مشکل من با اعتیاد پدرم

[nothing]

الان که نشستم دارم اینارو مینویسم هیچ حس خاصی به این زندگی ندارم. مث یه مرده. مث یه سنگ....
چه اهمیت داره اگه دارم به پهنای صورتم اشک میریزم. دل کی توی این دنیا با اشکای من می لرزه ...هان؟؟؟
کی منو میبینه!
یک ساعت نیست که بابام اونچه که لیاقت خودش بود نثار منو مامانم کرد. من یه دخترم...آخه اینطوری جلوی یه دختر جوون فحش میدن؟؟؟ بابای من یه معتاد عوضیه! یه بی غیرت به تمام معنا!
آقای محترم نمیدونی چقد دلم میخاد توروت واسمو بگم آهای! تو! ازت متنفرم! تو که منو جوونیمو تباه کردی!
ازت متنفرم بابای الکی! تو هیچی نیستی چه برسه به بابا! تو هیچی نیستی! آره تو که از بچگی زندگیمو به گند کشیدی.
وقتی که هنوز مدرسه هم نمیرفتم! به مامان حمله میکردی! یه بار همه شیشه ها رو شکستی! من همشو یادمه! یادمه مامان خودکشی کرد! من اون خوانواده لجن تر از خودتو یادمه!
تو بابای من نیستی! تو هیچکس من نیستی!
خدااااااااااااااااااااااا ااااااااااا! آخه خوشت میاد بنده هات عذاب بکشن!آره؟؟؟
من یادمه وقتی قهر میکردی و ماه به ماه خونه آبجیات میموندی و اون کثافتا بهت جا میدادن!
من یادمه مامان قهر میکرد و یه ماه ولمون میکرد و میرفت
من یادمه وقتی اون رفیقای عوضیتو میاوردی خونه تا دور هم تریاک بکشید
آهای بابا! من یادمه! یادمه وقتی آبجیه دست گلم که تو کل فامیل به خوشگلیش پیدا نمیشه، واسه فرار از خونه به ازدواج با کی تن داد!
یادمه بهش جهاز ندادی! یادمه چقد خوارش کردی! یادمه چقد به خاطر زندگی مزخرف گذشتش عذاب کشید پیش شوهرش! الهی بمیرم برات آبجی! قربون صبرت برم! قربون دلت برم!
بابا وسط این همه منجلاب من شدم خانوم مهندس. اما حالا چی..... هرشبم گریه. نگاهم پره تنفر. هیچ دلخوشی ندارم. چون تو نمیذاری خودمو از منجلاب بکشم بیرون.
با این همه بدبختی آخه کدوم آدم حسابی میاد منو برای ازدواج انتخاب میکنه!
آهای بابا. من دوست دارم اینارو بهت بگم...اما نمیشه...چون دهنت که باز بشه...من طاقت شنیدن این حرفا رو ندارم. اگه تو شرمت نمیشه که من دخترم. اما من شرمم میشه تو جلوی من این فحشا رو بدی!
من نه مامان دارم نه بابا! کاش میشد به جفتتون بگم...کاش میدونستید چند بار تصمیم به خودکشی گرفتمو ونشد. کاش میدونستید آرزو میکردم طلاق بگیرید خیلی سال پیشا!
کاش میدونستید آرزو میکردم بمیرید تا راحت بشم!
کاش میدونستید من یه مرده متحرکم! کاش فقط یه بار منو میفهمیدید!
چرا من انقد بدبختم! هنوز صدای دعواهاتون تو بچگیم تو گوشامه! هنوز یادمه بابای بی غیرتم
وای چقد دلم خنک شد ...امشب بهت گفتم بی غیرتی! یعنی نیستی! این اولین بار بود تو روت وایسادم
دفعه بعد مطمئن باش تو این خونه لعنتی واینمیسم! دفعه بعد که بهم بگی گم شو برای همیشه از زندگیت گم میشم! اما تو بی غیرتی! به ککتم نمیگزه!
آهای زندگی راحتم کن . من جراتشو ندارم!
آخه چرا من انقد بدبختم.چرا خدا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

[shapoor]

سلام دوست عزیز به همدردی خوش آمدید

بعد از خوندن تاپیکت خیلی ناراحت شدم. متاسفم به خاطر شرایط سختی که گذروندی. ولی شما سرنوشتت دست خودته شما با همه سختی هایی که داشتی الان مهندسی این یعنی میتونی بازم موفق بشی خیلی ها شرایط بهتر از شمارو دارن ولی پاشون به دانشگاهم نمیرسه. شما تونستی موفق بشی پس می تونی آیندتو بسازی.

