به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 33
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 خرداد 94 [ 15:09]
    تاریخ عضویت
    1392-5-05
    نوشته ها
    146
    امتیاز
    2,138
    سطح
    27
    Points: 2,138, Level: 27
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    145

    تشکرشده 307 در 119 پست

    Rep Power
    25
    Array

    وابستگی همسرم به من

    سلام
    البته الانم که دارم می نویسم شک دارم که وابستگیه یا دلبستگی یا ترکیبی از هردو
    من دو ماهی میشه عقد کردم و تو این مدت هر روز احساس می کنم وابستگی همسرم به من بیشتر میشه
    هنوز بطور جدی مشکل ساز نشده ولی فکر کنم اگه همین روند ادامه پیدا کنه بشه
    مثلا اگه همسرم رو دو روز پشت سرهم نبینم ازم دلخور میشه با اینکه روزی نمیشه که بهش زنگ نزنم
    حتی وقتی میدونه من سرما خوردم هم وقتی دو روز ندیدمش فکر میکرد من مریضی ناجوری گرفتم که نمیرم ببینمش !!!
    بعدا فهمیدم اون روزا میرفته تو اتاقش و منتظر زنگ من بوده و حتی شامم نمی خورده!
    ما حداقل سه روز در هفته همدیگر رو می بینیم ولی این برای همسرم کافی نیست
    تازه این جدا از پیامک هایی که صبح و ظهر و شب به هم میدیم
    یا مثلا بهش گفته بودم این هفته کارم زیاده و دیروقت میام و اگه تونستم میرم خونشون و اتفاقا 10 شب رسیدم خونمون ولی فرداش کلی به من ابراز ناراحتی کرد چرا نرفتم حداقل یک دقیقه ببینمش!!!
    بعضی وقتا می فهمم یه بعد ازظهر رو کلا به من فکر میکرده یا داشته عکسامون رو نگاه میکرده و این به من فکر کردنش تو پیام های صبح و ظهر و شبش معلومه
    می دونم قطعا علاقه هم هست چون منم خیلی دوستش دارم ولی مثل همسرم وابسته نیستم
    حالا نمی دونم من زیادی ابراز اجساسات کردم که اینطوری وابستش کردم یا چیز دیگه ایه
    احساس می کنم اگه وابستگیش بیشتر بشه اون موقع انتظار داره هر روز همدیگر رو ببینیم که نشدنیه
    و توقعاتش از من بیشتر بشه که من نتونم براوردش کنم و خودش باعث دلخوری بشه
    دنبال راهکاری میگردم که وابستگیش رو کم کنم ولی نمی دونم چه جوری
    میترسم رک بهش بگم وابسته ای ناراحت بشه و فکر کنه دوستش ندارم
    از طرفی هم نمی خوام بیشتر وابستش کنم
    اگه کمترم محبت کنم بهش ممکنه فکر کنه من نسبت بهش سرد شدم
    چیکار کنم که وابستگیش کمتر بشه بدون اینکه ناراحتی یا سردی یا سوءتفاهم پیش بیاد ؟

  2. کاربر روبرو از پست مفید Naashena تشکرکرده است .

    مهربونی... (چهارشنبه 13 آذر 92)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    151
    Array
    سلام.
    تبریک میگم بابت عقدتون.

    شما با همون دختر خانمی ازدواج کردی که یه تاپیک هم براش داری؟
    از زندگی چه می خواهی که در خدایی ِخدا، آنرا نمیابی؟

  4. 2 کاربر از پست مفید دختر مهربون تشکرکرده اند .

    Naashena (چهارشنبه 13 آذر 92), shabnam z (چهارشنبه 13 آذر 92)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 خرداد 94 [ 15:09]
    تاریخ عضویت
    1392-5-05
    نوشته ها
    146
    امتیاز
    2,138
    سطح
    27
    Points: 2,138, Level: 27
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    145

    تشکرشده 307 در 119 پست

    Rep Power
    25
    Array
    ممنون بابت تبریک
    بله همون شخص هستند

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 07 دی 92 [ 12:36]
    تاریخ عضویت
    1392-9-11
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    76
    سطح
    1
    Points: 76, Level: 1
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام بابت ازدواجتون تبریک میگم
    نمیدونم چی بگم اما از این ک همسرتون به شما علاقه مند هستند باید خوشحال باشید همیشه در دوران عقد و نامزدی یک سری از این مشکلات پیش میاد اما مطمئن باشید بعد از یه مدت حل میشه همسر شما چند سالشه؟؟؟

  7. کاربر روبرو از پست مفید عاطی جون تشکرکرده است .

