
نوشته اصلی توسط
soheil2
سلام.
من خانواده ی پر جمعیتی دارم با مشکلات فراوان . هر کس واسه خودش کلی مشکل داره . خودم مشکلاتم بی نهایته.
من شدم مثل پدر خانواده و خودم رو درگیر مشکلات همه کردم . با این حال تو خونه از همه منفورترم . از دید بقیه یه آدم فضول هستم که تو کار همه دخالت میکنم .در حالی که همه ی حرفام درست و منطقیه و به نفع خود طرف هست و بعد از مدتی این حرفم بارها اثبات شده .
ولی چون خودم رو زیر بار مسئولیت انداختم تاوان اشتباهات بقیه رو میدم .برای برادرم مهم نیست که مشروط بشه چون شهریه دانشگاشو من باید بدم . برای خواهرم مهم نیست چقدر بابام زیر قسط جهیزیه باشه چون قسط جهیزیه رو باید من بدم .بابام هم دست کمی از اونا نداره .
با همه ی این اوصاف اگر بگم پدر و مادرم هیچ کاری برای من نکردن اغراق نکردم . حتی ضررهای جبران ناپذیری بهم زدن چه مالی چه جسمی چه روحی و...
چند وقت پیش از مادرم پول قرض خواستم در حالی که کلی بهش پول داده بودم . بهم نداد . برادرم ازش خواست درجا داد . بابام به همه میگه هوای برادرم رو داشته باشن .از من میخواد همه جوره ساپورتش کنم. ماهی 500-600 تومن خرجش میکنه .اما من که همه خرجم با خودمه و حتی کلی کمکش میکنم وقتی میبینه درس میخونم یه دعوا راه میندازه و اعصابم رو بهم میریزه.
خواهر برادرام تقصیری ندارن . به هر حال همه نیاز دارن به کسی تکیه کنن .
من کسی رو ندارم بهش تکیه کنم . شدم تکیه گاه بقیه . ولی دیگه توانی برام نمونده .
از خانوادم متنفرم در عین حال عاشقشونم .بارها خواستم بی تفاوت باشم ولی نمیتونم .دارم پیر میشم .بهتر بگم خیلی وقته پیر شدم .
داغونِ داغونم .
سلام دوست من. من نمی دونم شما چند سالتون اما چیزی رو که می دونم این که لااقل چند سال از این وضعیتت ناراحتی. این یعنی اینکه باید وضعیت عوض بشه . درسته؟ چطور انتظار دارین که همون رفتار رو ادامه بدین ولی همون نتیجه رو نبینین. این مشکل بسیار بسیار بزرگی. تا حد زیادی درکتون می کنم چون خودم روزگاری درگیرش بودم و آدمای زیادی رو دیدم که بایت همین نوع دیدگاه بسیار آسیب دیدن. پس از من به شما یه توصیه دوستانه: خودتون رو عوض کنین.
این کار بسیار زمانبر اما درعین حال بسیار عواقب شیرینی داره.
من حرف برا گفتن زیاد دارم فقط نمی تونم بنویسم اما چند تا نکته هست عرض می کنم خدمتتون.
اول اینکه شما فبل از آن که مسوول دیگران باشین مسوول خودتونین. قبل از اونکه کسی رو بخای دوست داشته باشی باید خودت رو دوست داشته باشی. اینو فراموش نکن. پس این تن با ارزشت رو انقدر عذاب نده مگه چه گناهی کرده که شده تن تو. پس سعی کن لااقل به همون اندازه که برا دیگران انرژی صرف می کنی برا خودت هم صرف کنی. این حق رو داری دیگه نداری؟
دوم: دوست من محبت بیش از اندازه نه تنها عزت نمی اره بلکه ... می اره. چرا آدم کاری بکنه که هم خودش رو به زحمت بندازه هم محبتش دیده نشه. یعنی یه عذاب دوسره. پس سعی کن من بعد خویشتن دارتر باشی. همیشه یه سرعت گیر داشته باشی که از شتاب گرفتنت جلوگیری کنه.