این تاپیکو بخون تا بدونی کم نیستن افرادی با مشکلات شما و کم نمیارن

http://www.hamdardi.net/thread-14585.html

[ونوس15]

عزیزم با خود کشی چیزی درست نمیشه .... من چند روز پیش میخواستم خود کشی کنم . قرص های قوی توی دهنم یه لیوان آبم دستم ولی کسی ککشم نگزید !!! خودم ترسیدم تفشون کردم .... من خیلی از پدر و مادرم دورم . کار هر لحظم گریست . به هر دوستی دل بستم که جای نداشته هامو پر کنه ازش ضربه خوردم . حال دلم خیلی خرابه . دوست دارم منم بنویسم میشه بگی چطور میشه تاپیک گذاشت من همین چند دقیقه قبل وارد این سایت و عضو شدم هیچی بلد نیستم . من یه بیمار دو قطبیم دارو میخورم . خیلی ها تو زندگی بهم نارو زدن . خیلی ها ترکم کردند . ببخش و بسپر به خدا انقدر سبک میشی . با خدا حرف بزن . من بخشیدم که اگه نمی بخشیدم الان مرده بودم . هرچند دلم خیلی سنگینه آبجی ....

[shapoor]

عزیزم با خود کشی چیزی درست نمیشه .... من چند روز پیش میخواستم خود کشی کنم . قرص های قوی توی دهنم یه لیوان آبم دستم ولی کسی ککشم نگزید !!! خودم ترسیدم تفشون کردم .... من خیلی از پدر و مادرم دورم . کار هر لحظم گریست . به هر دوستی دل بستم که جای نداشته هامو پر کنه ازش ضربه خوردم . حال دلم خیلی خرابه . دوست دارم منم بنویسم میشه بگی چطور میشه تاپیک گذاشت من همین چند دقیقه قبل وارد این سایت و عضو شدم هیچی بلد نیستم . من یه بیمار دو قطبیم دارو میخورم . خیلی ها تو زندگی بهم نارو زدن . خیلی ها ترکم کردند . ببخش و بسپر به خدا انقدر سبک میشی . با خدا حرف بزن . من بخشیدم که اگه نمی بخشیدم الان مرده بودم . هرچند دلم خیلی سنگینه آبجی ....

سلام دوست عزیز برای تاپیک زدن باید انجمن مرتبط با مشکلتونو انتخاب کنید سپس از قسمت ارسال موضوع جدید مشکلتونو مطرح کنید.

فکر کنم انجمن متناسب با مشکل شما اینه http://www.hamdardi.net/forum53.html

راستی حتما عنوانتونو طوری انتخاب کنید که گویای مشکلتون باشه.

[nothing]

سلام دوست عزیز به همدردی خوش آمدید

بعد از خوندن تاپیکت خیلی ناراحت شدم. متاسفم به خاطر شرایط سختی که گذروندی. ولی شما سرنوشتت دست خودته شما با همه سختی هایی که داشتی الان مهندسی این یعنی میتونی بازم موفق بشی خیلی ها شرایط بهتر از شمارو دارن ولی پاشون به دانشگاهم نمیرسه. شما تونستی موفق بشی پس می تونی آیندتو بسازی.

