به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 25
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 08 اردیبهشت 93 [ 13:55]
    تاریخ عضویت
    1392-6-19
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    584
    سطح
    11
    Points: 584, Level: 11
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 24 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Drool با ریای ذهنی چه کنم؟

    سلامی چو بوی خوش آشنایی به همه دوستان و مشاوران عزیز
    مشکلی که من دارم اینه که همیشه فکر میکنم همه دارن منو میبینن البته موقعی که اونا نیستن مثلا همش فکر میکنم کارای خوب و بدمو میبینن. این ذهنیت خیلی منو اذیت میکندو منو به یه آدم ریاکار تبدیل کرده.
    وقتی میخام کاری کنم که مثلاگناه باشه همش فکر میکنم دوستم هم هست و سرزنشم میکنه و میگه از تو بعیده
    .سر نماز فکر میکنم سجده هامو یکی میبینه و میگه آفرین یا اگه بخام تند بخونم ازاونی که میبینم خجالت میکشم.توی حموم فکر میکنم دارن منو می بیننبیرون فکر میکنم منو میبینن و یا ازم تعریف میکنن یا ازم بد میگن.
    به نظر شما من چمه.از کارشناسان و آقای sci خواهش میکنم کمکم کنند. دلم میخاد خودم باشم و همش فکر نکنم کسی داره منو می بینه..................................

  2. 2 کاربر از پست مفید امیدوار66 تشکرکرده اند .

    ammin (سه شنبه 19 شهریور 92), Pooh (یکشنبه 24 شهریور 92)

  3. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    جمعه 07 اردیبهشت 03 [ 00:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,968
    امتیاز
    33,342
    سطح
    100
    Points: 33,342, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,392

    تشکرشده 6,389 در 1,793 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز؛احتمالا دیگران رو بیش ازحدارزیابی میکنی که درتنهایی یاجاهای دیگه انعکاسش رو به شکل اینکه اونا دارن تورومیبینن،دریافت میکنی یعنی درحقیقت همه ی اون نگاهها خودت هستی که باید باهاشون متحدبشی ودرخودت جذب وحلشون کنی.
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 08 اردیبهشت 93 [ 13:55]
    تاریخ عضویت
    1392-6-19
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    584
    سطح
    11
    Points: 584, Level: 11
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 24 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون دوست عزیز. میشه برای اجراش راه کارهای عملی بگین؟

    - - - Updated - - -

    یعنی چی که من اونا رو بیش از حد ارزیابی میکنم؟آره اونا برام مهمن ولی من در عین حال خودمو نسبت به همه بهتر میدونم در حالیکه ممکنه اونا بالاتر باشن ولی من در دلم بهشون توهین میکنم بعد مثلا اگه تو دلم مسخرشون کنم دلم براشون میسوزه و عذاب وجدان میگیرم.
    همش فکر میکنم فهمیده و داره شماتتم میکنه.فکر میکنم یکی دیگه داره اینارو بهم میگه یعنی خدا داره جوابمو میده. میشه بگین چه کار کنم دیگران برام مهم نباشن؟این موضوع منو اذیت میکنه.همش فکر اینم که اگه الان یکیو تو دلم مسخره کنم یکی دیگه توسط خدا جلوی راهم قرار میگیره و منو مسخره میکنه.

  5. کاربر روبرو از پست مفید امیدوار66 تشکرکرده است .

    ammin (سه شنبه 19 شهریور 92)

  6. #4
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    جمعه 07 اردیبهشت 03 [ 00:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,968
    امتیاز
    33,342
    سطح
    100
    Points: 33,342, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,392

    تشکرشده 6,389 در 1,793 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ارزیابی بیش ازحد دیگران یعنی اینکه اونا زیاد زیر ذره بین تو قرار دارند...البته بخشی ازمشکلت هم خود_خواسته بوده یعنی به خاطراینکه مثلاگناه نکنی تصورکردی دیگران دارن بهت نگاه میکنن که دراین صورت بخشی اون حب وبغض های سرنمازیاجاهای دیگه مربوط به "فرا من"یا تقریباوجدانت میشه....اما راهکارهای عملی:اول خودت روجدا ازجامعه ندون همه جامعه ومردم به نوعی جنبه هایی ازخودماهستندوماهم جنبه هایی ازجامعه کسی از دیگران برترنیست برترین انسان پیامبربودکسانی که اونو نمیشناختندنمیتونستن تشخیص بدهندکدوم یک ازمردم پیامبرهست...امامثلاقبل نمازسعی کن با اون تصویری که بهت نگاه میکنه متصل بشوی وباهاش ارتباط برقرارکنی انگارکه عضوی ازبدنت هست ذهنت بقیه کار روانجام میده واونوباتو متحد و یکی میکنه....درموردمردم لزوماوقطعا بازگشت مجازات گونه تمسخراتت نیست چون درحضور دیگران کسی روتمسخرنکردی...توبا اون تمسخراتت نشون میدی باجنبه ای ازوجود خودت مشکل داری ونیازمندپذیرش خودتی همانطورکه هستی...به نظرم بهتره بیشتربامردم بجوشی وحتی الامکان نمازهات روبه جماعت بخونی اینطوری زودترمشکلت رفع میشه...درنهایت،میدان وشعاع راحت بودنت رو وسیعترکن مثلامواقعی که راحتی بین چه کسانی هستی یک خانواده یا خانوار؟خب حالا کم کم اجازه بده تمام کره زمین وآدمهاش جزئی ازحوزه راحتیت باشه چون باتوجه به سنت(اگه متولد ۶۶هستی)تقریبا باتمام ابعاد جامعه آشنایی کلی داری.احساس فاصله یعنی یک دفاع دربرابرعدم شناخت جامعه ولی تو دیگه این شناخت کلی روبدست آوردی(هرجا ازصحبتهام نامفهوم هست بگوتابیشترتوضیح بدم گاهی به خاطرکم حجم نویسی پست زیاد انتزاعی بیان میکنم)شرکت درکلاسهای یوگاومراقبه هم احتمالا کمکت کنه
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  7. 2 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (چهارشنبه 20 شهریور 92), ویدا@ (چهارشنبه 20 شهریور 92)

