به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 آذر 94 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1392-8-09
    نوشته ها
    227
    امتیاز
    2,683
    سطح
    31
    Points: 2,683, Level: 31
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,932

    تشکرشده 348 در 164 پست

    Rep Power
    33
    Array

    وابستگی فرزندم حین رفتن به مهد آبا قابل رفع کردن است؟

    دوستای خوبم که به من پیشنهاد دادید که فرزندم رو مهد بذارم>یه کلاس زبان می دارم فرزند 3/5 سالشه که خیلی دوسش داره ولی جلسه سوم به بعد به من می چسبه و همش گریه می کنه و نمی ره کلاس...<>حتی یه روزهایی که کلاس نمی ره می برمش خانه اسباب بازی و او همین کارو باز تکرار می کنه>کلافم کرده چیکار کنم؟.

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.
    به نظرم چون همیشه شما پیشش بوده اید و همیشه فقط شما رو دیده خیلی به مشا وابسته است.
    گمان نمیکنم زمان زیادی از مهدکودک رفتن فرزندتون گذشته باشه. فکر میکنم با گذر زمان کمی بهتر بشه.
    ولی من یه چیزی به ذهنم میرسه که به نظرم یه مدت امتحانش کنید ببینید جواب میده یا نه.

    این ترس فرزند شم ممکنه از ترس از دست دادن شما باشه.
    به نظر من قبل از رفتن به مهدکودک با فرزندتون صحبت کنید. بهش با زبونی که براش قابل درک باشه بگید که تو قراره بری یکمی با بچه های دیگه بازی کنی. مامان هم میذاره و با بچه ها بازی کنی. اما نگران نباش. من برمیگردم. هیچوقت تنهات نمیذارم. مامانی بهت قول میده زود برگرده.

    به نظرم یه مدت مثلا شما برید توی دفتر بشینید. نه اینکه برید خونه. مثلا اول فقط نیم ساعت تنهاش بذارید.بعد هر وقت بهونه شما رو گرفت حضور پیدا کنید و بذارید حس کنه که شما هستید و بر میگردید. بعد کم کم زمان این نیم ساعت رو بیشتر کنید.
    او هم فکر میکنم در این مدت کم کم به هم سن هاش و به مربیش بیشتر عادت کنه.

    البته فکر کنم فرزند شما پسر باشه. درسته؟ پسرا کلا خیلی به مامانشون وابسته اند. دخترها کمتر وابسته میشن. به خاطر همین کار با پسرها سخت تره. و زمان بر تر.
    ولی شما سعی کنید در عین نرمش، قاطعیت خودتون رو حفظ کنید. اون حرف زدنه و صحبت کردنه فکر کنم خیلی موثر باشه.

  3. کاربر روبرو از پست مفید Pooh تشکرکرده است .

    کاغذ بی خط (دوشنبه 11 آذر 92)

  4. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 آذر 94 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1392-8-09
    نوشته ها
    227
    امتیاز
    2,683
    سطح
    31
    Points: 2,683, Level: 31
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,932

    تشکرشده 348 در 164 پست

    Rep Power
    33
    Array
    سلام poohجان من دفعه قبلی تمام مدت پیشش بودم ولی اون اصلا از من جدا نشد
    فرزندم دختره....می دونم خیلی به من وابسته شده...
    این روشی که شما می گی رو بارها امتحان کردم یعنی باش خیلی حرف زدم ولی تاثیر نداشته.....

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 تیر 97 [ 11:22]
    تاریخ عضویت
    1392-5-06
    محل سکونت
    زیر اسمان خدا
    نوشته ها
    203
    امتیاز
    5,485
    سطح
    47
    Points: 5,485, Level: 47
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 294 در 130 پست

    Rep Power
    33
    Array
    دوست عزیزم واقعاً متاسفم واسه این اتفاق و اگه براتون مقدوره با یه مشاوره خبره صحبت کنید چون با توجه به اینکه کار هایی که pooh گفت رو هم انجام دادید بعید میدونم مشکلش سطحی باشه ، خواهر منم متاسفانه اینطوری بود و به بیماری فوبیا مدرسه معروفه. ولی‌ اگه الان که مهد میره درمان بشه بهتره تا بعد.

