به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 22 فروردین 94 [ 08:22]
    تاریخ عضویت
    1392-5-09
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    2,362
    سطح
    29
    Points: 2,362, Level: 29
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 88
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    60

    تشکرشده 184 در 87 پست

    Rep Power
    0
    Array

    خواهشا یه سر بزنید.بی انگیزم

    سلام دوستان.
    من تازگیا یه نکته ای رو متوجه شدم.اونم اینکه ما مردا زمانی به آرامش میرسیم که خانواده مون رو در آرامش و احساس راحتی ببینیم.وگرنه برای ما خود آرامش به تنهایی معنی نداره.
    بعضیاتون من رو شاید از روی تاپیک هام به یاد بیارید.هیچ کس رو ندارم.حالا 25 سال دارم.برگشتم به کار سابقم یعنی کار نمای ساختمان.
    ولی اگه مشتریام بذارن حتی نمیخوام یه روز سرکار برم.یعنی دوست ندارم.آخه چرا کار کنم؟پول که واسه ادامه زندگیم دارم.سود پول بانکیم واسه من کافیه.اصلا چرا زندگی میکنم؟کاش زندگی یک دگمه turn off داشت و همه چیز تموم میشد.
    خسته ام.خسته ام از همه چیز.حتی از بیدار شدن تو صبح های سرد هم خسته شدم.
    خوشحال میشم دوستان کمی باهام دردودل کنند.

  2. 2 کاربر از پست مفید achilis تشکرکرده اند .

    toojih (پنجشنبه 28 آذر 92), جاثیه (جمعه 29 آذر 92)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    65
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط achilis نمایش پست ها
    ما مردا زمانی به آرامش میرسیم که خانواده مون رو در آرامش و احساس راحتی ببینیم.وگرنه برای ما خود آرامش به تنهایی معنی نداره.
    آکلیس جان، تو که گفتی تنهایی زندگی میکنی؟ منظورت از اینکه میگی خانواده اش احساس آرامش کنه اینه که خانواده باید تشکیل بدی؟ میشه یه کم بیشتر

    توضیح بدی که چی اذیتت میکنه؟ دوست داشتی چطوری باشه و نیست؟

  4. کاربر روبرو از پست مفید toojih تشکرکرده است .

    جاثیه (جمعه 29 آذر 92)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 خرداد 95 [ 21:46]
    تاریخ عضویت
    1391-12-17
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    2,763
    سطح
    32
    Points: 2,763, Level: 32
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    132

    تشکرشده 135 در 56 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خب کار رو که داری، پس انداز هم که داری! آستین رو بزن بالا پسر

  6. کاربر روبرو از پست مفید برسرک تشکرکرده است .

    جاثیه (جمعه 29 آذر 92)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    268
    Array
    سلام آقای آچلیس
    حالتون خوبه؟
    خب من فکر می کنم دلیل این بی انگیزگیتون تنهایی است.ان شالله کی خواستگاری تشریف می برید؟
    می تونید زاویه دیدتان را عوض کنید.مثلا پیش خودتون بگید که من باید تو کارم پیشرفت کنم.من باید فرد موفقی باشم.من باید آدم موجه و با شخصیتی تو جامعه باشم.تا بتونم بهترین شوهر برای همسر آینده ام باشم.تا بهم افتخار کنه! تا بیشتر منو دوست داشته باشه.
    می دونید که این چیزا برای دختران چقدر مهمه؟!
    این یک انگیزه خیلی خوبیه!
    یا علی!


  8. کاربر روبرو از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده است .

    جاثیه (جمعه 29 آذر 92)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 مرداد 95 [ 11:31]
    تاریخ عضویت
    1392-7-29
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    3,415
    سطح
    36
    Points: 3,415, Level: 36
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    320

    تشکرشده 515 در 170 پست

    Rep Power
    34
    Array
    دوست عزیز منم فکر میکنم دلیل این بی انگیزگی شما اینه که کسی رو ندارید که بخواید به خاطرش تلاش کنید
    چرا شروع نمیکنید برای خودتون آستین بالا بزنید
    با توجه به اینکه کسی رو ندارید اگر ازدواج کنید اون فرد براتون انگیزه میشه و زندگیتون متحول میشه
    همین که یه نفر رو دارید که به فکرتونه و عاشقونه زندگیتون زیر و رو میشه خصوصا شما که مشکل مالی هم ندارید
    با توکل به خدا توی ماه عزیزی که در پیش داریم به فکر ازدواج باش

  10. کاربر روبرو از پست مفید mis-marjan تشکرکرده است .

