به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 25 مهر 93 [ 19:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-18
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    311
    سطح
    6
    Points: 311, Level: 6
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 23 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Unhappy شکاک بودن و تعصبی بودن شوهرم باعث اختلاف ما شده. چیکار کنم؟

    سلام...من 22سالمه 1ماه که عقد کردم .شوهر من شدیدا تعصبی روز به روز بدتر میشه طوریکه که میگه وقتی عروسی کردیم رفتیم خونه خودمون این گیر دادنا بیشتر میشه. تو خیابون اجازه ندارم به کسی نگاه کنم از وقتی باش اشنا شدم همهی کارام باید با تایید و اجازه اون باشه حتی رنگ مانتو لاک مو....این جور چیزا .بدون اجازش تا دم در نمیتونم برم با دوستام که اصلا بیرون رفتن یا با خودش یا با مامان بابا حتی با خواهرمم اجازه ندارم برم...گوشیمو نگاه میکنه با بعضی از دوستام که کلا قطع رابطه کردم دعوامون که میشه من اجازه دادو بیداد مثل خودش ندارم رو همهی مردها حساس حتی فامیل نزدیک ...به مردها که اصلا نباید دست بدم تا یه حرفی میزنم میگ ادمت میکنه کاری کرده وقتی نیست من حتی رنگ لاکی ام که دوست نداره جرات ندارم بزنم کلا بدون حضورش جرات انجام هیچ کاری و بیرون از خونه ندارم...خیلی دوسش دارم اونم خیییلیی دوسم داره خیلییم تحمل میکنم ولی واقعا دلم گرفته...
    ویرایش توسط مسافر زمان : سه شنبه 20 خرداد 93 در ساعت 19:49 دلیل: تغییر عنوان

  2. 3 کاربر از پست مفید ایلر تشکرکرده اند .

    Farzane-F (یکشنبه 18 خرداد 93), nafas sepehri (یکشنبه 18 خرداد 93), سعیداطی (یکشنبه 18 خرداد 93)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 خرداد 93 [ 10:37]
    تاریخ عضویت
    1392-8-08
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    573
    سطح
    11
    Points: 573, Level: 11
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 25 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظرم معني دوست داشتن براي من و شما فرق داره وقتي كسي رو دوست داري هركاري مي كني كه خوشحالش كني سلامتيش برات مهمه . احتمالا شما حرمت نفست خيلي كمه كه كسي كه محدودت ميكنه تحقيرت مي كنه رو دوست داري شايدم خودآزاري داري و هركي اذيتت كنه لذت ميبري.

  4. 3 کاربر از پست مفید پر خيال تشکرکرده اند .

    Farzane-F (یکشنبه 18 خرداد 93), nafas sepehri (یکشنبه 18 خرداد 93), فرهنگ 27 (یکشنبه 18 خرداد 93)

  5. #3
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array

  6. 4 کاربر از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده اند .

    Farzane-F (یکشنبه 18 خرداد 93), nafas sepehri (یکشنبه 18 خرداد 93), مامان فربد (یکشنبه 18 خرداد 93), سعیداطی (یکشنبه 18 خرداد 93)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 25 مهر 93 [ 19:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-18
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    311
    سطح
    6
    Points: 311, Level: 6
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 23 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط پر خيال نمایش پست ها
    به نظرم معني دوست داشتن براي من و شما فرق داره وقتي كسي رو دوست داري هركاري مي كني كه خوشحالش كني سلامتيش برات مهمه . احتمالا شما حرمت نفست خيلي كمه كه كسي كه محدودت ميكنه تحقيرت مي كنه رو دوست داري شايدم خودآزاري داري و هركي اذيتت كنه لذت ميبري.
    مرسی از نظرت...:)

  8. کاربر روبرو از پست مفید ایلر تشکرکرده است .

    سعیداطی (یکشنبه 18 خرداد 93)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آذر 95 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    6,319
    سطح
    51
    Points: 6,319, Level: 51
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    405

    تشکرشده 1,144 در 414 پست

    Rep Power
    77
    Array
    سلام.
    ازدواجتون رو تبریک می گم و امیدوارم با صبر و تلاش بهترین زندگی رو برای خودتون بسازید.

