به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 شهریور 93 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-3-12
    نوشته ها
    316
    امتیاز
    168
    سطح
    3
    Points: 168, Level: 3
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive100 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    157

    تشکرشده 226 در 130 پست

    Rep Power
    42
    Array

    New چیکار کنم از عصبانیتم کاسته بشه2 (ادامه تاپیک های بی وفا)

    با سلام خدمت دوستان عزیز

    حال و احوال شما دوستان چطوره؟؟؟

    امیدوارم خوب و سلامت باشید

    باز هم مزاحم اوقات شریف دوستان و کارشناسان عزیز شدیم بسیار پوزش می طلبم

    دوستانی که در این تاپیک ما که لینکش رو می زارم حضور داشتن می دونن که من ناخود اگاه از کوره در میرم و عصبی میشم
    http://www.hamdardi.net/thread-29256.html
    تو اون تاپیک دوستان کمکی کردن تا حدودی بهتر شم و بهتر شدم ولی یه مدته دوباره عصبی میشم خیلی هم عصبی میشم
    اوج گرفتن این مشکل تازه از زمان مشکل اخیری که برام پیش اومده بود که شامل ازدواج و مشکلاتی که داشت مخصوصا مزاحم های بیشماری که داشتم شکل گرفت

    در خصوص مشکل قبلی با همکاری دوستان خودم تونستم مهره اصلی رو پیدا کنم و اولین باری بود که دست روی یکی اونم از نوع مونث بلند کردم خواهشا کسی چیزی در این خصوص نگه که چرا این کارو کردم و باعث انحراف تاپیک نشه

    من اومدم الان در مورد همین عصبانیتم از شما راهنمایی بگیرم
    نمی دونم از کجا مبحث وشکل بدم ولی من تا به امروز با خانومم مشکلی نداشتم نه بحثی بین خودمون پیش می اومد نه دعوایی نه به قول معروف اختلاف نظری چون هر دوی ما هم دیگر رو درک می کردیم برای رسیدن به اهدافی که در میون گذاشته بودیم تلاش می کردیم و خلاصه خوب و خوش در کنار هم و از کنار هم بودن هم لذت می بردیم حتی الانشم لذت می برم ولی نمی دونم تا کجا براتون گفتم که خانوم من دانشجوی دندون پزشکی هستش و می دونم که باید درسش رو بخونه و منم مشکلی در این خصوص ندارم اما من تا چند روز دیگه عروسیمه و کلی از کارها باز هم مونده ولی خانوم من بیشتر اوقات رو با کتاباش سر میکنه منظور از بیشتر اوقات اینه که بجای اینکه به من کمک کنه برای کارای عروسی و اینا می شینه درس می خونه می دونم درساش سنگینه

    این موضوع بر میگرده به دیروز بعد از ظهر که می خواستیم بریم خونه مادرم اینا و بهش گفتم اگه مایلی بریم و بعد اونجا هم یه سر به پدر و مادرت بزنیم و ببینیم که در چه وضعیتی هستش و برای عروسی دارن چیکار می کنن هی گفت درس دارم هی درس دارم و از این حرفا من دوباره با متانت بهش گفتم عزیز من شما می تونی یه 3ساعت درستو کنار بزاری و با من بیای ولی بازم دیدم در حالی که سرش تو کتاب بود بهم گفت نمی شه دیگه عزیزم
    اونجا بود که دیگه امپرم زد بالا قاطی کردم و داد و بیداد کردم و کتاباشو شوت گرفتم ببخشید که اینجوری گفتم فقط می خواستم بدونین که خیلی اوج عصبانیتم شدید بود خلاصه یه 5دقیقه عصبی شدم و رفتم بیرون تک و تنها
    رفتم بیرون دیدم زنگ میزنه ور نداشتم 2 3 بار زنگ زد اخر سر ور داشتم گفتم با احترام بهش که یکم تنهام بزاره و بهش گفتم کار به کارم فعلا نداشته باشه

