،یا اگه تو بری سر کار دیگه از من خوشت نمی یادو...
    خودش سربازیش تموم شد من براش دنبال کار بودم ،همش از اول چشمشو به پدرش دوخته که یک روزی کار اون درست میشه و برای ما کاری انجام میده.
    من خیلی فداکاری ها کردم واسه زندگیمون ولی هیچ کدوم به چشمشون نیومد.5 سال کمه؟!!! 5 سال من عقد کرده بودم و تو خونه پدرم بودم و الانم باز هم خونه پدرم هستم.خوب اگه قرار بود من همش تو خونه ی پدرم باشم وخرجمو ایشون بده و به من هم بی توجهی بکنه واسه چی ازدواج کردم؟!!!!!!
    خودم خیلی پیش مشاور رفتم نتیجه نگرفتم.یکبار هم تو دوران نامزدی یک ماه بود که دنبالم نمی یومد منم که از رفتاراش خسته شده بودم میخواستم طلاق بگیرم بازهم به اصرار من با هم رفتیم مشاوره که چون مشاوره تمام حق رو به من داد و به شوهرم گفت که تلاش مادی و معنویت واسه زندگیت کم بوده چی بگه خوبه؟!!! گفت:مشاور آشنا یا فامیلتون بود آخه همش حق رو به تو داد ؟!!!!
    فقط بهانه اش واسه بی توجهی ها و بی مسئولیتی هاش این بود که اعصاب ندارم حوصله ندارم سربازی تموم بشه،کار پیدا کنم،مامانم با با دعواش شده،کار بابا درست بشه،بریم خونه سر زندگی خودمون ووووووو......خسته شدم از این بهانه هاش

    2-روابط عاطفی گفتم یه روز خوبه به زندگی امیدوارم میکنه یک هفته کاملا افسرده بی خیال
    3-مشکل من اگه فقط مالی بود که من تا الان باهاش کنار اومدم تا الان انگار نه انگار که من زن اون بودم تمام مخارج من رو خانواده ام دادن.من حتی از خیر مراسم عروسی و خرید و اینکه اونها خونه بگیرن گذشتم همه کارا رو خودم کردم
    حتی با اینکه خونه رو ما تهیه کردیم اسباب کشی کردم تمام هزینه ها رو پدرم داد و خودشو کشید کنار باز هم ذوق و شوق و خوشحالی نداشت که بعد 5 سال داریم زندگیمونو شروع میکنیم همش فکرش پیش خانواده اش بود.روز اسباب کشی از یک هفته قبل گفته بودم که جارو برقی و لوازم نظافت بیار رفت مامانشو اورد اونجا و گفت یادم رفته .مجبور شدم اونهارو هم خودم تهیه کنم.4 ساله آژانس کار میکنه دریغ از یه 100 هزار تومان پس انداز وقتی هم اعتراض میکنم میگه صرف نمیکنه فقط خرج ماشین و بنزین و گازو قسط 172 هزار تومانی میشه.میدونم که به پدرش میده و لی به روش نمیاوردم .
    4 خوشبختانه من چون بچه ندارم میخوام طلاق بگیرم.از آینده میترسم.خیلی بی خیال و بی توجه هستش .همچین آدمی نمی تونه پدر خوبی واسه بچه اش باشه .
    5-عید که قهر بودم من اومده بودم خونه پدرم فوری رفته بود مونده بود خونه مادرش اینها.نخواست یکبار بیاد خونمون و رو در رو ازم معذرت بخواد.رفتن مسافرت و پدرش هم واسم اظهارنامه تمکین فرستاد و خودم و خانوادمو کشید کلانتری ،به خودم و خانواده ام توهین کرد.اخه جواب خوبی های من و خانواده ام این بود؟!!!!! الان 3 ماهه که بطور جدی به طلاق فکر میکنم