    با توجه به اینکه یک ماه بیشتر از نامزدیتون نمی گذره و چنین شرایطی به وجود اومده، بهتره بیشتر مراقب باشید!
    تعصب و بدبینی فقط بخشی از مشکل شماست.

    این که توی خیابون تمام مدت حواسش به شما باشه یا به خاطر مسائل جزئی مثل رنگ لاک ناخن عصبی بشه نشونه وسواس فکریه.

    همین طور ایشون شخصیت سلطه جو و پرخاشگر هم دارن. این دوتای آخری ناخودآگاه باعث میشه شما منفعل و حتی سلطه پذیر بشین که اصلا خوشایند نیست.

    این برداشت شخصی من از همین چند خطی بود که نوشتید. شاید اگر بیشتر توضیح بدین مسائل دیگه ای مشخص بشه.

    همین الان، مقالات مربوط به جرئت مندی و اعتماد به نفس رو داخل سایت جست و جو و مطالعه کنید.
    ویرایش توسط mahasty : یکشنبه 18 خرداد 93 در ساعت 18:38

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 خرداد 94 [ 14:17]
    تاریخ عضویت
    1393-3-08
    محل سکونت
    یزد
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    2,211
    سطح
    28
    Points: 2,211, Level: 28
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    262

    تشکرشده 312 در 141 پست

    Rep Power
    32
    Array
    سلام
    ایلر خانوم
    اینکه می گید نباید با مردها دست بدید منظورتون کدوم مردهاست محرم ها یا نا محرمها؟
    باید بهش این حسو بدید که تا ابد بهش وفادار می مونید و فقط مال شوهرتون هستید یکم بهش تکیه کنید بهش حس غرور بدید تا از این طریق ارضا بشه و نخواد با محدود کردنتون حس غرورشو تامین کنه
    بعدشم شما از کجا می دونید روز به روز بدتر میشه شما تازه یه ماهه ازدواج کردین حالا اون یه چیزی گفته بچسب به زندگیت اینا مشکل بزرگی نیست و با کمی کار و کوشش در جهت حل مشکل حل میشه دز ضمن پیشنهائ می کنم به یه مشاور مراجعه کنی
    خوشبخت باشی
    منم خوشبخت باشم

  11. 2 کاربر از پست مفید سعیداطی تشکرکرده اند .

    nafas sepehri (یکشنبه 18 خرداد 93), مهربونی... (سه شنبه 20 خرداد 93)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:55]
    تاریخ عضویت
    1393-3-10
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    49
    سطح
    1
    Points: 49, Level: 1
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    33

    تشکرشده 9 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز قبلا باهم اشنایی داشتین ی نه ی خاستگار غریبه بوده؟
    قبلا میشناختتون ی نه اصلا ..

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 25 مهر 93 [ 19:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-18
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    311
    سطح
    6
    Points: 311, Level: 6
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 23 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مهستی: مرسی عزیزم از نظرت. کلا اخلاقش جوریه که عصبی شدن یا اعتراض کردنو یه جور گستاخی میدونه البته برای خانمها...وقتی عصبانی میشه درو دیوار میکوبیه که الن این عادتشو ترک کرده و موقع عصابانیت سعی میکنه زود از پیش من بره بعده عذر خواهی می کنه اما من نمی خوام اینجور باشه نمیدونم چیکار کنم
    سعیداتی:منظورم پسر خاله....مردهای فامیل...من این حسو بهش دادم که فقط به اون فکر میکنم ولی چون قبلا ما توی یه دانشکده بودیم ادمای زیادی دورم دیده واسه همین نمیخواد مثل گذشته بشه اما دیگه زیادی داره حساس میشه جوریکه من یه قدم بخوام بردارم اون از یه ساعت قبل باید بدونه...
    نفس سپهری:ما یک سال باهم دوست بودیم و قبل از این هم ترم هم رشته خواهرم بوده...