    تا ساعت 9 که برگشتم خونه نه سلامی بهش کردم نه هیچی رفتم تو اتاقم و خودمو مشغول کردم با کامپیوتر و البوم بچگی ها
    می دونستم که همش می خواست با من حرف بزنه ولی واقعا از دستش ناراحت شدم
    دیدم شام درست کرده و برام اورد تو اطاقم ولی لب نزدم به شام و همون جوری با کارام مشغول بودم تا اینکه دیر وقت شد و منم خوابم برد روی مبل که یهو صبح پاشدم دیدم روم پتو انداخته
    رفتم سر کار و دیدم که ساعت 9 بهم اس ام اس زده که :

    صبح بخیر و از این جور حرفا منم جوابشو دادم نوشتم صبح بخیر من دیر میام امروز خونه جلسه دارم


    ولی بازم نمی دونم مشکل از من بود یا نه ولی خیلی از دستش دلخور شدم چون که من همیشه رعایت حالشو کرده بودم و می کنم نمی گم ایشون هم نمی کنه ولی 3 ساعت ارزش دلخوری نداشت

    الان که دارم می نویسم یکم حالم بهتر شد و راحت شدم
    نمی دونم مستلزم راهنمایی هستم در این خصوص یا در خصوص عصبانیتم یا نیستم
    با خداست
    ولی عصبی شدنم خیلی زیاد شده

    خوهشا سرزنش نکنید و بگید این چه کاری بود که کردی واقعا خیلی خودمو کنترل کردم

    مرسی از همه دوستان

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    سلام .


    تبریکات مارو بپذیرین.


    دوست عزیز شما زندگیتون خ عادی هستش. چرا کسی بخاد سرزنش کنه! اتفاقا با شناختی که ازت دارم می بینم خ خوب برخورد کردی!

    زندگی خوب داشتن و خوشبخت بودن و تفاهم داشتن به معنای بحث نکردن و اختلاف نظر داشتن نیست!

    شاید یه جاهایی ادم مجبور شه شدید برخورد کنه اما به نظر من بعدش دیگه خ طولش ندین! یعنی حالا دیگه صحبت کنین! قهر کردن خوب نیست! شما انتظاراتت رو قاطعانه بگو!

    البته باید ایشون رو هم درک کنی( که بالاخره دندونپزشک شدن الکی نیست)

    البته تو این اتفاق به نظر من شما هر دو باید با هم وقت بزارین و انتظار شما کاملا بجا بوده!


    در کل از این به بعد متظر پیدا شدن تفاوتها باشین ایناست که به زندگی هیجاااااااااااااااان می ده! از اینکه مشکل قبلیت هم حل شد خوشحالم.


    فقط یه رسم جالبی دارین شما . شما الان با هم زندگی می کنین اما هنوز جشن نگرفتین. ببخشید این از روی کنجکاوی بودد. می تونی پاسخ ندین

    نیایش به قصد این نیست که خدا را به برآوردن آرزوهایمان وادارد، بلکه برای آن است که اشتیاق به خدا را در ما برافروزد و ما را به سوی خدا فرا ببرد. دیونوسیوس مجعول می گوید:
    "کسی که در قایقی نشسته و طنابی را که از صخره ای به طرفش پرت شده می گیرد و می کشد، صخره را به طرف خود نمی کشد، بلکه خودش و قایق را به صخره نزدیک تر می کند".
    فریدریش هایلر، نیایش، ص 331


  3. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 شهریور 93 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-3-12
    نوشته ها
    316
    امتیاز
    168
    سطح
    3
    Points: 168, Level: 3
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive100 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    157

    تشکرشده 226 در 130 پست

    Rep Power
    42
    Array
    مرسی از پاسخت مهرراد عزیز

    نمی دونم ولی من ادمی هستم که وقتی از طرفم دلخورم خودم نمی رم سمتش اون باید بیاد ازم معذرت خواهی کنه امروز هم رفتم خونه باش سرد بودم بهم گفته امروز بعد از ظهر بیم یجا منم گتم خسته ام و خوابیدم واقعا هم خسته بودم و هستم


    در خصوص پیشم بودن رسم نیست ما عقد کردیم پس مشکلی نداره بیشتر اوقات پیش منه گاهی اوقات هم خونه خودش و گه گاهی خونه مادرم