  8. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    من فکر می کنم دچار وسواس فکری شده باشی. من نمی دونم درمانش چیه ولی می دونم وسواس یک نوع عارضه هستش یعنی اصل مشکل نیستش. اما با درمان این عارضه می تونی به اصل اون پی ببری. شاید بهتر باشه به روانشناس بالینی مراجعه کنی .
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  9. 2 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (چهارشنبه 20 شهریور 92), ویدا@ (چهارشنبه 20 شهریور 92)

  10. #6
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    جمعه 07 اردیبهشت 03 [ 00:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,968
    امتیاز
    33,342
    سطح
    100
    Points: 33,342, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,392

    تشکرشده 6,389 در 1,793 پست

    Rep Power
    0
    Array
    وقتی دیگران زیاد زیر ذره بینت باشن انعکاسش این میشه که خودت هم فکرمیکنی زیاد زیر ذره بین اونایی .اماوقتی اونارو جزئی ازخودت وهمه روجزئی ازیک پیکره بدونی مشکل شروع به حل شدن میکنه:بنی آدم اعضای یک پیکرندکه درآفرینش ز یک گوهرند...
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  11. 2 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (چهارشنبه 20 شهریور 92), ویدا@ (چهارشنبه 20 شهریور 92)

  12. #7
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,005 در 7,404 پست

    Rep Power
    1093
    Array




    امیدوار66
    گرامی

    به تالار همدردی خوش آمدی


    مشخصه که رنج زیادی را تحمل می کنی و اذیت می شوی و حق هم داری . بسیار کار خوبی کردی که راه مشاوره را در پیش گرفته ای و من توصیه می کنم که حتماً حضوراً نزد یک روانشناس بالینی برو

    از سن و سال و موقعیت تحصیلی و کاری و خانوادگیت اطلاعاتی ندادی . این اطلاعات کمک می کند در راهنمایی بهتر .

    عجالتاً آنچه به نظر بنده می رسد در شما «
    توهم ترس » وجود دارد ، ترس از افشا شدن ..... شما در درون خودت خودت را قبول نداری ، نسبت به خودت احساس و پنداره ای منفی داری و گرفتار یک احساس گناه پیوسته هستی ، اما در عین حال با این وضعیت کنار نیامده و نپذیرفته ای و یک تعارض را شکل داده ، یعنی در درون نسبت به خودت قضاوت مثبت نداری و خودت را پر خطا می بینی اما در برون برعکس آن را تلاش داری ، یعنی خود برتر بینی در رابطه و رفتار با دیگران داری . ....

    آن قضاوت منفی درونی موجبات حالتی به نظر من البته خفیف از احساس حقارت را فراهم کرده که برای فرار از آن ، در رابطه با دیگران ولو در حد قضاوتهای ذهنی هم شده تحقیر را در پیش گرفته ای چرا که گاه احساس حقارت در افرادی که به شدت با آن درگیر و از آن بطور ناخودآگاه فراری هستند و این وضعیت خود را نشناخته و راه علاج درست را طی نمی کنند، سر به تکبر و تحقیر دیگران یا حتی گاه خود شیفتگی میزند ....

    اینکه شما در همه موقعیتی احساس می کنی دیگران شما را می بینند و مهم اینه که منفی می بینند ، به احتمال قوی به آنچه گفتم بر می گردد ، که البته اگر سن خود را ذکر می کردی مطمئن تر می شد نظر داد

    در خصوص ریشه این وضعیت نیاز به مراجعه به روانشناس و روانکاوی هست . اما به نظرم با
    شناخت درمانی و در پی آن رفتار درمانی می توانی بر این حالت غلبه کنی و پنداره خود را بازسازی مثبت داشته باشی و .....