سوم: دوست من شما مسوول اوضاع خوب کردن همه نیستی. این رو روزی 100 مرتبه به خودت گوشزد کن به 2 دلیل اولا: حل مشکلات همه از توان آدم خارج. حتی نوح با اون مسولیت خطیر پیامبر بودنش نتونست بچش رو نجات بده
دوما: هر آدمی تو زندگیش باید یه سری کارها رو خودش انجام بده عواقبش هم باید قبول کنه. اینکه شما داری به جای خاهر برادرات جواب پس می دی نه تنها خودتو عذاب می دی بلکه اونا رو داری ادمهای بی مهارت و بی مسوولیتی بار می اری. و این حتی ممکن روزی رو براتون بیاره که باعث شه مورد اعتراض قرار بگیرین که محبت بیش از حد شما مارو .. بار اورد.
سوم: دوست من با ادامه دادن این روش روزی میرسه که دیگه قلبی نداری که بتونی باهاش غصه بخوری و کار کنی بیش از حد پیر شدی و کاری از دستت بر نمی اد. پس تا اون روز نرسیده کاری بکن. به قول حضرت امیر: ( که دقیقا یادم نمی اد خخ) هیچ چیز مثل ادامه دادن راه ضلالت و گمراهی به ادم ضربه نمی زنه ( میگم فراموش کردم عین حدیث رو)
چهارم: دوست من وقتی بپذیری که شما مسوول هم نیستی .ار بزرگی از دوشت برداشته میشه. سعی کن خودت رو خیلی سرگرم کنی با تفریحات سالم. انچه این چند سال خودت رو از داشتنش محروم کردی باز به قول حضرت امیر( البته جسارت نشه) نادان رو نمی بینی مگه در حال افراط و یا تفریط. پس سعی کن در همه چیز چ محبت کردن و چه نکردنش تعادل رو فراموش نکنی. وقتی پیامبر به ابوزر می فرمایند که زیاد خونه ما نیا که از عزت می افتی دیگه شما خودت حساب کار بقیه رو بکن.
چهارم. اینکه شما خ در گیر کار خاهر برادراتی این باعث میشه نقش یه مادر بیش از حد مهربان رو بازی کنی و حتما خودت دیدی که در حالت طبیعی ادم دوست داره فرار کنه از دست این ادما
پنجم. دوست من بخشش و بخشیدن کار آدمای بسیار بسیار بزرگ. شما رو نمی گم خودم رو میگم وقتی خودم مقداری مهربانی کنم طوری که برام انتظار ایجاد کنه همونم نمی کنم چون توقعات بر اورده نشده تبذیل به کینه هایی می شن که اول قلب ادم رو سیاه می کنن بعد همه چی ادم رو می گیرن. پس به اون اندازه محبت کن که برات توقع نشه نه بیشتر نه کمتر
شش. دوست بسیار بسیار عزیز من تو این دنیا کم نبودن ادمایی که بزرگ بودن اما کسی به بزرگیشون پی نبرد
هفت. توصیه اکید می کنم رو خودتون کار کنین با مشاوره با مطالعه. اصلا ضرر نمی کنین. و بدونین تنها کسی که می تونه شما رو نجات بده خودتون هستین. به تغییر خودتون باور داشته باشین و ب این نکته که اگه خودتون رو عوض نکنین باز اوضاع همین خواهد بوود
در پایان حرفهای زیبایی رو از جیم رن براتون نقل می کنم. می دونم که بی تاثیر نیست( اگه دوست دارین راجع به این مشکل با هم بیشتر صحبت کنیم پیام خصوصی بدین . چون من خودم یه جورایی مثل شما بودم ولی الان خ راحتم)“To solve any problem, here are three questions to ask yourself: First, what could I do? Second, what could I read? And third, who could I ask?”
― Jim Rohn
دوستتون دارم چون می خاین خودتون رو تغییر بدین و براتون آرزوی بهترینها رو دارم. مطمینم چند سال دیگه شما این مشکل رو نخاهین داشت. در پناه حق
- - - Updated - - -

نوشته اصلی توسط
soheil2
سلام.