    Naashena (چهارشنبه 13 آذر 92)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 خرداد 94 [ 15:09]
    تاریخ عضویت
    1392-5-05
    نوشته ها
    146
    امتیاز
    2,138
    سطح
    27
    Points: 2,138, Level: 27
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    145

    تشکرشده 307 در 119 پست

    Rep Power
    25
    Array
    من نگفتم ناراحتم از اینکه دوستم داره بلکه نگرانم از اینکه وابستگیش زیاد بشه
    در حال حاضر دوران خوبی رو داریم و خوشحالم ولی نگرانم از بابت اینده
    همسرم ۲۵ سالشه و منم ۲۷
    این وابسته شدن رو مادر همسرم هم گفته و خودشم متعجب از این قضیه بود
    یدفعه خودش گفت به برادرت حسودیم میشه که هر شب میتونه ببینتت!
    یعنی اینا برای یک دختر طبیعیه و من الکی حساس شدم ؟

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 07 دی 92 [ 12:36]
    تاریخ عضویت
    1392-9-11
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    76
    سطح
    1
    Points: 76, Level: 1
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    حدس میزنم حدس خودتون درست باشه شاید این دختر توی خانوادش اون محبتی رو ک باید دریافت نکرده و حالا با محبتی ک شما ب اون دادید باعث وابستگی شدید اون شدید

  10. کاربر روبرو از پست مفید عاطی جون تشکرکرده است .

    Naashena (پنجشنبه 14 آذر 92)

  11. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    151
    Array
    دوست عزیز، ممکنه برای خیلی از دختر خانم ها اول ازدواجشون این موقعیت پیش بیاد.

    مخصوصا اونهایی که تا قبل عقد با کسی رابطه عاطفی نداشتن
    و مخصوصا اگه توی خانواده شون محبت پدرانه دریافت نکرده باشن.

    اما حتی اونهایی که توی خانواده شون به صورت نرمال محبت دریافت کردن هم گاهی دچار این وضعیت میشن.
    لینک زیر رو یک نگاهی بنداز:
    http://www.hamdardi.net/thread-13846.html

    زمان عقدتون قراره چه مدتی باشه؟
    همسرت شاغله؟
    دانشجو؟
    مشغولیتی داره الان؟

    شما باید کمکش کنی.
    هیچ وقت این احساساتش رو به روش نیار. جوری نباشه که بابت این احساسات زیادش حس حقارت بهش دست بده.

    مطالب لینکی که گذاشتم بخون. ببین میتونی راهکارها رو غیر مستقیمشون کنی و از طرف خودت عملیشون کنی؟

    - - - Updated - - -

    مثلا چیزی که توی اون تاپیک نوشته و شما قابلیت انجامش رو داری، یکیش اینه:
    به همين دليل دو كتاب بهت معرفي مي كنم كه مي تواند كمك كننده باشد


    نام كتاب : زنده باد خودم ....
    به قلم : وين داير
    مترجم : بدري نيك فطرت
    انتشارات : دايره



    نام كتاب : من - كودك - من
    به قلم : جان براد شاو
    مترجم : دكتر داود محب علي
    متاسفانه اين كتاب چاپ نمي شود و بايد نسخه ي كپي يا زيراكسي آن را تهيه كني.
    این کتاب ها رو تهیه کنی و بهش هدیه بدی.
    از زندگی چه می خواهی که در خدایی ِخدا، آنرا نمیابی؟

  12. 3 کاربر از پست مفید دختر مهربون تشکرکرده اند .

    del (شنبه 16 آذر 92), Naashena (چهارشنبه 13 آذر 92), shabnam z (چهارشنبه 13 آذر 92)

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 خرداد 94 [ 15:09]
    تاریخ عضویت
    1392-5-05
    نوشته ها
    146
    امتیاز
    2,138
    سطح
    27
    Points: 2,138, Level: 27
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    145