    6-خانوادم قبلا با طلاق مخالف بودن ولی با رفتارهای اونها اصرار به طلاق دارن.
    ادمی که من 6 ساله همه کار کردم تا بیشتر به من و زندگیمون فکر کنه و تلاش کنه میتونه تغییر کنه؟ الان خیلی اصرار میکنه میگه قول میدم عوض شم کارای قبلیمو تکرار نکنم ولی وقتی عصبانی میشه قاطی میکنه هر چی از دهنش در میاد میگه و دلم میشکنه از حرفاش ومن دوباره نا امید میشم و با خودم میگم این عوض بشو نیست.
    7-همسرم خیلی وابسته خانواده اش هست تو دوران نامزدی اغلب سه نفره همه جا میرفتیم من و شوهرم و مادرش.اگه خانواده اش مسافرت میرفتن ما هم میرفتیم .با خانواده من یا مراسم فامیلای من میرفتیم با من حرف نمی زد و اخم میکرد.جاهایی که من دوست داشتم نمی رفتیم فقط جایی که باید اون و مادرش خوشش بیاد میرفتیم.نامزدی میرفتم خونشون اغلب مادرش و اون و برادرش میرفتن تو یه اتاق میشستن و من تنها با پدر شوهرم میشستم تلوزیون نگاه میکردیم و پدر شوهرم هم اصلا حرف نمی زنه .نه تنها با من با بچه هاشم اونطوریه.پدر شوهرم هم خیلی وابسته مادر و خواهراشه.من میترسم آینده ما هم بشه عین زندگی پدر شوهر و مادر شوهرم.اونها اصلا زندگی خوبی ندارن پدر شوهرم کتک کاری میکنه بد دهنی میکنه با خانواده ی زنش هم ارتباط نداره.

    8-اینها رو به شوهرم میگم میگه من به پدرم نکشیدم زندگی ما اونجوری نمیشه
    ولی در عمل ....
    9-همه میگن الان باهات مهربونه میخواد تو رو فریب بده که هم ماشینتو از دستت بگیره هم سرویس طلایی که گرفته واست رو.چون مدام میگفت اژانس طرح گذاشته باید ماشین به نامم بشه تا برم کارت شهری بگیرم و طلاهاتو بفروش خونه اجاره کنیم.
    این خلاصه ای از زندگی من هستش خیلی چیزا هستش که نخواستم خستتون کنم.

  11. کاربر روبرو از پست مفید eli.e تشکرکرده است .

    m.reza91 (یکشنبه 25 خرداد 93)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 مرداد 93 [ 15:32]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    219
    سطح
    4
    Points: 219, Level: 4
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    4

    تشکرشده 12 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آخه چرااااااااا چرا بچه ها راهنماییم نمی کنید؟!!!!!

  13. کاربر روبرو از پست مفید eli.e تشکرکرده است .

    m.reza91 (یکشنبه 25 خرداد 93)

  14. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 مرداد 93 [ 15:32]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    219
    سطح
    4
    Points: 219, Level: 4
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    4

    تشکرشده 12 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چرا کسی به من توجه نمی کنه؟!!!

  15. کاربر روبرو از پست مفید eli.e تشکرکرده است .

    m.reza91 (یکشنبه 25 خرداد 93)

  16. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 06 شهریور 00 [ 17:16]
    تاریخ عضویت
    1393-3-20
    نوشته ها
    188
    امتیاز
    9,113
    سطح
    64
    Points: 9,113, Level: 64
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 237
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 281 در 129 پست

    Rep Power
    42
    Array
    دو دل بودن برای مدت طولانی اصلا برای آینده شما خوب نیست
    چون عمر و وقت ارزشبند رو از شما میگیره
    دودلی باعث میشه به جایی عمل فقطط بشینیمد چه کنم چه کنم بگید
    6 سال زمان زیادیه
    ه
    هرچه سریعتر تصمیم قطعی بگبرید و اقدام کنیمن توصه به طلاق نمیکنم و هیچ کس دیگری هم به شما نخواهداهد گفت طلاق بگبرید
    این زندگی شماست و تصمیم نهایی فقطط به عهده شماست
    شما بهتر از همه میدونیمد که چی خوبه فقطط شجراعت عمل کردن ندارید

  17. کاربر روبرو از پست مفید maadar تشکرکرده است .

    eli.e (دوشنبه 02 تیر 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:55 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.