این تاپیکو بخون تا بدونی کم نیستن افرادی با مشکلات شما و کم نمیارن

http://www.hamdardi.net/thread-14585.html

نه همش دست خودم نیست! همتونم خوب میدونید. آخرش آدم لکه ننگ خانوادشو تا آخر عمر دنبالش میکشه!
من بچه نیستم. 25 سالمه
هر دفعه میام بلند بشم یه آوار رو سرم خراب میشه
من حتی روم نمیشه خواستگارامو تو خونه راه بدم
کیه که نفهمه بابای من معتاده
کیه که تو محل ندونه
کی ازین وضع زندگی خوشش میاد
وضع مالیمون خوب نیست. همه خواستگارام بهتر و خیلی بهتر از ما بودم
آخه فقط با دیدن وضع خونه قرار می کنند و پشت سرشونم نگاه میکنن
میدونی تا 3و2 سال پیش تنها ارزوم ازدواج بود تا راحت شم. اما تا حالا از همه پسرایی که سر راهم سبز شدن فقط نامردی دیدم
منم خواستگار زیاد داشتم ولی کدومشون موند برام با این شرایط
کدومشونو روم میشه بیارم تو این خونه
این حرفا همش شعاره که اگه خودتو بخاد هر کاری میکنه
بودش کسی که خیلی میخواستم. خیلی میخواستمش...اونم شکستم. اون که شکستم دیگه نتونستم تیکه های دلمو بچسبونم. من یه ادم متلاشیم
دیگه خوب نشدم وقتی امیدم. وقتی ارزوم که میتونست نجاتم بده رهام کرد بدون اینکه بگه چرا شاید اومده بودن تحقیق
من ارزومه یه بار سرمو میذاشتم روی پای مامان و موهامو نوازش میکرد
یه بار یکیشون میگف دوستت دارم دخترم
قربونت برم
من هیچوقت هیچی نداشتم
خسته شدم از محکم بودن
بابا اخه منم دل دارم
منم محبت میخام
منم میخام ناز کنم
من یه دخترم اما در عمل هیچ شبهتی به یه دختر ندارم
همیشه رو پای خودم بودم
اما خسته ام
تا کی!!!!!!!!!!!!!!!!

[ونوس15]

سلام دوست عزیز برای تاپیک زدن باید انجمن مرتبط با مشکلتونو انتخاب کنید سپس از قسمت ارسال موضوع جدید مشکلتونو مطرح کنید.

فکر کنم انجمن متناسب با مشکل شما اینه روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی

راستی حتما عنوانتونو طوری انتخاب کنید که گویای مشکلتون باشه.

ممنونم من همین الان یک تاپیک فرستادم . اینم آدرسش
http://www.hamdardi.net/thread-29964.html#post290382

[nothing]

عزیزم با خود کشی چیزی درست نمیشه .... من چند روز پیش میخواستم خود کشی کنم . قرص های قوی توی دهنم یه لیوان آبم دستم ولی کسی ککشم نگزید !!! خودم ترسیدم تفشون کردم .... من خیلی از پدر و مادرم دورم . کار هر لحظم گریست . به هر دوستی دل بستم که جای نداشته هامو پر کنه ازش ضربه خوردم . حال دلم خیلی خرابه . دوست دارم منم بنویسم میشه بگی چطور میشه تاپیک گذاشت من همین چند دقیقه قبل وارد این سایت و عضو شدم هیچی بلد نیستم . من یه بیمار دو قطبیم دارو میخورم . خیلی ها تو زندگی بهم نارو زدن . خیلی ها ترکم کردند . ببخش و بسپر به خدا انقدر سبک میشی . با خدا حرف بزن . من بخشیدم که اگه نمی بخشیدم الان مرده بودم . هرچند دلم خیلی سنگینه آبجی ....

shapoor عزیز برا ت گفت چطور تاپیک بذاری
میدونم
چند وقت پیش یکی از اشناهام خودکشی کرد. نمیدونی چقد مظلوم بود. دختر بیچاره. یه بابای معتاد وحشی داشت. خودشو سوزوند. بعدش باباهه فک میکنی خیلی شکست. فک میکنی الان داره چیکار میکنه. دلم میخاد تف کنم تو صورتش از بس بی غیرته
اصلا به خودش راه نمیده علت خودکشی دختر بیچاررو
اون دختر رفت اما هیچکی متوجه اشتباهاتش نشد که اگر میفهمیدن تو زنده بودنش میفهمیدن

[shapoor]

nothing عزیز میشه خواهش کنم عنوان تاپیکتو عوض کنی.

ببین الان عنوان تاپیک شما گنگه برای همینم کمتر مورد توجه کاربران دیگه هست. همین طور طبق قوانین سایت نباید در تاپیک هایی با عناوین مبهم پستی گذاشته بشه. پیشنهاد من برای عنوان شما اینه: مشکل من با اعتیاد پدرم یا هر عنوانی که گویای شما باشه

از طریق مثلث پایین پستتون گزارش کنید تا عوض بشه.