    به هرحال سپاس

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 22 اسفند 92 [ 21:26]
    تاریخ عضویت
    1392-3-03
    محل سکونت
    زیرطاق کبود
    نوشته ها
    226
    امتیاز
    1,316
    سطح
    20
    Points: 1,316, Level: 20
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    104

    تشکرشده 162 در 83 پست

    Rep Power
    33
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بی وفا نمایش پست ها
    مرسی از پاسخت مهرراد عزیز

    نمی دونم ولی من ادمی هستم که وقتی از طرفم دلخورم خودم نمی رم سمتش اون باید بیاد ازم معذرت خواهی کنه امروز هم رفتم خونه باش سرد بودم بهم گفته امروز بعد از ظهر بیم یجا منم گتم خسته ام و خوابیدم واقعا هم خسته بودم و هستم


    در خصوص پیشم بودن رسم نیست ما عقد کردیم پس مشکلی نداره بیشتر اوقات پیش منه گاهی اوقات هم خونه خودش و گه گاهی خونه مادرم

    به هرحال سپاس
    دوست عزیز
    من دقیقا نقطه مخالف شماهستم وهمیشه درهمه حال بالاخره گذشت میکنم ومیرم سمت طرف مقابلم

  5. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    اقای بی وفا. می دونین تا حدی ناراحتی و نشان دادن دلخوری لازمه! یعنی اگه نباشه شخص مقابل نمی فهمه که کارش چقدر شما رو ناراحت کرده! اینم همچین قضیه ای که بیانگر حس مسولیتت طرف هستش!


    ولی سعی کنین تعادل رو رعایت کنین! نه کم نه زیاد. سعی کنین تنبیهتون متناسب باشه با عمل انجام شده! چون اگه بیش از حد باشه شخص مقابل نه تنها از دستتون ناراحت میشه و ممکنه در پس ذهنش نگه داره. بلکه ممکنه این رفتار شما براشون عادی بشه! یعنی دیگه ناراحتی شما خ به چشم نیاد!


    در ضمن سرسنگین بودن خوبه اما قهر کردن اصلا! شما و خانمتون باید انقدر ارتباطاتتون خوب و حرفه ای باشه که بتونین با صحبت کردن به تفهم برسین و این نباشه که یک نفر نیاز داشته باشه مدام احساساتش رو پنهان کنه!


    در ضمن اگه خانمت خ قدرتمند نیست در قباشون رفتارهای تند کردن ایشون رو به انفعال میکشونه که روز به روز از هم دورتر میشین( البته من منظورم رفتارهای شدید بود که می دونم شما اینگونه نیستین)

    در هر صورت تاپیک خانم she و setayesh که جناب sci دارن راهنمایی بهشون می دن خ می تونه شما رو در رسوندن به تعادل کمک کنه. در پناه حق

    ==================================

    و در مورد شما هم نگاه جان علت دیده نشدنت توسط همسرت یکیش این گذشتهای بیش از حدته!
    ================================================

    اقای بی وفا ممنون از پاسخ سوالتون! آخه جاهای مختلف ایران رسوم مختلف دارن. مثلا یزد ( جاهایی از اون) ممکنه خانم و اقا مدتها با هم زندگی کنن و حتی بچه دار بشن اما هنوز جشن عروسی نگرفته باشن!!!!!!!!!!!!!!

    =================================================

    -

    نیایش به قصد این نیست که خدا را به برآوردن آرزوهایمان وادارد، بلکه برای آن است که اشتیاق به خدا را در ما برافروزد و ما را به سوی خدا فرا ببرد. دیونوسیوس مجعول می گوید:
    "کسی که در قایقی نشسته و طنابی را که از صخره ای به طرفش پرت شده می گیرد و می کشد، صخره را به طرف خود نمی کشد، بلکه خودش و قایق را به صخره نزدیک تر می کند".
    فریدریش هایلر، نیایش، ص 331


  6. کاربر روبرو از پست مفید مهرااد تشکرکرده است .

    del (دوشنبه 01 مهر 92)

  7. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 شهریور 93 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-3-12
    نوشته ها
    316
    امتیاز
    168
    سطح
    3
    Points: 168, Level: 3
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive100 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    157

    تشکرشده 226 در 130 پست

    Rep Power
    42
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مهرااد نمایش پست ها
    اقای بی وفا. می دونین تا حدی ناراحتی و نشان دادن دلخوری لازمه! یعنی اگه نباشه شخص مقابل نمی فهمه که کارش چقدر شما رو ناراحت کرده! اینم همچین قضیه ای که بیانگر حس مسولیتت طرف هستش!