    جاثیه (جمعه 29 آذر 92)

  11. #6
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 22 فروردین 94 [ 08:22]
    تاریخ عضویت
    1392-5-09
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    2,362
    سطح
    29
    Points: 2,362, Level: 29
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 88
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    60

    تشکرشده 184 در 87 پست

    Rep Power
    0
    Array
    در جواب دوست خوبم tojih باید بگم که:
    نظورت از اینکه میگی خانواده اش احساس آرامش کنه اینه که خانواده باید تشکیل بدی؟ میشه یه کم بیشتر

    توضیح بدی که چی اذیتت میکنه؟ دوست داشتی چطوری باشه و نیست؟
    راستش همه چیز همونجوری که باید میبود هست شایدم نیست.راستش اصلا شرایط مطلوب رو نمیتونم تصور کنم.اینکه خانواده هم تشکیل بدم حرف شوهر خواهرم بود.گفت که اینطوری نمیتونی به آرامش برسی
    در جواب برسرک عزیز باید بگم که شاید وقتشه اما کو کسی که دوسش داشته باشم.
    دوست عزیزم مصباح الهدی که تا حالاخیلی بهم کمک کردن
    راستش من به نوبه خودم آدم موفقی بودم.خیلی سختی کشیدم تا به اینجا رسیدم.
    بگذارید کمی درد ودل کنم.الان که اینو تایپ میکنم دارم گریه میکنم.دختری که من واقعا دوسش داشتم ازدواج کرده.مساله نیست.بعد اون خیلی سعی کردم کس دیگه ای به زندگیم بیاد و حتی با چند نفر دیگر هم رابطه ای ساده شروع کردم که شاید بتوانم دوستشان داشته باشم و ازدواج کنم.نشد.اصلا عشق برای من تو قصه هاست.
    میخوام به یک چیز هم اعتراف کنم.من خیلی وقت پیش با یکی از خانم ها دوست شدم.بسیار دورادور طوری که فقط اس ام اس بود واسه آشنایی.این خانم به من علاقه مند شدند و من هم کمی وابسته شدم.ولی من نتوانستم دوستشان داشته باشم.نشد.حتی به خودشان هم بارها گفتم ولی ایشان قبول نکردند.من برای اینکه کاری کنم که ایشان از من بدشان بیاید چه کارها نکردم.به ایشان به دروغ گفتم که من کس دیگری را دوس دارم ولی گفتند باشه منم تو رو میخوام.
    خاصه بگم بدجور دلشان را شکستم.شاید همین لحظه تو فکر من هستند.اشتباه کردم.ولی باز میگویم من دوستشان نداشتم.شاید اگه هم جنس بودیم میتوانستیم دوستان خوبی برای هم باشیم ولی من نمیتوانستم طبق گفته اون عمل کنم و اینچنین دوستی را ادامه بدم.خلاصه دلشان را شکستم.اون هم گذشت.
    تنها چیزی که فهمیدم این است که من تنهام و باید عادت کنم.شاید شروع کنم به نوشتن.رمان بنویسم.

    - - - Updated - - -

    واقعا بعضیا اینجا باید قدر زندگیشونو بدونن.
    از کرم خدا که پدر مادر نداریم.یه خواهر داریمکه اونم دوست نداره صورتمون ببینه.حالا دلمونو به چی خوش بکنیم نمیدونم

  12. 2 کاربر از پست مفید achilis تشکرکرده اند .

    مصباح الهدی (جمعه 29 آذر 92), جاثیه (جمعه 29 آذر 92)