    تشکرشده 307 در 119 پست

    Rep Power
    25
    Array
    ممنون از جوابت دختر مهربون
    هر دو اون جمله مخصوصا ها برای همسرم صادقه
    البته اینطورم نیست که از خانواده محبت دریافت نکرده باشه مادر خواهر برادر واقعا محبت کردند حتی مادربزرگ و دایی و ...
    لینک معرفی شده رو کامل خوندم مطالب خیلی خوبی گفته بود و مورد های مشابهی همسرم و باز کننده تاپیک داشتند ولی راهکارها برای طرفیه که وابسته هست بیشتر نه من
    مثلا برای کم کردن تیزی احساساتش مثلا بگم هدیه بهت میدم زیاد خوشحال نشو! یا بگم چرا زیادی خوشحال میشی
    یبار که پیامکی ابراز دلتنگی کرد گفتم از این خوشحال باش که کنار مادرتی و به اون فکر کن . میدونی جوابش چی بود ؟ خسته نباشی خودم نمی دونستم!
    اون کتابا رو هم میگردم ببینم پیدا میکنم
    عقدمون خوشبختانه اونقدرا قرار نیست طولانی باشه کمتر از ۶ ماهه دیگه عروسیه
    همسرم دانشجویه البته الان کاراموزیه و کارشم جوریه که در روز فوقش تا ظهره اونم هر روز نیست! برای همین وقت فکر کردن زیاد داره

  14. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 مرداد 94 [ 18:26]
    تاریخ عضویت
    1392-1-19
    نوشته ها
    181
    امتیاز
    2,578
    سطح
    30
    Points: 2,578, Level: 30
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    395

    تشکرشده 383 در 145 پست

    Rep Power
    30
    Array
    اول بهتون تبریک میگم انشاالله خوشبخت و سعادتمند باشید
    بعدم اگر حمل بر فضولی نشه میتونم بپرسم چرا هر روز نمی تونید همدیگه رو ببینید؟
    نمی دونم شاید من اشتباه می کنم اما به نظرم تو دوران نامزدی اونم از نوع عقد که محدودیت و نگرانی نسبت به آشنایی و صیغه کمتره ملاقات هر روزه ولو کوتاه توقع زیادی نمیاد و نشونه وابستگی نیست بلکه نشونه وجود اشتیاق و علاقه ست به نظر من اگر این حس اول زندگی وجود نداشته باشه و طرفین بتونن توی این مرحله که اوج هیجان و اشتیاق و علاقه ست چند روز یه بار همو ببینن و ککشون هم نگزه یه جای کار می لنگه و باید نگران بود
    این مواردی که شما ذکر کردین خیلی حاد نبود و به نظر من طبیعی بود(البته من خودم دختر گرم و عاطفی هستم) اگر موردی شما رو نگران کرده می تونید مثال بزنید؟

  15. 3 کاربر از پست مفید saraamini تشکرکرده اند .

    Naashena (چهارشنبه 13 آذر 92), reihane_b (پنجشنبه 14 آذر 92), مصباح الهدی (شنبه 23 آذر 92)

  16. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 فروردین 98 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1391-9-10
    نوشته ها
    485
    امتیاز
    9,513
    سطح
    65
    Points: 9,513, Level: 65
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,478

    تشکرشده 1,276 در 407 پست

    Rep Power
    73
    Array
    سلام
    همه ی دخترا اول ازدواج، تصور یه زندگی رمانتیک پر از ابراز عشق و دلتنگی دارن، اما کم کم که سختی زندگی رو دیدن همه ی اینا هم فراموششون میشه و میفهمن که زندگی واقعی با تصورشون خیلی فرق داره! فکر نمیکنم نیازی باشه که این حقیقت تلخو زودتر بهش بفهمونین! شاید اینجور ابراز عشق و دلتنگی ها یه جور فانتزی ذهنیش بوده و انتظار داره که اینو از طرف شما هم ببینه نه اینکه شما با بی محلی بخواین احساسشو کمرنگتر کنین!

  17. 5 کاربر از پست مفید sara 65 تشکرکرده اند .

    earth (پنجشنبه 14 آذر 92), Naashena (پنجشنبه 14 آذر 92), reihane_b (پنجشنبه 14 آذر 92), saraamini (پنجشنبه 14 آذر 92), shabnam z (پنجشنبه 14 آذر 92)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.