    ولی سعی کنین تعادل رو رعایت کنین! نه کم نه زیاد. سعی کنین تنبیهتون متناسب باشه با عمل انجام شده! چون اگه بیش از حد باشه شخص مقابل نه تنها از دستتون ناراحت میشه و ممکنه در پس ذهنش نگه داره. بلکه ممکنه این رفتار شما براشون عادی بشه! یعنی دیگه ناراحتی شما خ به چشم نیاد!


    در ضمن سرسنگین بودن خوبه اما قهر کردن اصلا! شما و خانمتون باید انقدر ارتباطاتتون خوب و حرفه ای باشه که بتونین با صحبت کردن به تفهم برسین و این نباشه که یک نفر نیاز داشته باشه مدام احساساتش رو پنهان کنه!


    در ضمن اگه خانمت خ قدرتمند نیست در قباشون رفتارهای تند کردن ایشون رو به انفعال میکشونه که روز به روز از هم دورتر میشین( البته من منظورم رفتارهای شدید بود که می دونم شما اینگونه نیستین)

    در هر صورت تاپیک خانم she و setayesh که جناب sci دارن راهنمایی بهشون می دن خ می تونه شما رو در رسوندن به تعادل کمک کنه. در پناه حق

    ==================================

    و در مورد شما هم نگاه جان علت دیده نشدنت توسط همسرت یکیش این گذشتهای بیش از حدته!
    ================================================

    اقای بی وفا ممنون از پاسخ سوالتون! آخه جاهای مختلف ایران رسوم مختلف دارن. مثلا یزد ( جاهایی از اون) ممکنه خانم و اقا مدتها با هم زندگی کنن و حتی بچه دار بشن اما هنوز جشن عروسی نگرفته باشن!!!!!!!!!!!!!!

    =================================================

    -


    مهرراد عزیز درود

    مرسی بابت راهنماییت کمک کرد به من

    ولی من اخه چیز بدی ازش درخواست نکرده بودم که اونجوری پس زد درخواستمو

    دیشب مثلا از دلم در اورد اونم با غذای مورد علاقه و قول داد دیگه این عمل و انجام نده و اینا

    این مشکل زیاد حاد نبود ولی مشکلات یکی دوتا نیستن

    مشکل عصبانیت من خیلی داره افراطی میشه خیلی

    از چندی پیش و مشکلاتی که تو تاپیک قبل داشتم خیلی روحیه ام عوض شده بد خلق تر شدم بی حوصله تر شدم ولی این در زمانی که کنار خانوم خودمم صدق نمی کنه

    تو محل کار حوصله هیچ کدوم از کارمندامو ندارم همش از همه دلخورم و اینا تو خونه مادرم اینا مثل قبل نیستم که بگم بخندم
    پیش دوستام که تا چند وقت پیش هر دو روز یه با می رفتم نمی رم حال و حوصله مسافرتم ندارم
    یه وقت فکر نکنی افسرده شدمااا نه افسرده نیستم دل و دمغ اینکارارو که قبلا داشتم و رو ندارم

    نمی دونم برای چی میتونه اینقدر روم تاثیر گذاشته باشه



    به هر حال ممنونتم تشکر


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شوهرم عصبی و تنبله پیکار کنم
    توسط ara در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: دوشنبه 05 خرداد 93, 07:50
  2. چیکار کنم از عصبانیتم کاسته بشه...(نیازمند راهنمایی شدید)
    توسط بی وفا در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 54
    آخرين نوشته: چهارشنبه 02 مرداد 92, 16:36
  3. پر از خشم و عصبانیتم. فشار شدید روی جسمم دارم. دلیل و درمانش ؟ نکند خوب نشوم؟
    توسط JJ1234 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 55
    آخرين نوشته: جمعه 30 تیر 91, 21:40
  4. چطوری عصبانیتمو کنترل کنم؟
    توسط atis در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 26
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 فروردین 91, 17:40

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.