  13. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    268
    Array
    سلام برادر گرامی
    خودتون مشکلتون را متوجه شدین.این خیلی خوبه!!!
    خب به نظر من شما یک بار که عاشق شدین؛یعنی پس دوباره هم می تونید عاشق بشید.یعنی قلبتون این توانایی را داره.لینک زیر را بخونید:
    اما خب خودتون خوب می دونید که اگر به فکر اون خانم ادامه بدید این فرصت را از خودتون گرفتید!
    چون با فکر کردن به ایشون مداوم افکارتان را آبیاری می کنید و این فکر در قلبتون بیشتر ریشه می دواند و ممکنه قلبتون به این دلیل نمی تونه کس دیگری را بپذیره!
    پس نتیجه می گیریم اولین کار اینه که باید شروع کنید که دیگه به اون خانم فکر نکنید.و هیچ کس را با او مقایسه نکنید.هروقت فکرش به سمتتون اومد؛تکنیک توقف فکر را عملی کنید.
    این لینک را هم بخونید:
    دیگه اینکه چقدر سریع ناامید می شید!!!
    خب شاید هنوز اونی که قسمتتون هست پیدا نکردین!
    ببینید شاید شما توقع دارید که اگر کسی را دیدین همون اوایل عاشقش بشید.چون شما دختر قبلی را دوست داشتین؛شاید مداوم احساس فعلیتون را با احساس اون موقعتون مقایسه می کنید.در صورتی که حتما احساس عشق اولتون هم این قدر سریع به وجود نیومده و زمان برده.حالا گاهی بعضی وقت ها بسته به شرایط این زمان کوتاهه و گاهی این زمان کمی طولانی میشه.
    منظور من اینه که اگر رفتین خواستگاری و دختر خانم به دلتون نشستن(فقط در همین حد حتی)؛زود برچسب نزنید که من عاشقش نشدم و... .شاید به مرور زمان با شناخت شخصیتشون یا اتفاقاتی که براتون میفته؛جذبشون شدید و حتی عاشق!!!
    این تاپیک را بخونید:
    ببینید این آقا هم همون اول به خیلی از نکات بی توجه بود؛اما به مرور چیزهایی از اون دختر دید که دلبسته اش شد.
    پس نتیجه اینکه زود قضاوت نکنید و برچسب نزنید. به احساساتتان زمان بدید و از زوایای مختلف به موضوع نگاه کنید.
    نکته دیگه اینکه خواستگاری ها را مستقل از هم ببینید!!! هیچ کدام به همدیگه هیچ ربطی ندارند.اگه یک خواستگاری شرایطش جور نشد؛دلیل نمیشه که بقیه خواستگاری ها هم این طور بشه.این قدر خواستگاری برید تا نیمه گمشدتون پیدا بشه!!!!
    لینک زیر را هم حتما و حتما بخونید:

    یه روز یه دانشمند یه آزمایش جالب انجام داد... اون یه اكواریم شیشه ای ساخت و اونو با یه دیوار شیشه ای دو قسمت كرد.
    تو یه قسمت یه ماهی بزرگتر انداخت و در قسمت دیگه یه ماهی كوچیكتر كه غذای مورد علاقه ی ماهی بزرگه بود.
    ماهی كوچیكه تنها غذای ماهی بزرگه بود و دانشمند به اون غذای دیگه ای نمی داد... او برای خوردن ماهی كوچیكه بارها و بارها به طرفش حمله می كرد، اما هر بار به یه دیوار نامرئی می خورد. همون دیوار شیشه ای كه اونو از غذای مورد علاقش جدا می كرد.
    بالا خره بعد از مدتی از حمله به ماهی كوچیك منصرف شد. او باور كرده بود كه رفتن به اون طرف اكواریوم و خوردن ماهی كوچیكه كار غیر ممكنیه.
    دانشمند شیشه ی وسط رو برداشت و راه ماهی بزرگه رو باز كرد اما ماهی بزرگه هرگز به سمت ماهی كوچیكه حمله نكرد. اون هرگز قدم به سمت دیگر اكواریوم نگذاشت.
    میدانید چرا؟
    اون دیوار شیشه ای دیگه وجود نداشت، اما ماهی بزرگه تو ذهنش یه دیوار شیشه ای ساخته بود. یه دیوار كه شكستنش از شكستن هر دیوار واقعی سخت تر بود.
    اون دیوار باور خودش بود. باورش به محدودیت. باورش به وجود دیوار. باورش به ناتوانی
    شما این دیوار شیشه ای را از ذهنتون بردارید. مثل این ماهی نباش که فکر کنی این دفعه هم حتما مثل دفعات قبله! چون اگر این جوری فکر کنی حتما همین طوری هم میشه!
    برادر خوبم از دعا کردن هم غافل نباش! یک زیارت امام رضا برید حتما!می گن قسمت مردونه یک جا داره که مجرد ها می رن اونجا و از آقا برای ازدواجشون کمک می خوان!خیلی ها حاجتشون را این طوری گرفتن.یکیشو خودم دیدم.
    این خودش کلی بهتون انگیزه می ده!!!
    راستی اگر اونجا رفتین برای من و اعضای این تالار هم دعا کنید ها!!!
    نکته پایانی که می خواستم یاداوری کنم :
    مقایسه آفت عشق است.هر کسی مستقل از هر کس دیگری است!!!
    هیچ کس کامل نیست و این را بدونید که اکر با اون خانم هم ازدواج می کردید بعد از اینکه شور اولیه خوابید؛حتما اشکالات ایشون را هم می دیدید.و از کجا معلوم که شما می تونستین با اون اشکالات کنار بیایید.حتما مصلحتی بوده.
    سعی کنید تو انتخابتون اول منطقی عمل کنید.احساسات در حد به دل نشستن و دوست داشتن.اگر این طور باشه
    با گذر زمان عشق به وجود میاد!
    وگرنه دادگاه های طلاق پر است از کسانی که اول دیوانه وار عاشق هم بودن و الان متنفرند!!!
    عشق اول برای همه یک مزه دیگر را داره.ما فکر می کنیم لزوما تا آخر عمر این عشق هست اما غافل از اینکه شور و اشتیاق اولیه به دلیل مسائل هورمونی و ...از 6 ماه تا نهایتا یک یا دو سال ادامه داره.وقتی این شور و اشتیاق می خوابه تازه آدم چشمانش را باز می کنه و خود واقعی طرف را می بینه!!! حالا باید دید اون موقع چه کسی را انتخاب کرده اید.اون موقع می فهمید که عشقتون واقعی بوده یا کاذب!
    پس اول یک انتخاب عاقلانه بعد هم یک زندگی عاشقانه! ان شاالله!!!.