من خانواده ی پر جمعیتی دارم با مشکلات فراوان . هر کس واسه خودش کلی مشکل داره . خودم مشکلاتم بی نهایته.
من شدم مثل پدر خانواده و خودم رو درگیر مشکلات همه کردم . با این حال تو خونه از همه منفورترم . از دید بقیه یه آدم فضول هستم که تو کار همه دخالت میکنم .در حالی که همه ی حرفام درست و منطقیه و به نفع خود طرف هست و بعد از مدتی این حرفم بارها اثبات شده .
ولی چون خودم رو زیر بار مسئولیت انداختم تاوان اشتباهات بقیه رو میدم .برای برادرم مهم نیست که مشروط بشه چون شهریه دانشگاشو من باید بدم . برای خواهرم مهم نیست چقدر بابام زیر قسط جهیزیه باشه چون قسط جهیزیه رو باید من بدم .بابام هم دست کمی از اونا نداره .
با همه ی این اوصاف اگر بگم پدر و مادرم هیچ کاری برای من نکردن اغراق نکردم . حتی ضررهای جبران ناپذیری بهم زدن چه مالی چه جسمی چه روحی و...
چند وقت پیش از مادرم پول قرض خواستم در حالی که کلی بهش پول داده بودم . بهم نداد . برادرم ازش خواست درجا داد . بابام به همه میگه هوای برادرم رو داشته باشن .از من میخواد همه جوره ساپورتش کنم. ماهی 500-600 تومن خرجش میکنه .اما من که همه خرجم با خودمه و حتی کلی کمکش میکنم وقتی میبینه درس میخونم یه دعوا راه میندازه و اعصابم رو بهم میریزه.
خواهر برادرام تقصیری ندارن . به هر حال همه نیاز دارن به کسی تکیه کنن .
من کسی رو ندارم بهش تکیه کنم . شدم تکیه گاه بقیه . ولی دیگه توانی برام نمونده .
از خانوادم متنفرم در عین حال عاشقشونم .بارها خواستم بی تفاوت باشم ولی نمیتونم .دارم پیر میشم .بهتر بگم خیلی وقته پیر شدم .
داغونِ داغونم .
سلام دوست من. من نمی دونم شما چند سالتون اما چیزی رو که می دونم این که لااقل چند سال از این وضعیتت ناراحتی. این یعنی اینکه باید وضعیت عوض بشه . درسته؟ چطور انتظار دارین که همون رفتار رو ادامه بدین ولی همون نتیجه رو نبینین. این مشکل بسیار بسیار بزرگی. تا حد زیادی درکتون می کنم چون خودم روزگاری درگیرش بودم و آدمای زیادی رو دیدم که بایت همین نوع دیدگاه بسیار آسیب دیدن. پس از من به شما یه توصیه دوستانه: خودتون رو عوض کنین.
این کار بسیار زمانبر اما درعین حال بسیار عواقب شیرینی داره.
من حرف برا گفتن زیاد دارم فقط نمی تونم بنویسم اما چند تا نکته هست عرض می کنم خدمتتون.
اول اینکه شما فبل از آن که مسوول دیگران باشین مسوول خودتونین. قبل از اونکه کسی رو بخای دوست داشته باشی باید خودت رو دوست داشته باشی. اینو فراموش نکن. پس این تن با ارزشت رو انقدر عذاب نده مگه چه گناهی کرده که شده تن تو. پس سعی کن لااقل به همون اندازه که برا دیگران انرژی صرف می کنی برا خودت هم صرف کنی. این حق رو داری دیگه نداری؟
دوم: دوست من محبت بیش از اندازه نه تنها عزت نمی اره بلکه ... می اره. چرا آدم کاری بکنه که هم خودش رو به زحمت بندازه هم محبتش دیده نشه. یعنی یه عذاب دوسره. پس سعی کن من بعد خویشتن دارتر باشی. همیشه یه سرعت گیر داشته باشی که از شتاب گرفتنت جلوگیری کنه.