  14. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 16 شهریور 93 [ 19:25]
    تاریخ عضویت
    1393-3-05
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    368
    سطح
    7
    Points: 368, Level: 7
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    119

    تشکرشده 116 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیزم
    نوشته تو خوندم یاد زندگی خودم افتادم . شوهر منم دقیقا همین رفتارارو داشت منم مشکل زندگیمو توی این سایت نوشتم بهتره بری بخونی که زندگی من سر 2 ماه به کجا کشیده شد .
    http://www.hamdardi.net/thread-33752.html



    شوهر من خیلی بد دل بود به همه چیز گیر میداد حتی میگفت با خواهر برادرت بگو بخند نباید داشته باشی و حتی باید جلوشون با روسری و چادر باشی توی خونه .به اقوامم گیر میداد که حتی بهشون سلام میکنی باید سرت پایین باشه . شوهرم خیلی اذیتم کرد و خیلی دست به زن و تهمت و توهین به من و خانواده م داشت بهترین راه برای من جدایی بود . شوهر من بهم میگفت وقتی عروسی بگیریم توی خونه زندانیت میکنم . حق بیرون رفتن نداشتم و چشمام همیشه پایین بود . خیلی توی زندگی کوتاهم اذیت شدم .
    به نظر من اسم این تعصب نیست اسم این بیماریه . کسی که عشقشو دوست داشته باشه انقدر اذیتش نمیکنه آرامشو ازش نمیگیره .
    مادر شوهر من همیشه بهم میگفت از بس که دوستت داره اینقدر روت حساسه ولی به نظر من این دوست داشتن نیست .
    موفق و سربلند باشی

  15. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 25 مهر 93 [ 19:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-18
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    311
    سطح
    6
    Points: 311, Level: 6
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 23 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Farzane-F نمایش پست ها
    سلام دوست عزیزم
    نوشته تو خوندم یاد زندگی خودم افتادم . شوهر منم دقیقا همین رفتارارو داشت منم مشکل زندگیمو توی این سایت نوشتم بهتره بری بخونی که زندگی من سر 2 ماه به کجا کشیده شد .
    http://www.hamdardi.net/thread-33752.html



    شوهر من خیلی بد دل بود به همه چیز گیر میداد حتی میگفت با خواهر برادرت بگو بخند نباید داشته باشی و حتی باید جلوشون با روسری و چادر باشی توی خونه .به اقوامم گیر میداد که حتی بهشون سلام میکنی باید سرت پایین باشه . شوهرم خیلی اذیتم کرد و خیلی دست به زن و تهمت و توهین به من و خانواده م داشت بهترین راه برای من جدایی بود . شوهر من بهم میگفت وقتی عروسی بگیریم توی خونه زندانیت میکنم . حق بیرون رفتن نداشتم و چشمام همیشه پایین بود . خیلی توی زندگی کوتاهم اذیت شدم .
    به نظر من اسم این تعصب نیست اسم این بیماریه . کسی که عشقشو دوست داشته باشه انقدر اذیتش نمیکنه آرامشو ازش نمیگیره .
    مادر شوهر من همیشه بهم میگفت از بس که دوستت داره اینقدر روت حساسه ولی به نظر من این دوست داشتن نیست .
    موفق و سربلند باشی
    مرسی عزیزم واسه نظرت ...واقعا بابت حرفات ازت ممنونم... خیلی واست ناراحت شدم امیدوارم که خوشبخت بشی...

  16. کاربر روبرو از پست مفید ایلر تشکرکرده است .

    Farzane-F (دوشنبه 19 خرداد 93)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تعصب و سختگیری همسر
    توسط سپیده64 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: پنجشنبه 04 خرداد 96, 22:16
  2. همسرم بیش از حد متعصبه
    توسط سپیده64 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 مرداد 94, 18:19
  3. جملات قصار بزرگان در مورد سخت گیری و تعصب
    توسط مدیرهمدردی در انجمن سخنان نغز و جملات قصار بزرگان
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: پنجشنبه 06 بهمن 90, 11:42
  4. مرد متعصب به کی میگن؟(بدبین)
    توسط پرستوی سفید در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: چهارشنبه 03 فروردین 90, 21:05
  5. تعصب بیش از حد شوهر خواهرم
    توسط شاپرک جون در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 03 اسفند 89, 07:58

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:15 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.