    اگه براتون مقدور به این سوالا جواب بدید :


    ۱.فرزندتون رفتار‌های وسواس گونه نداره ؟

    ۲.یا تیک عصبی ؟(هرچند ناچیز)

    ۳.استرس چطور؟ (همون طور که میدونید ریشهٔ ترس ازتربه)
    ۴.آیا تا حالا شده که تنهاش بذارید جایی که بر خلاف میل باطنیش بوده؟ یا باهاش بد قولی‌ کنید سر ساعته رفتن دنبالش؟

    ۵.از کی‌ اینطوری شده ،یعنی‌ به نظرتون چه اتفاقی‌ ممکن اونو از مهد فراری کرده باشه؟

    ممنون

  6. کاربر روبرو از پست مفید yektaye tanha تشکرکرده است .

    کاغذ بی خط (سه شنبه 12 آذر 92)

  7. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    من هم با دخترم وقتی 3 سالش بود و خواستم بذارمش مهد چنین مشکلی پیدا کردم. اینم تاپیکش:

    http://www.hamdardi.net/thread-23545.html
    البته بعد هم تونستم مشکل رو حل کنم و در این تاپیک به عنوان تجربه در اختیار مراجعه کننده قرار دادم:

    http://www.hamdardi.net/thread-29343.html
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  8. 2 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    Pooh (سه شنبه 12 آذر 92), کاغذ بی خط (سه شنبه 12 آذر 92)

  9. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 آذر 94 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1392-8-09
    نوشته ها
    227
    امتیاز
    2,683
    سطح
    31
    Points: 2,683, Level: 31
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,932

    تشکرشده 348 در 164 پست

    Rep Power
    33
    Array
    yektaجان هیچ کدوم از مواردی که شما ذکر کردی رو فرزندم نداره..فقط کمی ترسو است مثلا از صدای جیغ بچها می ترسه یا تعداد بچها خیلی زیاد باشه و رفتارهای خشن ببینه...
    deljooجان واقعا ممنون از لینکهایی که گذاشتی واقعا به دردم خورد...
    فقط بگم که من در روزای گدشته کلی با دخترم کلاس زبان بازی کردیم و شخصیتهامون رو هی عوض می کردیم به طوری که گفت بریم الان کلاس و شب بود من همون شب بردمش دم کلاس تا ببینه و بدونه که فردا باز باید بیاد..
    امروز که ببردمش کلاس 1/5 اول رو باز گریه کرد و به من چسبید و در زنگ تفریح به هوای خوردن خوراکی رفت تو کلاس و دایم من رو نگاه می کرد چند بار هم باز خواست بیاد که معلمشون بش stiker داد تا حواسش پرت شد وخلاصه 1ساعت و نیم باقیمانده رو تو کلاس موند
    خدا کنه باز این رفتار توش باقی بمونه ............
    منم خیلی عداب وجدان دارم...چندبار تصمیم گرفتم نبرمش...خوب اطرافیانم یه سری من رو منع می کنند از بردن به کلاس ولی من خودم رو خیلی وقف بچه کردم و کلا افسرده شدم و دیدم ار این که بمونه خونه بیشتر هر دومون اسیب می بینیم....
    مهد خوب هم در اطرافمون نیست به خاطر همین گفتم کلاس بذارمش........
    راستی deljooجان اخرش دخترت به مهد عادت کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  10. کاربر روبرو از پست مفید کاغذ بی خط تشکرکرده است .

    Pooh (سه شنبه 12 آذر 92)

  11. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    عادت کرده خیلی هم دوست داره. البته همون اول که دخترم ناراحت بود من مهدش رو عوض کردم و بردم یک مهد دیگه که مربی ها خوش اخلاق تر بودند. به مهد جدید خیلی خیلی زود عادت کرد و اصلا شرایط روحیش خیلی بهتر شد. به هر حال بچه ها نیاز دارند که رفتار احتماعی رو در تقابل با جامعه از 3 سالگی به بعد یاد بگیرند.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  12. 2 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    Pooh (سه شنبه 12 آذر 92), کاغذ بی خط (سه شنبه 12 آذر 92)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ایا استفاده از تخت خواب پدر و مادر بد است؟
    توسط voroujak در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: پنجشنبه 08 آبان 93, 21:56
  2. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: پنجشنبه 15 خرداد 93, 12:38
  3. این خواستگار مناسب من هست؟
    توسط hamrahi در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 آذر 92, 22:57
  4. از کجا بفهمم خواستگارم سلطه جو است؟
    توسط asma66 در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: پنجشنبه 09 خرداد 92, 00:59
  5. نگران ازدواجمم:( حرف خاستگارم درست؟!:(
    توسط arameshe ziba در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: چهارشنبه 17 آبان 91, 20:52

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:20 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.