سوم: دوست من شما مسوول اوضاع خوب کردن همه نیستی. این رو روزی 100 مرتبه به خودت گوشزد کن به 2 دلیل اولا: حل مشکلات همه از توان آدم خارج. حتی نوح با اون مسولیت خطیر پیامبر بودنش نتونست بچش رو نجات بده
دوما: هر آدمی تو زندگیش باید یه سری کارها رو خودش انجام بده عواقبش هم باید قبول کنه. اینکه شما داری به جای خاهر برادرات جواب پس می دی نه تنها خودتو عذاب می دی بلکه اونا رو داری ادمهای بی مهارت و بی مسوولیتی بار می اری. و این حتی ممکن روزی رو براتون بیاره که باعث شه مورد اعتراض قرار بگیرین که محبت بیش از حد شما مارو .. بار اورد.
سوم: دوست من با ادامه دادن این روش روزی میرسه که دیگه قلبی نداری که بتونی باهاش غصه بخوری و کار کنی بیش از حد پیر شدی و کاری از دستت بر نمی اد. پس تا اون روز نرسیده کاری بکن. به قول حضرت امیر: ( که دقیقا یادم نمی اد خخ) هیچ چیز مثل ادامه دادن راه ضلالت و گمراهی به ادم ضربه نمی زنه ( میگم فراموش کردم عین حدیث رو)
چهارم: دوست من وقتی بپذیری که شما مسوول هم نیستی .ار بزرگی از دوشت برداشته میشه. سعی کن خودت رو خیلی سرگرم کنی با تفریحات سالم. انچه این چند سال خودت رو از داشتنش محروم کردی باز به قول حضرت امیر( البته جسارت نشه) نادان رو نمی بینی مگه در حال افراط و یا تفریط. پس سعی کن در همه چیز چ محبت کردن و چه نکردنش تعادل رو فراموش نکنی. وقتی پیامبر به ابوزر می فرمایند که زیاد خونه ما نیا که از عزت می افتی دیگه شما خودت حساب کار بقیه رو بکن.
چهارم. اینکه شما خ در گیر کار خاهر برادراتی این باعث میشه نقش یه مادر بیش از حد مهربان رو بازی کنی و حتما خودت دیدی که در حالت طبیعی ادم دوست داره فرار کنه از دست این ادما
پنجم. دوست من بخشش و بخشیدن کار آدمای بسیار بسیار بزرگ. شما رو نمی گم خودم رو میگم وقتی خودم مقداری مهربانی کنم طوری که برام انتظار ایجاد کنه همونم نمی کنم چون توقعات بر اورده نشده تبذیل به کینه هایی می شن که اول قلب ادم رو سیاه می کنن بعد همه چی ادم رو می گیرن. پس به اون اندازه محبت کن که برات توقع نشه نه بیشتر نه کمتر
شش. دوست بسیار بسیار عزیز من تو این دنیا کم نبودن ادمایی که بزرگ بودن اما کسی به بزرگیشون پی نبرد
هفت. توصیه اکید می کنم رو خودتون کار کنین با مشاوره با مطالعه. اصلا ضرر نمی کنین. و بدونین تنها کسی که می تونه شما رو نجات بده خودتون هستین. به تغییر خودتون باور داشته باشین و ب این نکته که اگه خودتون رو عوض نکنین باز اوضاع همین خواهد بوود
در پایان حرفهای زیبایی رو از جیم رن براتون نقل می کنم. می دونم که بی تاثیر نیست( اگه دوست دارین راجع به این مشکل با هم بیشتر صحبت کنیم پیام خصوصی بدین . چون من خودم یه جورایی مثل شما بودم ولی الان خ راحتم)“To solve any problem, here are three questions to ask yourself: First, what could I do? Second, what could I read? And third, who could I ask?”
― Jim Rohn
دوستتون دارم چون می خاین خودتون رو تغییر بدین و براتون آرزوی بهترینها رو دارم. مطمینم چند سال دیگه شما این مشکل رو نخاهین داشت. در پناه حق
- - - Updated - - -
ببخشید پیامم دو قلو شد. من عضو جدید این فرومم و بلد نیست پیامم رو ویرایش کنم
علاقه مندی ها (Bookmarks)