یه تاپیک زدم قبلا که آیا به خانوادم بگم یا نه وقتی دعواهای شدید بینمون پیش میاد بعد 1/5ازدواج اولین بار در حالی که از شوهر پست فطرت و وحشی ام به شدت مورد آزار فیزیکی قرار گرفته بودم با قهر و باگریه به منزل پدر رفتم حسابی شوکه شدن اما فقط بهشون گفتم تو دعوا هلم داد در حالی که الان تمام اعضای بدنم درد میکنه.خانوادم با دیدن حال و روزم همش گفتن که چه قد بهت گفتیم با این قوم وصلت نکن .اخه این جور وحشیگریها توی اونا طبیعیه ..خلاصه نتونستم تمام حرفها و حرکاتش رو به خانوادم بگم چون از عاقبتش که پس فردا چطور میخوان تو چشش نگاه کنن میترسیدم.ازش نتفرم تو این مدت این چهار یا پنجمین بارشه که مث وحشیها باهام برخورد میکنه ولی هر بار نگفتم اما دیدم خیالش راحته که من شکایتش رو نمیبرم پیش خانوادم باز به رفتارای وحشیانش ادامه میده.الان که گفتم و بابام با عصبانیت بهش زنگ زد و اومد و بعد هم پدر مادر اون اومدن خلاصه حرفها و اتمام حجت ها شد و من با باباش برگشتم خونه.اما الان جلو خانوادم خجلم چون اونا قبلش هم حس میکردم که دید خوبی ندارن بهش .حتی خیلی وقتا اونو سعی میکردم بالا ببرم ازش متنفرم الان هر دومون عصبی هستیم اما اون مث وحشیا هست و فحش میده تو دعواها.از یه طرف خوشحالم که بابام باهاش برخورد کرد از طرف دیگه احساس کوچیکی میکنم.شما بگید چکار کنم
علاقه مندی ها (Bookmarks)