    موفق باشید .







  13. 4 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    ammin (چهارشنبه 20 شهریور 92), sci (چهارشنبه 20 شهریور 92), ویدا@ (چهارشنبه 20 شهریور 92), مهرااد (چهارشنبه 20 شهریور 92)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 08 اردیبهشت 93 [ 13:55]
    تاریخ عضویت
    1392-6-19
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    584
    سطح
    11
    Points: 584, Level: 11
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 24 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از پاسختون. تا حدی مغزمو سبک کردید.حرفاتون درسته. صد خط و بیشتر توضیح بدین من منتظرم.شاید لازم باشه براتون اون لحظه رو تعریف کنم.وای تو امامزاده بودم . دلم شکست همسر خواستم خدا اون پسر عوضیو به من انداخت. من 4 سال تمام فکر میکردماون همسرمه.اون از پسرای فامیله که من دلم براش سوخت بعد همش فکر کردم شوهرمه و باهاش ازدواج میکنم. وای خدا چقدر روحمو باهاش یکی کردم. شبا....آشغالحالا فهمیدم خیال بوده. اون حالا جزیی از باور من شده. من نمی تونم اونو فراموش کنم.حال همچین آدمیو درک می کنید؟.............

    - - - Updated - - -

    فرشته ی مهربان هر چه گفتید درست است مثل همیشه ولی این کارارو من با خودم کردمحالم خوب نیست.ولی انقدر باجزییات براتون مینویسم تا همه کمکم کنید شما وجناب آمین راست میگید.

    - - - Updated - - -

    راستی اینکه گفتم حال منو درک میکنید منظور بدی نداشتم خواستم خالی بشم.همین.

    - - - Updated - - -

    من دختری بیست و هفت ساله ام و دانشجو.خانواده ام همه تحصیلکرده اند. و وضع مالی نسبتا خوب.اهل نماز و روزه ام و باحجاب.انگار خواستم باحجابم تاییدم کنن.ازتو دارم میترکم چون خودم نیستم.
    اینکه کم کم می نویسم برای اینه که کسی میاد نمیتونم ادامه بدم.ولی براتون مینویسم اندازه ی دنیا خواستین نخونین فوقش میگین دیوونس. ولی سبک میشم.تورو خدا موضوعو تا من خوب بشم ادامه بدین.همتون واقعا فرشته این.شما که فرشته ی مهربانی اصلا حرف نداری

  15. کاربر روبرو از پست مفید امیدوار66 تشکرکرده است .

    ammin (چهارشنبه 20 شهریور 92)

  16. #9
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    جمعه 07 اردیبهشت 03 [ 00:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,968
    امتیاز
    33,342
    سطح
    100
    Points: 33,342, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,392

    تشکرشده 6,389 در 1,793 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کسی ازحرفای تو نرجیده خودت اینطوری فکرکردی.درمورداون پسربیشترتوضیح بده مگه قول وقراری بهت داده یاچطور سر راهت قرارگرفته؟اون قسمت که گفتی ‏"حالافهمیدم خیال بوده"مبهم هست بیشترتوضیح بده...یه مقدارهم ازانگیزه کارهای روزمرت بگو که چراوچطورانجام میدی نظام پاداش وجزاش تو ذهنت چطوری هست؟چه کارهای رو واسه دل خودت انجام میدی؟چه جاهایی فکرمیکنی خودت نیستی واین آزارت میده؟چه جاهایی خودت بودی ولذت بردی؟آیا تناقضاتی داری که آزارت بده؟اوناچی هستند؟
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  17. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    سلام امیدوار عزیز. امیدوارم مشکلت خ زود حل بشه. عزیزم از اینکه گفتی " میگین دویوونس" به این نتیجه رسیدم خیلی ذهن خوانی می کنی. اخه واسه چی ادم باید همچین فکری بکنه! خب این ها همه مشکله که باید حل بشه! مثلا کسی که سرماخوردس شما بهش م یگی دیوانه!!!!

    نمی دونم این تاپیک بهت کمک می کنه یا نه. ولی حتما یه سر بهش بزن

    http://www.hamdardi.net/thread-26620.html

    امیدوارم به دردت بخوره

    نیایش به قصد این نیست که خدا را به برآوردن آرزوهایمان وادارد، بلکه برای آن است که اشتیاق به خدا را در ما برافروزد و ما را به سوی خدا فرا ببرد. دیونوسیوس مجعول می گوید:
    "کسی که در قایقی نشسته و طنابی را که از صخره ای به طرفش پرت شده می گیرد و می کشد، صخره را به طرف خود نمی کشد، بلکه خودش و قایق را به صخره نزدیک تر می کند".
    فریدریش هایلر، نیایش، ص 331


  18. 2 کاربر از پست مفید مهرااد تشکرکرده اند .

    sci (چهارشنبه 20 شهریور 92), فرشته مهربان (چهارشنبه 20 شهریور 92)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.