  14. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 تیر 93 [ 19:01]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    محل سکونت
    البرز کرج
    نوشته ها
    105
    امتیاز
    833
    سطح
    15
    Points: 833, Level: 15
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    92

    تشکرشده 184 در 65 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    22
    Array
    دوستان میگند برو یکی رو بدبخت کن و با خودت....
    من بهت میگم، شما تمام علائم کلینیکال افسردگی در سطح پیشرفته رو داری شما اول باید این مورد رو مو شکافی کنی تا ببنی مشکل دقیق چیه. مشکل هم دوستی و قهر و آشتی با دختر های دیگه نیست، حاد تر از این حرفاست.

    اینکه خواهر گرامیتون با شما مشکل داره باید بررسی بکنید، حالا اگر هم خواهر شما هم ازدواج کرده باشند باز هیچ چیز جای حمایت افراد فامیل رو نمیتونه نادیده بگیره ( درسته خیلی از فامیل ها هم نبودشون بهتر از بودنشون هست ) با این حال اگر خواهرتون نمیخواد شما رو ببینه آیا ازش احوالشو میپرسید ؟ ممکنه بگه چیزی لازم نداره یا فحش بده، شما باید کوتاه بیاید من برچسب رو کسی نمیزنم ولی یه سوال از خودت بپرس، آدم خوبی هستی ؟

    شما اگر خودت رو دوست نداشته باشی و ندونی چطور محبت بکنی چطور میتونی ازدواج بکنی ؟

    شما از زندگیت لذت نمیبری چون هدفی برای خودت تعیین نکردی لااقل کردی بعد تهش رسیدی فهمیدی پوچه، فعلا سرت رو با ورزش گرم کن -- دقیقا مثل این میمونه که بخوام یه معتاد رو بکشونم بگم باید برام 100 تا پشتک بزنی. مجبوری انجام بدی.

    خوشت بیاد یا نیاد فرقی نمیکنه، عزیز مشکل اصلی خودتی.

  15. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    268
    Array
    آقای آچیلیس حالتون چه طوره؟

    خبری ازتون نیست؟


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 فروردین 93, 08:09
  2. من نفرت انگیزم
    توسط shilaa در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 50
    آخرين نوشته: پنجشنبه 17 بهمن 92, 15:14
  3. هدف و انگیزه؟!!؟از کجا بیارم؟!؟
    توسط tanin-91 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 16 دی 92, 21:16
  4. خیلی تنهام انگیزه ای واسه بودن ندارم
    توسط مرمر تنها در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 09 آذر 92, 18:44
  5. مردایی که می گن دختر باید ریزه میزه و کوچولو باشه ،دروغ می گن؟؟؟؟
    توسط نازنین آریایی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 55
    آخرين نوشته: پنجشنبه 01 تیر 91, 16:44

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:35 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.