شما چند سالتونه؟ چقدر از درستون مونده؟ آیا فقط مانع ازدواج شما درستون هست؟ یعنی مشکل شغل و سربازی و درآمد ندارید؟
چقدر دختر خانم و خانواده اش رو می شناسید؟ می دونید چه فرهنگی و آداب و رسوم هایی دارن؟ می دونید خود دختر خانم چه تفکراتی داره؟ از لحاظ هم کفو بودن، هم کفو هم هستید؟
ایشون چند سالشونه؟ ظاهرا مشکلی با نوع ارتباطات دختر خانم هم ندارید. فیس بوک و تعاملات اجتماعی و از این حرفها.
--------------
بعد هم شما خیلی عجولید. البته این رو از روی نوشته های شما متوجه میشم. یه پسر کاملا احساساتی که به احتمال زیاد تصمیماتش رو هم با همین میزان احساسات میگیره و به احتمال 90 درصد در آینده ای نه چندان دور، با این واکنش های احساسی یا ضربه ی سنگینی به خودش میزنه (چون وابسته میشه و انتظار و توقع از دختر خانم داره که برآورده نمیشه و بعدشم ممکنه با این میزان احساسات که توی چشماش نگاه کردید و احساساتتون رو گفتید و ایشون هم به همین زودی، توی همین چند بار ملاقات دست میکشن روی صورت شما؛ کار به جاهای باریک مثل ارتباطات جسمی و جنسی هم برسه و ضربات بدتر.)
---------------
یه کم به احساساتت استپ بده و آروم باش! یه نفس عمیق بکش و به خودت بگو واقعا هدفت چیه و میخوای با زندگیت و آینده ات چی کار کنی؟!
آرزوهایم مشخص است و دست یافتنی و
من
برای رسیدن به آنها نهایت تلاش خود را خواهم داشت!
و امروز
من شاکرم! شاکرم که خداوندی دارم که
آرزوهایم رو به من هدیه دادند و
منه انسان
چیزی رو نخواهم ساخت، حتی دیگر لیستی نخواهم نوشت، من!!
من سر طاعت در برابر لیستی که به من هدیه میدهد برمیآورم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)