ببین دوست من توی تاپیکی که برات گذاشتم توصیه های کارشناسان سایت هم هست. خب درسته که خانواده بخشی از آدمه ولی تمام وجود شما نیست ما خیلی جا ها شنیدیم و دیدیم که طرف به جایی رسیده که کسی حتی جرات نداره بپرسه که خونوادش کی بودن یا چی کاره بودن. اینو بدون هرچقدر آدمه بد تو دنیا هست همون قدر هم آدم خوب هست. کسی که فقط به خاطر شرایط خونوادگی شما از شما گذشته مطمئن باش شمارو هیچوقت خوش بخت نمی کرد.

[nothing]

باشه عزیز. این کارو میکنم
آره میخونمش عزیزم.میخونم...

دلم میخاد تنها زندگی کنم
دلم میخاد برم ،اما کار گیرم نمیاد ،بدون پول اما!
کاش یه راه بود به جز ازدواج برای مستقل شدن
میدونی چی خیلی جالبه؟؟؟؟همه از دور به زندگی من بدبخت حسودی میکنن! هیشکی از درون قضیه خبر نداره! من هیچوقت نذاشتم صمیمی ترین رفیقامم بفهمن چ به چیه! حتی راهشون ندادم خونمون! هیچوقت روم نشد. یادمه یه دفعه به اجبار دو تا از دوستام با بابام روبرو شدن. یه هفته کابوس داشتم یعنی فهمیدم معتاده!
راستی من نویسنده هم هستم. کتابای تخصصی! همه میگن به به! چه دختر موفقی! کاش هیچکدوم اینا نبود. یه دل خوش بود. یه پدر و مادر روستایی با دلای ساده و پاک. کاش یه کلبه داشتیم که دو تا اتاق بیشتر نداشت. اونوقت پابه پای بابام کار میکردم توی زمیناش. اما دلامون با هم بود. عاشق هم بودیم. برا هم میمردیم
کاش هیچی نداشتیم جز پشتوانه محبت هم. جز دلای پاکمون. جز غیرت و تعصبمون برای هم.
کاش زندگی روی خوش نشون بده

چند وقته تو فکر گرفتن بورس تحصیلی ام برای دکتری از ایران برم. شاید این تنها راه فرارم باشه! اینطوری ماهیانه پول میدن بهم از طرف دانشگاه، اما فک کنم اونم بدون سرمایه اولیه نشه! کسی نمیتونه راهنماییم کنه؟

[ونوس15]

باشه عزیز. این کارو میکنم
آره میخونمش عزیزم.میخونم...

دلم میخاد تنها زندگی کنم
دلم میخاد برم ،اما کار گیرم نمیاد ،بدون پول اما!
کاش یه راه بود به جز ازدواج برای مستقل شدن
میدونی چی خیلی جالبه؟؟؟؟همه از دور به زندگی من بدبخت حسودی میکنن! هیشکی از درون قضیه خبر نداره! من هیچوقت نذاشتم صمیمی ترین رفیقامم بفهمن چ به چیه! حتی راهشون ندادم خونمون! هیچوقت روم نشد. یادمه یه دفعه به اجبار دو تا از دوستام با بابام روبرو شدن. یه هفته کابوس داشتم یعنی فهمیدم معتاده!
راستی من نویسنده هم هستم. کتابای تخصصی! همه میگن به به! چه دختر موفقی! کاش هیچکدوم اینا نبود. یه دل خوش بود. یه پدر و مادر روستایی با دلای ساده و پاک. کاش یه کلبه داشتیم که دو تا اتاق بیشتر نداشت. اونوقت پابه پای بابام کار میکردم توی زمیناش. اما دلامون با هم بود. عاشق هم بودیم. برا هم میمردیم
کاش هیچی نداشتیم جز پشتوانه محبت هم. جز دلای پاکمون. جز غیرت و تعصبمون برای هم.
کاش زندگی روی خوش نشون بده

چند وقته تو فکر گرفتن بورس تحصیلی ام برای دکتری از ایران برم. شاید این تنها راه فرارم باشه! اینطوری ماهیانه پول میدن بهم از طرف دانشگاه، اما فک کنم اونم بدون سرمایه اولیه نشه! کسی نمیتونه راهنماییم کنه؟

منم مشغول نوشتن یک رمانم که پر از نکات انحرافیه !!!!
تقزیبا موفق شدم اما ......
من دارم میرم هنرستان که خیلی سریع بتونم شاغل بشم ....
از الانم اگه بشه دارم دنبال کار میگردم ...
هر کاری ...
هر کاری یعنی هر کاری !!!